این کتاب در ۹ فصل، روایت «آدمهای معمولی» در نقاط مختلف کشور را شامل میشود که با دست خالی اما انگیزههای سرشار، بیآنکه منتظر نهاد، سازمان یا ارگانی بمانند به شناسایی و حل مسائل و معضلات محله خود پرداختند. در مقدمه این کتاب آمده است: «شاید «یدالله مع الجماعه» که در روایتهای مأثور معصومین داریم، یکی از معانیاش همین به توان مردم شدن است؛ چون خدا با مردم است؛ هر کس با مردم جمع شود، بینهایت میشود. به همین دلیل، اثر فعالیتهای اینگونه، پر برکت و ماندگار است.»
در فصل اول کتاب، یک تجربه مردمی جدی در فقرزدایی در شهر کرمان روایت شده که تجربهای کاملاً زنانه و نشاندهنده ظرفیتهای جدی زنان انقلاب اسلامی در حل مسائل مهم اجتماعی جامعه ایرانی است. فصل دوم، روایت یک تجربه متهورانه از جمعی از فعالان فرهنگی بندرعباس است که در یکی از بدنامترین مناطق حاشیه شهر بندرعباس در حوزههای اعتیاد، طلاق، فحشا و…. انجام گرفته است.
فصل سوم هم تجربه مدیریت مطالبات مردمی در ورزنه است. تجمعات مردم ورزنه نمونهای از مطالبهگری مردمی در سال ۱۳۹۲ بود که تلاش شد با حفظ اصول انقلاب اسلامی، حرف مردم را به گوش مسئولین برساند. فصل چهارم کتاب پیشرو، تجربه فعالیتهای خیریه، در بزرگترین هیأت آبپخش است. هیأت آل یاسین در بخش آبپخش شهر بوشهر، مهمترین و مؤثرترین نهاد اجتماعی شهری است که عملاً مدیریت بخش، به لحاظ اجتماعی را برعهده دارد.
سه تجربه جدی مردمی در حوزه کتاب و کتابخوانی از سه زاویه مختلف در قم، تهران و مشهد، فصلهای پنجم تا هفتم این کتاب را شکل دادهاند؛ تجربه اول، یک پاتوق خانوادگی در مصرف کتاب است؛ تجربه دوم، به حوزه مشاوره و توزیع پارتیزانی کتاب توسط یک گروه طلبه در متروی تهران میپردازد و تجربه سوم، به تربیت نیرو براساس کتاب و کتابخوانی میپردازد.
کتابخانه امیرحسین فردی، پایگاه اجتماعی است که حاصل دغدغه چند بچه حزباللهی برای فعالیت در حاشیه شهر است.
فصل هشتم کتاب هم درباره تجربه فعالیت خیریه بیتالمهدی در حاشیه شهر مشهد است که رویکردی جدی در تربیت نیرو و توانمندسازی مخاطبین خود دارد. تجربه آخر هم، نشاندهنده ظرفیت حیاتی روحانیت در اصلاحگری اجتماعی است.
موفقیت حجتالاسلام یحیایی در ارتقای اجتماعی محلههای آسیبدیده در سمنان، نشاندهنده آن است که هنوز روحانیت، مورد اعتماد و اعتبار مردم است و اگر روحانی بخواهد، مردم پای کار او خواهند آمد.