محقق
یک. سالها قبل، اواخر دهه شصت، وقتی 7-8 ساله بودم، برخی شمارههای مجله دانشمند که برادر بزرگترم خریده بود را ورق میزدم و عکسهایش را نگاه میکردم. زمانی که بیشترین چیزی که میدیدم و میشناختیم پیکان بود، دیدن خودروهای آینده روی جلد « دانشمند» مرا سرشار از تخیل میکرد.
گاهی ظهرهای گرم تابستان، وقتی از کلاس تابستانی برمیگشتم و تلویزیون مثل حالا نبود که هر ساعتی کارتون داشته باشد! و هوا آنقدر گرم بود که نمیشد در حیاط بازی کرد، مجله دانشمندی که شاید یک سالی هم از انتشارش گذشته بود را در دست میگرفتم و خبری درباره ساخت یک کامپیوتر یا یک موفقیت فضایی را آنجا می-خواندم. اختراعات و نوآوریهایی که آن روزها، «دانشمند» منتشر میکرد، برای من و همنسلیهایم قابل دستیابی به نظر نمی-رسید. ما خیالش را هم نمیکردیم، روزی برسد که ما هم سری در بین سرها بلند کنیم.
همانطور که وقتی آن روزها مینشستیم و والیبال برزیل- ایتالیا را نگاه میکردیم، قدرت سرویس بازیکن برزیل و دریافت خوب ایتالیایی، چشمانمان را گرد میکرد و در عالم بچگی فکر میکردیم زور بازو و تاکتیک و تکنیک آنها از جایی میآید که ما را به آن راهی نیست!
دو. سی سال بعد، ظهر یک روز، روی صندلی ستاد نانو نشستهام و دارم برای «دانشمند» یادداشت مینویسم. «دانشمند» ی که قرار است به طور ویژه به پیشرفت ایران در علم و فناوری ایران بپردازد! همان ایرانی که سی سال قبل، بچههایش که ما باشیم، تصور میکردیم موفقیتهای علمی، مثل همان سرویس والیبالیست برزیلی و دور از دسترس ماست؛ در یکی از فناوریهای مهم روز، به جایی رسیده که در مقالات و گزارشهای مراکز معتبر علمی، به عنوان الگو از آن یاد میشود! همانهایی که روزی با خواندن موفقیتهای علمی منتشر شده در دانشمند، دهانشان باز میماند، دستگاه الکتروریسی یا ربات جراحی از راه دور سینا را تولید و صادر میکنند.
سی سال قبل، من و هم نسلیهایم با خواندن خبر موفقیتهای علمی دیگران در دانشمند، دود از سرمان بلند میشد و میگفتیم خوش به حالشان! حالا داریم به کشورهای موسوم به پیشرفته، فناوری میفروشیم؛ و من که روزی با پسرخالههایم والیبال برزیل-ایتالیا را میدیدم و قدرت آنها را افسانهای میپنداشتم، امروز با پسرم بازی همطراز و برتر والیبالیستهای ایرانی با همان بزرگان را میبینم.
سه. یکی دو سال قبل قرار شد در یکی از برنامههای علمی شبکه 4 سیما درباره اثرات محصولات ایرانی فناوری نانو بر زندگی مردم گفت و گویی داشته باشم.
برای هماهنگی به مجری-کارشناس برنامه پیام زدم. آقای مجری دلش به شدت از نانو! در ایران پر بود. میگفت آنچه در نانو رخ داده، شبیه یک خیمهشب بازی است و نه یک موفقیت بزرگ. او میگفت، وقتی پای ما در بسیاری از چالشهای پیشپاافتاده صنعتی لنگ میزند، پیشرفت در یک فناوری پیشرفته معنایی ندارد.
او همچنین از صرف بودجه بسیار زیاد برای توسعه فناوری نانو شاکی بود! گرچه ادعای دوم مجری آن برنامه علمی کاملا غلط بود و بودجه صرف شده برای توسعه فناوری نانو، به نسبت برنامههای مشابه در کشور و به نسبت کشورهای دیگر بسیار اندک است، اما انتقاد اولش چندان بیراه نبود؛ صنعت ما در بسیاری از زیرساختها مشکل دارد.
ولی آیا این بدان معناست که تا آن زیرساختها فراهم نشده، نباید برای توسعه هیچ فناوری پیشرفتهای حرکت کرد؟ پاسخ سیاستگذارن توسعه فناوری نانو در ایران به این سئوال منفی بوده است. آنها اهمیت یک فناوری را به موقع تشخیص دادند و سعی کردند با روشهایی درست برای توسعه این فناوری تلاش کنند. برنامههای این پیشگامان توسعه فناوری نانو در ایران، بسیاری از بخشهای دیگر علم و فناوری در کشور را هم تحت تاثیر قرار داده است.
چهار. سی سال بعد-الف؛ پسرم مدیر یکی از بزرگترین کارخانههای ساخت خودروی خودران جهان در ایران است و به کشورهای مختلف جهان محصول صادر میکند. صنعت آنها صاحب صدها فناوری طراز اول در جهان است.
آنها جدای از صادرات محصول، فناوریهای مختلفی را به شرکتهای بزرگ دنیا میفروشند. ایران-برزیل، بازی نیمهنهایی جام جهانی 2054 را برگزار خواهند کرد. «جام قهرمانی» که با یکی از فضاپیماهای ایرانی به همراه چند نفر از قهرمانان المپیک ایران به مریخ رفته است، چند روز قبل از بازی پایانی، با ایجاد یک تونل فضایی توسط فناوران فضایی ایرانی، به نزدیکی محل برگزاری مسابقات ارسال خواهد شد.
سی سال بعد-ب: پسرم در حال تلاش برای مهاجرت از ایران به یکی از کشورهای شمال اروپاست. خودروسازان ایرانی در حال برگزاری مرحله 4500 ثبتنام محصولات خود هستند. مردم منتظر بازی پایانی جام جهانی 2054 بین تیمهای آلمان-کره جنوبی هستند و ...
پنج. توسعه فناوری نانو در ایران، روایتی است از یک «میتوانیم». رتبه علمی ایران در بین کشورهای جهان و محصولات نانوی ایرانی، گرچه در جای خود بااهمیتند، ولی مهمتر از آنها، شیوه توسعه فناوری نانو در کشور است. توجه به این شیوه، میتواند ما را به تصویر اولی که در بند قبل از سی سال آینده ایران ترسیم کردم، نزدیک کند. کاش «دانشمند» چنین تصویرهایی برای فرزندان ما ترسیم و آنها را برای چنین آیندهای آماده کند.