کیومرث پوراحمد و اقتباس‌هایی‌که از‌آثار‌ادبی انجام داد

کارگردانــــی‌که‌ میان سینما و ادبیات پل زد

احمد محمدتبریزی/ در سینمای ایران جای خالی کارگردانانی که بر ادبیات مسلط باشند، به وضوح احساس می‌شود. به همین دلیل سینمای اقتباسی در ایران بنیه قوی‌ای ندارد و در طول سال‌های متمادی ارتباط مستحکم میان ادبیات و سینما در ایران شکل نگرفته است. به خاطر همین ضعف و کمبود، هرگاه سینماگرِ عاشق و مسلط بر ادبیاتی در آسمان هنر سوسو زده، حسابی به چشم آمده است. کیومرث پوراحمد یکی از معدود فیلمسازانی بود که با علاقه‌اش به ادبیات، جای خالی سینمای اقتباسی را تا حدودی با آثارش پر کرد و پیوند خوبی میان آثار ادبی برقرار ساخت. شاید اگر پوراحمد به سراغ «قصه‌های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی نمی‌رفت، کتابِ نویسنده کرمانی تا این اندازه میان مردم شناخته و محبوب نمی‌شد. به‌ هرحال تلویزیون به نسبت کتاب در دسترس‌تر است و مخاطب بیشتری می‌تواند به تماشای اثر بنشیند. مرادی کرمانی تعریف می‌کند که «کارگردان‌های زیادی برای به تصویر کشیدن «قصه‌های مجید» سراغم آمدند، اما زمانی که پوراحمد و علاقه‌اش را به ساخت این داستان دیدم، تصمیم گرفتم کار را به او بسپارم.» پوراحمد عاشق ادبیات بود و به خوبی این قالب هنری را می‌شناخت. به خاطر همین تسلط و درک بود که به ظرافت و توانایی، می‌توانست از رمان و داستان، فیلم و سریال بسازد. یکی دیگر از فیلم‌های اقتباسی پوراحمد که کمتر از آن صحبت به میان می‌آید، «بی‌بی چلچله» است که در سال 1363 اکران شد. پوراحمد این فیلم را با اقتباس از رمان یکی از نویسندگان نه چندان مطرح برزیل ساخت و به خوبی توانست فضای رمان را ایرانیزه کند. بعدها در سال 2012 و در خودِ کشور برزیل فیلمی سینمایی به نام «درخت زیبای من» از این کتاب ساخته شد و همین فاصله زمانی میان اثر پوراحمد تا فیلم برزیلی نشان از پیشرو بودن کارگردان ایرانی در شناخت آثار ادبی دارد.
کارگردان «قصه‌های مجید» در دوران بعدی فیلمسازی‌اش نیز از کتاب و ادبیات دور نشد و «اتوبوس شب» را با اقتباس از داستان‌های «شهر جنگی»  حبیب احمدزاده ساخت. پوراحمد پس از خواندن کتاب به قدری شیفته اثر شد که درباره‌اش چنین گفت: «داستان نوجوانی که چهل اسیر را از آبادان به ماهشهر می‌برد، به قدری گیرا و جذاب بود که مرا به دنبال خود کشاند و گفت مرا بساز.» پوراحمد در فیلم‌های آخرش نیز از ادبیات فاصله نگرفت ولی دیگر آن صلابت و چابکی را نمی‌شد در آثارش حس کرد. او «تیغ و ترمه» را بر پایه کتاب «کی از این چرخ فلک پیاده می‌شوم» گلرنگ رنجبر ساخت که آن طور که باید و شاید اثری تماشایی از کار در نیامد. پوراحمد در اقتباس از کتاب‌ها، خلاقیت و نگاه خودش را وارد اثر می‌کرد و خیلی خوب بر جذابیت و عناصر دراماتیک اثر می‌افزود. ذوق و شوق کارگردان اصفهانی از خواندن «قصه‌های مجید» در حدی بود که هنگام نوشتن فیلمنامه از انجام این کار به وجد می‌آمد. پوراحمد در این باره گفته بود: «آن دوره‌ای که فیلمنامه‌های «قصه‌های مجید» را می‌نوشتم گاهی می‌شد شب، نصفه شب ذوق‌زده می‌شدم از چیزی که در قصه‌ بود و زنگ می‌زدم بهش و می‌گفتم این جوری کنیم، این تغییر را بدهیم، این کار را بکنیم و…و او همیشه با روی باز استقبال می‌کرد.» پوراحمد به درستی از ظرفیت‌های ادبیات در سینما استفاده کرد و جانِ تازه‌ای به سینمای اقتباسی ایران داد. فیلمساز فقید ایرانی درک و شناخت زیادی از ادبیات و سینما داشت و همین شناخت کمک زیادی به جذاب شدن فیلم‌هایش می‌کرد. پوراحمد با فیلم و سریال‌هایش کار خودش را در دنیای هنر ایران انجام داد و بخشی از خاطرات جمعی مردم را فیلم و سریال‌هایش رقم زد؛ خاطراتی که حالا شکلی نوستالژیک به خود گرفته‌اند.