چرا صداوسیما اثری را مسکوت گذاشت که محافل جهانی صدای آن را شنیدند؟
«بشارت منجی» محصول زیست جهانوطن طالبزاده
نمیخواستم آنها را با فیلمم مسلمان کنم
یک بار هم در یکی از برنامههای تلویزیونی با موضوع «دلیل کم ساخته شدن آثار سینمایی و تلویزیونی با مضمون تاریخی و مذهبی» از خود تلویزیون گلایه کرده بود که به ابعاد فیلم «بشارت منجی» درست آگاه نشده و به آن نپرداخته است. شاید به همین علت باشد که حتی آنها که سنشان قد میدهد تصویر شفافی از داستان و ماجرای فیلم «بشارت منجی» ندارند. تنها اثر سینمایی بلند مرحوم نادر طالبزاده که قرار بود مانند «مریم مقدس» سریالی 6 قسمتی که بعداً به 20 قسمت افزایش داده شد، از آن ساخته شود، از سوی پخشکنندهها و گروهی از مخاطبان، چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
طالبزاده حتی علت فاصله گرفتنش از ساخت آثار نمایشی و خصوصاً در ژانر تاریخی و مذهبی را هم این طور توضیح داده بود: «خانمی از یکی از جشنوارهها از من خواست که فیلم «بشارت منجی» را به مقامات کلیسا نشان دهد و پس از آن به آن جشنواره دعوت شدیم و فیلم در دانشگاه واتیکان با حضور ما نمایش داده شد، اما متأسفانه هیچ انعکاسی در رسانههای ایرانی نداشت که جمهوری اسلامی فیلمی درباره حقیقت حضرت مسیح(ع) ساخته که داخل واتیکان آن را نمایش میدهند!» او سپس تصریح کرده بود: «پس از این ماجرا دیدم که صداوسیما متوجه ارزش کارم نیست و تصمیم گرفتم دیگر کاری نسازم و به برنامهسازی بپردازم.»
گفتوگو با مسیحیان با یک اثر سینمایی
رویکرد طالبزاده هم به محتوای داستانی درباره حضرت مسیح(ع) و هم به فرم فیلمی در این باره نمیتوانست متأثر از تجربههای زیسته او در برخورد با مسیحیان امریکایی نباشد. هر مؤلفی به طور طبیعی به سراغ موضوعاتی میرود که بیشتر آنها را میشناسد و در دغدغههایش میگنجد اما مسأله شاید اینجا بود که مسیحی که او میخواست برای مخاطب جهانی با مسائل مسیحیان جهانی روایت کند، با دغدغهها و مسائل انسان مسلمان ایرانی و روایتهای پیشساخته او در این باره، تا حدودی فاصله داشت. او به این موضوع در مصاحبهای در سال 82 این طور اشاره کرده بود: «با مسیحیها بحث و گفتوگوی دوستانه داشتم و برخی اسناد را آنها در اختیارم گذاشتند. البته زمانی که فیلم را میساختیم، ارتباط لازم نبود؛ چون میخواستیم از روایات اسلامی استفاده کنیم و بعد از اینکه فیلم آماده شد، باید با آنها گفتوگو کنیم. شاید مهمترین کاری که این فیلم انجام میدهد، ایجاد محیطی برای بحث و تبادل نظر و گفتوگوی ادیان یا به عبارت صحیحتر، گفتوگوی عقاید و مذاهب است. بحث و مناظره علمی بین ما و آنها، یکی از مباحث ضروری است که با زبان فیلم بیان میشود تا محیط برای بحث مساعد شود.» از این رو فرم فیلم، گونهای جنس شاعرانه به خود گرفته بود. با دیالوگهای سنگین که فاصله ادبیات آنها از فارسی معیار احتمالاً چیزی معادل فاصله زبان انجیل با انگلیسی روز میشد. فضای نرم و روح آرام و ریتم کند مسلط بر فیلم هم هرچند از نگاه کارگردان میتوانست اقتضای روایت داستانی درباره مسیح برای جهانیان باشد اما در مجموع فیلم را تا حدی برای مخاطب کسلکننده میکرد و میان او با اثر فاصله میانداخت.
خوانش متفاوتی از «برنابا» که جدی گرفته نشد
اما همه ماجرا تنها همینها نبود. طالبزاده، خوانش ویژهای از انجیل برنابا ارائه داده بود و همین هم میتوانست علت برخی مواجهههای سخت باشد. مرتضی ضرابی، چهرهپرداز و بازیگر نقش «یهودا»ی فیلم «بشارت منجی» بعدها این مسأله را این طور نقل کرد:«آقای طالبزاده با اعتقاد بالای خود پروژه «بشارت منجی» را آغاز کرد و برای روایت داستان این فیلم، از قرآن و بخشی از روایتهای انجیل برنابا استفاده کرده بود چرا که حکایتهای این انجیل بسیار نزدیک به روایتهای قرآنی بود، مسألهای که وجود داشت «بشارت منجی» با بودجه بسیار اندکی توسط آقای طالبزاده آغاز شد و در نهایت با تمام تلاشی که انجام داد توانست این پروژه را به پایان رساند.» این بازیگر سپس تأکید کرد: «آقای طالبزاده برای ساخت «بشارت منجی» با مشکلاتی مواجه بود چرا که به دلیل برداشتهای وی از انجیل برنابا سروصداهایی بهوجود میآمد و همین مسأله باعث قلع و قمع و جمع و جور شدن این پروژه در هنگام نمایش بود و یک بخشهایی از این فیلم اصلاً اجازه پخش پیدا نکرد.»
طالبزاده یک سال پیش از پایان ساخت فیلم در سال 1383 درباره این خوانش ضمن نقل روایتی گفته بود: «از نکتههای جالب این سریال، موعظههای حضرت مسیح است که خیلی از آنها را از انجیل برنابا استخراج کردم و بعضی معجزاتی در این کار است و مسیحیها تا به حال نشنیدهاند که بعضی را از آیتالله جوادی آملی شنیدهام؛ مثل معجزهای که حضرت مسیح «لازاروس» را زنده میکند و بعد احبار یهود میگویند: این معجزه قبول نیست؛ چون او از اقوام خود مسیح است و آنها تبانی کردهاند و برایش غذا میرساندند و او نمرده بود و قبرش مقبره بوده و در آنجا آب و غذا بوده است و وقتی مسیح از بیرون او را صدا زده، او هم بیرون آمده است. اگر مسیح راست میگوید، باید مردهای از هزارسال پیش زنده کند؛ مثلاً سام بن نوح، جد اعلای اعراب و یهود را زنده کند. مسیح، سام را زنده میکند که این در تاریخ مسیحیها نیست. حضرت مسیح به او میگوید: مرا میشناسی؟ او میگوید: بله. میپرسد: چرا موها و ریشهایت سفید شدهاند؛ تو که جوان از دنیا رفتهای؟ او میگوید: بله، ولی هنگامی که مرا صدا زدی، فکر کردم روز قیامت شده و از ترس موهایم سفید شد. مسیح میگوید: آیا دوستداری زنده بمانی؛ خدا این اجازه را به من داده است که تو بتوانی زنده بمانی؟ سام لحظهای تأمل میکند و میگوید: نه، ترجیح میدهم بمیرم. میپرسد: چرا؟ میگوید: طاقت لحظه اول قبر را ندارم. بعد حضرت مسیح میگوید: خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: بدون رنج به قبر برمیگردی و او به خواب میرود و جان میدهد. این را من از آیتالله جوادی آملی شنیدم. یکی دیگر از نکات فیلم، عروج حضرت مسیح به آسمان است. مصلوب کردن حضرت مسیح، ظهور دوباره و بشارت بازگشت ایشان، از نکات دیگر این فیلم است. این فیلم استراتژی خاصی دارد و در واقع هم تاریخ را بیان میکند و هم آنچه را قرآن تبیین کرده است.»
فیلم صلحجوی طالبزاده در برابر رویکرد جنگجویانه گیبسون
اما به رغم رویکرد او در ساخت فیلمی صلحجو با هدف گفتوگوی ادیان و طرح حقایق تاریخی و دینی، همزمان فیلم مل گیبسون هم درحال ساخت بود. فیلمی که زاویهدیدی سرسختانهتر و جنگطلبانهتر را نسبت به یهودیان اتخاذ میکرد. طالبزاده در این باره گفت: «فیلم ما به طور موازی با فیلم مل گیبسون ساخته و پرداخته میشود. او اخیراً یک پیشپردهای از فیلمش را برای بعضی از علما و منتقدان نمایش داد که لابی صهیونیستها بشدت اعتراض کردند و گفتند: تو میخواهی جنگ بین مسیحیها و یهودیها راه بیندازی. او گفت: من چنین قصدی ندارم و این فیلم را درباره مسیح ساختم. بودجه ساخت این فیلم، بودجه شخصی مل گیبسون است. وی 30 میلیون دلار خرج کرده است. او کاتولیک و پدرش هم کاتولیک متعصبی است. یکی از انگیزههای ساخت فیلم، این بود که پدرش معتقد است: پاپ در چهار دهه پیش، یک بخششی نسبت به یهود کرد و آن این بود که گناه کشتن حضرت مسیح که به گردن یهود بود، این گناه را از دوش آنها برداشت و علت آن، این بود که در جنگ جهانی دوم او با هیتلر هماهنگی کرده بود و یهودیان گفتند: ما از افشای این کار چشمپوشی میکنیم و شما هم این موضوع را نادیده بگیرید و ببخشید. پدر مل گیبسون، این کینه را به دل گرفت و پسرش را که در هالیوود است، تشویق کرد که این فیلم را با هزینه شخصی بسازد؛ فیلمی که از نگاه مسیحیت است و بشدت مورد اعتراض یهود قرار دارد.»
طالبزاده مخاطبش را انتخاب میکرد و میشناخت
اما او باز هم صراحتاً تأکید میکرد که فیلم را برای مخاطب جهانی ساخته و انتظار دارد بر مسیحیان جهان اثر بگذارد.«من حدود 90 درصد مخاطب خارج از کشور را در نظر داشتم و خیلی به فکر امریکاییها بودم؛ امریکای شمالی، کانادا، امریکای جنوبی، مسیحیها، امریکای میانه، اروپاییها، کشورهای عرب و مسلمانان حاشیه روسیه. من سالها با مسیحیها در غرب زندگی کردم و این زبان را میشناسم. حرفه من، فیلم مستند است و مستند درباره همین مسائل است. آمادگی غرب برای تحول طبیعی است و در این راستا باید تلاش کرد. این فیلم، هیچ فرقی با کارهای قبلی من ندارد؛ این هم یک مستند دیگر است که مخاطب آن، فقط ایران نیست و 90 درصد مخاطبان آن، خارج از ایران هستند. میخواستم برای آنهایی که سالها در میانشان زندگی کردم و میهمان کشورهاشان بودم، خدمتی انجام دهم و بگویم که جهان اسلام در مورد مسیح معرفت دارد.»
طالبزاده مثل دیگر آثارش، مخاطب خود را درست انتخاب کرده و خوب شناخته بود. طبق انتظار او، فیلم در خارج از کشور و محافل مرتبط با مسیحیت دیده شد و در حد خود مورد توجه قرار گرفت. به گفته خود او «بشارت منجی، تنها کاری است که صداوسیما تولید کرده و 30 یا 40 مقاله درباره آن در امریکا نوشته شده است؛ اما هیچوقت صداوسیما به این موضوع نپرداخت که یکی از آثار صداوسیما مورد توجه جوامع غربی قرار گرفته است!»
برش
باید دیوار را بشکنیم تا حقیقت را بگوییم
او سینما را در این لایه، ابزاری برای گفتوگو با سایر ملتها و ادیان میدید و میگفت: «حرف من این است که باید این دیوار را بشکنیم تا بتوانیم حرفی را که حقیقت دین است در غرب نمایش دهیم. البته این نکته هم قابل تأمل است که کارهای تاریخی و مذهبی خوبی چون سریال «یوسف پیامبر»، سریال «مریم مقدس» و «حضرت سلیمان» در منطقه سروصدای خوبی کرده و بسیار هم دیده شده است.» در عین حال گفتوگو را هم الزاماً مسیری برای مطیع کردن دیگران نمیدید و تنها توقع داشت از مسیر، دایره توافقها گسترش پیدا کند. «این فیلم قطعاً مؤثر خواهد بود. من نخواستم آنها با این فیلم مسلمان شوند، بلکه میخواستم آنها با این فیلم، تاریخ خود را بهتر بشناسند. خواستم بگویم این موضوع حقیقت اسلامیاش این است و این کار در واقع یک کار ضد جهالت بود؛ چون خیلی از احبار و کشیشان از جهالت عامه، سوءاستفاده میکنند». نادر طالبزاده در «بشارت منجی» همان نادر طالبزاده در پس مستندهایی است که هم در جستوجوی حقیقت هستند و هم در جستوجوی راهی برای اقناع مخاطب نسبت به این حقیقت.