گفتوگو با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
همه هنرمندانی که رفتهاند میتوانند برگردند
عدالت فرهنگی بخش مهمی از شعار دولت سیزدهم از ابتدا «عدالت فرهنگی» بود. ترجمه این عبارت این است که در همه نقاط کشور، امکان یکسانی برای بالفعل شدن استعدادها وجود داشته باشد. شاید کمتر شنیده باشید که ما یک قرارگاه ویژه را مخصوص همین هدف، در 100 شهر محروم کشور تأسیس کردیم. بیش از 65هزار نفر به شکل مستقیم آموزشهای هنری دیدند به نحوی که الان متقاضی صدور مجوز برای فعالیت و تأسیس آموزشگاههای فرهنگی و هنری هستند
کمیل نقیپور
سردبیر روزنامه ایران
جشنوارههای هنری فجر امسال زیر سایه سنگین وقایع چند ماه گذشته برگزار شد. برخی از هنرمندان سینما، تئاتر و موسیقی اعلام کرده بودند حاضر به حضور در جشنواره فجر نیستند و خواستار تحریم این جشنواره شدند. فضای شکل گرفته در هفتههای منتهی به زمان برگزاری جشنواره این تصور را به وجود آورده بود که احتمال دارد جشنواره فجر امسال به صورت گسترده توسط هنرمندان تحریم شود و برای اولین بار جشنواره فجر تعطیل شود. با این حال همان گونه که انتظار میرفت، سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزاری هر چه باشکوهتر این جشنواره بود چرا که جشنواره فجر به عنوان «نوروز هنر» در کشور تصویری از وضعیت هنری کشور در سال آینده را ترسیم میکند. شکست جشنواره به معنای شکست چرخه هنر جامعه بود و بدنه اصلی هنری کشور در کنار مردم آسیبدیدگان اصلی چنین وضعیتی بودند. با وجود این شرایط، جشنوارههای فجر در حوزه موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی و فیلم با کیفیت مناسبی برگزار شد و علاوه بر متوقف نشدن روند برگزاری جشنوارهها، یخ نمایش آثار و اجرای برنامههای هنری را نیز آب کرد و پس از 5 ماه وضعیت هنری کشور «سفید» شد. محور اصلی گفتوگوی حاضر سیاستگذاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بازگشت به اوضاع عادی در جامعه هنری کشور است که دکتر محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سؤالات ما در این باره پاسخ داد.
جشنواره امسال اتفاق مهمی بود از این جهت که یک پروژه فراملی برای برهم زدن همه شاخههای آن اعم از سینما و موسیقی و... وجود داشت اما نهایتاً جشنواره به شکل آبرومندانهای برگزار شد. سیاستهای وزارت ارشاد برای برگزاری درست جشنواره در این برهه خاص چه بود؟
ابتدا باید تشکر کنم از زحمات دوستان حاضر در روزنامه ایران که، زحمات زیادی را در این دوره متحمل شدند و انصافاً به خوبی هم توانستند وظایفشان را ایفا کنند. ما با اتفاق مهمی وارد فصل جشنوارهها شدیم. یک بحران شبهفرهنگی مهم پیش آمده بود که چند ماه فضای کشور را تحت تأثیر قرار داده بود. بخش زیادی از کسانی که داعیهدار این اعتراضها بودند از جنس افراد فرهنگی و هنری بودند که عمدتاً هم با نظام و دولت از ابتدا هم مرزبندی داشتند، یعنی شاید از ابتدای وزارت بنده احساسشان این بود که شاید این دولت نتواند با حوزه فرهنگ و هنر ارتباط خوبی برقرار کند یا اساساً توان برقرار ارتباط با طیف فرهنگ و هنر را ندارد.
این تحلیل وارد مسائل اغتشاشها شد به نحوی که خیلیها فکر میکردند احتمال دارد امسال اصلاً نتوانیم جشنوارهها را برگزار کنیم. خیلی از دوستان به ما میگفتند «امسال که جشنواره نداریم!» یعنی تا این حد پذیرفته شده بود که همه فرهنگ و هنر کشور همین بخشی هستند که چون صدای بلندتری دارند، بیشتر دیده میشوند و با نظام و دولت فاصلهگذاری داشتند. این فاصلهگذاری هم به شکل خودخواسته از سوی آنها اتفاق افتاده بود وگرنه شما در برنامه دولت و صحبتهای شخص آقای رئیسجمهور نمیتوانستید چیزی از این نگاه پیدا کنید و تمام تلاش ما این بود که اجازه ندهیم دوقطبی ایجاد شود اما عدهای از این دوستان تعمد داشتند و فکر میکردند جو اصلی فضای فرهنگ و هنر به دستشان است و اگر بخواهند اتفاقی در حوزه فرهنگ و هنر رخ بدهند، اتفاق میافتد و اگر آنها نخواهند، اتفاقی نمیافتد!
کاری که ما انجام دادیم این بود که نشان دادیم بدنه فرهنگ و هنر با علاقه عمومی جامعه در یک سو قرار دارند. از قضا کسانی در اقلیت هستند که با حوزه باورها و سنتهای مردم فاصله پیدا کردهاند و نه جریان اصلی فرهنگ و هنر. جشنواره امسال نشان داد اهالی فرهنگ و هنر و مردم در این راستا قرار دارند. به همین دلیل هم شاهد بودیم که نه تعداد فیلمهای ثبتنامی کاهش پیدا کرد، نه تعداد تماشاگران افت داشت. هم جشنواره باشکوهتری بود و حتی در برخی حوزهها، اعداد و ارقام خیلی بهتر از سالهای گذشته بود. مهمتر از همه این بود که جریان فرهنگ و هنر، به نوعی دچار یک پوستاندازی هم شد.
ببینید ما در حوزه سینما، یازده اثر کار اولی داشتیم و سیمرغهای زیادی را همین کاراولیها بردند. به نظرم این اغتشاشها در عین حالی که اتفاق بسیار بدی بود و تلاش میشد در حوزه فرهنگ و هنر به شکل تحریم ترجمه شود اما خودش تبدیل شد به یک فصل شکوفایی و مسئولیت ما را هم نسبت به گذشته سنگینتر کرد.
وزارت فرهنگ، سعه صدر زیادی در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر نشان داد و انتظار میرفت نهادهای صنفی هر یک از این بخشها مثل سینما، موسیقی و... نقش جدیتری را در جشنواره امسال برعهده بگیرند. اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد. علتش چه بود؟
ما از روز اول تلاش کردیم با این دوستان وارد تعامل منطقی بشویم. من یک روزی وزیر نبودم و فقط یک فعال فرهنگی به عنوان معلم دانشگاه بودم و طبعاً یک سری نظراتی درباره جریانهای صنفی داشتم. اما وقتی مسئولیت وزارت را برعهده گرفتم با همه آنها جلسه گذاشتیم و گفتیم ما وزارت فرهنگ را خانه همه هنرمندان میدانیم؛ با هر گرایشی که دارند. این را هم در عمل نشان دادیم. ما بسیاری از محدودیتهایی را که از سابق براساس سلایق غیرقانونی اعمال میشد، لغو کردیم. منظورم از «غیرقانونی» خلاف قانون نیست منظور آن دسته از محدودیتهایی است که به علت فقدان قانون ایجاد شده بودند. برای مثال ما به نمایش فیلمی مجوز دادیم که یکی از بازیگرانش در خارج از کشور بود و خیلی هم بازتاب داشت. یکی از نهادهای امنیتی مخالف نمایش این فیلم بود. من هم با مسئول آن نهاد صحبت کردم و گفتم دلیلی ندارد فیلمی را که بسیاری عامل انسانی در آن دخیل هستند و این همه وقت گذاشته و محصولی تولید کردهاند که به اقتصاد هنر هم کمک میکند، به خاطر خطای یک نفر متوقف کنیم. آنها پذیرفتند و پخش شد و یکی از بالاترین فروشها را هم داشت. مورد دیگر درباره بعضی بازیگران بود. مثل فردی که برای چند دهه اجازه بازیگری در کشور را نداشت. یکی از پیشکسوتان پیشقدم شد و او را پیش ما آوردند و مشکل هم برطرف شد؛ در حالی که برخی طیفها با ما مخالفت جدی داشتند که شما نباید به این دست افراد فضا بدهید!
همین را در بحث کتاب و موسیقی و تجسمی هم داریم. یعنی ما با جریان فرهنگی و هنری رابطه خوبی داریم و با خانههای اصناف هم همین رابطه وجود داشت. شبی با دوستان دوره جدید خانه سینما جلسهای داشتیم. به آنها گفتم شما در هیچ دورهای نمیتوانید مثل دورهای که ما هستیم، مشکلات هنری کشور را حل کنید. هم از جهت زیرساختی و هم پشتیبانی و... چرا که وزارت فرهنگ هیچ وقت در دولت، جایگاهی را که امروز دارد، نداشته است؛ چون رئیس جمهور اعتماد دارد و بقیه مجموعه دولت هم نسبت به وزارت ارشاد، یک حالت حامی دارند و من خارج از عنوان وزارت هم با همه این دوستان رفاقت و صمیمیت دارم و میتوانم خیلی از این پشتیبانیها را برای اهالی فرهنگ و هنر جلب کنم. گفتم من آنجایی که قرار بر حمایت باشد از جریانی حمایت خواهم کرد که به اصول انقلاب و مسائل ملی ما پایبند باشد اما به لحاظ صنفی، شما هیچ محدودیتی ندارید. من این را به صراحت به آنها گفتم.
اما در جشنوارهها، یکی دو تا از این جریانها کاملاً خودشان را کنار کشیدند. من نمیخواهم بگویم تحریم کردند ولی یکی از این خانهها که اتفاقاً شخص من و بسیاری از همکاران با آنها جلسه هم داشتیم، حتی یک نفرشان هم حاضر نشد داوری جشنواره را برعهده بگیرد. بعضاً حتی حاضر نشدند در یکی از سینماها، یکی از فیلمها را ببینند. این نوعی قهر است درحالی که بدنه فرهنگی از جشنواره استقبال کرد. چه فشاری را جریان تروریسم رسانهای ایجاد کرده بود که هرکسی میخواهد وارد جریان جشنواره شود، او را بایکوت میکردند یا با توهین، آنان را تحت فشار قرار میدادند. یک فردی آمد که یک اجرای هنری داشت به مادر او در یکی از شهرها حمله کردند! بچه او را با چاقو تهدید کرده بودند!
ما این داستانها را هنوز نگفتهایم! داستانهایی را که این جریان رسانهای ایجاد کرد که بخشی از کنار کشیدن این خانهها و تعدادی از اهالی فرهنگ و هنر، محصول این تروریسم رسانهای بود و حتی برخی تلاش کردند که دست وزارت فرهنگ و دوستان خودشان در جشنواره را خالی بگذارند. اما نگاه کنید که در جشنواره امسال، بهترین عناصر هنری کشور، داور شدند. بیشترین فیلم به جشنواره آمد. 11 اثر کاراولی داشتیم. سالنها و اختتامیه را هم که دیدید. یادم هست که دوستی میگفت شما برای برگزاری اختتامیه، اصلاً مجری دارید؟! چون میدانید یکی از ارکان جشنواره، خود مجری مراسم اختتامیه است. دیدید که آقای شهیدیفر آمدند و چقدر خوب و مسلط و در تراز بالا جلسه را اداره کردند و جشنواره به نوعی تبدیل شد به یک نقطه پرتاب جدید در حوزه فرهنگ و هنر.
به شما عرض میکنم که جشنواره را من و دوستان وزارت برگزار نکردیم بلکه خیلی از دوستان خوب ما از اهالی فرهنگ و هنر کنار ما بودند و با دلسوزی کمک کردند و مهمتر از ما و حاکمیت، مردم و عموم هنرمندان بودند. در جشنواره تئاتر، اتفاق مهمی افتاد؛ چون جشنواره تئاتر امسال منطقهای برگزار شد. در چهار منطقه، آنقدر استقبال شد که من به همه بچهها گفتم تئاتر بود که شاخ تحریم را شکست! اختتامیه جشنواره تئاتر آنقدر شلوغ بود که مردم در سالنها روی زمین نشسته بودند و تصاویر آن موجود است. مگر چقدر ما توان سازماندهی داریم؟! اگر جریان فرهنگی خودش نخواهد پای کار بیاید، مگر اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ مگر تا قبل از این اتفاق افتاده بود؟ یا بعد از این چنین امکانی وجود دارد؟ تا مردم اراده نکنند قطعاً استقبال با سازماندهی رخ نمیدهد. مگر 22 بهمن امسال بینظیر نبود؟ این جنس مردم ایران است و هنرمندان هم جزئی از این مردم هستند و فکر میکنم پاسخ محکمی به کسانی دادند که میخواستند بگویند اهالی فرهنگ و هنر با مردم فرق دارند. نه؛ اهالی فرهنگ و هنر با مردم هستند و یک عدهای که سروصدای بلندتری دارند در کنار رسانههای مخالف نظام هستند. امروز تکلیف ما روشنتر از قبل است و فضا هم برای کار جدید و جدی کاملاً فراهم است.
سیاست خاصی را در قبال خانههای اصناف اتخاذ نخواهید کرد؟ چون بالاخره انتظار میرفت نقشی را در فستیوال هنری شاخه خودشان برعهده بگیرند اما این کار را نکردند. تعامل بعد از این چگونه خواهد بود؟
ما کار هنرمندان را متوقف بر کار خانهها و اصناف نمیدانیم. چه در موسیقی و چه تئاتر و سینما و بنای تقابل هم با خانهها نداریم. بالاخره ما وزارت فرهنگ و بخشی از بدنه دولت و حاکمیت هستیم. ما باید کار خودمان را انجام دهیم و هیچ مخالفتی هم با کار آنها نداریم. در کدام دوره تا این اندازه، آزادی رسانهای داشتهایم؟ امروز نه تنها نقد بلکه تخریبهای عمیق و گستردهای دارد اتفاق میافتد. توهینهای عجیب و غریبی به شخصیتهای مورد احترام مردم و رئیسجمهور مردم اتفاق میافتد. ما چه کار میکنیم؟ خود من رئیس هیأت مطبوعات هستم. ما بنایی نداریم که حتماً چون اینها با ما همکاری کردند پس ما فرصت میدهیم و اگر نکردند آن را دریغ کنیم. نه؛ آنها وظیفهای دارند و ما هم وظیفهای. وظیفه ما این است که از همه اهالی فرهنگ و هنر با هر گرایش و سلیقهای حمایت کنیم. این سیاست فرهنگی ماست. در همین جریانهای اخیر بسیاری دچار اشتباه شدند. برخی به شخص بنده توهین کرده بودند که میتوانید بروید از دستگاههای قضایی و امنیتی پیگیری کنید که شخصاً اتفاقاً بیشترین پیگیری را برای حل شدن مشکلات همین افراد انجام دادم. نه اینکه ناراحت نشدم. واقعاً آنقدرها تقوا ندارم که بگویم از هیچ توهینی ناراحت نمیشوم! اما وظیفهام به عنوان وزیر فرهنگ و هنر این است که جلوی این نارساییها را بگیرم و از همه حمایت کنم. به همین دلیل بیشترین تلاشم را برای کسانی کردم که بیشترین فاصلهگذاری را با ما میکردند تا فاصلهها کم شود. بروید ببینید کدام یک از مسئولان وزارت، کوچکترین توهینی به یکی از همین طیف کرده است! مثلاً یک بار در روز اول مهر به هنرستان موسیقی رفتم و درباره اینکه در فرهنگ و هنر نباید دوقطبی ایجاد شود، صحبت کردم بعد خبرنگاری پرسید اینهایی که کشف حجاب کردهاند، در سینما بعداً چه مسائلی برایشان ایجاد میشود. گفتم سینما قانون خودش را دارد. اگر کسی بخواهد کشف حجاب کند طبیعی است که نمیتواند در سینما فیلم بازی کند. همین یک جمله را بیش از 20 روز بهانه کردند و خیلی افراد به ناحق این بهانه را مایه توهین قرار دادند.
یک زمانی است که موضع رسمی میگیرید و عدهای بدشان میآید طبیعتاً تو هم میایستی و میجنگی. اما گاهی هم واقعاً موضعگیری نکردهای بلکه فقط یک قانون موجود را اطلاعرسانی کردهای! ناگهان میبینی چقدر خشم و پرخاشگری و توهین! اما باز هم ببینید که من و همکارانم حتی از یک نفر شکایت نکردیم. این صفحههای بازیگرانی را ببینید که علیه خود من مطلب زدند همین الان بازی میکنند و فعالیتشان را به شکل رسمی در جمهوری اسلامی دارند پی میگیرند و خیلیهایشان مجوزشان را از خود ما گرفتند. نه تنها مانع فعالیتشان نشدیم که هیچ شکایت حقوقی هم در بین نیست. بنای ما نباید تقابل باشد اما ما مدیریتمان را هم متوقف کسی نمیکنیم.
در جشنواره نشان دادیم که ما کار خودمان را به بهترین نحو انجام میدهیم. همین الان داریم انجمن سینمای جوان را در 50 نقطه جدید کشور دایر میکنیم. دولت نزدیک به 20میلیارد تومان پول را برای تأسیس همین دفاتر جدید گذاشته است. المپیاد شناسایی چهرههای جدید در بازیگری را بنیاد فارابی و معاونت هنری برگزار میکنند. بخشهای فرهنگ و هنر کشور همه در کنار هم کار میکنند. امروز دوئیتی وجود ندارد. حوزه هنری، سازمان تبلیغات، صداوسیما و بخشهای دولتی و حاکمیت در کنار مردم کار میکنند. این کار کردن ما هم معنایش این است که داریم زمینه فعالیت بیشتر و گستردهتر اهالی فرهنگ و هنر را فراهم میکنیم.
ببینید برای راهاندازی کنسرتها چقدر تلاش کردیم و آنها چقدر مخالفت کردند! میگفتند چرا تا دیروز مجوز نمیدادید؟! خب ما که از قبل هم همه را مجوز داده بودیم! دولت ما را به دروغ متهم میکردند به دولت ضد هنر و ضد موسیقی! امسال یک اجرایی در سعدآباد بود. خیلی جالب است که این اجرا با حضور رؤسای جمهور دیگر کشورها در تهران همزمان شده بود. هر روز یک رئیسجمهوری میخواست برای دیدار و گفتوگو به سعدآباد برود و عدهای میخواستند پیشفروشها را ملغی کنند! من به رئیسجمهور گفتم مردم چهار هزار بلیت خریدهاند چرا باید ملغی شود؟ آقای رئیسجمهور دستور دادند با تمام مشکلاتی که بود دیدارهای رؤسای جمهور از سعدآباد به پاستور منتقل شد تا فقط این اجراها، هر شب برگزار شود! چه کسی این کار را میکند؟ بعد مرتب ما را متهم میکنند.
میآمدند ویدئو علیه من منتشر میکردند؛ منی که رسماً چند بار دعوت کرده بود که فعالیتهای فرهنگ و هنر متوقف نشود! الان خدا را شکر همه چیز راه افتاده و ما هم به سهم خودمان خوشحالیم که برنامههای پرمحتوا با هنرمندان سرشناس راه افتاده است. اصلاً هم کاری نداریم که آن هنرمند با ما بوده یا علیه ما. وظیفه ما این است که بگوییم این قوانین و مقررات است و شما بروید در این بازه، فعالیتتان را انجام دهید. خب این برنامه اگر برگزار شود چه کسی سودش را میبرد؟ بالاخره بلیتش را خودشان میفروشند و لذتش را هم مردم میبرند. اگر اینها برگزار نمیشد چه کسی ضرر میکرد؟ وظیفه ما این است. میخواهم بگویم ما نه با اصناف دعوا داریم و نه کارمان را به خاطر اصناف زمین میگذاریم.
ما کار خودمان را انجام میدهیم. دوست داریم همه در کنار ما باشند اما ممکن است عدهای دوست نداشته باشند به هر دلیل کنار ما بمانند. اما ما باز هم دوست داریم همه باشند و به همین دلیل در همین قصههای اخیر اعلام آمادگی کردیم همه افرادی که دچار سوءتفاهم یا عصبانیتی شدهاند، برگردند. خیلی وقتها مسأله سوءتفاهم است و اطلاعات نادرستی رسیده است. ناگهان یک ویدئو را جلوی هنرمند ما میگذارند که او هم آدم حساس و مردمدوستی است. میبیند و احساس میکند اتفاق بدی افتاده و اعلام موضع میکند درحالی که اصل اطلاعات رسیده به او اشتباه بوده و معلوم است که کسانی آمدهاند او را بهم بریزند و روی تصمیمش اثر بگذارند. گاهی به حق حرف میزند و گاهی اصلاً حرف ناحقی میزند! خب مگر خودمان اشتباه نمیکنیم؟! اینها دلیل نمیشود. فضای فرهنگ و هنر برای همه باز است و همه در چهارچوب قانون، این فرصت تعامل را دارند.
یک سؤالی که وجود دارد به موضوع گشایش سیاسی بازمیگردد که آقای رئیسجمهور هم آن را مطرح کردند. چه بخشی از این مسأله به کار وزارت فرهنگ مربوط است؟
بعد از اعلام عفوی که در دهه فجر اتفاق افتاد آقای رئیسجمهور دستور دادند در حوزههایی که تحت مدیریت دولت قرار دارد، تداوم پیدا کند که بخشی از آن حوزه فرهنگ و هنر بود. ما هم شروع و پیگیری کردیم تا تعدادی از این افراد که دچار مشکلاتی شده بودند، مشکلاتشان حل شود. دوستانی را در وزارت فرهنگ مأمور کردیم تا به همراه مسئولین قضایی و بخشهای مرتبط دیگر، این محدودیتها و مسائل برداشته شود. البته موارد خیلی کم و خاصی هستند که در این دوره برایشان محدودیت ایجاد شده بود که مشکلات آنها هم دارد حل میشود.
در مصاحبههایتان گفتید کسانی که خارج کشور هستند هم میتوانند برگردند.
بله ما هیچ مشکلی نداریم. همه هنرمندانی که رفتهاند و حتی آنجا گاهی موضعی هم گرفتهاند، میتوانند برگردند. آغوش مردم و نظام برای کسانی که بخواهند به مردم خدمت کنند اگر چه زمانی دچار اشتباه شده باشند، باز است.
یکی از سیاستهای دولت، تمرکززدایی از هنر بوده که تلاشهای زیادی را هم برای آن انجام داده و قله آن تاکنون جشنواره تئاتر امسال بوده است. از این رو، بخشی از رویکرد دولت در توسعه فرهنگ و هنر را باید در همین توسعه زیرساختی دنبال کرد. وزارت فرهنگ چه برنامهای در گسترش بستر و امکانات در این حوزه دارد؟
بخش مهمی از شعار دولت سیزدهم از ابتدا «عدالت فرهنگی» بود. ترجمه این عبارت این است که در همه نقاط کشور، امکان یکسانی برای بالفعل شدن استعدادها وجود داشته باشد. شاید کمتر شنیده باشید که ما یک قرارگاه ویژه را مخصوص همین هدف، در 100 شهر محروم کشور تأسیس کردیم. بیش از 65هزار نفر به شکل مستقیم آموزشهای هنری دیدند به نحوی که الان متقاضی صدور مجوز برای فعالیت و تأسیس آموزشگاههای فرهنگی و هنری هستند. این عدد با برنامههای پیش رو به 11هزار نفر خواهد رسید؛ یعنی تحول مهمی در حوزه نیروی انسانی اتفاق میافتد. در کنار آن در زمینه زیرساختها هم ما سالنهایی داشتیم که ظرف این سالها رها شده و حتی 2درصد هم پیشرفت نکرده بودند. من به مازندران رفتم. آنها سالنی داشتند که مردم و هنرمندان بابت بلااستفاده ماندنش خیلی ناراحت بودند و من هنوز که هنوز است وقتی یاد صحنههای آن گفتوگوها میافتم حس خاصی به من دست میدهد. آنها میگفتند هر وزیری آمده گفته ما این سالن را افتتاح میکنم اما نهایتاً انجام نداده است. آذرماه بود که من رفتم و قول دادم بار دیگری که بیایم این سالن افتتاح خواهد شد. تا آذر 1400 طبق گزارش مسئولان در این سالن 79 میلیارد تومان هزینه شده بود. از آذر تا مرداد امسال که ما آن را افتتاح کردیم، 83 میلیارد تومان هزینه شد؛ یعنی در طول 11سالی که این پروژه استارت خورده و به نتیجه نرسیده بود 80 میلیارد تومان هزینه کرده بودند و ظرف این 6 ماه هم ما با حدود 83 میلیارد آن را افتتاح کردیم. در ارومیه، کرمان، اراک، یزد، همین اتفاق افتاده است. ضمن اینکه این سالنها فقط مجموعههای معمولی نیستند. مثلاً پروژه کرمان، باشکوهترین بنای فرهنگی کشور است. معماری آن معماری بینظیری است. سالنهای موسیقی که آنجا احداث شده اصلاً نیازی به میکروفون و ادوات صوتی ندارد! یعنی گروهها و نوازندههایی برای اجرا به این سالنها رفتند و با میکروفون و بدون آن اجرا کردند و در حضور جمعیت، واقعاً هیچ فرقی نداشت!
من را در استانبول به تماشای سالنهای موسیقی با فناوری بسیار جدید بردند و من خدا را شاهد میگیرم که سالنهای ما که در این شرایط تحریم ساختیم، مثل سالن ارومیه، به مراتب از آنجا بهتر بود؛ البته این مسیر ادامه دارد. نزدیک به 4هزار میلیارد تومان مصوبه استانی برای تکمیل زیرساختها داریم. سال آینده، تقریباً همه زیرساختها را تکمیل خواهیم کرد. من از دولت اختیاری گرفتم که با مشارکت برخی نهادها و استفاده از ظرفیت تجاری آنها بتوانیم همه این پروژهها را آماده کنیم. برای مثال شما میدانید زمین در کلاردشت چه ارزشی دارد. هشت هزار متر زمین در اختیار وزارت ارشاد بوده و کلنگ را هم وزیر اسبق زده بوده است. شورای شهر و شهردار آمده بودند و میگفتند، ما کلنگ زدیم اما یک آجر هم نگذاشتند! همان جا صورتجلسه کردیم. من گفتم این زمین 8هزار متر است اما شما اجازه دهید ما فقط در 500 متر آن یک حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر راه بیندازیم. ما با همان 500 متر، 8هزار متر را خواهیم ساخت. الان مؤسسه فرهنگ و هنر طرح را آماده کرده و دارد این کار بزرگ را انجام میدهد. نزدیک به هزار پروژه فرهنگی را به سامان خواهیم رساند. در شیراز مجموعه بزرگی را شروع کردیم که متوقف بود و با تزریق پول در حال پیشرفت است. در اردبیل و سمنان و همدان همین است. موزه هنرهای معاصر همدان، چیزی در حدود موزه هنرهای معاصر تهران است و همین را در زاهدان و اهواز هم داریم آماده میکنیم. خدمات زیرساختی که دولت درحال انجام آن است بدون شک در هیچ دورهای انجام نشده و خصوصاً که با این سرعت در حال پیشرفت است. بالاخره مشکلات ما را در حوزه اقتصاد میدانید اما شعار من این بود: «بازگشت مردم به وزارت فرهنگ» و خواهید دید که بودجه فرهنگی در آینده به طرز شگفتانگیزی افزایش پیدا خواهد کرد. انشاءالله قانون مرتبط با آن را هم در زمان مقتضی به رسانهها اعلام خواهم کرد.
این اتفاقی که در سال 1402 دارد رخ میدهد اصلاً قابل قیاس با سالهای قبل نیست. زیرساخت همه اینها فراهم شده و حتی در مورد کارکنان خود وزارتخانه هم همین است. میدانید وزارتخانه ما و نهادهای تابعه ما، کمترین درآمدها را داشتهاند. به محض حضورمان در دولت، 50درصد رفاهی برای همه کارکنان وزارتخانه و نهادهای تابعه را تصویب کردیم و از اول آذر 1402 هم اعمال خواهد شد. من قولی را اوایل سال به دوستان دادم و گفتم در پایان سال، متوسط دریافتی همکاران ما باید به بالای ده میلیون تومان برسد و با این کار به 10میلیون و 700تومان خواهد رسید. همه این برنامههایی که داشتیم بحمدالله دارد پیاده میشود که در حوزه زیرساختهای فرهنگ و هنر است. ما در سال اخیر نزدیک به هزار میلیارد تومان به مؤسسات فرهنگی و هنری در کل کشور کمک کردیم. پولی در تهران نگذاشتیم بلکه همه را به استانها فرستادیم و من حاضرم فهرست آن را منتشر کنیم تا همه رسانهها بزنند. یک ریال اینها به وزارتخانه برنگشته است. میدانید پولهای فصل پنجمی غالباً این طور است که با چند واسطه دوباره به هزینههای جاری برمیگردد. نمیگویم تخلفی اتفاق افتاده ممکن است نوعی سیاست باشد اما به هرحال ما این کار را هم نکردیم و هرچه پول داشتیم به مؤسسات مردمی دادیم. همه این کار هم با شناسنامه اتفاق افتاده است. مثلاً افراد درجه یک هنری بودند که مؤسسه نداشتند. گفتیم بیایند مؤسسه ثبت کنند. امروز همه مؤسسات فرهنگی و هنری شناسنامه دارند و با نظارت قانونی به داوطلبان واگذار میشود. این کار، ناظر هم دارد. این اتفاق مهمی است که تا قبل از امسال اصلاً سابقه نداشته است. پارسال 750 میلیارد تومان به مؤسسات دادیم و امسال که تبصره 14 به خاطر افزایش هدفمندیها دچار مشکل شد که آن هم باز 50درصدش تأمین شد و 400 میلیارد تومان به صورت مستقیم به مؤسسات فرهنگی و هنری کمک کردیم. هرکسی که طرحی داشته و رونقی در حوزه فرهنگ ایجاد کرده مورد حمایت قرار گرفته و حتماً سال دیگر با گشایشهایی که در بحث بودجه برای حوزه فرهنگ و هنر رخ داده، این مقدار افزایش بیشتری پیدا میکند. این را امسال در تبصره 9 بند «ز» داشتیم که برای سال 1402 در بند «ه » قرار گرفت. آنجا تا دو درصد مجاز بودند الان یک درصد مکلف هستند. ما مجاز را تبدیل به مکلف کردیم و حالا شرکتها و مؤسسات دولتی مکلف هستند تا در حوزه رسانه، فرهنگ و هنر و فعالیتهای موسیقی و نمایشی و قرآنی با آییننامهای که وزارت فرهنگ و ارشاد آماده میکند، هزینه کنند. عدد آن هم یک عدد قابل توجهی است که باید به صورت هدفمند در حوزه فرهنگ و هنر هزینه شود.
بــــرش
در جشنوارهها، یکی دو تا از این جریانها کاملاً خودشان را کنار کشیدند. من نمیخواهم بگویم تحریم کردند ولی یکی از این خانهها که اتفاقاً شخص من و بسیاری از همکاران با آنها جلسه هم داشتیم، حتی یک نفرشان هم حاضر نشد داوری جشنواره را برعهده بگیرد. بعضاً حتی حاضر نشدند در یکی از سینماها، یکی از فیلمها را ببینند. این نوعی قهر است درحالی که بدنه فرهنگی از جشنواره استقبال کرد. چه فشاری را جریان تروریسم رسانهای ایجاد کرده بود که هرکسی میخواهد وارد جریان جشنواره شود، او را بایکوت میکردند یا با توهین، آنان را تحت فشار قرار میدادند. یک فردی آمد که یک اجرای هنری داشت به مادر او در یکی از شهرها حمله کردند! بچه او را با چاقو تهدید کرده بودند!
ما این داستانها را هنوز نگفتهایم! داستانهایی را که این جریان رسانهای ایجاد کرد که بخشی از کنار کشیدن این خانهها و تعدادی از اهالی فرهنگ و هنر، محصول این بود و حتی برخی تلاش کردند که دست وزارت فرهنگ و دوستان خودشان در جشنواره را خالی بگذارند. اما این کار خدا بود. نگاه کنید که در جشنواره امسال، بهترین عناصر هنری کشور، داور شدند