یک جلد کتاب به درد بخور لطفاً...
در آشفته بازار کتابهای خودیار، چه بخوانیم و چه نخوانیم؟
زهرا بزرگزاده – محمدعلی یزدانیار
خبرنگار
اینکه بگوییم بازار نشر کتب روانشناسی در ایران یک نمایش بیفایده بزرگ است نهایت بیانصافی و دروغی است بسیار زشت. اما اگر بخواهیم بگوییم که این بازار سراسر سالم و عاری از آثار درجه چندم است هم خودمان را گول زدهایم. در این بازار هم کتابهایی پیدا میشوند که میتوانند زندگی شما را واقعاً بهبود بخشند و هم کتابهایی که اقتدا به آنها میتواند جدی جدی سلامت روان شما را تهدید کند. در این میان گفتیم بیاییم برخی از نامها و آثار بزرگ و مشهور در این زمینه را کنار شما مرور و بررسی کنیم شاید به کار شما بیاید و راهنمایی باشد برای انتخابهای بعدی شما. با ما همراه باشید.
تئوری انتخاب
و پای تصمیماتت بایست!
ویلیام گلسر نظریهپرداز همعصر ما محسوب میشود. او نظریه انتخاب و واقعیتدرمانی را بسط داد و مؤسسه تئوری انتخاب را راه اندازی کرد که علی صاحبی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، فارغالتحصیل این مؤسسه است. کتابهای ویلیام گلسر از جمله کتابهای پرفروش حوزه روانشناسی در ایران هستند که اغلب علی صاحبی آنها را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
اما واقعاً «واقعیت درمانی» چیست؟
اصول کلی نظریه انتخاب همان طور که در ادامه میآید به رفتارهای ظاهری و آگاهانه، پذیرش مسئولیت و تأکید بر زمان حال و آینده مبتنی است: 1-رفتارهای ما همان انتخابهای ماست و انتخابهای ما موجودیت ما را شکل میدهد. 2- هسته ژنتیکی ما نیازهایی را برایمان به وجود میآورد که عبارتنداز: بقا، عشق، قدرت، آزادی و تفریح. 3- رفتارهای ما شامل: انجام دادن کارها، فکر کردن، احساس کردن و رفتارهای مربوط به جسم ما میشود که از این چهار قسم، انجام دادن کارها و فکر کردن، آگاهانه است و ما در قبال آن مسئولیت داریم و باید پای تبعات آن بایستیم. در واقعیت درمانی یا بهتر بگوییم حین خواندن کتابهای ویلیام گلسر چه اتفاقی برای ما رخ میدهد؟
در این فرایند با توجه به نیازهای اساسی بررسی میشود که مشکل ما چه طور سر برآورده، بعد با بررسی رفتارهای کنونی، مشخص میشود که چه طور این مشکل را نگه داشتهایم و در نهایت، تصمیمهای درست و پایبندی به آنها میتواند مشکلات را از سر راه بردارد.
این کتابها چرا در ایران پرفروش هستند؟
هر جامعهای در تاریخ خود بنا بر فجایعی که از سر گذرانده، وارد دورهای میشود که دیگر نمیتواند مسئولیت مشکلاتش را بپذیرد و نوعی حواله کردن به قضا و قدر در بین مردم به وجود میآید؛ مثلاً مردم کشورما هم پس از حمله مغولها به ایران به این دست مکانیسمها برای تحمل شرایط دست زده اند و نقش قضا و سرنوشت را در وقایع پررنگتر میدیدند تا مسئولیت شخصی. اما، پس از پایین آمدن تب و تاب اتفاقات و بلایا، نسل بعدی که فاجعه را در تاریخ خود میخوانند، بهتر میتوانند سهم عوامل مختلف را در پدید آمدن آن بررسی کنند و دوباره تفکر قضا و قدری به حاشیه رانده میشود. گرایش کنونی مردم ایران به واقعیت درمانی و رویکردهایی که تمرکزشان بر زمان حال است، نیز در همین منطق، قابل فهم است. مردم ایران با خرید کتابهایی از این دست، این پیام را صادر میکنند که دیگر زمان آن گذشته که مقصر اصلی مشکلات خودمان را طالع بدی بدانیم که دیگران برایمان نوشتهاند، بلکه هر کاری که کردهایم ما را به اینجا
رسانده است.
اما انتقاداتی هم به واقعیت درمانی وارد است، نظریهپردازان روانشناسی میگویند واقعاً هم این طور نیست که بتوانیم مسئولیت تمامی رفتارهایمان را بپذیریم.
بیماریهای مادرزادی، اخلاقیات ارثی و از آن مهمتر کشور، شهر و خانوادهای که در آن به دنیا آمدهایم همگی به انتخاب ما نبوده است و امکان ندارد رفتارهای کنونی ما به هیچ کدام از این عوامل وابسته نباشد. در واقع از نظر اکثر روانشناسان، ما نمیتوانیم پای تمام تصمیماتمان بایستیم!
درنهایت تصمیم با شماست که کتابهای گلسر را بخوانید یا خیر اما من پیشنهاد میکنم اگر میخواهید مسألهای را درون خودتان حل کنید و به دنبال کتابهای روانشناسی هستید که براساس رویکردی علمی و مشخص نوشته شدهاند و البته اگر از آن دست آدمهایی نیستید که همه مشکلات جهان را تقصیر خودشان میدانند، یکی از این کتاب ها را امتحان کنید.
کتابهای ویلیام گلسر را انتشارات سایه سخن منتشر کرده است: تئوری انتخاب و مدیریت زندگی، معلم مدرسه کیفی، عاشقی از منظر تئوری انتخاب، تئوری انتخاب برای والدین و نوجوانان
آلن دوباتن
فیلسوفی در طبقه همکف برج عاج
دوباتن فیلسوف همعصر ماست و هم اکنون 53 سال دارد. او در مقطع کارشناسی، تاریخ خواند و برای کارشناسی ارشد به سمت فلسفه پیچید. دکترای فلسفهاش را هم در دانشگاه هاروارد نیمه تمام گذاشت تا بیشتر، آماج حملات فیلسوفان دیگر قرار بگیرد.
هرچند که سقراط به عنوان اولین فیلسوف، مدام سعی میکرد تا مخاطب مردم عادی قرار گیرد و با آنها زندگی کند، اما فلسفه به تدریج راهش را از میان زندگی معمولی و مردم کوچه و بازار جدا کرد و فیلسوفان به جای پرسهزنی در شهر تصمیم گرفتند در برج عاج دانشگاهی خود بنشینند و مسائل خیلی بزرگ را که از فرط بزرگی دیگر خیلی دیده نمیشوند، حل کنند! از این رو مناقشهای میان فیلسوفان درگرفته که آیا باید به مسائل خیلی بزرگ فکر کنیم یا مشکلات کوچک و روزمره؟ و در هر عصر عدهای از آنها تصمیم میگیرند طریق اولی را پیش بگیرند و عدهای طریق ثانی و همیشه آنها که مسائل پیچیده نادیدنی را بررسی میکنند، فیلسوفانی را که سراغ مسائل روزمره رفتهاند را به سخره میگیرند و آنها را متهم به سطحی بودن میکنند و از آن طرف هم این گروه، آن فیلسوفان مسائل پیچیده را متهم به بیخبری و دوری از جامعه و نشستن در برج عاج می کند و گمانم این دعوا تا ابد ادامه یابد.
دوباتن اما از آن دسته فیلسوفانی است که تصمیم گرفته به فلسفه زندگی بپردازد و برای همین برخلاف بقیه فیلسوفان، نامش بر سر زبان مردم افتاده است. دوباتن تلاش کرده مسائلی مانند عشق، ازدواج، شغل و کار، عزت نفس، خودشناسی و... را از دید فلسفی ببیند و طوری دیدگاههایش را بنویسد تا مخاطب عام متوجه شود. از این رو همان قدر که کتابهای او برای کسانی که دوست دارند عمیقتر به زندگی بنگرند خوب است، از دید فیلسوفان سادهانگارانه و سطحی است. او برای توضیح ابعاد مسائل روزمره گاهی گریزی به نظریات روانشناسی هم زده و همین ترکیب شگفتانگیز فلسفه و روانشناسی کمک میکند پرده از وقایع مبهم بیفتد و مخاطب تجربه رضایتبخشی از درک کردن عمیق یک مشکل داشته باشد. آلن دوباتن در سال 2008 مؤسسهای به نام مدرسه زندگی بنا کرد تا در آن خدماتی فلسفی- روانشناختی ارائه کند. این خدمات شامل کمک برای پیدا کردن شغل رضایتبخش، کمک به درک جهان، خدمات رواندرمانی و کمک برای بهبود روابط می شود. آلن دوباتن کتابهایش را نیز در قالب همین نام یعنی مدرسه زندگی منتشر میکند: تسلی بخشیهای فلسفه، خودشناسی، سیر عشق، اضطراب موقعیت، اخبار و...
هشدار! اگر به طور تخصصی در رشته فلسفه یا رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنید یا در این موضوعات مطالعه دارید، ممکن است نظرات دوباتن برای شما هم تکراری یا سطحی باشد. به هرحال در نظر داشته باشید مخاطب دوباتن، عام است و گاهی مسائل را زیادی به زبان ساده توضیح میدهد.
ریچل هالیس باش دختر!
ریچل هالیس، نویسنده دو کتاب پرفروش چند سال اخیر، بلاگر و سخنران موفقیت امریکایی است که هم اکنون 40 سال دارد. «خودت باش دختر» و «شرمنده نباش دختر» دو کتابی هستند که او نوشته و پس از ترجمه، در ایران نیز بسیار پرفروش بودهاند. نکته جالب راجع به کتابهای هالیس این است که نظرات در مورد آن به دو دسته «خیلی کتاب خوبی بود، زندگیام را متحول کرد!» و «چرت و پرت محض» تقسیم میشود که گویا با یک حساب سرانگشتی، نظرات دسته دوم غالب است! ریچل هالیس در این کتابها سعی میکند با الگو قرار دادن خود به عنوان نمونهای موفق در اغلب حوزهها، دیگران را راهنمایی کند تا خودشان را با نقصهایشان بپذیرند و از جا بلند شوند و کاری برای خودشان بکنند. تا این جای کار شاید بتوان گفت کتابهای او ممکن است برای افرادی، راهگشا باشند. اما؛
چرا خواندن کتابهای هالیس به لحاظ روانشناختی مضر است؟
همه ما نقصها و قوتهای خودمان را داریم. در این راستا به کمک رواندرمانگر یا به صورت شخصی میتوانیم الگویی برای مواجه شدن با آنها و پذیرفتنشان ایجاد کنیم. برای آنکه این الگو و برنامه بهبود صفات شخصی، واقعاً بتواند در طولانی مدت کار کند، دقیقاً باید با توجه به خود ما تنظیم شده باشد. کتابهای خودیاری از این دست، الگویی برای پذیرش و تغییر شخصی برای همه صادر میکنند که در بهترین حالت برای خود نویسنده مناسب است. (درست است که چاق هستی و زشت، اما عیبی ندارد. بپذیر و خودت را تغییر بده، درست مثل من که توانستم خوشتیپ و پولدار باشم!) در دنیای این کتابها خوشبختی یک مدل معین دارد: رابطه خوب مشخصی با همسر، فرزندانی با ویژگیهای مشخص، قیافهای تعیین شده، معمولاً قدبلند و لاغر، سفیدپوست و موهای بلوند و در نهایت سطح مالی بالا. علاوه بر اینکه این کتابها مدل یکسانی از خوشبختی را برای همه تجویز میکنند، آن را بسیار نزدیک میدانند: «اگر صبح زود بیدار شوی، موفق میشوی.» آنچه را که کتابهای خودیاری به لحاظ روانشناختی تهدید میکنند دقیقاً میل به تغییر و امید به ایجاد آن است. شاید چند صباحی را به عشق زندگی تصویر شده در این کتاب ها زود بلند شویم و رختخوابمان را مرتب کنیم، اما بعدش چه؟ ناگهان زندگی واقعی خودمان در اتاق را میزند و ما در مقابل آن نمیتوانیم ریچل هالیس باشیم و این سرخوردگی باعث میشود امید به تغییر در ما از بین برود: «تنها راه موفقیت، راه ریچل است! من هم که با او هزار فرسنگ فاصله دارم، پس....» در نظرات مثبت در مورد این کتاب جز اینکه توانسته بود رخوت را در خواننده از بین ببرد نکته دندانگیر دیگری مشاهده نمیشود، از بین بردن رخوت و ملال خوب است اما به شرطی که موقتی بودنش باعث نشود ملال بیشتری بزاید! در نهایت، اگر دوست داشتید این کتابها را تورق کنید و درنهایت کتاب خودیاری خودتان را بنویسید!
نشخوار فکری جمعی با
مارک منسن!
مارک منسن، نویسنده امریکایی 38 ساله است که کتابهای او هنر ظریف بیخیالی و همه چیز به فنا رفته از کتابهای پرفروش جهان هستند.
البته باید گفت که نام این کتابها در ترجمه به زبان فارسی بسیار لطیف و مؤدبانه شده و همین تغییر نام، به این
کتابها وجهه فرهیختهتری داده است. کتابهای منسن از دسته روانشناسی عامیانه نیستند، حتی از دسته خودیاری هم نمیتوانند باشند بلکه نوعی جدید است که در آن نویسنده و ما به عنوان خواننده بالای سر شلختگیهای دنیای مدرن، که خودمان آن را به وجود آوردهایم، میایستیم و به آن بد و بیراه میگوییم و هرازگاهی آب دهانی بر آن میاندازیم. بعد خواننده به نویسنده میگوید: «حالا به نظرت می شود این اوضاع نکبتی را درست کرد؟» نویسنده میگوید: «تقریباً نه، شاید هم بله! فقط باید بلند شویم و چرخه را بشکنیم و اینی که هستیم نباشیم!»
آنچه به لحاظ روانشناختی این کتابها را خواندنی و در عین حال بیفایده میکند همدلی کاذب است. درست مانند دوران نوجوانی که همه دانشآموزان شب امتحان میگفتند هیچ درسی نخواندهاند و چه امتحان بدی خواهند داد، به اشتراک گذاشتن این دست اطلاعات، احساس آرامش به فرد میدهد. اما در بسیاری مواقع این همدلی و نشخوار جمعی، کاذب است و راهی به جلو نمیبرد، بلکه فرد را به خوبی ناامید کرده و باعث میشود دست از تلاش بکشد. مارک منسن درست در همین لحظه، راهحلهایی ارائه میدهد. در این فرصت طلایی، هرچه به عنوان راهحل عنوان شود، مانند طلاست اما به قول یکی از خوانندگان این کتاب، پس از آنکه آن را میبندی و چند دقیقه از اتمام کتاب میگذرد نمیتوانی بگویی در نهایت چه چیزی از آن دریافتهای! یعنی ممکن است هیچ کدام از خطوطی که خواندهای را به یاد نیاوری!
پس چرا باید این دست کتابها را بخوانیم؟!
یالوم، یا من خودم ادعایی ندارم
اگر شما بگذارید!
اروین یالوم بدون شک عجیبترین مورد در بین تمام موارد مرتبط در بازار نشر ایران است. یک درمانگر خوب و یک نویسنده شیرین قلم که تا جای ممکن درباره نقشش در روانشناسی اغراق شده. کم نیستند ایرانیهایی که او را بنیانگذار رواندرمانی اگزیستانسیال میدانند و با این صحبت تن و بدن رولو میو کارل راجرز را در گور به لرزه میاندازند. کم نیستند افرادی که «وقتی نیچه گریست» را به عنوان یک کتاب حقیقی باور دارند و خیلی خوشحالند که یالوم توانسته ملاقات فروید و نیچه را از اعماق تاریخ بیرون کشیده و مستندش کند. کوچکترین گفته از یالوم در حکم بزرگترین حقایق روانشناسی محسوب میشوند و اصلاً کسی جرأت دارد به ایشان بگوید بالای چشمت ابرو است؟ بله جرأت دارم و میگویم! اروین یالوم روانپزشک و درمانگر وجودی امریکایی، از درمانگران نسل دوم روانشناسی وجودی است که به خاطر قلم شیرین و جذابش در سطح جهان شناخته شده است. او آن غول بزرگی که وصفش میرود نیست. او نه نظریهپرداز روانشناسی وجودی است و نه حتی از بزرگان در این رشته محسوب میشود. تخصص او درمان گروهی است و جدیترین کتاب آکادمیکش را در همین زمینه نوشته است. او در «رواندرمانی اگزیستانسیال» به گفته خوش قصد داشته که نظراتش در مورد «ترس بنیادین» و «معنای زندگی» را به زبانی همهفهم و آسان بیان کند و انصافاً در این زمینه موفق هم بوده است. در کنار این آثار او دستهای کتاب رمان و داستان کوتاه دارد که با اهداف درمانی و روانشناختی نوشته شدهاند. تا این جای امر هیچ مشکلی بین ما و ایشان وجود ندارد. مشکل را هواداران این مرد، من جمله در ایران به وجود آوردهاند، به چه شکل؟ خواهم گفت!
یالوم را چگونه بخوانیم؟
اروین یالوم هیچگاه داعیه نظریهپرداز بودن نداشته است، هرگز نگفته من بنیانگذار روان درمانی اگزیستانسیال هستم و هیچگاه به دنبال قلهای رفیع و جایگاهی بلند نبوده است. این حواشی و شایعات را طرفدارانش، نیمی از سر هیجان و الباقی با نیت کاسبیهای بعدی در مورد او جا انداختهاند. یالوم را باید با حذف تمام این تعاریف بخوانید. در جریان باشید که «وقتی نیچه گریست» یک داستان تخیلی با اهداف درمانی است، «روان درمانی اگزیستانسیال» اثری آنچنان سنگین نیست و دیگر آثار او قرار نیست همگی درجه یک و سطح بالا باشند. اتفاقاً پرونده یالوم به دلیل پرکاری آکنده است از آثار متوسط. همچنین او به عنوان یک نویسنده آثار داستانی هم نهایتاً جزو دسته خوشخواننویسها قرار میگیرد. با این حال مطالعه یالوم از مطالعه نود درصد دیگر آثار بازار بهتر است، فقط حواستان باشد که درگیر تعاریف قلمبه و سلمبهای که از استاد میشود نشوید.
سادهنویسیهای
یک نوفرویدی مارکسیست!
گزافه نیست اگر بگوییم اریک فروم اولین روانشناس بزرگ تاریخ بود که تصمیم گرفت به زبانی بنویسد مناسب فهم و احوالات عامه مردم. او از نسل روانکاوان نوفرویدی است که سعی داشتند تمرکز روانکاوی را از خشونت و جنسیت به سمت عوامل اجتماعی برگردانند. فروم به زبانی سادهفهم مینویسد و همچنین روی مسائلی دست میگذارد که برای عامه مردم جذاب و خواندنی هستند. معروفترین اثر او در بین مردم کتاب «هنر عشق ورزیدن» است که بر خلاف نام درجه چندمش کتابی است خوب و خواندنی. او در این کتاب عشق را از ابعاد مختلفی بررسی میکند. ابتدا به تعریف عشق میپردازد، سپس به توقعات و دیدگاههای مختلف در این زمینه ورود کرده و نهایتاً با واکاوی آنها مسیری را پیش روی خواننده قرار میدهد که بتواند به وسیله آن تجربه مناسبی از عشق ورزیدن را به دست بیاورد.
چرا باید فروم بخوانیم؟
اریک فروم برخلاف خیلی از مشهورهای بازار ایران یک روانکاو بزرگ و از نظریهپردازان مشهور روانشناسی است که نظریاتش هنوز در سراسر دنیا تدریس میشود. او برخلاف خیلی از نامهای دیگر، از نقطه نظر یک متخصص با ما صحبت میکند. برای او هدف خوشحال و راضی نگه داشتن مخاطب نیست. او کتابهایش را با این رویکرد به رشته تحریر درآورده که به مخاطب کمک کند تا با واقعیت روبهرو شود، معایب خودش را بپذیرد و برای بهبودی این معایب تلاش بکند. در کتابهای او قرار نیست حق همیشه با مخاطب باشد و برای بهروزی و موفقیت هم یک فرمول ساده و مشخص یافت نمیشود. در بازاری که همگان به مخاطب القا میکنند که پیروزی بزرگ در یک قدمی آنها قرار دارد وجود کتابهایی که در این دام گرفتار نشده باشند غنیمت است و «هنر عشق ورزیدن» و دیگر آثار فروم گرچه بسیار قدیمی، اما هنوز از بهترین آثار ترجمه شده در بازار ایران هستند.
جفری یانگ
پرچمدار موج دومیها...
ترجمه و معرفی جفری یانگ از اتفاقات خوب بازار نشر روانشناسی در ایران بود. جفری یانگ از درمانگران موج دوم درمانهاس شناختی رفتاری است که با نام «درمان شناختی رفتار» یا CBT شناخته میشوند. بعدها موج سومیها با «درمان مبتنی بر تعهد و پایبندی» یا ACT این مسیر را ادامه دادند که در شمارهای دیگر به آنها خواهیم پرداخت. درمان شناختی رفتاری با این فرض جلو میرود که رفتارهای فرد براساس طرحوارههایی که در سراسر زندگی برای خود شکل میدهد بروز و ظهور خواهند داشت. طرحوارهها تجارب و باورهای عمیقی هستند که در سراسر زندگی – طبیعتاً بیشتر در کودکی – در روان فرد شکل میگیرند و خود را به تجارب بعدی زندگی تحمیل میکنند. به عنوان مثال کودکی را فرض بگیرید که در کودکی توسط والدین خودش رها شده، محبت کافی ندیده یا با او به شکلی ناامن رفتار شده. این کودک برخورد پدر و مادر و نزدیکانش را به شکل طرحوارههایی رشد میدهد که در آینده الگوی عمل او خواهند بود، بنابراین به احتمال زیاد او در دیگر روابط نزدیک و صمیمانه خود به احتمال زیاد از طرحوارههای طردشدگی و رهاشدگی استفاده خواهد کرد که رفتار عادی او را تحت تأثیر قرار خواهند داد. یانگ در معروفترین اثرش «زندگی خود را دوباره بیافرینید» به معرفی انواع طرحوارههای معیوب پرداخته و تمرینها و تکنیکهایی را برای مقابله با هر کدام در اختیار خواننده قرار میدهد. «زندگی خود را دوباره بیافرینید» بدون شک یکی از بهترین کتابهای خودیار منتشر شده در تاریخ نشر ایران است.
یانگ را چطور بخوانیم که ناامید نشویم؟
ایرادی که به یانگ وارد است در واقعی ایرادی است که از کل درمانهای نسل دوم شناختی رفتاری گرفته میشود. این درمانها مبتنی هستند بر تغییر بینش و تغییر طرحوارهها و ساختارهای شناختی منفی و تبدیل آنها به افکاری سالم. منتقدین بر این باورند که این مبارزه بیپایان است و اساساً امکان ندارد که روزی تمام این منفیها به مثبت تبدیل شوند، اصلاً این نکتهای بود که باعث رشد درمانهای موج سوم شد. این نقد، نقد واردی است اما شما حواستان باشد که آنقدری از یانگ بیاموزید که به کارتان میآید، نکند که همین یانگ برای شما یک تله ذهنی جدید بشود.
اینجا خط پایان مطلب روانشناسی این شماره است، به امید اینکه بزودی مطالب بهتری برایتان آماده کنیم!