شهر مولد ایده‌ای نو برای حل سه ابر چالش

علی باقری
کارشناس مدیریت شهری

 

در بین نیازهای اساسی بشر تامین غذا و مسکن از جمله نیازهای اولیه بوده و در این بین، موضوع امنیت در تأمین غذای سالم و مغذی ، به عنوان یکی از مهم‌ترین و بیم‌انگیزترین چالش‌های توسعۀ جهانی مطرح شده است. اگرچه دغدغه‌های محدودیت قابلیت‌ها و تکنولوژی‌های بشر برای تغذیه چنین جمعیت‌هایی از گذشته وجود داشت و انقلاب سبز  منجر به افزایش بهره‌وری و دو برابر شدن تولید غذا بین 1950 و 2010 گردید لیکن امروز و برای اولین بار بعد از انقلاب سبز، نرخ رشد محصولات جهانی پایین‌تر از نرخ رشد جمعیت شده است. همچنین رشد شتابان شهرنشینی و سبک زندگی وابسته به آن به عنوان بزرگ‌ترین عامل مؤثر در تغییر ترکیب تقاضای غذا، همچنین تغییر الگوهای محرک تقاضا بواسطۀ افزایش درآمدو فشار روبه رشد«سوخت زیستی» به افزایش شدید شتاب بیشتری بخشیده است.

چالش اول، امنیت غذایی
ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و باوجود چالش‌هایی همچون مهاجرت‌های گسترده روستا-شهری، رشد شتابان جمعیت شهری و نابودی دشت‌های حاصلخیز، اقتصاد نفتی، وسعت عظیم مناطق بیابانی و کویری  کم‌آبی شدید، آسیب‌پذیری در برابر تغییرات اقلیمی  اتکا شدید بر واردات مواد غذایی  ضایعات بالای تولیدات کشاورزی، ناسالم بودن مواد غذایی، شیوع بیماری‌های مزمن ناشی از تغذیه و سبک زندگی ناسالم، پایین بودن راندمان تولید و بهره‌وری نهاده‌ها  و در نهایت قرار گرفتن بخش اعظمی از جمعیت ایرانیان در وضعیت ناامن غذایی را بیش از پیش مورد عنایت و توجه خویش قرار می‌دهد. علی‌رغم این حقیقت که عملاً هر کشوری متکی بر منبع غذایی امن و پایدار برای سلامت پاینده و بقاء شهروندانش است، در طی سال‌های اخیر نیز افزایش تحریم‌ها، کاهش صادرات نفت و کاهش ارزش ریال و به‌تبع آن نرخ تورم بالا و کاهش قدرت خرید مردم و نگرانی در مورد امنیت غذایی در ایران را تشدید نموده است؛ مساله ای که امروز جهان نیز با عنوان نظم امنیت غذایی نیز با آن روبرو است.

چالش دوم، پراکنش نامتوازن جمعیت 
پراکنش نامتوازن جمعیت در سطح کشور و نظام سکونتگاهی نامتعادل و کم توجهی به اقتصاد آبی یا اقتصاد دریا-محور است. به بیانی، با وجود اینکه امروزه تقریباً 3 میلیارد نفر (تقریباً نیمی از جمعیت جهان) در 200 کیلومتری خط ساحلی زندگی می کنند و تا سال 2025، این رقم احتمالا دو برابر خواهد شد  ولیکن در کشور ما این مناطق اغلب خالی از سکنه بوده یا سهم جمعیتی بسیار پایینی دارند. این درحالی است که  تمرکز بالای مردم در مناطق ساحلی مزایای اقتصادی زیادی از جمله بهبود ارتباطات حمل و نقل، توسعه صنعتی و شهری، درآمد حاصل از گردشگری و تولید مواد غذایی را به همراه داشته است. به بیانی، اقیانوس و دریا‌های جهانی برای اشتغال و معیشت و امنیت غذایی میلیاردها نفر (بیش از سه میلیارد نفر) در سراسر جهان نقش اساسی دارد و یکی از رو به رشدترین مناطق جهان از نظر اقتصادی و جمعیتی هستند.

چالش سوم، شهر‌های حاشیه
 توسعه شهرها و شهرک‌های جدید حومه‌ای، غیرمولد و وابسته به مراکز شهری بزرگ و کلانشهرها هستند. ایجاد و توسعه این شهرها همراستا با سیاست احداث شهرهای جدید در عصر مدرن در کشور ما نیز آغاز و هدف عمده آن‌ها جذب سرریزهای جمعیتی شهرهای بزرگ و تمرکززدایی از آن شهرها  بود. با این حال، عمده این شهرهای جدید تقلیدی ناقص از نمونه‌های غربی بوده و بسیاری از ملاحظات و اصول برنامه‌ریزی شهری را رعایت نساخته است. به بیانی، این شهرها عمدتاً ایرانی-اسلامی نبوده و فاقد هویت بوده و نتوانسته‌اند زیست و معیشت پایا برای ساکنان خود فراهم کنند. عمده جمعیت آن‌ها را مهاجران روستایی تشکیل می‌دهند که از نظر شغلی به شهر اصلی وابسته هستند. مهاجرانی که مزرعه و کار خود را رها کرده و به جای اشتغال در بخش مولد عمدتاً به کارهای واسطه‌گری و خدماتی روی آورده‌اند. در این راستا، خالی شدن روستاها از جمعیت دارای مهارت کشاورزی، موضوع حاکمیت و امنیت غذایی کشور را به شدت تهدید کرده است. 
ایده شهرهای مولد
در این شرایط، ایجاد شهرهای جدید ایرانی-اسلامی تمدن آفرین و مولد در عرصه کشاورزی-غذایی با الگویی بومی و بر اساس تکنولوژی‌های نو که بتواند مسأله زیست و فعالیت را در فضای شهری ایرانی-اسلامی و هویت‌دار، تأمین کند، می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. احداث چنین شهرها یا شهرک‌هایی در مناطق ساحلی،  با معماری و طراحی ایرانی و اسلامی و بر اساس کشاورزی هوشمند و دانش بنیان می تواند از یکسو به تعادل بخشی نظام سکونتگاهی کشور منجر گردد و از سوی دیگر با افزایش کارایی و بهره‌وری کشاورزی در خانه‌های مولد ساکنان خود نقشی چشمگیر در امنیت غذایی کشور ایفا کند. علاوه بر این، طراحی این شهرها بر اساس الگوی ایرانی - اسلامی و اصول بنیادین اقتصاد فضا، می‌تواند مکمل‌گری و سینرژی و رقابت‌پذیری در شهر را افزایش دهد و آن‌ها را به نماد تمدن ایرانی-اسلامی مبدل سازد و حرکتی اثربخش در تحقق گام دوم انقلاب باشند. 
در کلامی خلاصه شهر مولد، شهری اصیل (احیاگر دستاوردهای تمدنی گذشته و فرهنگ و هویت ایرانی-اسلامی)، زایا (کارآفرین، تولیدی، کارآمد، بهره‌زا و ارزش‌آفرین) و به‌روز (بر اساس آخرین فناوری‌های روز) و منجر شونده به رشد و توسعه اقتصادی پیشرونده و مقاومتی ساکنان، منطقه و کشور است. علاوه بر این، این شهر، آفریننده و احیاگر فرهنگ ایرانی-اسلامی، خالق اجتماعات پویا و سرزنده و حافظ کارکردهای طبیعی سیستم‌های اکولوژیکی پشتیبان حیات است. حکمروایی مطلوب، خوداتکایی و خودبسندگی نیز از ویژگی‌های اصیل این شهر چه از نظر کارکردی و چه از نظری تاب‌آوری است. 
امروز ما با هزینه های هنگفتی که به طورسالیانه در بخش محرومیت‌زدایی با هدف پیشرفت و آبادانی روستاها و مناطق محروم صورت می‌گیرد کماکان شاهد مهاجرت از روستاها به حاشیه شهرها و ضعیف شدن توان تولیدی وسفره معیشت خانواده‌های روستایی هستیم. هم اکنون بسیاری از خانه‌های ساخته شده در جنوب کرمان، شرق هرمزگان و ... توسط برخی نهادهای حاکمیتی مورد استقبال مردم قرار نگرفته و خالی از سکنه است. همچنین با رشد مصرف گرایی فرهنگ تولید تضعیف و معیشت روستاییان ناپایدار شده فعالیت های اجتماعی فرهنگی نیز به علت وضعیت اقتصادی بی اثر گردیده است. ما برای برون رفت از بحران های پیش رو نیازمند یک طرح تحول اساسی در نظام سکونتگاهی و اقتصادی در کشور هستیم که به تعبیر رهبر انقلاب مقصود از این تحول  ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخشهای اداری و بخشهای حکمرانی کشور؛ همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی  ... و بطور خلاصه حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه ها و روشها و کارکردها. این نگاه تحولی به ساخت و توسعه  شهرهای مولد نیازمند مبانی ایرانی- اسلامی و رویکردهای همه جانبه و پایدار است. تمدن سازی، خودکفایی فرد و جامعه، عدالت محوری، دانش بنیان بودن، خانواده محوری، تعالی بخشی، آمیدآفرین، مردمی با مشارکت اجتماعی بالا و... از جمله رویکردهای مورد نظر در شهرهای مولد است.

قید اصلی؛ معیشت‌محوری 
در طرح شکل گیری خانه‌های مولد یا به تعبیر کامل‌تر ساخت «مسکن معیشت محور مولد خوداتکا» قید معیشت‌محور از آن جهت اهمیت دارد که این طرح در پی ایجاد استقلال اقتصادی و درآمد پایدار برای هر خانواده است. قید مولد نشانگر آن است که در این طرح درآمدهای سوداگرانه و غیرمولد مذموم بوده و خانواده باید درآمد خود را از طریق تولید کالا و خدمات و خلق ارزش افزوده در زنجیره تولید کشور در چهارچوب خانواده و درون این نوع از مسکن کسب کند. قید خود اتکا بدان معنی است که اولا تولیدی که در این خانه و توسط خانواده صورت می‌گیرد معطوف به تامین نیازهای اصلی خانواده (در درجه اول غذای خانواده) باشد، ثانیا این تولید حداقل وابستگی ممکن را به بازارهای منطقه‌ای، ملی و فراملی داشته باشد به نحوی که کمترین تاثیر را از تکانه‌های اقتصادی بپذیرد. ثالثا علاوه بر کاهش هزینه و افزایش درآمد خانواده، در سطح کلان نیز تولید ملی در زمینه کالاهای اساسی تقویت شود. بنابراین کشاورزی گلخانه‌ای، دامداری سبک، آبزی‌پروری متراکم، پرورش ماکیان و درختان مثمر پرمحصول (همگی بصورت خانگی) و صنایع دستی و هر آنچه نیاز ضروری خانواده بوده و امکان تأمین آن توسط خانواده باشد در اولویت قرار گرفته و برای سایر فعالیتهای تولیدی همچون صنایع تبدیلی و ... تدبیر دیگری لازم است که در اولویت‌های بعدی قرار میگیرند. فلذا نوع طراحی و ساخت مسکن باید بگونه‌ای باشد که امکان فعالیت تولیدی سهل و امکان پذیر و رافع نیاز اولیه خانواده در آن میسر باشد. در گام بعدی ایده ایجاد سکونتگاه‌های جدیدی تحت عنوان «محله های مولد خوداتکا» در مقیاس کل ایران مطرح می شود که نیازمند عبور از مرحله ساخت و رفع اشکالات آن برای پی ریزی اجرای چنین طرحی است.

نمونه‌های جهانی شهر مولد
در مطالعات بین المللی نیز برای حل این بحران پیشنهادات بسیاری توسط اندیشمندان تدوین و بعضا مدلهایی اجرا شده است به طور مثال برای رفع ازدحام در مراکز بزرگ شهری (بریتانیا)، توسعه مناطق مرزی (اتحاد جماهیر شوروی)، بهره‌برداری از منابع متمرکز (ونزوئلا)، دفاع از سرزمین‌های تصرف‌شده (رژیم صهیونیستی)، تامین ویترینی برای نوآوریهای تکنولوژیکی (ایالات متحده)، برای نماد یک جهتگیری سیاسی یا اقتصادی جدید (ترکیه)، و جذب و فرهنگ سازی مهاجران (استرالیا) و ... اما مهم تدوین یک الگوی بومی مبتنی بر واقعیت های زیست بوم محلی، منطقه ای و ملی یک کشور است که باید برای آن طراحی مفهومی-عملیاتی جدی داشت و زیرساخت های شکل گیری زندگی مبتنی بر رفاه و تعالی شهروندان را در یک زنجیره ارزش کامل تعریف و آن را اجتماعی کرد؛ و این مساله نیازمند عزم راسخ مسئولین سطوح مختلف در کشور است که با نگاه تحول سازی زنجیره تامین مسکن در کشور و دیگر بخش های مرتب با آن است. 
«مسکن معیشت محور مولد خوداتکا» در روابط تولید و الگوی تولید تحول اساسی ایجاد خواهد کرد به گونه‌ای که در درجه اول زمینه را برای تحول در تولید محصولات کشاورزی و دامی و در ادامه تحول در تولید صنعتی و فناورانه را به دنبال خواهد داشت. در ادامه از این طریق، تحولاتی در زمینه مالکیت زمین و مسکن، سبک زندگی، ساختارهای اجتماعی و حتی نوع حضور حاکمیت در ساخت اجتماعی رخ خواهد داد که گامی کلیدی در نیل به سوی تمدن نوین اسلامی طی خواهد شد. می‌توان جهت قرابت ذهنی این طرح محله های داچا در روسیه را مثال زد. در حالی که داچا ها فقط 3 درصد مساحت خاک روسیه را تصرف کرده‌اند 45 درصد گندم روسیه که یک محصول استراتژیک است در خانه های همین محله ها تولید واز طریق حمایت های دولت مرکزی به بازار مصرف می‌رسد. وقوع الگوی جدیدی از تولید صنعتی و دانش‌بنیان نیز با زنجیره‌شدن واحدهای تولیدی و خدماتی در مقیاس خانگی و کوچک نیز قابل تصور می‌باشد و لزوما همه نباید صرفا از محل کشاورزی و دامپروری امرار معاش کنند.

 

 

بــــرش

همه این طرح با توجه به ظرفیت های ملی در مناطق مختلف کشور به خصوص در مناطق آبی و مبتنی بر اقتصاد دریاپایه و یا دیگر نقاطی که خاک حاصلخیز بسیاری دارند قابل اجرا است و مصداق بارز تحول ارزش آفرین برای تحقق اقتصاد پایدار مردمی (اقتصاد مقاومتی)، تامین امنیت غذایی، اشتغال پایدار روستایی، حکایت از صنعت کشاورزی و تولید ملی و رفع مشکل معیشت و مسکن و در پی آن بالا آمدن اعتماد اجتماعی می باشد. البته چنین طرح هایی نیازمند نگاه تحولی مدیران، و طرح های مطالعاتی دقیق در مناطق کشور بر اساس زیست بوم های محلی و منطقه ای که باید دید با فرایند اجتماعی‌سازی و تشریح دقیق مطالبه عمومی را با خود به همراه خواهد داشت یا خیر.
 

ویژه نامه ویژه مسکن
 - شماره  - ۲۱ فروردین ۱۴۰۲