ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «ایران»:
هدف غربیها بازیابی سلطه بر منطقه است
گفت و گو
گروه سیاسی
با پایان یافتن اغتشاشات در ایران و شکست غربیها در به نتیجه رساندن پروژه شوم خود در داخل مرزهای کشورمان، همچنان شاهد ادامه تاکتیکهای آنان در تداوم جنگ ترکیبی هستیم. آنچنانکه میتوان رویکرد فعلی غربیها در مقابله با نظام اسلامی را در سه محور بخصوص خلاصه کرد. نخست؛ قدرت نظامی ایران در منطقه، دوم؛ پرونده هستهای کشورمان و در نهایت ادعاهای واهی در مورد حقوق بشر. غربیها در این سه زمینه همواره سعی داشتهاند چشم خود را بر واقعیات بسته و آنگونه که خود تمایل دارند وضعیت ایران را نشان دهند. آنها منکر قدرت نظامی ایران در منطقه شده و هر بار سعی دارند نام سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرار دهند یا اینکه پرونده هستهای ایران را همچنان بیسرانجام نگه دارند و با موضوع حقوقبشر در ایران مطابق بر ساختههای ذهنی خود رفتار کنند.ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگویی به چرایی مواضع غربیها در قبال ایران در زمان اغتشاشات و پس از پایان آن پرداخته است. او معتقد است که غربیها برای رسیدن به اهداف خود از هر حربهای استفاده میکنند. در این میان آنچه که بیش از همه مورد هدف آنان قرار گرفته، رسیدن دوبارهشان به سلطه منطقهای است.مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
غربیها با وجود آگاهی از قدرت نظامی ایران و نقشی که سپاه پاسداران در مبارزه با داعش و برقراری امنیت در منطقه داشته است، همچنان آن را یک تهدید بزرگ مینامند. این ترس از نیروی نظامی کشورمان چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
غرب و به عبارتی جریان محافظهکار در نظام بینالملل، دارای تعارض ماهوی با جمهوری اسلامی و تفکر انقلابی است. آنها در یک رقابت یکطرفه به دنبال این هستند که سلطه و هژمونی خود در منطقه را بار دیگر به دست بیاورند و از هر حربهای هم برای دستیابی به آن استفاده میکنند. این واقعیت دوران ما است. غربیها با داشتن قدرت نظامی و رسانهای و شبکه نفوذ در کشورهای هدف، این مسیر را طی میکنند اما هر بار با تداوم حضور نظامی ایران در منطقه، سرکوب میشوند.
آنها اگر بخواهند به بحث نیروهای نظامی ایران ورود پیدا کنند، 8 سال دفاع مقدس را در مقابل خود میبینند. شرق و غرب آن زمان، آمده بودند تا گفتمان جمهوری اسلامی را از دور خارج سازند. در واقع، تفکر انقلاب اسلامی به نقطه ائتلاف شرق و غرب تبدیل شده بود تا بتوانند بقای خود را حفظ کنند و این تفکر را که میتوانست تهدیدی برای شرق و غرب باشد سرکوب نمایند. اما 8 سال دفاع مقدس معادلات آنان را به هم ریخت و ثابت کرد که جمهوری اسلامی ایران و تفکر انقلابی میتواند گسترش یابد.
ما این توانایی خود را به غربیها تحمیل کردهایم. آنچنانکه در دکترین دفاعی آنان، موقعیت نظامی ایران بهعنوان مؤلفه بازدارندهای به شمار میآید. آنها هنوز هم جرأت نمیکنند تهاجم نظامی خود به ایران را تکرار کنند. از همین رو آمدهاند که از طریق ظرفیتهای دیگر، متوجه کشورمان شوند. تهاجم فرهنگی و اطلاعاتی و مقابله با پیشرفتهای تکنولوژیک ما و از آن بالاتر، استفاده از شبکه نفوذ برای ناکارآمدسازی حکمرانی در ایران از جمله این ظرفیتها است بلکه بتوانند بستری را فراهم کرده تا منویات خود را با عناصر و عواملی که در داخل دارند، به اجرا رسانند. هرچند در این مسیر هم راه به جایی نبردهاند.
حوزه نظامی یکی از پروژههای هدف غربیها محسوب میشود که در آن ناکام ماندهاند. آنان در موضوع هستهای چه هدفی را دنبال میکنند؟ با وجود هر نوع همکاریای که ایران با آژانس کرده است چرا همچنان آن را به صورت گره بازنشدنی نگه داشتهاند؟
موضوع هستهای ایران به گونهای پیش رفته که غربیها را آچمز کرده است. آنها هیچکدام تصور نداشتهاند که ایران اسلامی بتواند از مرزهای علمی عبور کند. چرا که تا آن زمان اجازه نمیدادند که کسی بتواند به انرژی صلحآمیز هستهای دست پیدا کند. به همین خاطر هم بود که با عوامل داخلی خود توانستند برای دوره زمانی کوتاهی، برجام را تحت این عنوان که تحریمها میخواهد لغو شود، به کشور تحمیل کنند. تحریم لغو نشد و البته مانع این نشد که ما دوباره خودمان را بازسازی کنیم. ایران از نظر ماهوی و از جنبههای مختلف پیشرفت از درون متحول شده است. ایران یکتنه در همه عرصهها حرف برای گفتن دارد. از همین منظر غربیها بسیار عصبانی هستند و چیزی به نام هستهای برایشان ارزش ندارد. اینها آدرس غلط میدهند. حتی نگران بمب هستهای هم نیستند، اینها نگران کارآمدی ایران و عرضه آن به جهانیان هستند. ایران الهامبخش سایر کشورها است و این الهامبخشی برای غرب نگرانکننده است. حتی مسأله موشکی ایران هم آنقدر برایشان دارای اهمیت نیست، بلکه آنچه مسبب ناراحتی غربیها شده، عرضه توانمندیهای ایران به سایر کشورها است و وقتی ایران با ظرفیت موشکی خود به مقابله با دشمنان برخیزد، نتیجهاش این میشود که غربیها حوزه نفوذ خود را از دست میدهند.
آنها میگفتند که پهپاد ایرانی پلاستیکی است اما وقتی معادلاتشان در صحنه میدانی و نظامی تغییر پیدا کرد بحث دیگری را مطرح کرده و ایران را متهم به دخالت در جنگ روسیه و اوکراین میکنند. واقعیت این است که حضور انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران و تفکر انقلابی مانع اصلی برای ادامه هژمونی آنهاست. ما باید بدانیم که در پیچ تاریخی حساسی قرار گرفتهایم. اگر امیدمان تنها به غرب باشد، توهمی بیش نخواهد بود. غرب تنها منطق قدرت و بازدارندگی را میفهمد. بنابراین ما باید در مسیر بازدارندگی و ارتقای قدرت دفاعی و اقتصادی خود در این مسیر حرکت کنیم.
پس غربیها راه گفتوگو را بسته میبینند؟
بستر توافق و مفاهمهای وجود ندارد. آنها به دنبال هژمونی خود در منطقه هستند و به سلطه نیاز دارند. اگر ایران قدرت و ثروتی نداشت مطمئن باشید که هرگز به سمت ایران نمیآمدند و مسائل ایران برایشان از درجهای از اهمیت هم برخوردار نبود. اینگونه که همه غرب روی ایران تمرکز کرده، نشاندهنده این است که ایران حرفی برای گفتن دارد. ایران رو به جهش است و برای اینکه مانع این جهش بشوند روی روان ملت ایران کار میکنند.
در مورد مسائل حقوقبشری چطور؟ چرا تمرکز خود را بر گروهکهای خارجنشینی گذاشتهاند که همواره علیه مردم ایران فعالیت کردهاند و در جنایتهای ضدبشری آنان تردیدی نیست؟
ایران پرچمدار دفاع از حقوق ملتهاست. طبق قانون اساسی، مهمترین مأموریتی که برای ما تعریف شده دفاع از مستضعفان عالم است. تفکر قرآنی هم همین است. ما حقوقبشری را که غربیها ادعا دارند و برساخته ذهنشان است، قبول نداریم. آنها حقوقبشری را میخواهند که هنجارها و منافع آنان را تأمین کند و برای همین است که آدرس غلط میدهند. حقوقبشر آنان، حقوق ضدبشر است. جدای از اینکه همواره تعارضاتی با دیدگاه غربیها در موضوع حقوقبشر وجود داشته است، با شکلگیری اغتشاشات در ایران این موضوع پررنگتر شده است. به گونهای که نوعی دوگانگی از سوی غربیها را شاهد هستیم. نظر غربیها در مورد جمهوری اسلامی ایران که مدافع واقعی حقوقبشر بوده و در اغتشاشات اخیر نیز از خود خویشتنداری نشان داده و این خویشتنداری را با عفو گسترده متهمان و محکومان تکمیل کرده، بر همان بنای همیشگی استوار است. جمهوری اسلامی بارها با نقض حقوقبشر از سوی دیگر کشورها آسیب دیده است اما هیچکدام از این کشورهایی که خود را سردمدار حقوقبشر میدانند، به دفاع از ایران برنخاستند.
بــــرش
ë آنها در یک رقابت یکطرفه به دنبال این هستند که سلطه و هژمونی خود در منطقه را بار دیگر به دست بیاورند و از هر حربهای هم برای دستیابی به آن استفاده میکنند. این واقعیت دوران ما است. غربیها با داشتن قدرت نظامی و رسانهای و شبکه نفوذ در کشورهای هدف، این مسیر را طی میکنند اما هر بار با تداوم حضور نظامی ایران در منطقه، سرکوب میشوند.
ë در دکترین دفاعی آنان، موقعیت نظامی ایران بهعنوان مؤلفه بازدارندهای به شمار میآید. آنها هنوز هم جرأت نمیکنند تهاجم نظامی خود به ایران را تکرار کنند. از همین رو آمدهاند که از طریق ظرفیتهای دیگر، متوجه کشورمان شوند. تهاجم فرهنگی و اطلاعاتی و مقابله با پیشرفتهای تکنولوژیک ما و از آن بالاتر، استفاده از شبکه نفوذ برای ناکارآمدسازی حکمرانی در ایران از جمله این ظرفیتها است بلکه بتوانند بستری را فراهم کرده تا منویات خود را با عناصر و عواملی که در داخل دارند، به اجرا رسانند. هرچند در این مسیر هم راه به جایی نبردهاند.