پژوهشگر
سال 82 تحویل میشود. چند سالی میشود که مقام معظم رهبری سالها را نامگذاری میکنند. سال 82 با نام خدمت و خدمتگذاری توسط ایشان نام گذاری شده است. دانشجویان دختر دانشگاه تهران و علوم پرشکی تهران آرام و قرار ندارند که در راستای این نامگذاری برای مردم و به لبیک از رهبرشان کاری انجام بدهند. با آن سن کمشان مینشینند و برنامهریزی میکنند میخواهند همانند جهادگران جهاد سازندگی خدمت را به مناطق محروم ببرند. منطقهی ورامین و چند روستا در آنجا را پس از بررسیهای جانبی انتخاب میکنند و با فرمانداری هماهنگ میشوند. این دختران خوشحالند که کارها به خوبی در حال برگزاری است و امسال اولین اردوی جهادی در دانشگاه تهران برگزار میشود. آقایان درگیر کارهای معمول بسیج هستند و در این کار همراهی نمیکنند. پوستر طراحی میشود و ثبتنامها شروع میشود. استقبال خانمها از این ایده خیلی خوب است به طوری که مجبور میشوند برای کم کردن تعداد داوطلبان مصاحبهای راه بیاندازند. در نهایت 40 نفر خانم باقی میمانند و آماده هجرت میشوند. دم دمای اردو که میشود فرمانداری مخالفت میکند، همراهی نمیکند و حتی بعد از مدتی دیگر جواب تلفن هم نمیدهد.
اما این دختران ناامید نمیشوند و دست از تلاش برنمیدارند. نیرویی در درون آنان است که در مقابل همهی بدقولیها آنان را به سمت هدف میکشند. آنها میخواهند مسیری تازه در خدمترسانی برای دانشجویان باز کنند و چیزی یارای مقابله با آنان را ندارد. مجدد همه مراحل را از اول شروع میکنند به دنبال منطقهای کمتر برخوردار میگردند تا بتوانند به آنجا بروند. در این بین یکی از دختران که اهل بلده است، از طریق پدر ایشان با مسئولان منطقه هماهنگیها صورت میگیرد و سفر شناسایی سه نفرهی این دختران برگزار میگردد.
همین جا خوب است!
مردم بومی منطقه برای بحث پزشکی و بحثهای معرفتی و احکام کمک نیاز دارند. به سرعت و با همراهی مسئولان منطقه، روستا آماده حضور جهادگران دانشگاه تهران میگردد. در گیرودار حرکت، چند تن از آقایون دانشگاه هم به عنوان آشپز و انجام کارهای خدماتی همراه گروه میشوند. حالا 40 دختر و 2 پسر در حال حرکت به منطقه هستند.
به منطقه که میرسند وضعیت و شرایط مردم جهادگران را به فکر میاندازد. با طلبهای که پیشتاز خدمت رسانی است سریعا تماس میگیرند و او خودش را همراه با 5 تن از طلبههای فعال به جهادگران میرساند. بحثهای عقیدتی، احکام، برنامههای فرهنگی، و پزشکی آغاز میشود. صف طولانی مردم برای ویزیت شدن توسط پزشکان نشان از استقبال و اثرگذاری کار دارد.
اردوی جهادی به پایان میرسد اما طلاب تصمیم گرفتهاند در منطقه بمانند. جالب است این حجم از مسئولیتپذیری در قبال مردمی که به واسطهی دور بودن از امکانات از آگاهی هم دور ماندهاند. تیم 40 نفره به دانشگاه تهران باز میگردد، تجربهی جذاب خدمترسانی به مردم و لبیک گفتن به فرمان رهبر این دختران را به فکر انجام مجدد این طرح انداخته است. سال جدید تحصیلی آغاز شده و دختران جهادگر دانشگاه تهران سعی در برنامهریزی دائمی برای این خدمترسانی را دارند. جلسات مختلفی برگزار میشود، با قدیمیهای جهاد سازندگی دیدار میکنند، از مسئولان دانشگاه کمک میگیرند و نتیجه همهی اینها میشود تشکیل کانون خدمترسانی دانشگاه تهران.
الان که از سال 1401 صحبت میکنیم تاکنون 23 طرح جهادی توسط کانون خدمترسانی دانشگاه تهران برگزار شده است. طرحهایی که با حضور هرباره 300 دانشجو در مناطق مختلف کشور برگزار میشود. این حضور جمعی و این نیروسازی برای خدمت با همت سه دختر دانشجوی 20 ساله شکل گرفت. یکی از پسندیدهترین اموری که هر انسانی میتواند در طول زندگی خود انجام دهد، تشویق دیگران به کار خیر است. زندگی هریک از ما سرتاسر زنجیری است که به هم متصل است و اگر یکی از حلقههای این زنجیر پاره شود، در نهایت مشکلاتی به وجود می آید که از فردیت به جمعیت میرسد. حال که این تشویق و این اتحاد در بستر دانشجویی و با حضور نخبگان صورت گرفته است اهمیت آن را میافزاید.
ما در کتاب «بچههای قرن پانزدهم» روایتی از این اتحاد زنانه در دانشگاه تهران را مکتوب کردهایم. تصمیمگیری اولیه، تشکیل گروه، سفر اول و در نهایت تشکیل کانون خدمترسانی دانشگاه تهران که اکنون 19 سالگیش را جشن میگیرد، در این کتاب به مخاطب ارائه میشوند. این کتاب توسط انتشارات کوثر چاپ و عرضه شده است.