طی کردن فاصلهها، راهبرد فرهنگی کره جنوبی که به ایران نیز رسیده است
6563 کیلومتر فاصله
مریم رحیمیپور
کارشناس ارشد مطالعات جوانان
چطور شد که اینطور شد؟
این روزها والدین و مربیان زیادی را میبینیم که با علامت سؤالهای متعددی در ذهنشان این طرف و آن طرف میروند. به نظر هر نسلی در رویارویی با پدیدههای جدید چنین احساسی دارد، مجهولهای فراوان که به دنبال آن نگرانیهای بزرگ سرازیر میشود، احساس اینکه در دنیای ناشناختهای قدم گذاشتهایم و هیچ کجای آن را نمیشناسیم و هر لحظه ممکن است خودمان و اطرافیانمان را گم کنیم.ماجرای گسترش محصولات کره جنوبی هم برای گروهی از ما یکی از همین علامت سؤالهاست؛ چه شد که اینطور شد؟ چطور عکس خوانندههای کرهای روی دیوار اتاق نوجوانها و جوانهای ایرانی جا گرفت؟ چه شد که بچهها علاقهمند به سریالهای ساخت کشوری شدند که تا پیش از آن کسی نمیدانست دقیقاً در کجای نقشه جهان قرار دارد؟ و چرا بچهها موسیقیهایی گوش میکنند که ذرهای با زبان آن آشنایی ندارند؟
باز شدن پای کره جنوبی به سبد محصولات فرهنگی دنیا
برنامهریزی دولتی کره جنوبی برای گسترش صنایع خلاقه خود پیش از آغاز هزاره جدید، کلید خورده بود. در سالهای پایانی دهه نود میلادی، دولت این کشور با اعتقاد به اینکه قرن 21، عصر فرهنگی خواهد بود؛ شروع به تولید محصولات فرهنگی در قالب سریال، موسیقی و بازیهای کامپیوتری کرد. با این نگاه که در قرن جدید، قدرت فرهنگی به قدرت اقتصادی تبدیل خواهد شد. در حدود سال 2008 میلادی و 1386 شمسی، نخستین رگههای این مدل فرهنگی جدید به کشور ما نیز رسید. پخش سریال «جواهری در قصر» از تلویزیون، نخستین مواجهه ایرانیان با محصولات جدید کره جنوبی بود. پس از آن با گسترش تولیدات، ایرانیان نیز بیش از پیش با آن عجین شدند.این صادرات فرهنگی تنها محدود به ایران نبود، فارغ از کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا که به دلیل نزدیکی جغرافیایی از ابتدا مخاطب محصولات کره جنوبی بودند، کشورهای دیگر جهان نیز با موج کرهای آشنا شدند. با گسترش شبکههای اجتماعی، مخاطبان و هواداران سریال و موسیقی کرهای در سرتاسر جهان حضور داشتند.محبوبیت سریالهایی مانند اسکوییدگیم و شهرت گروههای موسیقی مانند بیتیاس و بلکپینک، نشاندهنده میزان گسترش این محصولات در سرتاسر جهان بود.هواداران این نوع محصولات بعد از حدود یک دهه در جهان مرئی شدند و گروههای مختلف پژوهشگران ابعاد متنوع رفتارهای آنها را مورد توجه قرار دادند.
سریالهای کرهای، جهانی رنگارنگ و متنوع
پس از پخش سریال جواهری در قصر، زنجیره پخش سریالهای کره جنوبی ادامه یافت. نوروز سال 89 شمسی با پخش روزانه سریال افسانه جومونگ، میزان محبوبیت آن در بین ایرانیان بیشتر از پیش به اثبات رسید. این محبوبیت در نسل بعدی نیز ادامه یافت. امروز نوجوانهایی که اولین پخش سریال جومونگ را به خاطر ندارند، مخاطب انواع سریالهای کرهای هستند. با این تعاریف پرسیدن سؤال «چرا سریالهای کرهای برای نوجوانان ایرانی جذاب است؟» کمی عجیب به نظر میرسد. همه ما مواجهه مستقیمی با سریالهای ساخت این کشور داشتهایم و دلایل جذابیت آن برایمان تا حدودی مشخص است. سریالهایی که امروزه توسط کره جنوبی ساخته میشود و در تلویزیون این کشور یا بسترهای آنلاین مانند نتفلیکس و اپلتیوی و... منتشر میشود؛ در حقیقت همان نسخه تکاملیافته افسانه جومونگ هستند.
سوپرمارکت سریالها
چرا خرید از سوپرمارکتها یا فروشگاههای بزرگ زنجیرهای برای ما جذاب است؟ برای اینکه میتوانیم با چرخدستیمان میان قفسهها بچرخیم و هر کالایی را دقیقاً با ویژگیهای موردنظرمان پیدا کنیم. سریالهای ساخت کره جنوبی هم تنوعی سوپرمارکتی دارند. شما سالانه با بیش از 100 سریال مواجه هستید که انواع ژانرها را در برمیگیرد و بالاخره در این دریای تنوع محصولی پیدا میشود که توجه شما را جلب کند. دوران سریالهای صرفاً عاشقانه با داستانی کلیشهای و شخصیتهای تک بُعدی پیشبینیپذیر، مدتی است به سر آمده. گرچه کره جنوبی همچنان این ژانر(که توانسته با استفاده از آن به شهرت قابل توجه برسد) را کنار نگذاشته است؛ اما در کنار آن سریالهایی در انواع ژانرهای جنایی، حقوقی، پزشکی، اکشن، فانتزی و... در اختیار مخاطب خود قرار میدهد تا میان قفسهها بگردد و آنچه را دوست دارد در سبدش بگذارد. پس عجیب نیست اگر پسرکی 15 ساله که عشق زامبیهاست و زنی 40 ساله که سریالهای خانوادگی دوست دارد، هر دو از محصولات کره جنوبی استفاده کنند.
چاشنیهایی همیشگی
کره جنوبی در کارخانه سریسازی خود به هر نکتهای برای جلب مخاطب، توجه ویژه دارد. مانند یک کارخانه تولید مواد غذایی که تلاش میکند همیشه نوعی از چاشنی و ادویه را به محصولات خود اضافه کند تا بیشتر به ذائقه مشتریاش خوش بیاید. چاشنی این آثار مواردی مانند استفاده از صحنههای رنگارنگ، طنز، نمایش گروههای دوستی، محتوای عاشقانه و... است.
بنابراین شما حتی در یک سریال جنایی هم با صحنههایی روشن و بعضاً رنگارنگ مواجه هستید، در قسمتهایی از ته دل میخندید، در کنار آن گروهی از شخصیتها را ملاقات میکنید که اغلب با یکدیگر دوست هستند یا رابطهای عمیق و به یاد ماندنی دارند(که بعداً دلتان برای رابطه آنها تنگ خواهد شد.) و تقریباً همیشه، شاهد یک ماجرای عاشقانه خواهید بود. استفاده از این چاشنیها در اغلب کتابهای نظری نویسندگی و فیلمسازی ذکر شده و پدیده تازهای نیست و کره جنوبی نیز بخوبی از هر یک از آنها برای جلب مخاطب استفاده کرده است.
عشق، امید و چند چیز مثبت دیگر
فضای سریالهای پخش شده از تلویزیون کره جنوبی اغلب امیدبخش و مثبت است. حتی اموری مانند فقر در این آثار با چهرهای مثبت به تصویر کشیده میشوند، به همین ترتیب مخاطب در اغلب آثار با صحنههایی تاریک، شخصیتهایی پرخاشگر و نمایش عریان معضلات اجتماعی روبهرو نیست. همین امر موجب دوستداشتنی شدن این آثار خواهد شد. مخاطب خستهای که بعد از یک روز کاری به تماشای یک اثر میپردازد علاقهای به دیدن شخصیتهایی که خستهتر از خود او هستند ندارد.البته این نکته شامل همه آثار تولیدشده در این کشور نمیشود، بعضی از آثار نیز فضایی تاریک و خشن دارند و معضلاتی اجتماعی مانند جنایت نوجوانان و قلدری در مدرسه را به صورت عریان و مستقیم به تصویر میکشند.
آینهای برای جوانی و جوانها
اگر شما هم چند سریال کرهای دیده باشید پس از مدتی متوجه میشوید که شخصیتهای داستانها اغلب جوان هستند. افرادی در دهه 20 و 30 سالگی که با چالشهای این دوره سنی درگیرند. حضور جوانهایی که با فقر دسته و پنجه نرم میکنند و به دنبال یک فرصت شغلی مناسب هستند در بسیاری از آثار این کشور دیده میشود، جوانهایی که تحت فشار سیستم آموزشی سختگیرانه و کنکور قرار گرفتند، جوانهایی که درگیر مسائل مربوط به خانواده و تفاوت نسلی با والدین خود هستند، جوانانی که با عشق، احساسات روزمره، ارتباطات اجتماعی و هزارو یک مسأله دیگر درگیرند. سریالهای کرهای آینهای برای مسائل روزمره مخاطبان خود است که اغلب جوان هستند. عجیب نیست که شما در یک سریال فانتزی در مورد دنیای پس از مرگ، با مشکلات یک پسر جوان برای پیدا کردن شغل مناسب هم درگیر باشید. همین نمایش امور روزمره شاید یکی از دلایلی است که مخاطبان جوان را به خود جذب میکند.
یک کشور دور اما شبیه
گروهی از مخاطبان سریالهای کرهای اعتقاد دارند که یکی از دلایل جذابیت این نوع آثار برای آنها شباهت فرهنگی میان کره و ایران است. سؤال اینجاست که آیا واقعاً ایران و کره جنوبی شباهت فرهنگی قابل توجهی دارند؟ پاسخ میتواند از جهاتی منفی و از جهاتی مثبت باشد. کره جنوبی از نظر برخی پدیدههای فرهنگی کاملاً مشابه ایران است، خانواده در این کشور بافت سنتی خود را حفظ کرده به همین ترتیب زندگی در کنار خانواده، احترام به بزرگترها و... فضایی مشابه ایران دارد و حفظ برخی از اخلاقیات ذیل زندگی خانوادگی نیز در سریالهای این کشور به نمایش درمیآید اما در نگاهی دیگر شرایط فرهنگی این کشور تفاوت قابل توجهی با کشور ما دارد. مسائل فرهنگی در کره جنوبی اغلب ذیل اصول نوکنفسیوسی تعریف میشود و جهانبینی کلی آن با فرهنگهایی که ذیل تفکر توحیدی شکل گرفتهاند متفاوت است و به همین ترتیب نگاه، به مسائلی مانند مرگ، هدف زندگی و وظیفه در این جهان، کاملاً تفاوت خواهد داشت.
سانسور کمتر؛ زندگی بهتر
برخلاف آنچه گروهی از مخاطبان این آثار بیان میکنند، آثار ساخته شده در کره جنوبی از نمایش انواع ناهنجاریهای اجتماعی مبرا نیستند. اما میزان نمایش چنین صحنههایی، نسبت به آثار مشابه غربی به طرز قابلتوجهی کمتر است. شاید یکی از دلایل تمایل مخاطبان ایرانی به چنین آثاری نیز همین باشد. نسخه سانسورشده سریالهای کرهای تفاوت قابلتوجهی با نسخه ابتدایی اثر ندارد و همین امر موجب حفظ شدن سیر اصلی داستان خواهد شد.
کارخانه ستارهسازی
صنعت سرگرمی کره جنوبی نیز مانند همه صنایع فرهنگی دنیا بخشی از حیات خود را مدیون ستارهها و ستارهسازی است که هواداری از آنها موجب جذابیت بیشتر محصولات خواهد بود. طیفی از مخاطبان نیز با همین شیوه به بعضی از آثار توجه نشان میدهند، گاهی اهمیت ندارد که سریال از نظر کیفی در چه سطحی است، تنها همین که ستارهای محبوب در آن نقشآفرینی میکند کافی است.رفت و برگشت ستارهها در بین صنعت موسیقی و سریال کره جنوبی نیز به پررنگ شدن این فرایند کمک میکند. حضور ستارگان موسیقی در سریالها موجب میشود که هواداران موسیقی و سریال بین این دو صنعت در حال رفت و آمد باشند و پلی برای افزایش محبوبیت انواع محصولات خواهد بود.
موسیقی کرهای، جهان ناشناخته نگرانکننده
در کتابی با نام «خواندن؛ از سقراط تا توئیتر» نویسنده ادعا میکند که در هر دورهای علت بخشی از مشکلات اجتماعی به گردن پدیدههای نوظهور فرهنگی میافتد، مقصر انحرافات فرهنگی در دورهای رمانها تصور میشدند، در دورهای تلویزیون و در عصر ما شبکههای اجتماعی. در حالی که هیچیک از آنها به خودیخود پدیدآورنده مسائل فرهنگی نبودند و ممکن بود تنها تشدیدکننده باشند. مواجهه گروهی از ایرانیان با موسیقی کرهای یا «کیپاپ» تقریباً از همین نوع است. موسیقی کرهای در نگاه آنها میتواند علت تمامی مشکلات موجود باشد؛ از درس نخواندن نوجوانان تا انواع انحرافات اخلاقی. حال آنکه کیپاپ به خودیخود تنها یک نوع موسیقی است که تفاوت چندانی با اسلاف خود ندارد. به همین ترتیب گاهی میتواند تشدیدکننده برخی از معضلات باشد اما در مواردی جبرانکننده کمکاریهای فرهنگی ما در امور مختلف است.
بیتیاس یا کیپاپ؟
در بین مردم کشور ما و حتی بسیاری از مردم دنیا، موسیقی کرهای با نام گروه موسیقی بیتیاس مترادف است، در حالی که بیتیاس تنها یک گروه موسیقی از بین صدها گروهی است که تابه حال در این صنعت شناخته شدهاند. همانطور که گفته شد عمر صنایع خلاقه کره جنوبی به پیش از شروع قرن بیست و یکم برمیگردد. در حالی که این گروه موسیقی در سال 2013 شروع به کار کرده و عمر اعضای آن از عمر صنعت سرگرمی کره جنوبی کمتر است.
مترادف دانستن صنعت سرگرمی کره جنوبی با یک گروه موسیقی، در بین مردم و حتی مسئولین کشور، نشان میدهد که راه زیادی برای شناخت این پدیده فرهنگی در پیش است و در کنار آن مسیری طولانی برای تحلیل و آسیبشناسی ابعاد مختلف این پدیده در مقابل ما قرار دارد.
تولد دائمی گروههای جدید
گروههای مختلف کیپاپ در طی چند نسل اغلب تحت نظر کمپانیهای سرگرمی کره جنوبی شروع به فعالیت میکنند. بهاینصورت که در ابتدا افراد علاقهمند برای شرکت در مصاحبه کمپانی داوطلب میشوند. بعد از پذیرفته شدن در مصاحبه اولیه، تحت عنوان کارآموز با کمپانی قراردادی وضع میکند. معمولاً کارآموزان در این قرارداد میپذیرند که در ازای آموزش تا مدّتی بعد از شروع به کار رسمی، سود حاصل از فعالیت آنها بهطور کامل به کمپانی تعلق بگیرد.کمپانی براساس سیاستهای خود بهتدریج کارآموزان را در قالب گروههای موسیقی و همینطور خوانندگان تکخوان به هواداران و جامعه معرفی میکند. دوره کارآموزی ممکن است بسته به توانایی و استعداد کارآموز و سیاستهای کمپانی بین شش ماه تا ده سال ادامه داشته باشد. کمپانی در این دوره رفتارهای سختگیرانهای با کارآموزان خود دارد، تمرینهای طولانیمدت، محدودیت استفاده از شبکههای مجازی، گرفتن رژیم و انجام عمل جراحی زیبایی و... مواردی از این نوع رفتارهای سختگیرانه است؛ البته باید توجه کرد که کره جنوبی کمپانیهای سرگرمی متعددی دارد که هریک سیاستهای خاص خود را دنبال میکنند و ممکن است رفتار متفاوتی با کارآموزان داشته باشد. چهار کمپانی اصلی با نامهای «اس.ام»، «وای.جی»، «جِی.وای.پی» و «هایب» بزرگترین بنگاههای تولیدکننده محصولات سرگرمی این کشور هستند.
پس از شروع بهکار رسمی، کارآموزان که اکنون «آیدل» نامیده میشوند، تحت نظر کمپانی خود محصولات متنوعی تولید و عرضه میکنند، محصولاتی که تنها به موسیقی ختم نمیشود. موزیکویدئوها، اجراهای تلویزیونی، مسابقات و برنامههای واقعنما، مستندهای مسافرتی و تفریحی و... همه ازجمله محصولاتی هستند که توسط کمپانی تهیه میشود و آیدلها در آن نقشآفرینی میکنند.
هواداران نامرئی
همانطور که پیش از این گفته شد، شهرت جهانی گروه بیتیاس موجب شد که هواداران کیپاپ در جهان مرئی شوند اما این به این معنا نیست که این نوع هواداری پدیدهای نوظهور است. تقریباً از نیمه دهه 80 شمسی، جماعتهای هواداری کیپاپ در ایران شکل گرفت. این گروه به دلیل ماهیت آنلاین خود اغلب در سطح جامعه دیده نمیشدند اما وجود سایتها و کلوبهای آنلاین نشان میدهند که عمر آنها در فضای مجازی بیشتر از آن چیزی است که در دنیای واقعی دیده میشود. پس از شیوع کرونا و افزایش زیست مجازی افراد، به تعداد این هواداران نیز افزوده شد و هواداری کیپاپ به تدریج از یک خردهفرهنگ ناشناخته به بخشی از فرهنگ جوانان ایرانی تبدیل شد. به دنبال مرئی شدن هواداری، نگرانیهای والدین، مربیان و مسئولان نیز تشدید شد، گویی که این افراد با رفتارهای مشخص هوادارانه پدیدهای ناشناخته و نوظهور هستند.
هواداری کیپاپ به طور ذاتی تفاوتی با انواع هواداری دیگر که همه ما به نوعی در دورهای از زندگی تجربه کردهایم، ندارد. شاید در مواردی بروز و ظهور تشدید شدهای داشته باشد اما لزوماً پدیدهای جدید و تهدیدکننده نیست که موجب از دست رفتن بنیانهای فرهنگی شود.
«شما که حتی زبونشون رو نمیفهمید»
اگر شما هم مدتهاست به دنبال پاسخ چرایی محبوبیت کیپاپ هستید، باید مجدداً به اصل سوپرمارکت اشاره کنیم. سوپرمارکت کیپاپ به قدری بزرگ و متنوع است که حتی گاهی صنعت بزرگ سریالسازی کره جنوبی را هم درون خود جای میدهد. در کیپاپ شما تنها با موسیقی مواجه نیستید، بلکه گستره بیانتهایی از محصولات مانند اجراهای تلویزیونی، موزیک ویدیو، برنامههای تلویزیونی واقعنما و... در اختیار شماست. به همین ترتیب هواداران کیپاپ نیز لزوماً با یکدیگر مشابه نیستند. ممکن است یک هوادار کیپاپ حتی موسیقی گروه موردعلاقه خود را نشنیده باشد و صرفاً با تماشای برنامههای واقعنمای آنها به گروه یا خواننده علاقهمند بشود.با چنین تعریفی توصیفهای مطلق و تکبُعدی از این هواداران اساساً به بیراهه میرود و رفتارهای یکسان با آنها لزوماً نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت.
«زندگی ما رو نجات داده»
اگر پای صحبت بسیاری از هواداران موسیقی کرهای بنشیند، اعتقاد دارند که دنبال کردن این گروهها موجب ایجاد انگیزه و نشاط در آنها شده و حتی در مواردی زندگیشان را نجات داده. شاید چنین تعاریفی اغراقآمیز باشد اما دور از واقعیت نیست. موسیقی کرهای بیش از هر نوع موسیقی دیگری در جهان اقدام به تولید محتوای انگیزشی کرده است. کیپاپ تنها در موضوعات عاشقانه محدود نمانده است و به مسائل دیگری مانند تلاش برای رسیدن به هدف، مقاومت و تسلیم نشدن و... اشاره میکند. همین تنوع موضوعی سبب میشود که مخاطبان تمایل بیشتری به دنبال کردن این آثار داشته باشند. چنین تنوعی در محتوا که در موسیقی ایرانی تقریباً مهجور است.
«مگه چی بهت میرسه؟»
یکی از هواداران کیپاپ در کانال خود اینطور نوشته بود «بابام بهم میگه اگر اینا تو این مسابقه برنده بشن چی به تو میرسه؟ و من جواب دادم سروتونین!» به نظر این پاسخ دقیقترین جواب برای درک احساسات یک هوادار است. به طور کلی پرسیدن چنین سؤالی از هر هواداری (نه تنها کیپاپ) عجیب به نظر میرسد، آنچه هواداران از فعالیت خود دریافت میکنند، لزوماً ارزش مادی یا قابل لمس ندارد. سرگرمی، احساس خوشحالی، پذیرفتهشدن در یک جمع، کسب هویت جدید و... هر کدام میتواند دلیلی برای هواداری از یک فرد یا گروه باشد.
به همین ترتیب هواداران کیپاپ نیز از این قاعده مستثنی نیستند. همین کارکردهای هواداری است که سبب میشود آنها به سادگی از فعالیت خود دست نکشند و عدم درک این کارکردها موجب کجفهمی در امور فرهنگی خواهد شد که در نهایت به برنامهریزیهایی ختم میشود که نتیجهای کاملاً عکس دارد.
سرانجام؛ نظریهپردازان علوم اجتماعی معتقدند که خردهفرهنگها در جوامع پس از مدتی به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل خواهند شد. خرده فرهنگ هواداری از انواع محصولات کره جنوبی نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس از مدتی نسلی از جوانان تبدیل به تصمیمگیران کشور خواهند شد که با مصرف این آثار رشد کردهاند. چنین اتفاقی به خودی خود تهدیدکننده نیست اما آنچه نگرانکننده است، بیبرنامگی فرهنگی و نگاه مقطعی تهدیدمحور است که متأسفانه امروز در مورد ابعاد مختلف مواجهه با این پدیده فرهنگی (مانند بسیاری از امور دیگر) مشاهده میشود. ناآشنایی با ابعاد متنوع این محصولات در نظر نگرفتن تنوع رفتارمصرفکنندگان و هواداران سبب میشود که راهبردهای اتخاذ شده ارتباط چندانی با آنچه در جهان واقع اتفاق میافتد نداشته باشد.
با همه این تعاریف، برخورد هوشمند و فعالانه با صنعت فرهنگ کره جنوبی، همینطور الگوگیری از مدل مدیریت فرهنگی این کشور در بلندمدت سبب خواهد شد که به نتایج مطلوبی در جهت تولید و مصرف محصولات فرهنگی دست پیدا کنیم.