تبدیل کند.
او در این مسیر به طلا دست پیدا نکرد. اما چیزهای مهمی را کشف کرد و توانست با حرارت دادن زاج سبز اسیدسولفوریک را که در آن زمان به آن جوهر گوگرد میگفتند کشف کند. درنهایت هم به کشف الکل رسید. اما هنگامیکه چشمهایش آسیب دید و نزد چشمپزشک رفت زندگیاش تغییر کرد و آن سر درآوردن از بغداد و بیمارستانهای بزرگ آن بود. در واقع آنجا فهمید علم کیمیاگری واقعی آن است که چشم عقلش باز شود….
زندگی مشاهیر بزرگ ما پر از پستی و بلندی است. هیچکدام آنها موفقیت را یکشبه به دست نیاورند و برایش زحمت کشیدند. کتابهای زیادی خواندند و دست به آزمایشهای بسیاری زدند. زکریای رازی هم وقتی به بغداد رفت شب و روز کتاب میخواند تا جایی که در حال خواندن خوابش میبرد.
همین مطالعه و پشتکار زیاد بود که خیلی زود در بغداد او را تبدیل به پزشک مشهوری کرد. تا آنجا که ریاست یکی از بزرگترین بیمارستانهای آن زمان در بغداد را به او دادند.