معرفی آثار ژانر بیوگرافی مرتبط با مدرسه در سینمای جهان

نـور، صـدا، برپـا

شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که می‌گویند: «اگر آینده را می‌خواهید ببینید، به مدارس سر بزنید.» در واقع نزدیک‌ترین تصویر درباره آینده، تصویر حال و هوای امروز دانش‌آموزان و روحیات و فضایی است که در مدارس جاری است. بخشی از آینده، امروز در حال ساخت است... قبلاً در همین بخش قاب پیشرفت، نوشته بودیم که بخش زیادی از آثار سینمایی ژانر بیوگرافی در غرب به قصه و روایت پیشرفت‌های آنها می‌پردازد که اصطلاحاً به آن سینمای پیشرفت می‌گویند و یک موضع کلیدی در این ژانر، روایت قصه معلمان و دانش‌آموزان است. ما در سینمای مدرسه و تعلیم‌وتربیت با روایت ماجراهای واقعی و امیدوارانه مواجهیم که کارکرد اصلی‌اش این است که به این هسته حیاتی جامعه، انرژی و انگیزه بدهد. قطعاً وقتی نمونه آثار جهانی را می‌بینیم اولین مواجهه ما ناراحتی از فراموشی و کاهلی این موضوع در سینما و ادبیات خودمان است. ما با داشتن هزاران قصه و سوژه در این بخش، کم‌کاری بسیاری کردیم. در این شماره تصمیم گرفتیم برای علاقه‌مندان به سینمای پیشرفت، تعدادی از آثار شاخص این بخش را معرفی کنیم.

 

سوپر 30 (30 Super)
کارگردان: Vikas Bahl
این فیلم، داستان واقعی یک ریاضیدان هندی به نام آناند کومار در شهر پتنه را روایت می‌کند. آناند کومار پسری جوان است که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند. او نابغه ریاضی است. آناند از طرف دانشگاه کمبریج دعوتنامه دریافت می‌کند؛ اما برای رفتن هیچ پولی ندارد. تا اینکه رئیس یک آموزشگاه گرانقیمت او را دعوت به کار می‌کند. او به‌عنوان معلم و مشاور در آموزشگاه مشغول کار می‌شود تا پول سفر خود را به دست بیاورد. آناند در این آموزشگاه به دانش‌آموزان ثروتمند آموزش می‌دهد تا در آزمون استخدامی و ورودی یک شرکت رایانه‌ای قبول شوند. او پس از مدتی متوجه می‌شود رئیس آموزشگاه از نام او برای جذب بیشتر دانش‌آموزان مرفه استفاده می‌کند. همزمان آناند تصمیم می‌گیرد کارش را در این آموزشگاه رها کند و به بچه‌های مستعد اما فقیر درس بدهد. او با پخش اعلامیه و به‌صورت رایگان آموزش 30 دختر و پسر فقیر را در یک کلاس درس مخروبه شروع می‌کند. اما مسئول آموزشگاه و یکی از مسئولان شهر که با رفتن او، بسیار متضرر شده‌اند، تلاش می‌کنند کلاس او را منحل کنند و...
انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society)
کارگردان: Peter Lindsay Weir
انجمن شاعران مرده فیلمی است به کارگردانی پیتر ویر و بازی رابین ویلیامز که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. فیلمنامه این اثر، نوشته تام شولمن بر اساس رمان انجمن شاعران مرده است که توسط ن. ه کلاین بام نوشته شده است. این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه سال ۱۹۸۹ و نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای رابین ویلیامز، بهترین کارگردانی برای پیتر ویر و جایزه اسکار بهترین فیلم سال شد.
نیل، تاد، ناکس، چارلی، ریچارد، استیون و جرارد دانش‌آموزان سال اول کالج ولتن هستند. نیل و تاد تحت نظارت شدید خانواده‌شان هستند که اصرار دارند پسران‌شان دکتر و وکیل شوند. اما تاد می‌خواهد نویسنده شود. در شروع سال تحصیلی جدید، استاد ادبیات انگلیسی عوض می‌شود و فردی به نام جان کیتینگ جایگزین معلم قبلی می‌شود. روش تدریس کیتینگ با آنچه دانش‌آموزان پیش‌تر به آن عادت داشتند، کاملاً متفاوت است. او دیدگاهی نو نسبت به ادبیات و شیوه‌ای جدید برای اداره کلاس دارد و از دانش‌آموزانش نیز می‌خواهد با نگاهی تازه به اطراف شان نگاه کنند.
در اولین روز کلاس‌، آنها از روش‌های غیرمعمول آموزش معلم جدید انگلیسی، جان کیتینگ شگفت‌زده می‌شوند. کیتینگ، دانشمند سابق رودز و فارغ‌التحصیل ولتون، دانش‌آموزان خود را تشویق می‌کند که «زندگی را خارق‌العاده کنید.» احساسی که او، آن را در عبارت لاتین carpe diem، به معنای «در لحظه زندگی کن» خلاصه می‌کند.
در این فیلم سعی شده قالب‌های مرسوم ذهن مخاطبان درباره شاخص‌های موفقیت شکسته شود. هنر، ادبیات و شعر مسائل پیش پا افتاده و بی‌اهمیت نیستند و پزشکی، مهندسی و وکالت تنها مشاغل مهم جامعه نیستند. هر کس به فراخور علاقه و استعدادش می‌تواند در هر مسیری موفق باشد و مسیر پیشرفت جامعه نیاز به پایه‌های علوم انسانی مستحکمی دارد. این شکستن کلیشه‌های غلط در صحنه‌های زیادی از فیلم دیده می‌شود؛ از پاره کردن صفحات مهمی از کتاب ادبیات تا سکانس به یادماندنی پایانی فیلم، می‌توانند نمادی از شکستن قالب‌های ذهنی غلط باشد.
تام شولمن فیلمنامه‌نویس این اثر برجسته سینمای جهان، بخش زیادی از قصه فیلم انجمن شاعران مرده را بر اساس تجربیاتش از تحصیل و زندگی در یک مدرسه مقرراتی نوشته بود. اکثر شخصیت‌هایی که در فیلم انجمن شاعران مرده می‌بینیم با الهام از نزدیکان شولمن خلق شده‌اند و در دنیای واقعی نمونه‌های خارجی داشته‌اند.
بدون شک جذاب‌ترین شخصیت فیلم، «جان کیتینگ» معلم تأثیر‌گذار و فوق‌العاده ادبیات بچه‌هاست. شولمن شخصیت کیتینگ را از صفر خلق نکرد و آن را بر اساس کاراکتر و شیوه تدریس دو نفر از معلمان خودش نوشت: اولی «هارولد کلرمن» که مربی‌اش در آموزشگاه کارگردانی و بازیگری بود و دومی «ساموئل پیکرینگ» که در کالج به شولمن ادبیات انگلیسی درس می‌داد. شولمن در واقع سخنرانی‌های الهام‌بخش کیتینگ را از کلرمن و سبک عجیب تدریسش را از پیکرینگ الهام گرفته بود. پیکرینگ موقع تدریس گاهی روی میز یا سطل‌آشغال کلاس می‌ایستاد!
قطعات یدکی (Spare Parts)
کارگردان: Andrew Thomas Hunt
فیلم سینمایی Spare Parts، یک فیلم در ژانر بیوگرافی محصول سال ۲۰۱۵ امریکاست که بر اساس داستان واقعی چهار نوجوان اصالتاً مکزیکی در یکی از مدارس دولتی آریزونای امریکا، تولید شده است.
در این فیلم، چهار نوجوان با همکاری معلم‌شان که تازه به این مدرسه آمده است، تصمیم به شرکت در مسابقات روباتیک آموزش فناوری پیشرفته دریایی در دانشگاه کالیفرنیا می‌گیرند. آنها با چالش‎های زیادی در راه خود مواجه می‌شوند، از جمله کمبود پول خرید قطعات روبات. آنها با سختی فراوان و کمک معلم خود 800 دلار جمع می‌کنند و با خرید قطعات دست دوم، روبات زیردریایی خود را می‌سازند.
عدم امکان سفر به ایالت دیگر برای شرکت در مسابقات، چالش بعدی آنهاست؛ به‌خاطر مهاجر غیرقانونی بودن شان. بالاخره آنها با تلاش‌های بسیاری راهی می‌شوند و حالا آنجا باید با تیم‌های قوی کالج‌های مطرحی مثل MIT که قهرمان روباتیک کشور در دوره قبل بوده است، رقابت کنند؛ تیمی که چند ده‌هزار دلار خرج روبات خودکرده است. نقش کلیدی این داستان را معلم تیم بازی می‌کند که با روحیه و امید دادن نمی‌گذارد آنها در این مصاف سخت، خود را ببازند. قهرمانان داستان، در این سفر نه‌تنها یاد می‌گیرند که چگونه یک روبات بسازند، بلکه یاد می‌گیرند با کار تیمی و امید داشتن می‌شود به رؤیاهای بزرگی رسید.
مناظره‌کنندگان بزرگ (The Great Debaters)    
کارگردان: Denzel Washington
این فیلم، داستان واقعی پرفسور ملوین بی‌تولسون را روایت می‌کند که سال 1935 در کالجی در ایالت تگزاس تدریس می‌کرد؛ کالجی که عمده دانش‌آموزانش سیاه‌پوست هستند. قصه از آنجا آغاز می‌شود که او تصمیم می‌گیرد یک تیم مناظره راه‌اندازی کند؛ چیزی که در یک کالج سیاه‌پوست تقریباً بی‌سابقه است. او موفق می‌شود تیمی متشکل از دانشجویان جوان، باهوش و خوش‌فکر تشکیل دهد و آنها اولین تیم مناظره سیاه‌پوستی می‌شوند که اعتبار دانشگاه هاروارد را به چالش می‌کشند و در این مسیر توجه بیننده را به سمت مشکلات، تبعیض‌ها و ظلم‌های علیه سیاه‌پوستان در آن دوره جلب می‌کنند. اوج این مناظره‌ها مناظره‌ای با تیم دانشگاه هاروارد با موضوع «نافرمانی مدنی
مسالمت‌آمیز در مقابل حاکمیت قانون» است. این فیلم در خلال
 روایت این تیم، به بررسی ساختارهای اجتماعی در تگزاس در دوران
 رکود بزرگ می‌پردازد؛ از توهین‌های روزمره که امریکایی‌ها
 آفریقایی‌تبار متحمل می‌شوند  تا کشته‌شدنشان. فیلم The Great Debaters، نامزد بیش از 10 عنوان  جایزه از جمله بهترین فیلم درام
 گلدن گلوب در سال 2008 و برنده بیش از 11 عنوان از جوایز
جشنواره‌های فیلم از جمله برنده جایزه بهترین 10 فیلم برتر
انجمن منتقدان فیلم آفریقایی-امریکایی با رتبه یک شده است.

مربی کارتر (Coach Carter)
کارگردان: Thomas Carter
فیلم «مربی کارتر» Coach Carter که بر اساس ماجراهای واقعی کنی کارتر، مربی ورزشی دبیرستان ریچموند ساخته شده، هم فیلمی الهام‌بخش است و هم سرشار از لایه‌های آموزنده رهبری، تیم‌سازی و مربیگری. در این فیلم مربی بسکتبال دبیرستان ریچموند (که در محلات فقیرنشین و پر از بزهکاری شهر قرار دارد) بازنشسته می‌شود. به‌جای او کارتر سیاه‌پوست که خود زمانی شاگرد آن دبیرستان بود، باسابقه درخشان منصوب می‌شود. او مربی بسیار سختگیر و قانونمندی است. همین رفتار وی موجب مخالفت از سوی بازیکنان می‌شود. او قراردادی با تک‌تک بازیکنان می‌بندد مبنی بر اینکه آنها موظفند به‌موقع سر تمرین حاضر شوند و در کلاس درس خود نیز حضور دائم و فعال داشته باشند. معدل آنها نیز در حد قبولی دانشگاه باشد. در مدرسه‌ای که ۸۰درصد دانش‌آموزان به‌جای دانشگاه سر از زندان در‌می‌آورند او موفق می‌شود تیمی بسازد که در عین موفقیت‌های چشمگیر و بی‌سابقه در بسکتبال، بیشتر نفرات آن در دانشگاه قبول شوند.
بایست و تحویل بده (Stand and Deliver)
کارگردان: Ramn Menndez
فیلم «بایست و تحویل بده» داستان زندگی واقعی معلم ریاضی دبیرستان، جیمی اسکالانته را روایت می‌کند که در یک مدرسه امریکایی در منطقه‌ای کارگرنشین است. همان‌طور که انتظار می‌رود دانش‌آموزان این مدرسه درگیر حاشیه‌های اجتماعی زیادی هستند و عملکرد تحصیلی خیلی پایینی دارند. اسکالانته تلاش می‌کند دانش‌آموزانی را که تمایل به ترک تحصیل دارند، تشویق به یادگیری علم حساب کند. ادوارد جیمز اولموس که نقش این معلم را بازی می‌کند، نامزدی بهترین بازیگر مرد را در شصت و یکمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد.

به من تکیه کن (Lean on Me)
کارگردان: John G. Avildsen
در این فیلم روایت یک مدیر به نام دکتر فرانک ناپیر بی‌اراده را می‌بینیم که مدرسه‌اش به پایین‌ترین رتبه در بین مدارس ایالت نیوجرسی نزول می‌کند. دکتر ناپیر در حالی که مدرسه‌اش در خطر قرار گرفتن در اختیار دولت ایالت نیوجرسی قرار دارد و امیدش را از دست داده، از معلم سابق مدرسه با نام جو کلارک (با بازی مورگان فریمن) برای سپردن مسئولیت مدیریت مدرسه رو به زوالش دعوت می‌کند. متأسفانه کلارک، قبل از اینکه بتواند روی بهبود نمرات آزمون دولتی دانش‌آموزان تمرکز کند، باید به‌نوعی مدرسه را از شر مشکلاتی مانند درگیری با مواد مخدر خلاص کند.
آن‌سوی تخته‌سیاه (Beyond the Blackboard)
کارگردان: (Jeff Bleckner)
فیلم «آن‌سوی تخته‌سیاه» برگرفته از زندگی زنی جوان به نام استیسی بِس (Stacy Bess) است. استیسی قرار است فعالیت معلمی خود را در یک مدرسه آغاز کند، اما در اولین روز کاری‌اش متوجه می‌شود که مدرسه‌اش نه یک مدرسه معمولی، بلکه اردوگاهی برای اقامت آوارگان است و او قرار است به کودکان خانواده‌های آواره تعلیم دهد.در آغاز کار، انبوه مشکلات این اردوگاه، مشکلات خانوادگی زیاد کودکان، و نبود حداقل امکانات آموزشی برای برگزاری کلاس، استیسی را سردرگم و گاه خسته و ناامید می‌کند.او به اتاق کثیفی پا می‌گذارد که هیچ صندلی‌ و نیمکتی ندارد. آنها کتاب و دفتر و مدادی ندارند و سن‌وسال هر کدام با دیگری فرق می‌کند. اما استیسی روبه‌روی این چالش‌ها رفته‌رفته می‌آموزد که چگونه شور و شوقش برای تعلیم و پرورش کودکان این اردوگاه را، با اشتیاقی که در دیگران می‌بیند پیوند دهد؛ اشتیاقی هرچند پنهان که در هر کدام از والدین، مسئولان اردوگاه و خود کودکان، برای تغییر وضع و احوالشان وجود دارد. استیسی با امیدی که در چشم مخاطب خوش‌خیالی به نظر می‌رسد، دست‌به‌کار می‌شود و درحالی‌که باردار است، پله‌پله مدرسه‌اش را می‌سازد…
جلوی کلاس (Front of the Class)
کارگردان: Peter Werner
فیلم «جلوی کلاس» یک فیلم زندگینامه‌ای درام است که در سال 2008 منتشر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی برنده جایزه معلم کارآموز «برد کوهن» است که به دلیل ابتلا به بیماری تورتیکس و عدم کنترل حرکات بدنی خود، با مشکلاتی روبه‌رو شده است.«جلوی کلاس» داستان برد کوهن یک جوان با سندروم تورت را دنبال می‌کند. او رؤیای تبدیل‌شدن به یک معلم را دارد. با وجود مواجه‌شدن با چالش‌های بسیاری به دلیل وضعیتش، از جمله آزار و اذیت و تبعیض، برد هرگز از رؤیایش دست نمی‌کشد. با حمایت خانواده‌اش و اراده خود، او موانع را پشت سر می‌گذارد و به یک معلم الهام‌بخش تبدیل می‌شود. فیلم سیر زندگی برد را درحالی‌که از سیستم آموزش عبور می‌کند، به تصویر می‌کشد و خودش را به‌عنوان یک معلم قابل‌اعتماد و پرتلاش اثبات می‌کند. همچنین تأثیر او بر دانش‌آموزانش را نشان می‌دهد، زیرا او به آنها درس‌های مهم زندگی راجع به پذیرش، پیشروی و قدرت اعتقاد به خودش آموزش می‌دهد.«جلوی کلاس» داستانی دلگرم‌کننده و الهام‌بخش است که پیروزی روح انسان و توانایی پشت سر گذاشتن سختی‌ها را جشن می‌گیرد. این فیلم یادآور این است که با اراده و انگیزه، هر چیزی ممکن است.

سکسکه (Hichki)
کارگردان: (Siddharth Malhotra)
فیلم هندی «سکسکه» الهام گرفته شده از فیلم «جلوی کلاس» امریکایی است. «ناینا ماتور» زنی‌ است که به یک اختلال عصبی به نام «سندروم توره» مبتلا ا‌ست و همین باعث می‌شود که در مواقع مختلف به‌صورت غیرقابل‌کنترل سکسکه ‌کند. او تصمیم دارد معلم شود و در این کار مصمم است؛ اما بیماری‌اش باعث می‌شود هیچ مدرسه‌ای او را قبول نکند تا اینکه سرانجام پس از پنج سال جست‌وجو، پیشنهاد معلمی در یک کلاس پرمشکل به او داده می‌شود؛ کلاسی که تمام دانش‌آموزان آن از محلات فقیر و زاغه‌نشین هستند و به همین دلیل توسط دانش‌آموزان مرفه سایر کلاس‌ها طرد شده‌اند.
داستان فیلم، داستان تلاش و پشتکار ناینا برای معلم شدن و شکل‌گرفتن یک رابطه مؤثر با دانش‌آموزان کلاسش است.

جستجو
آرشیو تاریخی