نظم بین‏الملل امریکایی، چینی، روسی یا جهانی؟

بورسیه‏اش، که دانشجوی خودم است، گفته که اگر به‌دلیل فضای اعتراضات اخیر در ایران احساس خطر می‏کند، فوراً ایران را ترک کند! من یک دانشجوی خانم سوری هم دارم و جالب است که دولت سوریه هم همین هشدار را به او داده است.
ما قبل از هرچیز باید این فضای ذهنی را که درباره‌مان شکل گرفته است، برهم بزنیم و این هم راهی ندارد به‌جز انجام یکسری اصلاحات فوری و اساسی در داخل کشور. وقتی ما فضای مشارکت بخش عمده‏ای از نیروهای سیاسی کشور را در مکانیزم‏های حکمرانی سد می‏کنیم، بخشی از مردم حس می‏کنند که در داخل حاکمیت هیچ راهی برای محقق کردن نظرات خود در کانال‌های قانونیِ تغییر وضعیت ندارند. ما به یکسری اصلاحات جدی و سریع در داخل نیاز داریم که اجرای آن، زمینۀ کنشگری مؤثر جمهوری اسلامی ایران در فضای جهانی است.
اما در زمینۀ سیاست خارجی هم هر اقدامی که انجام می‏دهیم، باید مبتنی بر بهره‏مندی از مزیت‏های نسبی ایران برای ورود به زنجیرۀ ارزش جهانی باشد. ایران به این منظور دو مزیت عمده دارد: یکی «شبکۀ استراتژیک راه» است و دیگری «مزیت انرژی». شبکۀ ریلی داخل کشور برای آنکه بتواند به ترانزیت منطقه‏ای و جهانی متصل شود، باید گنجایشش به سه برابر ظرفیت فعلی ارتقا یابد، که ما در داخل نه پولش را داریم و نه توان تولیدش را. شریک می‏خواهیم. این شراکت توسعه‏ای را، حالا با چین یا هر کشور دیگر، حتماً باید به فوریت شکل بدهیم. منفعت اقتصادی مستقیم این کار برای ایران، چیزی بالغ بر پانزده‌میلیارد دلار در سال است که برای ایران بسیار امنیت‏آفرین هم خواهد بود. وقتی بخش مهمی از کالاهای استراتژیک جهان از کانال ایران عبور ‌کند، هزینۀ به خطر انداختنِ امنیت ایران در دنیا بسیار بالاتر از آنچه که الان است خواهد بود. بنابراین این یک ضرورت است. راه‌آهن آستارا به بندرعباس، چند سال است که معطل سرمایه‏گذار مانده است. احداث این خط آهن، ایران را به مرکز کریدور استراتژیک شمال - جنوب تبدیل خواهد کرد که کانالی برای ورود ما به زنجیره‌های ارزش جهانی است.

     کریدور شرق به غرب هم هست که در پروژۀ راه ابریشم نوین از چین به اروپا تعریف شده است و این‌هم یک شبکۀ ترانزیتی ارزشمند است که ایران می‏تواند در آن نقش جدی ایفا کند.
حسین سلیمی: بله، اما آنجا هم چینی‏ها معطل ایران نمی‏مانند. شش یا هفت کریدور طراحی کرده‏اند که هرکدام را زودتر و کم‏دردسرتر بتوانند عملیاتی کنند، تردید نخواهند کرد.

     مزیت دوم ایران برای شبکۀ زنجیرۀ جهانی ارزش چیست؟
حسین سلیمی: انرژی است. ما در بحث انرژی در یک موقعیت تاریخی قرار داریم. من معتقد بودم که ما باید از وضعیت فعلی ژئوپلیتیکی جهان (پس از جنگ اوکراین) تمام و کمال استفاده می‏کردیم. همان مسیری را که دکتر امیرعبداللهیان برای میانجیگری در جنگ اوکراین و روسیه آغاز کرد و متأسفانه ادامه نیافت. این برای ایران سی تا چهل میلیارد دلار درآمد سالانه داشت.

     بنابراین شما برخلاف دکتر متقی معتقدید که شرایط موجود، یک فرصت تاریخی برای ایران در جهت ارتقای نقش خود در نظام جهانی یا به تعبیر شما زنجیرۀ جهانی ارزش است.
حسین سلیمی: بله، من این را واقعاً یک موقعیت تاریخی می‌دانم که اگر ایران بتواند در کانال انرژی و از آن‏سو در کانال‌ حمل‌ونقل و ترانزیت، دریچه‏اش را به‌سوی شبکۀ زنجیرۀ ارزش جهانی باز کند، آن موقع هم سرمایۀ لازم، هم دیدگاه لازم و هم تغییر نگاه جهانی در قبال ایران را با خود به‌دنبال خودش خواهد داشت. علاوه بر این، ایران به نظر من قابلیت ایجاد یک رژیم امنیتی‌منطقه‌ای را با کشورهای اسلامی دارد. ما می‌توانیم یک شبکۀ امنیتی جدید در منطقه ایجاد کنیم، به‌خصوص با توجه به تنش‌هایی که در حال حاضر عربستان یا ترکیه با آمریکا پیدا کرده‌اند، امکان عملیاتی شدنِ یک رژیم منطقه‌ای فراهم شده است. مطمئن باشید که اگر این اتفاق بیفتد، بعد از مدتی خواهید دید که کشورهای مسلمان متفاوتی هم به آن خواهند پیوست و این یک شبکۀ امنیتی بسیار قدرتمند برای ما خواهد شد.

     منظورتان شبه ناتوی اسلامی است؟
حسین سلیمی: حتی اگر به یک اتحاد نظامی هم با این‌ها نرسیم، دست‌کم به یک توافق امنیتی می‏توانیم دست پیدا کنیم که مزاحمت‏های اخیر عربستان را هم قطع خواهد کرد.

     دکتر متقی، به نظرمی‏رسد شما «فرصت» را در سلبِ تهدیدات از پیش پای کشور تعریف می‏کنید. در این چهارچوب، به نظر شما در برنامه‏هایی نظیر قرارداد بلندمدت ایران و چین یا همکاری با روسیه و اصولاً رویکرد «نگاه به شرق»، چه ظرفیت‏هایی در جهت تحقق وضعیت مطلوب ایران در نظام جهانی وجود دارد؟
ابراهیم متقی: من هم مایلم بحث انتهایی خودم را با طرح الزاماتی که باید در سیاست داخلی و نزد سیاست‏گذارانِ نظام به‌منظور تحقق فضای بهینۀ سیاست خارجی شکل بگیرد، پی بگیرم. من فکر می‏کنم باید عقلانیت معطوف به قدرت، تحرک و کنش در سطح سیاست‏گذاران کشور تقویت شود. «سیاستِ مقاومت» که از آن صحبت می‏شود، اساساً بر مبنای همین عقلانیت معطوف به قدرت قرار دارد. به‌قول میشل فوکو، مقاومت، ابزار ضعیفان است. این مقاومت، در نظام جمهوری اسلامی اهداف روشن و مشخصی دارد. سیاستِ مقاومت باید بتواند هویتِ جمهوری اسلامی ایران را در نظام موجود جهانی، اولاً تداوم و استمرار بخشد و ثانیاً بازتولید کند. ما نباید تمام ناکامی‏هایمان در سیاست خارجی را به حساب متغیرهای سیستمیک نظام بین‏الملل بگذاریم؛ مثلاً اینکه ایران در طول این ۴۳ سال حتی یک بار عضو غیردائم شورای امنیت هم نشده است، چندان ربطی به موقعیت ما در نظام جهانی نداشته است. قطر و امارات و کویت عضو شده‌اند، اما ما هنوز حتی یک بار هم عضو شورای امنیت نشده‌ایم و این در حالی است که مؤلفه‏های قدرت ما بسیار برجسته‏تر از بسیاری از این کشورهاست. اینجا بحث همان فقدان تحرک است، اینکه ما در جاهایی برای پیشبرد سیاستِ مقاومت اعتمادبه‌نفس کافی نداشته‏ایم.

     نگذاشتند یا ما نخواستیم؟
ابراهیم متقی: نمی‏گویم فضا برای ما هموار بوده است. سیاست ترجیحی قدرت‌های بزرگ در برابر ایران همواره وجود داشته و چالش‌آفرین بوده است. وقتی قدرت‏های بزرگ مخالفت می‏کنند، ساده نیست که آنجا جایگاهی داشته باشیم. اما سؤال اینجاست که وجود چنین محدودیت‌هایی از جانب قدرت‏های بزرگ، چرا نوعی آگاهیِ جهانی برای حمایت از شهروندان ایرانی به ‌وجود نیاورده است که بتواند علیه آمریکا تأثیرگذار باشد؟ من این مثال را زدم تا بگویم ما هم باید از «رؤیاگرایی» در سیاست خارجی دست برداریم و سیاستِ مقاومت را در چهارچوبِ منطق قدرت و ساختار نظام بین‏الملل دنبال کنیم. همکاری‌های بین‌المللی می‌توانند زمینۀ لازم برای ارتقای موقعیت ایران در شرایط بحران و تحریم‌های اقتصادی را به‌ وجود بیاورند.

     به نظر شما آیا برنامه‏هایی نظیر قرارداد 25ساله با چین یا نظیر آن با روسیه، رؤیاگرایی است؟
ابراهیم متقی: نه، هرگز این‌گونه نیست. این‌ها واکنشی طبیعی و درست به سیاست‏ها و راهبردهای اقتصادی و امنیتی غرب و آمریکا است. باید این را هم در نظر گرفت که ایران امروز برای خیز توسعه به تکنولوژی نیازمند است. روس‏ها که این پول را ندارند که بخواهند در ایران سرمایه‏گذاری کنند، دانشش را هم ندارند. جهت‏گیری‏شان هم این را اقتضا نمی‌کند، ولی چینی‏ها همۀ این‌ها را دارند. روس‏ها در عوض، ظرفیت‏های ژئوپلیتیکی دارند و همسایۀ قدرتمند ما هستند.

بــــرش

     یعنی ما امنیتمان را باید در همکاری با روس‏ها تأمین کنیم و اقتصادمان را در همکاری با چینی‏ها؟
ابراهیم متقی: نه، امنیت در هر حال باید درون‏زا باشد. من مخالفم که از روس‏ها برای خودمان یک غول بسازیم، آن‌هم در وخامتی که امروز در آن گرفتار شده‏اند. شما می‏پرسید جمهوری اسلامی باید به کدام طرفِ جهانی گرایش داشته باشد؟ من می‏گویم شما باید ببینید که کدام در به روی شما باز است. درِ شرق امروز رو به ما باز است. البته این در هم خیلی باز نیست. چین گفته است که من می‏خواهم 420میلیارد دلار در ایران سرمایه‏گذاری کنم، اما تا حالا چیز چندانی نیاورده است. چرا؟ چون همان ساختار دولت‏محور هژمونیک که در ابتدای بحثم عرض کردم حاکم است. یعنی گرایش قدرت‏های بزرگ، تابع چگونگی توزیع قدرت بین بازیگران است. پس چین منتظر است ببیند بازی بزرگش با آمریکایی‏ها چه سرانجامی پیدا می‏کند. در لایۀ بعدی نیز منتظر می‏ماند ببیند آیا در مذاکرات رفع تحریم‏ها می‏تواند امتیازی از آمریکا بگیرد و امتیازی بدهد؟ چین برای همکاری با ایران، در چنین چهارچوبی تصمیم می‏گیرد؛ بنابراین چین، روسیه و هر کشور دیگری، قبل از آنکه در بلوک شرق باشند، در ساختار نظام جهانی‌اند. و این ساختار، یک ساختار دولت‏محور است که نظام منافع بر آن حاکم است و مهم‏تر آنکه قطب‏بندی‏های هژمونیک در چهارچوب آن، به‌شدت سیال و چرخنده است. نگرش بلوکی نباید ما را از درک ساختاری نظام بین‏الملل غافل کند. ما بیش از آنکه بلوک‏های قدرت مختلف را داشته باشیم، دولت‏های قدرت‏محور را داریم که منافع خودشان را دنبال می‏کنند و این منافع را نیز در چهارچوب بازی بزرگشان با یکدیگر و با قدرت‏های هژمون تفسیر می‏کنند.