فناوری امید

اوایل دهه هشتاد دانشمند بیوتکنولوژی روسی به دعوت مجموعه‌ی دانش‌بنیان نوپای ایرانی آمده بود که در آزمایشگاه این مجموعه روش‌های تخصصی مرتبط با دانش بیوتکنولوژی را به‌صورت عملی با دانشمندان جوان این مجموعه کار کند و به‌اصطلاح در عمل بعضی از بخش‌های این فراینده پیچیده و در مرز دانش را با هم کار کنند. مهمان روس بعد از مدتی کوتاه برگشت و دانشمندان جوان این شرکت در کمتر از یک دهه بازار بزرگ دارویی خاص در روسیه را که سال‏ها در انحصار محصول آمریکا بود فتح کردند.
پس‌ازآن روزها روند صادرات محصولات بیوتکنولوژی این مجموعه به چندین کشور دنیا ادامه پیدا کرد. در همین ماه‌های اخیر یک شرکت شاخص دانش‌بنیان نانو دارویی کشور تفاهم‌نامه فروش فناوری امضا کرده؛ فناوری محصول‏ های‏تک که مخصوص درمان سرطان است و علاوه بر مصرف داخل به کشورهای هم صادر کرده است. چرخ دنیا است از شاگردی دیروز تا صادرات فناوری این روزها.
 دانش‌بنیان‌ها حکایت باور و امید به توانمندی خود است که به این شکل ثمر می‌دهد. شاید آن عضو مدعو وزارت علوم در اوایل راه‌اندازی ستاد نانو که در جلسات دعوت می‏شد و به تمسخر می‌گفت: «ما در کیلو مانده‌ایم و شما دنبال نانو‌اید» در خواب هم ‌فکر این روزها را نمی‌کرد... ماجرای روایت پیشرفت در نانو ده‌ها کتاب می‏شود و سرآمدی علمی در بیوتکنولوژی حتی بیشتر از نانو. روایت پیشرفت روایت امید است امید واقعی از شدن‌ها، از تجربه‌های محقق شده. روایتی که در دل خودش راوی پیشرفت‌ها و ناکارآمدی‌ها و ضعف‌ها هم هست.
ما در یازده شماره گذشته مجله سعی کرده‏ایم راوی امیدها باشیم. امید واقعی و ملموس. امیدی که موتور حرکت پویا و تحول‌خواهانه عمومی یک ملت است به سمت اهداف خود. جامعه‌ای که فرازوفرود داشته. افتادن داشته ولی متوقف نشده است.
امید ما به آینده و حل بقیه مشکلات جوشیده از چشمه همین تجربه‌های موفقِ طی شده است‌.
امید ما کاذب و دوپینگی نیست. ما سعی کرده‏ایم نشان بدهیم در پشت همه این پیشرفت‌ها انسان‌های واقعی هستند. خانواده همین مردم در نقش‌ها و موفقیت‌های متفاوت. آدم‌های پیشرفت حتی از خود پیشرفت‌ها مهم‌تر هستند، انگیزه‌ها و روحیه و نگاه‌های این آدم‌ها، سلول‌های بنیادی پیشرفت کشور هستند.
برخلاف آن‌ها که می‌خواهند ناامیدی را طبیعی جلوه دهند و زمین پربرکتی که چند دهه دانشمندان، نخبگان و مجاهدان برای آبادی‌اش خون‌دل‌ها خوردند را زمین سوخته تصویرسازی کنند، ما با روایت پیشرفت می‏خواهیم آینه‌گی کنیم برای خود ملت‌.
در هجمه نامردها که علقه‌ای به این خاک و سرنوشت مردمانش ندارند. امید داشتن یعنی یک ملت روزگاری شروع به ورود به صنعت ماهواره کرد دقیقاً وقتی‌که دانشمندان جوانش ماهواره را از نزدیک هم ندیده بودند! حتی در آن اوایل طی پروژه مشترک با کشور صاحب فناوری به آن‌ها اجازه دست زدن به ماهواره را هم نداده بودند می‏ترسیدند جوان‏های ما متوجه آلیاژ محصول های‏تکشان بشویم! اما کمتر از یک دهه بعد میان بهت جهانیان ایران ماهواره‌بر امید، امید یک ملت را به فضا برد و شروعی شد برای یک راه پرافتخار ... امید داشتن ما این‏طور قوت گرفت که تا اوایل همین دهه هفتاد خانواده‌های ایرانی که بچه‌ دار نمی‌شدند با ارز دولتی راهی انگلیس می‌شدند برای درمان و ده‌ها هزار خانواده دیگر قید این درمان را به خاطر هزینه بالا می‏زدند؛ اما یک دهه بعد جوانان نخبه زیر یک سقف ساختمان کوچک شعله‌ای برافروختند که امروز گرمایش خانواده‌های شهرهای مختلف کشور را دلگرم به لبخند فرزندشان می‌کند؛ سقف رویان در همین حد نماند بلکه این شروع بود؛ شروع دستیابی به دانش سلول بنیادی و دانش شبیه‌سازی و تولد رویانا و بقیه حیوانات شبیه‌سازی‌شده تا دستیابی و توسعه دانش سلول درمانی همه و همه شعله امید یک مجموعه دانشی ماست که امید به فردای بهتر برای ما می‌دهد.
بیش از صدسال هر آنچه کاتالیست صنعت نفت ما بود وارداتی بود اما در همین یک دهه اخیر جوانان همچون سرو بر سر صنعت نفت و گاز ما سایه خودکفایی را گستراندند؛ پمپ‌های بزرگ‌ترین پالایشگاه میعانات کشور را آلمانی‌ها ندادند و تبریزی‌ها در شرکت پتکو آن را ساختند و...قصه امید قصه بلندی است که هزاران قصه در دل خود دارد از فناوری پیشرفته توربین گازی مپنا با ده‌ها نیروگاه برقش در ایران و منطقه و از بنزین ستاره خلیج‌فارس و فازهای عسلویه بگیر بیا تا پای دستگاه شتاب‌دهنده خطی درمان سرطان بهیار صنعت و پنجه‌های کربنی آن‌یکی برای معلولین در اصفهان تا ونتیلاتور و مانیتور علائم حیاتی و دستگاه همودیالیز شرکت‌هایی که مدیرانش رزمنده‌های دیروز بودند تا آن دو جوان مشهدی در آهار که کاری کردند کارستان در انرژی کشور و منطقه تا همین ربات جراحی سینا که تا شرق دور رفته و خودی را خوشحال می‌کند از دستاورد دانشمند ایرانی و خناس و ضد ایرانی را نگران می‌کند که برنامه تولید کند که آیا اندونزی پولش را داده است یا نه که خدایی نکرده رقیبی برای ربات جراحی داوینچی درست نشود.
اصل موضوع این است که نکند نوجوان و جوان ایرانی از این دستاورد دانشمندان جوانش حس امید پیدا کند. اصل درگیری اینجاست که جوانه امید در دل جوان ایرانی پا نگیرد!

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی