7 دی سالگرد تأسیس نهاد پیشرفت انقلاب « نهضت سواد آموزی»

نهضت ادامه دارد

بعد از پیروزیِ انقلاب، امام باهدف تثبیت آرمان‌های قیام، فرمانِ تشکیل نهادهای انقلابی را دادند و آرمانِ هدایت و آگاهیِ مردم، جز با سوادآموزی محقق نمی‌شد. امام این نیازِ ملت را به‌خوبی شناسایی کرد. به همین خاطر سوادآموزی را مهم‌تر از بهداشت و مسکن دانست. طیِ سال‌های حکومتِ پهلوی، این نیاز نادیده گرفته شد تا مردم از آنچه بر سرشان می‌رود بی‌خبر باشند و وابسته به فرهنگِ بیگانه باقی بمانند.آگاهیِ مردم و استقلالِ فرهنگی، راهی نداشت جز تواناییِ خواندن و نوشتن و زمانی که این اتفاق افتاد چه بسیار استعدادهایی که کشف شدند و چه بسیار شد زندگی‌هایی که رنگ و سبک اسلام ناب محمدّی به خود گرفت.قرار نبود نهضت، سوادآموزیِ صرف باشد. بلکه در تمامِ عرصه‌هایی که به حضورش نیاز بود، وارد شد تا فرهنگِ وابستۀ کشورمان را به فرهنگی خودکفا تبدیل کند. برای همین، هم درس داشت، هم درو، هم بهداشت و همراه‌سازی. نهضت، زندگی در حال قیام بود، آمیخته بااخلاص، ایثار، جهاد و خلاقیت. این بود که توانست از تمامِ ظرفیت‌های فرهنگی و هنریِ مردم استفاده کند و معنویتی مبتنی بر اسلام و انقلاب ایجاد کند.انقلابی بودنِ مردم و اعتمادی که امام به‌پای کار بودنشان داشت سبب شد تا ملت، بدونِ آنکه معطلِ اقدامی از سویِ دولت بمانند، واردِ عمل شوند و همین، رمزِ موفقیتِ نهضت بود. هر کس هر کار که از دستش برمی‌آمد انجام داد. توی خانۀ شخصی، مدرسه یا مسجد، سوادآموزی انجام شد. قبل از انقلاب طرح‌هایی به اسمِ سپاهِ دانش و پیکار با بی‌سوادی داشتیم که اقداماتی انجام دادند؛ اما چون با عقایدِ مردم همخوانی نداشت، مردم همراهش نشدند و توفیقی هم نداشت.اما آن‌ها که به پیامِ امام لبیک گفتند و برای محقق‌شدن اهدافِ نهضتِ سوادآموزی، تا صعب‌العبورترینِ روستاها پیش رفتند، جز خدمت به مردم و انقلاب هدفی نداشتند. سفیرانِ انقلاب بودند بین محرومین، تا راهِ چگونه زندگی‌کردن را نشان دهند و حتی در پیمودن این راه با مردم همراه شدند.نهضتِ سوادآموزیِ دهه 60 می‌گوید، هر جا ظرفیت‌های ملت دیده شود و مردم پای کار بیایند، هرگاه با واقعیت‌ همراه شویم و به داشته‌هایمان تکیه کنیم و اگر به قدرتِ باورها و کار برای خدا ایمان داشته باشیم، با پشتکاری که مردم نشان داده‌اند، برای حلِ مشکلات، به بن‌بست نخواهیم رسید...کتاب «نهضت ادامه دارد»؛ توسط انتشارات راه‌یار در 11 فصل و بر اساس خط سیر زندگی یک آموزشیار از ابتدای ورود به نهضت تا دشواری‌هایی که در مسیر آرمان‌های سوادآموزی پشت سر گذاشته‌، خاطرات بانوان آموزشیار نهضت سوادآموزی خراسان را به قلم مریم استادی روایت کرده است.
بخشی از کتاب:
«... هر روز با دلهره می‌آمد کلاس و از همه زودتر بلند می‌شد. قاچاقی می‌آمد. می‌گفت: «خانوم‌جان، من برم که الان شوهرم بیاد ببینه نیستم برزخ می‌شه ها.» تندتند سرمشق برایش می‌نوشتم و می‌گفتم: «بیا. مشق‌هات رو بگیر زود برو. فقط یه چیزی: دفترهات رو کجا می‌ذاری شوهرت نبینه؟»
 لای رختخواب‌ها قایم می‌کنم خانوم!
دوره تمام شده بود که به ذهنم رسید خانم‌ها اولین نامه را برای همسرشان بنویسند. اولین نفری هم که کمکش کردم یک نامة عاشقانه بنویسد، همین خانم بود.روز بعد، روز خداحافظی موقت بود تا شروع دوره بعدی. آن روز آن خانمِ همیشه مضطرب، با لب خندان و جعبه شیرینی آمد کلاس.
 خانوم، نمی‌دونین چی شد. شوهرم نامه رو که خوند به گریه افتاد. گفت: «باورم نمی‌شه. یعنی تو الان می‌تونی بنویسی؟ این رو خودت نوشتی؟» گفتم: «آره.» تا ندید باور نکرد. شروع کرد به گفتن کلمات. این رو بنویس. اون رو بنویس. من هم هرچی گفت نوشتم. چون ندیده بود بیام کلاس، مونده بود حیرون که چطوری یاد گرفتم؟ بعدش هم از خوش‌حالی یه جعبه شیرینی خرید، داد دستم بیارم برای شما.»

جستجو
آرشیو تاریخی