یک روز در میرجاوه؛ دروازه جنوب شرق کشور

سهم ما از مرز

شاهین اهل تفتان پاکستان است و در بازارچه مرزی میرجاوه مشغول بار زدن انار ساوه. می‌پرسم فارسی بلد است یا نه، می‌گوید مثل همه اهالی تفتان فارسی را خیلی خوب حرف می‌زند. از کار در این بازارچه راضی است و به قول خودش روزی 250 تا 300 هزار تومان ایرونی گیرش می‌آید. «ایرونی» را قشنگ مثل بچه‌های تهران تلفظ می‌کند. می‌گویم بگذار عکست را بگیرم. می‌گوید: «بگیر! بعد هم بنویس کسب و کار تفتانی‌ها رونق گرفته، خیلی راضی هستیم.»
عبدالخالق و دوستش که درحال انتقال کارتن‌های بیسکوئیت از نیسان آبی به چرخ دستی‌ها هستند، داد می‌زنند بیا با ما هم حرف بزن. آنها هم پاکستانی‌اند و از کار در بازارچه حسابی خوشحالند: «چرا خوشحال نباشیم، خیلی هم راضی و خوشحالیم» دوستش می‌گوید من راضی نیستم: «دست‌ من را نگاه کن ببین چی شده؟ من غریبم نه پدر دارم نه مادر، تنها و بی کسم، چرا مسئولین کمک نمی‌کنند؟» دوستش می‌گوید تازه مجرد هم هست. فکر می‌کنم ایرانی است تا اینکه کارت ملی‌اش را با پرچم پاکستان نشانم می‌دهد. تازه متوجه می‌شوم فقط راننده‌های نیسان آبی ایرانی‌اند و چرخ دستی‌ها و گاری‌ها متعلق به کارگران پاکستانی است. هرچند میرجاوه‌ای‌ها و تفتانی‌ها آنقدر درهم تنیده‌اند که گاه تشخیص ایرانی یا پاکستانی بودن سخت است.
راننده میرجاوه‌ای روی پشت بام پایانه مرزی جایی را در همان کوچه‌های حاشیه تفتان نشانم می‌دهد و می‌گوید: «بچه که بودم خانه‌مان همین جاها بود، الان نمی‌دانم افتاده این طرف یا آن طرف» می‌گویم چقدر شبیه شهرهای ایران است، با میرجاوه مو نمی‌زند. می‌گوید: «خب بچه‌های خودمان می‌روند آن طرف نقشه می‌کشند، مصالح می‌برند، ساختمان می‌سازند...»
جلال جهانی رئیس بازارچه مرزی میرجاوه می‌گوید: «روزانه حدود 50 دستگاه کامیون، تریلی یا خاور بار اینجا تخلیه و توسط نیسان‌ها دوباره بار زده شده و به بازارچه کولبری در فاصله یک کیلومتری فرستاده می‌شود که آنجا هم به کارگران پاکستانی سپرده شده و با چرخ دستی و گاری وارد تفتان پاکستان می‌شود. این بازارچه صرفاً برای صادرات کالاهای ایرانی است و واردات از طریق گمرک انجام می‌شود. همچنین قرار است تعدادی غرفه‌دار هم به بازارچه اضافه کنیم که باز همین باعث می‌شود تعداد بیشتری درگیر کار شوند.» می‌پرسم پاکستانی‌ها بیشتر خریدار چه کالاهایی هستند؟ می‌گوید: «خوراکی، محصولات بهداشتی، لوازم یدکی و لاستیک ماشین، بلورجات، حتی مصالح ساختمانی و لوازم خانگی... تنوع محصولات خیلی زیاد است.» ظاهراً نیسان آبی در پاکستان هم خواهان زیادی دارد و بیشتر لوازم یدکی صادراتی به این کشور هم مربوط به همین ماشین است.
جهانی می‌گوید: از ابتدای سال تا پایان آذر حدود 90 میلیون دلار کالا از این طریق به پاکستان صادر شده است. جابه‌جایی بار بویژه گاز مایع از طریق گمرک و زغال‌سنگ و کالاهای دیگر از طریق راه‌آهن هم در جریان است. چنانکه پیش از ورود به میرجاوه می‌توانید تانکرهای حمل گاز را ببینید که پشت سر هم و مماس با مرز به سمت گمرک درحرکتند. اما داستان بازارچه مرزی چیز دیگری است. بازارچه‌ای که لااقل 700 راننده میرجاوه‌ای را درگیر صادرات کرده و قرار است حلقه دیگری به نام غرفه‌داران هم به این جمع اضافه شوند. بنابراین کامیون‌ها مستقیم وارد تفتان نمی‌شوند تا اهالی هم بتوانند در ثروتی به نام مرز سهیم باشند.
بازارچه یک سال بیشتر نیست که ساماندهی شده و شکل و شمایل تازه‌ای به خود گرفته، اما راننده‌ها از نبود سرویس بهداشتی و خدمات دیگری مثل غذاخوری و استراحتگاه گله دارند. سعید ریگی یکی از آنهاست: «از هر ماشین 100 هزار تومان می‌گیرند اما خدماتی به ما نمی‌دهند. از آن طرف هم خیلی توی صف می‌مانیم و کار گاهی خیلی کند پیش می‌رود. وگرنه از نظر برخورد مسئولان و برنامه‌ای که برای بازارچه پیاده کرده‌اند، حرف ندارد. شکر خدا خیلی خوب است. همه ما هم ممنونیم. من میرجاوه‌ای هستم و تا یادم می‌آید این حالت بهترین حالتی بوده که در مرز اتفاق افتاده است. الان روزی 400 تا نیسان رد می‌شود اما انتظار ما این است کار سریع‌تر پیش برود و ماشین‌ها زودتر ترخیص شوند.»
در دفتر جهانی قفسه‌ای است که در آن بخشی از نمونه کالاهای صادراتی ایران به پاکستان در دهه‌های گذشته دیده می‌شود؛ از زیره سبز و گل سرخ و مویز گرفته تا نخودچی و خرمای قصب بوشهر و سرکه سیب و حشره‌کش و سنگ پا و... .
وحید حسنی‌زاده، معاون فرماندار میرجاوه که در این گشت و گذار دلچسب همراهی‌ام می‌کند، می‌گوید: «مرز که قبلاً مثل حالا نبوده و نظم فعلی را نداشته. خب چه کسی تا امروز امنیت کشور را تأمین کرده؟ خود مردم مرزنشین که سابقه و پیشینه درخشانی در این زمینه دارند. حالا هم همین مرزنشینان باید از ظرفیت‌های اقتصادی مرز بهره‌مند شوند. در مورد کارت‌های پیله‌وری هم کار می‌کنیم که با یک برنامه‌ریزی بهتر دوباره روی روال بیفتد و خدا را شکر وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی هم قبول کرده‌اند که یک سری معافیت‌ در این زمینه قائل شوند.
ما در میرجاوه هم بازارچه مرزی داریم هم پایانه مرزی و هم گمرک که متأسفانه هنوز گمرک هیچ منفعت مالی برای خود شهرستان میرجاوه نداشته و درحال پیگیری هستیم که اگر بشود درصدی از عواید آن به همین جا اختصاص داده شود تا زیرساخت‌های شهر توسعه پیدا کند و چهره بهتری به خود بگیرد. پیش‌بینی خود من این است که اگر چنین اتفاقی بیفتد میرجاوه با توجه به ظرفیت‌های مرز می‌تواند از کیش و قشم هم رونق بیشتری داشته باشد. در چنین شهری نباید حقوق کارگر چهار ماه عقب بیفتد.»
پاکستان 225 میلیون نفر جمعیت دارد که 20 درصد آن را شیعیان تشکیل می‌دهند. آنها علاقه‌مند به گردشگری مذهبی در ایران هستند و در ایام راهپیمایی اربعین نیز از همین مرز وارد ایران شده و به سمت عراق حرکت می‌کنند. بر همین اساس دو سه سال پیش، آستان قدس رضوی، تجهیز و توسعه پایانه مرزی میرجاوه را به عهده گرفت و زائرسرای بزرگ و مدرنی هم برای زوار پاکستانی ساخت تا دروازه جنوب شرق ایران سر و شکل آبرومندانه‌ای به خود بگیرد. پیش از کرونا و اتفاقاتی مثل سیل در پاکستان، سالانه 120 هزار زائر فقط در ایام اربعین از مرز میرجاوه وارد کشور شده‌اند و پیش‌بینی می‌شود با توجه به تمهیدات فعلی این جمعیت به 200 هزار نفر نیز برسد.
فریدون رضایی مسئول زائرسرا یکی یکی در سالن‌ها یا خوابگاه‌ها را باز می‌کند و می‌گوید چطور است؟ می‌گویم عالی، از این بهتر نمی‌شود. می‌گوید: «فقیرترین زوار امام رضا (ع) اینجا می‌آیند، کسانی که حتی کفش درست و حسابی هم به پا ندارند. امسال ایام اربعین چنان عاشقانه نماز می‌خواندند که حال همه ما دگرگون شد. علاوه بر زائران اهل بیت این زائرسرا برای همه مسافران پاکستانی خوب شد. همین دیشب دو سه اتوبوس مسافر داشتیم که دیر به مرز رسیده بودند و شب را اینجا ماندند.»
ردیف دوش‌های شیک، سرویس‌های بهداشتی شکیل، سالن‌های استراحت زنانه و مردانه، نمازخانه‌ها، صحن بزرگ و اورژانسی با یک آمبولانس آماده... و اطلاعیه‌هایی که به زبان اردو این طرف و آن طرف می‌بینی همه و همه در حد آبروی دروازه جنوب شرق کشور است.
به پایانه مرزی هم سری می‌زنم تا لااقل در تفتان پاکستان سیگاری بگیرانم و برگردم. مسئولان توضیح می‌دهند که اینجا تا همین سال گذشته چطور پر از خاک و خل بوده و سالن کوچکی با دو گیت داشته که نمی‌توانسته‌اند به سرعت کار مسافران را برای ورود و خروج راه بیندازند. این پایانه حالا سالنی بزرگ و مجهز با 16 گیت دارد.
حسینعلی شاه‌کرم، مدیر پایانه مرزی میرجاوه می‌گوید قبلاً اینجا کوچک و محدود بود و وضعیت مناسبی نداشت: «وقتی مسافر زیاد می‌شد، مجبور می‌شدیم توی حیاط، کانتینر بگذاریم و گیت صحرایی درست کنیم که ترافیک نشود اما خدا را شکر امسال، شب بود که 8 هزار مسافر داشتیم و مشکلی پیش نیامد.»
نگهبان پاکستانی اجازه می‌دهد وارد تفتان شوم و فضای آن طرف را هم ببینم. به حرف‌های حاجی ناکام ریگی در بازارچه مرزی فکر می‌کنم که می‌گفت: «تا وقتی اینجا کار رونق دارد، کسی به فکر قاچاق نمی‌افتد. مخصوصاً آن طرف که خیلی وضع‌شان بد است. گدای ما هم پیش آنها پادشاست.» از دروازه جنوب شرق، نگاهی به پرچم زیبای کشورمان می‌اندازم و برمی‌گردم.

 

بــــرش

بازارچه یک سال بیشتر نیست که ساماندهی شده و شکل و شمایل تازه‌ای به خود گرفته، اما راننده‌ها از نبود سرویس بهداشتی و خدمات دیگری مثل غذاخوری و استراحتگاه گله دارند. سعید ریگی یکی از آنهاست: «از هر ماشین 100 هزار تومان می‌گیرند اما خدماتی به ما نمی‌دهند. از آن طرف هم خیلی توی صف می‌مانیم و کار گاهی خیلی کند پیش می‌رود. وگرنه از نظر برخورد مسئولان و برنامه‌ای که برای بازارچه پیاده کرده‌اند، حرف ندارد. شکر خدا خیلی خوب است. همه ما هم ممنونیم. من میرجاوه‌ای هستم و تا یادم می‌آید این حالت بهترین حالتی بوده که در مرز اتفاق افتاده است. الان روزی 400 تا نیسان رد می‌شود اما انتظار ما این است کار سریع‌تر پیش برود و ماشین‌ها زودتر ترخیص شوند.»