چهره‌های سال 1401 آنها که سال ما را ساختند

این 30 نفر

سعید آقایی

روزنامه‌نگار
سال 1401 برای ورزش ایران یک سال شلوغ و پرحادثه بود. سالی که با فروکش کردن نسبی بحران منحوس کرونا شاهد از سرگیری رویدادهای ورزشی بودیم که بی‌تردید مهم‌ترین آن جام جهانی به شمار می‌رفت که البته در آن یک ناکام محض بودیم. در کنار این رویداد بزرگ، بازیهای قهرمانی جهان و قهرمانی آسیا مسابقات بزرگ دیگری بودند که ورزش ایران در آن حضور داشت و در این رویدادهای بزرگ و بااهمیت، نتایجی پرفراز و نشیب رقم زد. مثل هر مسابقه دیگری پیروزی و شکست‌های ریز و درشتی را در سالی که گذشت، تجربه کردیم که اشک‌ها و لبخندها را به همراه داشت. چهره‌های پرتعدادی در این سال خبرساز شدند و نام آنها در صدر اخبار جای گرفت تا ورزش یک سال شلوغ و پرهیاهو را تجربه کند. این 30 نفر خبرسازان سال 1401 هستند؛ آنها که سال ورزش را رقم زدند؛ گاه با اشک و آه و گاه با شادی و لبخند.

یحیی گل‌محمدی
بالاتر از خطر

در چهارمین سال حضور در پرسپولیس اوضاع برای سرمربی جوان و موفق سرخ‌ها چندان بر وفق مراد پیش نرفت. یحیی گل‌محمدی با پرسپولیس بعد از 5 قهرمانی متوالی از صدر به زیر کشیده شد و جلال و جبروت خود را از دست داد. افت کیفی ستاره‌های قبلی و کیفیت نازل تازه‌واردها سبب شد تا پرسپولیس برای نخستین بار در طول فصول اخیر، لیگ را در جایی به غیر از صدر جدول دنبال کند. در کنار این مشکلات مدیریتی پرسپولیس و بحران مالی کار به جایی رساند که گل‌محمدی حتی استعفای صوری دهد. یحیی در تابستان برای جبران مافات تا توانست بازیکن خرید تا تیمش بدل به پرستاره‌ترین تیم لیگ شود. تحت تأثیر حضور همین ستاره‌ها آنها فصل را کوبنده آغاز کردند و تا نیم فصل به صدر تکیه زدند اما غلتیدن یحیی در ورطه حاشیه‌های کبود و از دست رفتن تمرکز سبب شد تا آنها در نیم فصل دوم قافیه را ببازند و تیم پرستاره گل محمدی به رتبه دوم بلغزد. آنها تا روز آخر جنگ تمام عیاری را با رقبا خواهد داشت و برای قهرمانی پا پس نخواهند کشید اما بی‌تردید از کف رفتن احتمالی قهرمانی بی‌تردید مقصری جز یحیی نخواهد داشت. مردی که همه ابزار برای قهرمانی اش فراهم بود اما با دست خودش تیمش را از صدر به زیر کشید.
 
مهدی احمدکهنی
دار نقره‌ای

مرد نقره‌ای ایران اوست. ستاره‌ای که برج و بارویش را بر سر دار بنا نهاده؛‌داری که به حلقه ختم می‌شود. او که قهرمانی را بر سر دار روایت می‌کند. ‌داری که حلقه‌هایش در چنگال بازوان ستبر و بادکرده‌اش احساس حقارت می‌کنند. در رشته مهجوری که در طول تاریخ در سپهر ورزش ایران هیچگاه جایگاه رفیعی نداشته، او یک استثناست. مردی از تبار قهرمانان که در رقابت با ابرستاره‌های چینی هرگز کم نمی‌آورد و تنه به تنه آنها می‌زند. نسل جدید ژیمناستیک ایران با ستاره‌هایی چون سیعدرضا کیخا، مهدی الفتی و مهدی احمدکهنی مرزهای فترت را پشت سر گذاشته و حالا در آسیا سری در میان سرها درآورده. جغرافیای پهناوری در تیول قدرت چشم بادامی‌هاست اما ژیمناست‌های ایران با تک‌مضراب‌هایشان این انحصار را شکسته‌اند. مهدی احمدکهنی اما در میان ستاره‌های انگشت شمار نوظهور ژیمناستیک یک چهره ویژه است. ستاره‌ای که عاشق ژیمناستیک است، با مدال نقره قرارداد بسته و عشق را از سر دار نقره‌ای روایت می‌کند. احمدکهنی 3 سال پیش در جام جهانی ملبورن سریال نقره‌ای‌اش را آغاز کرد اما بدشناس بود که اپیدمی منحوس کرونا فرصت ادامه این درخشش و کسب سهمیه المپیک را از او گرفت.
بعد از 2 سال سوت و کور و خروج از بند کووید 19، احمدکهنی سریال نقره‌ای خود را دوباره از سر گرفت. ابتدا در نهمین دوره رقابتهای ژیمناستیک هنری قهرمانی آسیا در بهار امسال در قطر؛ آنجا که در رقابت با شینگ یو چینی قهرمان آسیا و المپیک در دارحلقه با امتیاز 433. 14 مدال برنز دوره قبلی را بدل به نقره کرد.
چند ماه بعد این بار در ورلدکاپ جهانی آلمان احمدکهنی به دار نقره‌ای چنگ زد. این بار با امتیاز 14.766 و باز هم هم در رقابت با یک قهرمان المپیکی از یونان. احمدکهنی با این روند همه را امیدوار کرده که در سال پیش رو نخستین سهمیه ژیمناستیک ایران در المپیک و نخستین مدال ژیمناستیک در بازیهای آسیایی را بر سر دار روایت کند؛ از هانگژو تا پاریس.

فرهاد مجیدی
رفیق نیمه راه

پایان‌بندی دو فصل پیش برای او و استقلال تداوم حسرت‌های طولانی یک دهه اخیر بود. استقلال با فرهاد مجیدی همانند فصل گذشته به فینال جام حذفی رسید و این بار جام را به فولاد تقدیم کرد تا کویر ناکامی‌های آبی تداوم داشته باشد. با وجود این و با‌وجود این ناکامی تلخ ، مجیدی در صندلی خود ابقا شد تا برای نخستین بار در طول فصول اخیر آبی‌ها طعم ثبات را چشیده و فصل را با همان مربی آغاز کنند که فصل گذشته به پایان برده بودند. اتفاقی که سبب شد تا مجیدی دست به یک خانه تکانی بزرگ زده و خریدهای فراوانی را در بازار انجام دهد که البته تقریباً هیچکدام از آنها ستاره نبودند و در قبال آنها تلخ اندیشی‌های فراوانی وجود داشت. با وجود این استقلال همه تلخ اندیشی‌ها را در فصل جدید باطل کرد و ثمره ثبات را چشید. آبی‌ها با بردهای متوالی از همان روز نخست لیگ بیست و یکم به صدر جدول چسبیدند و قهرمانی فصل کمترین پاداش برای تیمی بود که بیشترین برد، کمترین باخت، بیشترین گل زده و کمترین گل خورده را در طول نیم فصل داشت تا تیمش را با اقتدار قهرمان کند. مجیدی اما در روز قهرمانی شوک بزرگی را به تیمش وارد کرد و جدایی خود را رسمی نمود تا قهرمان فرصتی برای شادی نداشته باشد و به‌دنبال جذب یک مربی تازه روزهای پس از قهرمانی را سرگردان باشد. مجیدی به امارات رفت و روی نیمکت الاتحاد کلبا نشست تا بدل به مربی لژیونر فوتبال ایران شود. لژیونری که البته در امارات نتوانسته سریال موفقیت‌هایش در استقلال فصل گذشته را ادامه دهد.

علی سوادکوهی
غول‌کش

شکستن غول همیشه سر نترس می‌خواهد. اینکه از هیمنه و جلال و جبروت غول واهمه نداشته باشی و با شجاعت با غول سرشاخ شوی. ترس همیشه برادر مرگ است و در نبرد با غول بیشتر از اینکه هیمنه و عظمت و توانایی غول تو را شکست دهد، این ترس است که زمینه ساز ناکامی و مرگ می‌شود. جردن باروز برای کشتی ما و البته دنیا یک غول شکست‌ناپذیر است. ابرستاره‌ای که برق کرور کرور طلای جهانی و المپیک بر سینه سیاه سوخته‌اش تلألؤ دوچندان دارد. غولی که رکورد 75 پیروزی متوالی در کشتی جهان را ثبت کرده و ظرف یک دهه دست نیافتنی می‌نمود. غول امریکایی اگرچه در آستانه پیرانه‌سری آن جلال و جبروت سابق را ندارد اما هنوز برای کشتی ما دست‌نیافتنی است. مردی که در طول یک دهه صدارت بی‌چون و چرایش بر کشتی دنیا 15 کشتی‌گیر ایرانی از صادق گودرزی گرفته تا عزت‌الله احمدی، پیمان یاراحمدی، مرتضی رضایی‌قلعه، علیرضا قاسمی، علی موسوی، مصطفی حسین‌خانی، محمد نخودی و... را شکست داده بود و باطل کردن طلسم غول چراغ جادو یک ساحر جنگجو می‌خواست. کسی از غول نترسد و پنجه در پنجه او بیندازد. 15 نفر قبلی این کاره نبودند. اما او بود. ستاره‌ای از خاک زرخیر مازندران. کسی که از غول نترسید و سرانجام او را زمین زد. علی سوادکوهی برای باطل کردن طلسم غول چراغ جادو در سال کهنه همه کار کرد؛ ابتدا طلای قهرمانی آسیا اولان باتور، سپس طلای بازیهای کشورهای اسلامی در قونیه و در نهایت طلای رقابتهای نخستین رقابتهای کشتی در سال 2023 در تورنمنت رنکینگ کرواسی. بعد از هت‌تریک طلا سوادکوهی سرانجام شاخ غول را شکست. در رقابتهای جام جهانی کشتی آزاد و در امریکا ستاره نترس ایران غولی را کشت که نزدیک به دو دهه برای ایران طلسم شده و پشت 15 ایرانی را به خاک مالیده بود. فتح‌الفتوح سوادکوهی در خاک حریف همانی بود که سال‌ها منتظرش بودیم. غول مرحله آخر هم شکست و به تاریخ پیوست. غول سیاه امریکایی برای کشتی ایران وجود خارجی ندارد چون شیر مازندران اینجاست؛ علی سوادکوهی.

سمانه بیرامی باهر
سدشکن برفی

او برای تاریخسازی ساخته شده. دختر بی‌ادعا و بی‌حاشیه اسکی ایران که با همه افتخاراتش هیچگاه اهل غوغاسالاری نیست و ترجیح می‌دهد که در پیست اسکی غوغا کند. او همیشه خواسته متفاوت باشد. چه آن روز که به‌عنوان پرچمدار در المپیک زمستانی 2018 پیشاپیش کاروان ایران با پرچم رژه رفت و اشک شوق ریخت، چه زمانی که در رقابتهای اسکی صحرانوردی قهرمانی جهان در اتریش 2019 به رتبه چهاردهم دنیا رسید که تاکنون در تاریخ اسکی سابقه نداشته و چه هنگامی که در رقابت‌های بین‌المللی ترکیه کارستان کرد و به جایی رسید که تاکنون هیچ اسکی بازی نرسیده. سال گذشته در رقابت‌های بین‌المللی اسکی صحرانوردی در پیست کندلی ترکیه سمانه بیرامی باهر در دو ماده ۵ کیلومتر پاتیناژ زنان و در ۵ کیلومتر کلاسیک زنان 2 طلا گرفت اما مهمتر از دبل زرینش، کسب امتیاز جهانی زیر 100 بود که تا به امروز هیچ اسکی باز زن ایرانی به آن دست نیافته.
این مسیر اما در سال‌جاری نیز ادامه یافت. سمانه ابتدا در مسابقات اسپرینت (سرعتی) جام جهانی اسکی در سوئیس حضور یافت و عنوان سی و هشتم را از آن خود کرد تا نخستین زن اسکی باز ایرانی لقب بگیرد که امتیاز لازم جهت شرکت در مسابقات جام جهانی اسکی صحرانوردی را کسب می‌کند. ضمن اینکه در یک پیشرفت قابل توجه اختلاف تایم خود را با نفر نخست المپیک از یک دقیقه و 39 ثانیه به 54 ثانیه رساند.
رقابتهای اسکی صحرانوردی قهرمانی جهان در اسلوونی ادامه مسیر تاریخسازی سمانه بود. او درمرحله مقدماتی به رتبه هشتم راه پیدا کرد و راهی فینال شد تا نخستین اسکی باز زن تاریخ ورزش ایران باشد که در اسکی قهرمانی جهان و در بخش زنان راهی فینال می‌شود. او در نهایت در فینال با رتبه 75 به کار خود در اسلوونی پایان داد اما تاریخسازی سمانه باز هم ادامه خواهد یافت. در بازیهای آسیایی زمستانی؛ آنجا که او چشم به یک تاریخسازی بزرگتر دارد.

ادامه در صفحه 93