روایت آموزش‌عالی نانو به اساتید فیلیپینی توسط اساتید ایرانی در گفت‌وگو با خانم دکتر نیکتا شاهچراغی

عصر جدید، صادرات دانش نانو

پژمان عرب

گفت‌وگو

 

پریسا زارع مهرجردی

تنظیم

 

  بنده نیکتا شاهچراغی هستم. درواقع متولد اصفهانم. ولی چون شناسنامه‌ام صادره از شهرضاست، به همه می‌گویم متولد شهرضا هستم، شهر الهی‌قمشه‌ای، مترجم بزرگ قرآن کریم. من فارغ‌التحصیل دکترا از دانشگاه UTS سیدنی استرالیا هستم. فوق‌لیسانس را در دانشگاه شریف گذراندم. مدتی را در دانشگاه USM مالزی درس خواندم. آن دانشگاه زیاد باب میلم نبود و با دوستانم یک شرکت استارت‌آپی راه انداختیم و آنجا تجربیاتی در حوزه بیزنس و شرکت‌داری کسب کردم. بعد از آن، بورس کشور استرالیا شدم و توانستم از full scholarship آنجا استفاده کرده و دکترا را تمام کنم. شهریه‌های دانشگاه استرالیا خیلی زیاد است. full scholarship به معنای هزینه تحصیلی کامل است؛ بنابراین از من هیچ مبلغی دریافت نکردند و تمام هزینه زندگی و تحصیلی من پرداخت شد. ضمن اینکه در دانشگاه، از ترم دوم به‌عنوان TA درس می‌دادم. بعد از آن هم در مؤسسه‌ای به نام in search وابسته به دانشگاه استرالیا مشغول تدریس شدم. آنجا مخصوص دانشجویانی بود که از کشورهای دیگر برای شروع لیسانس می‌آمدند. در این مؤسسه یکی دو ترم درس‌های پایه دانشگاه را می‎‌گذراندند تا بتوانند قبل از ورود به دانشگاه کمی خودشان را با محیط جدید وفق دهند و ناگهانی وارد این فضا نشوند.
بازگشت به وطن
زمانی که از طرف معاونت علمی ریاست‌جمهوری از ایرانی‌های خارج از کشور دعوت شد که به ایران برگردند، من هم جزو کسانی بودم که نسبت به شرایط ایران احساس مسئولیت می‌کردم، بنابراین برگشتم. فکر می‌کردم باید بیاییم و چیزهایی را که کسب کردیم به ایران منتقل کنیم. البته مسائل خانوادگی و علاقه‌ام به پدر و مادرم که توانایی سفر نداشتند، در تصمیمم بی‌تأثیر نبودند. حدود سال 96 برگشتم ایران و post doc را در دانشگاه خواجه‌نصیر تحت حمایت برنامه‌های معاونت علمی ادامه دادم. الان هم در دانشگاه مشغول به فعالیت هستم و هم در قالب شرکت خصوصی. این شرکت دانش‌بنیان، در حوزه مواد و انرژی فعالیت می‌کند.

زباله‌های سودآفرین
ما در شرکتمان بیشتر به منابع غیرمتعارف می‌پردازیم؛ منابعی که دیگران به آنها علاقه‌مند نیستند. پسماندها، پساب‌های کارخانه‌ها، باطله‌ها و قراضه‌ها و هر آنچه به نظر دورریز می‌آید؛ باوجود اینکه ترکیبات و عناصر مضر برای محیط‌‌زیست دارند و به نظر می‌آید که باید از  چرخه زندگی خارج شوند ولی حاوی عناصر و ترکیبات بسیار ارزشمند هستند. کار ما جداسازی و استخراج این عناصر ارزشمند و خصوصاً فلزات ارزشمند است. مثلاً درباره باطری‌ها ما این کار را انجام می‌دهیم. همه باطری‌های لیتیومی از باطری‌های مخابراتی که در دکل‌ها استفاده می‌شود تا آنهایی که برای خودروهای برقی است. باطری‌هایی که قابل‌شارژ نیستند، بعد از مدتی از استفاده خارج می‌شوند و دیگر باید دور انداخته شوند. این باطری‌ها همان‌هایی هستند که ما می‌گیریم تحت جدایش فیزیکی و شیمیایی قرار می‌دهیم و عناصر ارزشمندش مثل لیتیوم، نیکل، کبالت، منگز، آلومینیوم و مس را از آنها استخراج می‌کنیم. تقریباً
4-5 محصول خروجی داریم که ارزش‌افزوده چندین و چندبرابری ایجاد می‌کنند. ما دانش‌بنیانی شرکت‌مان را روی همین فناوری گرفتیم.
قبلش اینها دورریز بودند و متأسفانه هنوز هم همین‌طور است. الان این جزو مشکلاتی است که ما با آن مواجه هستیم. اینها حکم طلا را برای ایران دارد. ولی متأسفانه کسانی می‌آیند عده‌ای را در بازار اجیر می‌کنند تا اینها را بخرند و به‌صورت خام به کشورهای همسایه بفروشند. یعنی فرض کنید اینجا کیلویی 1 یورو می‌خریدند و بدون هیچ کاری کیلویی 6 یورو می‌فروختند. چون با عملیاتی که روی آن انجام می‌شود ارزش افزوده فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌کند. بنابراین جمع نمی‌کنند که دور بیاندازند یا به کارخانه‌ها برگردانند. چون کارخانه‌ها توانایی بازیافت اینها را ندارند. درظاهر به‌عنوان بازیافت جمع می‌کنند ولی درواقع می‌فروشند و می‌رود در هند و چین بازیافت می‌شود. آنجا فقط بحث جدایش فیزیکی اولیه آن را انجام می‌دهند، خرد می‌کنند، به‌صورت پودر سیاه در می‌آورند که حاوی همان فلزات ارزشمند است و سود خوبی تا همین مرحله عایدشان می‌شود. بعد باز می‌رود در کشورهای دیگر فراوری اصلی انجام می‌گیرد و تمام ترکیبات ارزشمندش جدا می‌شود. تا قبل از ما، این تکنولوژی در ایران نبود. ولی الان تا آخرین مرحله را ما در شرکت‌مان انجام می‌دهیم.
صادرات علم
زمانی که من در قالب شرکت خصوصی آغاز به کار کردم، با دکتر عسکری مستقیماً وارد همکاری شدم. ایشان بازنشسته هیأت‌علمی دانشگاه شریف هستند و قبل از آن در دوران ارشدم، استاد من بودند. اولین‌بار همان زمان از طریق آقای دکتر سرکار رئیس وقت ستاد نانو پیشنهاد برگزاری دوره‌ای را با ما مطرح کردند. قرار بود دوره‌های آموزشی برای کشورهای دیگر برگزار کنیم، جهت انتقال علم و فناوری به آنها. به‌دلیل جایگاه بلندی که علم نانو در جهان دارد، این شاخه برای تدریس انتخاب شد و ما دیدیم در حوزه آموزش هیچ کاری انجام نداده‌ایم.قرار بر این بود در سفرهایی که می‌رویم در کنار معرفی نانو و محصولات ایران در این حوزه، صادرات خدمات آموزشی را به کشورهای علاقه‌مند داشته باشیم. این محصولات در 2 قالب بودند. یکی دوره‌های کوتاه‌مدت آموزشی و تخصصی بود. یکی دوره‌های بلند‌مدت. دوره‌های بلند‌مدت‌مان را اختصاصاً با دوره‌های ارشد شروع کردیم. به‌دلیل اینکه کوتاه‌ترین دوره تخصصی زودبازده است. ما دوره را به‌صورت ارشد نانو مواد تعریف کردیم ولی خب در تمام زیرمجموعه‌های نانو، مثل نانوشیمی، نانوفیزیک و نانودارو قابلیت اجرای دوره را داریم. ولی چون تخصص خودم، نانومواد بود، شروع کارمان با همین رشته بود.

بن‌بست‌های غیرمنتظره
ستاد نانو با کشورهای مختلف رایزنی را شروع کرد. اولین کشور اتیوپی بود که معرفی دوره ما را دیده و درخواست داده بودند. هیأتی از کشورشان برای بازدید آمدند و مرتب جلسات آنلاین داشتیم. کارها خیلی خوب جلو رفت. آنها به‌دلیل اینکه این رشته را نداشتند، باید می‌رفتند از وزارت علوم کشورشان مجوز می‌گرفتند. این مراحل به‌سختی انجام شد. پکیج کامل آموزش تمام درس‌ها را منطبق با سیستم آموزش خودشان تألیف کردیم. یک دوره کارشناسی ارشدی که در وزارت علوم ایران 32 واحد است در آن کشور 54 واحد بود. ما باید این را هماهنگ می‌کردیم. رسیدیم به مرحله آخر و تصویب سنا را هم گرفتیم که همان موقع اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ‌داد. در استان تیاگرای اتیوپی، همان‌جا که این دانشگاه قرار داشت، کودتای نظامی رخ داد. وضعیت سیاسی وخیمی بود. کار به جایی رسید که به هیچ‌وجه ما نمی‌‌توانستیم ارتباط برقرار کنیم. یعنی آنقدر شرایط حساس بود که حتی از طریق رایزنمان هم که می‌خواستیم پیگیری کنیم، در واتساپ به من گفتند اسم آن استان و اسم آن دانشگاه را نیارید. دانشگاه مِکله بود. یعنی عملاً نتیجه یک سال و خرده‌ای فراهم کردن مقدمات، بر باد رفت. قبل از کرونا قرار بر این بود که استاد را بفرستیم آنجا به‌صورت فشرده در چند هفته یک دوره را اجرا کند. به این مدل، به اصطلاح
block course می‌گویند. در آن دوره یک مدرک دوجانبه از طرف هر دو دانشگاه به دانش‌آموختگان اعطا می‌شود که به آنDouble Degree می‌گویند.
از طرف یک دانشگاه غیر دولتی بود که مدرک کارشناسی ارشد را برایشان صادر می‌کرد. اما اساتیدمان 90 درصد از دانشگاه شریف، تهران، بهشتی و تربیت‌مدرس بودند. اعطای مدرک از دانشگاه دولتی یک مقدار سخت است. چون مراحل اداری آن، خیلی طولانی‌مدت است. در این زمینه‌ها با دانشگاه‌های خصوصی خیلی راحت‌تر می‌شود تعامل کرد. برای همین با  یک دانشگاه
غیر دولتی معتبر  کار کردیم.

قطاری که در حال حرکت است
برای کارشناسی ارشد ما یک پروژه پایان‌نامه داریم که 8 واحد است. برای آن، دو نفر استاد راهنما لازم است. یکی اصلی و دیگری کمکی. ما استاد راهنمای اصلی را ایرانی انتخاب کردیم. ولی کمکی را از کشور مقابل انتخاب می‌کنیم. به دلیل اینکه آنها هم دیگر بعد از  مدت‌زمانی، آرام آرام بتوانند خودشان برگزارکننده دوره باشند. ما همیشه service provider نباشیم. بنابراین گفتیم یک‌سری از استادهایی که یک پیش زمینه کمی از  نانو مواد  دارند، بیایند استاد راهنما شوند. بعد تصمیم گرفتیم بیاییم برای اساتیدشان یک دوره آشنایی با نانو مواد اجرا کنیم. شروع دوره‌های TOT)training of trainers) از آن زمان اتفاق افتاد. این دوره را برای فیلیپینی‌ها هم اجرا کردیم که به صورت اختصاصی برای اساتید دانشگاه طراحی شده بود.
ما در کنار اینها، در 7 قالب، دوره‌های کوتاه‌مدت تعریف کردیم که شرکت کننده‌هایش می‌توانند از دانش‌آموز راهنمایی و دبیرستان باشند تا دوره‌هایی که دانشجو و استاد دانشگاه متقاضی‌اش هستند. همین‌طور دوره‌ای داریم مثل
  enhancement -skill که شرکت کننده‌ها، متخصصین حوزه صنعت هستند که برای پیشرفت در مهارت‌هایشان، در این دوره‌ها شرکت می‌کنند. تعدادی از این دوره‌ها به‌صورت وبینار برای کشورهایی مثل فیلیپین، کنیا و اتیوپی برگزار شد که هدف‌مان در آن بیشتر شبکه‌سازی، معرفی خودمان و توسعه فناوری نرم بوده است. تصویری که از قدرت و توان علمی ایران در ذهن‌شان ایجاد می‌کرد، برایمان مهم بود.چون گروهمان نوپاست و تازه شروع کرده‌ایم، نیاز به ترویج و ایجاد برندینگ داشتیم. قبلش تمرکزمان فقط بر بعد علمی کار بود. واقعیت موضوع هم این است هیچ‌جایی تا ما نمی‌توانستیم خودمان را به ایشان ثابت کنیم و سابقه‌ای از کارمان ارائه دهیم، روی خوش،‌ نشان نمی‌دادند. اما الان که برای فیلیپین اجرا کرده‌ایم و بازخوردهایش آمده است، هرجا وارد مذاکره می‌شویم رزومه خوبمان را ارائه می‌دهیم و کارمان راحت‌تر شده است.

و سنگ‌هایی که پرتاب می‌شوند
NTECH اسم گروه ماست که مخفف nano training and
education group است. یک گروه آموزشی و تخصصی در حوزه نانو. متأسفانه گروه را حقوقی نکردیم. به این دلیل که کشورهایی که می‌خواهیم با آنها تعامل کنیم، مشکل اصلی‌شان ایرانی بودن ماست و بحث تحریم‌هایی که علیه ما وجود دارد. ما با فیلیپین هم قبل از کرونا صحبت کرده و به توافق رسیده بودیم. خوب هم جلو رفتیم اما به طور ناگهانی ارتباط را قطع کردند. بعد از اینکه ما دوباره ارتباط گرفتیم و جویای ماجرا شدیم، گفتند امریکا مانیتور کرده و رد صحبت‌ها و ارتباطات ما را با شما گرفته است و ما تهدید شدیم.
حدوداً 1 سال و‌نیم کامل ارتباطمان قطع شد. تا دوباره شروع کردیم و گفتیم الان دوره کرونا است و می‌توانیم آنلاین برگزار کنیم. چون قبلاً قرار بود حضوری برگزار شود. گفتیم دوره آنلاین است و جوری برگزار می‌کنیم که هیچ ردی از ما نماند و ریسک مالی را هم قبول کردیم. این‌گونه که هزینه و دستمزدمان را در روز آخر دوره که استادمان می‌رود فیلیپین به‌صورت نقد دریافت کند و بیاورد تا در نقل وانتقال پول هم ردی از ایران نماند. این کار بدون اینکه آنها هیچ ضمانتی به ما بدهند، انجام شد. یعنی اگر آنها در آخر می‌گفتند پول را نمی‌دهیم، هیچ‌جایی نبود که ما بتوانیم برویم شکایت کنیم و هیچ‌کسی هم نمی‌توانست کاری کند. ولی ما به دلیل اینکه می‌خواستیم هرطور هست این دوره را اجرا کنیم حاضر شدیم این ریسک را قبول کنیم. به خاطر همین مسائل، ثبت شرکت حقوقی نکردیم که در جست‌و‌جوهای اینترنتی هم ردی از ما نباشد. فقط یه گروه از اساتید دانشگاه هستیم. تحت چنین عنوانی کار می‌کنیم.برای بحث تبادل مالی هم دچار این مشکلات هستیم. اگر بتوانند پول بریزند به بانک ایران خوب است که هیچ‌کس این کار را نمی‌کند. تعدادی گزینه می‌دهیم یکی بحث ارزهای الکترونیکی، یکی صرافی است و یکی دیگر اینکه حساب در کشور خارجی ایجاد کردیم که کلاً به آن حساب بریزند. دیگر هیچ ربطی به ایران نداشته باشد و آخرین گزینه‌مان که ریسک هم هست همان روش پرداخت نقدی است. این برای عددهای کوچک جواب می‌دهد ولی اگر مثلاً یک دوره master دو‌ساله باشد، این روش مناسب نیست.

بازی برد - برد
از 2 دانشگاه در فیلیپین متقاضی داشتیم. یکی
University of Minandanao است و یکی هم mapua. متقاضی‌های دوره TOTمان از این دو دانشگاه بودند و یک مرکز تحقیقاتی خیلی بزرگ در فیلیپین است به اسم ITDI که از آنجا هم ما متقاضی داشتیم. دوره TOT را در حوزه تئوری و کاربردهای نانومواد در سطح پیشرفته برایشان برگزار کردیم تا با اساتیدشان شبکه‌سازی و ارتباط اتفاق بیفتد و در بلند مدت بتوانیم دوره کارشناسی ارشد را هم برای دانشجویان‌شان برگزار کنیم. الان اساتید دو طرف، ارتباط خوبی گرفته‌اند و مرتب با یکدیگر تعامل دارند. این دانشگاه‌ها سطح متوسطی داشتند. اما به‌دلیل اینکه وابسته به یک مرکز تحقیقاتی خیلی مجهز بودند، تعامل با آنها برایمان ارزش داشت. یعنی این ارتباط، سود دوطرفه داشت. برای ما هم مسائلی مثل کسب درآمد، ایجاد رزومه و جلب‌اعتماد سایر کشورها برای صادرات خدمات آموزشی، استفاده از مرکز تحقیقاتی و امکانات آنها برای پروژه‌های مشترک تحقیقاتی، ارزشمند بود. ما سه مورد مطالعاتی را توانستیم آنجا اجرا کنیم. معمولاً دامنه کاری‌مان یکی دو مورد مطالعاتی است. ولی ما 2 مورد در حوزه الکتروشیمی و یکی هم در حوزه باطری کار کردیم.
یک ویژگی مهم دوره‌های ما این است که ما آنها را بنابر رزومه و توانمندی شرکت‌کننده‌هایمان طراحی می‌کنیم. یعنی مرحله بعد از قبول قرارداد، تازه دریافت رزومه شرکت‌کننده‌ها و طراحی دوره مناسب آنهاست. سعی می‌کنیم افراد هم سطح را در یک گروه بگذاریم که مطالب برای همه شرکت‌کننده‌ها جذاب باشد. حتی اگر مجبور شویم دوره را دو قسمت کنیم. چون اگر سطحشان متفاوت باشد، ممکن است برای یکی تکراری باشد و برای دیگری اصلاً قابل‌فهم نباشد.

همکاران در سطوح عالی علمی
ما یک دوره تئوری فشرده سه‌هفته‌ای با 7 استاد برایشان برگزار کردیم و یک هفته هم دوره عملی که بسیار استقبال خوبی از آن کردند و از کیفیتش راضی بودند. آقای دکتر محمدرضا واعظی از پژوهشگاه مواد و آقای دکتر محسن سعیدی از دانشگاه شریف برای این دوره عملی به فیلیپین اعزام شدند. با اینکه دوره عملی کوتاه‌تر بود اما بازخورد خیلی بهتری داشت چون ارتباط چهره به چهره بود. مخاطبان این دوره، 10نفر از اعضای هیأت‌علمی دانشگاه‌های فیلیپین بودند.
دیگر اساتیدی که مباحث نظری دوره را تدریس کردند، دکتر عبدالرضا سیمچی و دکتر علی اسفندیار و دکتر محمدحسین احدیان از دانشگاه شریف، دکتر علیرضا مشفق دانشکده فیزیک دانشگاه شریف، خانم دکتر الناز تمجید از دانشگاه تربیت‌مدرس، خانم دکتر فاطمه پیش‌بین دانشگاه تهران، خانم دکتر الهام اسدیان دانشگاه شهید بهشتی، بودند.
وقتی مخاطب شما خودش استاد است، نحوه تعامل با او فرق می‌کند. چون او حوصله ندارد سر کلاس بنشیند. باید جو را جوری برایش جذاب و دوستانه کنی که بتواند ارتباط برقرار کند. تازه وقتی کلاس آنلاین و راه دور است این موضوع سخت‌تر می‌شود. خیلی باید تلاش شود تا کلاس دوطرفه باشد و گفت‌و‌گومحور پیش برود. ما درباره مدرسین خانم، خیلی بازخوردهای خوبی گرفتیم. بالاترین امتیاز را از طرف مخاطبان دریافت کردند. یا مثلاً دکتر سیمچی وقت کلاسشان تمام می‌شد و می‌پرسیدند کلاس را تعطیل کنیم؟ می‌گفتند نه ادامه بده. چندبار این‌رویه  تکرار می‌شد، آخرش هم من از این طرف می‌گفتم کلاس را تمام کنید. همسرشان خانم دکتر تمجید هم همین‌طور که در حوزه نانو بایو کار کردند و بازخوردهای خوبی از عملکردشان داشتیم.

در مسیر آینده
الان آنها از ما تقاضای دوره آموزشی محصول‌محور کرده‌اند. فقط دوره آموزشی نظری نمی‌خواهند. اینها الان در حد درخواست است و باید رایزنی کنیم برای آینده.
اولین برنامه‌ای که در دستور کارمان است که اگر امروز به ما درخواست بدهند، فردا برایشان اجرا می‌کنیم همین دوره TOT است که تجربه خوبی داشتیم و قابلیت اجرا برای همه کشورها را دارد.یک دوره دیگرمان هم برای اکوادور است که الان در مرحله رایزنی هستیم. یکی از دانشگاه‌های آنجا درخواست تدریس نانو بایوشیمی پیشرفته برای اساتیدشان دارند. ما به آنها هم دوره سطح متوسط را پیشنهاد دادیم، هم دوره پیشرفته را. آنها هم گفتند؛ چون ما می‌خواهیم وارد فاز اجرایی شویم، دوره فوق پیشرفته نیاز داریم.ما از ستاد نانو درخواست کردیم که ما را به معاونت علمی ریاست‌جمهوری وصل کنند تا آنها طرف حساب کشورها باشند و برای رایزنی‌ها و سفرها، هزینه کنند. غیر از بحث هزینه، معمولاً طرف مقابل ما، وزارت علوم آن کشور است و نمی‌آید با منِ شخصی صحبت و اعتماد کند. باید سطح بالاتری باشد مثل معاونت علمی. برای بحث تبلیغات از ستاد نانو و معاونت علمی خواستیم کمک‌مان کنند و ما را به کشورها وصل کنند و از آنجا به بعدش را خودمان انجام دهیم.

بن‌بست برای ما معنا ندارد
ما برای اجرای این دوره مشکلات زیادی داشتیم. از شیوه نقل‌وانتقال مالی که قبلاً گفتم یا اختلاف ساعت بین ما و کشور هدف که پیداکردن ساعت مشترک مناسب برای برگزاری کلاس‌ها را سخت می‌کرد. یا پیداکردن پلتفرمی که هم سرعت و کیفیت و زیبایی در خوری داشته باشد و هم استفاده از آن برای ما و طرف مقابل مشکل‌ساز نباشد. هر کدام از اینها وقت و انرژی زیادی برد. صفر تا صد بخش اجرایی دوره، به عهده خودم بود. ما یک کمیته علمی داشتیم که من و سه نفر از اساتید در آن عضو بودیم و بخش علمی کار را مدیریت می‌کردیم و در بحث تولید محتوا با همه اساتید در ارتباط بودم. اینکه محتوا تکراری نباشد، جذاب باشد، نحوه ارائه به چه شکل باشد همه را با هم چک می‌کردیم. کمیته اجرایی هم خودم بودم. طرف فیلیپینی هم خیلی کند عمل می‌کردند. به نقطه‌ای رسیدیم که دکتر عسکری گفتند که بهشان بگو دیگر اجرا نمی‌کنیم. چون تا شروع دوره زمان کمی مانده بود و آنها خیلی آهسته کار می‌کردند.از طرفی برای اینکه اتفاقات غیرمنتظره دوره را خراب نکند، اساتید را آوردم نشاندم سر کلاس و گفتم اجرا کنید تا ویدیو آفلاین بگیریم؛ اگر روز کلاس آنلاین هر اتفاقی افتاد، حرف ما زیر سؤال نرود و کلاس برایشان برگزار شود. یعنی تا این حد تدبیر کرده بودیم. دیگر اینکه دوره در خردادماه برگزار می‌شد که اینجا ترم تمام می‌شد و اساتید فوق‌العاده سرشان شلوغ و پیداکردنشان سخت بود. من هم که 10 روز مانده به اجرای دوره، پایم شکست و به عمل جراحی و پلاتین کشید. من از بیمارستان هماهنگی‌های دوره را انجام می‌دادم. آنها فقط حدود 5 ماه داشتند قرارداد را بررسی می‌کردند که مثلاً چیزی نباشد که بعداً از طرف امریکا برایشان دردسرساز شود. تقریباً یک سال طول کشید تا طرف مقابل متقاعد شد که این دوره برایش اجرا شود، بدون اینکه برایش خطری داشته باشد.ما یاد گرفتیم که در این سختی‌ها، کار را یک‌جور دیگری تعریف کنیم. یک امتیاز بزرگ ما ایرانی‌ها این است که آن‌قدر با سختی‌های مختلف روبه‌رو شدیم و برایش راه فرار و راه‌حل پیدا کردیم که دیگر بن‌بست برایمان معنا ندارد و بالاخره راه برون‌رفتی پیدا می‌کنیم. شاید اگر من یک خارجی معمولی بودم با شرایط خیلی نرمال و طبیعی، شاید یکی 2 مورد از این مشکلات پیش می‌آمد، می‌گفتم اصلاً چرا اجرا کنم؟ برای من چه دستاوردی دارد؟ که چه شود؟ اینها به‌علاوه ویژگی شخصیتی خودمان مثل ماجراجویی و ثبات قدم، باعث شد این را اجرا کنیم و پایش بایستیم. دیگر یک‌سری عوامل و مشکلات بیرونی هستند که باید برایشان راه‌حل پیدا کنیم.
خروجی کار ما، واقعاً یک محصول است، محصول آموزشی. صادرات آموزشی چیزی است که ما خودمان ابداعش کردیم. برای من و همکارانم مثل آقای دکتر مسعود عسکری، بیشتر آن ابعاد فناوری نرم این ماجرا مهم بود. زمانی که به آقای دکتر عسکری گفتم اگر فیلیپین پولمان را ندهد چه می‌شود؟ می‌گفتند من می‌گذارم به‌حساب اینکه می‌خواستم یک کاری برای این مملکت انجام دهم و علمی را نشر بدهم. می‌دانم سربلند بیرون می‌آیم. حالا چه هزینه‌مان را دادند چه ندادند. البته کار ما بازخورد آن‌چنانی در داخل پیدا نکرد و واقعاً دنبالش هم نبودیم، بیشتر بازخورد بیرونی برایمان مهم است که ترویجی باشد برای توانایی‌های ما در حوزه صادرات علمی.

جستجو
آرشیو تاریخی