کانون وحدت مسلمین
ë Anthony James Hall
آنتونی جیمز هال
پروفسور آنتونی جیمز هال، استاد سابق مطالعات جهانی شدنِ دانشگاه لثبریجِ آلبرتای کانادا و سردبیر سابق پایگاه خبری American Herald Tribune است. دکتر هال که فارغالتحصیل دانشگاههای تورنتو و یورک نیز میباشد مؤلف 3 اثر از جمله کتاب 730 صفحهای «امپراطوری امریکا و جهان چهارم» و کتاب 930 صفحهای «زمین به مالکیت: استعمار، استعمارزدایی و سرمایهداری» میباشد. سایت سی.بی.اس که قدیمیترین شبکه تلویزیونی، رادیویی و خبری کاناداست در اکتبر 2016 از بازنشستگی اجباری وی بهدلیل ارتباط دادن حملات 11 سپتامبر به لابی صهیونسیم خبر داد. این درحالی است که هال دارای درجه استاد ممتازی بود که بر آن اساس تعریف آن در امریکای شمالی پایداری مادامالعمر تدریس وی، تضمین میشود.
سرنگونی مصدق
ایران به شیوهای بسیار مستقیم توسط قدرتهای غربی بویژه بریتانیا تحت استعمار بود و کمپانیهای نفتی ایرانی-انگلیسی برای مدتی مانند یک حکومت در ایران رفتار میکردند. مصدق تلاش کرد اوضاع را سر و سامان بدهد تا مردم ایران شاهد رفتاری منصفانه باشند و سود بیشتری از فروش نفت نصیب آنها بشود. سرنگونی این حرکت و تحمیل کردن شاه بهعنوان یک عروسک خیمه شب بازی بسیار بدی با مردم ایران بود. در سال 1979 ایرانیان سرنوشت خود را در دست گرفتند. آیتالله خمینی شاخصههایی داشت که او را به نقطه اجماع تبدیل کرد و در آن سال، وحدت و اشتیاق برای رخ دادن انقلاب اسلامی ایجاد شد.
وحدت بین مسلمانان بعد از انقلاب
انقلاب اسلامی ایران بهعنوان انقلابی با ماهیت دینی برای غربیها خیلی غیرمعمول بود. به نظر میرسد که رهبران انقلاب در ایران با داشتن شاخصههای ضداستعماری همواره خواهان اتحاد با مردم مظلوم و ملتهای استعمارزده در سراسر جهان بودند. قطعاً در سال 1979 انقلاب اسلامی یک سیگنال به کشورهای دیگر فرستاد و به نظر میرسید که نقطه مشترکی بین امت اسلامی شکل گرفته است که شامل 1.5 میلیارد مسلمان روی کره زمین میشد. در برخی از بخشهای جهان اسلام احساس همبستگی به وجود آمد. گویا محقق شدن انقلاب اسلامی ایران در مسیری که باید، اتفاق افتاده بود و با تقویت ملتهای مسلمان و نزدیکتر کردن آنها به یکدیگر موجب شد برای رسیدن به حکومت اسلامی امید و اعتماد به نفس جدیدی داشته باشند.
یک مسیر جدید
خیلی از این انقلابها به نوعی پایههای مارکسیستی دارند. مادیگرایی از نوع دیالکتیک که تنها بر اساس قضاوت و استدلالِ انسانها شکل گرفته است. این انقلابها سکولار و مادیگرایانه هستند. در مادیگرایی دیالکتیک تز، آنتی تز و سنتز داریم و غیر معمول است که انقلابی داشته باشیم با مرام نامهای متفاوت، نه بر پایه اصول مادی بلکه بر اساس اصول معنوی و دینی. این یک مسیر جدیدی را در دنیا پایهگذاری کرد.
نقش ایران در توازن معادله جهانی قدرت
علیه ایران و انقلاب تبلیغات زیادی شده است. اسلام هراسی باید در حقیقت ایران هراسی نامیده شود؛ توسط یک لابی بسیار بسیار قدرتمند که علاقه زیادی به حمله بزرگ به ایران و تغییر حکومت دارند انجام میشود. یکی از محرکین اصلی مفاد ژئوپولیتیک امروز، چیزی که امروزه به آن جنگ علیه تروریسم گفته میشود از 11 سپتامبر 2001 شروع شد و ما امروز میدانیم که حملات 11 سپتامبر مهندسی شده بود و یک عملیاتی روانی برای تبلیغات علیه مسلمانان بود. ولی ایران در تعادل این قدرت جهانی مواضع جالبی دارد. هر سال در غرب تکرار میشود که به ایران حمله خواهد شد، سالها گذشت و این اتفاق نیفتاد. سؤال اصلی این است که چه اتفاقاتی در پشت پرده رخ میدهد؟ به نظر من ایران یکی از قدرتهای اصلی امروز جهان است.
نقش سرویسهای امنیتی خارجی
قیام مردم در میدان تحریر قاهره رو بسیار با اشتیاق دنبال میکردم ولی در ماهها و سالهای بعد فهمیدیم که ماهیت و جهتگیری آن تغییر کرده بود. متوجه شدیم که منافعی در میان است و دستکاری شدن حرکتهای مردمی دلایل پولی و مالی دارد. زمانی که میبینید گروهی از مردم بسرعت بسیج میشوند و به خیابان میآیند و خیلی خوب سازمان دهی شدهاند از خود بپرسید که چه چیزی پشت این اتفاق است.
تقسیم ناعادلانه ثروت
امروز جهان به گونهای است که عده کمی هر چه بر روی کره زمین برای مالک شدن وجود دارد را تحت کنترل دارند. شاید 200 نفر ثروتی معادل با داشتههای تمامی مردم دنیا داشته باشند. تناقض تقسیم ثروت در دنیا آدم رو میخکوب میکند. سیستم بانکی داراییها را در دست افراد محدودی متمرکز و فشار بدهی را بر عامه مردم وارد کرده است. این تا چه زمانی میتواند پایدار باشد؟ این وضعیت که در آن گروه کوچکی بخش عمدهای از ثروت جهان را در اختیار گرفته باشند تا چقدر میتواند دوام بیاورد؟ این خود دلیلی برای انقلاب کردن است و میتواند رویکردی برای آینده باشد.
چگونه میتوانیم دروغهای رسانهای رو متوقف کنیم و نمایندگانی راستین از طرف خود داشته باشیم تا شرایط را آن طور که هست نشان بدهند؟ همچنین باید خودمانرو متقاعد کنیم که شرایط فعلی همین است و خود را پرورش دهیم برای اینکه در شرایط حقیقی و نه ساختگی رفتار و عمل کنیم. این تعلیم و تربیت را به اشتراک بگذاریم و بر اساس آن اقدام کنیم. اینها مسائل اصلی هستند.
نقش فرهنگ در انقلاب و جامعه
فرهنگ در زبان انگلیسی واژهای شیادانه است و معناهای مختلفی میتواند داشته باشد. همیشه در غرب از چندفرهنگی صحبت و توصیه میشود. حال آنکه در ایران خواسته عامه مردم میتواند داشتن فرهنگی ملی باشد. یک فرهنگ قوی که تعداد بسیار زیادی از مردم ذیل آن قرار میگیرند.
از راه فرهنگ است که میتوانیم وفاداری، الویت بندیها و حس همکاری با هم وطنها را توسعه و ترویج بدهیم.
حفظ پیامهای اولیه انقلاب
یکی از راههای انتقال ارزشهای انقلابی به نسلهای بعدی خوب حکومت کردن و فراهم کردن زندگی خوب و باکرامت برای مردم است. باید برای شهروندان، رفاه، مساوات و عدالت مهیا کرد. در واقع این اصول هستند که منجر به وفاداری به حکومت، قانون اساسی و دیگر قوانین میشود.
چگونه میشود پیام اصیل و الهامبخش انقلاب را حفظ و به روز کرد؟ باز هم معتقدم حکومتداری خوب و مساوات و عدالت و زندگی خوب برای شهرواندان مهیا کردن موجب میشود که اصول اولیه انقلاب بهصورت خودکار حفظ شود.