نگاهی به روند شکل گرفتن شخصیت‌‌ها در انیمیشن «گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو»

جذاب کـردن‌اثـــر با کمک‌گرفتن از قصه‌های قدیمـــــــــی

احمد محمدتبریزی
روزنامه‌نگار

فیلمسازان هالیوودی در یک موضوع تبحر خاصی دارند و آن هم بیرون کشیدن شخصیت‌های فراموش شده تاریخی و ساختن فیلم درباره‌ آنها است. تا به حال هم فیلم‌های بی‌شماری درباره مفاخر و شخصیت‌های بزرگ‌شان در طول تاریخ ساخته‌اند و مردم جهان را با آنها آشنا کرده‌اند. در کنار این نکته قوت در فیلمسازی، استودیوهای انیمیشن‌سازی نیز در رفتن به سراغ اسطوره‌ها و شخصیت‌سازی و جان دادن به کاراکتر قصه‌های قدیمی طوری عالی عمل می‌کنند و به آن شخصیت جان می‌دهند که هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد. سری دوم انیمیشن «گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو» یکی از بهترین انیمیشن‌های ساخته شده توسط کمپانی دریم‌ورکس است که اگر در رقابت‌های اسکار رقیبی مثل «پینوکیوی گیرمو دل تورو» نداشت، می‌توانست جایزه اسکار بخش انیمیشن را بگیرد.
جوئل کرافورد در روند شخصیت‌ پردازی‌های انیمیشن گربه چکمه‌پوش تنها به خلق شخصیت‌های تخیلی اکتفا نکرده است. او به سراغ‌ داستان‌های کهن و قدیمی رفته و جذاب‌ترین شخصیت‌هایی را که به اثرش می‌خورده، وارد قصه کرده است.
ترکیب شخصیت‌های تخیلی که از ایده انیمیشن‌سازها آمده تا حضور شخصیت‌های داستان‌های قدیمی، ترکیبی جذاب از «گربه چکمه‌پوش» ساخته است. شاید خیلی‌ها ندانند گربه چکمه‌پوش، شخصیت اصلی یکی از افسانه‌های قدیمی ایتالیایی است که داستانش اولین بار در نیمه قرن شانزدهم میلادی به صورت مکتوب درآمد. این گربه شجاع بعدها به انیمیشن شرک راه یافت و از آنجا به عنوان اسپین آفی از این انیمیشن، در سال 2011 به صورت مستقل شخصیت اصلی یک انیمیشن به نام «گربه چکمه‌پوش» شد.
سازندگان انیمیشن، در اولین قسمت از انیمیشن «گربه چکمه‌پوش» با داستانی جذاب، به شخصیت‌پردازی و معرفی سرگذشت کاراکترها پرداختند. دادن اطلاعات جزئی و جذاب و وارد کردن شخصیت در پروسه‌ای هیجان‌انگیز بهترین ایده برای نزدیک شدن به کاراکتر و شناخت درست و دقیق او به شمار می‌رود. پس از معرفی درست، شخصیت‌ها وارد داستان می‌شوند و با قرار گرفتن در بطن قصه و موقعیت‌های مختلف، بیننده را تا پایان درگیر می‌کنند. پس از آشنایی مخاطبان با کاراکتر گربه چکمه‌پوش، ساختن قسمت دوم این انیمیشن کار راحت‌تری به نظر می‌رسید اما سازندگان اثر، کار را دست‌کم نگرفتند و با اضافه کردن شخصیت‌های جدید دیگری، قسمت دوم را از قسمت اول جذاب‌تر ساختند. در «گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو» در کنار گربه چکمه‌پوش چند شخصیت جذاب دیگر نیز وجود دارند که به داستان جان تازه‌ای بخشیده‌اند و روند داستان را بسیار جذاب‌تر کرده‌اند. سازندگان انیمیشن برای جان‌بخشی به شخصیت‌هایشان به سراغِ داستان‌های کهن و قدیمی رفته‌اند. کاراکتر گرگ یا مرگ، از قصه‌ای کودکانه مربوط به قرن نوزدهم آمده است. شخصیت «گلدیلاکس» و سه خرس داستانی عامیانه از قرن هجدهم است که دوباره در انیمیشن بازنمایی شده‌اند. «گلدیلاکس» با آن موهای بلوند و طلایی یک روز در جنگل گم می‌شود و سر از خانه خرس‌ها در می‌آورد و در انیمیشن با اندکی تغییر، او برای همیشه در کنار خرس‌ها ماند و آنها او را بزرگ کردند.
شخصیت «بیگ جک هورنر» که به دنبال رسیدن به ستاره آرزو و رسیدن به قدرت قبلی‌اش است، در خلال داستان با خوردن کلوچه‌ای جادویی، هیبتی چند برابری پیدا می‌کند. این کلوچه جادویی از کتاب «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» به خوبی در داستان ترکیب شده است. می‌بینید که این شخصیت‌‌های داستان‌های اساطیری در ترکیب با شخصیت‌های تخیلی مثل سگی خوشدل و مهربان به نام پیتو و گربه نرم پنجه به نام کیتی، انیمیشنی جذاب و پرتعلیق به نام «گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو» را شکل داده‌اند. نویسندگان انیمیشن به راحتی از کنار داستان‌های عامیانه و کهن‌شان رد نشده‌اند و با کنکاش در آنها، شخصیت‌هایی را که باعث جذابیت داستان‌شان شده وارد انیمیشن کرده‌اند.
چنین کاری از سوی نویسندگان «گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو» ارزش‌افزوده‌ای برای اثر محسوب می‌شود. آنها نه تنها اثر خودشان را با این کاراکترها غنا بخشیده‌اند، بلکه مخاطبان‌شان را با داستان‌هایی فراموش شده از فرهنگ عمومی و ادبیات‌شان آشنا کرده‌اند.