انقلابی با انگیزه «ملی» و ابعاد «فراملی»

تقویت «بصیرت فراملی» رمز تداوم انقلاب ما است

دکتر علی انتظاری
رئیس دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی

«سرشت انقلاب» بحث مهمی است که اندیشمندان بسیاری در مورد آن صحبت کرده‌اند اما با این حال، نظریات جامعه‌شناسی انقلاب آنچنان که باید در تبیین آن موفق عمل نکرده‌اند و به نقل از استادم دکتر محمدحسین پناهی، انقلاب اسلامی، انقلابی در نظریه‌های انقلاب ایجاد کرد و عامل «فرهنگ» را به نظریات انقلاب وارد کرد.
حضرت امام(ره)، همه اهتمام‌اش این بود که تمام گروه‌های اجتماعی در جریان انقلاب حضور داشته ‌باشند و این نکته‌ای بسیار مهم و ویژه‌ برای انقلاب اسلامی ما است که در انقلاب‌های دیگر دیده نشده است. به همین دلیل همه اقشار اجتماعی در انقلاب مشارکت داشتند. رویکرد حضرت امام(ره) در انقلاب ما رویکرد خاصی بود و معتقد بودند که انقلاب اختصاص به یک گروه خاص ندارد و قرار نیست ما با خشونت انقلاب کنیم و با اینکه یکی از ویژگی‌های انقلاب، خشونت است اما کم خشونت‌ترین انقلاب را در انقلاب اسلامی شاهد هستیم.
انقلاب اسلامی متأثر از عوامل مختلفی رقم خورد و نمی‌توان به آن، تک عاملی نگریست. وقوع یک انقلاب و به‌طور مشخص انقلاب‌ اسلامی تحت تأثیر مجموعه‌ای از عوامل و متغیر‌ها صورت پذیرفت اما با این حال، یکی از مهم‌ترین زمینه‌ها و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی، کاریزمای حضرت امام(ره) بود به گونه‌ای که اگر رهبری انقلاب، در دست ایشان نمی‌بود؛ چه بسا اساساً انقلابی رقم نمی‌خورد.
در کنار اهمیت شخصیت کاریزماتیک حضرت امام(ره)، تحریک ارزش‌های محوری جامعه عامل مهم دیگری بود که روند پیروزی انقلاب را قدرت و سرعت ‌بخشید و به تعبیری این دو، کاتالیزور وقوع انقلاب بودند. یکی از ارز‌ش‌های محوری‌ که‌ در جریان پیروزی انقلاب، برجسته شد، غیرت مردم بود و دلیل برجسته شدن این ارزش هم ولنگاری‌هایی بود که آن زمان در سینما و سایر ساحت‌های فرهنگی‌ رایج شده ‌بود.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی با یک «انگیزه ملی» آغاز شد ولی محدود به ملی نماند و به یک انقلاب فراملی تبدیل شد و آن چیزی که در تداوم انقلاب اسلامی نقش داشت، همین جهت‌گیری فراملی انقلاب اسلامی است. انقلاب‌اسلامی زمانی اتفاق افتاد که جهان در حال فراملی شدن بود البته خیلی‌ها از این «فرا ملی شدن» به «جهانی شدن» تعبیر می‌‌کنند اما واقعیت این است که واژه جهانی شدن اساساً جعلی‌ است یعنی چیزی به نام جهانی شدن وجود ندارد. جهان‌بودگی در کار نیست. جهان اساساً قطبی ا‌ست و یک قطب است که خود را به‌عنوان جهان معرفی می‌کند، بدین معنا که اقتصاد خود را به‌عنوان اقتصاد جهان، قدرت خود را به‌عنوان سیاست جهان و فرهنگ خود را به‌عنوان فرهنگ جهان معرفی می‌کند و شاید بهتر باشد به جای اصطلاح «جهانی شدن» از عبارت «قطب جهان‌نما» استفاده کنیم!
اما فارغ از زمینه و ریشه‌های پیروزی انقلاب اکنون که در دهه پنجم آن بسر می‌بریم، یکی از پرسش‌های اصلی و کلیدی که مطرح می‌شود این است که راز ماندگاری انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر می‌رسد که عملکرد و اقدامات ما در زمینه‌هایی چون اقتصادی و فرهنگی چندان در این ماندگاری اثرگذار نبوده ‌است و شاید بتوان در رسیدن به این سطح از «بصیرت فراملی» سهم بیشتری را برای دشمن قائل شد بدین معنا که تحریم و مشکلات اقتصادی و... اتفاقاً منجر به افزایش «بصیرت فراملی» در بدنه جامعه شده ‌است و باعث شده تا مردم به این مهم وقوف پیدا کنند که در یک جهانی زندگی می‌کنیم که معادلات در آن «ملی» نیست هرچند جامعه‌شناسان و سیاستمداران ما هنوز در مرزهای ملی گرفتارند و نقدشان از قدرت، نقد ملی است؛ غافل از اینکه قدرت در زمانه ما دیگر «امری فراملی» شده است.
در زمانه ما اقتصاد فراملی است. وقتی ما با صدور انقلاب در برابر الگوی جهان می‌ایستیم، طبیعی خواهد بود که آنان اقتصاد ما را در وضعیت تحریم و تنگنا قرار‌ دهند. از این رو، راز ماندگاری انقلاب در تزریق همین آگاهی و بصیرت فراملی در بدنه جامعه است و اتفاقاً دشمن با همه فشارهایی که علیه انقلاب ما اعمال می‌کند، بیش از پیش به تقویت این آگاهی و بصیرت منجر شده ‌است. بر این اساس، حتماً یک عامل بسیار مهم، در تداوم انقلاب، تقویت بصیرت فراملی است و این آن چیزی است که باید در دستور کار قرار داد و پی آن را گرفت.

 

بــــرش

راز ماندگاری انقلاب ما رسیدن به نوعی بصیرت فراملی است. تحریم و مشکلات اقتصادی و.... اتفاقاً منجر به افزایش «بصیرت فراملی» در بدنه جامعه شده ‌است و باعث شده تا مردم به این مهم وقوف پیدا کنند که در جهانی زندگی می‌کنیم که معادلات در آن «ملی» نیستند هرچند جامعه‌شناسان و سیاستمداران ما هنوز در مرزهای ملی گرفتارند و نقدشان از قدرت، نقد ملی است غافل از اینکه قدرت در زمانه ما دیگر امری فراملی شده است.