نگاهی به کنش‌های سیاسی اپوزیسیون خارج کشور در ایام اغتشاشات

ناگهــــــــــــان پرده برافتاد!

محمد علی سافلی
نویسنده

 

از اواخر شهریورماه سال‌جاری تا حدود سه ماه کشور شاهد اغتشاشات و درگیری‌هایی بود که شاید نظیر آن را در تاریخ 43 سال گذشته شاهد نبودیم. از یک سو آشوب‌های داخلی و از سوی دیگر فشار خارجی و همچنین بنزین بر آتش ریختن عده‌ای در داخل، شرایط پیچیده‌ای را برای کشور رقم زد. با همه مشکلات و خسارت‌های وارد شده، یکی از نکات مثبت این اغتشاشات را باید آشکار شدن چهره واقعی اپوزیسیون براندازان خارج‌نشین دانست.
یکی از اصلی‌ترین دلایل بازگشت آرامش به فضای جامعه را باید همین دانست که ملت ایران چهره‌ واقعی اپوزیسیون و نیت‌های ویرانی‌طلبانه آنان را علیه تمامیت ارضی ایران فهمید. گروهی که نه اتحادی با هم دارند، نه برنامه‌ای برای آینده و نه حتی علقه خاصی به ایران! تنها به‌دنبال کاسبی برای منافع شخصی و جلب حمایت کشورهای غربی هستند و راه و چاره براندازی را هم در دخالت بیگانه و حمله نظامی می‌بینند؛ گروه‌هایی که در چند ماه گذشته تلاش داشتند تا خود را اپوزیسیون نشان داده و هدایت اغتشاشات در داخل کشور را برعهده بگیرند و در قاب رسانه‌های ضدانقلاب ظاهر می‌شدند، باید چند دسته دانست: تجزیه‌طلبان (گروهک‌های کومله، دموکرات کردستان، حزب مردم بلوچستان و....)، سلطنت‌طلب‌ها با محوریت رضا پهلوی، سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و چهره‌های رسانه‌ای مانند مصی علینژاد، حامد اسماعیلیون، علی کریمی و....
از آنجا که مهسا امینی متعلق به سقز سنندج بود و اولین شهرهایی که رنگ شلوغی‌ها را به خود دید، شهرهای کردنشین غرب کشور بودند، گروهک‌هایی که از سال‌های پیش از انقلاب علم جدایی‌طلبی و تجزیه را در آن منطقه بلند کرده بودند، بار دیگر به صحنه آمدند. حزب کومله به رهبری عبدالله مهتدی و حزب دموکرات کردستان به رهبری مصطفی هجری و حزب پاک(آزادی کردستان) با اعلام فراخوان عمومی و به خط کردن سمپات‌هایشان در شهرهای مختلف، برای چند هفته جو عمومی برخی شهرهای غرب کشور را ملتهب کردند. علاوه بر احزاب معروف تجزیه‌طلب در غرب کشور، برخی احزاب و گروهک‌های تجزیه‌طلب متعلق به سایر اقوام نیز ناگهان به‌صورت قارچی رشد کرده و در رسانه‌های فارسی زبان ظاهر شدند.

دورهمی تجزیه‌طلبان روی آنتن ترور!
رسانه‌ای که بیشترین تریبون را در اختیار تروریست‌های تجزیه‌طلب قرار داده بود، شبکه ایران اینترنشنال وابسته به آل سعود است و عجیب نیست که شهرت اصلی این رسانه در ایران اولین ‌بار با در اختیار قرار دادن تریبون‌اش در خدمت یک گروه تروریستی بود.
در ماجرای حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح اهواز در سال 97، یعقوب حر التستری سخنگوی گروهک جدایی‌طلب الاحوازیه روی خط اینترنشنال حاضر شد و به دفاع از این عملیات تروریستی پرداخت؛ اقدام این شبکه هم در داخل کشور بازتاب منفی داشت و هم در داخل انگلستان حساسیت‌ها را افزایش داد.
روزنامه گاردین در گزارشی در سال 97 درباره منابع مالی این شبکه نوشت: عربستان سعودی بودجه هنگفت 250 میلیون دلاری شبکه «ایران اینترنشنال» را تأمین می‌کند. مصاحبه با سرکردگان گروهک‌های تروریستی و پوشش زنده میتینگ منافقین از همان ابتدا اینترنشنال را به تریبونی برای عادی‌سازی حضور چهره‌های خشونت‌طلب و تروریست تبدیل کرد.
عبدالله مهتدی دبیرکل گروهک کومله، سلام قادری عضو کمیته مرکزی کومله، ابراهیم علیزاده دبیر اول کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، عمر ایلخانی‌زاده دبیرکل کومله زحمتکشان کردستان، مصطفی هجری مسئول اجرایی حزب دموکرات کردستان، آسو صالح عضو دموکرات کردستان، خالد عزیزی دبیرکل دموکرات کردستان و حسین یزدان‌پناه مسئول نظامی گروهک تروریستی آزادی کردستان در 50 روز ابتدایی اغتشاشات بالغ بر 40 بار در این شبکه حاضر شده‌ بودند.
بعد از اتفاقاتی که در زاهدان رخ داد و آشوب‌های مسلحانه در این شهر که در چند جمعه تکرار شده بود، این شبکه از جدایی‌طلبان بلوچ نیز برای سم‌پاشی علیه ایران دعوت می‌کرد. حبیب‌الله سربازی دبیر حزب بلوچستان، راجی تپاکی، فریبا بلوچ و رحیم بندویی عضو حزب مردم بلوچستان، ناصر بولیدی دبیرکل حزب مردم بلوچستان، بهرام میرلاشاری عضو شورای همکاری بلوچستان، ابراهیم احراری مجری شبکه وهابی کلمه، عبدالرئوف ملازهی، عبدالله عارف، غلامرضا حسین‌بر عضو جبهه مردم بلوچستان و مهدی نخل‌احمدی بارها به تحریک مردم و بازگویی اخبار کذب از این استان اقدام کردند.
البته این شبکه محدود به فعالان کرد و بلوچ نماند و با برخی فعالان تجزیه‌طلب آذری نیز گفت‌وگو کرد. شخصیت‌هایی متعلق به احزابی که تا پیش از این حتی نامی از‌ آنها در اینترنت نبود اما برای پیشبرد هدف تجزیه‌طلبانه یک‌شبه خلق شده و روی خط آمدند.
یاشار حکاک‌پور فعال حقوق اِتنیک (اقوام)، صالح کامرانی دبیر حزب مرکز آذربایجان، ژاله تبریزی، مدیریت جمعیت حقوق بشر آذربایجان، سیمین صبری، سخنگوی حزب اتحاد دموکرات آذربایجان و علیرضا اردبیلی، مدیر وب‌سایت تریبون آذربایجان بیش از 25 بار در این شبکه صحبت کردند. این شخصیت‌ها پیشتر تحت عنوان فعال سیاسی در تلویزیون‌های معاند حاضر می‌شدند اما این‌بار ذیل نام تشکل‌های قومیتی مانند اتحاد دموکرات آذربایجان یا حزب مرکز آذربایجان (که پیشتر موجودیتی نداشته است)، اقدام به تحریک مردم و اغتشاش‌‌آفرینی در راستای پروژه تجزیه‌طلبی می‌کردند.

هدف، ایرانِ تکه تکه است!
دست فرمان شبکه اینترنشنال در بها دادن به تجزیه‌طلبان موجب شد تا خبرنگار BBC فارسی در مکالمه تلفنی با مادرش پشت‌پرده این شبکه را افشا کند؛ در این فایل صوتی لو رفته، رعنا رحیم‌پور مجری شبکه خبر می‌دهد که در رسانه سعودی ایران اینترنشنال ابلاغ شده است که فقط با رهبران احزاب {تجزیه‌طلب} گفت‌وگو و به آنها تریبون داده شود!
این مکالمه یکی از صریح‌ترین اذعان‌ها از ناحیه خود خبرنگاران رسانه‌های ضدایرانی درباره عقبه آشوب‌ها و رسانه‌هایی نظیر بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال بود.

تجزیه‌طلبان؛ وصله ناجور تجمعات!
سهم‌خواهی تجزیه‌طلبان از اغتشاشات و تکثر آنها موجب شده بود تا وصله ناجور تجمعات ایرانیان در خارج از کشور باشند. با توجه به حساسیت مردم ایران بر مسأله تمامیت ارضی و نفرت از تجزیه‌طلبان به‌دلیل سابقه جنایات آنها بویژه گروهک‌هایی مانند کومله و دموکرات کردستان که در دوران دفاع مقدس به قتل عام سربازان و پاسداران و پیشمرگه‌های کرد مسلمان دست زده بودند، بالا رفتن پرچم‌های آنها در اجتماع ایرانیان خارج کشور در حمایت از اغتشاشات، موجب شد تا مردم بفهمند که هدف از آشوب‌ها چیزی جز تجزیه و نابودی ایران نیست.
در اولین اجتماع گسترده ایرانیان که در شهر برلین روز 30 مهرماه به دعوت حامد اسماعیلیون صورت گرفت، بیش از 40 پرچم از گروه‌های مختلف به اهتزاز درآمده بود. البته در این اجتماع پرچم‌های همجنس‌بازان، رژیم صهیونیستی و حتی برخی پرچم‌های ناشناس نیز دیده می‌شد.
علاوه بر اهتزاز پرچم‌ها، تریبون این مراسم در اختیار تجزیه‌طلب‌ها و همجنس‌بازها و منافقین قرار داشت. قرائت پیام بهروز بوچانی نویسنده کردتبار، سخنرانی شهاب شیخی فعال کرد و فریبا بلوچ بخشی از این مراسم بود.
تریبون دادن چندباره به همجنس‌بازان و اقلیت‌های جنسی و میهن روستا همسر رضا عصمتی از اعضای گروهک منافقین که در دهه 60 اعدام شده، نشانگر نفوذ منافقین در این اجتماع بود؛ البته به‌رغم همه تبلیغاتی که صورت گرفت تنها 2 درصد از جامعه ایرانیان اروپا در اجتماع برلین حضور یافتند.
خبرگزاری امریکایی آسوشیتدپرس در مقاله‌ای که درباره این اعتراضات منتشر کرد، آمار تقریبی این گردهمایی را به‌نقل از منابع خود در پلیس برلین 37 هزار نفر اعلام کرد که حدود 2 درصد از جامعه یک میلیون و 184 هزار نفری ایرانیان در اروپا (براساس آمار سال 99) است.

حامد اسماعیلیون؛ دادخواه یا سمپات؟!
حامد اسماعیلیون از چند سال قبل با تشکیل کمپینی از برخی خانواده‌های این حادثه به مرور خود را به لیدر بخشی از اپوزیسیون تبدیل کرد. سوء‌استفاده سیاسی اسماعیلیون از خانواده جانباختگان هواپیمای اوکراینی موجب شد تا برخی از این خانواده‌ها به وی اعتراض کنند و خواستار برکناری وی از سخنگویی و دبیری انجمن خانواده‌های جانباختگان این حادثه شوند؛ امری که روز 16 اسفند محقق شد و اسماعیلیون به بهانه پیشبرد آنچه انقلاب زن، زندگی، آزادی خواند، استعفا داد.
درباره اسماعیلیون مسأله‌ای که تا حدودی جای سؤال دارد، ارتباط وی با تجزیه‌طلبی و منافقین است. وی 23 مهرماه، کارزاری اینترنتی خطاب به سران کشورهای گروه 7 را تبلیغ کرد که اصلی‌ترین خواسته آن «اخراج سفرای ایران و نمایندگان آن در سازمان‌های بین‌المللی واقع در این کشورها» بود. این کارزار با اشاره به اعتراضات و اغتشاشات یک‌ماهه در ایران، از وزرای خارجه‌ بریتانیا، کانادا، امریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه و ایتالیا خواسته بود در اعتراض به رفتار ایران نسبت به معترضان، ضمن نامطلوب خواندن سفرای ایران، آنان را اخراج کنند.
این کارزار از سوی کاوه شهروز از چهره‌های حامی تحریم ایران و همسو با مجاهدین خلق (منافقین) راه‌اندازی شده بود و حامی شهروز نیز الوین کاتلر است که لابی اصلی مجاهدین در کاناداست و به آلبانی رفت‌وآمد دارد.
اجتماع برلین به‌دعوت اسماعیلیون و تبلیغ منافقین نشان می‌دهد وی در دو سال اخیر دانسته یا ندانسته وارد بازی منافقین شده است و به‌دلیل سوءشهرت این گروهک میان مردم ایران، با نام وی و حادثه هواپیمای اوکراینی اهداف خود را پیش می‌برند.
سخنرانی مریم رجوی در پارلمان کانادا در مراسمی تحت عنوان «قیام سراسری مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک» در روز اول آذرماه و عدم اعتراض اسماعیلیون به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص اپوزیسیون در این کشور، بر شائبه همکاری وی با منافقین سایه انداخته است.
 همچنین در سخنرانی در میدان مل لستمن تورنتو، حامد اسماعیلیون اعلام کرد که برای بیست چهره سیاسی و مدنی دعوتنامه فرستاده و امیدوار است که ائتلافی شکل بگیرد؛ یکی از نام‌هایی که وی خواند و در شبکه‌های اجتماعی مورد اعتراض جدید قرار گرفت، عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله بود که شائبه تمایل اسماعیلیون به تجزیه‌طلبان(با توجه به اجتماع برلین) را روشن کرد.

منافقین؛ وصله ناجوری که نمی‌خواهند باشد اما هست!
سازمان مجاهدین خلق که در ادبیات سیاسی ایران با نام گروهک منافقین شناخته می‌شود، از ابتدای پیروزی انقلاب و به‌طور مشخص از 30 خردادماه سال 60 وارد فاز مسلحانه علیه مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی شد.
سابقه همکاری این گروهک با رژیم بعث صدام در دوران دفاع مقدس، حمله به شهرهای مرزی کشور و قتل عام مردم در ماجرای عملیات مرصاد، کشتار کردهای عراق در عملیات انفال و ثبت 12 هزار ترور مسئولان و مردم در طول این 4 دهه موجب شده تا جزو منفورترین گروه‌ها در اذهان ملت ایران باشند.
درجه نفرت از این گروه موجب شده تا سایر تشکل‌های اپوزیسیون نخواهند با آنها بر سر یک میز بنشینند و فاصله خود را با این گروه حفظ می‌کنند؛ در مقابل منافقین نیز به تنهایی داعیه‌دار براندازی و تشکیل حکومت بدون مشارکت سایر گروه‌ها هستند.
در همان روزهای ابتدایی اغتشاشات، مریم رجوی رئیس این گروهک که در غیاب دو دهه گذشته مسعود رجوی، عملاً رهبری این تشکیلات را برعهده دارد در قسمت بیوی توئیتر خود را «رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران» معرفی کرد.
تشکیلات موسوم به شورای ملی مقاومت، تشکیلات خودخوانده‌ای بود که ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی بعد از فرار از ایران در سال 60، در فرانسه با همکاری برخی تشکل‌های اپوزیسیون تشکیل دادند اما با جدا شدن بنی‌صدر، سایر تشکل‌ها مانند شورای متحد چپ، حزب کار ایران و جنبش دموکراتیک زحمت‌کشان گیلان و مازندران از آن جدا شده و تنها منحصر به منافقین شد.
این گروهک که موازی سایر گروه‌ها تجمعاتی را برگزار می‌کرد، فعالیت‌های خود را همچون همیشه در فاز خشونت در داخل کشور پیش‌ می‌برد. بازماندگان این تشکیلات بعد از اخراج از عراق در آلبانی مستقر شدند و کار ویژه‌شان در این کشور، تمرکز بر فعالیت‌های سایبری و فضای مجازی است؛ به گفته ابراهیم خدابنده عضو ارشد و جداشده فرقه رجوی، هر عضو سازمان حداقل 10 اکانت در شبکه‌های اجتماعی دارد.
چند سال پیش شبکه الجزیره مستندی درباره کمپ منافقین پخش کرد که از تلاش شبانه‌روزی آنها برای اینکه با اکانت‌های فیک متعدد تصویر مشخصی را از جمهوری اسلامی در ذهن مردم بسازند، پرده برمی‌داشت.
این گروهک در این ایام از طریق لابی‌هایی که در کشورهای اروپایی داشت برای ایجاد فشار بر جمهوری اسلامی تلاش می‌کرد. انتشار تصویر شبنم مددزاده از اعضای سازمان منافقین در صحن پارلمان اروپا، در روزی که این نهاد به قطعنامه‌‌ای ضد ایرانی برای درج سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های اصطلاحاً تروریستی اتحادیه اروپا رأی داد، نشان از ردپای منافقین در این تصمیم پارلمان اروپا داشت.
شاهِ بی‌شین!
سلطنت‌طلب‌ها با محوریت رضا پهلوی ولیعهد رژیم پهلوی پای ثابت هدایت اغتشاشات از خارج کشور بودند. تقابل گروه سلطنت‌طلب با چپ‌ها و منافقین، منجر به صحنه‌های زد و خورد در تجمعات خارج کشور شد.
رضا پهلوی اگرچه از گذشته تلاش داشته تا خود را جمهوری‌خواه و طرفدار دموکراسی نشان دهد، اما در ایام اخیر مواضعی اتخاذ می‌کرد که نشان می‌داد از بازگشت سلطنت نیز رضایت دارد و از شاه شدن بدش نمی‌‌آید. در حقیقت شخصیت رضا پهلوی یادآور نام رمان محمد کاظم مزینانی است: «شاهِ بی‌شین» که از شاه شدن تنها برایش یک آه مانده است!
وی اخیراً در نشست مطبوعاتی در حاشیه کنفرانس مونیخ با ادعای اینکه «شخصاً نظام جمهوری را به نظام سلطنتی ترجیح می‌دهم»، گفت: شاید بتوان راه نوآورانه‌ای برای انتخاب مقام سلطنت پیدا کرد، به‌جای آنکه شخصی که این جایگاه را پر می‌کند آن را به‌ ارث ببرد.
همین موضع اخیر نشان داد که وی تمنای بازگشت به مقام سلطنت را دارد. البته این تمنا در مابقی بازماندگان خانواده پهلوی پررنگ‌تر است. فرح پهلوی مردادماه امسال در مصاحبه با یک نشریه ایتالیایی مدعی شد مردم خواستار بازگشت سلطنت به ایران هستند! وی در این مصاحبه درباره امتداد سلسله پهلوی نیز گفته بود که اگر سلطنت به ایران بازگردد، نور پهلوی دختر رضا پهلوی، ولیعهد او خواهد بود!
رضا پهلوی متولد سال 1339 در تهران از محمدرضا شاه و فرح دیبا است. او اولین اولاد ذکور خانواده بود و به‌همین دلیل به مقام ولیعهدی رسید و تا سال 57 عهده‌دار این مقام و همچنین ریاست سازمان ورزش بود. با وجود این یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های محمدرضا پهلوی مسأله جانشینی بعد از خودش و ضعف فرزندش در اداره کشور بود.
محمدمهدی سمیعی رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه رژیم پهلوی در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی‎ هاروارد می‌گوید، شاه راجع به پسرش صریح بود و علناً می‌گفت: «من اصلاً نمی‌دانم که این [ولیعهد] واقعاً می‌تواند و دلش می‌خواهد که سلطنت بکند یا نه؟... ممکن است اصلاً آن شخصیت و اراده را نداشته باشد!»
محمد یگانه وزیر اقتصاد دوره پهلوی هم در مصاحبه‌اش به این مسأله اشاره می‌کند که شاه می‌دانست در مملکت باید تشکیلات و نهادهایی باشد و بعد از رفتن وی پسرش نمی‌تواند مثل وی ادامه بدهد و رهبری مملکت را در دست بگیرد.
وی فردای فوت محمدرصا شاه در مردادماه 59، سوگند شاهی خورد و از آن زمان تاکنون یکی از اپوزیسیون شناخته شده جمهوری اسلامی و مورد حمایت سلطنت‌طلبان است اما در چندماه اخیر پرکاری و پرحرفی‌های وی نشان داد که نگرانی‌های پدرش کاملاً بجا بود. مصاحبه‌های وی با رسانه‌ها و اصطلاحاً سوتی‌هایی که از وی سر می‌زد، دستمایه طنز کاربران در فضای مجازی شد.
وکالتی که مایه آبروریزی شد
رضا پهلوی که تلاش داشت نقش پررنگی در لیدری اغتشاشات اخیر ایفا کند، در مصاحبه با شبکه من‌وتو از فعالان سیاسی خواست تا وی را برای تدارک‌ گذار از جمهوری اسلامی انتخاب کنند. کمپین #وکالت-می‌دهم اگرچه از سوی برخی چهره‌های نزدیک به پهلوی مورد حمایت قرار گرفت اما از سوی دیگر، برخی دیگر نیز واکنش‌های تندی علیه این کمپین داشتند و بار دیگر رضا پهلوی با در بسته مواجه شد.
حسن شریعتمداری فرزند آیت‌الله کاظم شریعتمداری از چهره‌های ضدانقلاب که پیشتر در شورای‌ گذار با رضا پهلوی همکاری کرده بود، به صراحت با آن اعلام مخالفت کرد. فائقه آتشین معروف به گوگوش نیز با انتشار پیامی نوشت که به رضا پهلوی وکالت نمی‌دهد.

از رؤیای اتحاد تا کابوسِ فحاشی
از ابتدای اغتشاشات اپوزیسیون تلاش داشتند تا خود را بر محور وحدت و اتحاد نشان بدهند و بگویند بزودی یک ائتلاف گسترده را شکل خواهند داد اما رفته رفته شکاف‌ها و گسل‌های آنها چنان پدیدار شد که نشان می‌داد در طول 43 سال گذشته نه تنها پیشرفتی نداشتند بلکه پسرفت هم کرده‌اند.
نزاع منافقین با سلطنت‌طلب‌ها از یک سو، دور یک میز ننشستن حزب دموکرات با رضا پهلوی از سوی دیگر و حمله طرفداران سلطنت به دیگر گروه‌ها، سریال پر تکرار چند ماه گذشته بود.
بعد از موضع‌گیری رضا پهلوی علیه منافقین در مصاحبه با شبکه من وتو و اینکه گفت «من مشکل می‌توانم باور کنم این سازمان ادعای دموکراسی و برابری کند ولی در خود آن سازمان زنان یک طرف و مردان یک طرف بنشینند و حجاب داشته باشند، من اینها را می‌بینم قانع نمی‌شوم.» ارگان منافقین و سخنگوی این گروه تروریستی نیز پهلوی را به دیکتاتور بودن متهم کرد. وی، رضا پهلوی را «بچه شاه دیکتاتور و دست‌نشانده» خوانده و اظهارات وی را لاف در غربت درباره دموکراسی و حقوق بشر دانست.
مصطفی هجری سرکرده گروهک تجزیه‌طلب دموکرات کردستان نیز در مصاحبه روز 2 اسفند با بی‌بی‌سی گفت با بازگشت سلطنت پهلوی مخالف هستند.
تلاش برای اتحاد اپوزیسیون در این ایام تنها دو بار رخ داد؛ یکی از شب سال نو میلادی که چند نفر مانند مصی علینژاد، اسماعیلیون، علی کریمی، رضا پهلوی و گلشیفته فراهانی توئیتی مشترک را منتشر کردند و رسانه‌های فارسی‌زبان با آب و تاب آن را پوشش دادند و نمادی از ائتلاف و وحدت اپوزیسیون تلقی کردند اما چند روز بعد حامد اسماعیلیون در مصاحبه با شبکه ایران اینترنشنال ابعاد این ائتلاف پر سرو صدا را فاش کرد. وی گفت علی کریمی توئیت را چند ساعت مانده به سال نو برای من فرستاد؛ ما با هم (منتشرکنندگان توئیت) حرف نزدیم و بعد از توئیت هم حرف نزدیم.
این توئیت البته مخالفانی نیز داشت؛ برای مثال عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله به خاطر عدم استفاده از هشتگ #زن-زندگی-آزادی آن را منتشر نکرد.
تلاش دیگر اپوزیسیون برای نمایش وحدت، حضور در دانشگاه جورج تاون بود. قرار بود در این دانشگاه 8 چهره اپوزیسیون مصی علینژاد، عبدالله مهتدی، گلشیفته فراهانی، حامد اسماعیلیون، رضا پهلوی، شیرین عبادی، نازنین بنیادی و علی کریمی دورهم بنشینند و سخنرانی کنند. این اجتماع البته با حضور 4 نفر شکل گرفت و شیرین عبادی، مهتدی و گلشیفته به دادن پیام تصویری اکتفا کردند.
ترجیع‌بند صحبت‌های دانشگاه جورج‌تاون تقاضای مداخله کشورهای غربی و همکاری آنها علیه ایران و تحریم بیشتر کشور شد چنان‌که نازنین بنیادی بازیگر و پارتنر سابق تام کروز از افزایش فروش نفت ایران ابراز نگرانی کرد.
یک روز بعد از نشست دانشگاه جورج‌تاون، عبدالله مهتدی در مصاحبه با تلویزیون روداو متعلق به نچیروان بارزانی گفت: ناسیونالیست‌های تندرو و پان‌ایرانیست‌ها ما را قبول ندارند و مخالف ملت خواندن ما هستند اما پس از آزادی خواست خود را (تجزیه) مطرح می‌کنیم و الآن وقتش نیست، بعدها آرایش سیاسی عوض می‌شود!
در اجتماع اخیر ضدانقلاب در بروکسل در تاریخ اول اسفندماه، درگیری و کتک‌کاری ضدانقلاب به اوج خود رسید. طرفداران پهلوی از یک سو و چپ‌ها و کمونیست‌ها و تجزیه‌طلبان از سوی دیگر. در میانه صحبت‌های اسماعیلیون و مصی علینژاد در تجمع بروکسل هم جمعیت صحبت‌های آنها را قطع کردند و شروع به شعار دادن کردند، از آن طرف هم عده‌ای سعی‌کردند صدای اختلافات را خاموش کنند.

تور اپوزیسیون برای تمنا از بیگانه!
شاید بتوان یکی از تفاوت‌های معنایی واژه «براندازی» با «انقلاب» را اینگونه تعریف کرد که انقلاب متکی بر اراده ملت است اما براندازی ناشی از دخالت بیگانه مانند آنچه امروز بر سر لیبی و در گذشته بر سر افغانستان آمد. از همین روست که هیچگاه برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی لفظ انقلابی استعمال نمی‌شود بلکه همه آنها را برانداز می‌دانند چراکه در همین چند ماه تور گدایی از کشورهایی خارجی راه انداخته بودند و هرکدام به دامن یک کشور پناه بردند چراکه می‌دانستند مردم ایران اتکایی به آنها ندارند و هیچ کدام از حداقل‌های لازم برای هدایت مردم و جلب توجه افکار عمومی هم برخوردار نیستند.
رضا پهلوی، مصی علینژاد و نازنین بنیادی در پنل حاشیه‌ای نشست امنیتی مونیخ خود را جا دادند و کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند؛ رضا پهلوی هم از آنجا عازم فرانسه شد تا با دو سناتور حرف بزند!
مصی علینژاد که در سال‌های اخیر از تحریم غذا تا تحریم ورزش ایران کاسبی می‌کرد هم با حمایت یک تشکل تجزیه‌طلب کردی JFK (سازمان عدالت برای کردستان) آبان ماه به فرانسه رفت و با مکرون دیدار کرد.
مریم رجوی رئیس‌خودخوانده هم با نمایندگان و مقامات سیاسی و اداری کشورهای مختلف دیدار جداگانه برگزار کرده بود و شاید از این حیث از سایر اپوزیسیون پرکارتر بود و با هیأت پارلمانی ایتالیا در آلبانی نشست داشت. وی در کنگره امریکا و پارلمان کانادا به‌صورت ویدیوکنفرانس نیز سخنرانی
کرده بود.
نازنین بنیادی بازیگر هالیوود هم در نشست غیررسمی شورای امنیت سازمان ملل که به‌ دعوت امریکا و آلبانی شکل گرفته بود، با حضور در جایگاه نمایندگان امریکا صحبت‌هایی را علیه ایران بر زبان راند و اتهامات قدیمی جریان اپوزیسیون را تکرار کرد.
علی کریمی که با شروع اغتشاشات از کشور خارج شده بود و صفحه خود در اینستاگرام را در اختیار ضدانقلاب قرار داده و مطالب دروغ و سخیفی را منتشر می‌کرد و البته چهره‌ای است که با گذشت زمان، کم‌سوادی و رادیکال بودنش بر دیگر وجوه آن غالب شد از این تور گردش در کشورهای غربی جا نماند و با رئیس‌جمهور آلمان، فرانک والتر اشتاین‌مایر دیدار کرد.
مرور زمان و زد و خوردهای اپوزیسیون با یکدیگر و همچنین فرومایگی آنها موجب شد تا کشورهای غربی متوجه حماقت خود در بها دادن به آنها بشوند چنانکه مکرون در کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود من یک ثانیه به تغییر رژیم اعتقاد ندارم و وقتی می‌شنوم که بسیاری از مردم خواستار تغییر رژیم هستند، از آنها می‌پرسم: برای کدام تغییر؟ نفر بعدی کیست؟ رهبر شما کیست؟

خشونت؛ وجه غالب همه اپوزیسیون!
آنچه درباره اپوزیسیون می‌توان دانست این است که علاوه بر نداشتن وحدت و سواد سیاسی لازم، وجه غالب آنها خشونت‌طلبی است. سابقه خونبار گروهک‌های تجزیه‌طلب کومله و دموکرات کردستان در قتل‌عام مردم غرب کشور مانند جنایت زندان دوله‌تو و شهادت چند صد نفر از نیروهای سپاه، ارتش و پیشمرگه که در دست حزب دموکرات اسیر بودند یا کارنامه تروریستی گروهک منافقین برکسی پوشیده نیست اما اغتشاشات اخیر نشان داد سایر جریان‌های اپوزیسیون نیز خشونت را برای رسیدن به اهدافشان دنبال می‌کنند.
پدیدار شدن پرویز ثابتی سرشکنجه‌گر و نفر دوم ساواک بعد از سال‌ها زندگی دور از رسانه‌ها در اجتماع لس آنجلس و استقبال سلطنت‌طلبان از وی و بالا بردن تصاویر او در اجتماع حامیان سلطنت در مونیخ و بروکسل، نشان داد که حتی طرفداران پهلوی هم ابایی از خشونت‌ورزی ندارند و در صورت دستیابی به قدرت، خون مردم ایران بی‌ارزش‌ترین چیز برای آنهاست.