
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران
ویژه نامه جشنواره فیلم فجر را در صفحات 13 تا 16 ، 23 و 24 بخوانید

آموزش الفبا قبل از مدرسه ممنوع!
پرستو رفیعی
خبرنگار
پنج سال بیشتر ندارد اما حروف الفبا را بخوبی میشناسد و کلمات را به زیبایی روی کاغذ مینویسد. حالا دیگر به الگویی برای کودکان فامیل تبدیل شده و مادرش که برق خوشحالی در چشمانش هویداست میگوید: «هرچقدر پول بدهی آش میخوری. من موفقیت پسرم را مدیون مربیان مهدکودک هستم». آیلین کوچولو اما به مهد کودک لاکچری نرفته و مادرش در خانه با خرید بسته آموزشی یک شرکت معروف خواندن و نوشتن را به او آموزش داده. اوایل برایش سخت بود اما تلاش و اصرار مادر باعث شده حالا از همسن و سالهایش یک قدم جلوتر باشد و براحتی بسیاری از کلمات را بخواند و بنویسد.
خواندن و نوشتن پیش از موعد یعنی در سنین قبل از دبستان، موضوعی است که برای بسیاری از خانوادهها جذابیت دارد و بسیاری گمان میکنند اگر فرزندشان این مهارت را زودتر از سنین دبستان بیاموزد نه تنها از همسالان خود پیشی گرفته بلکه در دوران دبستان هم کمتر دچار مشکلات یادگیری میشود و این به معنای خیال آسوده برای پدر و مادر است. امروزه در بسیاری از مهدکودکهای لاکچری مهارت خواندن و نوشتن زبان فارسی و حتی زبان انگلیسی در ازای پرداخت هزینههای هنگفت، آموزش داده میشود. اما متخصصان علم روان و کارشناسان حوزه آموزش معتقدند این سبک آموزش در سن قبل از سنین درنظر گرفته شده برای آموزش رسمی، میتواند عواقب ناخوشایندی برای کودک به همراه داشته باشد.
بسیاری از روانشناسان رشد معتقدند که تا وقتی زبان اول به طور کامل برای کودکان جا نیفتاده است نباید والدین به سراغ آموزش زبان دوم بروند. در حال حاضر یکی از مشکلات آموزشی در مناطق دو زبانه این است که کودکان تازه در سن یادگیری زبان الفبا با زبان رسمی کشور برخورد میکنند و افت تحصیلی برای این گروه اتفاق میافتد. مشکل دیگری که به وجود میآید ناهمخوانی روشهای یاددهی است. در پیش دبستانیهایی که اقدام به آموزش الفبا میکنند عموماً این آموزشها با روشهای رسمی که معلمی در کلاس اول به آن مسلط است و آن را یاد میدهد همخوان نیست و همین ناهمخوانی اول مصیبت است. ابتدا باید یادگیریهای قبلی پاک شود و یادگیری جدید جایگزین شود.
رکسانا خلیلیان روانشناس در این خصوص به «ایران» میگوید: هیچ چیز بدتر از شیوههای متنوع تربیتی و یاددهی در دوران کودکی نیست. تعارضهایی که کودک در این سن با آن روبهرو میشود در کنار تعارضهایی که در این سنین رشدی بهصورت طبیعی کودک با آنها برخورد دارد و باید از آنها عبور کند، بار سنگینی روی دوش کودکان است. ضمن اینکه اصولاً امروزه والدین بهدلیل تک فرزندی بار زیاد آموزشی روی دوش کودکان در سنینی که توانایی آن را به لحاظ شناختی ندارند میگذارند. از آموزش چرتکه و روبیک تا آموزش زبانهای متنوع تا انواع کلاسهای حرفهای موسیقی و... در مهدهای کودک و پیش دبستانیهای لاکچری هم چون برای تکتک اینها پول جداگانه دریافت میشود با بهانههای مختلف و حتی حرفهای علمی تقویت میشود.
وی ادامه میدهد: مثلاً به والدین میگویند چرتکه باعث میشود نیمکره راست فرزندانتان تقویت شود و هوش فضایی او زیاد شود یا برای روبیک و حتی آموزشهای جدیدتری که آمده داستانهای علمی سر هم میکنند. واقعیتی که والدین باید بدانند این است که امروزه ثابت شده رشد شناختی گرچه بسیار انعطافپذیرتر از آن چیزی است که نظریهپردازان بزرگی مثل پیاژه دربارهاش گفتهاند اما به هر حال آمادگی برای برخی مهارتها سن مشخصی دارد و نکته مهمتر اینکه برخی از این آموزشها باعث رشد تک بعدی کودک میشود. این در حالی است که چیزی که کودک بیش از هر چیزی در این سنین نیاز دارد تمرین مهارت و دستورزی و تعامل اجتماعی و بازی است. والدین باید باور کنند کودکان در مسابقه نیستند و فریب بسیاری از این بازیهای آموزشی را نباید خورد.
شاید مهدهای لاکچری اگر سری به نمونههای خارجی خود بزنند که چه میزان یادگیری مهارتهای ساده اما بنیادین مورد تمرکز آنها است تا انواع آموزشهای غیرضروری، به این فکر بیفتند که دانش خود را در زمینه رشد کودک به روز کنند.
دلسردی و بیعلاقگی در سایه آموزشهای پیشاز موعد
بهناز جوادی روانشناس و کارشناس آموزشی نیز در این باره به «ایران» میگوید: آموزش یکسان برخی مهارتها نظیر مهارت خواندن و نوشتن قبل از سن دبستان شاید فرایند آموزش کودکان در دوران دبستان و کلاس اول را با مشکل جدی مواجه نکند، اما نکته مهم این است که در کشور ما حضور در مهدکودک و حتی پیش دبستانی اجباری نیست. ازاین رو تنها عدهای از کودکان آن هم در مهدکودکهایی خاص این آموزشها را میبینند یا گروهی از کودکان زیر نظر والدین خود در خانه خواندن و نوشتن الفبای فارسی را میآموزند. در واقع این تفاوت و قرارگیری گروهی از بچهها که آموزش دیدهاند در کنار گروهی دیگر که آموزش ندیدهاند در کلاس اول، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
وی با اشاره به مشکلاتی که پیش روی این دسته از کودکان قرار گرفته است، میگوید: به طورکلی مهدکودک و پیش دبستان دوران بازی و جست و خیز است و باید کودک با بازی و قصه مهارتهای گوناگون را بیاموزد. خواندن و نوشتن جزو مهارتهایی است که باید در دوران مدرسه آموزش داده شود. بنابراین کودکی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را میآموزد، هنگام قرارگیری در کنار کودکانی که همانند او قبلاً آموزش ندیدهاند و حالا با یادگیری مطالب جدید خوشحال هستند، دچار خستگی و بیحوصلگی میشود.
جوادی تأکید میکند: برای چنین کودکانی نه تنها درس و مدرسه جذابیت ندارد بلکه بسیار خستهکننده است. از اینرو اغلب دیده میشود آنها در کلاس مشغول بازی کردن یا حرف زدن با همکلاسیهای خود میشوند. این دسته از رفتارها جدای از اینکه نظم کلاس را برهم زده، مانع یادگیری دانشآموزان دیگر میشود و معلم را هم دچار چالش میکند. اما موضوع به همین جا ختم نمیشود و چنین دانشآموزانی از نگاه معلم و دیگر دانشآموزان، بهعنوان فردی ناآرام، بینظم و بازیگوش شناخته میشوند. بنابراین بهدلیل شکلگیری این نگرش منفی ممکن است آنها نتوانند رابطه دوستی خوبی با سایر همسالان برقرار کنند و همین امر به دلسردی و بیعلاقگی آنها نسبت به مدرسه و کلاس منجر میشود.
به گفته این کارشناس آموزشی، والدین یا مربیان مهدکودکهایی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را به کودک آموزش میدهند، ممکن است از روشهایی استفاده کنند که با شیوه تدریس معلم متفاوت باشد. این تفاوت در شیوه آموزش به سردرگمی بچهها و خانوادههایشان منجر میشود.
وی اضافه میکند: کودکی که قبل از ورود به مدرسه آموزش میبیند، گمان میکند به همه مسائل درسی اشراف دارد از اینرو ممکن است نسبت به نکتههای مهمی که معلم در خلال درس اشاره میکند بیتوجه و بیدقت باشد و به نوعی آنها را از دست بدهد. در چنین شرایطی او از نظر تحصیلی دچار مشکل وافت میشود و بعدها حتی انگیزه تحصیلی او هم کاهش مییابد.
این روانشناس میگوید: آموزشهای قبلی میتواند در روند آموزش معلم در کلاس هم اختلال ایجاد کند یعنی وقتی معلم میخواهد برخی کلمات اولیه مانند آب را آموزش دهد، دانشآموزان آموزش دیده با خوشحالی اعلام میکنند که میتوانند بنویسند. در این هنگام گروهی که قبل از ورود به مدرسه الفبا را نیاموختهاند، ممکن است احساس سرخوردگی کنند یا احساس رقابت ناسالم یا حتی احساس حسادت در آنها شکل بگیرد.
برگزاری جشن های خارجی در مهد کودک ها؟!
برگزاری جشنهای مفصل برای مناسبتهای تقویمی سایر کشورها و فرهنگها مانند جشن هالووین نمونه دیگری از فعالیتهای برخی مهدکودکهای لاکچری است که از دیدگاه کارشناسان میتواند نتایج نامطلوبی را به همراه داشته باشد. بهناز جوادی نیز در این باره میگوید: یکی از فعالیتهایی که در مهدهای کودک و پیش دبستانیها مورد توجه قرار میگیرد برگزاری جشنهای ملی مانند عید نوروز، شب یلدا یا مناسبتهای مذهبی مانند عاشورا و تاسوعا است. چرا که کودکان باید با فرهنگهای رسمی، ملی و مذهبی کشور خود بیشتر آشنا شوند. اما در سالهای اخیر مشاهده میشود در برخی از پیش دبستانیها و مهدهای کودک جشنهایی مانند کریسمس و هالووین بسیار باشکوه برگزار میشود این امر نوعی فرهنگسازی برای بچهها محسوب میشود.
وی تأکید میکند: همه ادیان مقدس و قابل احترام هستند اما در کشور ما دین غالب اسلام است بنابراین برگزاری پررنگ و باشکوه چنین جشنهایی میتواند به فرهنگسازی منجر شود به گونهای که کودکان جشنهای مربوط به فرهنگ کشورهای غربی را بیشتر از اعیاد مذهبی خود دوست بدارند که این امرمی تواند آسیب زا باشد.
این روانشناس خاطرنشان میکند: بچههایی که شاهد برگزاری جشنهای باشکوه و مفصل در مهدکودکها و پیش دبستانیهای لاکچری هستند، هنگامی که وارد دبستان میشوند با عدم برگزاری این جشنها مواجه میشوند. به همین دلیل ممکن است کودکان که در سنین پایین هنوز قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را نیافتهاند، دچار تضاد شوند. این موضوع حتی میتواند در دوران جوانی که دوران هویتیابی است آنها را دچار تعارض و سردرگمی کند.
برش
بهناز جوادی روانشناس و کارشناس آموزشی نیز در این باره به «ایران» میگوید: آموزش یکسان برخی مهارتها نظیر مهارت خواندن و نوشتن قبل از سن دبستان شاید فرایند آموزش کودکان در دوران دبستان و کلاس اول را با مشکل جدی مواجه نکند، اما نکته مهم این است که در کشور ما حضور در مهدکودک و حتی پیش دبستانی اجباری نیست. ازاین رو تنها عدهای از کودکان آن هم در مهدکودکهایی خاص این آموزشها را میبینند یا گروهی از کودکان زیر نظر والدین خود در خانه خواندن و نوشتن الفبای فارسی را میآموزند. در واقع این تفاوت و قرارگیری گروهی از بچهها که آموزش دیدهاند در کنار گروهی دیگر که آموزش ندیدهاند در کلاس اول، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
خبرنگار
پنج سال بیشتر ندارد اما حروف الفبا را بخوبی میشناسد و کلمات را به زیبایی روی کاغذ مینویسد. حالا دیگر به الگویی برای کودکان فامیل تبدیل شده و مادرش که برق خوشحالی در چشمانش هویداست میگوید: «هرچقدر پول بدهی آش میخوری. من موفقیت پسرم را مدیون مربیان مهدکودک هستم». آیلین کوچولو اما به مهد کودک لاکچری نرفته و مادرش در خانه با خرید بسته آموزشی یک شرکت معروف خواندن و نوشتن را به او آموزش داده. اوایل برایش سخت بود اما تلاش و اصرار مادر باعث شده حالا از همسن و سالهایش یک قدم جلوتر باشد و براحتی بسیاری از کلمات را بخواند و بنویسد.
خواندن و نوشتن پیش از موعد یعنی در سنین قبل از دبستان، موضوعی است که برای بسیاری از خانوادهها جذابیت دارد و بسیاری گمان میکنند اگر فرزندشان این مهارت را زودتر از سنین دبستان بیاموزد نه تنها از همسالان خود پیشی گرفته بلکه در دوران دبستان هم کمتر دچار مشکلات یادگیری میشود و این به معنای خیال آسوده برای پدر و مادر است. امروزه در بسیاری از مهدکودکهای لاکچری مهارت خواندن و نوشتن زبان فارسی و حتی زبان انگلیسی در ازای پرداخت هزینههای هنگفت، آموزش داده میشود. اما متخصصان علم روان و کارشناسان حوزه آموزش معتقدند این سبک آموزش در سن قبل از سنین درنظر گرفته شده برای آموزش رسمی، میتواند عواقب ناخوشایندی برای کودک به همراه داشته باشد.
بسیاری از روانشناسان رشد معتقدند که تا وقتی زبان اول به طور کامل برای کودکان جا نیفتاده است نباید والدین به سراغ آموزش زبان دوم بروند. در حال حاضر یکی از مشکلات آموزشی در مناطق دو زبانه این است که کودکان تازه در سن یادگیری زبان الفبا با زبان رسمی کشور برخورد میکنند و افت تحصیلی برای این گروه اتفاق میافتد. مشکل دیگری که به وجود میآید ناهمخوانی روشهای یاددهی است. در پیش دبستانیهایی که اقدام به آموزش الفبا میکنند عموماً این آموزشها با روشهای رسمی که معلمی در کلاس اول به آن مسلط است و آن را یاد میدهد همخوان نیست و همین ناهمخوانی اول مصیبت است. ابتدا باید یادگیریهای قبلی پاک شود و یادگیری جدید جایگزین شود.
رکسانا خلیلیان روانشناس در این خصوص به «ایران» میگوید: هیچ چیز بدتر از شیوههای متنوع تربیتی و یاددهی در دوران کودکی نیست. تعارضهایی که کودک در این سن با آن روبهرو میشود در کنار تعارضهایی که در این سنین رشدی بهصورت طبیعی کودک با آنها برخورد دارد و باید از آنها عبور کند، بار سنگینی روی دوش کودکان است. ضمن اینکه اصولاً امروزه والدین بهدلیل تک فرزندی بار زیاد آموزشی روی دوش کودکان در سنینی که توانایی آن را به لحاظ شناختی ندارند میگذارند. از آموزش چرتکه و روبیک تا آموزش زبانهای متنوع تا انواع کلاسهای حرفهای موسیقی و... در مهدهای کودک و پیش دبستانیهای لاکچری هم چون برای تکتک اینها پول جداگانه دریافت میشود با بهانههای مختلف و حتی حرفهای علمی تقویت میشود.
وی ادامه میدهد: مثلاً به والدین میگویند چرتکه باعث میشود نیمکره راست فرزندانتان تقویت شود و هوش فضایی او زیاد شود یا برای روبیک و حتی آموزشهای جدیدتری که آمده داستانهای علمی سر هم میکنند. واقعیتی که والدین باید بدانند این است که امروزه ثابت شده رشد شناختی گرچه بسیار انعطافپذیرتر از آن چیزی است که نظریهپردازان بزرگی مثل پیاژه دربارهاش گفتهاند اما به هر حال آمادگی برای برخی مهارتها سن مشخصی دارد و نکته مهمتر اینکه برخی از این آموزشها باعث رشد تک بعدی کودک میشود. این در حالی است که چیزی که کودک بیش از هر چیزی در این سنین نیاز دارد تمرین مهارت و دستورزی و تعامل اجتماعی و بازی است. والدین باید باور کنند کودکان در مسابقه نیستند و فریب بسیاری از این بازیهای آموزشی را نباید خورد.
شاید مهدهای لاکچری اگر سری به نمونههای خارجی خود بزنند که چه میزان یادگیری مهارتهای ساده اما بنیادین مورد تمرکز آنها است تا انواع آموزشهای غیرضروری، به این فکر بیفتند که دانش خود را در زمینه رشد کودک به روز کنند.
دلسردی و بیعلاقگی در سایه آموزشهای پیشاز موعد
بهناز جوادی روانشناس و کارشناس آموزشی نیز در این باره به «ایران» میگوید: آموزش یکسان برخی مهارتها نظیر مهارت خواندن و نوشتن قبل از سن دبستان شاید فرایند آموزش کودکان در دوران دبستان و کلاس اول را با مشکل جدی مواجه نکند، اما نکته مهم این است که در کشور ما حضور در مهدکودک و حتی پیش دبستانی اجباری نیست. ازاین رو تنها عدهای از کودکان آن هم در مهدکودکهایی خاص این آموزشها را میبینند یا گروهی از کودکان زیر نظر والدین خود در خانه خواندن و نوشتن الفبای فارسی را میآموزند. در واقع این تفاوت و قرارگیری گروهی از بچهها که آموزش دیدهاند در کنار گروهی دیگر که آموزش ندیدهاند در کلاس اول، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
وی با اشاره به مشکلاتی که پیش روی این دسته از کودکان قرار گرفته است، میگوید: به طورکلی مهدکودک و پیش دبستان دوران بازی و جست و خیز است و باید کودک با بازی و قصه مهارتهای گوناگون را بیاموزد. خواندن و نوشتن جزو مهارتهایی است که باید در دوران مدرسه آموزش داده شود. بنابراین کودکی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را میآموزد، هنگام قرارگیری در کنار کودکانی که همانند او قبلاً آموزش ندیدهاند و حالا با یادگیری مطالب جدید خوشحال هستند، دچار خستگی و بیحوصلگی میشود.
جوادی تأکید میکند: برای چنین کودکانی نه تنها درس و مدرسه جذابیت ندارد بلکه بسیار خستهکننده است. از اینرو اغلب دیده میشود آنها در کلاس مشغول بازی کردن یا حرف زدن با همکلاسیهای خود میشوند. این دسته از رفتارها جدای از اینکه نظم کلاس را برهم زده، مانع یادگیری دانشآموزان دیگر میشود و معلم را هم دچار چالش میکند. اما موضوع به همین جا ختم نمیشود و چنین دانشآموزانی از نگاه معلم و دیگر دانشآموزان، بهعنوان فردی ناآرام، بینظم و بازیگوش شناخته میشوند. بنابراین بهدلیل شکلگیری این نگرش منفی ممکن است آنها نتوانند رابطه دوستی خوبی با سایر همسالان برقرار کنند و همین امر به دلسردی و بیعلاقگی آنها نسبت به مدرسه و کلاس منجر میشود.
به گفته این کارشناس آموزشی، والدین یا مربیان مهدکودکهایی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را به کودک آموزش میدهند، ممکن است از روشهایی استفاده کنند که با شیوه تدریس معلم متفاوت باشد. این تفاوت در شیوه آموزش به سردرگمی بچهها و خانوادههایشان منجر میشود.
وی اضافه میکند: کودکی که قبل از ورود به مدرسه آموزش میبیند، گمان میکند به همه مسائل درسی اشراف دارد از اینرو ممکن است نسبت به نکتههای مهمی که معلم در خلال درس اشاره میکند بیتوجه و بیدقت باشد و به نوعی آنها را از دست بدهد. در چنین شرایطی او از نظر تحصیلی دچار مشکل وافت میشود و بعدها حتی انگیزه تحصیلی او هم کاهش مییابد.
این روانشناس میگوید: آموزشهای قبلی میتواند در روند آموزش معلم در کلاس هم اختلال ایجاد کند یعنی وقتی معلم میخواهد برخی کلمات اولیه مانند آب را آموزش دهد، دانشآموزان آموزش دیده با خوشحالی اعلام میکنند که میتوانند بنویسند. در این هنگام گروهی که قبل از ورود به مدرسه الفبا را نیاموختهاند، ممکن است احساس سرخوردگی کنند یا احساس رقابت ناسالم یا حتی احساس حسادت در آنها شکل بگیرد.
برگزاری جشن های خارجی در مهد کودک ها؟!
برگزاری جشنهای مفصل برای مناسبتهای تقویمی سایر کشورها و فرهنگها مانند جشن هالووین نمونه دیگری از فعالیتهای برخی مهدکودکهای لاکچری است که از دیدگاه کارشناسان میتواند نتایج نامطلوبی را به همراه داشته باشد. بهناز جوادی نیز در این باره میگوید: یکی از فعالیتهایی که در مهدهای کودک و پیش دبستانیها مورد توجه قرار میگیرد برگزاری جشنهای ملی مانند عید نوروز، شب یلدا یا مناسبتهای مذهبی مانند عاشورا و تاسوعا است. چرا که کودکان باید با فرهنگهای رسمی، ملی و مذهبی کشور خود بیشتر آشنا شوند. اما در سالهای اخیر مشاهده میشود در برخی از پیش دبستانیها و مهدهای کودک جشنهایی مانند کریسمس و هالووین بسیار باشکوه برگزار میشود این امر نوعی فرهنگسازی برای بچهها محسوب میشود.
وی تأکید میکند: همه ادیان مقدس و قابل احترام هستند اما در کشور ما دین غالب اسلام است بنابراین برگزاری پررنگ و باشکوه چنین جشنهایی میتواند به فرهنگسازی منجر شود به گونهای که کودکان جشنهای مربوط به فرهنگ کشورهای غربی را بیشتر از اعیاد مذهبی خود دوست بدارند که این امرمی تواند آسیب زا باشد.
این روانشناس خاطرنشان میکند: بچههایی که شاهد برگزاری جشنهای باشکوه و مفصل در مهدکودکها و پیش دبستانیهای لاکچری هستند، هنگامی که وارد دبستان میشوند با عدم برگزاری این جشنها مواجه میشوند. به همین دلیل ممکن است کودکان که در سنین پایین هنوز قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را نیافتهاند، دچار تضاد شوند. این موضوع حتی میتواند در دوران جوانی که دوران هویتیابی است آنها را دچار تعارض و سردرگمی کند.
برش
بهناز جوادی روانشناس و کارشناس آموزشی نیز در این باره به «ایران» میگوید: آموزش یکسان برخی مهارتها نظیر مهارت خواندن و نوشتن قبل از سن دبستان شاید فرایند آموزش کودکان در دوران دبستان و کلاس اول را با مشکل جدی مواجه نکند، اما نکته مهم این است که در کشور ما حضور در مهدکودک و حتی پیش دبستانی اجباری نیست. ازاین رو تنها عدهای از کودکان آن هم در مهدکودکهایی خاص این آموزشها را میبینند یا گروهی از کودکان زیر نظر والدین خود در خانه خواندن و نوشتن الفبای فارسی را میآموزند. در واقع این تفاوت و قرارگیری گروهی از بچهها که آموزش دیدهاند در کنار گروهی دیگر که آموزش ندیدهاند در کلاس اول، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.

500/000 میلیارد تومان بزرگترین سرمایهگذاری تاریخ اقتصاد ایران
13 استان و ۲۷ شهرستان میزبان طرح سرمایهگذاری 17 میلیارد دلاری هستند به همین دلیل یکی از اهداف این طرح توسعه متوازن در کشور با ایجاد رونق اقتصادی در این استانها است
20 میلیارد دلار درآمد سالانه پــس از بهـــرهبرداری، با فروش ۵۴ میلیون تن محصول معدنی، فلزی و پتروپالایشی که مشتری نصف این محصولات کارخانهها ی داخلی هستند
11 میلیارد دلار صادرات سالانه؛ با توجه به محصولاتی که در نتیجه این سرمایهگذاری تولید می شود به راحتی دربازارهای بینالمللی به فروش میرسد و شرایط تحریم تأثیر بر فروش این محصولات ندارد
21 هزار شغل مستقیم و ۶۴ هزار شغل غیرمستقیم از جمله مزیتها و ظرفیتهای این پروژههای عظیم پس از بهرهبرداری است که به عنوان پشتوانهای برای دستیابی به رشد
8 درصدی اقتصاد ایران در 1401 عمل خواهد کرد
نماد مانعزدایی و پشتیبانی از سرمایهگذاری
جواد اوجی
وزیر نفت
به لطف خدا و با تلاش جهادی فرزندان مردم در وزارت نفت، بر خلاف سالهای گذشته زمستان بدون قطعی یا افت فشار گاز و بدون خاموشی و قطعی برق در حال سپری شدن است. این مهم به دست نیامد مگر با سختکوشی غیرقابل تصور کارکنان صنعت نفت و پیگیری لحظه به لحظه اقدامات اساسی در بالادست و پاییندست این صنعت. اما واقعیت این است که این کسری همچنان وجود دارد و با توجه به رشد مصرف در سالهای آینده میتواند تشدید شود. برای حل این مشکل بجز پیگیری جدی برای بهینهسازی مصرف انرژی، سرمایهگذاری در بالادست صنعت نفت و گاز هم یک ضرورت غیرقابل انکار است. صنعت نفت و گاز ایران در بخش بالادست نیازمند ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است و ما از همه انواع سرمایهگذاری در این بخش از جمله سرمایهگذاری بانکها، شرکتهای نفتی داخلی و خارجی، پتروشیمیها و بقیه ذینفعان حوزه انرژی کشور استقبال میکنیم. روز گذشته در حضور رئیس جمهور قرارداد توسعه میدان نفتی سهراب با یک شرکت نفتی خصوصی ایرانی امضا شد. اما آنچه روز گذشته اتفاق افتاد فراتر از یک امضای قرارداد بود. مراسم روز گذشته نماد اراده و عزم دولت سیزدهم برای برداشتن موانع از جلوی پای سرمایهگذاران بود. چنانکه در مدت کوتاه عمر دولت سیزدهم شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف رغبت نشان میدهند و پاسخی که از سوی دولت دریافت میکنند مانعزدایی و پشتیبانی از سرمایهگذاری است. در واقع امضای این قراردادها یک گام محکم در مسیر طولانی جذب سرمایهگذاری در حوزههای استراتژیک کشور از جمله نفت و گاز است. این تازه آغاز راه است و بزودی خبرهای خوش متعددی در این بخش به گوش مردم عزیز ایران خواهد رسید.
رشد 8 درصدی اقتصاد با 48 پروژه ملی
سید رضا فاطمی امین
وزیر صنعت، معدن و تجارت
رشد 8 درصدی اقتصاد در بودجه 1401 دیده شده است. بر این اساس ضرورت دارد تمام بخشها مساعدت، همدلی و همکاری کنند تا رشد پیشبینی شده محقق شود و اقتصاد کشور در مسیر رشد و توسعه قرار گیرد. بدین جهت یکی از حوزههایی که میتواند در رشد 8 درصدی اقتصاد سهم بسزایی داشته باشد، صنعت و معدن است. اتفاق مهمی که در این پروژه ملی دنبال شده، زنجیره تولید است، سعی ما این بوده است که به زنجیره تولید به خوبی پرداخته شود تا تمام بخشها به صورت متوازن رشد کنند. متأسفانه در دهه ۹۰ میزان سرمایهگذاری در کشور روند نزولی به خود گرفت به گونهای که میزان سرمایهگذاری در کشور از میزان استهلاک سرمایهها کمتر شد و این امر برای کشوری که میخواهد از اقتصاد تک محصولی (درآمدهای نفتی) فاصله بگیرد، اتفاق خوبی نیست. از اینرو یکی از اهداف مهم و استراتژیک وزارت صمت در دولت سیزدهم افزایش جذب سرمایه گذاران و ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری است. با توجه به چنین رویکردی تصمیم گرفته شد که اجرای پروژههای بزرگ صنعتی توسط شرکتهای بزرگ کشور که توانمندی مالی مناسبی دارند، صورت گیرد.
از اینرو شرکت معدنی و صنعتی گل گهر، مجتمع فولاد مبارکه، شرکت ملی صنایع مس ایران، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات و شرکت گروه گسترش نفت و گاز پارسیان به عنوان «گروه پیشرانان پیشرفت ایران» مسئولیت سرمایهگذاری در این ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی را برعهده گرفتند. با اجرا و افتتاح پروژههای بزرگ صنعتی، توزیع ثروت در کشور به خوبی انجام خواهد شد و البته توزیع جغرافیایی این پروژهها راه را برای رشد ۸ درصدی کشور فراهم میکند.
نقطه عطف رشد غیرتورمی
سیداحسان خاندوزی
وزیر امور اقتصادی و دارایی
با امضا و تبادل اسناد مربوط به اجرای 48 پروژه صنعتی در کشور به ارزش 17 میلیارد دلار با حضور رئیس جمهور در روز گذشته، شاهد یکی از مهمترین نقاط عطف در اجرای نقشه رشد غیرتورمی دولت سیزدهم بودیم. نقطهعطفی که با تکمیل بخشی از برنامه دولت برای رونق تولید و مهار تورم، آینده روشنی پیش روی اقتصاد ایران قرار میدهد.
برای تحقق هدف نقشه راه غیرتورمی یعنی رشد اقتصادی و رونق تولید نیز اقدامات متعددی از سوی دستگاههای ذیربط تدوین و درحال اجراست. درهمین زمینه با توجه به اینکه یکی از موانع رشد در اقتصاد ایران کمبود منابع مالی محسوب میشود، با تدوین روش تأمین مالی زنجیرهای و رونمایی از آن طی روزهای گذشته، بستر مناسبی برای دستیابی واحدهای تولیدی به تسهیلات بانکی فراهم شده است.
در همین راستا، یکی از مواردی که در نقشه راه غیرتورمی مورد تأکید قرار گرفته، استفاده از ظرفیتهای داخلی است. به گونهای که برخی از واحدهای تولیدی تأثیرگذار و بزرگ کشور به عنوان پیشران رشد اقتصادی در نظر گرفته شدهاند که با تجمیع سرمایهگذاریهای آنها به منظور اجرای طرحها و پروژههای اولویتدار و استراتژیک، کمک شایانی به تحقق رشد و رونق اقتصادی میکنند.
سرمایهگذاری 17 میلیارد دلاری شش واحد بزرگ صنعتی و معدنی کشور برای اجرای 48 پروژه درهمین راستا صورت گرفته است. بدین ترتیب در شرایطی که همچنان اقتصاد ایران تحت فشارهای تحریمی قرار دارد، بزرگترین صنایع کشور در کنار هم سرمایهگذاری ویژه ارزی و ریالی را برای سال آینده متعهد شدهاند که به طور قطع اقتصاد ملی از آثار مثبت و برکات آن برخوردار خواهد شد.
رونق صنعتی کشور با 48 پروژه بزرگ صنعتی
وجیهالله جعفری
رئیس هیأت عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی
در طرح سرمایهگذاری 17 میلیارد دلاری شرکتهای بزرگ و دارای پشتوانه مالی مناسب، 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور را انجام میدهندکه 42 پروژه آن با وزارت صنعت، معدن و تجارت و 6 پروژه دیگر با وزارت نفت است.
قرار است از محل افزایش سرمایه این شرکتها (سود سالهای گذشته) تأمین مالی پروژههای یاد شده انجام شود. از آنجا که این شرکتها در تأمین نقدینگی با چالشی مواجه نیستند میتوان گفت که پروژهها در موعد مقرر و طبق برنامه به بهرهبرداری خواهند رسید و برکات آن عاید کشور و مردم عزیزمان میشود. 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور، میتواند توسعه متوازن اقتصای و صنعتی را برای کشور به ارمغان بیاورد. باید تأکید کرد که با افتتاح پروژههای یاد شده میتوان ضمن ایجاد اشتغال به توسعه صنعتی کمک قابل توجهی کرد.
البته بخش عمده پروژهها در حوزه زیرساخت و در همین راستا ایجاد نیروگاه است. همان گونه که صنعتگران تجربه کردند، خاموشیها در تابستان مشکلات متعددی را در زمینه تولید ایجاد کرد و حتی باعث تغییر قیمتها شد، لذا یکی از اقدامها برای حل این چالش، تأمین برق است. قرار است تأمین برق به میزان 10 هزار مگاواتی که البته قابل افزایش تا 15 هزار مگاوات است در دستور کار قرار گیرد. بدین جهت حداقل ایجاد 4 نیروگاه در 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور تعریف شده است.از طرف دیگر باید عنوان کرد که عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی کشور بر بورس نیز اثر خواهد داشت و قطعاً این امر سبب میشود که شاخص بورس تحت تأثیر قرار گیرد.
20 میلیارد دلار درآمد سالانه پــس از بهـــرهبرداری، با فروش ۵۴ میلیون تن محصول معدنی، فلزی و پتروپالایشی که مشتری نصف این محصولات کارخانهها ی داخلی هستند
11 میلیارد دلار صادرات سالانه؛ با توجه به محصولاتی که در نتیجه این سرمایهگذاری تولید می شود به راحتی دربازارهای بینالمللی به فروش میرسد و شرایط تحریم تأثیر بر فروش این محصولات ندارد
21 هزار شغل مستقیم و ۶۴ هزار شغل غیرمستقیم از جمله مزیتها و ظرفیتهای این پروژههای عظیم پس از بهرهبرداری است که به عنوان پشتوانهای برای دستیابی به رشد
8 درصدی اقتصاد ایران در 1401 عمل خواهد کرد
نماد مانعزدایی و پشتیبانی از سرمایهگذاری
جواد اوجی
وزیر نفت
به لطف خدا و با تلاش جهادی فرزندان مردم در وزارت نفت، بر خلاف سالهای گذشته زمستان بدون قطعی یا افت فشار گاز و بدون خاموشی و قطعی برق در حال سپری شدن است. این مهم به دست نیامد مگر با سختکوشی غیرقابل تصور کارکنان صنعت نفت و پیگیری لحظه به لحظه اقدامات اساسی در بالادست و پاییندست این صنعت. اما واقعیت این است که این کسری همچنان وجود دارد و با توجه به رشد مصرف در سالهای آینده میتواند تشدید شود. برای حل این مشکل بجز پیگیری جدی برای بهینهسازی مصرف انرژی، سرمایهگذاری در بالادست صنعت نفت و گاز هم یک ضرورت غیرقابل انکار است. صنعت نفت و گاز ایران در بخش بالادست نیازمند ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است و ما از همه انواع سرمایهگذاری در این بخش از جمله سرمایهگذاری بانکها، شرکتهای نفتی داخلی و خارجی، پتروشیمیها و بقیه ذینفعان حوزه انرژی کشور استقبال میکنیم. روز گذشته در حضور رئیس جمهور قرارداد توسعه میدان نفتی سهراب با یک شرکت نفتی خصوصی ایرانی امضا شد. اما آنچه روز گذشته اتفاق افتاد فراتر از یک امضای قرارداد بود. مراسم روز گذشته نماد اراده و عزم دولت سیزدهم برای برداشتن موانع از جلوی پای سرمایهگذاران بود. چنانکه در مدت کوتاه عمر دولت سیزدهم شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف رغبت نشان میدهند و پاسخی که از سوی دولت دریافت میکنند مانعزدایی و پشتیبانی از سرمایهگذاری است. در واقع امضای این قراردادها یک گام محکم در مسیر طولانی جذب سرمایهگذاری در حوزههای استراتژیک کشور از جمله نفت و گاز است. این تازه آغاز راه است و بزودی خبرهای خوش متعددی در این بخش به گوش مردم عزیز ایران خواهد رسید.
رشد 8 درصدی اقتصاد با 48 پروژه ملی
سید رضا فاطمی امین
وزیر صنعت، معدن و تجارت
رشد 8 درصدی اقتصاد در بودجه 1401 دیده شده است. بر این اساس ضرورت دارد تمام بخشها مساعدت، همدلی و همکاری کنند تا رشد پیشبینی شده محقق شود و اقتصاد کشور در مسیر رشد و توسعه قرار گیرد. بدین جهت یکی از حوزههایی که میتواند در رشد 8 درصدی اقتصاد سهم بسزایی داشته باشد، صنعت و معدن است. اتفاق مهمی که در این پروژه ملی دنبال شده، زنجیره تولید است، سعی ما این بوده است که به زنجیره تولید به خوبی پرداخته شود تا تمام بخشها به صورت متوازن رشد کنند. متأسفانه در دهه ۹۰ میزان سرمایهگذاری در کشور روند نزولی به خود گرفت به گونهای که میزان سرمایهگذاری در کشور از میزان استهلاک سرمایهها کمتر شد و این امر برای کشوری که میخواهد از اقتصاد تک محصولی (درآمدهای نفتی) فاصله بگیرد، اتفاق خوبی نیست. از اینرو یکی از اهداف مهم و استراتژیک وزارت صمت در دولت سیزدهم افزایش جذب سرمایه گذاران و ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری است. با توجه به چنین رویکردی تصمیم گرفته شد که اجرای پروژههای بزرگ صنعتی توسط شرکتهای بزرگ کشور که توانمندی مالی مناسبی دارند، صورت گیرد.
از اینرو شرکت معدنی و صنعتی گل گهر، مجتمع فولاد مبارکه، شرکت ملی صنایع مس ایران، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات و شرکت گروه گسترش نفت و گاز پارسیان به عنوان «گروه پیشرانان پیشرفت ایران» مسئولیت سرمایهگذاری در این ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی را برعهده گرفتند. با اجرا و افتتاح پروژههای بزرگ صنعتی، توزیع ثروت در کشور به خوبی انجام خواهد شد و البته توزیع جغرافیایی این پروژهها راه را برای رشد ۸ درصدی کشور فراهم میکند.
نقطه عطف رشد غیرتورمی
سیداحسان خاندوزی
وزیر امور اقتصادی و دارایی
با امضا و تبادل اسناد مربوط به اجرای 48 پروژه صنعتی در کشور به ارزش 17 میلیارد دلار با حضور رئیس جمهور در روز گذشته، شاهد یکی از مهمترین نقاط عطف در اجرای نقشه رشد غیرتورمی دولت سیزدهم بودیم. نقطهعطفی که با تکمیل بخشی از برنامه دولت برای رونق تولید و مهار تورم، آینده روشنی پیش روی اقتصاد ایران قرار میدهد.
برای تحقق هدف نقشه راه غیرتورمی یعنی رشد اقتصادی و رونق تولید نیز اقدامات متعددی از سوی دستگاههای ذیربط تدوین و درحال اجراست. درهمین زمینه با توجه به اینکه یکی از موانع رشد در اقتصاد ایران کمبود منابع مالی محسوب میشود، با تدوین روش تأمین مالی زنجیرهای و رونمایی از آن طی روزهای گذشته، بستر مناسبی برای دستیابی واحدهای تولیدی به تسهیلات بانکی فراهم شده است.
در همین راستا، یکی از مواردی که در نقشه راه غیرتورمی مورد تأکید قرار گرفته، استفاده از ظرفیتهای داخلی است. به گونهای که برخی از واحدهای تولیدی تأثیرگذار و بزرگ کشور به عنوان پیشران رشد اقتصادی در نظر گرفته شدهاند که با تجمیع سرمایهگذاریهای آنها به منظور اجرای طرحها و پروژههای اولویتدار و استراتژیک، کمک شایانی به تحقق رشد و رونق اقتصادی میکنند.
سرمایهگذاری 17 میلیارد دلاری شش واحد بزرگ صنعتی و معدنی کشور برای اجرای 48 پروژه درهمین راستا صورت گرفته است. بدین ترتیب در شرایطی که همچنان اقتصاد ایران تحت فشارهای تحریمی قرار دارد، بزرگترین صنایع کشور در کنار هم سرمایهگذاری ویژه ارزی و ریالی را برای سال آینده متعهد شدهاند که به طور قطع اقتصاد ملی از آثار مثبت و برکات آن برخوردار خواهد شد.
رونق صنعتی کشور با 48 پروژه بزرگ صنعتی
وجیهالله جعفری
رئیس هیأت عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی
در طرح سرمایهگذاری 17 میلیارد دلاری شرکتهای بزرگ و دارای پشتوانه مالی مناسب، 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور را انجام میدهندکه 42 پروژه آن با وزارت صنعت، معدن و تجارت و 6 پروژه دیگر با وزارت نفت است.
قرار است از محل افزایش سرمایه این شرکتها (سود سالهای گذشته) تأمین مالی پروژههای یاد شده انجام شود. از آنجا که این شرکتها در تأمین نقدینگی با چالشی مواجه نیستند میتوان گفت که پروژهها در موعد مقرر و طبق برنامه به بهرهبرداری خواهند رسید و برکات آن عاید کشور و مردم عزیزمان میشود. 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور، میتواند توسعه متوازن اقتصای و صنعتی را برای کشور به ارمغان بیاورد. باید تأکید کرد که با افتتاح پروژههای یاد شده میتوان ضمن ایجاد اشتغال به توسعه صنعتی کمک قابل توجهی کرد.
البته بخش عمده پروژهها در حوزه زیرساخت و در همین راستا ایجاد نیروگاه است. همان گونه که صنعتگران تجربه کردند، خاموشیها در تابستان مشکلات متعددی را در زمینه تولید ایجاد کرد و حتی باعث تغییر قیمتها شد، لذا یکی از اقدامها برای حل این چالش، تأمین برق است. قرار است تأمین برق به میزان 10 هزار مگاواتی که البته قابل افزایش تا 15 هزار مگاوات است در دستور کار قرار گیرد. بدین جهت حداقل ایجاد 4 نیروگاه در 48 پروژه بزرگ صنعتی کشور تعریف شده است.از طرف دیگر باید عنوان کرد که عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی کشور بر بورس نیز اثر خواهد داشت و قطعاً این امر سبب میشود که شاخص بورس تحت تأثیر قرار گیرد.

آغاز فروش اینترنتی برنج ایرانی با قیمت 32 و 42 هزار تومان
از دیروز عرضه دو قلم برنج شیرودی ممتاز با قیمت ۴۲ هزار تومان و فجر با قیمت ۳۲ هزار تومان در سامانه بازرگام آغاز شد.
در همین خصوص جواد ساداتینژاد دیروز در نشست خبری به مناسبت ایام دهه فجر، ضمن تبریک و گرامیداشت این ایام، درباره تمهیدات لازم برای تأمین مواد غذایی شب عید اظهار داشت: از آبانماه امسال تأمین کالاهای مورد نیاز نوروز را شروع کردیم و تلاش ما این است که 50 درصد میوه مورد نیاز را از طریق سیستم هوشمند توزیع کنیم، این تجربه جهانی دارد و میتواند در تنظیم بازار تأثیر بسیار مثبتی داشته باشد. وی درباره تنظیم بازار گفت: تنظیم بازار محصولات کشاورزی زمانبر است، معمولاً برنامهریزیهای ما در سال 1401 خودش را نشان میدهد اما تلاش میکنیم به کمک اتحادیهها بازار را کنترل کنیم، مثلاً در مورد برنج که میزان کافی کشت داشته باشیم یک برنامه زراعی مدتدار است، بعضی موقع هم اقلیم تأثیر میگذارد، در سیل اخیر 50 هزار تن سیبزمینی خود را از دست دادیم اما قول میدهم که به کمک کشاورزان امنیت بر بازار حاکم باشد.
وزیر جهاد کشاورزی درباره اینکه انتقاداتی درحوزه برنج وجود داشته است و عدهای برآورد از تولید را دقیق نمیدانستند و دخالت دولت در بازار را خیلی مؤثر نمیدانند، گفت: بیش از دو میلیون تن برنج تولید و یک میلیون تن هم وارد میکنیم، در سال گذشته هم دچار خشکسالی بودیم و بین 20 تا 30 درصد در تولید برنج ایرانی کاهش داشتیم و این روی بازار تأثیر میگذارد. اما در برنج خارجی کسری را جبران میکنیم علاوه بر آن ذخایر راهبردی هم داریم و هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. ساداتینژاد ادامه داد: توزیع هوشمند هم در استانهای کشور و تهران درب منزل انجام میشود، توزیع برنج ایرانی هم از دیروز به صورت هوشمند شروع شده است.
وزیر جهاد کشاورزی در پاسخ به اینکه قرار بود برای جلوگیری از واردات برنج از تهاتر نفت استفاده شود و قرار بود قرارگاه خاتم این کار را انجام دهد اما این موضوع تکذیب شد، گفت: ما در استانهای شمالی میتوانیم یک میلیون کسری برنج را که امروز داریم تولید کنیم، برای این کار باید 2.2 میلیون هکتار از اراضی را زهکشی کنیم که 800 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد؛ این اعتبار را از طریق فاینانس و کنسرسیومهای داخلی و تهاتر نفت پیگیری میکنیم و مذاکره در این باره انجام شده که از ظرفیتهای قرارگاه خاتم هم برای اجرای پروژه استفاده کنیم. وی درباره دخالت وزارت جهاد کشاورزی در بازار هم گفت: علاقهای به این کار نداریم و با اتحادیهها کار را پیش میبریم و میخواهیم بازار را به آنها واگذار کنیم اما این کار نیاز به زمان دارد.وی همچنین گفت: 600 هزار تن سیب زمینی در انبارها وجود دارد و سیب زمینی جنوب هم وارد میشود و هیچ مشکلی وجود ندارد. اما کلاً باید بدانیم که کشاورزی یک بنگاه اقتصادی است و واردات و صادرات هر دو باید باشد.
وزیر جهاد کشاورزی درباره پیشنهاد رئیس سازمان حفاظتمحیط زیست درباره ادغام سازمان جنگلها با سازمان حفاظتمحیط زیست، گفت: این تنها یک پیشنهاد است و البته موضوع جدیدی نیست و در سالهای گذشته هم اخباری از این دست درباره ادغامها وجود داشته و تا به امروز به نتیجه نرسیده است؛ از نظر ما محیط زیست حوزه نظارتی است، اما سازمان منابع طبیعی یک سازمان اجرایی است و با این پیشنهاد ادغام ارتقایی برای دو بخش انجام نمیشود. ساداتینژاد همچنین افزود: هیچ مشکلی در تأمین روغن کشور وجود ندارد و 300 میلیون دلار برای واردات روغن اختصاص یافته است.
ساداتینژاد افزود: تا 50 درصد میتوانیم نهادههای خود را در کشور تأمین و بقیه را از طریق خوراک آماده یا واردات تهیه کنیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا ارز ترجیحی نهادههای دامی سال آینده اختصاص مییابد؟ گفت: تا الان حذف ارز ترجیحی در کمیسیون تلفیق رأی نیاورده است. ساداتینژاد درباره اینکه چه برنامهای برای احیای برنامه خودکفایی گندم دارید؟ گفت: سال گذشته با مشکل خشکسالی مواجه بودیم و 4.6 میلیون تن گندم خریدیم و بقیه را وارد کردیم، برای سال آینده در ابتدای فصل قیمت را طبق قانون کیلویی 7500 تومان تعیین کردیم.
وی با بیان اینکه مهمترین برنامه ما برای افزایش تولید گندم، کشاورزی و تولید قراردادی است، گفت: در شرایط فعلی احتمالاً بسیاری از کشاورزان به دلیل کمبود نقدینگی نتوانند نهاده مورد نیاز خود را تهیه کنند و تولیدشان پایین بیاید اما با کشاورزی قراردادی میتوان تولید را افزایش داد که تنها یک درصد کشاورزی کشور قراردادی است اما در دنیا این رقم تا 90 درصد است؛ اکنون 250 هزار هکتار قرارداد بسته شده و قرار است سال آینده بیش از 2 میلیون هکتار زمین گندم کشور به روش قراردادی تولید شود.
در همین خصوص جواد ساداتینژاد دیروز در نشست خبری به مناسبت ایام دهه فجر، ضمن تبریک و گرامیداشت این ایام، درباره تمهیدات لازم برای تأمین مواد غذایی شب عید اظهار داشت: از آبانماه امسال تأمین کالاهای مورد نیاز نوروز را شروع کردیم و تلاش ما این است که 50 درصد میوه مورد نیاز را از طریق سیستم هوشمند توزیع کنیم، این تجربه جهانی دارد و میتواند در تنظیم بازار تأثیر بسیار مثبتی داشته باشد. وی درباره تنظیم بازار گفت: تنظیم بازار محصولات کشاورزی زمانبر است، معمولاً برنامهریزیهای ما در سال 1401 خودش را نشان میدهد اما تلاش میکنیم به کمک اتحادیهها بازار را کنترل کنیم، مثلاً در مورد برنج که میزان کافی کشت داشته باشیم یک برنامه زراعی مدتدار است، بعضی موقع هم اقلیم تأثیر میگذارد، در سیل اخیر 50 هزار تن سیبزمینی خود را از دست دادیم اما قول میدهم که به کمک کشاورزان امنیت بر بازار حاکم باشد.
وزیر جهاد کشاورزی درباره اینکه انتقاداتی درحوزه برنج وجود داشته است و عدهای برآورد از تولید را دقیق نمیدانستند و دخالت دولت در بازار را خیلی مؤثر نمیدانند، گفت: بیش از دو میلیون تن برنج تولید و یک میلیون تن هم وارد میکنیم، در سال گذشته هم دچار خشکسالی بودیم و بین 20 تا 30 درصد در تولید برنج ایرانی کاهش داشتیم و این روی بازار تأثیر میگذارد. اما در برنج خارجی کسری را جبران میکنیم علاوه بر آن ذخایر راهبردی هم داریم و هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. ساداتینژاد ادامه داد: توزیع هوشمند هم در استانهای کشور و تهران درب منزل انجام میشود، توزیع برنج ایرانی هم از دیروز به صورت هوشمند شروع شده است.
وزیر جهاد کشاورزی در پاسخ به اینکه قرار بود برای جلوگیری از واردات برنج از تهاتر نفت استفاده شود و قرار بود قرارگاه خاتم این کار را انجام دهد اما این موضوع تکذیب شد، گفت: ما در استانهای شمالی میتوانیم یک میلیون کسری برنج را که امروز داریم تولید کنیم، برای این کار باید 2.2 میلیون هکتار از اراضی را زهکشی کنیم که 800 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد؛ این اعتبار را از طریق فاینانس و کنسرسیومهای داخلی و تهاتر نفت پیگیری میکنیم و مذاکره در این باره انجام شده که از ظرفیتهای قرارگاه خاتم هم برای اجرای پروژه استفاده کنیم. وی درباره دخالت وزارت جهاد کشاورزی در بازار هم گفت: علاقهای به این کار نداریم و با اتحادیهها کار را پیش میبریم و میخواهیم بازار را به آنها واگذار کنیم اما این کار نیاز به زمان دارد.وی همچنین گفت: 600 هزار تن سیب زمینی در انبارها وجود دارد و سیب زمینی جنوب هم وارد میشود و هیچ مشکلی وجود ندارد. اما کلاً باید بدانیم که کشاورزی یک بنگاه اقتصادی است و واردات و صادرات هر دو باید باشد.
وزیر جهاد کشاورزی درباره پیشنهاد رئیس سازمان حفاظتمحیط زیست درباره ادغام سازمان جنگلها با سازمان حفاظتمحیط زیست، گفت: این تنها یک پیشنهاد است و البته موضوع جدیدی نیست و در سالهای گذشته هم اخباری از این دست درباره ادغامها وجود داشته و تا به امروز به نتیجه نرسیده است؛ از نظر ما محیط زیست حوزه نظارتی است، اما سازمان منابع طبیعی یک سازمان اجرایی است و با این پیشنهاد ادغام ارتقایی برای دو بخش انجام نمیشود. ساداتینژاد همچنین افزود: هیچ مشکلی در تأمین روغن کشور وجود ندارد و 300 میلیون دلار برای واردات روغن اختصاص یافته است.
ساداتینژاد افزود: تا 50 درصد میتوانیم نهادههای خود را در کشور تأمین و بقیه را از طریق خوراک آماده یا واردات تهیه کنیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا ارز ترجیحی نهادههای دامی سال آینده اختصاص مییابد؟ گفت: تا الان حذف ارز ترجیحی در کمیسیون تلفیق رأی نیاورده است. ساداتینژاد درباره اینکه چه برنامهای برای احیای برنامه خودکفایی گندم دارید؟ گفت: سال گذشته با مشکل خشکسالی مواجه بودیم و 4.6 میلیون تن گندم خریدیم و بقیه را وارد کردیم، برای سال آینده در ابتدای فصل قیمت را طبق قانون کیلویی 7500 تومان تعیین کردیم.
وی با بیان اینکه مهمترین برنامه ما برای افزایش تولید گندم، کشاورزی و تولید قراردادی است، گفت: در شرایط فعلی احتمالاً بسیاری از کشاورزان به دلیل کمبود نقدینگی نتوانند نهاده مورد نیاز خود را تهیه کنند و تولیدشان پایین بیاید اما با کشاورزی قراردادی میتوان تولید را افزایش داد که تنها یک درصد کشاورزی کشور قراردادی است اما در دنیا این رقم تا 90 درصد است؛ اکنون 250 هزار هکتار قرارداد بسته شده و قرار است سال آینده بیش از 2 میلیون هکتار زمین گندم کشور به روش قراردادی تولید شود.

چشم امید نخلداران به پتروشیمیها
زهره توکلی
خبرنگار
نخلداران بوشهر برای صادرات خرمای این بندر جنوبی نیاز به «آب» دارند. خرما و گوجه خارج از فصل دو محصول استراتژیک بوشهر است. همین مسأله دولت را در سال 95 به سوی «طرح نخلستان» برد تا با نگاه کلان اقتصاد مقاومتی بتواند راه صادرات خرمای بوشهر به کشورهای مختلف از جمله بنگلادش را باز کند. مسئولان میز خرمای کشور برای بازاریابی و صادرات خرمای بوشهر به دنبال همکاری مالی پتروشیمیها در ساحل خلیج فارس هستند.
استان بوشهر سومین تولیدکننده خرمای کشور است. این استان سالانه حدود 165 تا 170 هزار تن محصول خرما را تولید و برای مصرف روزانه داخلی بوشهر و سایر استانهای کشور و نیز خارج از کشور روانه بازار میکند. عمده تولید خرمای استان بوشهر نیز از شهرستانهایی نظیر دشتستان و تنگستان به دست میآید. در مجموع سهم این استان از تولید خرمای کشور 15 درصد است. لذا به تازگی استاندار عنوان و تأکید کرده که از سرمایهگذاری در حوزه نخل و خرما، حمایت خواهد کرد.
مدیرکل دفتر جذب و حمایت از سرمایهگذاری استانداری بوشهر در اینباره به «ایران» گفت: استان بوشهر در بخش کشاورزی 2 محصول استراتژیک دارد که شامل گوجه فرنگی خارج فصل و صیفی جات و خرما با تولید سالانه 800 هزار تن میشود.
دکتر رسول رستمی افزود: در این استان حدود 6 میلیون اصله نخل وجود دارد که بخش عمده آن در شهرستان بزرگ دشتستان قرار دارد و شهرستانهای تنگستان، جم و دشتی هم جزو شهرستانهای مهم تولیدکننده محصول خرمای استان محسوب میشوند. وی درباره بستههای حمایتی دولتی در حوزه نخل و خرما در استان اظهار داشت: دولت طرح کلان اقتصاد مقاومتی استان را به موضوع خرما اختصاص داده و طرحی را با عنوان «طرح نخلستان» در نظر گرفته که این طرح شامل طرح احداث سد دالکی، آبیاری تحت فشار وکانالهای آب و تغییر واریته [گونه های کشت] خرما، نوسازی و بازسازی نخل میشود. این طرح مجموعه بسیار بزرگی است که از سال 95 با سرمایهگذاری بیش از 3هزار میلیارد تومان آغاز شده و هماکنون این طرح در بخشهای مختلف کشاورزی، حوزه زیرساختی و نیز تسهیلاتی در حال انجام است.
این مسئول با اشاره به اینکه در حوزه صنایع تبدیلی این محصول، واحدهای بستهبندی استان با ظرفیت 86 هزار تن خرما در حال فعالیت هستند، اضافه کرد: در راستای حمایت از حوزه خرما در استان بوشهر، هرساله در فصل پاییز نمایشگاه و همایشهای مربوط به این محصول و همچنین «میز خرما» در استان برگزار میشود. یعنی هم شامل نمایشگاه عرضه محصولات خرما میشود و هم شامل همایش سرمایهگذاری خرماست. در کنار اینها، «میز خرمای کشور» نیز در استان بوشهر است یعنی جایی که تصمیمات مدیریتی کلان درباره بخشهای مختلف مربوط به حل مشکل خرما در زمینههای تولید، فرآوری و صادرات اتخاذ میشود.
رستمی گفت: حمایتهایی نیز در بخش تأمین مالی در حوزه خرما انجام میشود به گونهای که بر اساس آن یک چهارم میزان بودجه بخش کشاورزی باید به خرما اختصاص داده شود.
وی افزود: در بحث صادرات نیز رایزنیهایی با کشورهای مختلف انجام میشود. به طور مثال در نمایشگاه خرمای امسال، سفیر کشور بنگلادش نیز حضور داشت که در بحث قراردادها و... برنامهریزیهایی صورت گرفت.
رستمی با اشاره به اینکه علاوه بر اینها، حمایتهای دیگری نیز از سوی وزارت صمت در بحث خرما با هدف افزایش خط تولید و تسهیل در تأمین بازار و صادرات صورت میگیرد. بخش عمدهای از واحدهای بسته بندی خرما از ظرفیتهای تسهیلاتی ارزان قیمت استفاده کردهاند. لذا در این زمینه رشد خوبی داشتهایم. همچنین اقداماتی هم در راستای رفع مشکلات واحدهای تولیدی موجود انجام شده است که نوعی حمایت از محصول استراتژیک خرما محسوب میشود.
وی اظهار داشت: یکی از ظرفیتهای دیگری که استان بوشهر نیز خواستار آن است، طرح و برنامه «کشاورزی قراردادی» است که برنامه شاخص وزیر کشاورزی هم بوده است. همچنین برای تأمین مالی از طریق قرارداد مزرعه هم پیگیر هستیم تا از این طریق حدود 100 میلیارد تومان تسهیلات تأمین کنیم. برنامه «کشاورزی قراردادی» روشی است که بر اساس آن، شرکتهایی که کار بستهبندی محصول را هم انجام میدهند، تسهیلاتی را از بانک گرفته و بهموقع به باغدار می دهند و در نهایت محصول را از باغدار تحویل میگیرند. این روش هم به تضمین بازار محصول برای کشاورز و هم به افزایش سطح کیفی محصول کمک میکند. البته کشاورزی قراردادی هماکنون به صورت محدود و سنتی در حال انجام است.
مدیرکل دفتر جذب و حمایت از سرمایهگذاری استانداری بوشهر گفت: اقدامی هم بهتازگی شروع کردهایم که از طریق آن قرار است منابع پتروشیمیها به بانک تخصصی کشاورزی استان بوشهر تزریق شود تا از طریق این روش بتوانیم ظرفیت تسهیلات در بخش کشاورزی را به صورت عام و بخش خرما را به صورت خاص افزایش دهیم. در این زمینه با یکی از شرکتهای پتروشیمی در مرحله تفاهمنامه هستیم که امید است تا آخر امسال انجام شود. در صورت انجام تفاهم، حدود 500 میلیارد تومان به بانک کشاورزی تزریق خواهد شد.
وی با بیان اینکه 30 تا 40درصد خرمای تولیدی استان بوشهر به خارج از کشور صادر میشود، درباره مشکل عمده حوزه خرما اظهار داشت: بر اساس آمارها و اطلاعات موجود، گرچه در بحث بسته بندی و فرآوری خرما مشکل داریم اما مشکلات اصلی ما بیشتر به حوزه بازارشناسی و بازاریابی مربوط میشود. به طور نمونه، بنگلادش که کشوری مسلمان است میتواند بازار خوبی برای خرمای ما باشد. لذا اگر بتوانیم حتی فقط در زمانهایی نظیر ماه مبارک رمضان به آنها محصول خرما را برسانیم میتواند در زمینه بازار و صادرات خرمای استان، کمک شایانی کند.
این مسئول افزود: حفظ بازار موجود بسیار مهم است. بنابراین از یکسو هم بازار مهم است و از سوی دیگر اگر ظرفیت آب نخیلات را افزایش ندهیم و تأمین نکنیم، میزان تولید و کیفیت محصول کاهش خواهد یافت. به همین جهت ضرورت دارد طرحهای تأمین آب نخیلات نظیر احداث سد دالکی، سد باغان، سد دشت پلنگ و... را تکمیل کنیم تا بتوانیم در بازار آینده نقش اصلی را داشته باشیم.
وی تصریح کرد: باید بتوانیم خرمای با قابلیت صادرات را برندسازی کرده و با کیفیت خوب بسته بندی کنیم. همچنین باید بتوانیم بازار هدف را برای خودمان مطمئن و دائمی کنیم.
خبرنگار
نخلداران بوشهر برای صادرات خرمای این بندر جنوبی نیاز به «آب» دارند. خرما و گوجه خارج از فصل دو محصول استراتژیک بوشهر است. همین مسأله دولت را در سال 95 به سوی «طرح نخلستان» برد تا با نگاه کلان اقتصاد مقاومتی بتواند راه صادرات خرمای بوشهر به کشورهای مختلف از جمله بنگلادش را باز کند. مسئولان میز خرمای کشور برای بازاریابی و صادرات خرمای بوشهر به دنبال همکاری مالی پتروشیمیها در ساحل خلیج فارس هستند.
استان بوشهر سومین تولیدکننده خرمای کشور است. این استان سالانه حدود 165 تا 170 هزار تن محصول خرما را تولید و برای مصرف روزانه داخلی بوشهر و سایر استانهای کشور و نیز خارج از کشور روانه بازار میکند. عمده تولید خرمای استان بوشهر نیز از شهرستانهایی نظیر دشتستان و تنگستان به دست میآید. در مجموع سهم این استان از تولید خرمای کشور 15 درصد است. لذا به تازگی استاندار عنوان و تأکید کرده که از سرمایهگذاری در حوزه نخل و خرما، حمایت خواهد کرد.
مدیرکل دفتر جذب و حمایت از سرمایهگذاری استانداری بوشهر در اینباره به «ایران» گفت: استان بوشهر در بخش کشاورزی 2 محصول استراتژیک دارد که شامل گوجه فرنگی خارج فصل و صیفی جات و خرما با تولید سالانه 800 هزار تن میشود.
دکتر رسول رستمی افزود: در این استان حدود 6 میلیون اصله نخل وجود دارد که بخش عمده آن در شهرستان بزرگ دشتستان قرار دارد و شهرستانهای تنگستان، جم و دشتی هم جزو شهرستانهای مهم تولیدکننده محصول خرمای استان محسوب میشوند. وی درباره بستههای حمایتی دولتی در حوزه نخل و خرما در استان اظهار داشت: دولت طرح کلان اقتصاد مقاومتی استان را به موضوع خرما اختصاص داده و طرحی را با عنوان «طرح نخلستان» در نظر گرفته که این طرح شامل طرح احداث سد دالکی، آبیاری تحت فشار وکانالهای آب و تغییر واریته [گونه های کشت] خرما، نوسازی و بازسازی نخل میشود. این طرح مجموعه بسیار بزرگی است که از سال 95 با سرمایهگذاری بیش از 3هزار میلیارد تومان آغاز شده و هماکنون این طرح در بخشهای مختلف کشاورزی، حوزه زیرساختی و نیز تسهیلاتی در حال انجام است.
این مسئول با اشاره به اینکه در حوزه صنایع تبدیلی این محصول، واحدهای بستهبندی استان با ظرفیت 86 هزار تن خرما در حال فعالیت هستند، اضافه کرد: در راستای حمایت از حوزه خرما در استان بوشهر، هرساله در فصل پاییز نمایشگاه و همایشهای مربوط به این محصول و همچنین «میز خرما» در استان برگزار میشود. یعنی هم شامل نمایشگاه عرضه محصولات خرما میشود و هم شامل همایش سرمایهگذاری خرماست. در کنار اینها، «میز خرمای کشور» نیز در استان بوشهر است یعنی جایی که تصمیمات مدیریتی کلان درباره بخشهای مختلف مربوط به حل مشکل خرما در زمینههای تولید، فرآوری و صادرات اتخاذ میشود.
رستمی گفت: حمایتهایی نیز در بخش تأمین مالی در حوزه خرما انجام میشود به گونهای که بر اساس آن یک چهارم میزان بودجه بخش کشاورزی باید به خرما اختصاص داده شود.
وی افزود: در بحث صادرات نیز رایزنیهایی با کشورهای مختلف انجام میشود. به طور مثال در نمایشگاه خرمای امسال، سفیر کشور بنگلادش نیز حضور داشت که در بحث قراردادها و... برنامهریزیهایی صورت گرفت.
رستمی با اشاره به اینکه علاوه بر اینها، حمایتهای دیگری نیز از سوی وزارت صمت در بحث خرما با هدف افزایش خط تولید و تسهیل در تأمین بازار و صادرات صورت میگیرد. بخش عمدهای از واحدهای بسته بندی خرما از ظرفیتهای تسهیلاتی ارزان قیمت استفاده کردهاند. لذا در این زمینه رشد خوبی داشتهایم. همچنین اقداماتی هم در راستای رفع مشکلات واحدهای تولیدی موجود انجام شده است که نوعی حمایت از محصول استراتژیک خرما محسوب میشود.
وی اظهار داشت: یکی از ظرفیتهای دیگری که استان بوشهر نیز خواستار آن است، طرح و برنامه «کشاورزی قراردادی» است که برنامه شاخص وزیر کشاورزی هم بوده است. همچنین برای تأمین مالی از طریق قرارداد مزرعه هم پیگیر هستیم تا از این طریق حدود 100 میلیارد تومان تسهیلات تأمین کنیم. برنامه «کشاورزی قراردادی» روشی است که بر اساس آن، شرکتهایی که کار بستهبندی محصول را هم انجام میدهند، تسهیلاتی را از بانک گرفته و بهموقع به باغدار می دهند و در نهایت محصول را از باغدار تحویل میگیرند. این روش هم به تضمین بازار محصول برای کشاورز و هم به افزایش سطح کیفی محصول کمک میکند. البته کشاورزی قراردادی هماکنون به صورت محدود و سنتی در حال انجام است.
مدیرکل دفتر جذب و حمایت از سرمایهگذاری استانداری بوشهر گفت: اقدامی هم بهتازگی شروع کردهایم که از طریق آن قرار است منابع پتروشیمیها به بانک تخصصی کشاورزی استان بوشهر تزریق شود تا از طریق این روش بتوانیم ظرفیت تسهیلات در بخش کشاورزی را به صورت عام و بخش خرما را به صورت خاص افزایش دهیم. در این زمینه با یکی از شرکتهای پتروشیمی در مرحله تفاهمنامه هستیم که امید است تا آخر امسال انجام شود. در صورت انجام تفاهم، حدود 500 میلیارد تومان به بانک کشاورزی تزریق خواهد شد.
وی با بیان اینکه 30 تا 40درصد خرمای تولیدی استان بوشهر به خارج از کشور صادر میشود، درباره مشکل عمده حوزه خرما اظهار داشت: بر اساس آمارها و اطلاعات موجود، گرچه در بحث بسته بندی و فرآوری خرما مشکل داریم اما مشکلات اصلی ما بیشتر به حوزه بازارشناسی و بازاریابی مربوط میشود. به طور نمونه، بنگلادش که کشوری مسلمان است میتواند بازار خوبی برای خرمای ما باشد. لذا اگر بتوانیم حتی فقط در زمانهایی نظیر ماه مبارک رمضان به آنها محصول خرما را برسانیم میتواند در زمینه بازار و صادرات خرمای استان، کمک شایانی کند.
این مسئول افزود: حفظ بازار موجود بسیار مهم است. بنابراین از یکسو هم بازار مهم است و از سوی دیگر اگر ظرفیت آب نخیلات را افزایش ندهیم و تأمین نکنیم، میزان تولید و کیفیت محصول کاهش خواهد یافت. به همین جهت ضرورت دارد طرحهای تأمین آب نخیلات نظیر احداث سد دالکی، سد باغان، سد دشت پلنگ و... را تکمیل کنیم تا بتوانیم در بازار آینده نقش اصلی را داشته باشیم.
وی تصریح کرد: باید بتوانیم خرمای با قابلیت صادرات را برندسازی کرده و با کیفیت خوب بسته بندی کنیم. همچنین باید بتوانیم بازار هدف را برای خودمان مطمئن و دائمی کنیم.

من خشونت را بازتولید نمیکنم
مهسا قوی قلب
خبرنگار
در روزهای اخیر اخبار قتلهای فجیعی بویژه از طریق رسانههای مجازی دست به دست شد. انتشار تصاویر مرتبط با قتل شهید رنجبر توسط فردی از اراذل و اوباش و دیگری هم چرخاندن سربریده زن 17 سالهای توسط همسرش-قاتل- در خیابانهای یکی از شهرهای ایران بهشدت فضای مجازی را ملتهب و احساسات عمومی را جریحهدار کرد. هر چند در هر دوی این قتلها، قاتلان به سرعت دستگیر شدند اما بحث مهمی که در حال حاضر باید به آن توجه و نگاه ویژه شود این است که چرا فیلمها و تصاویر دلخراش با این حجم بالا و بهراحتی بویژه در فضای مجازی و حتی برخی رسانههای دارای مجوز انتشار و گسترش پیدا میکند؟ بازتولید و انتشار چنین فیلمهایی سلامت روان جامعه را به خطر میاندازد. یکی دیگر از بحثها نیز در حوزه حقوقی و قضایی است که آیا بهتر نیست در چنین مواردی حکم به سرعت اعلام شود تا پاسخی به اذهان عمومی باشد؟
دکتر کامبیز نوروزی، حقوقدان با اشاره به اینکه قوه قضائیه میتواند ظرف یک هفته حکم صادر کند، به «ایران» میگوید: در هر جنایتی افکار عمومی آسیب میبیند و واکنشهای عاطفی به همراه دارد که طبیعی است، در همه دنیا هم اینگونه است؛ اما امر قضاوت باید فارغ از احساسات و واکنشهای گاه خشونتبار جامعه انجام شود. قضاوت باید درصدد اجرای عدالت و کشف حقیقت باشد. روان جامعه در بسیاری مواقع در اثر یک جنایت جریحهدار میشود و ممکن است واکنشهای تندی داشته باشد اما دادگاه باید خود را مستقل از اینگونه احساسات عمومی ببیند. در جنایتهای اخیر مانند قتل یک افسر نیروی انتظامی که به شهادت رسید و همچنین جنایت دو روز پیش در خوزستان، افکار عمومی جریحهدار شده است، دادگاه باید با رعایت تشریفات قانونی کار رسیدگی را در اسرع وقت انجام دهد، این در حالی است که سرعت در رسیدگی لازم است اما مقررات قانونی نسبت به متهم را هم نباید نادیده گرفت. به گفته او، صدور رأی و اجرای مجازات علیه یک جانی بخشی از برخورد با بزه است که بر عهده قوه قضائیه قرار دارد اما باید نگاه عمیقتری هم داشته باشیم و یک پرسش جدی را مطرح کنیم که در حال حاضر آمارهای کیفری محرمانه هستند اما شواهد حاکی از این است که از حیث جرمزایی شرایط در جامعه آن چنان که باید مساعد نیست. برنامهریزی و مقابله با این وضعیت مستلزم داشتن سیاست جنایی است. به این معنا که نظام برنامهریزی و قانونگذاری باید به این نکته توجه داشته باشد و بداند که هر برنامه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که قرار است، تدوین، تصویب و اجرا شود تا چه اندازه ممکن است جرمزا باشد. نظام برنامهریزی ما چنین دیدگاهی نداشته و دولتهای سابق به این مسأله توجه نداشتند، وضعیت موجود به ما میگوید که نظام برنامهریزی کشور و نظام قانونگذاری باید از این جهت بازنگری شود. نوروزی در ادامه اضافه میکند: مشارکت روانشناسان، حقوقدانان و جامعهشناسان در موضوع پیشگیری از وقوع جرم در برنامهریزیهای کشور بسیار مؤثر است، بحث پیشگیری و مقابله با بزهکاران و مجرمان بر عهده قوه قضائیه است اما از سوی دیگر با افزایش قضات و بازپرسان نمیتوان همه مشکلات را حل کرد و باید نطفههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جرم در کشور از بین برود و این کار هم باید توسط قانونگذار و نظام برنامهریزی کشور انجام شود. در همین دو جنایت اخیر هم باید پس از اثبات قطعی جرم، مجازات تعیین و اجرا شود اما در کنار آن مسأله اصلی که پیشگری از وقوع جرم است را هم باید مدنظرقرار دهیم.
مبتلایان خطرناک اختلالات شخصیتی در کشور یک درصد هم نیستند
دکترسعید بهزادی فرد، روانشناس نیز با تأکید بر این نکته که گروه افرادی که مبتلا به اختلالات شخصیتی خطرناک هستند در کشور زیر یک درصد است، به «ایران» توضیح میدهد: این قبیل افراد به دلیل برجسته بودن برخی از رفتارها مثل رفتارهای نمایشی بیشتر از سایرین دیده میشوند و این به منزله داشتن آمار بالا در آن اختلال در سطح جامعه نیست، تعداد این افراد در مقیاس کل جمعیت بسیار رقم پایینی را به خود اختصاص میدهد، این افراد به دلیل خاصیت رفتاری، برونریزی دارند. یعنی دوست دارند که بیشتر دیده شوند. شکی نیست که افراد جامعه به لحاظ آماری باید مراقب باشند که دچار خطای شناختی نشوند. آمارهای این افراد بالا نرفته و افزایشی نداشته، فقط در حال حاضر بیشتر دیده میشوند و خوشبختانه درصد بسیاری کمی از افراد دارای اختلالاتی هستند که دست به اعمال فجیع بزنند به گونهای که حتی به یک درصد هم نمیرسند. اما افراد بدبینی هم در جامعه وجود دارند که این قبیل خشونتها را گسترش میدهند، چنین افرادی که دارای خصوصیت ضداجتماعی هستند، دوست دارند دیده شوند و به عمد خشونت را در معرض نمایش عموم قرار میدهند، ضمن اینکه این عمل آسیبزا است اما باید به این امر هم واقف باشیم که نباید به هر اتفاق و حادثهای وزن داده و آن را به عموم جامعه تعمیم دهیم چرا که همانگونه که گفته شد، درصد افرادی که مبتلا به چنین مشکلات روانشناختی هستند، بسیار پایین است.
بهزادی فرد با بیان اینکه بحث انتشار اخبار، فیلم و امثال آنها باید مدیریت شود، میگوید: معمولاً فیلمهای آزاردهنده برای جذب مخاطب در رسانهها و فضاهای مجازی منتشر میشوند، باید هدفگذاری به نوعی باشند که با واقعیات همخوانی داشته باشند، هرچقدر هم بخواهیم مانع از انتشار این قبیل تصاویر حتی از تمامی خبرگزاریها و رسانههای رسمی شویم باز هم این احتمال وجود دارد که مردم عادی فیلمها و تصاویری که احساسات عمومی را جریحهدار میکنند، بازتولید کنند، اتفاقی که باید بیفتد این است که لازم است اتاق فکر وجود داشته باشد که در هنگام بروز این وقایع را خنثیسازی کنیم و در این خصوص باید از ظرفیتهای موجود بهترین استفاده را کنیم. سریعترین راه حل این است که از مخاطبین بخواهیم از بازتولید خشونت جلوگیری کنیم و زنجیره انتشار حوادث به صورت فردی قطع شود. حتی در این خصوص میتوان کمپینی راهاندازی کرد. مثلاً با عنوان «من خشونت را بازتولید نمیکنم» یا نظیر چنین نامهایی، چنین کمپینهایی میتوانند بسیار مؤثر عمل کنند.
بازتولید خشونت در رسانهها ممنوع!
دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد علوم ارتباطات و روزنامهنگاری هم با بیان این نکته که تمامی رسانههای معتبر و بینالمللی دنیا برای انتشار اخبار، شیوهنامه دارند، به «ایران» توضیح میدهد: در تمامی دنیا اخباری که بویژه به احساسات عمومی و جریحهدار شدن آنها مرتبط شده و بدآموزی داشته و الگوهای انحرافی در جامعه به دنبال دارد، بر اساس شیوهنامهها و دستورالعملهای مشخصی به خبرنگاران ابلاغ میشود و سردبیران هم بر نحوه انتشار آنها نظارت و کنترل دارند. در بسیاری از اتفاقات بینالمللی میبینیم که حتی وقتی حیوانی کشته میشود یا صحنه فجیعی وجود دارد، در رسانهها به هیچ عنوان نمایش داده نمیشوند. رسانهها نباید اخباری را که احساسات عمومی را جریحهدار میکنند، منتشر کنند، همه رسانهها باید در این خصوص کدهای حرفهای داشته باشند که هم خبرنگاران و هم سردبیران آنها را رعایت کنند.
به گفته فرقانی، حتی چنانچه فکر کنیم که کلاً سیاست و دستورالعملی وجود ندارد باید به بعد حرفهای روزنامهنگاری بازگردیم. مفهومی به نام مسئولیت اجتماعی روزنامهنگار وجود دارد که به رعایت رعایت چهارچوب اخلاق حرفهای باز میگردد. معمولاً اصول مشترکی در همه جای دنیا اعم از اینکه قانون مدونی وجود داشته باشد یا خیر در عرف عمومی روزنامهنگاری بینالمللی مبتنی بر اصول اخلاق حرفهای وجود دارد که همواره باید مد نظر باشد و رعایت شود. آنچه واضح است اینکه یک رسانه نباید خاطر مخاطبان را آزرده کند و عواطف آنها را جریحهدار سازد، اگر این موارد توسط رسانهای رعایت نشود، میتوان گفت که به نوعی توهین به جامعه مخاطبان صورت گرفته است. رسانهها و پایگاههای خبری باید چنین مواردی را مدنظر داشته باشند، البته در شبکههای اجتماعی ماجرا فرق میکند و ممکن است در برخی مواقع اخلاق حرفهای رعایت نشود، هرچند اولویت این است که در این فضاها هم اخلاقمداری رعایت شود. او در ادامه میافزاید: رسانههای رسمی، مطبوعات و تلویزیون باید شیوهنامههایی داشته باشند تا هم خبرنگاران از آن پیروی کنند و هم سردبیران نظارت کامل داشته باشند. درست است که یک جنجال خبری میتواند، رسانهای را به عنوان اولین انتشاردهنده آن خبر خاص به سرعت مطرح کند، اما در درازمدت باعث سلب اعتماد و فاصله گرفتن مخاطب از آن رسانه میشود. باید هم دستورالعمل مشترک بین تمامی رسانهها وجود داشته باشد و هم افراد پایبند به اخلاق حرفهای باشند. روزنامهنگاران هم باید توجه داشته باشند که مراعات خانوادههای آسیبدیده را بکنند و سبب خدشهدار شدن احساسات ایشان نشوند، در همین مورد اخیر روبهرو شدن فرزند شهید با قاتل پدرش درست نبود.
در گفتوگو با «ایران» تأکید شد
لزوم بازنگری قانون مطبوعات
مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی بر لزوم بازنگری قانون مطبوعات با توجه به الزامات دنیای رسانهای امروز تأکید کرد. ایمان شمسایی مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی در گفتوگو با «ایران» در پاسخ به این پرسش که با توجه به اتفاقات اخیر و قتلهایی که رخ داده و نحوه پوشش اخبار اینگونه فجایع در رسانهها، به نظر میرسد پروتکل رسانهای واضحی در این میان وجود ندارد، گفت: به یک معنا میتوان گفت قانون مطبوعات در ایران قدیمی است و هر ازچندگاهی الحاقیههایی به آن اضافه شده است. بهطور مثال آن زمان که قانون مطبوعات نوشته میشد حرفی از پایگاههای خبری نبود و الان با الحاقیه اعلام شده که هر جا در این قانون اسم مطبوعات آمده منظور رسانههای دارای مجوز است. در عین حال فضای رسانهای با سرعت در حال رشد است و با توجه به این سرعت هم قانون مطبوعات قدیمی به نظر میرسد و در حال بررسی این موضوع هستیم که یک بازنگری در این زمینه داشته باشیم.
وی در ادامه بیان کرد: البته در همین قانون فعلی مطبوعات در ماده 2 که به طور کامل مربوط به رسالتهای مطبوعات است در 5 بخش این موارد ذکر شده که یکی از آنها ترویج فرهنگ اسلامی و گسترش فضایل اخلاقی در جامعه است. حالا باید یک رسانهای فکر کند انتشار برخی فیلمها یا فایلهای صوتی با کدام فضیلت اخلاقی در جامعه همخوان است؟ توضیح برخی دوستان رسانهای این است که فضای مجازی بیحساب و کتاب است و برای عقب نماندن از این فضا و حفظ مرجعیت خود باید به سمت این موارد برویم اما باز همینجا نکته این است که وقتی یک رسانه شناسنامهدار مطلبی را منتشر میکند در واقع رسمیت میدهد به آن و محل تأیید بسیاری از افراد رجوع به رسانههای رسمی است. شمسایی گفت: پس نکته اول این است که قانون مطبوعات قدیمی است و نیاز به بازنگری دارد و نکته دیگر این است که در همین قانون هم در ماده دو، رسالت مطبوعات در واقع روشنکننده بسیاری از باید و نبایدهاست. نکته دیگر هم این است که در فضای اینترنت رسانه دارای مجوز و بیمجوز و سایت و خبرگزاری خیلی تفکیک روشنی ندارد اما کسانی که در حوزه رسانه فعالیت میکنند و خود را رکن چندم دموکراسی میدانند باید مشاوران مسئولان باشند و نباید اینگونه باشد که بیاخلاقی در فضای رسانه دیده شود که دنبال قانون گذاشتن برویم. وی در پایان با اشاره به اینکه در میان اعضای مجلس یازدهم شمار زیادی از رسانهایها حضور دارند گفت: به نظرم با وجود این حجم افراد رسانهای در مجلس میتوان امیدوار بود که یکبار این قانون با همکاری این عزیزان در مجلس و معاونت مطبوعاتی و نخبگان بازنگری جدی شود و باید توجه کنیم به گونهای قوانین را بگذاریم که پیش از آن نخبگان و جامعه را با آن همراه کنیم.
خبرنگار
در روزهای اخیر اخبار قتلهای فجیعی بویژه از طریق رسانههای مجازی دست به دست شد. انتشار تصاویر مرتبط با قتل شهید رنجبر توسط فردی از اراذل و اوباش و دیگری هم چرخاندن سربریده زن 17 سالهای توسط همسرش-قاتل- در خیابانهای یکی از شهرهای ایران بهشدت فضای مجازی را ملتهب و احساسات عمومی را جریحهدار کرد. هر چند در هر دوی این قتلها، قاتلان به سرعت دستگیر شدند اما بحث مهمی که در حال حاضر باید به آن توجه و نگاه ویژه شود این است که چرا فیلمها و تصاویر دلخراش با این حجم بالا و بهراحتی بویژه در فضای مجازی و حتی برخی رسانههای دارای مجوز انتشار و گسترش پیدا میکند؟ بازتولید و انتشار چنین فیلمهایی سلامت روان جامعه را به خطر میاندازد. یکی دیگر از بحثها نیز در حوزه حقوقی و قضایی است که آیا بهتر نیست در چنین مواردی حکم به سرعت اعلام شود تا پاسخی به اذهان عمومی باشد؟
دکتر کامبیز نوروزی، حقوقدان با اشاره به اینکه قوه قضائیه میتواند ظرف یک هفته حکم صادر کند، به «ایران» میگوید: در هر جنایتی افکار عمومی آسیب میبیند و واکنشهای عاطفی به همراه دارد که طبیعی است، در همه دنیا هم اینگونه است؛ اما امر قضاوت باید فارغ از احساسات و واکنشهای گاه خشونتبار جامعه انجام شود. قضاوت باید درصدد اجرای عدالت و کشف حقیقت باشد. روان جامعه در بسیاری مواقع در اثر یک جنایت جریحهدار میشود و ممکن است واکنشهای تندی داشته باشد اما دادگاه باید خود را مستقل از اینگونه احساسات عمومی ببیند. در جنایتهای اخیر مانند قتل یک افسر نیروی انتظامی که به شهادت رسید و همچنین جنایت دو روز پیش در خوزستان، افکار عمومی جریحهدار شده است، دادگاه باید با رعایت تشریفات قانونی کار رسیدگی را در اسرع وقت انجام دهد، این در حالی است که سرعت در رسیدگی لازم است اما مقررات قانونی نسبت به متهم را هم نباید نادیده گرفت. به گفته او، صدور رأی و اجرای مجازات علیه یک جانی بخشی از برخورد با بزه است که بر عهده قوه قضائیه قرار دارد اما باید نگاه عمیقتری هم داشته باشیم و یک پرسش جدی را مطرح کنیم که در حال حاضر آمارهای کیفری محرمانه هستند اما شواهد حاکی از این است که از حیث جرمزایی شرایط در جامعه آن چنان که باید مساعد نیست. برنامهریزی و مقابله با این وضعیت مستلزم داشتن سیاست جنایی است. به این معنا که نظام برنامهریزی و قانونگذاری باید به این نکته توجه داشته باشد و بداند که هر برنامه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که قرار است، تدوین، تصویب و اجرا شود تا چه اندازه ممکن است جرمزا باشد. نظام برنامهریزی ما چنین دیدگاهی نداشته و دولتهای سابق به این مسأله توجه نداشتند، وضعیت موجود به ما میگوید که نظام برنامهریزی کشور و نظام قانونگذاری باید از این جهت بازنگری شود. نوروزی در ادامه اضافه میکند: مشارکت روانشناسان، حقوقدانان و جامعهشناسان در موضوع پیشگیری از وقوع جرم در برنامهریزیهای کشور بسیار مؤثر است، بحث پیشگیری و مقابله با بزهکاران و مجرمان بر عهده قوه قضائیه است اما از سوی دیگر با افزایش قضات و بازپرسان نمیتوان همه مشکلات را حل کرد و باید نطفههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جرم در کشور از بین برود و این کار هم باید توسط قانونگذار و نظام برنامهریزی کشور انجام شود. در همین دو جنایت اخیر هم باید پس از اثبات قطعی جرم، مجازات تعیین و اجرا شود اما در کنار آن مسأله اصلی که پیشگری از وقوع جرم است را هم باید مدنظرقرار دهیم.
مبتلایان خطرناک اختلالات شخصیتی در کشور یک درصد هم نیستند
دکترسعید بهزادی فرد، روانشناس نیز با تأکید بر این نکته که گروه افرادی که مبتلا به اختلالات شخصیتی خطرناک هستند در کشور زیر یک درصد است، به «ایران» توضیح میدهد: این قبیل افراد به دلیل برجسته بودن برخی از رفتارها مثل رفتارهای نمایشی بیشتر از سایرین دیده میشوند و این به منزله داشتن آمار بالا در آن اختلال در سطح جامعه نیست، تعداد این افراد در مقیاس کل جمعیت بسیار رقم پایینی را به خود اختصاص میدهد، این افراد به دلیل خاصیت رفتاری، برونریزی دارند. یعنی دوست دارند که بیشتر دیده شوند. شکی نیست که افراد جامعه به لحاظ آماری باید مراقب باشند که دچار خطای شناختی نشوند. آمارهای این افراد بالا نرفته و افزایشی نداشته، فقط در حال حاضر بیشتر دیده میشوند و خوشبختانه درصد بسیاری کمی از افراد دارای اختلالاتی هستند که دست به اعمال فجیع بزنند به گونهای که حتی به یک درصد هم نمیرسند. اما افراد بدبینی هم در جامعه وجود دارند که این قبیل خشونتها را گسترش میدهند، چنین افرادی که دارای خصوصیت ضداجتماعی هستند، دوست دارند دیده شوند و به عمد خشونت را در معرض نمایش عموم قرار میدهند، ضمن اینکه این عمل آسیبزا است اما باید به این امر هم واقف باشیم که نباید به هر اتفاق و حادثهای وزن داده و آن را به عموم جامعه تعمیم دهیم چرا که همانگونه که گفته شد، درصد افرادی که مبتلا به چنین مشکلات روانشناختی هستند، بسیار پایین است.
بهزادی فرد با بیان اینکه بحث انتشار اخبار، فیلم و امثال آنها باید مدیریت شود، میگوید: معمولاً فیلمهای آزاردهنده برای جذب مخاطب در رسانهها و فضاهای مجازی منتشر میشوند، باید هدفگذاری به نوعی باشند که با واقعیات همخوانی داشته باشند، هرچقدر هم بخواهیم مانع از انتشار این قبیل تصاویر حتی از تمامی خبرگزاریها و رسانههای رسمی شویم باز هم این احتمال وجود دارد که مردم عادی فیلمها و تصاویری که احساسات عمومی را جریحهدار میکنند، بازتولید کنند، اتفاقی که باید بیفتد این است که لازم است اتاق فکر وجود داشته باشد که در هنگام بروز این وقایع را خنثیسازی کنیم و در این خصوص باید از ظرفیتهای موجود بهترین استفاده را کنیم. سریعترین راه حل این است که از مخاطبین بخواهیم از بازتولید خشونت جلوگیری کنیم و زنجیره انتشار حوادث به صورت فردی قطع شود. حتی در این خصوص میتوان کمپینی راهاندازی کرد. مثلاً با عنوان «من خشونت را بازتولید نمیکنم» یا نظیر چنین نامهایی، چنین کمپینهایی میتوانند بسیار مؤثر عمل کنند.
بازتولید خشونت در رسانهها ممنوع!
دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد علوم ارتباطات و روزنامهنگاری هم با بیان این نکته که تمامی رسانههای معتبر و بینالمللی دنیا برای انتشار اخبار، شیوهنامه دارند، به «ایران» توضیح میدهد: در تمامی دنیا اخباری که بویژه به احساسات عمومی و جریحهدار شدن آنها مرتبط شده و بدآموزی داشته و الگوهای انحرافی در جامعه به دنبال دارد، بر اساس شیوهنامهها و دستورالعملهای مشخصی به خبرنگاران ابلاغ میشود و سردبیران هم بر نحوه انتشار آنها نظارت و کنترل دارند. در بسیاری از اتفاقات بینالمللی میبینیم که حتی وقتی حیوانی کشته میشود یا صحنه فجیعی وجود دارد، در رسانهها به هیچ عنوان نمایش داده نمیشوند. رسانهها نباید اخباری را که احساسات عمومی را جریحهدار میکنند، منتشر کنند، همه رسانهها باید در این خصوص کدهای حرفهای داشته باشند که هم خبرنگاران و هم سردبیران آنها را رعایت کنند.
به گفته فرقانی، حتی چنانچه فکر کنیم که کلاً سیاست و دستورالعملی وجود ندارد باید به بعد حرفهای روزنامهنگاری بازگردیم. مفهومی به نام مسئولیت اجتماعی روزنامهنگار وجود دارد که به رعایت رعایت چهارچوب اخلاق حرفهای باز میگردد. معمولاً اصول مشترکی در همه جای دنیا اعم از اینکه قانون مدونی وجود داشته باشد یا خیر در عرف عمومی روزنامهنگاری بینالمللی مبتنی بر اصول اخلاق حرفهای وجود دارد که همواره باید مد نظر باشد و رعایت شود. آنچه واضح است اینکه یک رسانه نباید خاطر مخاطبان را آزرده کند و عواطف آنها را جریحهدار سازد، اگر این موارد توسط رسانهای رعایت نشود، میتوان گفت که به نوعی توهین به جامعه مخاطبان صورت گرفته است. رسانهها و پایگاههای خبری باید چنین مواردی را مدنظر داشته باشند، البته در شبکههای اجتماعی ماجرا فرق میکند و ممکن است در برخی مواقع اخلاق حرفهای رعایت نشود، هرچند اولویت این است که در این فضاها هم اخلاقمداری رعایت شود. او در ادامه میافزاید: رسانههای رسمی، مطبوعات و تلویزیون باید شیوهنامههایی داشته باشند تا هم خبرنگاران از آن پیروی کنند و هم سردبیران نظارت کامل داشته باشند. درست است که یک جنجال خبری میتواند، رسانهای را به عنوان اولین انتشاردهنده آن خبر خاص به سرعت مطرح کند، اما در درازمدت باعث سلب اعتماد و فاصله گرفتن مخاطب از آن رسانه میشود. باید هم دستورالعمل مشترک بین تمامی رسانهها وجود داشته باشد و هم افراد پایبند به اخلاق حرفهای باشند. روزنامهنگاران هم باید توجه داشته باشند که مراعات خانوادههای آسیبدیده را بکنند و سبب خدشهدار شدن احساسات ایشان نشوند، در همین مورد اخیر روبهرو شدن فرزند شهید با قاتل پدرش درست نبود.
در گفتوگو با «ایران» تأکید شد
لزوم بازنگری قانون مطبوعات
مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی بر لزوم بازنگری قانون مطبوعات با توجه به الزامات دنیای رسانهای امروز تأکید کرد. ایمان شمسایی مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی در گفتوگو با «ایران» در پاسخ به این پرسش که با توجه به اتفاقات اخیر و قتلهایی که رخ داده و نحوه پوشش اخبار اینگونه فجایع در رسانهها، به نظر میرسد پروتکل رسانهای واضحی در این میان وجود ندارد، گفت: به یک معنا میتوان گفت قانون مطبوعات در ایران قدیمی است و هر ازچندگاهی الحاقیههایی به آن اضافه شده است. بهطور مثال آن زمان که قانون مطبوعات نوشته میشد حرفی از پایگاههای خبری نبود و الان با الحاقیه اعلام شده که هر جا در این قانون اسم مطبوعات آمده منظور رسانههای دارای مجوز است. در عین حال فضای رسانهای با سرعت در حال رشد است و با توجه به این سرعت هم قانون مطبوعات قدیمی به نظر میرسد و در حال بررسی این موضوع هستیم که یک بازنگری در این زمینه داشته باشیم.
وی در ادامه بیان کرد: البته در همین قانون فعلی مطبوعات در ماده 2 که به طور کامل مربوط به رسالتهای مطبوعات است در 5 بخش این موارد ذکر شده که یکی از آنها ترویج فرهنگ اسلامی و گسترش فضایل اخلاقی در جامعه است. حالا باید یک رسانهای فکر کند انتشار برخی فیلمها یا فایلهای صوتی با کدام فضیلت اخلاقی در جامعه همخوان است؟ توضیح برخی دوستان رسانهای این است که فضای مجازی بیحساب و کتاب است و برای عقب نماندن از این فضا و حفظ مرجعیت خود باید به سمت این موارد برویم اما باز همینجا نکته این است که وقتی یک رسانه شناسنامهدار مطلبی را منتشر میکند در واقع رسمیت میدهد به آن و محل تأیید بسیاری از افراد رجوع به رسانههای رسمی است. شمسایی گفت: پس نکته اول این است که قانون مطبوعات قدیمی است و نیاز به بازنگری دارد و نکته دیگر این است که در همین قانون هم در ماده دو، رسالت مطبوعات در واقع روشنکننده بسیاری از باید و نبایدهاست. نکته دیگر هم این است که در فضای اینترنت رسانه دارای مجوز و بیمجوز و سایت و خبرگزاری خیلی تفکیک روشنی ندارد اما کسانی که در حوزه رسانه فعالیت میکنند و خود را رکن چندم دموکراسی میدانند باید مشاوران مسئولان باشند و نباید اینگونه باشد که بیاخلاقی در فضای رسانه دیده شود که دنبال قانون گذاشتن برویم. وی در پایان با اشاره به اینکه در میان اعضای مجلس یازدهم شمار زیادی از رسانهایها حضور دارند گفت: به نظرم با وجود این حجم افراد رسانهای در مجلس میتوان امیدوار بود که یکبار این قانون با همکاری این عزیزان در مجلس و معاونت مطبوعاتی و نخبگان بازنگری جدی شود و باید توجه کنیم به گونهای قوانین را بگذاریم که پیش از آن نخبگان و جامعه را با آن همراه کنیم.

اُمیکرون سرماخوردگی نیست
محمد معصومیان
گزارش نویس
اُمیکرون مانند لولوی سیاه داخل کمد، به جان کودکان افتاده است تا ثابت کند نمیگذارد هیچ رده سنی از تجربه تلخش بینصیب بماند. حالا کووید 19 با چهرهای جدید به روز شده است با میزان سرایت چندبرابری و البته درگیر کردن بیشتر کودکان و نوزادانی که از پروتکلها و فاصلهگذاری اجتماعی چیزی نمیدانند. عکسها و ویدیوهای بیمارستانهای شهرهای مختلف مانند اصفهان، قم و تهران نشان از پر شدن تختها توسط کودکان دارد. آنطور که علیرضا اولیایی منش، معاون بهداشت ستاد مقابله با کرونا چندی پیش گفت: «در حال حاضر بیشتر بیماران کودکان هستند.»
همین چند روز پیش وقتی از جلوی درمانگاهی رد میشدم مادری را دیدم که کودکی تقریباً 5 یا 6 ساله پیچیده در پتویی صورتی را در آغوش گرفته بود و به سمت درمانگاه میبرد. مادر با چشمانی قرمز از اشک پشت دختربچه که سرفه امانش را بریده بود ماساژ میداد و آرام آرام به سمت درمانگاه قدم برمیداشت. لحظات سختی برای مادر و کودک بود. نگرانی و تشویش را میشد در چشمان مادر دید و چه چیز غم انگیزتر از کودکی که بیماری رمق خنده و شیطنت را از او گرفته است. با چند خانواده که کودکانشان درگیر سویه جدید کرونا شدهاند صحبت کردیم تا شاید نگرانی و تجربیات آنها به کار خانوادههایی بیاید که علائم کرونا را جدی نمیگیرند و به قول دکتر مائده معتدل پزشک اطفال: «تصور میکنند یک سرماخوردگی ساده است و با درمانهای تجربی و خانگی ماجرا را حل میکنند.»برای مژگان آن دوشنبه هم مانند روزهای دیگر بود، کمی خسته از کار و بیحوصله برای حرف زدن با ارباب رجوع تا اینکه چشمش به تماس تلفنی از مهدکودک دخترش افتاد. خانم مربی از پشت گوشی به او اطلاع میدهد که ماهور دختر 3 سالهاش تب کرده است. مژگان تعریف میکند هراسان خود را به مهدکودک میرساند: «سریع به خانه رساندمش و چند جور قرص به او دادم که کمی بهتر شد اما سرفه میکرد. فردا هم همان حالتها تکرار شد و شب هرچه به او دادیم بالا آورد. اول فکر کردم یک سرماخوردگی ساده است و با قرصهای همیشگی برطرف میشود اما وقتی دو روز گذشت و دیدم حالش اصلاً بهتر نشده با همسرم او را به بیمارستان بردیم.»بیمارستان طالقانی تهران پر از خانوادههایی بود که مانند مژگان نگران فرزندان خود بودند: «آنقدر شلوغ بود که یک ساعت نشستیم تا نوبت شد. دکتر بعد از معاینه، گفت کووید 19 است. خودم هم آبریزش بینی داشتم که دکتر گفت شما هم مبتلا شدهاید اما چون سه دوز واکسن زدهاید علائم کمی دارید.» او تعریف میکند که با ترس از دکتر میپرسد که ممکن است خطر جدی باشد و دکتر در جواب میگوید هنوز نشان از مرگ و میر بالا در اُمیکرون دیده نشده و همین جمله خیال او را راحت کرد.
او همان شب دارو گرفت و دخترش 7 روز بعد بالاخره سرحال شد: «دخترم از دختر همسایه گرفته بود و او هم از پسرداییاش که به مهدکودک میرفت.»محبوبه بعد از به دنیا آمدن دوقلوها راهی جز دست کشیدن از شغل و ماندن در خانه نداشت. پسر بزرگش 7 ساله است و دوقلوها یک سال و نیمه هستند و در اوج کرونا به دنیا آمدهاند. مجبوبه تعریف میکند: «یک روز دیدم یکی از دوقلوها انگار تمام آب بدنش را از دست داده و بیجان شده. اولش گفتیم که دکتر نبریم لابد یک مشکل عادی است و حل میشود. راستش در این وضعیت کرونا خود دکتر بردن هم اتفاق ترسناکی برای والدین است و آدم فکر میکند آنجا چون بچهها سرفه و عطسه میکنند چهار تا بیماری دیگر هم ردوبدل میشود. برای همین گفتیم کمی صبر کنیم بعد دکتر ببریم.»بعد که تصمیم میگیرند پیش پزشک بروند، این بار بیمارستانها مریض زیر دو سال را نمیپذیرند و این باعث میشود درمراکز درمانی دیگر ازدحام شود: «دنبال بیمارستان دویدن درحالی که بچه اسهال است و نیاز به عوض کردن دارد واقعاً سخت است. حدود 8 بیمارستان سر زدیم که هیچ کدام قبول نمیکردند تا یک بیمارستان خصوصی که دکتر اطفال داشت قبول کرد اما داروی خاصی به بچه ندادند. از فردای آن روز قل دیگر هم بیمار و همان سناریو دوباره تکرار شد. دیگر مجبور شدیم همان روز آنها را پیش پزشکی که از ابتدا تحت نظر او بودند ببریم که دارو نوشت و درمان شروع شد.»
دیدن فرزندانی که حتی نای راه رفتن و جنب و جوش ندارند کار راحتی نیست. جدا از دیدن تن کوچک و رنجورشان آنها زبانی برای هشدار دادن زمان استفراغ ندارند یا برای اسهال راهی دستشویی نمیشوند. به قول مجبوبه: «شرایط خانه طوری است که هر لحظه انفجاری صورت میگیرد و باید به هوش بود.» محبوبه آنقدر درگیر و نگران بود که دیگر یادش میرفت ناهار بخورد یا حمام برود: «چند روز بعد همسرم و بعد خودم درگیر بیماری شدیم و فقط خدا را شکر کردم که پسر بزرگم رفته بود خانه مادربزرگش.» بالاخره با همه سختیها و مراقبتها روزهای آخری است که محبوبه مشغول پرستاری است و اوضاع برای فرزندانش بهتر شده اما هنوز خودش و همسرش درگیر اُمیکرون هستند، هرچند خفیف: «راستش این بیماری واقعاً غافلگیرکننده است و آنقدر شبیه سرماخوردگی است که آدم به اشتباه میافتد. حالا فکر میکنم کاش زودتر بچهها را پیش پزشک میبردم.»
زهرا از حرفها و قضاوتهای دیگران خسته است، از اینکه هر روز از اطرافیان بشنود که میپرسند چه شد بچه کرونا گرفت؟ نکند جایی بردی یا میهمانی رفتی؟ اما با همه این حرفها او و همسرش از امیرعلی تنها فرزندشان اُمیکرون گرفتهاند. زهرا میگوید: «راستش دلم میخواهد به مردم بگویید این بیماری سرماخوردگی نیست و وقتی بچه مریض است نباید میهمان دعوت کرد یا به میهمانی رفت. یکی از اقوام، ما را به میهمانی دعوت کرد. من میدانستم فرزندش کمی ناخوش است اما دائم میگفت چیزی نیست دارو خورده و حالش خوب خوب است ولی بعد از آن میهمانی بچه من هم مریض شد. واقعاً چرا بعد از دو سال هنوز مردم این بیماری را جدی نمیگیرند؟»
او معتقد است مادرها در تمام تاریخ خوشبختتر از حالا بودهاند: «درست است خسته بودند اما هنگام بیماری کودک همه خانواده کمک میکردند؛ فامیل هم میآمدند و دلگرمی می دادند اما حالا مادرها تنهای تنها هستند.» همسرش از پشت تلفن با خنده میگوید: «این دو سال که امیرعلی متولد شده و کرونا هم شروع شده هر روز مثل آتش نشانها منتظر آژیر هستم تا از سر کار بپرم بیایم خانه، در واقع این گوش به زنگ بودن باعث شده اضطراب بیشتری متحمل بشویم.»
دکتر مائده معتدل پزشک اطفال از بالا رفتن تعداد مراجعه کنندگان به بیمارستان کودکان در پیک جدید سویه اُمیکرون میگوید، از کودکانی که با علائم تنفسی زیادی مانند عطسه، سرفه، گلو درد، بدن درد، تب و سردرد بستری یا بهصورت سرپایی درمان میشوند: «جدا از این علائم کودکانی هم با علائم گوارشی مانند اسهال و استفراغ به بیمارستان مراجعه میکنند. اما عمده مریضهای مراجعه کننده به بیمارستان ما با علائم تنفسی هستند.»
دکتر معتدل توصیه میکند که خانوادهها با دیدن اولین علامت هرچه سریعتر کودک خود را به پزشک برسانند:«متأسفانه بعضی خانوادهها فکر میکنند این یک سرماخوردگی ساده است و دست به درمانهای تجربی و خانگی میزنند، شاید یک بزرگسال بتواند در خانه با خوردن قرص و استراحت بیماری را مدیریت کند اما بعضی از علائم کودک برای خانواده ناشناخته است و باید با دیدن هر علامتی به پزشک مراجعه کنند. خانوادهها هر علامتی مبنی بر سرماخوردگی را باید به حساب اُمیکرون بگذارند. از آن جهت باید جدی گرفته شود چون قابلیت سرایت بالایی دارد و براحتی میتواند به بزرگسالان و کودکان دیگر انتقال پیدا کند و افراد بیشتری را درگیر کند.»کرونا دیگر انتخابی باقی نگذاشته است. پرهیز از دورهمی و رفت و آمد در محیطهای شلوغ و هوشیار بودن در برابر بیماری تنها راه سالم ماندن است.
گزارش نویس
اُمیکرون مانند لولوی سیاه داخل کمد، به جان کودکان افتاده است تا ثابت کند نمیگذارد هیچ رده سنی از تجربه تلخش بینصیب بماند. حالا کووید 19 با چهرهای جدید به روز شده است با میزان سرایت چندبرابری و البته درگیر کردن بیشتر کودکان و نوزادانی که از پروتکلها و فاصلهگذاری اجتماعی چیزی نمیدانند. عکسها و ویدیوهای بیمارستانهای شهرهای مختلف مانند اصفهان، قم و تهران نشان از پر شدن تختها توسط کودکان دارد. آنطور که علیرضا اولیایی منش، معاون بهداشت ستاد مقابله با کرونا چندی پیش گفت: «در حال حاضر بیشتر بیماران کودکان هستند.»
همین چند روز پیش وقتی از جلوی درمانگاهی رد میشدم مادری را دیدم که کودکی تقریباً 5 یا 6 ساله پیچیده در پتویی صورتی را در آغوش گرفته بود و به سمت درمانگاه میبرد. مادر با چشمانی قرمز از اشک پشت دختربچه که سرفه امانش را بریده بود ماساژ میداد و آرام آرام به سمت درمانگاه قدم برمیداشت. لحظات سختی برای مادر و کودک بود. نگرانی و تشویش را میشد در چشمان مادر دید و چه چیز غم انگیزتر از کودکی که بیماری رمق خنده و شیطنت را از او گرفته است. با چند خانواده که کودکانشان درگیر سویه جدید کرونا شدهاند صحبت کردیم تا شاید نگرانی و تجربیات آنها به کار خانوادههایی بیاید که علائم کرونا را جدی نمیگیرند و به قول دکتر مائده معتدل پزشک اطفال: «تصور میکنند یک سرماخوردگی ساده است و با درمانهای تجربی و خانگی ماجرا را حل میکنند.»برای مژگان آن دوشنبه هم مانند روزهای دیگر بود، کمی خسته از کار و بیحوصله برای حرف زدن با ارباب رجوع تا اینکه چشمش به تماس تلفنی از مهدکودک دخترش افتاد. خانم مربی از پشت گوشی به او اطلاع میدهد که ماهور دختر 3 سالهاش تب کرده است. مژگان تعریف میکند هراسان خود را به مهدکودک میرساند: «سریع به خانه رساندمش و چند جور قرص به او دادم که کمی بهتر شد اما سرفه میکرد. فردا هم همان حالتها تکرار شد و شب هرچه به او دادیم بالا آورد. اول فکر کردم یک سرماخوردگی ساده است و با قرصهای همیشگی برطرف میشود اما وقتی دو روز گذشت و دیدم حالش اصلاً بهتر نشده با همسرم او را به بیمارستان بردیم.»بیمارستان طالقانی تهران پر از خانوادههایی بود که مانند مژگان نگران فرزندان خود بودند: «آنقدر شلوغ بود که یک ساعت نشستیم تا نوبت شد. دکتر بعد از معاینه، گفت کووید 19 است. خودم هم آبریزش بینی داشتم که دکتر گفت شما هم مبتلا شدهاید اما چون سه دوز واکسن زدهاید علائم کمی دارید.» او تعریف میکند که با ترس از دکتر میپرسد که ممکن است خطر جدی باشد و دکتر در جواب میگوید هنوز نشان از مرگ و میر بالا در اُمیکرون دیده نشده و همین جمله خیال او را راحت کرد.
او همان شب دارو گرفت و دخترش 7 روز بعد بالاخره سرحال شد: «دخترم از دختر همسایه گرفته بود و او هم از پسرداییاش که به مهدکودک میرفت.»محبوبه بعد از به دنیا آمدن دوقلوها راهی جز دست کشیدن از شغل و ماندن در خانه نداشت. پسر بزرگش 7 ساله است و دوقلوها یک سال و نیمه هستند و در اوج کرونا به دنیا آمدهاند. مجبوبه تعریف میکند: «یک روز دیدم یکی از دوقلوها انگار تمام آب بدنش را از دست داده و بیجان شده. اولش گفتیم که دکتر نبریم لابد یک مشکل عادی است و حل میشود. راستش در این وضعیت کرونا خود دکتر بردن هم اتفاق ترسناکی برای والدین است و آدم فکر میکند آنجا چون بچهها سرفه و عطسه میکنند چهار تا بیماری دیگر هم ردوبدل میشود. برای همین گفتیم کمی صبر کنیم بعد دکتر ببریم.»بعد که تصمیم میگیرند پیش پزشک بروند، این بار بیمارستانها مریض زیر دو سال را نمیپذیرند و این باعث میشود درمراکز درمانی دیگر ازدحام شود: «دنبال بیمارستان دویدن درحالی که بچه اسهال است و نیاز به عوض کردن دارد واقعاً سخت است. حدود 8 بیمارستان سر زدیم که هیچ کدام قبول نمیکردند تا یک بیمارستان خصوصی که دکتر اطفال داشت قبول کرد اما داروی خاصی به بچه ندادند. از فردای آن روز قل دیگر هم بیمار و همان سناریو دوباره تکرار شد. دیگر مجبور شدیم همان روز آنها را پیش پزشکی که از ابتدا تحت نظر او بودند ببریم که دارو نوشت و درمان شروع شد.»
دیدن فرزندانی که حتی نای راه رفتن و جنب و جوش ندارند کار راحتی نیست. جدا از دیدن تن کوچک و رنجورشان آنها زبانی برای هشدار دادن زمان استفراغ ندارند یا برای اسهال راهی دستشویی نمیشوند. به قول مجبوبه: «شرایط خانه طوری است که هر لحظه انفجاری صورت میگیرد و باید به هوش بود.» محبوبه آنقدر درگیر و نگران بود که دیگر یادش میرفت ناهار بخورد یا حمام برود: «چند روز بعد همسرم و بعد خودم درگیر بیماری شدیم و فقط خدا را شکر کردم که پسر بزرگم رفته بود خانه مادربزرگش.» بالاخره با همه سختیها و مراقبتها روزهای آخری است که محبوبه مشغول پرستاری است و اوضاع برای فرزندانش بهتر شده اما هنوز خودش و همسرش درگیر اُمیکرون هستند، هرچند خفیف: «راستش این بیماری واقعاً غافلگیرکننده است و آنقدر شبیه سرماخوردگی است که آدم به اشتباه میافتد. حالا فکر میکنم کاش زودتر بچهها را پیش پزشک میبردم.»
زهرا از حرفها و قضاوتهای دیگران خسته است، از اینکه هر روز از اطرافیان بشنود که میپرسند چه شد بچه کرونا گرفت؟ نکند جایی بردی یا میهمانی رفتی؟ اما با همه این حرفها او و همسرش از امیرعلی تنها فرزندشان اُمیکرون گرفتهاند. زهرا میگوید: «راستش دلم میخواهد به مردم بگویید این بیماری سرماخوردگی نیست و وقتی بچه مریض است نباید میهمان دعوت کرد یا به میهمانی رفت. یکی از اقوام، ما را به میهمانی دعوت کرد. من میدانستم فرزندش کمی ناخوش است اما دائم میگفت چیزی نیست دارو خورده و حالش خوب خوب است ولی بعد از آن میهمانی بچه من هم مریض شد. واقعاً چرا بعد از دو سال هنوز مردم این بیماری را جدی نمیگیرند؟»
او معتقد است مادرها در تمام تاریخ خوشبختتر از حالا بودهاند: «درست است خسته بودند اما هنگام بیماری کودک همه خانواده کمک میکردند؛ فامیل هم میآمدند و دلگرمی می دادند اما حالا مادرها تنهای تنها هستند.» همسرش از پشت تلفن با خنده میگوید: «این دو سال که امیرعلی متولد شده و کرونا هم شروع شده هر روز مثل آتش نشانها منتظر آژیر هستم تا از سر کار بپرم بیایم خانه، در واقع این گوش به زنگ بودن باعث شده اضطراب بیشتری متحمل بشویم.»
دکتر مائده معتدل پزشک اطفال از بالا رفتن تعداد مراجعه کنندگان به بیمارستان کودکان در پیک جدید سویه اُمیکرون میگوید، از کودکانی که با علائم تنفسی زیادی مانند عطسه، سرفه، گلو درد، بدن درد، تب و سردرد بستری یا بهصورت سرپایی درمان میشوند: «جدا از این علائم کودکانی هم با علائم گوارشی مانند اسهال و استفراغ به بیمارستان مراجعه میکنند. اما عمده مریضهای مراجعه کننده به بیمارستان ما با علائم تنفسی هستند.»
دکتر معتدل توصیه میکند که خانوادهها با دیدن اولین علامت هرچه سریعتر کودک خود را به پزشک برسانند:«متأسفانه بعضی خانوادهها فکر میکنند این یک سرماخوردگی ساده است و دست به درمانهای تجربی و خانگی میزنند، شاید یک بزرگسال بتواند در خانه با خوردن قرص و استراحت بیماری را مدیریت کند اما بعضی از علائم کودک برای خانواده ناشناخته است و باید با دیدن هر علامتی به پزشک مراجعه کنند. خانوادهها هر علامتی مبنی بر سرماخوردگی را باید به حساب اُمیکرون بگذارند. از آن جهت باید جدی گرفته شود چون قابلیت سرایت بالایی دارد و براحتی میتواند به بزرگسالان و کودکان دیگر انتقال پیدا کند و افراد بیشتری را درگیر کند.»کرونا دیگر انتخابی باقی نگذاشته است. پرهیز از دورهمی و رفت و آمد در محیطهای شلوغ و هوشیار بودن در برابر بیماری تنها راه سالم ماندن است.

دومینوی آسیب به روان جامعه را متوقف کنیم
آزاده سهرابی
دبیر اجتماعی
مسئولیت اجتماعی شهروندان ایجاب میکند که نسبت به مقوله امنیت روانی جامعه حساس باشند. در چند روز اخیر انتشار اخبار و تصاویر به شهادت رسیدن شهید رنجبر توسط یک فرد شرور و فیلم بهت آور فردی که همسر خود را به قتل رساند اذهان عمومی جامعه را متأثر کرد.
حالا دیگر به مدد فضای مجازی خبرها زود میچرخد و با گوشی هوشمند هیچ صحنهای از دایره تصویر شدن بیرون نمیماند، اما آنچه اهمیت دارد بعد از رخ دادن این وقایع و ثبت رویدادها است. جایی که تصاویر و عکسها از صحنههای دلخراش دست به دست میشود. افراد بیخبر روی فیلمی کلیک میکنند و در معرض شوک و آسیب روانی قرار میگیرند؛ بسیاری از این افراد ممکن است کودکان و نوجوانانی باشند که در این وانفسای آموزش مجازی دیگر دسترسی به گوشی تلفن همراه و اینترنت و پیام رسانها و شبکههای اجتماعی جزء لاینفک زندگی شان شده است. این طرف اما برای انتشار چنین تصاویر و فیلمهایی گاهی ما بدون لحظهای درنگ یک کلیک ساده میکنیم و دومینویی را بر ضد امنیت روانی جامعه راه میاندازیم.
باز انتشار یک تصویر از خشونت، خود به بازتولید خشونت میانجامد، چرا که بشر مجبور است برای کاهش اضطراب رویارویی با چنین مواجهههایی سطح اضطراب خود را کاهش دهد و مکانیسم عادیانگاری، یک دفاع برای افراد جامعه میشود و هر چه بیشتر ما را از جامعهای با سلامت روانی بهینه دور میکند.
مسأله بعدی در این میان تعمیمهای افراطی است که در تفسیر رویدادهایی مثل این رخ میدهد. وقتی مدام یک اتفاق بازنشر داده میشود، در واقع ابعاد آن بزرگنمایی میشود و وقتی در سال چهار مورد از چنین رویدادهایی در فضای مجازی مطرح باشد ببینید چه تعمیم های افراطی ای ممکن است صورت بگیرد. در هر جامعهای افراد با اختلالات جدی روانی وجود دارند. یکی از این اختلالات جدی همین افراد شرور یا دارای رفتارهای خارج از عرفی هستند که خبرهایشان دهان به دهان میچرخد. این افراد اغلب سایکوپاتها یا همان ضداجتماعیها هستند که کمتر از یک درصد جامعه را به خود اختصاص میدهند. این افراد به دلیل اتفاقات دوران کودکی و تربیتی یا نقصهای ژنتیکی و حتی عصب شناختی مطلقاً حس گناهی در آسیب رساندن به دیگران ندارند و دارای قدرت همدلی نیستند وگرنه کدام خشمی میتواند به چنین فجایعی بینجامد؟ همه ما انسانها دارای احساس هستیم و حتماً در طول زندگی خشم را تجربه میکنیم و حتی ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه را تجربه کنیم اما مهمترین عاملی که سبب میشود با هر میزان خشم و حتی رفتار پرخاشگرانه، افراد، قاتل نشوند، همین ویژگی منحصر به فرد در تک تک ماست و آن داشتن حس گناه و پشیمانی است. بسیاری از انسانهای شریف که غالب افراد جامعه را تشکیل میدهند نیز وجود دارند که متأسفانه اعمال آنها بازنشر داده نمیشود اما با هر بار ضریب دادن به نشر رفتار شرورانه، گویی یکبار دیگر آن رفتار به وقوع پیوسته و تفسیرهای افراطی از همین جا آغاز میشود که ببینید چقدر جامعه ما و افراد آن دچار آسیب هستند و این تفسیر و تعمیم هاست که بیش از خود واقعه، سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد.
بعد دیگر این وقایع اما در دستان قوه قضائیه است. وقتی اتفاقی اینچنین اذهان عمومی را جریحهدار میکند و باعث احساس عدم امنیت روانی در جامعه میشود لزوم برخوردی قاطع با مسببان این وقایع یعنی برگزاری سریع محاکمه و صدور و اجرای حکم را میطلبد. در بسیاری از این رویدادهای دلخراش خصوصاً بعد اجتماعی و عمومی جرم مشخص است و شاید در چنین مواردی پیگیریهای سریعتر در رسیدن به حکم و اجرای آن بتواند بخشی از این امنیت رفته را برگرداند، ضمن اینکه با عادی انگاری این رفتارها نیز مبارزه شده است.
ما باید برای امنیت روانی جامعه همه دست در دست هم بگذاریم چون همه سوار یک کشتی هستیم.
دبیر اجتماعی
مسئولیت اجتماعی شهروندان ایجاب میکند که نسبت به مقوله امنیت روانی جامعه حساس باشند. در چند روز اخیر انتشار اخبار و تصاویر به شهادت رسیدن شهید رنجبر توسط یک فرد شرور و فیلم بهت آور فردی که همسر خود را به قتل رساند اذهان عمومی جامعه را متأثر کرد.
حالا دیگر به مدد فضای مجازی خبرها زود میچرخد و با گوشی هوشمند هیچ صحنهای از دایره تصویر شدن بیرون نمیماند، اما آنچه اهمیت دارد بعد از رخ دادن این وقایع و ثبت رویدادها است. جایی که تصاویر و عکسها از صحنههای دلخراش دست به دست میشود. افراد بیخبر روی فیلمی کلیک میکنند و در معرض شوک و آسیب روانی قرار میگیرند؛ بسیاری از این افراد ممکن است کودکان و نوجوانانی باشند که در این وانفسای آموزش مجازی دیگر دسترسی به گوشی تلفن همراه و اینترنت و پیام رسانها و شبکههای اجتماعی جزء لاینفک زندگی شان شده است. این طرف اما برای انتشار چنین تصاویر و فیلمهایی گاهی ما بدون لحظهای درنگ یک کلیک ساده میکنیم و دومینویی را بر ضد امنیت روانی جامعه راه میاندازیم.
باز انتشار یک تصویر از خشونت، خود به بازتولید خشونت میانجامد، چرا که بشر مجبور است برای کاهش اضطراب رویارویی با چنین مواجهههایی سطح اضطراب خود را کاهش دهد و مکانیسم عادیانگاری، یک دفاع برای افراد جامعه میشود و هر چه بیشتر ما را از جامعهای با سلامت روانی بهینه دور میکند.
مسأله بعدی در این میان تعمیمهای افراطی است که در تفسیر رویدادهایی مثل این رخ میدهد. وقتی مدام یک اتفاق بازنشر داده میشود، در واقع ابعاد آن بزرگنمایی میشود و وقتی در سال چهار مورد از چنین رویدادهایی در فضای مجازی مطرح باشد ببینید چه تعمیم های افراطی ای ممکن است صورت بگیرد. در هر جامعهای افراد با اختلالات جدی روانی وجود دارند. یکی از این اختلالات جدی همین افراد شرور یا دارای رفتارهای خارج از عرفی هستند که خبرهایشان دهان به دهان میچرخد. این افراد اغلب سایکوپاتها یا همان ضداجتماعیها هستند که کمتر از یک درصد جامعه را به خود اختصاص میدهند. این افراد به دلیل اتفاقات دوران کودکی و تربیتی یا نقصهای ژنتیکی و حتی عصب شناختی مطلقاً حس گناهی در آسیب رساندن به دیگران ندارند و دارای قدرت همدلی نیستند وگرنه کدام خشمی میتواند به چنین فجایعی بینجامد؟ همه ما انسانها دارای احساس هستیم و حتماً در طول زندگی خشم را تجربه میکنیم و حتی ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه را تجربه کنیم اما مهمترین عاملی که سبب میشود با هر میزان خشم و حتی رفتار پرخاشگرانه، افراد، قاتل نشوند، همین ویژگی منحصر به فرد در تک تک ماست و آن داشتن حس گناه و پشیمانی است. بسیاری از انسانهای شریف که غالب افراد جامعه را تشکیل میدهند نیز وجود دارند که متأسفانه اعمال آنها بازنشر داده نمیشود اما با هر بار ضریب دادن به نشر رفتار شرورانه، گویی یکبار دیگر آن رفتار به وقوع پیوسته و تفسیرهای افراطی از همین جا آغاز میشود که ببینید چقدر جامعه ما و افراد آن دچار آسیب هستند و این تفسیر و تعمیم هاست که بیش از خود واقعه، سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد.
بعد دیگر این وقایع اما در دستان قوه قضائیه است. وقتی اتفاقی اینچنین اذهان عمومی را جریحهدار میکند و باعث احساس عدم امنیت روانی در جامعه میشود لزوم برخوردی قاطع با مسببان این وقایع یعنی برگزاری سریع محاکمه و صدور و اجرای حکم را میطلبد. در بسیاری از این رویدادهای دلخراش خصوصاً بعد اجتماعی و عمومی جرم مشخص است و شاید در چنین مواردی پیگیریهای سریعتر در رسیدن به حکم و اجرای آن بتواند بخشی از این امنیت رفته را برگرداند، ضمن اینکه با عادی انگاری این رفتارها نیز مبارزه شده است.
ما باید برای امنیت روانی جامعه همه دست در دست هم بگذاریم چون همه سوار یک کشتی هستیم.

ادامه تئاترهای خیابانی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
امسال برای اولین بار جشنواره تئاتر فجر خارج از پایتخت نیز برگزار میشود و قرار است طی هفته آتی برخی از آثار صحنهای و خیابانی این جشنواره در استانهای یزد و گیلان به نمایش درآید. این تصویر مربوط به اجرای یکی از گروههای تئاتر در محوطه تئاتر شهر است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران
-
آموزش الفبا قبل از مدرسه ممنوع!
-
500/000 میلیارد تومان بزرگترین سرمایهگذاری تاریخ اقتصاد ایران
-
آغاز فروش اینترنتی برنج ایرانی با قیمت 32 و 42 هزار تومان
-
ویژهنامه اندیشه و پایداری
-
چشم امید نخلداران به پتروشیمیها
-
من خشونت را بازتولید نمیکنم
-
اُمیکرون سرماخوردگی نیست
-
دومینوی آسیب به روان جامعه را متوقف کنیم
-
ادامه تئاترهای خیابانی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر

اخبارایران آنلاین