کتابهای پرفروش در لباسهای رنگارنگ
نگاهی به داستان ناشرانی که کتابهای پرفروش را بازترجمه میکنند
زهرا بزرگزاده
روانشناس کودک
یادم میآید اولین بار که به نمایشگاه کتاب رفتم، از لیست بلند بالای نشرها حیرتزده شدم. باور نمیکردم به اندازه این همه ردیف و غرفه، انتشارات داشته باشیم. آن سال همچون ناواردی در دریای نشرهای متفرقه، شروع کردم و به همه غرفههای یک ردیف سر زدم. جدا از آنکه این کار باعث شد به تشویق فروشندهها کتابهای بیفایدهای بخرم که هنوز در کتابخانهام خاک میخورد، این حقیقت را فهمیدم که هر نشر برای خودش یک ابله داستایفسکی دارد! با ترجمه و جلد مخصوص خود!
بعد از آن سال دیگر هیچ وقت، وقتم را در غرفههای متفرقه تلف نکردم و همیشه با لیستی از شماره غرفهها به نمایشگاه رفتم اما همیشه ایستگاههای کتاب مترو این حقیقت را به من یادآوری میکند که هر کتاب پرفروش خارجی زبان، در فضای نشر ما، چندین بار (در خوشبینانهترین حالت) بازترجمه میشود و به چاپ میرسد! شاید دقیق نتوان گفت کدام انتشارات اول دست به ترجمه کتابی پرفروش میزند اما به یقین پس از او ناشرانی شروع به ترجمه و چاپ آن کتاب خواهند کرد که اغلب کیفیت چاپ اصلی را نه در کیفیت کاغذ و جلد و نه در ترجمه اثر ندارد. البته این مهم نیست که چه کسی ابتدا شاهکاری را ترجمه میکند، گاهی اولین ترجمه بهترین ترجمه است و گاهی بدترین آن! مهم این است که هنگام خرید کتاب به مترجم و تجربه و دانش او توجه کنیم و اسیر ناشرانی نشویم که کتابهای پرفروش را برای تزئین ویترین و سود خود بازترجمه کرده و با قیمت کمی ارزانتر روانه بازار میکنند. هرچند موافق این ضربالمثل نیستم که «هیچ گرانی بیحکمت نیست» اما در عالم کتابهای ترجمه شده در مواجهه با قیمت ارزانتر، مترجم ناآشنا و نشرهای متفرقه کمی باید شک و تأمل کرد! همه میدانیم در این شرایط قیمت کاغذ، وقتی کتابی ارزانتر به دست ما میرسد یعنی ما داریم تنها هزینه کاغذ آن را میدهیم و ترجمه و انتخاب کتاب و طرح روی جلد و... برای ناشر هزینه چندانی در پی نداشته!
راه خلاصی از این سردرگمی در دنیای ناشران چیست؟ اول آن که اگر برای خرید کتابی به نمایشگاه میروید حتماً ابتدا آن را در اپلیکیشنهای کتابخوان و گودریدز جستوجو کنید. اغلب در نظرات مرتبط با هر کتاب میتوان فهمید که بهترین نشر و ترجمه هر کتاب کدام است. دوم آن که اگر به نشرهای ناآشنایی سر زدید و نمیدانستید باید به آن اعتماد کنید یا خیر؟ گاهی میبینیم ویترین نشری پر از کتابهای پرفروش است که هیچ کدام با ترجمه اصلی نیست. مثلاً انتشارات نیک فرجام از ایلیاد و ادیسه هومر تا من، مامان و معنی زندگی اثر یالوم را ترجمه کرده است و از آن طرف لیست همه کتابهای پرفروش زرد را هم اعم از هنر ظریف بیخیالی و والدین سمی و خودت باش دختر، تیک زده است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید زهرا آلوشی هم تئوری انتخاب را ترجمه کرده است و هم سقوط آلبر کامو را. در حالی که این دو کتاب از دو دنیای متفاوت هستند! سیمای کلی این نشر همچون نشرهای بسیار دیگری، به مخاطب این پیام را میدهد که من برای خود راهبرد و هدفی جز به دست آوردن سود ندارم در نتیجه تنها کتابی را چاپ میکنم که از پیش سودآوری خود را تضمین کرده باشد!