اسارت یوز‌ایرانی در زندان توسعه بی‌قواره

توران؛ آخرین پناهگاه یوز‌ایرانی

همان‌طور که بارها گفته شده پیروز در شرایط خاصی بزرگ شده بود. از نظر جسمی‌ ضعیف بود، شیر مادر هم نخورده بود و از نظر تغذیه، مصرف شیرخشک چندان با او سازگاری نداشت. مقاومت کمی‌ هم داشت. حتی تحت درمان دامپزشکی هم قرار داشت و بسیاری از مشکلات دیگری که در گزارش‌های مختلف هم مطرح شده بود؛ مشکلات خونی و عفونت‌هایی که داشت. همچنین درگیر نارسایی کلیه نیز شده بود. در حقیقت ‌این مشکلات در ضعفی که عارض شد، تأثیرگذار بود اما ‌اینکه علت مرگ دقیقاً چه بوده، باید منتظر گزارش پاتولوژی باشیم

اعظم ذوالفقاری منظری
خبرنگار

توسعه بی‌ملاحظه معادن و جاده‌ها بلای جان یوز‌ایرانی شده و‌ این گونه نادر را به مرز انقراض رسانده است. طبعیت ‌ایران، تنوعی بی‌نظیر از گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی را در خود جای داده است.‌این گونه‌ها اکوسیستم‌های مختلف طبیعی را در فلات ‌ایران و سرزمین‌های اطرافش شکل می‌دهند و باعث می‌شوند که زندگی طبیعی جریان داشته باشد و به تبع آن، ادامه زندگی انسان هم روی زمین امکان‌پذیر باشد. حفاظت از محیط زیست، به معنی محافظت از بخش‌های مختلف محیط زیست، یعنی نگاهداری گونه‌های گیاهی و جانوری است و به همین دلیل است که وقتی خبر انقراض یک گونه جانوری می‌رسد، مردم نگران می‌شوند؛ هم طبیعت به مرگ خود نزدیک شده،هم ما نتوانسته‌ایم از امانت خداوند به خوبی ‌نگاهداری کنیم. در‌ایران گونه‌های در معرض انقراضی وجود دارد که وظیفه حفظ ‌این گونه‌ها به عهده سازمان حفاظت محیط زیست است. شاید وضعیت هیچ گونه در معرض انقراض در‌ایران به اندازه یوزپلنگ ‌ایرانی بغرنج نباشد؛ گونه‌ای که به اذعان آمار رسمی، کمتر از 20 قلاده از آن در طبیعت ‌ایران وجود دارد. یکی از برنامه‌های سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت از‌این گونه، پرورش در اسارت یوزها است. اما به گفته مسئولان‌ این سازمان، ‌این روش برای گونه‌هایی کاربرد دارد که از مادر و طبیعت جدا افتاده‌اند. سال گذشته شاهد پرورش یک قلاده یوز‌ایرانی در پارک پردیسان تهران و زیرنظر سازمان حفاظت محیط زیست بودیم که به نتیجه نرسید و پیروز در هشت ماهگی جان خود را از دست داد. با‌ این حال هنوز دو توله دیگر در حال پرورش در اسارت هستند. کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست می‌گویند که‌ این توله‌ها دیگر امکان بازگشت به طبیعت را ندارند و باید در اسارت از آنان مراقبت کرد، اما راهکار اصلی‌این سازمان، نگهداری از گونه یوز‌ایرانی در اسارت نیست، به دنبال حفظ‌ این گونه در طبیعت هستند. حسن اکبری، معاون محیط زیست و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌و‌گو با «ایران جمعه» به راهکارهای سازمان حفاظت محیط زیست برای محافظت از یوز‌ایرانی اشاره می‌کند که مشروح ‌این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید:

پروژه تکثیر یوز‌ایرانی از چه زمانی آغاز شد؟
 اینطور نبوده که سازمان حفاظت محیط زیست ابتدا با هدف تکثیر یوز‌ایرانی مجموعه‌ای را‌ ایجاد کند، بلکه به دلیل فرصت‌هایی که به ناچار با آنها مواجه شدیم و ظرفیت‌هایی که اجتناب ناپذیر‌ایجاد شد، ما به سمت تکثیر یوز‌ایرانی رفتیم. زمانی که ماریتا، توله‌ای که امکان بازگشت به طبیعت را نداشت، کوشکی و دلبر بالاجبار در دوران تولگی از طبیعت جدا شدند و در اسارت نگهداری شدند، باعث شد ما به سمت تکثیر یوز حرکت کنیم.

آغاز تکثیر از دهه 90
در دهه 90 تلاش‌های پراکنده و متعددی برای فرایند تکثیر صورت گرفت و حتی روی دلبر با کمک مشاوران خارجی تلاش‌هایی صورت گرفت که در حقیقت هم جفت‌گیری و هم زادآوری و تکثیر در اسارت صورت گیرد، اما هیچ کدام منتج به نتیجه‌ای که قابل قبول باشد و توله‌ای گرفته شود، حاصل نشد.
تا‌ اینکه یوز ماده چهار ماهه‌ای به نام‌ ایران در منزل شخصی کشف شد که فردی‌این حیوان را زنده‌گیری و نگهداری کرده بود. سازمان حفاظت محیط زیست یوز را تحویل می‌گیرد.‌این حیوان در آن زمان چهارماهه و نابالغ بود.‌این یوز بالغ می‌شود و سال قبل به چهار سالگی می‌رسد و وارد فرایند تکثیر شد. برای تکثیر نیاز به یوز نر هم بود که 2 سال قبل، یک قلاده یوز نر نیز زنده‌گیری می‌شود و به مجموعه اضافه می‌شود. سال قبل جفت‌گیری می‌شود که حاصل آن سه توله بود و بقیه داستان‌این یوزها را همه می‌دانند.
 اکنون ‌این ظرفیت وجود دارد. علاوه بر آن، 2 توله یوز دیگر، در سن دو هفته‌ای، سال گذشته به‌ این مجموعه اضافه شدند. بعداً ‌این دو توله را آذر و توران نام‌گذاری کردند.‌این دو حیوان هم نمی‌توانند به طبیعت برگردند و اجتناب‌ناپذیر در فرایند تکثیر در اسارت از آنها هم استفاده می‌شود.
تکثیر یوز در اسارت در صورت اجبار
مشکلات تکثیر در اسارت چیست؟ چه اجباری در‌این نوع حفظ گونه یوز‌ایرانی وجود دارد؟
تکثیر در اسارت گوشت خواری مانند یوز غالباً موفقیت‌آمیز نیست که موالید آن به طبیعت بازگردند، بنابراین براساس دانش و فن حفاظتی ‌این است که تا جایی که می‌شود گونه را در طبیعت حفظ می‌کنیم و از تکثیر در اسارت که مولدان نمی‌توانند به طبیعت بازگردند، استفاده نکنیم، مگر‌اینکه مجبور باشیم.
 درست است که جمعیت زیادی از یوزها را در طبیعت از دست داده‌ایم و شاید شرایط ما نسبت به گذشته بحرانی‌تر شده، اما هنوز در ذخیره‌گاه زیست کره توران و محدوده‌های اطراف آن، واجد یک جمعیت هرچند کوچک از یوزپلنگان‌ایرانی است که اگر برنامه‌ریزی مناسبی‌صورت گیرد و همکاری دستگاه‌ها و جوامع محلی کمک کنند، می‌توانیم ‌این گونه را احیا کنیم و‌این بسیار ارزشمندتر از‌این است که هزینه‌های خود را صرف تکثیر در اسارت یوز‌ایرانی کنیم و موالیدی را پرورش دهیم که قابلیت بازگشت به طبیعت را ندارند.
اما‌ این نکته را هم اضافه کنم که چون گونه بسیار ارزشمند است، ما وظیفه خودمان می‌دانیم که از فرصت‌هایی که در اختیارمان قرار می‌گیرد و اجتناب‌ناپذیر است، استفاده کنیم. یعنی ‌این یوزهایی که در اسارت هستند، به هر حال به عنوان ذخایری برای حفظ ژنوم گونه بسیار ارزشمند هستند و به آنان توجه می‌کنیم. اما‌ این نکته را تأکید می‌کنیم که بیشتر نگاه و توجه ما و همکاری مردم و حساسیت‌ها باید به سمت حفظ زیستگاه و از بین بردن موانعی باشد که در زیستگاه به یوز آسیب می‌زند.
‌این گونه جانوری از ابتدا چنین شرایطی داشته؟ چه دلایلی باعث شده وضعیت‌این گونه به‌این شکل شود که حفاظت محیط زیست برای نگهداری گونه مجبور به استفاده از چنین روش‌هایی باشد؟
‌این موضوعی چند وجهی است. تقریباً از اواسط دهه 1330 با پیدایش سلاح‌های پیشرفته، ادوات شکار پیشرفته و همینطور وسایل نقلیه بیابانی بهتر مواجه شدیم و همین موارد ابزار بهتری برای شکار حیات‌وحش در اختیار بشر قرار داد. از آن زمان میزان برداشت از طبیعت افزایش پیدا کرد و باعث شد بسیاری از جمعیت گونه‌های دشت‌زی و همینطور در ادامه گونه‌هایی که در کوهپایه‌ها و کوه‌ها زندگی می‌کردند، از دست بدهیم. وقتی جمعیت گونه‌هایی مانند آهو، جبیر، قوچ و میش در طبیعت بشدت کاهش پیدا کرد، جمعیت طعمه خوارانی مانند یوزپلنگ که غذای آنها همین گونه‌ها بود، کاهش پیدا کرد. بعدها در اواسط دهه 50، 60 و 70 توسعه هم بشدت افزایش پیدا کرد و بسیاری از زیستگاه‌ها با اهداف کشاورزی، جاده‌سازی، ساخت مراکز صنعتی، ادرای و خدماتی، شهرسازی و ویلاسازی و بسیاری از کاربری‌های دیگر، زیستگاه‌ها تغییر کرد. وقتی ‌این زیستگاه‌ها تغییر کرد، فرصت احیای جمعیت طعمه‌خوار در بسیاری از مناطق کشور از دست رفت.

زخم توسعه بر گونه یوز‌ایرانی
از طرف دیگر توسعه باعث شد بسیاری از زیستگاه‌ها تکه تکه شوند؛ مخصوصاً جاده‌ها اثر مهمی‌در تکه تکه شدن زیستگاه‌ها داشتند. اکنون هم می‌بینیم که مسأله اصلی بقای یوز، موضوع جاده‌ها است. توسعه باعث شد که متأسفانه با جمعیت‌های جزیره‌ای گونه‌ها مواجه شویم. ارتباط جمعیت‌های یک گونه که قطع شد، حتی مشکلات درون جمعیتی هم مزید بر علت شد؛ یعنی تنوع ژنی جمعیت‌ها به دلیل جزیره‌ای شدن هم کاهش پیدا کرد. مجموعه‌ای از‌این عوامل، یعنی قلمرو بزرگ گونه که نیاز به زیستگاه وسیع داشت، تکه تکه شدن زیستگاه، کمبود طعمه، حضور انسان در زیستگاه‌های بکر به واسطه فعالیت‌هایی مانند گردشگری، معدنکاری و... باعث شد عرصه روز به روز بر یوز‌ایرانی تنگ‌تر شود که در نتیجه باعث کاهش جدی جمعیت‌ این حیوان شد.
یوز‌ایرانی چه ویژگی خاصی دارد که سازمان حفاظت محیط زیست به سمت تکثیر‌ این گونه و حفاظت از آن رفته است؟
هر گونه جانوری یک جایگاهی در طبیعت دارد که این مسأله از جنبه‌های مختلفی حائزاهمیت است. هم نگاه بیولوژیک و هم اکولوژیک به آن مترتب است. یعنی هر حیوانی یک نقشی را در طبیعت بازی می‌کند و اگر حذف شود، قاعدتاً یک بخشی از زنجیره طبیعت ناقص می‌شود و‌ این حذف شدن‌ها بتدریج باعث می‌شود اکوسیستم به هم بریزد و نتواند کارکرد واقعی خود را داشته باشد.

اهمیت حفظ یوز در طبیعت
وقتی که گونه‌ای مانند یوزپلنگ باشد که چتر است و در بالای هرم غذایی قرار دارد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. از طرفی نگاه اخلاقی هم وجود دارد. به هر حال یوز گونه‌ای برجسته، زیبا و مورد توجه مردم است و‌ آیندگان هم سهمی‌ در دیدن‌ این گونه دارند و ما حق نداریم آیندگان را از دیدن چنین موهبت زیبای خداوندی محروم کنیم، بنابراین‌، این نگاه اخلاقی هم وجود دارد. از نگاه مذهبی‌ هم ما معتقدیم که خداوند حکیم است و وقتی گونه‌ای مانند یوز آفریده شده و‌ این‌قدر در طبیعت کارکرد دارد، حتماً حذف‌ این گونه آسیب‌های جدی به ما می‌زند و دلایل بسیار دیگر... بدین ترتیب مجموعه‌ این دلایل باعث می‌شود که تلاش کنیم تا موجودات زنده‌ای که خداوند آفریده، اجازه ندهیم به‌ دلیل فعالیت‌های انسانی حذف شوند. گاهی به شکل طبیعی در دوره‌های بلندمدت بعضی گونه‌ها حذف می‌شوند، مسائل آتشفشان‌ها، یخبندان‌ها و... که در دوران‌های زمین‌شناسی اتفاق می‌افتند، اما‌ این نوع حذف که به واسطه فعالیت‌های انسانی اتفاق می‌افتد، بسیار به محیط زیست آسیب می‌زند.
غیر از یوز‌ایرانی، برای حفاظت از گونه‌های دیگر هم فعالیتی انجام شده است؟
بله. درباره یوز هم هنوز نیاز به توضیح است که عمده تمرکز ما در زیستگاه است. برای‌ ایمن‌سازی جاده بشدت ورود کرده‌ایم و توافق‌های خوبی‌ با وزارت راه و شهرسازی صورت گرفته است که آخرین مراحل اداری و تشریفات لازم برای شروع کار اجرایی را می‌گذراند از جمله کاهش سرعت و نورپردازی جاده میامی-سبزوار.‌ این‌ها اقدامات خوبی‌ است که شروع شده است. در حوزه دام و مدیریت «چرا» هم بخشی از حقوق عرفی قبلاً خریداری شده و ما داریم تلاش می‌کنیم هم مقداری آزادسازی پروانه‌های چرا را داشته باشیم و هم مهمتر از آن مسأله مدیریت سگ‌های گله و زمان ورود و خروج و ظرفیت دامی‌ که وارد منطقه می‌شود.‌ این‌ها مسائلی است که مورد توجه ما است. همچنین فرهنگ‌سازی در اطراف منطقه توران، امن کردن و طعمه‌دار کردن زیستگاه‌های جنوب، غرب و شرق توران.‌ این‌ها نکاتی است که به آن پرداخته‌ایم و در قالب یک سری کمیته‌های اجرایی داریم پیگیری می‌کنیم که ان‌شاءالله بتوانیم در طبیعت از یوز‌ایرانی محافظت کنیم.

گونه‌های در معرض انقراض‌ ایران
درباره گونه‌های دیگر هم وضعیت به همین شکل است؛ گونه‌هایی که مشکلات حادتری دارند، مانند پرنده‌ای به نام میش‌مرغ که بزرگترین پرنده‌ ایران است و جمعیت کمی‌ دارد، همین‌طور برای گوزن زرد‌ایرانی، پلنگ و خرس سیاه  نیز برنامه‌ریزی‌هایی صورت گرفته که متناسب با شرایط‌ این حیوانات برای احیا یا کاهش آسیب به گونه‌شان، دنبال می‌شود.‌ اینکه برای هر کدام از‌ این حیوانات چه اقداماتی صورت گرفته یا در حال انجام است، توضیحات مفصلی نیاز دارد.
وضعیت ‌این گونه جانوری در کشور چطور است؟ بیشتر در چه مناطقی زندگی می‌کند؟
زیستگاه ‌این حیوان اکنون در منطقه توران در استان سمنان به‌عنوان زیستگاه مرکزی آن است. مناطق اطراف توران در شمال تا میاندشت در خراسان شمالی و بخش‌هایی از غرب خراسان رضوی به‌عنوان زیستگاه‌ این حیوان باقی مانده است یعنی در دیگر مناطق، بخصوص مناطق مرکزی کشور طی دهه‌های گذشته‌ این گونه حذف شده است. در مرکز و شرق‌ ایران دیگر‌ این گونه زندگی نمی‌کند.
روال فعالیت در مرکز تکثیر یوز‌ایرانی چطور است؟ در‌ این زمینه چطور تلاش می‌کنید؟‌ آیا به‌صورت مستمر به زیستگاه‌ها می‌روید؟
در مواردی که مثلاً یک دامدار دو توله یوز را که از مادر جدا افتاده بودند، همراه خود به خانه آورد و بعد تحویل محیط زیست داد یا مواردی که توله واقعاً از مادر جدا شده و ما از منازل افراد کشف می‌کنیم - در واقع توله‌هایی که از طبیعت جدا شده‌اند- سعی می‌کنیم که در مجموعه تکثیر یوز‌ایرانی، نگهداری و کمک کنیم که بقا پیدا کند. البته توصیه ما به مردم‌ این است که اگر مواردی‌ اینچنینی را که توله از مادر جدا افتاده، می‌بینند، بلافاصله به ما خبر بدهند. در هر صورت ما توله‌ها را از طبیعت جدا نمی‌کنیم.
‌ توله ‌ایران، چطور شد که از دست رفت؟ شرایط پیروز چه بود؟ مشکل غذایی داشت؟
نتایج پاتولوژی پیروز همین روزها مشخص می‌شود. آخرین آزمایشات سم‌شناسی هم انجام شده و باید نتیجه آن بیاید. آن نتیجه به ما قطعی می‌گوید که چه اتفاقاتی افتاد. اما به نظر می‌آید، همان‌طور که بارها گفته شده پیروز در شرایط خاصی بزرگ شده بود. از نظر جسمی‌ ضعیف بود، شیر مادر هم نخورده بود و از نظر تغذیه، مصرف شیرخشک چندان با او سازگاری نداشت. مقاومت کمی‌ هم داشت. حتی تحت درمان دامپزشکی هم قرار داشت و بسیاری از مشکلات دیگری که در گزارش‌های مختلف هم مطرح شده بود؛ مشکلات خونی و عفونت‌هایی که داشت. همچنین درگیر نارسایی کلیه نیز شده بود. در حقیقت ‌این مشکلات در ضعفی که عارض شد، تأثیرگذار بود اما ‌اینکه علت مرگ دقیقاً چه بوده، باید منتظر گزارش پاتولوژی باشیم.

ضرورت همکاری مردم و مسئولان برای نجات یوز
نظرتان درباره همراهی مردمی‌ برای حفظ‌ این گونه چیست؟ به طوری که سازمان حفاظت محیط زیست مجبور نشود اقدام به تکثیر دور از طبیعت کند.
100 درصد. همراهی مردم بسیار مؤثر است. بخش زیادی از تلفات یوز در جاده‌ها است. اگر راننده‌ها و مردم عبوری، مخصوصاً فاصله بین میامی‌ تا سبزوار را دقت کنند و هنگام شب وقتی از‌ این مسیر عبور کنند، سرعت‌شان از 80 کیلومتر در ساعت بیشتر نشود تا اگر متوجه حیوانی شدند، بتوانند سرعت را کاهش دهند، همین امر خود تلفات این گونه را کاهش می‌دهد. مسیری که تابلو‌گذاری شده و نقاط داغ عبور یوز مشخص شده، حدود 80 کیلومتر فاصله بین کاروان‌سرای میاندشت تا عباس آباد است.‌ این مهم‌ترین کمکی است که عموم مردم می‌توانند به ما داشته باشند.
در حوزه توران هم دامدارانی حضور دارند که پروانه چرا دارند و در آنجا زندگی کرده  و بهره‌برداری می‌کنند. بنابراین چوپان‌هایی که به کار می‌گیرند، باید به آنان آموزش بدهند که حساس باشند به این نکته و از طرفی توله یوزی را از طبیعت جدا نکنند و همین‌طور تعداد سگ‌هایی که نگه می‌دارند، هر چه تعدادش کمتر باشد، آسیب کمتری به‌ این حیوان وارد می‌شود. بنابراین همین نکات، هم بحث جاده، هم بحث دام و هم مدیریت چرای دام از جمله مهم‌ترین موضوعاتی هستند که می‌تواند خیلی به ما کمک کند. البته حفظ طعمه‌های‌ این گونه و کاهش شکار بی‌رویه که متأسفانه در اطراف توران وجود دارد، می‌تواند کمک‌کننده باشد.
باتوجه به ‌این سطح از فعالیت و اطلاع‌رسانی که در حوزه حفاظت از محیط زیست و‌ این گونه کمیاب داریم، هنوز هم شما با مسأله شکار‌ این گونه مواجه هستید؟
شکار یوز نه، مسأله ما شکار طعمه‌ها و غذای یوز است. وقتی کل ، بز، میش و آهو  شکار می‌شوند، یوز مجبور می‌شود مسافت‌های بیشتری را برای پیدا کردن جابه جا شود که این امر به حیوان آسیب می‌زند. همین‌طور با توجه به‌ اینکه غذای شتر و جبیر که طعمه یوز است، مشترک‌اند، با چرای بی‌رویه شتر، جمعیت جبیرها کم می‌شود که این امر هم بر زندگی یوز تأثیر می‌گذارد.
دو توله‌ای که به تازگی نگهداری می‌کنید، از چه طریقی پیدا شدند و الان در چه وضعیتی هستند؟
یک دامداری آنها را می‌گیرد و به گفته خود ‌این دامدار، آنها را چند ساعتی زیرنظر می‌گیرد چون مادر سراغ ‌این توله‌ها را نمی‌گیرد، گونه‌ها را به محل دامداری خود می‌برد و به همکاران محیط زیست اطلاع می‌دهد. همکاران ما تلاش کردند که توله‌ها را به محل زنده‌گیری، بازگردانند و مدتی در فاصله مناسبی‌ هم کمین زدند.

قصه یوزهای سمنانی
بدین ترتیب چون یوز مادر برنگشت، مجبور شدند توله‌ها را به سمنان ببرند. مدتی در اداره کل سمنان نگهداری شدند ولی چون خیلی کوچک بودند باید تغذیه دستی با شیرخشک می‌شدند. اگرچه از نظر سنی 14 یا 15 روز بیشتر نداشتند، اما خوشبختانه چون از نظر جسمی ‌وضعیت مناسبی‌ داشتند و شیر مادر خورده بودند، نسبت به پیروز سازگاری نسبتاً مناسب‌تری با شیرخشک نشان دادند. در اولین فرصت گوشتخواری را شروع کردیم که خوشبختانه رشد خوبی ‌هم داشته‌اند. بعد از‌ این که گوشتخواری آنان کامل شد، واکسن‌هایی باید دریافت می‌کردند که به سایت تکثیر توران منتقل شدند. خوشبختانه تا الان هم وضعیت خوبی‌ داشتند و ان‌شاءالله در ادامه هم خوب باشد.
بیماری‌ای که پیروز دچارش بود، ‌اینها نداشته‌‎اند؟
به لحاظ جسمی ‌از همان ابتدا خیلی وضعیت بهتری نسبت به پیروز داشتند.
چقدر امید دارید که بشود‌ این توله‌ها را تکثیر داد؟
نمی‌دانم. بهتر است اصلاً به‌ این موضوع نپردازیم و به مردم امید ندهیم. الان وضعیت‌شان خوب است. ان‌شاءالله که در‌ آینده هم وضعیت‌شان پایدار بماند.
 در‌این بازه زمانی گونه‌های دیگری هم از یوز‌ایرانی پیدا شده است؟
 دیگر موردی از یوز که نیاز بشود در اسارت نگهداری کنیم، نداشته‌ایم ولی یوزهایی که در طبیعت داریم، در حال حفاظت از آنها هستیم.
به نظر شما با توجه به اقدامات سازمان حفاظت محیط زیست برای محافظت از‌ این گونه و گونه‌های کمیاب دیگر، وضعیت یوز‌ ایرانی را چطور می‌دانید؟‌ آیا اقدامات سازمان حفاظت محیط زیست می‌تواند در ماندگاری ‌این گونه جانوری مؤثر باشد؟
در مورد یوز‌ این نکته را باید بگوییم که جمعیت پایه گونه خیلی ضعیف است. جمعیت یوز در طبیعت‌مان، نهایتاً به 20 قلاده نمی‌رسد که از نظر زیست‌شناسی و دانش بوم‌شناسی عدد بسیار ضعیفی است و قابل اتکا نیست اما خوشبختانه با اقداماتی که در دو یا سه سال گذشته صورت گرفته، پویایی جمعیت و زادآوری در یوز‌ ایرانی اتفاق افتاده که ما را برای حفاظت از‌ این گونه امیدوار کرده است.
با‌ این حال حفاظت از یوز‌ ایرانی به میزان همکاری مردم و دستگاه‌های متولی مدیریت چرای دام، متولیان توسعه معادن و توسعه جاده‌ها بستگی دارد. با همکاری مردم و‌این متولیان بسیار امیدواریم که یوز‌ ایرانی را از انقراض نجات دهیم. البته با توجه به جمعیت کمی ‌که از یوز‌ایرانی باقی مانده، کار سخت و سنگینی است.