قارایی در گفت‌و‌گو با «ایران جمعه»؛

گردشگری بهترین و پولسازترین صنعت دنیا است

هیچ چیز برای من مهمتر از منافع ملی ایران نیست

سید پویا هاشمی حفظ‌آباد
دبیر گروه گفت‌وگو

در عصر ما هر کسی که علاقه‌ به ایرانگردی داشته باشد و دلش بخواهد مدتی را در مکانی بکر به طبیعت گردی بپردازد بعید است که نام جواد قارایی را به‌عنوان یک عاشق ایران و محیط زیست آن نشنیده باشد.
برنامه «ایرانگرد» که قریب 10 سال است از آنتن رسانه ملی میهمان خانه مخاطبین است، به‌جد توانسته گوشه به گوشه ایران عزیز را به مردم نشان دهد و به گفته متخصصان نقش بسیاری در گسترش صنعت گردشگری در ایران داشته است. نظر به همین اهمیت با جواد قارایی سازنده مجموعه مستند «ایرانگرد» به گفت‌و‌گو نشسته و تلاش کرده‌ایم تا جزئیات زندگی، فعالیت و روحیات او را برابر دیدگان مخاطبین به تصویر بکشیم که در ادامه این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

در مورد سبک زندگی‌تان برای ما بگویید. چطور به ایرانگردی علاقه‌مند شدید؟
برنامه ایرانگرد و ایرانگردی ابتدا از کوهنوردی من شروع شد. ابتدا ما در کوه‌های شمیران و بالای تهران کوهنوردی می‌کردیم پس از آن به باشگاه کوهنوردی ‌رفتیم، چند سالی کوهنوردی کردم. در کنار آن به ایران علاقه‌مند بودم و به همین منظور در رشته مدیریت جهانگردی شروع به تحصیل کردم و در این مسیر با مرحوم ایرانلو همکاری کردم. با مرحوم ایرانلو شروع به کار کردم و در همان زمان هم دوره‌های فیلمسازی را در انجمن سینماگران جوان گذراندم و در نهایت به این فکر کردم که مجموعه مستندی راجع به زیبایی‌های ایران تولید کنم و اسمش را هم ایرانگردی بگذارم.
 
چطور شد که خواستید برنامه تولید کنید؟
در سفرهایم مشاهده‌ می‌کردم که این همه زیبایی هست ولی ما در تلویزیون برنامه‌ای راجع به این زیبایی‌ها نداریم. با خودم فکر کردم که یک مجموعه مستندی را تولید کنم که تلفیقی از طبیعت، مردم، تاریخ و فرهنگ را در خود جای دهد. طرح را به سازمان صداوسیما بردیم ولی جایی حمایت نکردند این‌طور شد که در سال 90 آپارتمانم را فروختم و زدم به کار و چهار قسمت از ایرانگرد یک را به سختی تولید کردم و در نهایت طرح را به شبکه چهار بردم و آقای رمضان‌نژاد از مجموعه خوششان آمد و از من خواستند یک مجموعه 13 قسمتی تولید کنم و به این صورت اولین کارم را با شبکه چهار شروع کردم و بعد آقای مهندس ضرغامی دستور دادند که به جای شبکه چهار در شبکه یک پخش شود.
 
این مکان‌های بکر را شما چطور شناسایی می‌کنید؟
حقیقتاً به سختی این مکان‌ها را پیدا می‌کنیم. در استان‌های مختلف افراد گوناگونی همچون کارمندان اداره میراث فرهنگی، سازمان محیط زیست و منابع طبیعی، کوهنوردان و طبیعت گردها و همچنین آدم‌های محلی با ما همکاری می‌کنند حتی بعضی مواقع خودمان روی نقشه‌های توپوگرافی و گوگل موقعیت‌ها را بررسی می‌کنیم. در یک استان 20 مکان را انتخاب می‌کنیم و از بین آنها تحقیق می‌کنیم که کدام بکرتر و جذاب‌تر است. نهایتاً روی 5 تا 10 مکان به جمع‌بندی می‌رسیم و تیم تحقیق و بررسی روی آنها تحقیق و پژوهش می‌کنند و بعد تولید می‌کنیم.
 
چطور به آنجا سفر می‌کنید؟
تیم ما در تهران نزدیک به 30 نفر فعالیت دارند. از تیم تحقیق و پژوهش، صدا‌گذاری و نریشن و نگارش و سفرهای پیش تولید. در سفرهای تولیدی‌مان بین 10 تا 12 نفر هستیم. بعضی‌ها آفرود، بعضی پای پیاده، بعضی با ماشین می‌رویم و راه دارد و برخی هم کوهنوردی است.
 
ساخت چنین محتواهایی به اسم ایرانگرد در بخش گردشگری چقدر تأثیر دارد؟
امروز دیگر بسیاری خدا را شکر می‌کنند که آمار گردشگری بالا رفته است. وزارت میراث فرهنگی آمار ارائه می‌دهد که فلان قدر هتل و مکان‌های بومگردی ساخته شده است ولی آیا اینها به‌دلیل فعالیت این وزارتخانه است، خیر. اصلاً وزارت میراث فرهنگی کار زیادی نکرده است. اوضاع نسبتاً مطلوب گردشگری امروز در کشور به‌دلیل تولید مجموعه مستند ایرانگرد در تلویزیون است. وظیفه‌ای که طی دهه‌های بسیار بر دوش وزارت میراث فرهنگی بود و انجام نداد، ما یک تنه با کمک سازمان صداوسیما انجام دادیم.
تا 10 سال پیش همه تمام تعطیلات خود را سمت شمال کشور می‌رفتند. من در همه تعطیلات نوروز و تعطیلات مختلف جاهای مختلف ایران همان حدود 10 سال پیش بوده‌ام، هیچ کس آنجاها نبود. برنامه که ساخته شد این وضعیت امروز کم کم شکل گرفت. ما در بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان خیلی کار کردیم، در کرمان همین طور، در چهارمحال و بختیاری، در گیلان و مازندران، در خیلی از استان‌هایی که کار می‌کردیم آن موقع کسی نبود. این برنامه باعث شد که هموطنان بسیار زیادی به آنجاها سفر کنند و وقتی که هموطنان سفر کردند از زیبایی‌ها لذت بردند، مردم محلی هم کم‌کم به‌دلیل استقبال مردم مراکز بومگردی، رستوران و... را تأسیس کردند.
ایرانگرد باعث شد که یک جریان بزرگ ایرانگردی در کشور اتفاق بیفتد، خدایی ناکرده کسی این را حمل بر خودستایی نداند من دارم یک اتفاقی را ارائه می‌دهم، ارائه یک اتفاق است فقط همین وگرنه هر اتفاقی که افتاده واقعاً خواست خدا بوده من هم وسیله‌ای کوچک بودم که خدا به من لطف داشته و این اتفاق افتاده است.
مسئولان قدم‌‎‌هایی شاید برداشته باشند ولی درست نبوده است. قدم درست مثل ایرانگرد است. زمانی که ما کار کردیم، مردم می‌گفتند کردستان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان ناامن است، گفتم که این طوری نیست. من مستندات ارائه می‌کنم که خیلی هم امن است و این اتفاق افتاد. اگر این کار را دولت‌ها انجام می‌دادند، ما می‌گفتیم دم شما گرم کار درست انجام دادید ولی نکردند هر چه هم می‌گفتیم که این راهش نیست، راهش تبلیغات درست است کسی به حرف ما گوش نمی‌کرد. احساس می‌کنم عشق و دغدغه و تخصص هم زمان همه اینها در کنار هم نیست، یعنی عشق، دغدغه به ایران و پیشرفتش و در کنارش تخصص همه اینها هم زمان باید باشد احساس می‌کنم بعضی‌هایش یا نیست یا کم‌رنگ است.
من سعی کردم هویت ملی را که شامل تاریخ، فرهنگ، مردم و طبیعتش است و آداب و رسوم و مذهب را هم شامل می‌شود به شکل درست و خوب ارائه کنم. این تنها کاری بود که من توانستم انجام دهم و چون با عشق این کار را کردم به نظر من موفق بودم. در طی این سال‌ها با مدیران، وزرا و برخی رؤسای سازمان‌های مختلف جلساتی داشتم. وقتی حرف می‌زدم می‌گفتند به به چقدر قشنگ حرف می‌زنی ولی هیچ کدام‌شان کمک نکردند. هیچ کدام پای کار نبودند ولی من چون به این موضوع ایمان داشتم این کار را کردم و مطمئن بودم که موفق می‌شوم و موفق شدم.
در حال حاضر طرحی داریم با نام «سفر به سرزمین رؤیاها» که با دو توریست خارجی در سفرشان به ایران همراه می‌شویم و لحظه به لحظه سفر آنها را به تصویر می‌کشیم. قرار است این فیلم هم زمان در فضای مجازی و در سراسر دنیا قرار گیرد و همه ببینند و نگاه‌شان نسبت به ایران  تغییر می‌کند ولی تا امروز هیچ‌کس از سازمان صدا‌وسیما گرفته تا میراث فرهنگی از طرح ما حمایت نکرده است. وقتی برنامه‌ای ساخته شود که نگاه همه مردم دنیا را عوض کند، آنها به ایران می‌آیند، دلار خرج می‌کنند و شما با آن دلار می‌توانید هزار بنای تاریخی را مرمت کنید اما نکردند، چون راجع به این موضوع آگاهی ندارند.
امروز به این نتیجه رسیدم که دغدغه‌ای برای مقابله با ایران‌هراسی وجود ندارد چون اگر دغدغه‌ای بود، این طرح قطعاً پذیرفته و حتماً موفق می‌شد و به هدف می‌خورد ولی وقتی می‌بینم این اتفاق نمی‌افتد، مطمئن می‌شوم. وقتی برای حرف من ارزشی قائل نیستند و کمکی نمی‌کنند، متوجه می‌شوم دغدغه‌ای وجود ندارد چون آنها می‌دانند که من به هدف می‌زنم. وقتی کارهای قبلی‌ام به هدف خورده است، این هم به هدف می‌خورد چون ایمان دارم.
 
ظرفیت گردشگری چطور می‌تواند در خدمت اقتصاد کشور باشد؟
صنعت گردشگری بین سه صنعت بزرگ پولساز جهان است، این تمامش یعنی اقتصاد، اما صنعت گردشگری با نفت، اسلحه‌سازی، خودروسازی و... تفاوت دارد و فرقش این است که صنعت گردشگری با انسان‌ها، طبیعت و محیط‌زیست دوست است و همچنین با تاریخ و فرهنگ. صنعت گردشگری تنها صنعتی است که هم خیلی پولساز محسوب می‌شود و هم حال مردم با آن خوب است. علاوه بر حال خوب مردم، حال طبیعت هم در آن خوب است چون صنعت گردشگری می‌گوید شما اگر می‌خواهید از من پول دربیاورید باید طبیعت‌تان را و آداب و رسوم محلی اقوام‌تان را حفظ کنید؛ باید پوشاک‌تان، زبان، لهجه و گویش‌هایتان، موسیقی، شعر و ادبیات‌تان حفظ شود؛ باید تاریخ‌تان، بناهای تاریخی و هویت ملی‌تان، دین و آیین‌تان و حتی اخلاق‌ها و مرام‌های خوب‌تان حفظ شود. صنعت گردشگری می‌گوید اگر می‌خواهید از من پول به دست بیاورید باید معماری و ساختار معماری اصیل و بومی‌تان را و همچنین اقوام‌تان را با فرهنگ‌های زیبای‌شان حفظ کنید.
هیچ صنعتی در کره‌زمین وجود ندارد که این‌قدر با همه خوبی‌ها دوست باشد. گردشگری پولسازترین و بهترین صنعت دنیا است؛ به شکلی که همه مردم دنیا با هم دوست باشند، صلح داشته باشند، محیط‌زیست‌شان و دارایی‌های خوب‌شان و اصالت‌هایشان را حفظ کنند. ایران جزو 5 کشور برتر در داشتن بیشترین و متنوع‌ترین جاذبه‌های گردشگری جهان است و تقریباً رتبه ما در بهره‌برداری از آنها 100 است، یعنی هیچ و این به نظر من فاجعه است.
 
جغرافیای ایران چه نمونه‌های مشابهی در دنیا دارد؟
مشابهش خیلی کم است، چون ما تقریباً تمام اقلیم‌های دنیا را به غیر از اقلیم استوایی و قطبی داریم. اقلیم‌ها هستند که فرهنگ‌ها را می‌سازند؛ پس ما  چون اقلیم‌های متنوعی داریم، از اقوام متنوعی نیز برخورداریم که این اقوام زبان‌ها، گویش‌ها، نوع معماری، خوراک، پوشاک، لهجه و موسیقی‌های متنوعی دارند. چقدر نعمت بزرگی است ولی ما قدرش را نمی‌دانیم. به نظر من به خاطر نبود آگاهی مسئولان کشور است.
امریکا تقریباً مثل ایران اقلیم متنوعی دارد اما اقوامی ندارد زیرا 400 سال پیش یک عده شورشی، قاچاقچی، دزد و راهزن حمله کردند سرزمین سرخپوست‌های بیچاره را گرفتند و همه را کشتند و شد امریکا و با نخبه‌های مختلف جهان که همه را دزدیدند و به آنجا بردند، با پول و خدمات بیشتر به امریکا تبدیل کردند ولی مثل ما اقوام، اصالت و آن چیزهایی که ما  از آن برخورداریم، ندارد. هویت ملی امریکا خون و خونریزی و قتل و غارت بود که از 400 سال پیش توسط اروپایی‌ها به وجود آمد.
بهترین نمونه گردشگری شبیه ایران، چین و امریکا است و این دو کشور اقلیم متنوعی دارند. ما از تجربیات دیگران استفاده نمی‌کنیم. چین و امریکا از نظر گردشگری بسیار کشورهای قوی‌ای هستند و درآمد بسیار بالایی کسب می‌کنند. برای نمونه امریکا در یکی، دو سال‌ درآمد گردشگری‌اش دو برابر درآمد نفتی ما بود و این یک فاجعه است، در صورتی که ما جاذبه‌های گردشگری‌مان بیشتر از امریکا است. چه خوب است که از کشورهای دیگر درس بگیریم  و آنها را رصد کنیم و خوبی‌هایشان را بیاموزیم و بدی‌هایشان را کنار بگذاریم. ما به جای خام‌فروشی نفت، گاز و معادن‌مان می‌توانیم زیرساخت‌های گردشگری را بسازیم. معتقدم اگر تا 10 سال دیگر بخش قابل‌توجهی از درآمد‌های کشور را در صنعت گردشگری هزینه کنیم، می‌توانیم درِ چاه نفت، گاز و معادن را ببندیم و چندین برابر بیشتر از صنعت گردشگری و دارایی‌های گردشگری که خداوند به ما عطا کرده است استفاده کنیم و دیگر مجبور نباشیم منابع عظیم نفت و گازمان را مفت بفروشیم و هر روز منتظر باشیم که غرب می‌خواهد چه بلای جدیدی  سر ما بیاورد.
 
چرا در برنامه ایرانگرد، همیشه از لفظ «ایران جان» استفاده می‌کنید؟
برای اینکه دغدغه دارم و عاشقش هستم. این‌قدر عشق به ایران دارم که اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کنم و خنده‌ام می‌گیرد. در بدترین شرایط هم که بودم هیچ‌وقت نه از رانتی استفاده کردم و نه لابی  و ارتباطاتی داشتم. تنها رابط من خدا بوده است و همیشه هم مشکل داشتم، یعنی هر کسی جای من بود شاید رها می‌کرد و می‌رفت ولی با خودم می‌گویم خدایا شاید میلیون‌ها نفر به خاطر کشورمان و حفاظت از آن، جانشان را در این راه از دست دادند، پس من هم سختی‌ها را تحمل می‌کنم و هر چقدر با من نامهربانی شود تحمل کرده و سعی می‌کنم قدمی برای کشورم بردارم و کاری کنم که مثمر‌ثمر باشم. با رزومه‌ای که دارم، می‌توانم زندگی خوبی  در کشورهای خارجی داشته باشم اما وجدانم راحت نیست زیرا خون‌های بسیاری برای کشور ریخته شده است. هر کشوری را آدم‌های آنجا به یک جایی می‌رسانند و کاری می‌کنند که پیشرفت کنند.
 
محور مشترکی بین مردم ایران با فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و زبان‌های مختلف وجود دارد؛ آن چیست؟
به نظر من عشق فصل مشترک همه مردم ایران است. همه ما یک ملت هستیم. هر کس از من می‌پرسد تو کجایی هستی می‌گویم ایرانی‌ام. من فقط ایران را می‌بینم و هیچ چیز برای من مهم‌تر از منافع ملی کشورم نیست و فکر می‌کنم نقطه اشتراک تمام اقوام همین است که ما همه یک ملت هستیم و وقتی می‌گوییم یک ملتیم یعنی یک پیکره یکدل، یک قلب، یک مغز و یک واحدیم و این برای من خیلی مهم است که در کنار هویت ملی، اتحاد ملی در هر شرایطی  قوی بماند و فقط کافی است همه ما برویم تاریخ‌مان را مرور کنیم. هیچ چیز مهم‌تر از این نیست که هویت ملی و اتحاد ملی‌مان را حفظ کنیم و در سختی‌ها پشتیبان یکدیگر باشیم و تلاش کنیم کشورمان را بسازیم و همیشه یادمان باشد قبل از اینکه منافع شخصی‌مان را در نظر بگیریم، اول متوجه منافع ملی کشورمان باشیم.  آنکه انجام شد، بعد بگوییم خب اگر از این منافع ملی به ما هم چیزی رسید شکر خدا، نرسید بازهم شکر خدا که مملکت‌مان سرپا است و ما متحد هستیم.
 
برای داشتن ایران قوی در حوزه گردشگری چه کاری می‌توان انجام داد؟
اگر بخواهیم در تمام حوزه‌ها ایران قوی داشته باشیم باید همه یکدل باشند؛ با هر دیدگاه و افکاری که داریم چپ یا راست، بی‌دین یا دیندار، هر کسی که هستیم، این را بدانیم که باید همه با هم متحد شویم. به حرف متخصصان‌مان گوش دهیم و سعی کنیم آنهایی را که متخصص هستند و دغدغه ایران دارند و عاشق ایران هستند، حمایت کنیم. باید دست به دست یکدیگر به منافع ملی کشورمان توجه کنیم. به نظر من این مهم‌ترین چیز است. وقتی به منافع ملی با عشق و دغدغه نگاه کنیم و یکی شویم، حتماً ایران قوی خواهیم داشت.
مثلاً اگر یک هتلدار هستم با خودم بگویم چکار کنم با آنهایی که در کشورهای تاپ دنیا در صنعت گردشگری قوی هستند و استانداردهای بالایی دارند، رقابت کنم. باید استانداردهایمان را بالا ببریم. آدم دغدغه‌مند و متعهد می‌تواند هر کسی باشد، فقط مهم این است که هیچ وقت کیفیت را فدای کمیتش نکند.