فوکو در شناخت انقلاب ایران اشتباه کرد
ë Michael Jones
مایکل جونز
پروفسور مایکل جونز، استاد سابق کالج سَنت ماری ایندیانا، فارغالتحصیل دانشگاه تِمپِل و سردبیر مجله جنگهای فرهنگی است که بیش از 40 کتاب از جمله کتاب 1450 صفحهای «بارِن متال: تاریخچه سرمایهداری همچون مناقشه بین دستمزد و ربا» و کتاب 660 صفحهای «آزادی جنسی و کنترل سیاسی» و کتاب 1200 صفحهای «روح انقلابی یهودی» را تألیف نموده و چندین مجلد بیش از 1000 صفحهای دیگر را نیز در کارنامه خود دارد.
قیام علیه مادیگرایی
1979 سال مهمی بود، چرا که در این سال علیه مادیگرایی قیام شد. بر این باورم که درک اسلام از حقیقت بالاتر از برداشت کمونیسم از حقیقت است. همان زمان هم به کمونیسم بهعنوان یک ایدئولوژی منسوخ نگاه میشد. انقلاب ایران بر اساس دین شکل گرفت. آیتالله خمینی موجب تقویت اخوانالمسلمین و همچنین ملیگرایی اسلامی شد. بعد از انقلاب ایران آیتالله خمینی نامهای به گورباچف نوشت و به او دستورالعملهایی داد که چگونه روسیه را از اسارت کمونیسم رها کرده و به نظم اجتماعی برگرداند که نزدیکتر به واقعیت است.
انقلابهای کمونیستی هیچ وجه مشترکی با انقلاب ایران ندارند و اگر به آنها لفظ انقلاب اطلاق کنیم در حقیقت مخاطب را در خصوص اتفاقی که در ایران افتاد به اشتباه میاندازیم، لذا این فریبنده و غلط و موجب سردرگمی میشود.
عدم درک صحیح فوکو از انقلاب ایران
فردی که کاملاً این موضوع را بد متوجه شد میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی بود. فوکو به تهران رفت و خیال کرد انقلاب ایران شبیه انقلاب 1968 فرانسه است. فوکو خیال میکرد که انقلاب 1968 فرانسه ادامه انقلاب 1789 فرانسه بود و ایران هم انقلابی از همین جنس است، ولی او کاملاً برداشت اشتباهی از این داستان داشت. چرا که انقلاب ایران دقیقاً در جهت مخالف انقلاب فرانسه بود. انقلاب فرانسه حمله به دین بود، در حالی که انقلاب ایران بازگشت به دین بود. فوکو کاملاً گیج شده بود و خیال میکرد ماهیت تحولات ایران همان تحولات 1968 فرانسه هست که یک انقلاب جنسی بود. چرا اشتباه درک کرد؟ بهدلیل زندگی شخصیاش، او یک همجنسباز بود و پس از مبتلا شدن به ایدز در سال 1984 در سانفرانسیسکو مرد. حقیقت برای او واضح نبود، چرا که انقلاب ایران یک حرکت معنوی بود و فوکو دوست داشت حقیقت را مطابق خواستههای فاسد خود تغییر بدهد و به همین دلیل درک نکرد که اتفاقی که در ایران افتاد تلاشی در جهت برقراری دوباره نظم طبیعی و اجتماعی بود که شاه به کمک امریکاییها در صدد نابودی آن بود. انقلاب اسلامی ایران هیچ وجه اشتراکی با انقلابهای کمونیستی، انقلاب فرانسه و یا حتی انقلاب کوبا ندارد. چرا که آنها در تلاشهایی در جهت بر هم زدن نظم طبیعی بودند تا آن را با چیزهای دیگری جایگزین کنند که کاملاً مصنوعی بود و به همین دلیل شکست خوردند.
قدرت مؤثر منطقهای
بحرانی که هماکنون ایران باید فوری به آن رسیدگی کند، پیر شدن جمعیت جوان ایرانی است که یک بحران جدی داخلی هست. در حال حاضر وقتی به خاورمیانه مینگریم شاهد دو جبهه هستیم که بشدت با یکدیگر تقابل دارند. از یک طرف وهابیت سعودی که زمانی مجاهدین را در افغانستان هدایت میکردند و در طرف دیگر ایران است. به لطف دخالتهای احمقانه امریکا در خاورمیانه که بهدلیل فشار اسرائیل است، ایران به یک قدرت منطقهای تبدیل شده و هیچ تردیدی در این مسأله نیست. علی رغم تمام مخالفتهای غرب، ایران امروز یک قدرت منطقهای است که قدرت نظامی خود را نیز به نمایش میگذارد. این خبر خوبی است، اما خبر بد مربوط به بحران جمعیتی ایران است که باید به آن توجه شود.