«بنشی‌های اینیشرین» فیلمی درباره سکوت، دوستی و تنهایی

زندگی‌بی‌دوست زندان‌بلاست

احمد محمدتبریزی
روزنامه‌نگار
این کار فیلمسازان بزرگ است که از موضوعات ساده و پیش‌پا افتاده فیلم‌های تماشایی و درخشان می‌سازند. بسیاری از سوژه‌ها در ذهن عموم مردم، سوژه‌هایی معمولی و غیرجذاب هستند و خیلی به درد کار کردن در سینما نمی‌خورند، اما خلاقیت و نبوغ نویسندگان و کارگردانان همین سوژه‌های معمولی را دراماتیک می‌کند. مارتین مک‌دونا برای مخاطبان ایرانی نام غریبی نیست. نمایشنامه‌های او تا همین چند سال پیش در سالن‌های نمایش روی صحنه می‌رفت و مورد استقبال علاقه‌مندان نیز قرار می‌گرفت. «ستوان آینیشمور» و «مرد بالشی» نمونه‌هایی از نمایشنامه‌های مک‌دونا است که در ایران توسط کارگردانان مطرح تئاتر کشور روی صحنه رفته‌ است.

مک‌دونا سال 2022 فیلم «بنشی‌های اینیشرین» را بر اساس یکی از متن‌های خودش ساخت تا فیلمش یکی از بهترین‌ فیلم‌های سال و نامزدهای اسکار لقب بگیرد. داستان فیلم در روستایی در ایرلند و در سال 1923 می‌گذرد؛ روستایی خلوت و دورافتاده با تعداد آدم‌هایی مشخص که همه یکدیگر را می‌شناسند. در میان آدم‌های روستایی، پیرمردی ویولن‌زن و متفکر تصمیم می‌گیرد دوستی‌اش را با مردی ساده‌دل به نام پاتریک به هم بزند.
تصمیم مرد سرآغاز تمام اتفاقات می‌شود. موضوع در ظاهر ساده به نظر می‌آید ولی در باطن شکلی پیچیده به خود می‌گیرد. مرد عاشق موسیقی و ویولن‌زن به نام «کولم» می‌خواهد باقی عمرش را در سکوت بگذراند و از یاوه‌گویی و بیهوده‌گویی پرهیز کند. مفید زندگی کردن، به دغدغه مهم کولم تبدیل شده و تصمیم گرفته است در روزهای باقی‌مانده عمرش نت‌های بیشتری برای موسیقی خلق کند و زندگی را در سکوت بهتر بفهمد، اما این خواسته ساده پیرمرد به این راحتی‌ها اتفاق نمی‌افتد چون پاتریک نمی‌خواهد به این دوستی پایان دهد. پاتریک پدر و مادرش را از دست داده است و با خواهرش زندگی می‌کند. تنهایی عذاب‌آور خواهر و برادر، مایه عذاب‌شان است. باز خواهر پناهی مثل کتاب و مطالعه دارد ولی پاتریک جز حرف زدن و صحبت هیچ پناه دیگری نمی‌شناسد.
پاتریک به دوستی با کولم نیاز دارد و همچنان خواهان حرف زدن با پیرمرد است. اصرارهای پاتریک وضعیت پیچیده‌ای را رقم می‌زند. کولم، پاتریک را تهدید می‌کند که در صورت آمدن پیش او و اصرار برای حرف زدن، انگشت‌های دستش را قطع می‌کند و به خانه پاتریک می‌فرستد. ابتدا پاتریک تهدید کولم را شوخی تصور می‌کند و آن را جدی نمی‌گیرد. وقتی پیرمرد می‌بیند پاتریک دست‌بردار نیست با بریدن یکی از انگشت‌هایش و فرستادنش به خانه پاتریک، به او می‌فهماند که موضوع تنهایی و خواسته‌اش برای سکوت چقدر جدی است. با این حال پاتریک همچنان متوجه موضوع نیست و به اصرارکردن‌هایش ادامه می‌دهد. پیرمرد که از کارها و پافشاری‌های پاتریک به ستوه آمده است، بار دیگر چهار انگشتش را قطع می‌کند تا دوست سابقش را متوجه اهمیت موضوع کند، اما کارهای پیرمرد نه تنها کارگر نمی‌افتد بلکه کینه عمیقی را در دل پاتریک می‌نشاند.
پاتریک تصمیم به آتش زدن خانه پیرمرد و سوزاندن او می‌گیرد. او این کار را انجام می‌دهد ولی از اینکه کولم در خانه حضور ندارد و نسوخته ناراحت است. حرف پاتریک نشان می‌دهد هر دو نفر در چرخه‌ای معیوب از خشونت افتاده‌اند و بدون اینکه دلیل مشخصی برایش پیدا کنند، می‌خواهند تیشه به ریشه همدیگر بزنند.
مک‌دونا در لوای داستان ساده فیلمش، به اهمیت سکوت، دوستی و تنهایی اشاره می‌کند. او نشان می‌دهد تنهایی چه اثر مخربی بر روح و روان آدمی به جا می‌گذارد و هر کدام از آدم‌های روستا برای فرار از تنهایی‌شان، دست به چه کارهای حماقت‌باری می‌زنند. با مهاجرت خواهر پاتریک به شهر، الاغ او به تنها دوست و همدمش تبدیل می‌شود و مردن الاغ، تأثیر وحشتناکی بر روح و روان او می‌گذارد. تنهایی مفرط پاتریک، او را از مرد مؤدب و آرام ابتدای فیلم به آدمی بدذات تبدیل می‌کند. او برای اذیت و آزار کولم به دوستانش دروغ می‌گوید و برایشان توطئه می‌چیند و در نهایت تصمیم به کشتن و آتش زدن خانه و کاشانه‌اش می‌گیرد. تنهایی و بی‌همزبانی، از پاتریک آدم دیگری ساخته که حاضر به انجام کارهای وحشتناک زیادی است. همچنین سکوت به‌عنوان عنصری ارزشمند، از زندگی انسان‌ها رخت بربسته و آدم‌ها برای رسیدن به آن چه تقلایی می‌کنند. پیرمرد خسته از زندگی بیهوده‌اش، حالا می‌خواهد غرق در سکوت زندگی را بهتر بفهمد، ولی رسیدن به همین خواسته کوچک به راحتی برایش محقق نمی‌شود.
مک‌دونا که در فیلم‌های قبلی‌اش مثل «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» و «در بروژ» قدرت و توان کارگردانی‌اش را نشان داده، در «بنشی‌های اینیشرین» چندین گام فراتر رفته و با گرفتن قاب‌هایی زیبا از طبیعت ایرلند بر جذابیت بصری فیلمش افزوده است. «بنشی‌های اینیشرین» یکی از فیلم‌های درخشان سال 2022 است که جادوی سینما را پیش‌روی مخاطبش می‌گذارد؛ جادویی که با هنر و خلاقیت مک‌دونا به وجود آمد و از آن فیلمی جذاب ساخت. این فیلم نیز همچون فیلم‌های دیگر این کارگردان در آینده جزو فیلم‌های ماندگار تاریخ سینما خواهد شد.