نقش سازمان سیا در اغتشاشات اخیر ایران
کلیک در فجازی،شورش در خیابان
این روزها دیگر قدرت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بر کسی پوشیده نیست و بسیاری از کارشناسان و نخبگان حوزه رسانه سالهاست که قدرت بی حصر و بدون چهارچوب فضای مجازی را تهدیدی برای جهان کنونی میدانند. هرچند تا مدتها دولتها در این بستر نقشی نداشتند و افراد معمولی بودند که به جهت برخی فعالیتها و اقداماتشان در چهارچوب شبکههای اجتماعی کنشگران اصلی این عرصه بوده و مردم را در حوزه سرگرمی یا نیازهای حرفهای یا روزمره مشغول خود کرده بودند؛ اما چندی است که این قدرت مورد توجه دولتمردان نیز قرار
گرفته است.
فضای مجازی نردبانی برای ترقی
قدرت موجود در بستر شبکههای اجتماعی چندی است توسط برخی افراد حاضر در عرصه سیاست یا علاقهمندان این حوزه مورد استفاده قرار میگیرد، جایی که افراد بدون واسطه و بدون توسل به هیچ رسانه یا چالشی میتوانند ضمن برقراری ارتباط با عموم مردم، خط خبری ایجاد و با موجسواری بر افکار عمومی خود را مطرح کرده یا مدارج ترقی را طی کنند. به طور مثال میتوان به نجیب بقلیه اشاره کرد که بدون سابقه حضور در سیاست و احزاب شناخته شده و تنها با تکیه بر فیسبوک و تبدیل شدن به یک اینفلونسر یا همان شاخ مجازی در فیسبوک، مدارج ترقی را تا تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهور السالوادور پیش رفت و یا دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین ایالات متحده به جای تریبون کاخ سفید یا مصاحبه با رسانههای جمعی، توئیتر را برای ابراز آرا و نظرات خود انتخاب کرد و حتی بعد از پایان ریاست جمهوری و زمانی که شرکت توئیتر حساب کاربری وی را تعلیق کرد، خود به طور مستقل یک شبکه اجتماعی جدید ایجاد کرد.
انقلاب ارتباطات در زمان حاضر که گسترش شبکههای اجتماعی یکی از مظاهر آن میباشد، هرچند فرآیندی توسعهای و فارغ از اراده هر دولتی بوده است؛ ولیکن قدرتهای بزرگ که در این سالها استفاده از هر ابزاری برای نیل به هدف خود را آزمودهاند، حالا با توسل به همین فضا تلاش میکنند تا مقاصد خود را در بستر شبکههای اجتماعی دنبال کنند.در بسیاری از رویدادهای سیاسی در چهار گوشه جهان در سالیان اخیر بارها شاده بودیم که دولتها انگشت اتهام خود را به سوی دولتهای رغیب یا متخاصم خود دراز کرده و آنها را عامل دروغپردازی یا شبههافکنی در بستر فضای مجازی دانستهاند. به طور مثال با آغاز اعتراضات در سال 1397 در فرانسه که به جنبش جلیقه زردها شهرت یافت، پاریس، مسکو را متهم کرد که با کمک 6 هزار اکانت جعلی در بستر فضای مجازی در مورد این اعتراضات اغراق نمایی کرده و به آنها خط میدهد.
اما خود دولتهای غربی و سرویسهای جاسوسی آنها در پس اتهامزنی به روسیه یا چین و حتی گاه به ایران در مورد تلاش برای اثرگذاری مخرب در بستر شبکههای اجتماعی برای تغییر نگرشها در رفتار مردم، خود نقش بارزی در استفاده از این فضا برای نفرتپراکنی و ضربه زدن به دیگر کشورها که خارج از بلوک قدرت آنها قرار گرفتهاند، دارند.
پنتاگون مسلح به ارتش سایبری
مرداد سال 95 بود که برخی از مقامات امریکایی به خبرگزاری رویترز گفتند که دولت وقت باراک اوباما در حال طرح تمهیدات لازم برای ارتقای وضعیت مرکز فرماندهی سایبری در پنتاگون است. این تمهیدات شامل تمرکز بیشتر بر توسعه سلاحهای سایبری با هدف بازدارندگی در برابر حملات، مجازات اخلالگران شبکههای امریکا و حمله به دشمنانی همچون داعش است.
رویترز فاش کرد طبق طرح کاخ سفید، مرکز فرماندهی سایبری امریکا به یک «مرکز فرماندهی واحد» تبدیل میشود که با سایر شاخههای رزمی ارتش امریکا همچون فرماندهی مرکزی و فرماندهی پاسفیک هم تراز است.
یکی از مقامات پیشین اطلاعاتی و آگاه به طرح مزبور که نخواست بود نامش فاش شود، به رویترز گفته بود که این طرح نشان دهنده نقش فزاینده عملیات سایبری در جنگهای مدرن، مأموریتهای متفاوت مرکز فرماندهی سایبری و آژانس امنیت ملی امریکاست.
ارتش سایبری آلبانینشین
سالها است که دشمنان جمهوری اسلامی در آوردگاههای مختلف تلاش کردهاند تا ضربات متعددی را بر پیکره نظام وارد کنند و همیشه نیز جز شکست راه به جایی نبردهاند. سالها است اما این دشمنان جز توسل به راههای پیشین، از راههای جدیدی نیز در حال فعالیت هستند تا بتوانند ضمن ضربه زدن به نظام، میان مردم و حاکمیت یک شکاف عظیم ایجاد کنند.حوزه فضای مجازی یکی از همین بسترها بوده است که به رغم هشدار رهبر معظم انقلاب و بسیاری از کارشناسان، در سایه غفلت بسیاری از مسئولین عملاً به دروازه ورود دشمن به عرصه جنگ تمام عیار علیه جمهوری اسلامی شده است. نشریه امریکایی مادرجونز فاش کرده که همزمان با تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران و لحن خصمانه و تهدیدآمیز امریکاییها علیه کشورمان، شبکهای از کاربران در توئیتر فعال شده که پیامهای ضد ایرانی مشابهی را منتشر میکنند. این شبکه شامل بیش از 400 حساب کاربری در توئیتر است که از حسابهای کاربری واقعی، ربات و سایبورگ (حسابهای نرمافزاری) تشکیل شدهاند.
مطالعات انجامشده توسط یک پژوهشگر مستقل اینترنتی به نام جف گلبرگ نشان میدهد شبکهای شامل 350 حساب کاربری بیش از پنج میلیون توئیت برای تقریباً 500 هزار دنبالکننده (فالوور) خود پست کردهاند. این حسابها محتوای کاملاً یکسانی را منتشر کرده و با کاربران یکسانی تعامل دارند و بهطور میانگین 100 بار در روز توئیت کرده بودند.
شبکه الجزیره نیز در این میان با چند نفر از اعضای گروهک منافین مصاحبه کرده و آنها فاش نمودند که این گرو چگونه از هزاران حساب کاربری در شبکههای اجتماعی استفاده میکند تا بتواند با ایجاد پروپاگاندا علیه نظام ایران فعالیت کند. این گونه فعالیتها در مقاطع حساس و بسیار کلیدی که دشمنان با تمامی امکانات و قوا برای ضربه زدن به نظام ورود پیدا میکنند، تشدید میگردند و ضمن بازتولید اخبار دروغ و ارسال انبوه آن در فضای مجازی، به آشوبها خط داده و مردم را در مقابل حاکمیت قرار میدهند.
فحش بده و پول بگیر
در سالهای اخیر یک خبرنگار فراری از کشور به نام معصومه علینژاد معروف به مصی، تلاش کرد با تحریک زنان به برداشتن حجاب و ارسال فیلم و عکس در بستر فضای مجازی برای وی، کارزاری عظیم علیه جمهوری آغاز کند. این عنصر معلومالحال که از حامیان تحریم بیشتر مردم ایران و تحریم ورزش کشورمان بود، تلاش کرد تا با ایجاد کمپینهایی مانند چهارشنبه سفید یا نه به حجاب اجباری، فضای مسمومی را علیه حاکمیت ایجاد کند و با ساخت برنامههای گوناگون با همکاری رسانههای سرویسهای اطلاعاتی امریکا و انگلستان و پخش گسترده آن در رسانههای اجتماعی به یکی از بزرگترین بنگاههای دروغ پراکنی تبدیل شد. وی هرگاه مشاهده میکرد که حنایش دیگر برای مردم رنگی ندارد، با ساخت دروغهایی از قبیل تلاش نظام برای ربودن وی از خاک امریکا یا تلاش تهران برای ترور وی، تلاش میکرد از این نمایش برای خود زنبیل گشادی تهیه کند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده در سایت www.insidegov.com علینژاد بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ سه قرارداد با «شورای مدیران خبررسانی» (مشهور به«BBG» ) وابسته به دولت امریکا منعقد کرده؛ سازمانی که مشتمل بر همه آژانسهای خبری دولت امریکاست و رسانههایی ازجمله «صدای امریکا»، «رادیو فردا»، «رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی» زیر نظر آن فعالیت میکنند. این سه سند شامل قراردادهایی است که بین شورای مدیران خبررسانی بهعنوان «کارفرما» و مسیح علینژاد بهعنوان «کارپذیر» منعقد شده است. در نخستین قرارداد، کارفرما به پرداخت 250/61 دلار به علینژاد در ازای ارائه خدمات بهعنوان مجری، نویسنده و گزارشگر برای بخش فارسی «صدای امریکا» در بازه زمانی «۲۷ مه ۲۰۱۵» تا «۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶» (۶ خرداد ۱۳۹۴ تا ۹ مهر ۱۳۹۵) موظف شده است.
قرارداد دوم نیز پرداخت 85/600 دلار به کارپذیر در ازای وظایف فوقالذکر را شامل میشود. مدت این قرارداد از ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ (۱۰ تیر ۱۳۹۵ تا ۹ تیر ۱۳۹۷) ذکر شده است. قرارداد سوم نیز با پرداخت 85/600 دلار به علینژاد در ازای کار از تاریخ یک جولای ۲۰۱۶ تا ۳۱ آگوست ۲۰۱۷ (۱۱ تیر ۱۳۹۵ تا ۹ شهریور ۱۳۹۶) موافقت شده است. اما این موضوع تمام ماجرا نیست و همکاری وی با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه و حتی رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به نظام برای علینژاد درآمدی کسب کرده است که وی توانست است در سال 98 خانهای به ارزش یک میلیون و 600 هزار دلار خریداری کند.
جنبش زن، زندگی، آزادی
حالا که غبار آشوبها در کشور فرونشسته و دیگر از اردوکشیهای خیابانی، اعتصابات فرمایشی و جنبش هشتگنویسی خبری نیست، میتوان با دیدی وسیعتر به نقش فضای مجازی در تریک افکار عمومی در این آشوبها پرداخت.
هشتگسازی دروغین
پلتفرم شبکه اجتماعی توئیتر پای ثابت بسیاری از ناآرامیها در کشورهای مختلف جهان به شمار میآید، ایران هم از این ماجرا مستثنی نیست، اما استاندارد دوگانه توئیتر در این میان، همانند رفتارهای سیاستمداران امریکایی است، هر جا به نفع جبهه امریکایی باشد، قوانین پلتفرم نیز زیر پا گذاشته میشود!
یکی از مسائلی که با آغاز ناآرامیها در ایران مورد توجه قرار گرفت، رکوردشکنی هشتگ مهسا امینی در توئیتر و همچنین محتواهای منتشر شده در فضای مجازی بود که عملاً با منطق جور درنمیآمد و همین موضوع سبب شد تا برخی کارشناسان این حوزه به دنبال دستهای پشت پرده باشند. سی ان ان در گزارشی در همین خصوص با تأکید بر کمپین دستکاری هماهنگ که روی عملیات از پیش تعیین شده و سازماندهی شده استوار است که در پشت صحنه یک سفارش دهنده دارد تأکید کرد: در این کمپینها کاربران یا به طور مشخص رباتهای سایبری، خود را جای مردم جا میزنند و عموماً فقط ارسال محتوا و بازنشر با هشتگ انجام میدهند و کامنتگذاری بسیار پایین و مخاطبان محدودی دارند. برای همین به این نوع کنش در فضای شبکه اجتماعی، عملیات تأثیر (INFLUENCE OPERATION) میگویند.کارشناسان تحلیل داده به
سی ان ان گفتند: «تعداد قابل توجهی از حسابهای کاربری در موج جدید، تازه ایجاد شده» و بسیار نادر است که این حجم از لشکرکشی آنلاین از حسابهای تازه ساخته شده را ببینیم که متعاقباً و به طور مداوم در فعالیتهای توئیتری شرکت میکنند.
اتاق جنگ در پنتاگون برای اغتشاش ایران
وقتی صحبت از جنگ به میان میآید، این وزارت دفاع کشورها است که نقش کلیدی در راهبردنگاری برای پیروزی در میدان مبارزه را برعهده دارد؛ اما سالها بود به دلیل آنکه ایالات متحده در قبال ایران به جای مواجهه نظامی، سیاست اعمال فشار اقتصادی را در پیش گرفت است، ستاد فرماندهی جنگ علیه تهران در واشنگتن در وزارت خزانهداری امریکا مستقر بوده است.
روزنامه واشنگتن پست در 16 سپتامبر در مقالهای مدعی شد آنچه در خیابانهای ایران در جریان بود، فارغ از برخی نارضایتیهای مردمی مربوط به یک جنگ تمام عیار است ک غرب و در رأس آن امریکا علیه نظام جمهوری اسلامی از سالها پیش آغاز و در حال حاضر به صورت جدی آن را پیگیری میکند.
همچنین پایگاه خبری دکاردل در گزارشی مفصل به قلم کیت کلارنبرگ روزنامهنگار انگلیسی به هدایت اغتشاشهای ایران در فضای مجازی آن هم توسط وزارت دفاع امریکا یا مان پنتاگون پرداخت. پنتاگون یک فعالیت گسترده شامل انتشار اطلاعات گمراه کننده آنلاین را با تعدادی حساب ربات و ترول که توسط بخش فرماندهی مرکزی آن (CENTCOM) اداره میشد، آغاز کرده است. سنتکام علاوه بر پوشش تمام اقدامات نظامی ایالات متحده در غرب آسیا، شمال آفریقا و آسیای جنوبی و مرکزی ایران را نیز دربر میگیرد. این حسابها در تحقیقات مشترکی که برای پنج سال عملیات نفوذ پنهان طرفدار غرب را بررسی میکرد، توسط شرکت تحقیقاتی رسانههای اجتماعی Graphika و استانفورد کشف شد. گزارش این تحقیق در آگوست منتشر شد و در آن زمان کمترین پوشش مطبوعاتی انگلیسی زبان را به خود جلب کرد، اما آشکارا مورد توجه قرار گرفت و نگرانیهایی را در بالاترین سطوح دولت ایالات متحده برانگیخت.
البته تلاش اکانتهای مرتبط با پنتاگون منحصر به موضوع اعتراضات نمانده و هرگاه اتفاق خاصی در ایران از قبیل بروز برخی حوادث و یا سوء مدیریت رخ داده است، این اکانتها انگشت اتهام را به سوی حاکمیت گرفته و تلاش کردهاند ناکارآمدی داخلی را عاملی بر وجود مشکلات متعدد در ایران معرفی کنند و در این میان حتی در مرزهای ایران نیز فراتر رفته و با پخش برخی مطالب در شبکههای اجتماعی کشورهای منطقه، تهران را به عنوان دشمن و عامل ناامنی منطقه غرب آسیا معرفی کردهاند.
گزارش واشنگتن پست و دکاردل نشان میدهد که راهبرد امریکا در قبال ایران متمرکزتر شده و دولت واشنگتن تلاش نموده است تا با تمرکز تمامی فعالیتهای مخرب خود علیه تهران، در قالب یک سازمان واحد از موازیکاریهای متعدد در سازمانهای گوناگون جلوگیری کرده و در چارچوبی واحد اقدامات خرابکارانه خود را پیگیری نماید. به نظر میرسد واشنگتن تصمیم گرفته است که در قالب دو ستاد جنگ با تهران به تقابل بپردازد. ستاد اول در وزارت خزانهداری امریکا مستقر بوده که راهبرد اعمال فشار حداکثری علیه ایران را در موضوعات اقتصادی، تشدید تحریمها و کاهش مراودات اقتصادی برعهده دارد. دومین ستاد نیز در پنتاگون با تمرکز بر جنگ سایبری به ترویج دروغ، القای یأس و ناامیدی در جامعه، تشدید شکافهای قومی، اقتصادی و مذهبی، از بین بردن یکپارچگی و در بزنگاههای خاص از جمله ناآرامیهای خیابانی به تحریک افکار عمومی میپردازد. تجربه اعتراضات اخیر و تلاش همهجانبه امریکا در شبکههای اجتماعی برای ضربه زدن به ایران نشان میدهد که جنگ ترکیبی سنگینی حاصل از جنگ سایبری در کنار جنگ نرم و جنگ اقتصادی علیه تهران در جریان است که مستلزم تغییر نگرش مسئولین به این نوع تخاصم بوده تا با بررسی چالشها، برای مقابله با این قبیل موضوعات در آینده آماده شوند.