
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قابل درک نیست که کسی ایرانی و مسلمان باشد اما از برداشتن تحریمها خوشحال نشود
گروه اقتصادی - رئیسجمهوری با بیان اینکه تحریمهای ضد انسانی و ظالمانه ترامپ در همه جا تأثیرگذار بوده است، گفت: عدهای با این موضوع آشنا نیستند و با تعیین درصد میگویند 30 درصد مشکلات بهخاطر تحریم و 70 درصد بهدلیل مشکل مدیریت است، درحالی که نمیدانند تأثیرات تحریم بر کشور چه میزان بوده و اگر نتوانیم مواد اولیه را وارد کنیم، تولید به طور کامل متوقف میشود.حسن روحانی درشصت و چهارمین پویش تدبیر و امید برای جهش تولید و در آیین افتتاح طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی، اظهار داشت: امروز از فرصت استفاده کرده و از وزارت امور خارجه و همه دستگاههایی که در کنار وزارت خارجه در مذاکرات وین برای شکستن تحریم تلاش میکنند، تشکر و قدردانی میکنم.
ناراحتی عده ای برای رفع تحریم مهم نیست
روحانی با بیان اینکه برای من قابل درک نیست که چطور فردی میتواند ایرانی و مسلمان باشد اما از برداشتن تحریمها علیه ملت ایران خوشحال نشود، گفت: هر زمان که ببینیم طرف مقابل ما آماده اجرای قانون و مقررات شده، لحظهای صبر نخواهیم کرد و وقتی ببینیم حق مردم را میتوانیم بگیریم، یک لحظه صبر نمیکنیم، حال اگر عدهای ناراحت هستند، مهم نیست.
تحول کشاورزی در 8 سال
رئیسجمهوری با اشاره به افتتاح طرحهای ملی جهاد کشاورزی در کشور، افزود: یکی از اهداف ما از افتتاح طرحهای ملی در طول بیش از یکسال گذشته این بود که به دنیا بفهمانیم، تحریمها وفشارها نمیتواند ملت ما را در مسیر رشد و توسعه متوقف کند. در سال 99 و در آغاز سال 1400، هم تحریم شدید را داشتیم و هم کرونا به آن اضافه شد اما در عین حال طرحهای مهم تولیدی ادامه پیدا کرد. روحانی از کشاورزی بهعنوان یک بخش بسیار مهم و استراتژیک برای کشور نام برد و افزود: ماده اولیه بخشی از فعالیتهای صنعتی از حوزه کشاورزی تأمین میشود و کشاورزی در واقع هم یک بخش است و هم یک پایه برای بخش صنعت کشور.رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه بدون صنعت میتوان با سختی زندگی کرد اما بدون کشاورزی اصلاً نمیتوان زندگی کرد، اظهار داشت: در 8 سال دولت تدبیر و امید برغم همه تحریمها، مشکلات و حوادث، در کشاورزی توفیقات بسیار مهمی بهدست آوردهایم. روحانی تصریح کرد: همه تلاش دولت این بوده که در بخش کشاورزی تحولی ایجاد شود و با مقایسه آمار اقدامات انجام شده در 8 سال گذشته با دورههای قبل میتوان این تحول را بخوبی مشاهده کرد. رئیسجمهوری با بیان اینکه اقدامات انجام شده در بخش آبیاری تحت فشار و سامانههای مدرن آبیاری در هشت سال گذشته با کل تاریخ ایران قابل مقایسه است، اظهار داشت: اقدامات انجام شده در این بخش تأثیر بسیار زیادی در صرفهجویی در مصرف آب به همراه دارد.
روحانی افزود: بر اساس گزارش ارائه شده اگر 260میلیون مترمکعب آب که به دشت سیستان انتقال یافته قرار بود با روشهای سابق و قدیمی انتقال یابد، حدود 150میلیون مترمکعب آب هدر میرفت لذا هدف از راهاندازی این سیستمهای نوین این است که از آب حفاظت شود ضمن اینکه در این دوره بهرهوری نیز 6 درصد افزایش یافته و از 39 به 45 رسیده است.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه تمام تلاش دولت ایجاد تحول در بخش کشاورزی بوده است، گفت: در هشت سال گذشته در بسیاری از زمینههای کشاورزی به خودکفایی و خوداتکایی رسیدیم و در تولید محصولاتی همچون گندم، دانههای روغنی و کلزا اقدامات بسیار خوبی انجام شده است. همچنین کشت گلخانهای نیز افزایش قابل توجهی یافته است. روحانی در ادامه به افزایش تولید در حوزه آبزیان اشاره کرد و افزود: در زمینه آبزیان، ماهی و میگو نیز شاهد تحرکات بسیار خوبی هستیم بهگونهای که در سال 92 محصول برداشت شده از یک هکتار، حدود 2.6تن بوده است که امروز این میزان به 4.2 تن افزایش یافته است.
رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: بخش کشاورزی بهعنوان تأمین کننده امنیت غذایی، صادرات و خودکفایی در بسیاری از محصولات استراتژیک، بسیار حائز اهمیت است. از اینرو این هفته تصمیم گرفتیم جایزه هزار تومانی برای گندمکاران در نظر بگیریم و این یک هدیه کوچکی از طرف دولت به کشاورزان عزیز است. امسال با وجود خشکسالی، گندم تولید شده برای خوراک مردم کفایت میکند و نیازهای بخش صنعتی را نیز خریداری میکنیم. روحانی با قدردانی از تلاشهای بخش کشاورزی در حوزههای مختلف اظهار داشت: امروز یکی از بخشهایی که برای تولید واکسن تلاش میکند بخش کشاورزی است و سرمسازی رازی مشغول تولید واکسن برای کرونا میباشد و از جمله واکسنهایی است که به ثمر خواهد نشست.
ایجاد ۴۲ هزار و ۳۰۰ اشتغال جدید
کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی نیز در مراسم افتتاح طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی گفت: ۴۲ هزار و ۳۰۰ اشتغال جدید با بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی در کشور ایجاد شد. وی اظهار کرد: پروژههای افتتاح شده ۴۶۳۵ طرح است که ۸۱۴۷ میلیارد تومان ارزش سرمایهگذاری و ۴۲ هزار و ۳۰۰ نفر اشتغال زایی داشته است و در چهار محور پروژه بزرگ آبرسانی با لوله به دشت سیستان، سیستمهای نوین آبیاری، شیلات و دام و طیور است. وی افزود: در سال ۹۳ با سفر رئیس جمهوری به سیستان، این پروژه شکل گرفت و با فرمان مقام معظم رهبری، سه هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان به این طرح اختصاص پیدا کرد که در خرداد سال ۹۹، ۳۲ هزار هکتار از بخش فیزیکی این طرح خاتمه یافت. وزیر جهاد کشاورزی عنوان کرد: ادامه ۳۲ هزار هکتار و ۱۴ هزار هکتار باقی مانده از طرح به پایان رسیده است و آبرسانی به درون مزارع هم توسط سیستمهای نوین آبیاری در حال انجام است. وی افزود: این طرح ۷۰ هزار بهره بردار را شامل میشود که شهرهای زابل، زهک، هامون و هیرمند در این مجموعه قرار دارند، همچنین این طرح ۷۲۹ روستا را در بر میگیرد. وزیر جهاد کشاورزی گفت: بهرهوری فیزیکی آب از ۹۲۰ گرم به ازای هر متر مکعب آب در سال ۹۲ امروز به هزار و ۴۵۰ گرم به ازای هر متر مکعب آب رسیده و راندمان آبیاری از ۳۹ درصد به ۴۵.۸ درصد افزایش یافته است.
موانع افزایش تولید و کاهش قیمت آبزیان
نبیالله خونمیرزایی
رئیس سازمان شیلات
تولید محصولات شیلاتی روند روبه رشد و افزاینده مشخصی دارد. در دوره 8 ساله اخیر تولید آبزیان از 885 هزار تن در سال 92 به یک میلیون و 222 هزارتن رسیده است. اگر تأثیرات تحریم، نپیوستن به افایتیاف و همهگیری کرونا نبود تولید بسیار بیشتر از این رقم بود.
محدودیت دادوستد مالی و محدودیت بازارهای مصرف آبزیان بهخاطر شیوع کرونا، شوک به بخش تولید وارد کرد و باعث شد تولید با شتاب پیشبینی شده حرکت نکند. ولی با بهبود شرایط و به پشتوانه نیروی انسانی کارآمد و سرمایهگذاریهای وسیع، تولید سال به سال روند افزایشی خواهد داشت.
در پرورش ماهی قزلآلا در دنیا رتبه اول، در تولید خاویار رتبه دوم، تولید گوشت ماهیان خاویاری در رتبه دوم و یا سوم قرار داریم. تولید ماهیان گرمابی و ماهیان دیگر هم وضعیت روبه رشد است. با توسعه مکانیزاسیون و افزایش بهرهوری، میزان تولید در واحد سطح و به ازای نهاده مصرفی، سال به سال بهبود پیدا میکند. نیروی انسانی کارآزموده در بخش تحقیقات، اجرا و بخصوص در حوزه بهرهبرداری داریم. اگر شرایط پرداخت تسهیلات، پشتیبانیهای مورد نیاز و رفع موانع صدور پروانه یا مجوزها، تسهیل شود، قطعاً رشد تولید شتاب بیشتری میگیرد.
در پرورش میگو، در 8 سال اخیر از 12 هزار و 700 تن با رشد 3.9 برابری به 49 هزارتن در سال 99 رسیدیم. در حال حاضر 16 هزار هکتار مزارع آماده پرورش میگو داریم و تا پایان دولت 7 هزار هکتار مزرعه میگو آماده بهرهبرداری میشود. در این 23 هزار مزرعه میگو، حتی اگر فرضی در افزایش تولید در واحد سطح نداشته باشیم، ظرفیت تولید 100 هزارتن را داریم در حالی که تکلیف تولید در برنامه سال 1400 حدود 60 هزار تن است و 100 هزار تن تکلیف سال 1404 است. بنابراین در تولید میگو جلوتر از برنامه هستیم. ظرفیت تولید آبزیان بسیار بالا است. اگر پشتیبانیهای تسهیلاتی انجام گیرد تولید شتاب بیشتری میگیرد. در بحث قیمت، ما ماهیان تولیدی با سطوح قیمتی مختلف داریم. همه ماهیان تولیدی یک قیمت نیست. دو گونه ماهی گرمابی قیمتهایی در حد کیلویی 20 تا 25 هزار تومان دارند. گونههای ماهیان گرمابی سهم بالایی در تولید آبزیان در کشور دارند. اگر زنجیرههای تولید، حمل و نقل و فرآوری را تقویت کنیم محصولات آبزی قیمت کمتری خواهد داشت. در 4 استان خراسان جنوبی، یزد، قم و سمنان مجوز پرورش ماهی تیلاپیا داریم، این ماهی گران نیست، کیفیت بالایی دارد و قیمت آن مناسب است. اما از گذشته چون ذائقه مردم ماهیان دریایی بوده، ماهیان دریایی قیمت بالایی دارد. اگر سیستمهای حمل و نقل را تقویت کنیم ماهی با قیمت مناسبتری از سواحل به نقاط دیگر ارسال میشود. با سازمان تعاون روستایی و شبکهها و اتحادیههای تولید در سطح کشور توافق کردهایم تا روند رسیدن ماهی به بازار را تسهیل کنند و واسطهها کمتر شود تا ماهی با قیمت ارزانتری در دسترس مردم باشد. در حال حاضر محصولات شیلاتی وارد نمیکنیم و تولیدات ما به 26 کشور صادر میشود. بنابراین تولید کافی است و هر میزانی تقاضا بالا برود ظرفیت تولید برای پاسخگویی به تقاضا وجود دارد. محدودیتی در تولید نداریم. محدودیت ما در تقاضا است که عمدتاً مسأله فرهنگی است و در مصرف آبزیان نسبت به گوشت مرغ یا گوشت قرمز تقاضا کمتر است. کاهش تقاضا بهخاطر کاهش میل به مصرف آبزیان است. اما در استانهای ساحلی بهخاطر میل به مصرف و دسترسی بهتر تقاضا بیشتر است. یکی از راههای افزایش مصرف دسترسی به فرآوردههای آماده و ماهی و میگوی پاک شده است که باید توزیع این نوع فرآوردهها را افزایش دهیم. برای افزایش مصرف، برای سطوح مختلف اجتماعی انواع محصولات آبزیان با قیمت مختلف و متناسب با درآمد خانوار تولید میشود و امیدواریم با افزایش تولید و تقاضا، آبزیان سهم بیشتری در سبد مصرفی مردم داشته باشد.
ناراحتی عده ای برای رفع تحریم مهم نیست
روحانی با بیان اینکه برای من قابل درک نیست که چطور فردی میتواند ایرانی و مسلمان باشد اما از برداشتن تحریمها علیه ملت ایران خوشحال نشود، گفت: هر زمان که ببینیم طرف مقابل ما آماده اجرای قانون و مقررات شده، لحظهای صبر نخواهیم کرد و وقتی ببینیم حق مردم را میتوانیم بگیریم، یک لحظه صبر نمیکنیم، حال اگر عدهای ناراحت هستند، مهم نیست.
تحول کشاورزی در 8 سال
رئیسجمهوری با اشاره به افتتاح طرحهای ملی جهاد کشاورزی در کشور، افزود: یکی از اهداف ما از افتتاح طرحهای ملی در طول بیش از یکسال گذشته این بود که به دنیا بفهمانیم، تحریمها وفشارها نمیتواند ملت ما را در مسیر رشد و توسعه متوقف کند. در سال 99 و در آغاز سال 1400، هم تحریم شدید را داشتیم و هم کرونا به آن اضافه شد اما در عین حال طرحهای مهم تولیدی ادامه پیدا کرد. روحانی از کشاورزی بهعنوان یک بخش بسیار مهم و استراتژیک برای کشور نام برد و افزود: ماده اولیه بخشی از فعالیتهای صنعتی از حوزه کشاورزی تأمین میشود و کشاورزی در واقع هم یک بخش است و هم یک پایه برای بخش صنعت کشور.رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه بدون صنعت میتوان با سختی زندگی کرد اما بدون کشاورزی اصلاً نمیتوان زندگی کرد، اظهار داشت: در 8 سال دولت تدبیر و امید برغم همه تحریمها، مشکلات و حوادث، در کشاورزی توفیقات بسیار مهمی بهدست آوردهایم. روحانی تصریح کرد: همه تلاش دولت این بوده که در بخش کشاورزی تحولی ایجاد شود و با مقایسه آمار اقدامات انجام شده در 8 سال گذشته با دورههای قبل میتوان این تحول را بخوبی مشاهده کرد. رئیسجمهوری با بیان اینکه اقدامات انجام شده در بخش آبیاری تحت فشار و سامانههای مدرن آبیاری در هشت سال گذشته با کل تاریخ ایران قابل مقایسه است، اظهار داشت: اقدامات انجام شده در این بخش تأثیر بسیار زیادی در صرفهجویی در مصرف آب به همراه دارد.
روحانی افزود: بر اساس گزارش ارائه شده اگر 260میلیون مترمکعب آب که به دشت سیستان انتقال یافته قرار بود با روشهای سابق و قدیمی انتقال یابد، حدود 150میلیون مترمکعب آب هدر میرفت لذا هدف از راهاندازی این سیستمهای نوین این است که از آب حفاظت شود ضمن اینکه در این دوره بهرهوری نیز 6 درصد افزایش یافته و از 39 به 45 رسیده است.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه تمام تلاش دولت ایجاد تحول در بخش کشاورزی بوده است، گفت: در هشت سال گذشته در بسیاری از زمینههای کشاورزی به خودکفایی و خوداتکایی رسیدیم و در تولید محصولاتی همچون گندم، دانههای روغنی و کلزا اقدامات بسیار خوبی انجام شده است. همچنین کشت گلخانهای نیز افزایش قابل توجهی یافته است. روحانی در ادامه به افزایش تولید در حوزه آبزیان اشاره کرد و افزود: در زمینه آبزیان، ماهی و میگو نیز شاهد تحرکات بسیار خوبی هستیم بهگونهای که در سال 92 محصول برداشت شده از یک هکتار، حدود 2.6تن بوده است که امروز این میزان به 4.2 تن افزایش یافته است.
رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: بخش کشاورزی بهعنوان تأمین کننده امنیت غذایی، صادرات و خودکفایی در بسیاری از محصولات استراتژیک، بسیار حائز اهمیت است. از اینرو این هفته تصمیم گرفتیم جایزه هزار تومانی برای گندمکاران در نظر بگیریم و این یک هدیه کوچکی از طرف دولت به کشاورزان عزیز است. امسال با وجود خشکسالی، گندم تولید شده برای خوراک مردم کفایت میکند و نیازهای بخش صنعتی را نیز خریداری میکنیم. روحانی با قدردانی از تلاشهای بخش کشاورزی در حوزههای مختلف اظهار داشت: امروز یکی از بخشهایی که برای تولید واکسن تلاش میکند بخش کشاورزی است و سرمسازی رازی مشغول تولید واکسن برای کرونا میباشد و از جمله واکسنهایی است که به ثمر خواهد نشست.
ایجاد ۴۲ هزار و ۳۰۰ اشتغال جدید
کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی نیز در مراسم افتتاح طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی گفت: ۴۲ هزار و ۳۰۰ اشتغال جدید با بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت جهاد کشاورزی در کشور ایجاد شد. وی اظهار کرد: پروژههای افتتاح شده ۴۶۳۵ طرح است که ۸۱۴۷ میلیارد تومان ارزش سرمایهگذاری و ۴۲ هزار و ۳۰۰ نفر اشتغال زایی داشته است و در چهار محور پروژه بزرگ آبرسانی با لوله به دشت سیستان، سیستمهای نوین آبیاری، شیلات و دام و طیور است. وی افزود: در سال ۹۳ با سفر رئیس جمهوری به سیستان، این پروژه شکل گرفت و با فرمان مقام معظم رهبری، سه هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان به این طرح اختصاص پیدا کرد که در خرداد سال ۹۹، ۳۲ هزار هکتار از بخش فیزیکی این طرح خاتمه یافت. وزیر جهاد کشاورزی عنوان کرد: ادامه ۳۲ هزار هکتار و ۱۴ هزار هکتار باقی مانده از طرح به پایان رسیده است و آبرسانی به درون مزارع هم توسط سیستمهای نوین آبیاری در حال انجام است. وی افزود: این طرح ۷۰ هزار بهره بردار را شامل میشود که شهرهای زابل، زهک، هامون و هیرمند در این مجموعه قرار دارند، همچنین این طرح ۷۲۹ روستا را در بر میگیرد. وزیر جهاد کشاورزی گفت: بهرهوری فیزیکی آب از ۹۲۰ گرم به ازای هر متر مکعب آب در سال ۹۲ امروز به هزار و ۴۵۰ گرم به ازای هر متر مکعب آب رسیده و راندمان آبیاری از ۳۹ درصد به ۴۵.۸ درصد افزایش یافته است.
موانع افزایش تولید و کاهش قیمت آبزیان
نبیالله خونمیرزایی
رئیس سازمان شیلات
تولید محصولات شیلاتی روند روبه رشد و افزاینده مشخصی دارد. در دوره 8 ساله اخیر تولید آبزیان از 885 هزار تن در سال 92 به یک میلیون و 222 هزارتن رسیده است. اگر تأثیرات تحریم، نپیوستن به افایتیاف و همهگیری کرونا نبود تولید بسیار بیشتر از این رقم بود.
محدودیت دادوستد مالی و محدودیت بازارهای مصرف آبزیان بهخاطر شیوع کرونا، شوک به بخش تولید وارد کرد و باعث شد تولید با شتاب پیشبینی شده حرکت نکند. ولی با بهبود شرایط و به پشتوانه نیروی انسانی کارآمد و سرمایهگذاریهای وسیع، تولید سال به سال روند افزایشی خواهد داشت.
در پرورش ماهی قزلآلا در دنیا رتبه اول، در تولید خاویار رتبه دوم، تولید گوشت ماهیان خاویاری در رتبه دوم و یا سوم قرار داریم. تولید ماهیان گرمابی و ماهیان دیگر هم وضعیت روبه رشد است. با توسعه مکانیزاسیون و افزایش بهرهوری، میزان تولید در واحد سطح و به ازای نهاده مصرفی، سال به سال بهبود پیدا میکند. نیروی انسانی کارآزموده در بخش تحقیقات، اجرا و بخصوص در حوزه بهرهبرداری داریم. اگر شرایط پرداخت تسهیلات، پشتیبانیهای مورد نیاز و رفع موانع صدور پروانه یا مجوزها، تسهیل شود، قطعاً رشد تولید شتاب بیشتری میگیرد.
در پرورش میگو، در 8 سال اخیر از 12 هزار و 700 تن با رشد 3.9 برابری به 49 هزارتن در سال 99 رسیدیم. در حال حاضر 16 هزار هکتار مزارع آماده پرورش میگو داریم و تا پایان دولت 7 هزار هکتار مزرعه میگو آماده بهرهبرداری میشود. در این 23 هزار مزرعه میگو، حتی اگر فرضی در افزایش تولید در واحد سطح نداشته باشیم، ظرفیت تولید 100 هزارتن را داریم در حالی که تکلیف تولید در برنامه سال 1400 حدود 60 هزار تن است و 100 هزار تن تکلیف سال 1404 است. بنابراین در تولید میگو جلوتر از برنامه هستیم. ظرفیت تولید آبزیان بسیار بالا است. اگر پشتیبانیهای تسهیلاتی انجام گیرد تولید شتاب بیشتری میگیرد. در بحث قیمت، ما ماهیان تولیدی با سطوح قیمتی مختلف داریم. همه ماهیان تولیدی یک قیمت نیست. دو گونه ماهی گرمابی قیمتهایی در حد کیلویی 20 تا 25 هزار تومان دارند. گونههای ماهیان گرمابی سهم بالایی در تولید آبزیان در کشور دارند. اگر زنجیرههای تولید، حمل و نقل و فرآوری را تقویت کنیم محصولات آبزی قیمت کمتری خواهد داشت. در 4 استان خراسان جنوبی، یزد، قم و سمنان مجوز پرورش ماهی تیلاپیا داریم، این ماهی گران نیست، کیفیت بالایی دارد و قیمت آن مناسب است. اما از گذشته چون ذائقه مردم ماهیان دریایی بوده، ماهیان دریایی قیمت بالایی دارد. اگر سیستمهای حمل و نقل را تقویت کنیم ماهی با قیمت مناسبتری از سواحل به نقاط دیگر ارسال میشود. با سازمان تعاون روستایی و شبکهها و اتحادیههای تولید در سطح کشور توافق کردهایم تا روند رسیدن ماهی به بازار را تسهیل کنند و واسطهها کمتر شود تا ماهی با قیمت ارزانتری در دسترس مردم باشد. در حال حاضر محصولات شیلاتی وارد نمیکنیم و تولیدات ما به 26 کشور صادر میشود. بنابراین تولید کافی است و هر میزانی تقاضا بالا برود ظرفیت تولید برای پاسخگویی به تقاضا وجود دارد. محدودیتی در تولید نداریم. محدودیت ما در تقاضا است که عمدتاً مسأله فرهنگی است و در مصرف آبزیان نسبت به گوشت مرغ یا گوشت قرمز تقاضا کمتر است. کاهش تقاضا بهخاطر کاهش میل به مصرف آبزیان است. اما در استانهای ساحلی بهخاطر میل به مصرف و دسترسی بهتر تقاضا بیشتر است. یکی از راههای افزایش مصرف دسترسی به فرآوردههای آماده و ماهی و میگوی پاک شده است که باید توزیع این نوع فرآوردهها را افزایش دهیم. برای افزایش مصرف، برای سطوح مختلف اجتماعی انواع محصولات آبزیان با قیمت مختلف و متناسب با درآمد خانوار تولید میشود و امیدواریم با افزایش تولید و تقاضا، آبزیان سهم بیشتری در سبد مصرفی مردم داشته باشد.

جای خالی ایران در جام جهانی احساس خواهد شد
محمد محمدی سدهی / فوتبال ساحلی ایران سالهاست که در مسابقات مهم میدرخشد. از کسب مقام سومی در جام جهانی 2017 تا کسب قهرمانیهای با اقتدار در آسیا. روز چهارشنبه با اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا بازیهای مقدماتی جام جهانی و لیگ قهرمانان آسیا بهصورت متمرکز برگزار و بجز این بازیها، سایر مسابقات قاره کهن لغو شد. همچنین AFC اعلام کرد تیمهای ژاپن، عمان و امارات سه سهمیه قاره آسیا برای حضور در جام جهانی فوتبال ساحلی ۲۰۲۱ به میزبانی روسیه خواهند بود. این سه تیم بر اساس بررسی عملکرد 8 تیم برتر قاره آسیا در سه دوره مسابقات قهرمانی این قاره انتخاب شدهاند و ایران جایی در جام جهانی فوتبال ساحلی نخواهد داشت.
سعید پیرامون، بازیکن ملیپوش فوتبال ساحلی ایران در خصوص این اتفاق به خبرنگار«ایران» گفت: «متأسفانه این اتفاق افتاد و این خبر بدی برای فوتبال ساحلی ایران بود. تیم ایران یکی از قدرتهای فوتبال ساحلی جهان است و قطعاً جای خالی تیم ما در این مسابقات احساس خواهد شد. تیم ما سالهاست که در مسابقات مختلف شرکت میکند و روی سکو میایستد و قطعاً این پایان راه فوتبال ساحلی نخواهد بود. با تصمیم ایافسی مسابقات آسیایی به خاطر کرونا برگزار نمیشود و به این دلیل تیمهای ژاپن، عمان و امارات به جام جهانی خواهند رفت.»
او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «اگر مبنا رنکینگ بود قطعاً ما به جام جهانی اعزام میشدیم چرا که در رنکینگ جایگاه خوبی داریم و جزو تیمهای قدرتمند به حساب میآییم. ما در دوره قبل مسابقات آسیایی در تایلند در حالی که مقابل تیم ژاپن 2-0 جلو بودیم 3-2 از این تیم شکست خوردیم و پس از آن هم شکست ناباورانهای مقابل عمان داشتیم و از دور مسابقات کنار رفتیم. ما در رنکینگ فیفا در جایگاه دوم قرار داشتیم اما هم اکنون هفتم دنیا هستیم و از این نظر با نزول جایگاهمان روبهرو شدیم.»
پیرامون در ادامه با اشاره به نزول فوتبال ساحلی ایران حتی در قاره آسیا اظهار داشت: «علاوه بر این در آسیا هم اول بودیم اما در حال حاضر پس از ژاپن در جایگاه دوم ایستادیم. متأسفانه کرونا تمامی برنامههای ما را برهم زد و باعث شد جایگاه خودمان را در رنکینگ از دست بدهیم. حقیقتاً بدشانسی باعث شد این اتفاقات بد برای فوتبال ساحلی ایران بیفتد؛ اتفاقاتی که شاید به هیچ وجه فکرش را نمیکردیم اما اینگونه شد.»
در این میان کشورهای مختلف با وجود همهگیری کرونا اردوهایشان را برگزار کردند اما اینکه چرا اردوهای ما برگزار نشد پاسخی بود که پیرامون این گونه داد: «در این مورد بهتر است که صحبتی نداشته باشم و سکوت کنم. سال گذشته اردوهای تیم ملی با وجود تعطیلی یک ساله برای حضور در مسابقات آسیایی و بین قارهای برگزار شد اما بهدلیل لغو مسابقات این اردوها هم لغو شد. متأسفانه در این دو سال شاهد اتفاقات خوبی در فوتبال ساحلی نبودیم.»
بازیکن ملی پوش تیم صنعت فرش حداد اصفهان بیان داشت: «لیگ فوتبال ساحلی برگزار شد و تیم ما در جایگاه سوم قرار گرفت. از نظر من لیگ کیفیت بالایی داشت و تیمهای خوبی در این دوره از مسابقات حضور داشتند و به نتایج خوبی هم دست یافتند. اما به هر حال اتفاقات خوبی در فوتبال ساحلی نیفتاد و امیدوارم که هرچه زودتر کرونا تمام شود و همه چیز به روال عادی برگردد. ایران جایگاه ویژهای در فوتبال ساحلی دنیا دارد و بازیکنان خوبی در این رشته فعالیت میکنند.»
پیرامون در خصوص جوانگرایی تیم ملی اینگونه صحبت کرد: «بازیکنان جوان خوبی در تیم ملی داریم که در کنار بازیکنان باتجربه بازی میکنند. البته تعداد این بازیکنان کم نیست و جا دارد که یکی دو بازیکن باتجربه دیگر از تیم ملی کنار بروند و ترکیب تیم ملی جوان شود. البته در این مسیر نمیتوان به یکباره بازیکنان باتجربه را از تیم ملی بیرون بکشیم و باید آرام آرام تیممان را جوان کنیم. امیدوارم این جوانگرایی بیشتر از سالهای گذشته باشد.»
او در خصوص تغییرات مدیریتی در فدراسیون فوتبال اظهار داشت: «امیدوارم که این تغییرات به سود فوتبال ساحلی کشورمان و در کل به سود فوتبالمان باشد و بتوانیم با یک برنامهریزی خوب به جایگاه اصلیمان دستیابیم. کادر فنی خوبی داریم و بازیکنان ما در کنار این کادر فنی در تیم ملی بازی و این قهرمانیها را کسب میکنند. امیدواریم که تیم ملی به جایگاه اصلی خود بازگردد.»
سعید پیرامون، بازیکن ملیپوش فوتبال ساحلی ایران در خصوص این اتفاق به خبرنگار«ایران» گفت: «متأسفانه این اتفاق افتاد و این خبر بدی برای فوتبال ساحلی ایران بود. تیم ایران یکی از قدرتهای فوتبال ساحلی جهان است و قطعاً جای خالی تیم ما در این مسابقات احساس خواهد شد. تیم ما سالهاست که در مسابقات مختلف شرکت میکند و روی سکو میایستد و قطعاً این پایان راه فوتبال ساحلی نخواهد بود. با تصمیم ایافسی مسابقات آسیایی به خاطر کرونا برگزار نمیشود و به این دلیل تیمهای ژاپن، عمان و امارات به جام جهانی خواهند رفت.»
او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «اگر مبنا رنکینگ بود قطعاً ما به جام جهانی اعزام میشدیم چرا که در رنکینگ جایگاه خوبی داریم و جزو تیمهای قدرتمند به حساب میآییم. ما در دوره قبل مسابقات آسیایی در تایلند در حالی که مقابل تیم ژاپن 2-0 جلو بودیم 3-2 از این تیم شکست خوردیم و پس از آن هم شکست ناباورانهای مقابل عمان داشتیم و از دور مسابقات کنار رفتیم. ما در رنکینگ فیفا در جایگاه دوم قرار داشتیم اما هم اکنون هفتم دنیا هستیم و از این نظر با نزول جایگاهمان روبهرو شدیم.»
پیرامون در ادامه با اشاره به نزول فوتبال ساحلی ایران حتی در قاره آسیا اظهار داشت: «علاوه بر این در آسیا هم اول بودیم اما در حال حاضر پس از ژاپن در جایگاه دوم ایستادیم. متأسفانه کرونا تمامی برنامههای ما را برهم زد و باعث شد جایگاه خودمان را در رنکینگ از دست بدهیم. حقیقتاً بدشانسی باعث شد این اتفاقات بد برای فوتبال ساحلی ایران بیفتد؛ اتفاقاتی که شاید به هیچ وجه فکرش را نمیکردیم اما اینگونه شد.»
در این میان کشورهای مختلف با وجود همهگیری کرونا اردوهایشان را برگزار کردند اما اینکه چرا اردوهای ما برگزار نشد پاسخی بود که پیرامون این گونه داد: «در این مورد بهتر است که صحبتی نداشته باشم و سکوت کنم. سال گذشته اردوهای تیم ملی با وجود تعطیلی یک ساله برای حضور در مسابقات آسیایی و بین قارهای برگزار شد اما بهدلیل لغو مسابقات این اردوها هم لغو شد. متأسفانه در این دو سال شاهد اتفاقات خوبی در فوتبال ساحلی نبودیم.»
بازیکن ملی پوش تیم صنعت فرش حداد اصفهان بیان داشت: «لیگ فوتبال ساحلی برگزار شد و تیم ما در جایگاه سوم قرار گرفت. از نظر من لیگ کیفیت بالایی داشت و تیمهای خوبی در این دوره از مسابقات حضور داشتند و به نتایج خوبی هم دست یافتند. اما به هر حال اتفاقات خوبی در فوتبال ساحلی نیفتاد و امیدوارم که هرچه زودتر کرونا تمام شود و همه چیز به روال عادی برگردد. ایران جایگاه ویژهای در فوتبال ساحلی دنیا دارد و بازیکنان خوبی در این رشته فعالیت میکنند.»
پیرامون در خصوص جوانگرایی تیم ملی اینگونه صحبت کرد: «بازیکنان جوان خوبی در تیم ملی داریم که در کنار بازیکنان باتجربه بازی میکنند. البته تعداد این بازیکنان کم نیست و جا دارد که یکی دو بازیکن باتجربه دیگر از تیم ملی کنار بروند و ترکیب تیم ملی جوان شود. البته در این مسیر نمیتوان به یکباره بازیکنان باتجربه را از تیم ملی بیرون بکشیم و باید آرام آرام تیممان را جوان کنیم. امیدوارم این جوانگرایی بیشتر از سالهای گذشته باشد.»
او در خصوص تغییرات مدیریتی در فدراسیون فوتبال اظهار داشت: «امیدوارم که این تغییرات به سود فوتبال ساحلی کشورمان و در کل به سود فوتبالمان باشد و بتوانیم با یک برنامهریزی خوب به جایگاه اصلیمان دستیابیم. کادر فنی خوبی داریم و بازیکنان ما در کنار این کادر فنی در تیم ملی بازی و این قهرمانیها را کسب میکنند. امیدواریم که تیم ملی به جایگاه اصلی خود بازگردد.»

صفآرایی واکسنها در جدال با کرونا
فریبا خان احمدی
خبرنگار
همزمان با خیز بلند موج چهارم کرونا در کشور و افزایش بیسابقه قربانیان روزانه کرونا در هفته اخیر روند واکسیناسیون در کشور نیز کمی سرعت گرفته و به وعدهها و برنامههای سند ملی واکسیناسیون نزدیک شده است. اگرچه واکسینه کردن کادر درمان از 21 بهمن و با تعداد محدودی واکسن روسی اسپوتنیک وی 5 آغاز شد اما حالا خبرها از آغاز واکسیناسیون فاز دوم یعنی واکسینه کردن افراد دارای بیماریهای زمینهای و سالمندان در هفتههای اول اردیبهشت حکایت دارد. افراد فاز اول واکسیناسیون حدود یکونیم میلیون نفر و مشمولان فاز دوم حدود 12 میلیون نفر هستند برای واکسینه کردن این افراد به 27 میلیون دوز واکسن نیاز است. در همین زمینه تلاشهای دولت برای تأمین واکسن مورد نیاز برای انجام واکسیناسیون طبق سند ملی پیش از نهایی شدن واکسن تولید داخل همچنان ادامه دارد. ورود محمولههای جدید سلولهای بنیادی واکسن روسی برای تولید مشترک واکسن اسپوتنیک وی در ایران و از دیگر سو، مشارکت بخش خصوصی برای واردات واکسن نشان میدهد موانع واردات واکسن در حال برطرف شدن است و ایران درنهایت بزودی وارد کانال پرشتاب واکسیناسیون کرونا میشود. در همین زمینه دکتر محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری از اولویت دولت برای تأمین واکسن مورد نیاز از خارج کشور خبر میدهد و در عین حال میگوید: طبق وعده داده شده همه تلاش دولت این است تا واکسن داخلی در فصل بهار و اوایل تابستان تولید شود و مورد استفاده قرار بگیرد.
وی به ایرنا میگوید: شفافیت در استفاده از واکسنهایی که الان در حال تزریق هستیم امر بسیار مهمی است و برای همین رئیس جمهوری به وزارت بهداشت دستور داد به طور مرتب در این زمینه اطلاعرسانی کند.
او با بیان اینکه حق مردم است که بدانند واکسن چگونه توزیع میشود، میافزاید: بر این اساس نخست کادر درمان باید از این واکسن استفاده کنند. افراد مسن و دارای بیماریهای زمینهای هم در گروه دوم اولویت تزریق واکسن قرار دارند. بنابراین وزارت بهداشت سریعتر باید در این زمینه اطلاعرسانی کند اما از آنجا که حجم واکسنهای وارداتی تاکنون چندان بالا نبود نمیتوانستیم روزانه اطلاعرسانی کنیم اما وقتی تعداد بیشتر شود مانند بقیه موارد روزانه اطلاعرسانی خواهد شد.
واعظی میگوید: اولویت نخست ما این است تا تولید داخلی انجام نشده، بتوانیم واکسنهای مورد نیاز را با تأیید وزارت بهداشت خریداری کنیم و تحویل وزارت بهداشت دهیم و این وزارتخانه هم واکسنها را بر اساس همان جدول رایگان به مردم تزریق کند. همچنین در کنار این قضیه متوجه دو اتفاق شدیم، برخی در داخل میگویند که واکسن را در خیابان ناصرخسرو میخرند و از آنسو میگویند خانوادهها به برخی از کشورها میروند و دو سه هفته میمانند تا واکسن بزنند که این کار درستی نیست.رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه میافزاید: رئیس جمهوری اجازه داد شرکتهای خصوصی و بیمارستانها با ارز نیمایی واکسن بیاورند و تحت نظارت وزارت بهداشت به همه افرادی که نمیخواهند صبر کنند تا نوبتشان شود این واکسن را تزریق کنند. در این زمینه شرکتهای دولتی و غیردولتی با ما تماس گرفتند.
واعظی راه دوم را تولید واکسن خارجی در داخل میداند و میگوید: راه دوم این است تا برخی کشورهایی که از آنها واکسن میخریم و همکاری داشتهایم، واکسن مشترک با آن کشور را در داخل تولید کنیم که در این زمینه هم اقدامات خوبی انجام شده است.
رئیس دفتر رئیس جمهوری درباره اینکه آیا در سفر اخیر وزیر خارجه روسیه به تهران درباره تولید واکسن روسی در ایران بحث و تبادل نظر شده است یا نه، میافزاید: وزیر امور خارجه روسیه هم در ملاقات با رئیس جمهوری و هم در ملاقات با وزیر امور خارجه گفته است که دولت روسیه هم از تسریع در ارسال واکسن و هم آغاز تولید واکسن مشترک حمایت میکند.
تاکنون چقدر واکسن وارد کشور شده است؟
بنا به اعلام سخنگوی سازمان غذا و دارو؛ تاکنون یک میلیون و 995 هزار دوز واکسن کرونا به کشور وارد شده که یک میلیون و صد هزار دوز آن تا نیمه اول فروردین بوده است. وضعیت واردات واکسن هم از این قرار است تا کنون ۵۲۰ هزار دوز اسپوتنیک وی وارد کشور شده، ۶۵۰ هزار دوز واکسن چینی، ۷۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا و ۱۲۵ هزار دوز واکسن بهارات هند وارد کشور شده که بیش از ۵۰۰ هزار دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است. این در حالی است که بسیاری از قراردادهای وزارت بهداشت با کوواکس و شرکتهای خارجی تولید کننده واکسن بهطور کامل محقق نشده است. در همین حال دولت برای دسترسی سریعتر مردم به واکسن کرونا، ورود بخش خصوصی برای واردات واکسن را در دستور کار قرار داد.
هیچکس خارج از نوبت واکسن نمیزند
در همین زمینه کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو میگوید کسی قرار نیست خارج از نوبت واکسن تزریق کند. بلکه واکسن رایگان، عادلانه و مطابق سند ملی واکسیناسیون کووید۱۹ تزریق میشود. مدیرکل حوزه دارو سازمان غذا و دارو هم در اینباره میگوید همه اطلاعات واکسنهایی که وارد کشور شده و تزریق میشوند در قسمتی به نام داشبورد که در سامانه تیتک است، وجود دارد و به صورت لحظهای برای همکاران ما قابل مشاهده است که بدانند که در چه منطقهای، چه تعدادی و از چه واکسنی ارائه دادهاند. چه تعداد واکسن وارد شده، چه تعداد تزریق شده، چه میزان در دوز اول و چه میزان در دوز دوم تزریق شده و در کدام استان، دانشگاه، شهر و کدام منطقه بهداشت چه میزان و برای کدام کد ملی تزریق شده است. همه این اطلاعات در سامانه تیتک به ریز ثبت میشود. این اتفاقات در حالی انجام میشود که اخبار امیدوارکنندهای هم از افزایش سرعت واکسیناسیون در کشور به گوش میرسد. روز پنجشنبه ششمین محموله واکسن کرونای اسپوتنیک وی به میزان ۱۰۰ هزار دوز، دوم اردیبهشت وارد تهران شد. محموله جدید بانک سلولی تولید واکسن اسپوتنیک وی روسی به داخل کشور است که طبق اعلام سخنگوی سازمان غذا و دارو؛ تا پایان بهار اولین سری واکسن اسپوتنیک وی، تولید مشترک ایران و روسیه در دسترس قرار میگیرد. به عبارتی دسترسی به تکنولوژی و استفاده از سلولهای بنیادی واکسن روسی امکان کشت و تولید این واکسن را در کشور فراهم کرده و تولید مشترک این واکسن در استان البرز بزودی آغاز میشود.
واکسنهای تولید داخل در چه مرحلهای هستند
انستیتو پاستور کشور اعلام کرده است؛ تا پایان خرداد ماه به فاز واکسیناسیون عمومی وارد میشود. این مؤسسه واکسنسازی در ایران به فاز سوم مطالعه انسانی واکسن تولید مشترک ایران و کوبا رسیده و ادعا دارد یکی از کمعارضهترین واکسنهای کرونا است. واکسن انستیتو پاستور و کوبا یک واکسن نوترکیب است که روی یک پروتئین دیگر سوار شده تا بتواند آنتیژنهای کووید را حمل کند. طراحی واکسن به گونهای است که تاکنون و با توجه به نتایج فاز یک و دو بالینی، یکی از کاراترین واکسنهای دنیا بوده است و از نظر عارضه هم در مقایسه با سایر واکسنها، در مطالعات بالینی فاز یک و فاز دو، بینهایت کم عارضه بوده است. رئیس انستیتو پاستور همچنین از آغاز فازم سوم مطالعه انسانی واکسن انستیتو پاستور؛ در ۷ استان با ۲۴ هزار داوطلب از روز دوشنبه هفته جاری خبر میدهد و میگوید: از هر دانشگاه علوم پزشکی، بالغ بر ۳۰۰۰ نفر پذیرش خواهند شد. پیشبینیها بر این است که در دهه دوم یا سوم خرداد ماه واکسن مشترک انستیتو پاستور و کوبا با تولید یک میلیون دوز وارد فاز واکسیناسیون عمومی شود. واکسن ایرانی کوو برکت ساخت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام هم برای آغاز فاز سوم آزمایش انسانی بیش از 16 هزار نفر را ثبت نام میکند. به گفته حامد حسینی مجری کارآزمایی بالینی واکسن کوو ایران برکت؛ با توجه به مجوزهای اخذ شده از سوی مراجع ذیربط، فازسوم تزریق و آخرین مرحله مطالعات بالینی واکسن برکت را در نیمه اول اردیبهشت آغازخواهیم کرد. طبق مقررات باید دو ماه از آغاز این فاز و مشخص شدن نتیجه آن بگذرد تا تزریق عمومی صورت بگیرد. همچنین بنا به اعلام رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام: تا ساعت ۲۰ (پنجشنبه) بیش از ۱۶ هزار نفر از هموطنانمان در ۶ مرکز استان در فاز سوم کار آزمایی بالینی واکسن «کووایران برکت» داوطلب شدهاند. داوطلبان در رده سنی ۱۸ تا ۷۵ سال در ۶ شهر تهران، کرج، مشهد، شیراز، اصفهان و بوشهر میتوانند از طریق تماس با سامانه ۴۰۳۰ در این کارآزمایی ثبت نام کنند.
واکسن کووپارس مؤسسه سرمسازی رازی نیز با تزریق اول و دوم فاز نخست این واکسن با موفقیت سپری شده و روز پنجشنبه گذشته برای اولین باز دوز استنشاقی این واکسن تجویز شد. محقق اصلی کارآزمایی بالینی واکسن «کوو پارس» با بیان اینکه تا این مرحله هیچ عارضه جدی نگرانکنندهای در روند مطالعه بالینی مشاهده نشده است، گفت: این واکسن تا این مرحله بسیار کم عارضه بوده است. البته فعلاً درباره ایمنیزایی این واکسن هنوز اظهارنظر قطعی بیان نمیشود. سعید کلانتری میگوید: هدف فاز اول، بررسی ایمنی و بیخطر بودن واکسن است که به نظر میرسد این هدف حاصل شده و امیدواریم پس از مشخص شدن آنالیز دادهها، اواخر اردیبهشت فاز دوم مطالعه را شروع کنیم. گفتنی است؛ واکسن وزارت دفاع هم که به اسم میلاد دارو نور تولید میکند در آستانه ورود به فاز دوم است و واکسن سیناژر هم در مرحله اخذ تأییدیه کمیته بالینی است.
ورود واکسن ایرانی به بازار در آیندهای نزدیک
طلعت مختاری آزاد عضو کمیته مشورتی واکسیناسیون کرونا درباره روند واردات و تولید داخل واکسن کرونا به «ایران» میگوید: این روزها فرایند خوبی را از واردات و چرخه تولید واکسن داخلی شاهد هستیم. ایران جزو کشورهای پیش رو در زمینه ساخت واکسن است و هیچ دلیلی ندارد نتوانیم واکسن بسازیم مطمئنم واکسن ایرانی به بازار میآید و دولت نیز همه تلاشش را با وجود موانع بیشمار بینالمللی در تأمین واکسن بهکار گرفته و با ادامه این روند اگر واکسن در اختیار کشور قرار بگیرد ایران با سابقه علمی درخشانش میتواند بسیار سریع واکسیناسیون را شروع کند. مثال آن هم واکسیناسیون همگانی سرخک و سرخجه در سال 2003 بود که ظرف یک هفته 33 میلیون نفر را واکسینه کرد.
علیرضا ناجی رئیس مؤسسه تحقیقاتی ویروسشناسی به «ایران» میگوید: با توجه به تعداد بالای دوز واکسن برای کشور پرجمعیت ایران، نیاز داریم در کنار حل مشکلات تهیه واکسن از منابع خارجی، تولیدات داخلی هم صورت بگیرد. در هر حال واکسن مسأله جهانی و رقابتها هم جهانی است و به راحتی به دست نمیآید هر چند که ما به دلایل مختلف موقعیتها را از دست دادهایم. مثلاً امیدواری به صندوق کووکس داشتیم اما بدقولی کردند. اما با یک سری گشایشهای صورت گرفته به نظر میرسد روند واکسیناسیون با سرعت بیشتری پیش رود. بهطوری که این هفته روند واکسیناسیون فاز دوم را در نظر گرفتند. بهطوری که دستور داده شده نمایندههای واکسیناسیون به شهرستانها بروند تا این روند بهتر و پرسرعت اتفاق بیفتد.او با اشاره به اینکه دولت از جنبههای مختلف مسیر واردات واکسن را انتخاب کرده است، میگوید: مگر کشور امریکا روی چند واکسن سرمایهگذاری کرده و آن را تزریق میکند که در ایران در تولید واکسنهای داخلی بیش از 16 محصول مختلف در شرکتها کار میکنند؟ البته اینها فقط به عنوان پژوهش خوب است. بهتر بود با توجه به محدودیتهای تکنولوژی و بودجهای روی سه الی 4 واکسن تمرکز و با مشارکت شرکتهای خارجی واکسن را تولید میکردیم.
380 نفر دیگر قربانی کرونا
در ۲۴ ساعت گذشته، ۳۸۰ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد: در ۲۴ ساعت گذشته، ۳۸۰ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۶۸ هزار و ۷۴۶ نفر رسید. تاکنون 563 هزار و 810 نفر دوز اول واکسن کرونا و 154 هزار و 700 نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 718 هزار و 519 هزار دوز رسید. همچنین از دیروز تا امروز سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، 22 هزار و 904 بیمار جدید مبتلا به کرونا در کشور شناسایی شد که سه هزار و ۴۲۳ نفر از آنها بستری شدند. هم اکنون ۳۰۱ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۹۵ شهر در وضعیت نارنجی، ۴۵ شهر در وضعیت زرد و ۷ شهر در وضعیت آبی قرار دارند.
خبرنگار
همزمان با خیز بلند موج چهارم کرونا در کشور و افزایش بیسابقه قربانیان روزانه کرونا در هفته اخیر روند واکسیناسیون در کشور نیز کمی سرعت گرفته و به وعدهها و برنامههای سند ملی واکسیناسیون نزدیک شده است. اگرچه واکسینه کردن کادر درمان از 21 بهمن و با تعداد محدودی واکسن روسی اسپوتنیک وی 5 آغاز شد اما حالا خبرها از آغاز واکسیناسیون فاز دوم یعنی واکسینه کردن افراد دارای بیماریهای زمینهای و سالمندان در هفتههای اول اردیبهشت حکایت دارد. افراد فاز اول واکسیناسیون حدود یکونیم میلیون نفر و مشمولان فاز دوم حدود 12 میلیون نفر هستند برای واکسینه کردن این افراد به 27 میلیون دوز واکسن نیاز است. در همین زمینه تلاشهای دولت برای تأمین واکسن مورد نیاز برای انجام واکسیناسیون طبق سند ملی پیش از نهایی شدن واکسن تولید داخل همچنان ادامه دارد. ورود محمولههای جدید سلولهای بنیادی واکسن روسی برای تولید مشترک واکسن اسپوتنیک وی در ایران و از دیگر سو، مشارکت بخش خصوصی برای واردات واکسن نشان میدهد موانع واردات واکسن در حال برطرف شدن است و ایران درنهایت بزودی وارد کانال پرشتاب واکسیناسیون کرونا میشود. در همین زمینه دکتر محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری از اولویت دولت برای تأمین واکسن مورد نیاز از خارج کشور خبر میدهد و در عین حال میگوید: طبق وعده داده شده همه تلاش دولت این است تا واکسن داخلی در فصل بهار و اوایل تابستان تولید شود و مورد استفاده قرار بگیرد.
وی به ایرنا میگوید: شفافیت در استفاده از واکسنهایی که الان در حال تزریق هستیم امر بسیار مهمی است و برای همین رئیس جمهوری به وزارت بهداشت دستور داد به طور مرتب در این زمینه اطلاعرسانی کند.
او با بیان اینکه حق مردم است که بدانند واکسن چگونه توزیع میشود، میافزاید: بر این اساس نخست کادر درمان باید از این واکسن استفاده کنند. افراد مسن و دارای بیماریهای زمینهای هم در گروه دوم اولویت تزریق واکسن قرار دارند. بنابراین وزارت بهداشت سریعتر باید در این زمینه اطلاعرسانی کند اما از آنجا که حجم واکسنهای وارداتی تاکنون چندان بالا نبود نمیتوانستیم روزانه اطلاعرسانی کنیم اما وقتی تعداد بیشتر شود مانند بقیه موارد روزانه اطلاعرسانی خواهد شد.
واعظی میگوید: اولویت نخست ما این است تا تولید داخلی انجام نشده، بتوانیم واکسنهای مورد نیاز را با تأیید وزارت بهداشت خریداری کنیم و تحویل وزارت بهداشت دهیم و این وزارتخانه هم واکسنها را بر اساس همان جدول رایگان به مردم تزریق کند. همچنین در کنار این قضیه متوجه دو اتفاق شدیم، برخی در داخل میگویند که واکسن را در خیابان ناصرخسرو میخرند و از آنسو میگویند خانوادهها به برخی از کشورها میروند و دو سه هفته میمانند تا واکسن بزنند که این کار درستی نیست.رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه میافزاید: رئیس جمهوری اجازه داد شرکتهای خصوصی و بیمارستانها با ارز نیمایی واکسن بیاورند و تحت نظارت وزارت بهداشت به همه افرادی که نمیخواهند صبر کنند تا نوبتشان شود این واکسن را تزریق کنند. در این زمینه شرکتهای دولتی و غیردولتی با ما تماس گرفتند.
واعظی راه دوم را تولید واکسن خارجی در داخل میداند و میگوید: راه دوم این است تا برخی کشورهایی که از آنها واکسن میخریم و همکاری داشتهایم، واکسن مشترک با آن کشور را در داخل تولید کنیم که در این زمینه هم اقدامات خوبی انجام شده است.
رئیس دفتر رئیس جمهوری درباره اینکه آیا در سفر اخیر وزیر خارجه روسیه به تهران درباره تولید واکسن روسی در ایران بحث و تبادل نظر شده است یا نه، میافزاید: وزیر امور خارجه روسیه هم در ملاقات با رئیس جمهوری و هم در ملاقات با وزیر امور خارجه گفته است که دولت روسیه هم از تسریع در ارسال واکسن و هم آغاز تولید واکسن مشترک حمایت میکند.
تاکنون چقدر واکسن وارد کشور شده است؟
بنا به اعلام سخنگوی سازمان غذا و دارو؛ تاکنون یک میلیون و 995 هزار دوز واکسن کرونا به کشور وارد شده که یک میلیون و صد هزار دوز آن تا نیمه اول فروردین بوده است. وضعیت واردات واکسن هم از این قرار است تا کنون ۵۲۰ هزار دوز اسپوتنیک وی وارد کشور شده، ۶۵۰ هزار دوز واکسن چینی، ۷۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا و ۱۲۵ هزار دوز واکسن بهارات هند وارد کشور شده که بیش از ۵۰۰ هزار دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است. این در حالی است که بسیاری از قراردادهای وزارت بهداشت با کوواکس و شرکتهای خارجی تولید کننده واکسن بهطور کامل محقق نشده است. در همین حال دولت برای دسترسی سریعتر مردم به واکسن کرونا، ورود بخش خصوصی برای واردات واکسن را در دستور کار قرار داد.
هیچکس خارج از نوبت واکسن نمیزند
در همین زمینه کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو میگوید کسی قرار نیست خارج از نوبت واکسن تزریق کند. بلکه واکسن رایگان، عادلانه و مطابق سند ملی واکسیناسیون کووید۱۹ تزریق میشود. مدیرکل حوزه دارو سازمان غذا و دارو هم در اینباره میگوید همه اطلاعات واکسنهایی که وارد کشور شده و تزریق میشوند در قسمتی به نام داشبورد که در سامانه تیتک است، وجود دارد و به صورت لحظهای برای همکاران ما قابل مشاهده است که بدانند که در چه منطقهای، چه تعدادی و از چه واکسنی ارائه دادهاند. چه تعداد واکسن وارد شده، چه تعداد تزریق شده، چه میزان در دوز اول و چه میزان در دوز دوم تزریق شده و در کدام استان، دانشگاه، شهر و کدام منطقه بهداشت چه میزان و برای کدام کد ملی تزریق شده است. همه این اطلاعات در سامانه تیتک به ریز ثبت میشود. این اتفاقات در حالی انجام میشود که اخبار امیدوارکنندهای هم از افزایش سرعت واکسیناسیون در کشور به گوش میرسد. روز پنجشنبه ششمین محموله واکسن کرونای اسپوتنیک وی به میزان ۱۰۰ هزار دوز، دوم اردیبهشت وارد تهران شد. محموله جدید بانک سلولی تولید واکسن اسپوتنیک وی روسی به داخل کشور است که طبق اعلام سخنگوی سازمان غذا و دارو؛ تا پایان بهار اولین سری واکسن اسپوتنیک وی، تولید مشترک ایران و روسیه در دسترس قرار میگیرد. به عبارتی دسترسی به تکنولوژی و استفاده از سلولهای بنیادی واکسن روسی امکان کشت و تولید این واکسن را در کشور فراهم کرده و تولید مشترک این واکسن در استان البرز بزودی آغاز میشود.
واکسنهای تولید داخل در چه مرحلهای هستند
انستیتو پاستور کشور اعلام کرده است؛ تا پایان خرداد ماه به فاز واکسیناسیون عمومی وارد میشود. این مؤسسه واکسنسازی در ایران به فاز سوم مطالعه انسانی واکسن تولید مشترک ایران و کوبا رسیده و ادعا دارد یکی از کمعارضهترین واکسنهای کرونا است. واکسن انستیتو پاستور و کوبا یک واکسن نوترکیب است که روی یک پروتئین دیگر سوار شده تا بتواند آنتیژنهای کووید را حمل کند. طراحی واکسن به گونهای است که تاکنون و با توجه به نتایج فاز یک و دو بالینی، یکی از کاراترین واکسنهای دنیا بوده است و از نظر عارضه هم در مقایسه با سایر واکسنها، در مطالعات بالینی فاز یک و فاز دو، بینهایت کم عارضه بوده است. رئیس انستیتو پاستور همچنین از آغاز فازم سوم مطالعه انسانی واکسن انستیتو پاستور؛ در ۷ استان با ۲۴ هزار داوطلب از روز دوشنبه هفته جاری خبر میدهد و میگوید: از هر دانشگاه علوم پزشکی، بالغ بر ۳۰۰۰ نفر پذیرش خواهند شد. پیشبینیها بر این است که در دهه دوم یا سوم خرداد ماه واکسن مشترک انستیتو پاستور و کوبا با تولید یک میلیون دوز وارد فاز واکسیناسیون عمومی شود. واکسن ایرانی کوو برکت ساخت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام هم برای آغاز فاز سوم آزمایش انسانی بیش از 16 هزار نفر را ثبت نام میکند. به گفته حامد حسینی مجری کارآزمایی بالینی واکسن کوو ایران برکت؛ با توجه به مجوزهای اخذ شده از سوی مراجع ذیربط، فازسوم تزریق و آخرین مرحله مطالعات بالینی واکسن برکت را در نیمه اول اردیبهشت آغازخواهیم کرد. طبق مقررات باید دو ماه از آغاز این فاز و مشخص شدن نتیجه آن بگذرد تا تزریق عمومی صورت بگیرد. همچنین بنا به اعلام رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام: تا ساعت ۲۰ (پنجشنبه) بیش از ۱۶ هزار نفر از هموطنانمان در ۶ مرکز استان در فاز سوم کار آزمایی بالینی واکسن «کووایران برکت» داوطلب شدهاند. داوطلبان در رده سنی ۱۸ تا ۷۵ سال در ۶ شهر تهران، کرج، مشهد، شیراز، اصفهان و بوشهر میتوانند از طریق تماس با سامانه ۴۰۳۰ در این کارآزمایی ثبت نام کنند.
واکسن کووپارس مؤسسه سرمسازی رازی نیز با تزریق اول و دوم فاز نخست این واکسن با موفقیت سپری شده و روز پنجشنبه گذشته برای اولین باز دوز استنشاقی این واکسن تجویز شد. محقق اصلی کارآزمایی بالینی واکسن «کوو پارس» با بیان اینکه تا این مرحله هیچ عارضه جدی نگرانکنندهای در روند مطالعه بالینی مشاهده نشده است، گفت: این واکسن تا این مرحله بسیار کم عارضه بوده است. البته فعلاً درباره ایمنیزایی این واکسن هنوز اظهارنظر قطعی بیان نمیشود. سعید کلانتری میگوید: هدف فاز اول، بررسی ایمنی و بیخطر بودن واکسن است که به نظر میرسد این هدف حاصل شده و امیدواریم پس از مشخص شدن آنالیز دادهها، اواخر اردیبهشت فاز دوم مطالعه را شروع کنیم. گفتنی است؛ واکسن وزارت دفاع هم که به اسم میلاد دارو نور تولید میکند در آستانه ورود به فاز دوم است و واکسن سیناژر هم در مرحله اخذ تأییدیه کمیته بالینی است.
ورود واکسن ایرانی به بازار در آیندهای نزدیک
طلعت مختاری آزاد عضو کمیته مشورتی واکسیناسیون کرونا درباره روند واردات و تولید داخل واکسن کرونا به «ایران» میگوید: این روزها فرایند خوبی را از واردات و چرخه تولید واکسن داخلی شاهد هستیم. ایران جزو کشورهای پیش رو در زمینه ساخت واکسن است و هیچ دلیلی ندارد نتوانیم واکسن بسازیم مطمئنم واکسن ایرانی به بازار میآید و دولت نیز همه تلاشش را با وجود موانع بیشمار بینالمللی در تأمین واکسن بهکار گرفته و با ادامه این روند اگر واکسن در اختیار کشور قرار بگیرد ایران با سابقه علمی درخشانش میتواند بسیار سریع واکسیناسیون را شروع کند. مثال آن هم واکسیناسیون همگانی سرخک و سرخجه در سال 2003 بود که ظرف یک هفته 33 میلیون نفر را واکسینه کرد.
علیرضا ناجی رئیس مؤسسه تحقیقاتی ویروسشناسی به «ایران» میگوید: با توجه به تعداد بالای دوز واکسن برای کشور پرجمعیت ایران، نیاز داریم در کنار حل مشکلات تهیه واکسن از منابع خارجی، تولیدات داخلی هم صورت بگیرد. در هر حال واکسن مسأله جهانی و رقابتها هم جهانی است و به راحتی به دست نمیآید هر چند که ما به دلایل مختلف موقعیتها را از دست دادهایم. مثلاً امیدواری به صندوق کووکس داشتیم اما بدقولی کردند. اما با یک سری گشایشهای صورت گرفته به نظر میرسد روند واکسیناسیون با سرعت بیشتری پیش رود. بهطوری که این هفته روند واکسیناسیون فاز دوم را در نظر گرفتند. بهطوری که دستور داده شده نمایندههای واکسیناسیون به شهرستانها بروند تا این روند بهتر و پرسرعت اتفاق بیفتد.او با اشاره به اینکه دولت از جنبههای مختلف مسیر واردات واکسن را انتخاب کرده است، میگوید: مگر کشور امریکا روی چند واکسن سرمایهگذاری کرده و آن را تزریق میکند که در ایران در تولید واکسنهای داخلی بیش از 16 محصول مختلف در شرکتها کار میکنند؟ البته اینها فقط به عنوان پژوهش خوب است. بهتر بود با توجه به محدودیتهای تکنولوژی و بودجهای روی سه الی 4 واکسن تمرکز و با مشارکت شرکتهای خارجی واکسن را تولید میکردیم.
380 نفر دیگر قربانی کرونا
در ۲۴ ساعت گذشته، ۳۸۰ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد: در ۲۴ ساعت گذشته، ۳۸۰ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۶۸ هزار و ۷۴۶ نفر رسید. تاکنون 563 هزار و 810 نفر دوز اول واکسن کرونا و 154 هزار و 700 نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 718 هزار و 519 هزار دوز رسید. همچنین از دیروز تا امروز سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، 22 هزار و 904 بیمار جدید مبتلا به کرونا در کشور شناسایی شد که سه هزار و ۴۲۳ نفر از آنها بستری شدند. هم اکنون ۳۰۱ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۹۵ شهر در وضعیت نارنجی، ۴۵ شهر در وضعیت زرد و ۷ شهر در وضعیت آبی قرار دارند.

رنجنامه دیپلماسی
- هیهات از این همه بی تقوایی عزت سوز و دروغ های شاخدار
- همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقامهای عالی کشور جلو رفته است
- همراه با یادداشت هایی از رضا نصری ، محمد عطریانفر، محمد جواد حقشناس و مجید فراهانی
گروه سیاسی/ «به خدا سوگند! غم و اندوه انسان را فرا میگیرد که آنها در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، اینگونه پراکنده.» بیراه نیست اگر محور مهم رنجنامه وزارت خارجه علیه مخالفان داخلی را همین فرمایش امام علی (ع) بدانیم که اشاره دارد به تداوم و اصرار جبهه خارجی مخالفان مردم ایران برای استمرار تحریمها و فشارهای علیه معیشت مردم و البته همنوایی برخی جریانهای داخلی با اهداف سیاسی- انتخاباتی با آنها.
موج جدید و البته پر فشار هجمههای داخلی علیه تیم مذاکره کننده هستهای که بعد از شروع مذاکرات ایران با نمایندگان کشورهای 1+4 در وین آغاز شد و در روزهای اخیر و بعد از ارسال پالسهای مثبت مبنی بر احتمال توافق برای احیای برجام شدت بیشتری گرفته است، حالا با یک نگرانی جناحی – انتخاباتی همراه شده است. مدعیان پر سر و صدای اقتصاد و معیشت مردم از هر چه در توان دارند برای مانعتراشی در مسیر مذاکرات دریغ نمیکنند؛ از جعل اخبار و تحریف واقعیات به اسم منابع مطلع گرفته تا ساخت سریالهای یکطرفه و بی اساس علیه دستگاه دیپلماسی و یادداشتها و گزارشهای یأس آفرین در رسانههای مکتوب و خبرگزاریها و فضای مجازی.
وزارت خارجه در واکنش به همین موج خبری و تحلیلی مبتنی بر جعل و تحریف، پنجشنبه در بیانیهای مبسوط هم خط بطلان بر ادعاهای نادرست و خبرسازی به نام منابع مطلع کشید، هم از همراهی جریانهای داخلی با دشمنان خارجی در تضعیف و تخریب فرزندان ایران زمین که در مصاف با رقیبان خارجی هستند گلایه کرد و هم وعده داد بزودی بخشهایی از جزئیات مذاکرات منتهی به برجام را منتشر خواهد کرد تا ادعاهای ساختگی مخالفان بر آفتاب افتد و سیه روی شود هر که در او غش باشد.
در فراز ابتدایی این بیانیه با عنوان «آنها چنین متحد و ما اینگونه پراکنده» آمده است: «این روزها و درحالی که فرزندان این آب و خاک سخت در تلاشند تا از فرصتی که به یمن مقاومت همه جانبه ملت بزرگ ایران به دست آمده، برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بهره گیرند، اقلیتی کوچک ولی پرهیاهو، غافل از اینکه در یک بزنگاه تاریخی علیه خواست و منافع ملت قدم برمیدارند، هرآنچه در توان دارند را برای هدف قرار دادن نمایندگان ایران در رویارویی دیپلماتیک وین، به میدان آوردهاند؛ از پخش مستندنماهای سریالی و نمایش نخنمای رسانهای «درز» اطلاعات تحریف شده و غلط گرفته تا توهین، تخریب و بهتان به اعضای تیمی که رهبر معظم و فرزانه انقلاب آنان را «صادق»، «امین» و «بچههای انقلاب» خواندهاند.»
این بیانیه افزوده: «جریانی که در هفتههای گذشته و همزمان با گفتوگوها در وین، هر شب نمایندگان این مرز و بوم را هدف حملههای بیامان و ناجوانمردانه قرار داده، با «گاندو» تیم مذاکرهکننده را جمعی نفوذی و سادهلوح میخواند، با «فروشنده» آنان را انشابنویس اندیشکدهای خارجی به تصویر میکشد و در «قرارداد 1919» آنان را با دولتمردان خائن قاجار مقایسه میکند و همه با هزینههای میلیاردی از جیب ملت تحت فشار و نجیب ایران.»
بر اساس این بیانیه «همزمان، شبکه انگلیسیزبان صدا و سیما که ماهیتاً میبایست سخنگو و صدای وحدتبخش جمهوری اسلامی ایران در فضای رسانهای بینالمللی باشد، بیتوجه به همه همکاریها و دسترسیهایی که به تیم مذاکره کننده داشته و دارد و همچنین نصایح، توصیهها و نهایتاً بیانیههای مکرر وزارت امور خارجه در رد استناد به «منابع مطلع» بینام و نشان، نه تنها با اهداف کاملاً سیاسی داخلی- که در پخش انبوه خبر به زبان فارسی از سوی مدیرکلش برای ارباب جراید داخلی و درخواست انتشار وسیع کاملاً هویداست- با انتشار اخبار تحریفشده و مجعول درخصوص محتوای گفتوگوها به زبان انگلیسی مذاکره کنندگان را در برابر حریف تخریب کرده و به تلاشهای دیپلماتیک لطمه میزند که در بدعتی حیرتانگیز به جدل با مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران میپردازد.»
جریان دچار شده به خودکمبینی و تحقیر
این بیانیه میافزاید: «این جریان سیاسی بر خلاف خط مشی مقاممعظم رهبری و توصیههای همیشگی ایشان، با رانت آشکار رسانهای، و ظاهراً به واسطه بغض و کینهای نابجا، چنان از واقعیات دور شده است که هنگام وصف تاریخ پرافتخار چهار دههای جمهوری اسلامی در روابط خارجی به خودکمبینی ملی و تحقیرآمیزی دچار است که بواقع حیرت انگیز است و اما در مقابل، صهیونیستها و امریکاییها را در قامت موجوداتی قدر قدرت با قدرت خارقالعاده، زیرک و زبردست به تصویر میکشند که بارها و بارها از ابتدای انقلاب اسلامی، از اولین روزهای جنگ و قطعنامه 598 گرفته تا توافقات منطقهای و بینالمللی و علیالخصوص توافقات هستهای، از توافق سعدآباد تا برجام، به جمهوری اسلامی ایران رودست زدهاند.
دردناک است که برخلاف ادعاهای بیشمار، این جریان فراموش کرده است که تنها قدر قدرت عالم، ذات لایزال باریتعالی است و بس، که به مدد همین قدرت بیانتها، جمهوری اسلامی ایران توفیقات بینظیری را در مقابل استکبار جهانی داشته و از اینپس نیز خواهد داشت، انشاءالله.»
بر اساس این بیانیه « روایتگران این جریان، مذاکرات منتهی به برجام را چنان تصویر میکنند که گویی ماهها مذاکره شبانهروزی، بشدت چالشی و سخت ایران و گروه 1+5، صرفاً صحنهسازی برای انشاءنویسی از روی متنی از پیشنوشتهشده، بوده است و از بالاترین مذاکرهکننده تا کوچکترین فرد تصمیمگیر و مؤثر در این مذاکرات همه در حال نمایش و خیانت به ملت بودهاند. حیرتانگیزتر اینکه این جریان اقلیت ولی پر سر و صدا، تغافل میکنند که همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقامهای عالی کشور جلو رفته است.»
هیهات از بی تقوایی عزتسوز
در این بیانیه تأکید شده است: «جالبتر اینکه این کشفیات خیالی را در حالی در بوق و کرنا میکنند که هیچ کدام از اعضای حاضر در برجام از چین و روسیه گرفته تا اروپایی و امریکایی، در هیچ جایی از اظهارات بیشمار و اسناد منتشره خود، جز از مذاکرات فشرده، چالشی و پر از دعواهای دیپلماتیک همراه با سرسختی هیأت مذاکره کننده ایرانی، و ماهها رفت و برگشت میانپایتختها صحبتی نکردهاند. حتی در خاطرات امریکاییها—که همین جریان «مستندساز» با وسواس بیمارگونهای نوشتههای آنان را زیر و رو کرده به امید آنکه در آنها نکاتی برای دستاویز قراردادن و حمله به مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران شکار کنند—نیز هیچ دیده نمیشود مگر شکایت از ماهها جدال طولانی دیپلماتیک و پافشاری مذاکره کنندگان ایرانی بر منافع ملت ایران، تا جایی که به روایت خود آنها چندین بار مذاکرات تا شکست کامل پیش رفته است.
هیهات از اینهمه بی تقوایی عزت سوز و در خوشبینانهترین حالت، کم اطلاعی و سادهدلی بیش از حد این جریان که از پول بیتالمال ارتزاق میکند و از رانتهای وسیع رسانهای برای انتشار دروغهای شاخدار خود در جهت رسیدن به گندم خیالی ری استفاده کرده، و از آبرو و عزت ملت بزرگ ایران خرج میکند.
وعده انتشار اسناد مذاکرات برجام
در این بیانیه یادآوری شده است: «به یاری خدا بزودی و پس از انتشار بخشی از اسناد غیرمحرمانه مذاکرات برجام عیان خواهد شد که آنچه اکنون با نام برجام شناخته میشود، نه نوشته یک گروه مطالعاتی و نه حتی نوشته هیأتهای غربی، بلکه تا حد قابل توجهی حاصل ابتکارات و متونی است که نمایندگان ایران در جلسات متعدد، از 13 اکتبر 2013/21 مهر 1392 –یعنی اولین دور مذاکرات و پیش از توافق موقت ژنو—گرفته تا 11 فوریه 2014/22 بهمن 92 و 3 مارس 2014/12 اسفند 92، یعنی ماهها قبل از گزارش کذایی گروه بین المللی بحران—که این جریان تخریب برای تحقیر دستاوردهای مذاکراتی برجام به آن استناد میکند— روی میز گذاشتهاند؛ متونی که تماماً در سابقه سازمانی نهادهای ذیربط کشور نیز قابل دسترسی است و انشاءالله بزودی همه مردم به آن دسترسی خواهند یافت.
این اسناد نشان خواهد داد تا چه میزان برجام و چارچوب آن ماحصل ابتکار و قدرت تیم ایرانی است که البته باعث افتخار تاریخی ملت بزرگ ایران است که چنین فرزندان شجاع و کاردانی در دامن خود پرورانده است و سیه روی شود آن که در او غش باشد.»
همنوایی تأسفآور برخی داخلیها با دشمنان خارجی
در ادامه با اشاره به اذعان نتانیاهو و ترامپ به اینکه برجام بدترین توافق تاریح برای اسرائیل و امریکا است، آمده: «امروز نیز همزمان با نمایان شدن فرصت رفع تحریمهای ظالمانه امریکا و احیای این توافق، بار دیگر رژیم صهیونیستی، منافقین و ورشکستگان سیاسی چون پمپئوی جنایتکار در تلاش برای تخریب گفتوگوهای وین همپیمان شدهاند، تا از تکرار تجربه بهبود فضای اقتصادی و بینالمللی ایران که تا پیش از خروج امریکا از برجام در همه بخشهای جامعه ایران مشهود بود، جلوگیری کنند.
وا اسفا که برخی در داخل، دانسته یا ندانسته، با این تلاشها همنوایی میکنند.
بدیهی است که در چنین فضایی، تلاش برای بیاعتبار کردن مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور، جز دامن زدن به ادعای بدخواهان ایران مبنی بر حاکمیت دوگانه و خدشهدار کردن حیثیت جمهوری اسلامی و در نتیجه دشوارتر کردن مسیر رفع تحریمهایی که نه یک جریان و حزب، که عموم جامعه را هدف قرار داده، ثمر دیگری نخواهد داشت.»
این بیانیه با بیان اینکه درسناریویی خوشبینانه دو سوء برداشت عامل این همه تخریب تیم مذاکره کننده است، عامل اول را انتخاباتی دانستن مذاکرات احیای برجام خوانده و با تکذیب آن نوشته: «ضمن اینکه رفع تحریمهای مردم، صاف کردن جاده برای دولتمردانی است که انشاءالله در چند هفته آینده با رأی قاطع و با حضور گسترده ملت آگاه و تاریخساز انتخاب خواهند شد.»
عامل سوء برداشت دیگر به زعم وزارت خارجه این تصور است که «احیای برجام به معنای دوستی ایران و ایالات متحده است حال آنکه متن برجام همان طور که همواره تأکید شده چیزی بیش از توافق برای حل یک تنش پرهزینه در پرونده هستهای و رفع تحریمها نیست و در بهترین حالت، مدیریت تخاصم در یک موضوع خاص است، و نه معاهده اخوت میان ایران و امریکا.»
اعتبار کشور را به بازی نگیرید
در ادامه با بیان اینکه «بدخواهان تمامیت ایران را هدف قرار دادهاند» آمده: « خصومت و درگیریهای داخلی، جز بازی در زمین بیگانه نخواهد بود؛ که به فرموده
امیر المومنین (ع): به خدا سوگند! غم و اندوه انسان را فرا میگیرد که آنها در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، اینگونه پراکنده »
این بیانیه با این توصیه به مخالفان که سیاست خارجی و امنیت ملی را دستمایه رقابت سیاسی قرار نداده و اعتبار کشور را به بازی نگیرند، هشدار داده: وزارت خارجه در سالهای گذشته همواره بر طریق صبر و سکوت حرکت نموده و تلاش نموده در چارچوب مأموریتها و اختیارات، فارغ از فشار جریانات و گرایشهای سیاسی، اهداف والای مردم و کشور را در این دنیای بشدت متلاطم و متغیر محافظت کرده و تأمین نماید.
اما اکنون برای محافظت و تأمین همین منافع لازم میداند به جریان تخریبی که با هیاهوی فراوان در پی تضعیف دستگاه دیپلماسی و فرزندان اینملت است، هشدار دهد. اعضای تیم مذاکره کننده هستهای، همه فرزندان همین آب و خاک هستند که مظلومانه در حال تحقق منافع عالیه مردم و کشور هستند، و نه برای نفع شخصی یا این جناح و آن جناح، که صادقانه و صرفاً به امید رفع بخشی از دشواریهای ملت غیور ایران در میدان مذاکرات پای گذاشتهاند و در این مسیر بهتانها، تهمتها و تخریبها را به جان میخرند، اما از پیگیری منافع ملی ذرهای کوتاه نمیآیند تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، ضمن دوری از مذاکرات فرسایشی و در جهت رفع تحریمها، «با چشم باز و دل محکم و با توکل به خدا به پیش بروند و به توفیق الهی ملت را خرسند و خوشحال کنند.»
پرهیز از منافع جناحی در مسیر منافع ملی
محمدجواد حقشناس
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
در تمام دنیا حوزه سیاست خارجی، حوزهای است که در آن مذاکرهکنندگان بهعنوان فردی معرفی میشوند که پیگیر منافع ملی کشور بوده و اقداماتشان آثار و ابعاد سیاسی، امنیتی و اجتماعی در پی خواهد داشت. از همینرو، لازم است که یک صدای واحد به طرفهای مذاکرهکننده منتقل شود تا آنچه از اهداف اولیه تلاشهای تیم آنان است، محقق شود.
در گفتوگوهایی که این روزها در شهر وین در حال انجام است، این مهم را باید همواره به خود یادآور شویم که هم دولت به نمایندگی از نظام جمهوری اسلامی در حال مذاکره است و هم اینکه این مذاکرات بدون اجازه رهبری انقلاب عملاً اتفاق نمیافتد.
حتی اظهارات صریح ایشان و دعا برای توفیق تیم مذاکرهکننده، نشان از حمایتشان از این روند دارد. در مقابل چنین نشانههایی، متأسفانه شاهد اقداماتی هستیم که از سوی تلویزیون جمهوری اسلامی در حال انجام است. رسانه ملی با پخش مطالبی در قالب یک مستند، اساس برجام و توافقاتی را که مصوبه مجلس وقت و تأییدیه رهبری نظام را به همراه داشته مورد تهاجم قرار میدهد و عملاً موجبات تضعیف و تزلزل در فضای مذاکراتی را دامن میزند و به نظر میرسد که هدف این مستند هم چیزی جز ایجاد اختلال در نتیجهگیری مذاکرات نباشد.
ممکن است که این بحث شکل بگیرد که اگر در کشور دیدگاهی مخالف این رویکرد باشد، آیا حق آزادی بیان وجود ندارد؟ نگارنده مشکلی در بیان مطالب نمیبیند. گاهی مطالبی در قالب یک روزنامه یا خبرگزاری و یا سایتی که وابستگی به جریان خاص سیاسی دارد بیان میشود که قابل قبول بوده و جای گله ندارد. اما وقتی این کار در رسانهای با وصف ملی انجام میشود، جای دفاع از خود باقی نمیگذارد. چرا که به دلیل انحصار رسانهای، رادیو و تلویزیون در اختیار یک جریان سیاسی تعریف نمیشود، بلکه نماد حاکمیتی است.
نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره است و هیچ موردی هم بدون کسب نظر از مقام عالی کشور اتفاق نیفتاده است. از یک سو دولت و رئیس جمهور پیگیر ماجرا بوده و رهبری هم برای آنان دعای خیر میکنند اما از سوی دیگر صداو سیمای جمهوری اسلامی کار متفاوتی انجام میدهد.
این پرسش برای طرف مذاکره پیش میآید که چه کسی در این میان درست میگوید؟ پیام اصلی حاکمیت از کدام سمت است؛ آنکه در مذاکرات، نمایندگی جمهوری اسلامی را رسماً برعهده دارد، یا مستندی که در شبکه سه سیما آن هم در زمان پربیننده خود پخش میشود؟ هرچند هنوز نمیتوان از اهداف این کارها سخن گفت و دید آیا نزدیک شدن به انتخابات آنان را به این روز انداخته یا واقعاً نمیخواهند این تیم مذاکره به نتیجه برسند، اما باید از تبعات کار آنان گفت.
جدای از اختلافات داخلی که در امتداد همین مسیر رخ میدهد، طرفهایی که در حال گفتوگو هستند، دچار تردید میشوند که در گفتوگویی که با مقام مسئول یک کشور انجام میدهیم آیا او حاوی و حامل تمام اختیارات است یا قابلیت گفتوگو را ندارد. دور از ذهن نیست که در این راه دچار مشکل در تصمیمسازی شده و عملاً تمام این تلاشها دچار نقصان شود.
در فضای سیاست خارجی و بخصوص در برههای که کشور به دلیل فشارهای زیادی که بر آن وارد شده با بحرانهای عجیب و غریبی سر و کار دارد و از آنها مهمتر در آستانه انتخابات با وجود شیوع کرونا، باید پرسید که با این کارها به دنبال چه میگردید؟
آیا چیزی مهمتر از منافع ملت ایران برای ما و شما وجود دارد که دنباله منفعت جناحی خود را گرفتهاید؟
جفا به انقلاب و نظام
محمد عطریانفر
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
در هر نظامی دو حوزه فعالیت وجود دارد که فارغ از مناسبات سیاسی بین کارگزاران آن نظام، نقش این دو حوزه اساساً یک نقش ملی و به یک مفهوم بیش از بقیه حوزهها، اجماعی است؛ یکی حوزه دفاعی و دیگری دیپلماسی که در واقع دو روی یک سکه در تأمین منافع ملی کشورها در قبال مسائل خارجی و فرامرزی هستند. به عبارتی این دو حوزه تکمیل کننده و تقویت کننده یکدیگر هستند. چه میشود که ما چه در زمان جنگ و چه صلح، به درستی به هیچ کس حق تعرض و توهین به نیرو و توان نظامی خودمان را نمیدهیم و هر صدایی که با منویات این حوزه زاویه دارد را یک صدای ضدملی میدانیم اما در حوزه دیپلماسی کاملا عکس این عمل میکنیم؟ تا کنون صدها بار این سؤال پرسیده شده و اهمیت موضوع به قدری است که باز هم باید تکرار کرد که چه توجیهی برای ایراد انواع تهمتها و طرح موضوعات منحوس و کذب متعدد علیه دستگاه دیپلماسی کشور در رسانه ملی وجود دارد؟
نکته دیگر این است که صدا و سیمای ما در واقع یک ارگان حاکمیتی است و از این نظر نباید خود را با رسانههای مرسوم غیر دولتی در دنیا مقایسه کند. از این رو حملات سخیف به دستگاه دیپلماسی کشور از تریبون این رسانه به عنوان بخشی از حاکمیت در واقع از منظر بیرونی چیزی جز از بین بردن دیسیپلین و شخصیت نظام نیست. با این دست رفتارها بسیاری از ناظران بیرونی میپرسند این چگونه ساختار حاکمیتی است که بخش تبلیغاتی و رسانهای آن در یک بزنگاه حساس بخش دیپلماتیک آن را این گونه متهم به خیانت میکند؟ آیا این سیستم در درون خود سازوکار کنترل این دست مسائل را ندارد؟ افراد دلسوز بخوبی میدانند که زمینهسازی برای طرح این دست ابهامات در ذهن ناظران بیرونی تا چه اندازه شخصیت نظام ما را خدشهدار میکند. کما اینکه در همین برنامههای اخیر به دروغ و جفا، متن برجام را به یک مؤسسه غیردولتی در امریکا نسبت دادند و بلافاصله در خارج از کشور برخی این سؤال را پرسیدند که مگر در حکومت ایران چه فرایندی برقرار است که با ادعای این سطح از اقتدار، به اعتراف رسانه رسمیاش چنین توافق مهمی را یک مؤسسه کوچک غیر دولتی خارجی به سیستم تحمیل میکند؟ شکی نیست کسانی که با طرح برخی اکاذیب موهوم زمینهساز طرح این دست مسائل شدهاند، برخلاف همه شعارهایی که امروز میدهند مشغول روا داشتن بیشتر جفا در حق نظام و انقلاب و منافع ملی هستند. نکته برجسته و روشن هم این است که همین گروهی که اکنون دولت را متهم به بهرهبرداری سیاسی و انتخاباتی از مسأله دیپلماسی میکنند، خود بیشترین تحرک را در چنین سوء استفادهای دارند و به شکلی واضح نهادهای ملی را نیز از جایگاه خود به زیر کشیده و مشغول بهرهبرداری و سوء استفاده جناحی از آن هستند.
از میراث ترامپ دفاع نکنید
مجید فراهانی
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان
مذاکرات وین بعد از مدتهای طولانی پس از خروج امریکا از برجام و وضع تحریمهایی که مانع از بهرهگیری ایران از مزایای برجام شدند، در حال انجام است. در شرایطی که به واسطه وجود تحریمها کشور ما در سه سال گذشته با مشکلات اقتصادی بسیاری دست به گریبان بوده، مذاکره کنندگان ایرانی در وین تلاش میکنند تا با مجاب کردن دولت جدید امریکا به لغو تحریمها، زمینه را برای بازگشت کشور به شرایط عادی و بهبود وضعیت وخیم اقتصادی فراهم کنند؛ شاهد آن هستیم که متأسفانه جریاناتی در کشور موفقیت این مذاکرات را به ضرر خودشان تلقی میکنند و به خبرسازی درباره محتوای مذاکرات و انتشار محتواهای سخیف علیه تیم مذاکره کننده میپردازند. اگر نخواهیم بگوییم چنین رویهای خیانت یا نفوذ است، باید به این قائل باشیم که چنین رویهای حاصل کج فهمی و ترجیح دادن نگاه جناحی و سیاسی خود بر منافع ملی است.
در شرایطی که مردم از آثار تحریم بر زندگیشان خستهاند و منتظرند در کوتاه مدت با آزادسازی پولهای بلوکه شده کشور شرایط بهتری را تجربه کنند، عدهای برای به شکست کشاندن مذاکراتی که نتیجهاش رفع تحریمها خواهد بود تلاش میکنند و به دفاع از میراث ترامپ برخاستهاند. زیرا تصور میکنند که بهبود وضعیت اقتصادی در ماههای پیش رو تصورات ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری را نقش بر آب خواهد کرد و به همین دلیل گویا ترجیح میدهند مردم در شرایط سخت اقتصادی و در فشار افزایش تورم باقی بمانند. فارغ از اینکه چنین نگاه جناحی و منفعت گرایانهای تا چه حد مذموم است، این دوستان به این نکته توجه ندارند که در صورت شکست این مذاکرات، آغاز مذاکرات در آینده فارغ از اینکه چه کسی در ایران رئیس جمهوری باشد، بسیار مشکلتر خواهد بود و بی اعتمادی طرفین نسبت به یکدیگر بسیار بیشتر خواهد شد.
وجه دیگر مسأله این است که طرف مقابل مذاکرات آنچه را در ایران علیه مذاکرات مطرح میشود را صرفاً یک ناهماهنگی نمیبیند بلکه ممکن است این برداشت را داشته باشد که ایران در مذاکره جدیت لازم را ندارد یا دچار از همپاشیدگی درونی است که هر دو این تصورها برای به ثمر رساندن مطلوب مذاکرات بسیار مخرب است.
به شخصه از این جریانها دعوت میکنم که از میراث ترامپ دفاع نکنند و بگذارند شرایطی فراهم شود که مذاکره کنندگان ایران را به منافع حقه خودش از برجام برسانند.
در غیر این صورت بدانند که رقابت سیاسی به این قیمت اسمش را هر چه بگذاریم، خدمت به کشور و منافع ملی آن نیست.
موج جدید و البته پر فشار هجمههای داخلی علیه تیم مذاکره کننده هستهای که بعد از شروع مذاکرات ایران با نمایندگان کشورهای 1+4 در وین آغاز شد و در روزهای اخیر و بعد از ارسال پالسهای مثبت مبنی بر احتمال توافق برای احیای برجام شدت بیشتری گرفته است، حالا با یک نگرانی جناحی – انتخاباتی همراه شده است. مدعیان پر سر و صدای اقتصاد و معیشت مردم از هر چه در توان دارند برای مانعتراشی در مسیر مذاکرات دریغ نمیکنند؛ از جعل اخبار و تحریف واقعیات به اسم منابع مطلع گرفته تا ساخت سریالهای یکطرفه و بی اساس علیه دستگاه دیپلماسی و یادداشتها و گزارشهای یأس آفرین در رسانههای مکتوب و خبرگزاریها و فضای مجازی.
وزارت خارجه در واکنش به همین موج خبری و تحلیلی مبتنی بر جعل و تحریف، پنجشنبه در بیانیهای مبسوط هم خط بطلان بر ادعاهای نادرست و خبرسازی به نام منابع مطلع کشید، هم از همراهی جریانهای داخلی با دشمنان خارجی در تضعیف و تخریب فرزندان ایران زمین که در مصاف با رقیبان خارجی هستند گلایه کرد و هم وعده داد بزودی بخشهایی از جزئیات مذاکرات منتهی به برجام را منتشر خواهد کرد تا ادعاهای ساختگی مخالفان بر آفتاب افتد و سیه روی شود هر که در او غش باشد.
در فراز ابتدایی این بیانیه با عنوان «آنها چنین متحد و ما اینگونه پراکنده» آمده است: «این روزها و درحالی که فرزندان این آب و خاک سخت در تلاشند تا از فرصتی که به یمن مقاومت همه جانبه ملت بزرگ ایران به دست آمده، برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بهره گیرند، اقلیتی کوچک ولی پرهیاهو، غافل از اینکه در یک بزنگاه تاریخی علیه خواست و منافع ملت قدم برمیدارند، هرآنچه در توان دارند را برای هدف قرار دادن نمایندگان ایران در رویارویی دیپلماتیک وین، به میدان آوردهاند؛ از پخش مستندنماهای سریالی و نمایش نخنمای رسانهای «درز» اطلاعات تحریف شده و غلط گرفته تا توهین، تخریب و بهتان به اعضای تیمی که رهبر معظم و فرزانه انقلاب آنان را «صادق»، «امین» و «بچههای انقلاب» خواندهاند.»
این بیانیه افزوده: «جریانی که در هفتههای گذشته و همزمان با گفتوگوها در وین، هر شب نمایندگان این مرز و بوم را هدف حملههای بیامان و ناجوانمردانه قرار داده، با «گاندو» تیم مذاکرهکننده را جمعی نفوذی و سادهلوح میخواند، با «فروشنده» آنان را انشابنویس اندیشکدهای خارجی به تصویر میکشد و در «قرارداد 1919» آنان را با دولتمردان خائن قاجار مقایسه میکند و همه با هزینههای میلیاردی از جیب ملت تحت فشار و نجیب ایران.»
بر اساس این بیانیه «همزمان، شبکه انگلیسیزبان صدا و سیما که ماهیتاً میبایست سخنگو و صدای وحدتبخش جمهوری اسلامی ایران در فضای رسانهای بینالمللی باشد، بیتوجه به همه همکاریها و دسترسیهایی که به تیم مذاکره کننده داشته و دارد و همچنین نصایح، توصیهها و نهایتاً بیانیههای مکرر وزارت امور خارجه در رد استناد به «منابع مطلع» بینام و نشان، نه تنها با اهداف کاملاً سیاسی داخلی- که در پخش انبوه خبر به زبان فارسی از سوی مدیرکلش برای ارباب جراید داخلی و درخواست انتشار وسیع کاملاً هویداست- با انتشار اخبار تحریفشده و مجعول درخصوص محتوای گفتوگوها به زبان انگلیسی مذاکره کنندگان را در برابر حریف تخریب کرده و به تلاشهای دیپلماتیک لطمه میزند که در بدعتی حیرتانگیز به جدل با مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران میپردازد.»
جریان دچار شده به خودکمبینی و تحقیر
این بیانیه میافزاید: «این جریان سیاسی بر خلاف خط مشی مقاممعظم رهبری و توصیههای همیشگی ایشان، با رانت آشکار رسانهای، و ظاهراً به واسطه بغض و کینهای نابجا، چنان از واقعیات دور شده است که هنگام وصف تاریخ پرافتخار چهار دههای جمهوری اسلامی در روابط خارجی به خودکمبینی ملی و تحقیرآمیزی دچار است که بواقع حیرت انگیز است و اما در مقابل، صهیونیستها و امریکاییها را در قامت موجوداتی قدر قدرت با قدرت خارقالعاده، زیرک و زبردست به تصویر میکشند که بارها و بارها از ابتدای انقلاب اسلامی، از اولین روزهای جنگ و قطعنامه 598 گرفته تا توافقات منطقهای و بینالمللی و علیالخصوص توافقات هستهای، از توافق سعدآباد تا برجام، به جمهوری اسلامی ایران رودست زدهاند.
دردناک است که برخلاف ادعاهای بیشمار، این جریان فراموش کرده است که تنها قدر قدرت عالم، ذات لایزال باریتعالی است و بس، که به مدد همین قدرت بیانتها، جمهوری اسلامی ایران توفیقات بینظیری را در مقابل استکبار جهانی داشته و از اینپس نیز خواهد داشت، انشاءالله.»
بر اساس این بیانیه « روایتگران این جریان، مذاکرات منتهی به برجام را چنان تصویر میکنند که گویی ماهها مذاکره شبانهروزی، بشدت چالشی و سخت ایران و گروه 1+5، صرفاً صحنهسازی برای انشاءنویسی از روی متنی از پیشنوشتهشده، بوده است و از بالاترین مذاکرهکننده تا کوچکترین فرد تصمیمگیر و مؤثر در این مذاکرات همه در حال نمایش و خیانت به ملت بودهاند. حیرتانگیزتر اینکه این جریان اقلیت ولی پر سر و صدا، تغافل میکنند که همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقامهای عالی کشور جلو رفته است.»
هیهات از بی تقوایی عزتسوز
در این بیانیه تأکید شده است: «جالبتر اینکه این کشفیات خیالی را در حالی در بوق و کرنا میکنند که هیچ کدام از اعضای حاضر در برجام از چین و روسیه گرفته تا اروپایی و امریکایی، در هیچ جایی از اظهارات بیشمار و اسناد منتشره خود، جز از مذاکرات فشرده، چالشی و پر از دعواهای دیپلماتیک همراه با سرسختی هیأت مذاکره کننده ایرانی، و ماهها رفت و برگشت میانپایتختها صحبتی نکردهاند. حتی در خاطرات امریکاییها—که همین جریان «مستندساز» با وسواس بیمارگونهای نوشتههای آنان را زیر و رو کرده به امید آنکه در آنها نکاتی برای دستاویز قراردادن و حمله به مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران شکار کنند—نیز هیچ دیده نمیشود مگر شکایت از ماهها جدال طولانی دیپلماتیک و پافشاری مذاکره کنندگان ایرانی بر منافع ملت ایران، تا جایی که به روایت خود آنها چندین بار مذاکرات تا شکست کامل پیش رفته است.
هیهات از اینهمه بی تقوایی عزت سوز و در خوشبینانهترین حالت، کم اطلاعی و سادهدلی بیش از حد این جریان که از پول بیتالمال ارتزاق میکند و از رانتهای وسیع رسانهای برای انتشار دروغهای شاخدار خود در جهت رسیدن به گندم خیالی ری استفاده کرده، و از آبرو و عزت ملت بزرگ ایران خرج میکند.
وعده انتشار اسناد مذاکرات برجام
در این بیانیه یادآوری شده است: «به یاری خدا بزودی و پس از انتشار بخشی از اسناد غیرمحرمانه مذاکرات برجام عیان خواهد شد که آنچه اکنون با نام برجام شناخته میشود، نه نوشته یک گروه مطالعاتی و نه حتی نوشته هیأتهای غربی، بلکه تا حد قابل توجهی حاصل ابتکارات و متونی است که نمایندگان ایران در جلسات متعدد، از 13 اکتبر 2013/21 مهر 1392 –یعنی اولین دور مذاکرات و پیش از توافق موقت ژنو—گرفته تا 11 فوریه 2014/22 بهمن 92 و 3 مارس 2014/12 اسفند 92، یعنی ماهها قبل از گزارش کذایی گروه بین المللی بحران—که این جریان تخریب برای تحقیر دستاوردهای مذاکراتی برجام به آن استناد میکند— روی میز گذاشتهاند؛ متونی که تماماً در سابقه سازمانی نهادهای ذیربط کشور نیز قابل دسترسی است و انشاءالله بزودی همه مردم به آن دسترسی خواهند یافت.
این اسناد نشان خواهد داد تا چه میزان برجام و چارچوب آن ماحصل ابتکار و قدرت تیم ایرانی است که البته باعث افتخار تاریخی ملت بزرگ ایران است که چنین فرزندان شجاع و کاردانی در دامن خود پرورانده است و سیه روی شود آن که در او غش باشد.»
همنوایی تأسفآور برخی داخلیها با دشمنان خارجی
در ادامه با اشاره به اذعان نتانیاهو و ترامپ به اینکه برجام بدترین توافق تاریح برای اسرائیل و امریکا است، آمده: «امروز نیز همزمان با نمایان شدن فرصت رفع تحریمهای ظالمانه امریکا و احیای این توافق، بار دیگر رژیم صهیونیستی، منافقین و ورشکستگان سیاسی چون پمپئوی جنایتکار در تلاش برای تخریب گفتوگوهای وین همپیمان شدهاند، تا از تکرار تجربه بهبود فضای اقتصادی و بینالمللی ایران که تا پیش از خروج امریکا از برجام در همه بخشهای جامعه ایران مشهود بود، جلوگیری کنند.
وا اسفا که برخی در داخل، دانسته یا ندانسته، با این تلاشها همنوایی میکنند.
بدیهی است که در چنین فضایی، تلاش برای بیاعتبار کردن مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور، جز دامن زدن به ادعای بدخواهان ایران مبنی بر حاکمیت دوگانه و خدشهدار کردن حیثیت جمهوری اسلامی و در نتیجه دشوارتر کردن مسیر رفع تحریمهایی که نه یک جریان و حزب، که عموم جامعه را هدف قرار داده، ثمر دیگری نخواهد داشت.»
این بیانیه با بیان اینکه درسناریویی خوشبینانه دو سوء برداشت عامل این همه تخریب تیم مذاکره کننده است، عامل اول را انتخاباتی دانستن مذاکرات احیای برجام خوانده و با تکذیب آن نوشته: «ضمن اینکه رفع تحریمهای مردم، صاف کردن جاده برای دولتمردانی است که انشاءالله در چند هفته آینده با رأی قاطع و با حضور گسترده ملت آگاه و تاریخساز انتخاب خواهند شد.»
عامل سوء برداشت دیگر به زعم وزارت خارجه این تصور است که «احیای برجام به معنای دوستی ایران و ایالات متحده است حال آنکه متن برجام همان طور که همواره تأکید شده چیزی بیش از توافق برای حل یک تنش پرهزینه در پرونده هستهای و رفع تحریمها نیست و در بهترین حالت، مدیریت تخاصم در یک موضوع خاص است، و نه معاهده اخوت میان ایران و امریکا.»
اعتبار کشور را به بازی نگیرید
در ادامه با بیان اینکه «بدخواهان تمامیت ایران را هدف قرار دادهاند» آمده: « خصومت و درگیریهای داخلی، جز بازی در زمین بیگانه نخواهد بود؛ که به فرموده
امیر المومنین (ع): به خدا سوگند! غم و اندوه انسان را فرا میگیرد که آنها در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، اینگونه پراکنده »
این بیانیه با این توصیه به مخالفان که سیاست خارجی و امنیت ملی را دستمایه رقابت سیاسی قرار نداده و اعتبار کشور را به بازی نگیرند، هشدار داده: وزارت خارجه در سالهای گذشته همواره بر طریق صبر و سکوت حرکت نموده و تلاش نموده در چارچوب مأموریتها و اختیارات، فارغ از فشار جریانات و گرایشهای سیاسی، اهداف والای مردم و کشور را در این دنیای بشدت متلاطم و متغیر محافظت کرده و تأمین نماید.
اما اکنون برای محافظت و تأمین همین منافع لازم میداند به جریان تخریبی که با هیاهوی فراوان در پی تضعیف دستگاه دیپلماسی و فرزندان اینملت است، هشدار دهد. اعضای تیم مذاکره کننده هستهای، همه فرزندان همین آب و خاک هستند که مظلومانه در حال تحقق منافع عالیه مردم و کشور هستند، و نه برای نفع شخصی یا این جناح و آن جناح، که صادقانه و صرفاً به امید رفع بخشی از دشواریهای ملت غیور ایران در میدان مذاکرات پای گذاشتهاند و در این مسیر بهتانها، تهمتها و تخریبها را به جان میخرند، اما از پیگیری منافع ملی ذرهای کوتاه نمیآیند تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، ضمن دوری از مذاکرات فرسایشی و در جهت رفع تحریمها، «با چشم باز و دل محکم و با توکل به خدا به پیش بروند و به توفیق الهی ملت را خرسند و خوشحال کنند.»
پرهیز از منافع جناحی در مسیر منافع ملی
محمدجواد حقشناس
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
در تمام دنیا حوزه سیاست خارجی، حوزهای است که در آن مذاکرهکنندگان بهعنوان فردی معرفی میشوند که پیگیر منافع ملی کشور بوده و اقداماتشان آثار و ابعاد سیاسی، امنیتی و اجتماعی در پی خواهد داشت. از همینرو، لازم است که یک صدای واحد به طرفهای مذاکرهکننده منتقل شود تا آنچه از اهداف اولیه تلاشهای تیم آنان است، محقق شود.
در گفتوگوهایی که این روزها در شهر وین در حال انجام است، این مهم را باید همواره به خود یادآور شویم که هم دولت به نمایندگی از نظام جمهوری اسلامی در حال مذاکره است و هم اینکه این مذاکرات بدون اجازه رهبری انقلاب عملاً اتفاق نمیافتد.
حتی اظهارات صریح ایشان و دعا برای توفیق تیم مذاکرهکننده، نشان از حمایتشان از این روند دارد. در مقابل چنین نشانههایی، متأسفانه شاهد اقداماتی هستیم که از سوی تلویزیون جمهوری اسلامی در حال انجام است. رسانه ملی با پخش مطالبی در قالب یک مستند، اساس برجام و توافقاتی را که مصوبه مجلس وقت و تأییدیه رهبری نظام را به همراه داشته مورد تهاجم قرار میدهد و عملاً موجبات تضعیف و تزلزل در فضای مذاکراتی را دامن میزند و به نظر میرسد که هدف این مستند هم چیزی جز ایجاد اختلال در نتیجهگیری مذاکرات نباشد.
ممکن است که این بحث شکل بگیرد که اگر در کشور دیدگاهی مخالف این رویکرد باشد، آیا حق آزادی بیان وجود ندارد؟ نگارنده مشکلی در بیان مطالب نمیبیند. گاهی مطالبی در قالب یک روزنامه یا خبرگزاری و یا سایتی که وابستگی به جریان خاص سیاسی دارد بیان میشود که قابل قبول بوده و جای گله ندارد. اما وقتی این کار در رسانهای با وصف ملی انجام میشود، جای دفاع از خود باقی نمیگذارد. چرا که به دلیل انحصار رسانهای، رادیو و تلویزیون در اختیار یک جریان سیاسی تعریف نمیشود، بلکه نماد حاکمیتی است.
نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره است و هیچ موردی هم بدون کسب نظر از مقام عالی کشور اتفاق نیفتاده است. از یک سو دولت و رئیس جمهور پیگیر ماجرا بوده و رهبری هم برای آنان دعای خیر میکنند اما از سوی دیگر صداو سیمای جمهوری اسلامی کار متفاوتی انجام میدهد.
این پرسش برای طرف مذاکره پیش میآید که چه کسی در این میان درست میگوید؟ پیام اصلی حاکمیت از کدام سمت است؛ آنکه در مذاکرات، نمایندگی جمهوری اسلامی را رسماً برعهده دارد، یا مستندی که در شبکه سه سیما آن هم در زمان پربیننده خود پخش میشود؟ هرچند هنوز نمیتوان از اهداف این کارها سخن گفت و دید آیا نزدیک شدن به انتخابات آنان را به این روز انداخته یا واقعاً نمیخواهند این تیم مذاکره به نتیجه برسند، اما باید از تبعات کار آنان گفت.
جدای از اختلافات داخلی که در امتداد همین مسیر رخ میدهد، طرفهایی که در حال گفتوگو هستند، دچار تردید میشوند که در گفتوگویی که با مقام مسئول یک کشور انجام میدهیم آیا او حاوی و حامل تمام اختیارات است یا قابلیت گفتوگو را ندارد. دور از ذهن نیست که در این راه دچار مشکل در تصمیمسازی شده و عملاً تمام این تلاشها دچار نقصان شود.
در فضای سیاست خارجی و بخصوص در برههای که کشور به دلیل فشارهای زیادی که بر آن وارد شده با بحرانهای عجیب و غریبی سر و کار دارد و از آنها مهمتر در آستانه انتخابات با وجود شیوع کرونا، باید پرسید که با این کارها به دنبال چه میگردید؟
آیا چیزی مهمتر از منافع ملت ایران برای ما و شما وجود دارد که دنباله منفعت جناحی خود را گرفتهاید؟
جفا به انقلاب و نظام
محمد عطریانفر
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
در هر نظامی دو حوزه فعالیت وجود دارد که فارغ از مناسبات سیاسی بین کارگزاران آن نظام، نقش این دو حوزه اساساً یک نقش ملی و به یک مفهوم بیش از بقیه حوزهها، اجماعی است؛ یکی حوزه دفاعی و دیگری دیپلماسی که در واقع دو روی یک سکه در تأمین منافع ملی کشورها در قبال مسائل خارجی و فرامرزی هستند. به عبارتی این دو حوزه تکمیل کننده و تقویت کننده یکدیگر هستند. چه میشود که ما چه در زمان جنگ و چه صلح، به درستی به هیچ کس حق تعرض و توهین به نیرو و توان نظامی خودمان را نمیدهیم و هر صدایی که با منویات این حوزه زاویه دارد را یک صدای ضدملی میدانیم اما در حوزه دیپلماسی کاملا عکس این عمل میکنیم؟ تا کنون صدها بار این سؤال پرسیده شده و اهمیت موضوع به قدری است که باز هم باید تکرار کرد که چه توجیهی برای ایراد انواع تهمتها و طرح موضوعات منحوس و کذب متعدد علیه دستگاه دیپلماسی کشور در رسانه ملی وجود دارد؟
نکته دیگر این است که صدا و سیمای ما در واقع یک ارگان حاکمیتی است و از این نظر نباید خود را با رسانههای مرسوم غیر دولتی در دنیا مقایسه کند. از این رو حملات سخیف به دستگاه دیپلماسی کشور از تریبون این رسانه به عنوان بخشی از حاکمیت در واقع از منظر بیرونی چیزی جز از بین بردن دیسیپلین و شخصیت نظام نیست. با این دست رفتارها بسیاری از ناظران بیرونی میپرسند این چگونه ساختار حاکمیتی است که بخش تبلیغاتی و رسانهای آن در یک بزنگاه حساس بخش دیپلماتیک آن را این گونه متهم به خیانت میکند؟ آیا این سیستم در درون خود سازوکار کنترل این دست مسائل را ندارد؟ افراد دلسوز بخوبی میدانند که زمینهسازی برای طرح این دست ابهامات در ذهن ناظران بیرونی تا چه اندازه شخصیت نظام ما را خدشهدار میکند. کما اینکه در همین برنامههای اخیر به دروغ و جفا، متن برجام را به یک مؤسسه غیردولتی در امریکا نسبت دادند و بلافاصله در خارج از کشور برخی این سؤال را پرسیدند که مگر در حکومت ایران چه فرایندی برقرار است که با ادعای این سطح از اقتدار، به اعتراف رسانه رسمیاش چنین توافق مهمی را یک مؤسسه کوچک غیر دولتی خارجی به سیستم تحمیل میکند؟ شکی نیست کسانی که با طرح برخی اکاذیب موهوم زمینهساز طرح این دست مسائل شدهاند، برخلاف همه شعارهایی که امروز میدهند مشغول روا داشتن بیشتر جفا در حق نظام و انقلاب و منافع ملی هستند. نکته برجسته و روشن هم این است که همین گروهی که اکنون دولت را متهم به بهرهبرداری سیاسی و انتخاباتی از مسأله دیپلماسی میکنند، خود بیشترین تحرک را در چنین سوء استفادهای دارند و به شکلی واضح نهادهای ملی را نیز از جایگاه خود به زیر کشیده و مشغول بهرهبرداری و سوء استفاده جناحی از آن هستند.
از میراث ترامپ دفاع نکنید
مجید فراهانی
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان
مذاکرات وین بعد از مدتهای طولانی پس از خروج امریکا از برجام و وضع تحریمهایی که مانع از بهرهگیری ایران از مزایای برجام شدند، در حال انجام است. در شرایطی که به واسطه وجود تحریمها کشور ما در سه سال گذشته با مشکلات اقتصادی بسیاری دست به گریبان بوده، مذاکره کنندگان ایرانی در وین تلاش میکنند تا با مجاب کردن دولت جدید امریکا به لغو تحریمها، زمینه را برای بازگشت کشور به شرایط عادی و بهبود وضعیت وخیم اقتصادی فراهم کنند؛ شاهد آن هستیم که متأسفانه جریاناتی در کشور موفقیت این مذاکرات را به ضرر خودشان تلقی میکنند و به خبرسازی درباره محتوای مذاکرات و انتشار محتواهای سخیف علیه تیم مذاکره کننده میپردازند. اگر نخواهیم بگوییم چنین رویهای خیانت یا نفوذ است، باید به این قائل باشیم که چنین رویهای حاصل کج فهمی و ترجیح دادن نگاه جناحی و سیاسی خود بر منافع ملی است.
در شرایطی که مردم از آثار تحریم بر زندگیشان خستهاند و منتظرند در کوتاه مدت با آزادسازی پولهای بلوکه شده کشور شرایط بهتری را تجربه کنند، عدهای برای به شکست کشاندن مذاکراتی که نتیجهاش رفع تحریمها خواهد بود تلاش میکنند و به دفاع از میراث ترامپ برخاستهاند. زیرا تصور میکنند که بهبود وضعیت اقتصادی در ماههای پیش رو تصورات ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری را نقش بر آب خواهد کرد و به همین دلیل گویا ترجیح میدهند مردم در شرایط سخت اقتصادی و در فشار افزایش تورم باقی بمانند. فارغ از اینکه چنین نگاه جناحی و منفعت گرایانهای تا چه حد مذموم است، این دوستان به این نکته توجه ندارند که در صورت شکست این مذاکرات، آغاز مذاکرات در آینده فارغ از اینکه چه کسی در ایران رئیس جمهوری باشد، بسیار مشکلتر خواهد بود و بی اعتمادی طرفین نسبت به یکدیگر بسیار بیشتر خواهد شد.
وجه دیگر مسأله این است که طرف مقابل مذاکرات آنچه را در ایران علیه مذاکرات مطرح میشود را صرفاً یک ناهماهنگی نمیبیند بلکه ممکن است این برداشت را داشته باشد که ایران در مذاکره جدیت لازم را ندارد یا دچار از همپاشیدگی درونی است که هر دو این تصورها برای به ثمر رساندن مطلوب مذاکرات بسیار مخرب است.
به شخصه از این جریانها دعوت میکنم که از میراث ترامپ دفاع نکنند و بگذارند شرایطی فراهم شود که مذاکره کنندگان ایران را به منافع حقه خودش از برجام برسانند.
در غیر این صورت بدانند که رقابت سیاسی به این قیمت اسمش را هر چه بگذاریم، خدمت به کشور و منافع ملی آن نیست.

چگونه تیم مذاکره را یاری کنیم؟
رضا نصری
حقوقدان بینالمللی
بنجامین فرانکلین - یکی از بنیانگذاران ایالات متحده - برای تشریح نظام معاهدات و به تبع نظام شکلگیری سیاست خارجی در امریکا مثال جالبی بهکار میبرد: معروف است که میگوید پیمانهای بینالمللی در امریکا بر دوش مار دو سری حرکت میکنند که میخواهد برای نوشیدن آب به لب چشمه برود و در میان راه به یک دو راهی میرسد. یک سر مار (قوه مجریه) میخواهد از مسیر راست به حرکت ادامه دهد و سر دیگر مار (کنگره) میخواهد از مسیر چپ به چشمه برسد. جدالی فرسایشی آغاز میشود و معمولاً در انتها، مار بیچاره از تشنگی بر سر دوراهی تلف میشود!
از زمان بنجامین فرانکلین تاکنون این نقص در نظام سیاسی و حقوقی امریکا - دستکم از نظر «ساختاری» - اصلاح و برطرف نشده است. در دو قرن گذشته نیز صدها معاهده و پیمان بینالمللی میان امریکا و کشورهای ثالث به دلیل این نقص ساختاری - که بدان جدال میان نهادها و بازیگران جدیدتر هم اضافه شده - بر سر این دو راهی تلف شدهاند! این مسأله ساختاری فقط محدود به انعقاد و ورود به معاهدات نیز نمیشود. خروج از معاهدات، اجرای آنها و تعریف نقش و وظایف و اختیارات نهادهای مختلف در قبال تعهدات بینالمللی امریکا نیز همواره محل اختلاف و سردرگمی و بحثهای آکادمیک بوده است.
اما هرچند در «ساختار» اصلاحی صورت نگرفته، لیکن در «عمل» در چند دهه گذشته، عرف و رویه به نحوی در امریکا شکل گرفته که در بسیاری از مواقع - در جدال میان سرهای مار - «سر قوه مجریه» از «سر کنگره» و سرهای دیگر بازیگران در پیشبرد سیاست خارجی قویتر شده است و میتواند تحت شرایطی بدن مار را به دنبال خود بکشاند! ولی، از آنجا که «ساختار» به کمک قوه مجریه نمیآید، این «قویتر عمل کردن» مستلزم این شده که قوه مجریه از «سرمایه سیاسی» و «حمایت عمومی» - یعنی از دو عنصر خارج از ساختار - در پیشبرد اهداف خود برخوردار شده و یاری بگیرد. یعنی اگر سرمایه سیاسی هدر رفت، یا اگر افکار عمومی به جهت مخالف خواست دولت اقبال پیدا کرد، قوه مجریه نیز در جدال با کنگره و سایر نهادهای رقیب در اجرای برنامه خود بعضاً ناکام خواهد ماند.
در تعامل با امریکا، درک این دینامیک بسیار مهم است. کشورهایی که این دینامیک را درک کردهاند، غالباً کوشیدهاند با تأسیس لابی و رسانه و گروههای فشار بر جدالهای درونی امریکا تأثیر بگذارند و تصمیمات واشنگتن را آنطور که به نفعشان است هدایت کنند. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورها تلاش میکنند به صورت سیستماتیک بر وزن و ارزش «سرمایه سیاسی» طرف دلخواه و «افکار عمومی» امریکا - با ترفندهای مختلف - تأثیر بگذارند تا مقاصدشان آنطور که میخواهند تأمین گردد. در این میان، اسرائیل یکی از موفقترین بازیگرانی است که توانسته با تمرکز بر کنگره همواره محاسبات و تصمیمات دولت را نیز تحت تأثیر قرار دهد. یکی از ضعیفترین کشورها در این حوزه نیز «ایران» است که غالباً این دینامیک را نفی میکند و - از آنجا که امریکا را یک واحد همگن و هماهنگ و دوراندیش میپندارد - هرگونه کشمکش میان نهادها و کانونهای مختلف قدرت در واشنگتن را نیز «دسیسه» یا «بازی پلیس خوب، پلیس بد» تلقی میکند.
بهخاطر همین جنس درک از نظام سیاسی امریکاست که در سالهای اخیر شاهد بودهایم چگونه منتقدان دولت روحانی از اینکه تیم مذاکرهکننده «نتوانسته» در مذاکرات برجام تحریمهای «کنگره» را لغو کند شکایت کردهاند یا چگونه فلان اقدام کارشکنانه کنگره را «دسیسه» و «برنامه از پیشتعیینشده دولت» ارزیابی کردهاند. بعضاً حتی شاهد بودهایم منتقدین برجام «حوزه اختیارات» و رابطه قوه مجریه و کنگره را در تحلیلهایشان نادیده گرفتهاند یا حتی امضای تشریفاتی و غالباً اجتنابناپذیر یک مصوبه کنگره توسط رئیسجمهوری را دال بر «همراهی دولت و کنگره» خوانده و تیم مذاکرهکننده خودی را بابت «اعتماد» یا «فریب خوردن از رئیسجمهوری» سرزنش نمودهاند! ایضاً دیدهایم حتی تلاش برخی مقامات برای تقویت «سرمایه سیاسی» جریان موافقتر در واشنگتن یا کوشش او برای جذب «افکار عمومی» امریکا را نیز تخطئه نموده یا به طعنه به «همدستی با دموکراتها» تعبیر کردهاند!
در سالهای گذشته، این درک ناقص از دینامیک و پیچیدگیهای سیاستگذاری در امریکا نه تنها منجر به انتقادات غیرمنصفانه از تیم مذاکرهکننده ایران شده بلکه انتظارات غیرواقعبینانه نیز از آن ایجاد کرده است. در واقع تحلیل و تصوری که در کشور در مورد نظام سیاسی امریکا غالب شده است باعث شده نه تنها ایران در پیشبرد اهداف خود با زحمات فراوانی روبهرو شود بلکه دیپلماتهای کشور نیز با ابزار محدودتر و ناقصتری وارد کارزار مذاکراتی شوند. به بیان دیگر، این «تصور غالب» باعث شده - به عنوان مثال - از یکسو دستگاه دیپلماسی را محدود به مذاکره در مورد تحریمهایی کنیم که لغو آن در اختیار قوه مجریه امریکاست، اما از سوی دیگر توقع داشته باشیم در فرایند مذاکرات قوه مجریه تحریمهای کنگره را نیز لغو نماید! یا مثلاً دستگاه دیپلماسی را از یکسو از مبادرت به هرگونه ابتکار دیپلماتیک، سیاسی و رسانهای در قبال امریکا - ولو در حد نشستن پشت یک میز یا تلاش برای تقویت بازوی یک جریان متنفذ سیاسی یا حتی جلب افکار عمومی - منع کنیم، اما از سوی دیگر از آن توقع داشته باشیم دولت امریکا را بدون هیچ فضاسازی و زمینهچینی به لغو آنی تمام تحریمها وادار کند!
طبیعتاً، تداوم این نگرش در آینده پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود. اگر بپذیریم لغو تحریمهای امریکا به یک ضرورت برای کشور تبدیل شده است، دیگر نمیشود بدون لحاظ کردن ظرافتها و دینامیک درونی این کشور - و به تبع، بدون تطبیق دادن اهرمها و ابزارهای دستگاه دیپلماسی با ملزومات تعامل با این نظام سیاسی - با شیوه «کجدار و مریز» کنونی با این قدرت جهانی وارد داد و ستد شویم. در واقع، نمیشود دستگاه دیپلماسی را همچنان از هرگونه اهرم و ابزار و اختیاری که میتواند وزن جریان موافق برجام در امریکا را - در جدال با جریان مخالف - تقویت کند محروم سازیم و از طرف دیگر از آن انتظار حصول نتایج خارقالعاده داشته باشیم.
به عبارت دیگر، امروز که تیم مذاکرهکننده برای ارائه گزارش و دریافت دستورالعملهای بعدی از وین به تهران بازگشته است، روا نیست دستاورد و گزارش آن را بدون لحاظ کردن دینامیک درونی و ویژگیهای صحنه سیاسی امریکا ارزیابی کنیم و براساس یک ارزیابی ناقص برای مذاکرات بعدی دستور صادر کنیم. برای تحقق بهترین نتیجه ابتدا لازم است بررسی کنیم دستگاه دیپلماسی چگونه و با استفاده از کدام ابزار و شگردی میتواند جریان موافق برجام را برای لغو تحریمها و مقابله با کارشکنیهای جریان مخالف در کنگره و نهادهای غیررسمی یاری کند؛ سپس - با مجهز کردن تیم مذاکره به ابزار و اختیارات لازم - آن را مجدداً برای تحقق اهداف کلان کشور راهی وین نماییم. دستگاه دیپلماسی قادر نخواهد بود با دستان بسته، با حداقل اختیار و بدون مقدمهچینی و فضاسازیهای لازم دولت بایدن را وادار به رفتاری کند که مطابق میل و خواست دولت ایران باشد.
حقوقدان بینالمللی
بنجامین فرانکلین - یکی از بنیانگذاران ایالات متحده - برای تشریح نظام معاهدات و به تبع نظام شکلگیری سیاست خارجی در امریکا مثال جالبی بهکار میبرد: معروف است که میگوید پیمانهای بینالمللی در امریکا بر دوش مار دو سری حرکت میکنند که میخواهد برای نوشیدن آب به لب چشمه برود و در میان راه به یک دو راهی میرسد. یک سر مار (قوه مجریه) میخواهد از مسیر راست به حرکت ادامه دهد و سر دیگر مار (کنگره) میخواهد از مسیر چپ به چشمه برسد. جدالی فرسایشی آغاز میشود و معمولاً در انتها، مار بیچاره از تشنگی بر سر دوراهی تلف میشود!
از زمان بنجامین فرانکلین تاکنون این نقص در نظام سیاسی و حقوقی امریکا - دستکم از نظر «ساختاری» - اصلاح و برطرف نشده است. در دو قرن گذشته نیز صدها معاهده و پیمان بینالمللی میان امریکا و کشورهای ثالث به دلیل این نقص ساختاری - که بدان جدال میان نهادها و بازیگران جدیدتر هم اضافه شده - بر سر این دو راهی تلف شدهاند! این مسأله ساختاری فقط محدود به انعقاد و ورود به معاهدات نیز نمیشود. خروج از معاهدات، اجرای آنها و تعریف نقش و وظایف و اختیارات نهادهای مختلف در قبال تعهدات بینالمللی امریکا نیز همواره محل اختلاف و سردرگمی و بحثهای آکادمیک بوده است.
اما هرچند در «ساختار» اصلاحی صورت نگرفته، لیکن در «عمل» در چند دهه گذشته، عرف و رویه به نحوی در امریکا شکل گرفته که در بسیاری از مواقع - در جدال میان سرهای مار - «سر قوه مجریه» از «سر کنگره» و سرهای دیگر بازیگران در پیشبرد سیاست خارجی قویتر شده است و میتواند تحت شرایطی بدن مار را به دنبال خود بکشاند! ولی، از آنجا که «ساختار» به کمک قوه مجریه نمیآید، این «قویتر عمل کردن» مستلزم این شده که قوه مجریه از «سرمایه سیاسی» و «حمایت عمومی» - یعنی از دو عنصر خارج از ساختار - در پیشبرد اهداف خود برخوردار شده و یاری بگیرد. یعنی اگر سرمایه سیاسی هدر رفت، یا اگر افکار عمومی به جهت مخالف خواست دولت اقبال پیدا کرد، قوه مجریه نیز در جدال با کنگره و سایر نهادهای رقیب در اجرای برنامه خود بعضاً ناکام خواهد ماند.
در تعامل با امریکا، درک این دینامیک بسیار مهم است. کشورهایی که این دینامیک را درک کردهاند، غالباً کوشیدهاند با تأسیس لابی و رسانه و گروههای فشار بر جدالهای درونی امریکا تأثیر بگذارند و تصمیمات واشنگتن را آنطور که به نفعشان است هدایت کنند. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورها تلاش میکنند به صورت سیستماتیک بر وزن و ارزش «سرمایه سیاسی» طرف دلخواه و «افکار عمومی» امریکا - با ترفندهای مختلف - تأثیر بگذارند تا مقاصدشان آنطور که میخواهند تأمین گردد. در این میان، اسرائیل یکی از موفقترین بازیگرانی است که توانسته با تمرکز بر کنگره همواره محاسبات و تصمیمات دولت را نیز تحت تأثیر قرار دهد. یکی از ضعیفترین کشورها در این حوزه نیز «ایران» است که غالباً این دینامیک را نفی میکند و - از آنجا که امریکا را یک واحد همگن و هماهنگ و دوراندیش میپندارد - هرگونه کشمکش میان نهادها و کانونهای مختلف قدرت در واشنگتن را نیز «دسیسه» یا «بازی پلیس خوب، پلیس بد» تلقی میکند.
بهخاطر همین جنس درک از نظام سیاسی امریکاست که در سالهای اخیر شاهد بودهایم چگونه منتقدان دولت روحانی از اینکه تیم مذاکرهکننده «نتوانسته» در مذاکرات برجام تحریمهای «کنگره» را لغو کند شکایت کردهاند یا چگونه فلان اقدام کارشکنانه کنگره را «دسیسه» و «برنامه از پیشتعیینشده دولت» ارزیابی کردهاند. بعضاً حتی شاهد بودهایم منتقدین برجام «حوزه اختیارات» و رابطه قوه مجریه و کنگره را در تحلیلهایشان نادیده گرفتهاند یا حتی امضای تشریفاتی و غالباً اجتنابناپذیر یک مصوبه کنگره توسط رئیسجمهوری را دال بر «همراهی دولت و کنگره» خوانده و تیم مذاکرهکننده خودی را بابت «اعتماد» یا «فریب خوردن از رئیسجمهوری» سرزنش نمودهاند! ایضاً دیدهایم حتی تلاش برخی مقامات برای تقویت «سرمایه سیاسی» جریان موافقتر در واشنگتن یا کوشش او برای جذب «افکار عمومی» امریکا را نیز تخطئه نموده یا به طعنه به «همدستی با دموکراتها» تعبیر کردهاند!
در سالهای گذشته، این درک ناقص از دینامیک و پیچیدگیهای سیاستگذاری در امریکا نه تنها منجر به انتقادات غیرمنصفانه از تیم مذاکرهکننده ایران شده بلکه انتظارات غیرواقعبینانه نیز از آن ایجاد کرده است. در واقع تحلیل و تصوری که در کشور در مورد نظام سیاسی امریکا غالب شده است باعث شده نه تنها ایران در پیشبرد اهداف خود با زحمات فراوانی روبهرو شود بلکه دیپلماتهای کشور نیز با ابزار محدودتر و ناقصتری وارد کارزار مذاکراتی شوند. به بیان دیگر، این «تصور غالب» باعث شده - به عنوان مثال - از یکسو دستگاه دیپلماسی را محدود به مذاکره در مورد تحریمهایی کنیم که لغو آن در اختیار قوه مجریه امریکاست، اما از سوی دیگر توقع داشته باشیم در فرایند مذاکرات قوه مجریه تحریمهای کنگره را نیز لغو نماید! یا مثلاً دستگاه دیپلماسی را از یکسو از مبادرت به هرگونه ابتکار دیپلماتیک، سیاسی و رسانهای در قبال امریکا - ولو در حد نشستن پشت یک میز یا تلاش برای تقویت بازوی یک جریان متنفذ سیاسی یا حتی جلب افکار عمومی - منع کنیم، اما از سوی دیگر از آن توقع داشته باشیم دولت امریکا را بدون هیچ فضاسازی و زمینهچینی به لغو آنی تمام تحریمها وادار کند!
طبیعتاً، تداوم این نگرش در آینده پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود. اگر بپذیریم لغو تحریمهای امریکا به یک ضرورت برای کشور تبدیل شده است، دیگر نمیشود بدون لحاظ کردن ظرافتها و دینامیک درونی این کشور - و به تبع، بدون تطبیق دادن اهرمها و ابزارهای دستگاه دیپلماسی با ملزومات تعامل با این نظام سیاسی - با شیوه «کجدار و مریز» کنونی با این قدرت جهانی وارد داد و ستد شویم. در واقع، نمیشود دستگاه دیپلماسی را همچنان از هرگونه اهرم و ابزار و اختیاری که میتواند وزن جریان موافق برجام در امریکا را - در جدال با جریان مخالف - تقویت کند محروم سازیم و از طرف دیگر از آن انتظار حصول نتایج خارقالعاده داشته باشیم.
به عبارت دیگر، امروز که تیم مذاکرهکننده برای ارائه گزارش و دریافت دستورالعملهای بعدی از وین به تهران بازگشته است، روا نیست دستاورد و گزارش آن را بدون لحاظ کردن دینامیک درونی و ویژگیهای صحنه سیاسی امریکا ارزیابی کنیم و براساس یک ارزیابی ناقص برای مذاکرات بعدی دستور صادر کنیم. برای تحقق بهترین نتیجه ابتدا لازم است بررسی کنیم دستگاه دیپلماسی چگونه و با استفاده از کدام ابزار و شگردی میتواند جریان موافق برجام را برای لغو تحریمها و مقابله با کارشکنیهای جریان مخالف در کنگره و نهادهای غیررسمی یاری کند؛ سپس - با مجهز کردن تیم مذاکره به ابزار و اختیارات لازم - آن را مجدداً برای تحقق اهداف کلان کشور راهی وین نماییم. دستگاه دیپلماسی قادر نخواهد بود با دستان بسته، با حداقل اختیار و بدون مقدمهچینی و فضاسازیهای لازم دولت بایدن را وادار به رفتاری کند که مطابق میل و خواست دولت ایران باشد.

تحریف و تقطیع سخنان روحانی
رئیس جمهوری درباره آبزیان چه گفت
گروه اقتصادی- روز پنجشنبه، رئیس جممهوری در افتتاح طرحهای کشاورزی موضوعی را مطرح کرد که متاسفانه جملات آن تقطیع شد و گفته های رئیس جمهوری به طور ناقص در برخی از رسانه های داخلی منتشر شد که دست مایه رسانه های اپوزیسیون خارجی هم قرار گرفت. آقای روحانی در این مراسم گفته بود که«اگر ما بتوانیم با قیمت مناسب و به اندازه مناسب آبزیان را در اختیار مردم قرار دهیم ، مسلما اگر تا عادت مردم از گوشت قرمز و مرغ به سمت آبزیان حرکت کند، تحول بزرگی است.» روحانی همچنین در ادامه شرطی را مطرح کرد که لازمه این تحول محسوب می شود . او گفت : «شرطش این است که هم بتوانیم به اندازه کافی وارد بازار کنیم و هم به قیمت مناسب در اختیار مردم قرار دهیم که مردم توان استفاده از آن را داشته باشند.»
این بیان متأسفانه در شبکههای اجتماعی و رسانههای دیگر «تقطیع شده» و به صورت «مخالف» برداشت شد بدون آنکه شرط لازمه تغییر را که تولید انبوه تر و قیمت مناسب است را مدنظر قرار دهند.
بگذریم از اینکه محتوا و متن سخنان روحانی شرط و شروطهایی را داشته که در متن بالا بسیار گویا است و لازم به توضیح دوباره نیست اما بهتر است در این خصوص به ظرفیت بلااستفاده و بالقوه ایران در تولید محصولات آبزی بپردازیم و متوجه شویم که بهرهبرداری از این ظرفیت میتواند نه تنها تولید را بالاتر ببرد بلکه قیمتها را هم به تناسب پایین بیاورد. در اصل این یک فرمول اقتصادی است که هر چقدر عرضه کم باشد و تقاضا بالا، قیمتها بالا میرود و برای آنکه قیمتها پایین بیاید باید یا عرضه را زیاد کرد یا تقاضا را پایین آورد. درخصوص ظرفیت ایران در تولید محصولات آبزی، آخرین آمار حاکی از آن است که در سال گذشته میزان تولید آبزیان در ایران به یک میلیون و ۳۷۰ هزار تن رسید و قرار است امسال از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تن عبور کند. همچنین مصرف سرانه آبزیان در ایران در حال حاضر 17 کیلو گرم است که با میانگین جهانی که حدود ۲۲ کیلوگرم به ازای هر نفر در سال است، هنوز فاصله داریم و تقریباً حدود 70 درصد سرانه جهانی است. با فرض جمعیت ثابت برای آنکه به میانگین مصرف جهانی برسیم باید تولید کشور هم دو برابر شود یعنی به حدود 2.5میلیون تن در سال برسد. این یعنی آنکه نه تنها به ظرفیت تولید حدود 30 درصد اضافه شود بلکه از پتانسیلهای کشور هم استفاده شود. از سوی دیگر قیمت نسبتاً بالای محصولات آبزی با تولید انبوهتر و عرضه بیشتر کاهش مییابد. این موضوع نه خلاف عقل است و نه ضد دانش. یک امر ساده و طبیعی است. حال بگذریم از آنکه ایام انتخابات ریاست جمهوری است و گوش مخالفان به این حرفهای منطقی شنوا نیست و همه چیز را از دیده انکار نگاه میکنند.
به قول سعدی که اتفاقاً ماه اردیبهشت ماه اوست: کسی که به دیده انکار نگاه کند/ نشان صورت یوسف دهد، به ناخوبی/ و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو / فرشتهات نماید به چشم، کروبی
این بیان متأسفانه در شبکههای اجتماعی و رسانههای دیگر «تقطیع شده» و به صورت «مخالف» برداشت شد بدون آنکه شرط لازمه تغییر را که تولید انبوه تر و قیمت مناسب است را مدنظر قرار دهند.
بگذریم از اینکه محتوا و متن سخنان روحانی شرط و شروطهایی را داشته که در متن بالا بسیار گویا است و لازم به توضیح دوباره نیست اما بهتر است در این خصوص به ظرفیت بلااستفاده و بالقوه ایران در تولید محصولات آبزی بپردازیم و متوجه شویم که بهرهبرداری از این ظرفیت میتواند نه تنها تولید را بالاتر ببرد بلکه قیمتها را هم به تناسب پایین بیاورد. در اصل این یک فرمول اقتصادی است که هر چقدر عرضه کم باشد و تقاضا بالا، قیمتها بالا میرود و برای آنکه قیمتها پایین بیاید باید یا عرضه را زیاد کرد یا تقاضا را پایین آورد. درخصوص ظرفیت ایران در تولید محصولات آبزی، آخرین آمار حاکی از آن است که در سال گذشته میزان تولید آبزیان در ایران به یک میلیون و ۳۷۰ هزار تن رسید و قرار است امسال از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تن عبور کند. همچنین مصرف سرانه آبزیان در ایران در حال حاضر 17 کیلو گرم است که با میانگین جهانی که حدود ۲۲ کیلوگرم به ازای هر نفر در سال است، هنوز فاصله داریم و تقریباً حدود 70 درصد سرانه جهانی است. با فرض جمعیت ثابت برای آنکه به میانگین مصرف جهانی برسیم باید تولید کشور هم دو برابر شود یعنی به حدود 2.5میلیون تن در سال برسد. این یعنی آنکه نه تنها به ظرفیت تولید حدود 30 درصد اضافه شود بلکه از پتانسیلهای کشور هم استفاده شود. از سوی دیگر قیمت نسبتاً بالای محصولات آبزی با تولید انبوهتر و عرضه بیشتر کاهش مییابد. این موضوع نه خلاف عقل است و نه ضد دانش. یک امر ساده و طبیعی است. حال بگذریم از آنکه ایام انتخابات ریاست جمهوری است و گوش مخالفان به این حرفهای منطقی شنوا نیست و همه چیز را از دیده انکار نگاه میکنند.
به قول سعدی که اتفاقاً ماه اردیبهشت ماه اوست: کسی که به دیده انکار نگاه کند/ نشان صورت یوسف دهد، به ناخوبی/ و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو / فرشتهات نماید به چشم، کروبی

ناتوانی و ترس زیر گنبد آهنین
فرود آمدن موشک سوری در نزدیکی«دیمونا» آسیبپذیری اسرائیل را آشکار کرد
بنفشه غلامی / بامداد پنجشنبه، کمتر از 12 ساعت بعد از انفجار در کارخانه تولید موتورهای موشکهای موسوم به «پیکان» در سرزمینهای اشغالی فلسطین، برخورد یک موشک سوری به محلی در 30کیلومتری رآکتور هستهای «دیمونا»، از ضعف پدافند دفاعی ارتش رژیم صهیونیستی خبر داد.
بهگزارش روزنامه «گاردین»، ارتش رژیم صهیونیستی اعتراف کرده است، موفق نشده است موشکی را که بامداد پنجشنبه از خاک سوریه شلیک شده رهگیری کند و در نتیجه این موشک پس از طی 201 کیلومتر در آسمان این رژیم که تحت حفاظت سیستم دفاع موشکی «گنبد آهنین» است، در نزدیکی رآکتور هستهای دیمونا فرود آمد. هر چند تل آویو مدعی شده است که این موشک زمین به هوا که نوع آن SA-5 بوده، توسط پدافند دفاعی سوریه علیه جنگندههای اسرائیلی شلیک شده است و «بنی گانتس»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آن را نتیجه آتش ضد هوایی اشتباه سوریه خواند، اما مسیری که این موشک طی کرده، به این گمانه زنی دامن زده است که هدف موشک سایت هستهای حساس این رژیم بوده است. ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی در رهگیری موشک سوری در حالی است که به گزارش «رویترز» در هفتههای اخیر، رسانههای اسرائیلی بارها به نقل از مقامات نظامی این رژیم نوشتند دفاع هوایی در اطراف رآکتور دیمونا که پیشبینی میشود، هدف حمله احتمالی موشکی یا پهپادی باشد، تقویت خواهند شد. اما در عمل و با وجود چنین تقویتهایی سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی مقابل موشک سوری ناکام ماند. درهمین ارتباط بخش آنلاین روزنامه «یدیعوت آحارنوت» نیز نوشت: «ژنرال آموس یدلین، رئیس انستیتو مطالعات امنیت ملی و رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل میگوید: این موشک یک موشک منسوخ متعلق به دهه 1980 سوریه است که سامانه دفاعی ما نتوانست رهگیری کند.»
بهگزارش «رویترز»، ارتش رژیم صهیونیستی که صدای آژیرهای خطر را تنها بعد از فرود آمدن موشک سوری به صدا درآورد، ساعتی پس از این رسوایی نظامی و امنیتی، چندین سایت موشکی سوریه را هدف قرار داد. خبرگزاری رسمی سوریه، «سانا» گزارش داده است، سیستم پدافند دفاعی سوریه، موفق به رهگیری اغلب موشکهای اسرائیلی شد و آنها را منهدم کرد. اما در نتیجه این پرتابها، 4 سرباز سوری زخمی شدند.فرود آمدن موشک سوری در نزدیکی رآکتور هستهای دیمونا، همچنین باعث بروز حملات جدید داخلی به «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی شده است. یکی از این حملات از سوی «آویگدور لیبرمن»، رهبر حزب «اسرائیل بیت نو» مطرح شده است. او در توئیتی نوشت: «وضعیتی که در آن موشکی با کلاهک 200 کیلوگرمی به سمت اسرائیل شلیک شد، میتوانست کاملاً متفاوت رقم بخورد. نتانیاهو بهدلیل مشغله در امور شخصی خود خوابیده است، اما کنست باید از وضعیت فلجی که در آن قرار دارد خارج شود.» روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن نیز در تحلیلی با اشاره به انفجار در کارخانه موشکسازی «تمر» و همچنین موشک سوری، این رویدادها را حاصل اشتباههای نظامی و صنعتی اسرائیل و نشان دهنده آسیبپذیری امنیتی آن در هر نوع مقابله احتمالی توصیف کرد و نوشت: «کمتر از دو روز قبل هنگام آزمایش موتور موشک، انفجاری قوی در «تمر» که یکی از بزرگترین تولید کنندگان موشک در اسرائیل است، بوقوع پیوست و ویدیویی از این انفجار ابر عظیم قارچی شکلی را بالای این کارخانه نشان میداد. مقامات «تمر» اصرار داشتند که انفجار حاصل یک آزمایش کنترل شده بوده است. اما از آنجا که پیشتر درباره آن اطلاعیهای صادر نشده بود.»
تظاهرات در غزه
رسوایی امنیتی در رژیم صهیونیستی در حالی است که در داخل این رژیم اعتراضها بهخاطر ممانعت از برپایی مراسم ویژه ماه رمضان در باب دمشق در مسجد الاقصی رو به افزایش است. بنابر گزارشها روز گذشته ساکنان غزه در حمایت از فلسطینیان ساکن قدس اشغالی دست به راهپیماییهای گسترده زدهاند. این اقدام رژیم صهیونیستی که منجر به بروز درگیریهایی شدید بین روزه داران فلسطینی در قدس و نظامیان و صهیونیستهای افراطی شد، واکنشهای خارجی را نیز به دنبال داشت. وزارت خارجه اردن در بیانیهای، مقامات این رژیم را مسئول اجازه دادن به گروههای افراطی برای رسیدن به بخش قدیمی قدس و سر دادن شعارهای نژادپرستانه و تعدی به ساکنان قدس دانست.
بهگزارش روزنامه «گاردین»، ارتش رژیم صهیونیستی اعتراف کرده است، موفق نشده است موشکی را که بامداد پنجشنبه از خاک سوریه شلیک شده رهگیری کند و در نتیجه این موشک پس از طی 201 کیلومتر در آسمان این رژیم که تحت حفاظت سیستم دفاع موشکی «گنبد آهنین» است، در نزدیکی رآکتور هستهای دیمونا فرود آمد. هر چند تل آویو مدعی شده است که این موشک زمین به هوا که نوع آن SA-5 بوده، توسط پدافند دفاعی سوریه علیه جنگندههای اسرائیلی شلیک شده است و «بنی گانتس»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آن را نتیجه آتش ضد هوایی اشتباه سوریه خواند، اما مسیری که این موشک طی کرده، به این گمانه زنی دامن زده است که هدف موشک سایت هستهای حساس این رژیم بوده است. ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی در رهگیری موشک سوری در حالی است که به گزارش «رویترز» در هفتههای اخیر، رسانههای اسرائیلی بارها به نقل از مقامات نظامی این رژیم نوشتند دفاع هوایی در اطراف رآکتور دیمونا که پیشبینی میشود، هدف حمله احتمالی موشکی یا پهپادی باشد، تقویت خواهند شد. اما در عمل و با وجود چنین تقویتهایی سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی مقابل موشک سوری ناکام ماند. درهمین ارتباط بخش آنلاین روزنامه «یدیعوت آحارنوت» نیز نوشت: «ژنرال آموس یدلین، رئیس انستیتو مطالعات امنیت ملی و رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل میگوید: این موشک یک موشک منسوخ متعلق به دهه 1980 سوریه است که سامانه دفاعی ما نتوانست رهگیری کند.»
بهگزارش «رویترز»، ارتش رژیم صهیونیستی که صدای آژیرهای خطر را تنها بعد از فرود آمدن موشک سوری به صدا درآورد، ساعتی پس از این رسوایی نظامی و امنیتی، چندین سایت موشکی سوریه را هدف قرار داد. خبرگزاری رسمی سوریه، «سانا» گزارش داده است، سیستم پدافند دفاعی سوریه، موفق به رهگیری اغلب موشکهای اسرائیلی شد و آنها را منهدم کرد. اما در نتیجه این پرتابها، 4 سرباز سوری زخمی شدند.فرود آمدن موشک سوری در نزدیکی رآکتور هستهای دیمونا، همچنین باعث بروز حملات جدید داخلی به «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی شده است. یکی از این حملات از سوی «آویگدور لیبرمن»، رهبر حزب «اسرائیل بیت نو» مطرح شده است. او در توئیتی نوشت: «وضعیتی که در آن موشکی با کلاهک 200 کیلوگرمی به سمت اسرائیل شلیک شد، میتوانست کاملاً متفاوت رقم بخورد. نتانیاهو بهدلیل مشغله در امور شخصی خود خوابیده است، اما کنست باید از وضعیت فلجی که در آن قرار دارد خارج شود.» روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن نیز در تحلیلی با اشاره به انفجار در کارخانه موشکسازی «تمر» و همچنین موشک سوری، این رویدادها را حاصل اشتباههای نظامی و صنعتی اسرائیل و نشان دهنده آسیبپذیری امنیتی آن در هر نوع مقابله احتمالی توصیف کرد و نوشت: «کمتر از دو روز قبل هنگام آزمایش موتور موشک، انفجاری قوی در «تمر» که یکی از بزرگترین تولید کنندگان موشک در اسرائیل است، بوقوع پیوست و ویدیویی از این انفجار ابر عظیم قارچی شکلی را بالای این کارخانه نشان میداد. مقامات «تمر» اصرار داشتند که انفجار حاصل یک آزمایش کنترل شده بوده است. اما از آنجا که پیشتر درباره آن اطلاعیهای صادر نشده بود.»
تظاهرات در غزه
رسوایی امنیتی در رژیم صهیونیستی در حالی است که در داخل این رژیم اعتراضها بهخاطر ممانعت از برپایی مراسم ویژه ماه رمضان در باب دمشق در مسجد الاقصی رو به افزایش است. بنابر گزارشها روز گذشته ساکنان غزه در حمایت از فلسطینیان ساکن قدس اشغالی دست به راهپیماییهای گسترده زدهاند. این اقدام رژیم صهیونیستی که منجر به بروز درگیریهایی شدید بین روزه داران فلسطینی در قدس و نظامیان و صهیونیستهای افراطی شد، واکنشهای خارجی را نیز به دنبال داشت. وزارت خارجه اردن در بیانیهای، مقامات این رژیم را مسئول اجازه دادن به گروههای افراطی برای رسیدن به بخش قدیمی قدس و سر دادن شعارهای نژادپرستانه و تعدی به ساکنان قدس دانست.

شیون مرگ تقلای زندگی
محمد معصومیان
گزارش نویس
زیر درختان کاج بیمارستان امام خمینی(ره) تهران با آن برگهای تیز سوزنی، مردی جوان پیچیده در پتویی قرمز دراز کشیده است. صورت خاک گرفته و ریش بلندش نشان از خستگی و نگرانی روزها و بیخوابی شب ها دارد. صالح پنج شب است چشم انتظار ترخیص همسرش از بخش بیماران کرونایی بیمارستان، مچاله توی ماشین یا کف حیاط بیمارستان خوابیده است: «حتی یک روز از این 10 سال زندگی مشترک را از هم جدا نبودهایم، حالا کجا بروم وقتی چراغ خانهام خاموش است؟» میگوید هر روز با همسرش حرف میزند و گاهی هم به دیدنش میرود: «امروز صبح زنگ زد و پرسید صبحانه خوردی؟ به دروغ گفتم آره خوردم. خودش حالش بد است اما نگران من است. به خدا عشق که باشد بگو یک ماه اینجا بخواب میخوابم. ما بدون هم میمیریم.»
باد خنک بهار، ویروسها را جا به جا میکند و مینشاند روی لبخند صالح که خودش هم آنطور که میگوید آخرین روزهای درگیری با کرونایی بدون علامت را میگذراند.
بیمارستان امام خمینی(ره) مانند تمام بیمارستانهای تهران هیچ تخت خالی برای بیماران کرونایی ندارد. بیماران بدحالی که با زنجیره قطع نشدنی آمبولانسها وارد بیمارستان شده و منتقل میشوند به اورژانس مجهزی که در حیاط ساخته شده تا تختی در یکی از بخشها خالی شود. پزشکان و پرستاران خسته را میشود از در باز اورژانس دید که دلسوزانه مشغول رسیدگی به بیماران هستند.
در راه رسیدن به بیمارستان امام خمینی(ره) سری به بیمارستان ساسان میزنم. روبه روی در اورژانس، دو مرد مشغول هجی کردن کلمه «رمدسویر» از روی کاغذ هستند؛ دارویی که برای بیماران کرونایی تجویز میشود. این دو برادر، پدر 76 سالهشان را بعد از سه روز در به دری برای پیدا کردن تخت خالی، بالاخره در اورژانس بیمارستان ساسان بستری کردهاند: «همه بیمارستانهای تهران را چرخیدیم؛ پارس، بقیهالله، حضرت رسول و... سه روز بود پدر را توی ماشین از این بیمارستان به آن یکی میبردیم اما هیچ جای خالی پیدا نمیشد. این سه روز دارویی دریافت نکرده اما حالش نه بدتر شده نه بهتر. حالا رمدسویر دادهاند.» یکی از برادرها میگوید پدرش با او و نوههایش زندگی میکند و هیچ نمیداند چطور مبتلا شده است: «ما حالمان خوب است اما پدرم تنگی نفس شدید داشت. هم ماسک میزد هم رعایت میکرد، واقعاً نمیدانم چطور مبتلا شد.»
حیاط بیمارستان امام خمینی(ره) ساکت اما پر رفت و آمد است. پیکرهای خسته و چشمان باز اما بیروح همراهان بیمار با کیسههای دارو در دست، تضاد عجیبی دارد با طراوت باد خنکی که در بیمارستان میوزد. گوشهای روی صندلی مینشینم و چند دقیقه بعد صدای سرفه و گریههای زنی جوان را میشنوم که با تلفن حرف میزند: «کرونا گرفتم عزیزجون، کرونا گرفتم برای من دعا کن، همینجا بستری میشوم، تو رو خدا نیایید ملاقات.» سکوت میکند و دیگر فقط صدای هقهق گریه آمیخته با تنگی نفس است که به گوش میرسد.
اطراف اورژانس پرسه میزنم و به تکاپوی همراهان بیمار خیره میشوم. پسر جوان رو به زنی که روی صندلی کنار اورژانس نشسته میگوید: «گفتند عسل و خرما بخرم برای پدر، میروم و سریع میآیم.» پدرش 55 ساله است، جانباز شیمیایی که حالا ریههایش درگیر کووید19 شده و همسرش میگوید بعد از 13 روز راضی شده بیاید بیمارستان. روی صندلی مینشینم تا به حرفهای این زن گوش کنم: «دیگر داشت توی کما میرفت که آوردیمش بیمارستان، آنقدر گفتند بیمارستان بد است که تا همین دیشب که جلوی در بیمارستان بودیم نمیخواست از ماشین پیاده شود. میترسید اینجا برایش اتفاقی بیفتد. اما واقعاً رسیدگی میکنند، پرستارها واقعاً زحمت میکشند. قبلاً هم اینجا برای عمل قلب آمده بود و راضی بودیم...». او که از شهرری یکراست به بیمارستان امام آمده از پر بودن بیمارستان فیروزآبادی میگوید و اینکه شنیده آنجا هیچ تختی خالی نیست. او نگران ابتلای فرزندان هم هست: «شنیدهام الان بیشتر خانوادگی مریض میشوند برای همین خیلی نگران هستم، ما که عمرمان را کردهایم، امیدوارم بچهها چیزی نشوند.»
زن خیره به آسمان انگار با خودش حرف میزند، از سختی این یک سال زندگی زیر سایه کرونا میگوید و از مشکلات اقتصادی که امان همسرش را بریده است: «چه کسی الان کار دارد که همسر من داشته باشد؟ مغازهها بسته و کرایهها را دوبله و سوبله میگیرند هیچ کس هم کاری نمیکند. واکسن که نداریم، اگر هم باشد برای امثال ما نیست و بقیه هم مردند که مردند. طبقه محروم وجود ندارد، فقط طبقه بالا وجود دارد و هرچه خوب است برای آنهاست.» حرفهایش را با دعا برای همه مریضهای جهان تمام میکند: «خدایا درد را کس دیگری داده، درمان را تو بده!»
زن و شوهری آن سو تر با شنیدن دعاهای زن سر برمیگردانند، از چشمان اشک آلودشان پیداست که عزیزی در اورژانس دارند. به سمتشان میروم، مرد تک سرفهای میکند و اشکهایش روی ماسک میلغزد: «پسر 30 سالهام اورژانس بستری است. 2 نیمه شب با ماشین شخصی از اسلامشهر آوردیمش اینجا، نفسش خیلی تنگ شده بود.» صدای خفهاش از پشت ماسک درست به گوش نمیرسد. با خودش زمزمه میکند: «نفسش تنگ شد، نفسش تنگ شده...» مادر بین حرف میآید: «یک لحظه خوب بود، یک لحظه بد. قرار بود ببرندش بخش مراقبتهای ویژه اما هنوز نبردهاند چون جای خالی نیست. واقعاً نمیدانیم چطور مبتلا شده، ماسک و شیلد هم میزد. کارش پخش مواد شوینده است.» آنها هم از پر بودن بیمارستان اسلامشهر میگویند و اینکه حتی آمبولانسی برای آوردن فرزندشان به تهران نبوده است.
صالح را لابهلای صندلیهای نزدیک در ورودی میبینم، زیر درختان برگ سوزنی همه روی صندلی نشستهاند و او روی زمین دراز کشیده است. زیلو انداخته روی زمین و کاپشنش را زیر سرش مچاله کرده است: «الان پنج شب است اینجا هستم حتی بچهام را ندیدهام؛ گذاشتمش پیش مادرم، ترسیدم مبتلایش کنم. راستش اصلاً نمیدانم همسرم چطور مبتلا شده، اکسیژن خونش خیلی پایین آمده بود ولی الان بهتر شده است.» او قبل از مراجعه به بیمارستان امام خمینی(ره) چند بیمارستان دیگر رفته بوده اما جایی پیدا نکرده تا بالاخره توانسته همسرش را اینجا بستری کند: «آنقدر میمانم تا خودش بیاید و با هم برویم خانه.»
زمانی که از همسرش حرف میزند چشمانش به روشنی خورشید میشود. صالح با حالتی که انگار در حال سپری کردن تجربهای عرفانی باشد، از زحمات پرسنل درمان میگوید و خاطرات خوبی که از آنها در ذهن دارد: «آقا من پنج شب اینجا ماندم خسته شدم، این پرستارها یک سال و نیم است زندگیشان این است. واقعاً زحمت میکشند. من اینجا گریههایشان را دیدهام، بغض کردنشان را دیدهام، خدا تندرستی بدهد. ای کاش به فکرشان باشیم و رعایت کنیم.»
همه سرها بهسمت جیغ زنی میرود که حاضر نیست وارد اورژانس شود. مردی او را آرام میکند و پزشکی از اورژانس به سمتش میآید و با لبخندی مهربانانه برای زن توضیح میدهد که باید بستری شود اما زن انگار که دچار حمله عصبی شده باشد، میگوید: «نه آقای دکتر من باید بروم خانه، داخل اورژانس شلوغ است از دیگران میگیرم.» بالاخره بعد از کلی توضیح راضی میشود داخل برود.
برادرش نفس راحتی میکشد و گوشه بیمارستان ماسک را پایین میکشد و به سیگارش پک میزند. سراغش که میروم هشدار میدهد که خودش هم کرونا داشته اما روزهای آخر است و دکترها گفتهاند تقریباً خوب شده است: «مادرم هم آیسییو بستری است و خبر ندارد خواهرم مبتلا شده. این خواهرم دیروز حالش بد شد، اکسیژن خونش آنقدر پایین آمده بود که غش کرد و افتاد روی زمین. بردیم اورژانس یک بیمارستان دیگر، دو دوز رمدسویر زدند و با اکسیژن خیلی پایین خونش برگشتیم خانه چون جا نداشتند. اینجا به من گفتند نباید این کار را میکردند.» او تعریف میکند که روز پیش از 7 صبح تا شب با موتور در تهران دنبال تخت خالی برای خواهرش بوده و از طرفی دنبال داروهای مادرش: «اینجا پرستار بالای سرش هست و همه چیز خوب است. بالاخره خیالم از او راحت شد اما نمیدانم مادر در چه وضعیتی است.»
آنطور که پزشکان میگویند موج چهارم کرونا قرار نیست به این زودیها فروکش کند. بیمارستانها پر است و اگر هنوز فکر میکنید کرونا افسانه است یا این داد و بیدادها برای رعایت بیشتر است یا مسئولان قصد و غرض دیگری را دنبال میکنند بد نیست شما هم چند دقیقهای به اولین بیمارستان اطراف محل سکونت خود سری بزنید تا خیالتان تخت شود که هیچ تخت خالی در تهران نیست.
گزارش نویس
زیر درختان کاج بیمارستان امام خمینی(ره) تهران با آن برگهای تیز سوزنی، مردی جوان پیچیده در پتویی قرمز دراز کشیده است. صورت خاک گرفته و ریش بلندش نشان از خستگی و نگرانی روزها و بیخوابی شب ها دارد. صالح پنج شب است چشم انتظار ترخیص همسرش از بخش بیماران کرونایی بیمارستان، مچاله توی ماشین یا کف حیاط بیمارستان خوابیده است: «حتی یک روز از این 10 سال زندگی مشترک را از هم جدا نبودهایم، حالا کجا بروم وقتی چراغ خانهام خاموش است؟» میگوید هر روز با همسرش حرف میزند و گاهی هم به دیدنش میرود: «امروز صبح زنگ زد و پرسید صبحانه خوردی؟ به دروغ گفتم آره خوردم. خودش حالش بد است اما نگران من است. به خدا عشق که باشد بگو یک ماه اینجا بخواب میخوابم. ما بدون هم میمیریم.»
باد خنک بهار، ویروسها را جا به جا میکند و مینشاند روی لبخند صالح که خودش هم آنطور که میگوید آخرین روزهای درگیری با کرونایی بدون علامت را میگذراند.
بیمارستان امام خمینی(ره) مانند تمام بیمارستانهای تهران هیچ تخت خالی برای بیماران کرونایی ندارد. بیماران بدحالی که با زنجیره قطع نشدنی آمبولانسها وارد بیمارستان شده و منتقل میشوند به اورژانس مجهزی که در حیاط ساخته شده تا تختی در یکی از بخشها خالی شود. پزشکان و پرستاران خسته را میشود از در باز اورژانس دید که دلسوزانه مشغول رسیدگی به بیماران هستند.
در راه رسیدن به بیمارستان امام خمینی(ره) سری به بیمارستان ساسان میزنم. روبه روی در اورژانس، دو مرد مشغول هجی کردن کلمه «رمدسویر» از روی کاغذ هستند؛ دارویی که برای بیماران کرونایی تجویز میشود. این دو برادر، پدر 76 سالهشان را بعد از سه روز در به دری برای پیدا کردن تخت خالی، بالاخره در اورژانس بیمارستان ساسان بستری کردهاند: «همه بیمارستانهای تهران را چرخیدیم؛ پارس، بقیهالله، حضرت رسول و... سه روز بود پدر را توی ماشین از این بیمارستان به آن یکی میبردیم اما هیچ جای خالی پیدا نمیشد. این سه روز دارویی دریافت نکرده اما حالش نه بدتر شده نه بهتر. حالا رمدسویر دادهاند.» یکی از برادرها میگوید پدرش با او و نوههایش زندگی میکند و هیچ نمیداند چطور مبتلا شده است: «ما حالمان خوب است اما پدرم تنگی نفس شدید داشت. هم ماسک میزد هم رعایت میکرد، واقعاً نمیدانم چطور مبتلا شد.»
حیاط بیمارستان امام خمینی(ره) ساکت اما پر رفت و آمد است. پیکرهای خسته و چشمان باز اما بیروح همراهان بیمار با کیسههای دارو در دست، تضاد عجیبی دارد با طراوت باد خنکی که در بیمارستان میوزد. گوشهای روی صندلی مینشینم و چند دقیقه بعد صدای سرفه و گریههای زنی جوان را میشنوم که با تلفن حرف میزند: «کرونا گرفتم عزیزجون، کرونا گرفتم برای من دعا کن، همینجا بستری میشوم، تو رو خدا نیایید ملاقات.» سکوت میکند و دیگر فقط صدای هقهق گریه آمیخته با تنگی نفس است که به گوش میرسد.
اطراف اورژانس پرسه میزنم و به تکاپوی همراهان بیمار خیره میشوم. پسر جوان رو به زنی که روی صندلی کنار اورژانس نشسته میگوید: «گفتند عسل و خرما بخرم برای پدر، میروم و سریع میآیم.» پدرش 55 ساله است، جانباز شیمیایی که حالا ریههایش درگیر کووید19 شده و همسرش میگوید بعد از 13 روز راضی شده بیاید بیمارستان. روی صندلی مینشینم تا به حرفهای این زن گوش کنم: «دیگر داشت توی کما میرفت که آوردیمش بیمارستان، آنقدر گفتند بیمارستان بد است که تا همین دیشب که جلوی در بیمارستان بودیم نمیخواست از ماشین پیاده شود. میترسید اینجا برایش اتفاقی بیفتد. اما واقعاً رسیدگی میکنند، پرستارها واقعاً زحمت میکشند. قبلاً هم اینجا برای عمل قلب آمده بود و راضی بودیم...». او که از شهرری یکراست به بیمارستان امام آمده از پر بودن بیمارستان فیروزآبادی میگوید و اینکه شنیده آنجا هیچ تختی خالی نیست. او نگران ابتلای فرزندان هم هست: «شنیدهام الان بیشتر خانوادگی مریض میشوند برای همین خیلی نگران هستم، ما که عمرمان را کردهایم، امیدوارم بچهها چیزی نشوند.»
زن خیره به آسمان انگار با خودش حرف میزند، از سختی این یک سال زندگی زیر سایه کرونا میگوید و از مشکلات اقتصادی که امان همسرش را بریده است: «چه کسی الان کار دارد که همسر من داشته باشد؟ مغازهها بسته و کرایهها را دوبله و سوبله میگیرند هیچ کس هم کاری نمیکند. واکسن که نداریم، اگر هم باشد برای امثال ما نیست و بقیه هم مردند که مردند. طبقه محروم وجود ندارد، فقط طبقه بالا وجود دارد و هرچه خوب است برای آنهاست.» حرفهایش را با دعا برای همه مریضهای جهان تمام میکند: «خدایا درد را کس دیگری داده، درمان را تو بده!»
زن و شوهری آن سو تر با شنیدن دعاهای زن سر برمیگردانند، از چشمان اشک آلودشان پیداست که عزیزی در اورژانس دارند. به سمتشان میروم، مرد تک سرفهای میکند و اشکهایش روی ماسک میلغزد: «پسر 30 سالهام اورژانس بستری است. 2 نیمه شب با ماشین شخصی از اسلامشهر آوردیمش اینجا، نفسش خیلی تنگ شده بود.» صدای خفهاش از پشت ماسک درست به گوش نمیرسد. با خودش زمزمه میکند: «نفسش تنگ شد، نفسش تنگ شده...» مادر بین حرف میآید: «یک لحظه خوب بود، یک لحظه بد. قرار بود ببرندش بخش مراقبتهای ویژه اما هنوز نبردهاند چون جای خالی نیست. واقعاً نمیدانیم چطور مبتلا شده، ماسک و شیلد هم میزد. کارش پخش مواد شوینده است.» آنها هم از پر بودن بیمارستان اسلامشهر میگویند و اینکه حتی آمبولانسی برای آوردن فرزندشان به تهران نبوده است.
صالح را لابهلای صندلیهای نزدیک در ورودی میبینم، زیر درختان برگ سوزنی همه روی صندلی نشستهاند و او روی زمین دراز کشیده است. زیلو انداخته روی زمین و کاپشنش را زیر سرش مچاله کرده است: «الان پنج شب است اینجا هستم حتی بچهام را ندیدهام؛ گذاشتمش پیش مادرم، ترسیدم مبتلایش کنم. راستش اصلاً نمیدانم همسرم چطور مبتلا شده، اکسیژن خونش خیلی پایین آمده بود ولی الان بهتر شده است.» او قبل از مراجعه به بیمارستان امام خمینی(ره) چند بیمارستان دیگر رفته بوده اما جایی پیدا نکرده تا بالاخره توانسته همسرش را اینجا بستری کند: «آنقدر میمانم تا خودش بیاید و با هم برویم خانه.»
زمانی که از همسرش حرف میزند چشمانش به روشنی خورشید میشود. صالح با حالتی که انگار در حال سپری کردن تجربهای عرفانی باشد، از زحمات پرسنل درمان میگوید و خاطرات خوبی که از آنها در ذهن دارد: «آقا من پنج شب اینجا ماندم خسته شدم، این پرستارها یک سال و نیم است زندگیشان این است. واقعاً زحمت میکشند. من اینجا گریههایشان را دیدهام، بغض کردنشان را دیدهام، خدا تندرستی بدهد. ای کاش به فکرشان باشیم و رعایت کنیم.»
همه سرها بهسمت جیغ زنی میرود که حاضر نیست وارد اورژانس شود. مردی او را آرام میکند و پزشکی از اورژانس به سمتش میآید و با لبخندی مهربانانه برای زن توضیح میدهد که باید بستری شود اما زن انگار که دچار حمله عصبی شده باشد، میگوید: «نه آقای دکتر من باید بروم خانه، داخل اورژانس شلوغ است از دیگران میگیرم.» بالاخره بعد از کلی توضیح راضی میشود داخل برود.
برادرش نفس راحتی میکشد و گوشه بیمارستان ماسک را پایین میکشد و به سیگارش پک میزند. سراغش که میروم هشدار میدهد که خودش هم کرونا داشته اما روزهای آخر است و دکترها گفتهاند تقریباً خوب شده است: «مادرم هم آیسییو بستری است و خبر ندارد خواهرم مبتلا شده. این خواهرم دیروز حالش بد شد، اکسیژن خونش آنقدر پایین آمده بود که غش کرد و افتاد روی زمین. بردیم اورژانس یک بیمارستان دیگر، دو دوز رمدسویر زدند و با اکسیژن خیلی پایین خونش برگشتیم خانه چون جا نداشتند. اینجا به من گفتند نباید این کار را میکردند.» او تعریف میکند که روز پیش از 7 صبح تا شب با موتور در تهران دنبال تخت خالی برای خواهرش بوده و از طرفی دنبال داروهای مادرش: «اینجا پرستار بالای سرش هست و همه چیز خوب است. بالاخره خیالم از او راحت شد اما نمیدانم مادر در چه وضعیتی است.»
آنطور که پزشکان میگویند موج چهارم کرونا قرار نیست به این زودیها فروکش کند. بیمارستانها پر است و اگر هنوز فکر میکنید کرونا افسانه است یا این داد و بیدادها برای رعایت بیشتر است یا مسئولان قصد و غرض دیگری را دنبال میکنند بد نیست شما هم چند دقیقهای به اولین بیمارستان اطراف محل سکونت خود سری بزنید تا خیالتان تخت شود که هیچ تخت خالی در تهران نیست.

بیآبی بهار را از اصفهان برد
حمیرا حیدریان
خبرنگار
وزش باد باعث فعال شدن کانونهای گردوغبار و بهوجود آمدن تند باد و بارش گِل در آسمان شهر اصفهان شد. بارش گِل خسارتی بالغ بر 218 میلیارد تومان را به بخش گلخانهها و اراضی کشاورزی وارد کرد.
منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان در گفتوگو با «ایران» ضمن اعلام این مطلب گفت: در پاییز و زمستان سال گذشته و فروردین امسال ناپایداریهای جوی به گونهای بود که بارش قابل قبولی را شاهد نبودیم، بهطوری که فروردین امسال تندبادهایی داشتیم و سامانههای جوی فاقد رطوبت انرژی خود را بهصورت باد تخلیه کرد و باعث شد تا در برخی از مناطق اصفهان شاهد بارش باران گل باشیم.
وی با بیان اینکه در این مدت بهسبب شکلگیری نامناسب الگوهای جوی، افزایش ارتفاع در لایههای میانی جو نسبت به حالت نرمال و عدم تغذیه کافی سامانههای جوی شاهد کاهش چشمگیر فعالیت سامانه جوی روی استان بودیم، افزود: طی بررسی به عمل آمده در ۱۰ سال گذشته منتهی به امسال، ۸۰ درصد مناطق استان با شرایط کم آبی و خشکسالی مواجه بوده است. از ابتدای فروردین ماه سالجاری تاکنون بهعلت وجود پدیده خشکسالی گرد و غبارهای ناشی از آن فقط 15 روز هوای سالم در اصفهان وجود داشته است.
وی خشکسالی زاینده رود، رها شدن اراضی زراعی و عدم تأمین آب کافی را سه عامل عمده ایجاد چنین پدیدهای عنوان کرد و اظهار داشت: این سه عامل باعث ایجاد کانونهای محلی گردوغبار و خیزش آن بهصورت تندباد در طی چند روز گذشته شده که نتیجه آن بارش گل بوده است.
وی شرایط کم بارشی، بالا بودن میانگین دما نسبت به مدت نرمال، افزایش میزان تبخیر سطحی، کاهش پوشش برف و کاهش رطوبت خاک را سبب تشدید شرایط خشکسالی و گردوغبار دانست و گفت: میانگین بارشها در بالادست ۳۵درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش داشته و میانگین بارشها در شهر اصفهان نیز ۳۰ درصد کاهش داشته است، درحالی که دمای هوا ۲ درجه افزایش یافته و وزش باد رطوبت خاک را برده است، بنابراین کانونهای گردوغبار داخلی فعال شدهاند.
این مسئول مساحت بیابانهای موجود در استان اصفهان را 3 میلیون و200 هزارهکتار عنوان و خاطرنشان کرد: ۱۶ کانون بحران فرسایش بادی با یک میلیون و ۹۰ هزار هکتار وسعت در استان شناسایی شده است. طرحهای مختلفی برای مقابله با بیابان زدایی و فرسایش بادی در مناطق مختلف استان اجرا میشود. از جمله کاشت انواع گیاهان دست کاشت در 307 هکتار از اراضی نائین، آران و بیدگل، کاشان، خور و بیابانک، اصفهان، برخوار و نطنز، مالچ پاشی در 30 هزارهکتار از عرصههای بیابانی و... ۲ هزار هکتار نهال کاری، اجرای ۶۰ پروژه بیابانزدایی با ۲۸ میلیارد تومان اعتبار، ۳ هزار و ۲۵۰ هکتار مدیریت روانآبها، کاشت ۷ هزار هکتار جنگل دست کاشت، ۳ هزار هکتار آبیاری سنواتی، احداث ۶۰۰ هکتار بادشکن زنده با کشت گیاهان و درختان اطراف مزارع با هدف کنترل فرسایش بادی است.
وی وقوع خسارات ناشی از این گرد و غبارها را تنها محدود به اراضی کشاورزی و تأسیسات شهری ندانست و بیان کرد: گرد وغبار و تندبادهای ناشی از کانونهای ایجاد شده از آن نه تنها به اراضی زراعی و برخی تأسیسات شهری خسارت وارد کرده است بلکه در ماه فروردین سالجاری باعث ایجاد چندین حادثه تصادف زنجیرهای در جادهها به علت عدم دید کافی رانندگان شده است.
شیشه فروش با اشاره به اینکه بررسی کارشناسی وقوع پدیده گرد وغبار روی استان طی ۵ سال گذشته نشان میدهد و مناطق جنوب سمنان، شمال شرق و شرق اصفهان از مناطق فعال گردوغبار محسوب میشوند، تصریح کرد: ۴ کویر هم مرز از جمله مرنجاب با استانهای اطراف، کانون این گرد و غبارها هستند. همچنین کانونهای گردوغبار از خارج از کشور را نیز شاهد هستیم که از آن جمله میتوان به کانونهای گردوغباری اشاره کرد که از سوی کشورهای عربستان و عراق در 28 و 29 اسفندماه سال 99 به سمت اصفهان آمدند که ابتدا با شدت به سمت استانهای جنوبی و از آنجا بهسمت اصفهان حرکت کردهاند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه هر سال باید ۱۶ هزار هکتار بیابانزدایی در استان انجام شود، خواستار تخصیص 200میلیارد تومان اعتبار به استان برای اجرای این طرحها از سوی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور شد و عنوان کرد: همچنین برای آبخیزداری، کنترل روان آبها، جلوگیری از سیل و نشست آبهای زیرزمینی نیز نیاز به بودجهای بالغ بر 100 میلیارد تومان است. امیدواریم با تأمین این اعتبارات از فرونشست آبهای زیرزمینی جلوگیری کنیم.
مهاجرت ۵۷ هزار بال فلامینگو از اصفهان
وی همچنین به خشکی رودخانه زاینده رود اشاره و تصریح کرد: بیش از ۱۵۰ هزار هکتار مزارع به خاطر خشکی زاینده رود کشت نشده که باعث افزایش گردوغبار میشود. همچنین یکی دیگر از کانونهای گردوغبار تالاب گاوخونی است که تنها ۴ درصد آب دارد و میتواند ۶ استان را تحت تأثیر قرار دهد. این تالاب منحصر بهفرد در سالهای قبل از کم آبی سالانه میزبان 57 هزار فلامینگو بود که در حال حاضر اثری از آنها نیست.
اصفهان در بیم ملخهای صحرای عربستان
شیشه فروش حجم کنونی سد زاینده رود را ۲۵۰ میلیون مترمکعب اعلام کرد و گفت: حجم سد زاینده رود نسبت به بلندمدت ۷۰ درصد کاهش داشته و در حال حاضر ۲۰ درصد سد آب دارد. امیدواریم در سال جدید شاهد بارشهای خوب و بهبود وضعیت سد زاینده رود باشیم.
این مسئول یکی دیگر از ضررهای تشکیل کانونهای گردوغبار ناشی از خشکسالی را طغیان آفتهای نباتی و هجوم ملخها خواند و گفت: «در حال حاضر آماده مبارزه با آفتهای نباتی در 28 هزار هکتار از اراضی کاشت گندم و غلات هستیم. ضمن آنکه میدانید با افزایش دما و بروز کم آبی هجوم ملخهای بومی و صحرایی به اراضی کشاورزی دور از ذهن نیست. ملخهای بومی خساراتی را به اراضی وارد نمیکنند اما بیم ورود ملخهای صحرایی از سوی کشور عربستان که از سمت جنوب به اصفهان وارد میشوند ما را بر آن داشته تا تمام نیروها را برای مبارزه با این آفت در حال آماده باش کامل نگهداریم.»

ضرورت احیای برجام واکسیناسیون رایگان و انتخابات سالم و رقابتی
محمد عطریانفر، آذر منصوری، یحیی آل اسحاق، زهرا ساعی، حسین مرعشی ،محمدرضا جلاییپور، بهزاد نبوی و رمضانعلی سبحانیفر در حضور روحانی سخن گفتند
گروه سیاسی/ سهشنبه هفته گذشته تعدادی از فعالان سیاسی- حزبی میهمان رئیس جمهوری بودند. در این جلسه پیشنهادهایی درباره چند ماه باقی مانده از عمر دولت دوازدهم و همچنین توصیههایی درباره انتخابات پیش رو و موضوع کرونا در حضور رئیس جمهوری مطرح شد و بعد از شنیدن آنها، حسن روحانی هم توضیحاتی را درباره وضعیت کشور، انتخابات، مذاکرات هستهای و واکسیناسیون عمومی ارائه داد که مشروح آن در شماره روز چهارشنبه روزنامه ایران منتشر شد. در صفحات پیش رو متن سخنان فعالان سیاسی حاضر در این نشست منتشر شده است. یحیی آل اسحاق عضو مؤتلفه اسلامی، حسین مرعشی و محمد عطریانفر از حزب کارگزاران سازندگی، آذر منصوری و محمدرضا جلاییپور از حزب اتحاد ملت، زهرا ساعی و رمضانعلی سبحانیفر از حزب اعتدال و توسعه و در نهایت بهزاد نبوی از چهرههای شاخص و با سابقه اصلاحطلب مواردی را در حضور رئیس جمهوری مطرح کردند که تأکید بر تلاشها برای احیای برجام، واکسیناسیون عمومی و رایگان، تشریح واقعی عملکرد دولت و تمهیدات لازم برای مشارکت حداکثری در انتخابات پیش رو محورهای مشترک این سخنان بود.
گزارش انتخاباتی رئیس ستاد انتخاباتی کشور
در ابتدا جمال عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور در گزارشی کوتاه اشارهای کرد به وضعیت احزاب در کشور و انتخابات پیش رو با این مقدمه که احزاب و انتخابات دو روی یک سکه هستند. وی افزود: اکنون 124 حزب در کشور فعال است که شامل 55 حزب اصلاحطلب، 49 حزب اصولگرا و 20 حزب مستقل و اعتدالی است. مطابق قانون ماده 10 احزاب، به لحاظ ساختاری، پس از حزب، جبهه قرار دارد که تاکنون بخشی از احزاب اشاره شده، در قالب 12 جبهه سازماندهی شدهاند که امیدواریم با فعال شدن جبههها یا احزاب، تنور انتخابات نیز گرم شود. عرف ادامه داد: در زمینه انتخابات، این نکته شایان ذکر است که بلافاصله پس از تمهیدات برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، فرایندهای برگزاری انتخابات چهارگانه در 28 خرداد آغاز شد. عملاً از اسفندماه سال گذشته که هیأت مرکزی اجرایی شکل گرفت، کار انتخابات بهصورت عملیاتی دنبال میشود. از میان 5 ثبتنام برای انتخابات مختلف، عملاً کار ثبتنام دو انتخابات میاندورهای مجلس و خبرگان و دو انتخابات شورا، اعم از شهر و روستا، انجام شده است. از اینرو در مسأله ثبتنام انتخابات، فقط 21 اردیبهشت ماه باقی مانده است که ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده و به مدت 5 روز دنبال میشود.معاون سیاسی وزیر کشور گفت: در زمینه آمار نامزدها و ثبتنام در انتخابات شورای شهر، میتوان گفت که 51 هزار و 596 نفر ثبتنام کردند که این آمار در میانه ثبتنام در انتخابات دوره چهارم و پنجم قرار دارد، زیرا در انتخابات دوره چهارم شوراها 45 هزار نفر و در دوره پنجم 55 هزار نفر ثبتنام کردند. در زمینه تعیین صلاحیتها نیز به رغم فرازو فرودهایی که وجود دارد، در نهایت 90 درصد از ثبتنام کنندگان تأیید صلاحیت شدند، 3 درصد انصراف دادند و به بقیه کسانی که صلاحیتشان براساس قانون تأیید نشد، اعلام شد که به هر اعتراض آنان رسیدگی خواهد شد.
بهگفته وی، در سراسر کشور 40 هزار روستا داریم که در بیش از 38 هزار روستا اعضای شورا 3 نفره و 2500 روستا هم شورای 5 نفره دارند. در انتخابات اخیر، 246 هزار و 479 نفر در انتخابات شوراهای روستا ثبتنام کردند که بیش از دورههای چهارم و پنجم است، لذا در زمینه ثبتنام انتخابات شوراها شاهد یک رکورد تازه هستیم.
عرف افزود: ما در وزارت کشور، امر انتخابات را براساس چهار اصلی که همواره مورد تأکید رئیس جمهوری بوده است، دنبال میکنیم؛ یعنی امنیت، سلامت مشارکت و رقابت. باوجود این، وزارت کشور در حوزه امنیت و سلامت انتخابات، وظیفه ذاتی دارد، اما اصول مشارکت و رقابت وظیفه ملی است که همه دستگاهها باید به تحقق آنها کمک کنند. مبنای ما در وزارت کشور، دو اصل قانونمداری و بیطرفی است که در این راستا به همه ستادهای سراسر کشور اعلام شده است که این دو اصل را رعایت کنند و امانت دار رأی مردم باشند. رئیس ستاد انتخابات افزود: باوجود آنچه گفته شد، چالش اصلی انتخابات پیش رو، مشارکت است که بهنظر میرسد در این دوره بیش از هر دوره دیگری با این چالش مواجه هستیم. استانهایی مانند تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، خوزستان و آذربایجان شرقی در مجموع نیمی از همه واجدان شرایط کشور را در اختیار دارند. لذا برای استانداران این استانها تأکیدات جدی صورت گرفت مبنی بر اینکه فعالیت مضاعف انجام دهند تا مشارکت بهصورت جدی دنبال شود. خود مشارکت تابعی است از متغیرهای دیگر که روی آن تأثیر میگذارند از جمله متغیر رقابت که در این زمینه تلاش خواهیم کرد فضای انتخابات رقابتی باشد. بعد از سخنان معاون سیاسی وزیر کشور، فعالان سیاسی حاضر در جلسه به ایراد نقطه نظرات و پیشنهادهای خود پرداختند.
محمد عطریانفر: مأموریت مهمی بعد از پایان دولت در انتظار روحانی است
نخست باید از حسن استقبال رئیس جمهور نسبت به فعالان سیاسی، نهادهای سیاسی و جامعه مدنی قدردانی کنم. نفس برگزاری این جلسه، آن هم در شرایط شیوع کرونا و اینکه اجازه میدهید بهصورت حضوری در خدمت شما باشیم، نشان دهنده اهتمام حضرت عالی به مسأله انتخابات، نهادهای اجتماعی و سیاسی و نیز به فعالان و چهرههایی است که امروز در خدمت شما هستند.
مطالبی که دیگر دوستان اشاره کردند، ناظر بر مسائل دو، سه ماهی است که در مقام رئیس جمهوری در پیش خواهید داشت. اما من میخواهم رویکرد متفاوتی را با شما مطرح کنم و آن اینکه به نقش جنابعالی برای بعد از ریاست جمهوری اشاره کنم. چراکه فکر میکنم شما سرمایه فاخر و ارجمندی برای کشور هستید و علاقهمند هستیم که این ظرفیت برای کشور بماند و از آن استفاده شود.
آقای روحانی! درست 16 سال پیش، در چنین وقتی در سال 84، شبیه چنین جمعی در خدمت آقای خاتمی حضور داشتیم. حضور ما در آن جلسه بیشتر باب تشکر و قدرشناسی برای زحماتشان بود. در این جمع هم از خدمات شما قدرشناسی میکنیم. اما میخواهم همانند نکاتی که در جلسه 16 سال پیش به آقای خاتمی گفتم، امروز برای شما نیز بیان کنم. در آن جلسه به آقای خاتمی گفتم که شما سه حیثیت و شخصیت را در خود جمع کردهاید. نخستین شخصیت، فرهنگی است، دوم وجهه و حیثیت جهانی است. چرا که به مدد 8 سال مدیریت کشور در دوران اصلاحات، امروز دنیا به شما با به چشم احترام مینگرد. به ایشان گفتم در کنار اینها، شأنیت سوم و مهم تری پیدا کرده اید و آن، شأن پرچمداری یک تفکر در کشور است. به آقای خاتمی گفتم که تمام شأن شما روی همین شق سوم است و اگر وجاهت شما در نظام بینالملل مورد تأکید رهبران جهان است، بهدلیل محوریت و جایگاه شما در این گفتمان سیاسی است. اما اگر این شأنیت را جدی نگیرید، موقعیت جهانی شما نیز بتدریج تضعیف
خواهد شد.
امروز هم شبیه بههمین توقع را از شما داریم. آقای روحانی! جنابعالی در سال 92 درحالی وارد انتخابات شدید که دغدغههای زیادی درباره رقابت انتخاباتی وجود داشت. رقبای شما تمام قد مقابل شما قیام کردند، اما شما با ارادهای مصمم، با توکل به خدا، با پیوند روحی راسخ با خواست مشروع مردم و با کنشگری فعال از سوی جبهه اصلاحات، در رقابتی تنگانگ بر رقیبان فائق آمدید. این موفقیت با دشواری و رنج فراوان که عمدتاً بار آن بر دوش خودتان بود، فراهم شد.
تصویر سیمای آینده شما در ذهن امثال من این گونه است که جامعه سیاسی ایران شما را از دریچه و در قامت آیتالله هاشمی رفسنجانی و آقای سیدمحمد خاتمی میبیند. شما دوره نخست دولت خود را با توفیق و شرافت و با کسب دستاوردهای بزرگ اقتصادی و دیپلماتیک سپری کردید. اگر در دولت دوم آنطور که انتظار میرفت توفیق یارتان نبود، اما انصاف و جوانمردی حکم میکند شهادت دهیم روحانی همان روحانی بود، حتی با روحیهای بیشتر، دولت همان دولت بود، بلکه با توانی بیشتر. اما برخلاف انتظار، روزگار چنان بر شما سخت گرفت که با وجود اراده جدی شما ذائقه مردم از آن همه دستاوردها شیرین نشد و ملت ثمر تلاش دولت اول را در سبد معیشت خویش ندید.
معتقدم شما ادامه دهنده گفتمان اصلاحات و سازندگی در کشور بودید و هستید، اما در شرایطی کاملاً متفاوت و سخت تر. دولت شما از همان آغاز با حجم انبوهی از کارشکنیها مواجه بود؛ دنیای غرب هم چشم خصومت از شما برنداشت و جریان تندروی داخلی هم با تمام ظرفیت علیه شما کوشید.
پیام پایانی من به شما چنین است: شما با نشیب و فرازهای فراوانی دولت خود را به پایان رساندید و آیندگان لاجرم با حق و انصاف در حق شما قضاوت خواهند کرد، ولو اینکه امروز نگاه نزدیک بین جامعه شما را ستایش نکند و قدر خدمات دولت را آنطور که شایسته است نداند. اما از فردای پایان مأموریت دولت خود، مأموریت مهمی از سوی شما آغاز میشود و آن در راستای همان مأموریت مهمی است که در سال 84 آقای خاتمی مخاطب آن بود.
سیمای دیروز شما چهرهای پارلمانی، امنیتی و دفاعی بود، اما چهره امروز شما سیمای مردی ملی با دغدغههایی بزرگ است. این جایگاه مهم و مسئولیت کلان را فرو نگذارید و برای آینده ایران بیندیشید و به نقش مهم خودتان ایمان داشته باشید، برای ایران بمانید و ملت را از ظرفیت و نقش فراجناحی خود در جامعه و سطوح عالی قدرت همراه با همدلی صمیمانه رهبری بهرهمند سازید.
به باور من این نقش در ساماندهی سیاست ورزی و در قالب استقرار نظام حزبی ایران خلاصه میشود، تلاشی که با واقع بینی و مذاکره و مفاهمه ملی، حتی با رقبایی که در کسوت شریف اصولگرایی دیروز رقیب شما بودند، اما برای خدمت به ایران و ایرانی میاندیشند و میکوشند، آغاز میشود. به نظر حقیر نقطه آغاز مشکلات، فقدان اصول حزبی و مدخلیت آن در امور کشور است. به این امر کلیدی اهتمام ورزید و دوستان شما نیز با همه طاقت و توان، شما را در این مسیر همراهی خواهند کرد.
رمضانعلی سبحانیفر: مسئولان دولتی بیشتر محافظه کار بودند تا اعتدالی
آقای روحانی، بهشما و همکارانتان در هیأت دولت به خاطر تلاشهایی که در هشت ساله گذشته داشتید خدا قوت میگویم. اگر دولت شما تنها دو کار انجام داده باشد یعنی اگر فرض کنیم که برجام و فراهم کردن امکان استفاده از اینترنت پرسرعت برای همه مردم تنها کارهای انجام شده در دولت شما بوده است باید بگویم که کار بزرگی انجام دادید. تصور ما این بود که مسئولان و همکاران دولت، اعتدالگرا هستند اما آنها بیشتر محافظه کار بودند. به میان مردم نیامدند و دستاوردها را بیان نکردند. امروز از شما میخواهم که برای باقی ماندن در تاریخ، دستاوردهای دولت در هشت سال گذشته را در کنار چالشهای مختلفی که پیش رو داشته از سیل و زلزله تا کرونا و تحریم مستندسازی و مکتوب کنید تا مشخص بشود با وجود این چالشها دولت چه عملکردی داشته است. امروز آقای عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور گفتند که «چالش بزرگ ما مشارکت است». به باور من این چالش را باید در کنار ابرچالش ناامیدی جامعه ببینیم و توجه کنیم که میان مردم و بویژه نسل جدید جامعه با نظام سیاسی شکاف ایجاد شده است. برای ترمیم این شکاف باید کاری کرد تا هم نسل جدید بهسمت ارتباط با حاکمیت بازگردد و هم مشارکت بالای سیاسی شکل بگیرد. می خواهم در اینجا از شما و تیم دیپلماسی دولت که در ماههای پایانی دوره مأموریت اش همچنان برای احیای برجام و لغو تحریمها تلاش میکند تشکر کنم. خواهش میکنم نگذارید مذاکرات فرسایشی شود و کار را تسریع کنید. این امر میتواند بر شرایط جامعه و مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان تأثیر بزرگی بگذارد، امیدواری ایجاد کند و چالشهای بزرگی را برطرف نماید.
آقای روحانی، برای انتخابات دو چالش پیشبینی میشود؛ مشارکت کم و «سونامی انتخاباتی». پیشنهاد بنده این است که در برابر دو جریان سیاسی، یک جبهه وفاق ملی ایجاد شود که متشکل از عقلای دلسوز کشور باشد، کسانی که به جریانات سیاسی وابستگی ندارند اما میتوانند مسائل را مدیریت کنند. زیرا ممکن است شرایط به گونهای شود که میدان تهمتها فراخ شود و کسانی که برای اثبات خودشان راهی جز نفی دیگران بلد نیستند میدانداری کنند. در حالی که عقلای دلسوز میتوانند سونامی انتخاباتی را مهار کنند. بههر حال پیشبینی میشود که چنان افرادی پا به میدان انتخابات بگذارند و چه تأیید صلاحیت شوند و چه رد مشکلاتی را ایجاد میکنند. این مسائلی است که باید سیاستگذاری شود.
آذر منصوری: چرا برخی اعضای دولت در دفاع از عملکرد خود لکنت زبان دارند
ما بخوبی میدانیم و آگاهیم که اگر دولت آقای خاتمی هر 9 روز با یک بحران مواجه بود، دولتهای تدبیر و امید روزهایی را تجربه کرد که میتوان گفت هر روز با 9 بحران مواجه بود. این امر شرایط بسیار سختی را به دولت تحمیل کرد. ما بهعنوان یک جریان سیاسی که مسائل و مشکلات کشور را رصد میکنیم، نسبت به موانع پیش روی دولت آگاهیم و از زحمات شما طی این سالها تشکر و قدردانی میکنم، بویژه در اتخاذ سیاست تأسیس و حفظ برجام. فارغ از اینکه در این دولت پروژه رفع تحریمها به نتیجه برسد یا نرسد، حفظ هوشمندانه برجام مهمترین گام این دولت بود. چراکه با این راهبرد، فرصتی فراهم شد تا جمهوری اسلامی در نوع رابطه با جهان و استفاده از ظرفیتهای بینالمللی چند گام به جلو بردارد که این امر میتواند نویدبخش افقهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران برای دولتهای آینده باشد، مشروط بر اینکه دولت عاقل و کارآمدی روی کار بیاید. البته امیدوارم در مدت باقی مانده دولت پروژه رفع تحریمها با حمایت رهبر معظم انقلاب به سرانجام برسد. زیرا همه میدانیم که فشار ناشی از تحریمها موجب رنج همه مردم شده است. بههمین دلیل دغدغه دلسوزان این است که رفع تحریمها بتواند رنگ امید و آرامش را در جامعه ما تقویت کرده و افقهای روشن تری پیش روی مردم به تصویر بکشد.
اقدام دیگر دولت شما که قابل دفاع است، تقویت زیرساختهای اینترنتی است که با وجود مقاومتها و موانع بویژه تلاشها برای محدودیت و فیلترینگهای مکرر صورت گرفت. تقویت زیرساختهای اینترنتی باعث شد شهروندان ایران در نقاط مختلف کشور به شبکه گستردهای از دادهها، اطلاعات و اخبار دسترسی داشته باشند. اگر امروز با سطحی از مطالبه گری در جامعه مواجه هستیم، اعم از مطالبه از دولت، حاکمیت یا نهادهای سیاسی، بخش زیادی از آن مرهون همین دسترسی به شبکههای اطلاعات و اینترنت است که باعث افزایش آگاهی شهروندان شده است. این امر یک نقطه قوت دولت شما است که باید بسیار روی آن تأکید کرد. در کنار مجموعه این اقدامات، اقدامات توسعهای خوبی در نقاط آسیب پذیر ایران صورت گرفت که از این اقدامات دولت هم باید تجلیل کرد.
اما با وجود این کارهای خوب، در زیرمجموعه اقتصادی دولت ضعفهای جدی وجود دارد. وزارت کشور دولت شما هم میتوانست به مراتب بهتر از این عمل کند؛ بویژه در اعتراضات آبان 98 و دی ماه 96 که خسارت های زیادی وارد شد. یک نکته مهم که باید به آن اشاره کرد، این مسأله است که چرا برخی از اعضای کابینه در دفاع از عملکرد دولت مشارکت فعال ندارند؟ بهنظر میرسد عده زیادی از اعضای دولت در دفاع از دولت به نوعی لکنت زبان دارند. این موضوع به همراه مشکلاتی که در زمینه اطلاعرسانی در مجموعه دولت وجود دارد، یکی از دلایل واگرایی مردم از دولت است، امری که به نوبه خود باعث شده متأسفانه شخص رئیس جمهوری به نقطه کانونی همه حملات به دولت تبدیل شود. پیشنهاد مشخص من این است که در روزها و ماههای پایانی دولت (با توجه به غیبت دیگر اعضا در دفاع از دولت) همچنان خودتان وسط میدان باشید و ضمن پذیرش همه نقدها، از عملکردتان در بخشهایی که کاملاً قابل دفاع هست، دفاع کنید. چرا که اگر عملکردها، با تکیه بر واقعیتها و موانع پیش رو گفته شود، مورد پذیرش مردم قرار خواهد گرفت.
بهعنوان یک فعال حزبی و سیاسی که انتخابات را ممکنترین و مقبولترین بزنگاه برای مشارکت فعال و دخالت مردم در سرنوشت خودشان میدانیم، اعلام کردیم در این انتخابات مشارکت فعال خواهیم داشت. اما با وجود گزارشی که آقای عرف، معاون سیاسی وزیر کشور ارائه کردند، در برخی استانها و مراکز، هیأتهای اجرایی عملکرد خوبی نداشتند. زیرا ما شاهد ردصلاحیت جمعی از نیروها، آن هم به دلایل سیاسی بودیم.نکته پایانی اینکه ما با همهگیری کرونا مواجه هستیم که این وضعیت به همراه پیشبینیها از پایداری موج چهارم کرونا در کشور، در مشارکت انتخاباتی مردم تأثیرگذار خواهد بود. برای مواجهه بهینه با این مسأله، چند پیشنهاد مطرح است. نخست اینکه روزهای رأیگیری افزایش یابد، دیگر اینکه حوزههای اخذ رأی افزایش یابد تا از تراکم جمعیت در شعبهها جلوگیری شود. زیرا هر یک از این دو مسأله، یعنی روز رأیگیری و شعبههای اخذ رأی، میتواند مشکلات و موانع خاص خودش را داشته و نگرانیهایی را بابت سلامت رأی دهندگان ایجاد میکند. همینجا میخواهم به شما و دولت پیشنهاد کنم که تا رسیدن به یک شرایط بهتر، کمرنگ شدن این نگرانی و فروکش کردن موج چهارم شیوع کرونا، که قدرت سرایت این ویروس جهش یافته نیز به مراتب افزایش یافته، درصورت امکان زمان برگزاری انتخابات را به تأخیر بیندازید. به نظر میرسد این تأخیر با توجه به سرعت واکسیناسیون، به عاملی برای افزایش مشارکت در انتخابات تبدیل شود. درغیر این صورت، مسأله کرونا میتواند به عاملی برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات تبدیل شود.
حسین مرعشی: میتوانیم با رشد 2 رقمی عقب ماندگیها را جبران کنیم
آقای روحانی، شما در دو دوره ریاست جمهوری خود کار مهمی برای کشور و نظام جمهوری اسلامی انجام دادید؛ در دوره اول برجام مستقر شد و در دوره دوم ایستادگی کردید تا برجام بماند. امروز هم خوشحالیم که در ماههای پایانی فعالیت شما، شواهد نشان دهنده احیای برجام است، امری که به نوبه خود کشور را وارد فاز جدیدی از حیات خود خواهد کرد. برداشت من همواره این بود که برجام و بویژه دوره اخیر، یعنی احیای برجام، با دو حادثه تاریخی در ایران قابل مقایسه است؛ یکی ملی شدن صنعت نفت بهدست مرحوم مصدق و دیگری پایان جنگ تحمیلی از سوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی. البته شما نیز در مجموعهای که دست اندرکار مدیریت جنگ و برقراری صلح نقش داشت، حضور داشتید.
باوجود این، از جهات دیگری میتوان شما را با مرحوم مصدق مقایسه کرد، به این معنی که همان نوعی کنشگری سیاسی که لازمه استفاده از آن در فضای ملی شدن صنعت نفت بود و از سوی مرحوم مصدق استفاده نشد، شما هم در این زمینه همانند مرحوم مصدق ضعفهایی داشتید.
از سوی دیگر، پایان تحریمها یک فرصت تاریخی برای ایران است که متأسفانه دولت شما دیگر این فرصت را نخواهد داشت تا از ظرفیتهای حاصل از آن، از جمله سرمایه گذاریها استفاده کرده و از آن برای جبران عقب ماندگی معیشت خانوارها و توسعه ایران، استفاده کند؛ حتماً نقش دولت آینده در استفاده از این فرصت تاریخی بسیار تعیین کننده است. میخواهم از همین زاویه به مسأله دیگری اشاره کنم و آن، نقشی است که شما بهعنوان رئیسجمهوری مستقر، البته از نظر سیاسی و نه از جهت اداری میتوانید ایفا کنید، یعنی بهعنوان یک کنشگر سیاسی کمک کنید انتخابات به سمت رقابتی شدن هدایت شود. رقابتی که هرکس یا هر جناحی که برنده شود، اساساً به معنای برنده شدن نظام، کشور و مردم باشد. این کنشگری سیاسی شما میتواند هم کمک به رهبر معظم انقلاب تلقی شود و هم کمک به مردم. درنهایت اینکه دولت بعد از دولت شما باید بتواند از فضای به نسبت مطلوبی که در سطح بینالمللی پیریزی کردید استفادههای مهمی برای توسعه ایران و رفع مشکلات بکند.
توجه دارید که ممکن است دو دهه دیگر نفت در جهان به اهمیت امروز نباشد. توافقهایی که هفته قبل میان چین و امریکا با هدف بازسازی محیط زیست کره زمین حاصل شد و مسائل دیگر از این دست، علامت این است که حداکثر تا سالهای 2035 یا 2045 ممکن است مصرف بخش عمدهای از نفت کاهش پیدا کند. از این رو، ایران نیز برای مواجه شدن با این شرایط جدید در اقتصاد بینالملل، بیش از دو دهه فرصت ندارد. ارزیابیهای ما در حزب کارگزاران نشان میدهد که میتوان در دو دهه پیش رو، ایران را بهسمت داشتن یک رشد اقتصادی دو رقمی، یعنی 10 درصد به بالا هدایت و کاری کرد که اقتصاد ایران بهصورت مستمر بتواند چنین رشدی را تجربه کند تا براساس آن عقب ماندگیها از سند چشمانداز 1404 را جبران کند. تحقق چنین هدفی، نیازمند اتخاذ تصمیمات مهم، برخورداری از ابزارهای خاص خود و نیز برخی از امکانات دیگر است.
اکنون و برای انتخابات پیش رو، انتظار ما از شما این است که با بهرهگیری از ابزارها و ظرفیتهایی که در اختیار دارید، باید به حوزههایی چون تماس با جبهه اصلاحات ایران یا اصولگرایان ورود کرده، با رهبر معظم انقلاب رایزنی داشته باشید تا شرایط برای حضور و به میدان آمدن چند نفر محدودی که در جغرافیای سیاسی ایران حضور دارند فراهم شود. در این صورت است که میتوان امیدوار بود یک انتخابات رقابتی شکل گرفته و دولتی در تراز جمهوری اسلامی مستقر شود تا همگان با کمک به آن دولت، بتوانیم اهداف توسعهای ایران را پیش ببریم.
یحیی آل اسحاق : رئیس جمهوری به اندازه مسائل خارجی در امور داخلی وقت بگذارد
امروز یکی از مسائل مرتبط با انتخابات، چگونگی تحقق مشارکت هرچه بیشتر است. به باور من، اگر بتوان در مدت باقی مانده از فعالیت دولت دوازدهم، نگرانیهای عمده مردم را با اولویت حل و فصل کنیم، زمینه رفع التهابات و حضور و دلگرمی بیشتر مردم فراهم خواهد شد. برای این منظور، نخست باید دید التهابات چیست و از کجا است، اولویتهای حل آن چیست و در این مدت باقی مانده، برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات چه میتوان کرد؟
برخی از التهاباتی که امروز در جامعه دیده میشود، مربوط به مسائل خارجی ما است. برای همگان مشخص است که تهدیدها و تحریمها یک مسأله و مسأله دیگر، چیستی نتیجه و فرجام مذاکرات اخیر هستهای است. امیدواریم این مذاکرات هرچه سریعتر به نتیجه مطلوب رسیده و باعث خرسندی همه شود. اما در این میان یک نکته قابل توجه وجود دارد و آن، اینکه شما (رئیس جمهوری) وقت زیادی را برای مذاکرات با طرفهای خارج، اختصاص دادید. به طور کلی، میتوان گفت نسبت به مسائل داخلی، شما به مراتب وقت بیشتری را به مسائل سیاست خارجی اختصاص دادید. از اینرو معتقدم اگر، وقت بیشتری را به حوزه سیاست داخلی اختصاص دهید، با تبیین بیشتر، صبوری بیشتر، مذاکرات بیشتر، دلگرمی و همدلی بیشتر و اساساً با توجیهات بیشتر در داخل، زمینه کاستن از التهابات هم فراهم میشود. بهعبارت دیگر، کم شدن التهابات داخلی، نیازمند این است که وقت بیشتری صرف آن شود. بهعبارت دیگر، به همان نسبتی که با طرفهای خارجی وقت گذاشته میشد، به همان نسبت هم با صبوری برای داخل هم صرف شود تا بتوان به نوعی از اجماع دست یافت.
گذشته از این، در زمینه مسائل داخلی، نقاط قوت زیادی داریم و تلاشهای زیادی هم انجام شده است. باوجود این، همگان اذعان دارند که باوجود این تلاشها، چالشهایی در حوزههای مختلف و عمدتاً در حوزههای اقتصادی بویژه در زمینه معیشت مردم وجود دارد. مردم در زمینه معیشت براستی تحت فشار هستند. بهلحاظ طبقاتی، حدود 60درصد یا بیشتر از جمعیت کشور جزو طبقات متوسط به پایین قلمداد میشوند. واقعیت این است که این جمعیت، با درآمدهای فعلی نمیتواند از عهده هزینهها و تأمین نیازهای خود بربیاید یا به عبارت دیگر، قدرت خرید لازم را ندارد. کما اینکه مطابق آمارها، تقریباً 70 درصد درآمدهای این طبقه صرف 5 حوزه، معیشت و خوراک، اجاره مسکن، بهداشت، آموزش و پوشاک میشود. مضافاً بر اینکه تورم این مجموعه 5 موردی، حداقل یک برابر و نصف تورم رسمی است که باعث واردشدن فشار مضاف به این طبقه میشود. اگر ما بتوانیم در مدت باقی مانده از کار دولت، در این 5 حوزه که سه حوزه غذا و خوراک، اجاره مسکن و بهداشت، اولویت بیشتری دارند، تلاش بیشتری صرف کنیم، در این صورت خواهیم توانست آرامش بیشتری را برای قاطبه جمعیت کشور رقم بزنیم.
به باور من، امروز بخشهای مختلف برای حل مشکلات مردم در این زمینهها تلاش میکنند، اما اگر این تلاشها قدری بیشتر شود و مشکلات مردم بهصورت محسوسی رفع شود، انگیزه مردم هم برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بهصورت قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر، نه فقط مشکل اقتصاد بهعنوان مشکل اساسی امروز کشور، بلکه سایر چالشهایی که ایران با آن رو به رو است، اقتضا میکند که چهرههای حاضر در انتخابات، از کاریزما، کارنامه و توانمندیهای به نسبت مقبولی برخوردار باشند تا بتوانند به تنهایی از عهده همه مسائل داخلی و خارجی بربیاید و در مردم ایجاد اعتماد کند. اما متأسفانه تاکنون چنین چهرهای مطرح نشده است، یعنی تا امروز فردی بهعنوان نامزد مطرح نشده است که وقتی مردم نام او را میشنوند، اعتماد کرده و با خود بگویند این فرد میتواند از پس این مسائل بربیاید و مشکلات را حل کند.
چنین وضعیتی به ما میگوید باید در رابطه با مسأله انتخابات راهی نو انتخاب کرد. پیشنهاد مشخص من این است که زمینههایی فراهم شود تا نامزدهای انتخاباتی، علاوه بر معرفی خود، تیم اقتصادی خود را نیز معرفی کند تا براساس این تیم، مردم بتوانند بگویند این افراد یا این نامزد مشخص، میتواند از پس مشکلات بربیاید. به عبارت دیگر، معرفی کردن تیم اصلی یا تیم اقتصادی از سوی نامزدها، یکی از راههای جلب اعتماد مردم و به تبع، افزایش مشارکت آنان خواهد بود؛ زیرا اکنون مردم شناخت لازم را نسبت به افراد تازه وارد ندارند.
محمدرضا جلاییپور: قرنطینه سراسری حتماً انجام شود
در بررسی کارنامه دولت شما، میتوان به دستاوردهایی چون دستیابی به برجام، حفظ و احیای آن اشاره کرد. در کنار آن، برخی وزارتخانهها مانند خارجه، ارتباطات، نیرو و چند وزارتخانه دیگر کارهای بسیار خوبی انجام دادهاند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. در کنار اینها، البته به برخی وزارتخانهها مانند کشور، بهداشت و درمان یا وزیر اقتصاد فعلی نقدهایی نیز وارد است.
باوجود این، مسألهای که اکنون میخواهم به آن اشاره کنم، دو موضوع و دو مطالبه دارای فوریت است که در هفتههای پیش رو امکان مداخله مؤثر دولت در این دو موضوع وجود دارد و مداخله نکردن دولت در این دو موضوع، خطای استراتژیک و مؤثر خواهد بود. قرنطینه فوری سراسری برای مهار موج چهارم کرونا و تأکید بر واکسیناسیون رایگان عمومی همگانی، دو مسأله دارای فوریت پیش روی دولت شما است.
حتی در سرمایه سالارترین نظامهای سیاسی جهان هم میبینیم که توزیع واکسن در یک نظام عادلانه و با نظارت کافی انجام میشود. در این کشورها حتی اگر بخش خصوصی در تأمین و واردات واکسن نقشی ایفا میکند، در توزیع واکسن هیچ نقشی ندارد. اما در کشور ما، متأسفانه سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا و یک عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن اعلام کردند که علاوه بر نظام شفاف و عادلانه اعلام شده برای توزیع واکسن در کشور که رایگان خواهد بود و تا پایان سال انجام خواهد شد، فروش واکسن از سوی بخش خصوصی هم دنبال خواهد شد. این تصمیم درحالی اتخاذ شده که حتی در امریکا و زیمبابوه که ابتدا بهدنبال خصوصیسازی تزریق واکسن بودند، به قدری عوارض برای این کشور داشت یا فشار وارد شد که مسئولان این کشورها بعداً از تصمیم خودش برگشتند. بنابراین امروز همه کشورها مجبور شدند به اقتضای عدالت در بحث سلامت تن بدهند و هر میزان واکسنی که وارد میشود، از سوی دولت و به رایگان توزیع شود. هرچند دولت میتواند واکسن را با همان قیمتی که بخش خصوصی میخواهد بفروشد، از او بخرد، تا اینکه انگیزه واردات داشته باشد و ضعف دولت در خرید و تأمین واکسن جبران شود. اما مسأله این است که هر تعداد واکسن که وارد کشور میشود و از هر طریقی که وارد میشود، در همان فرایند واکسیناسیون سراسری و براساس اولویتبندی عادلانه تدوین شده، توزیع شود.
متأسفانه تجربه چند هفته گذشته کشور، بویژه آنچه در واکسیناسیون بیماران خاص گذشت، نشان میدهد هنوز وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا برای مدیریت کارآمد و توزیع رضایت افزای این واکسنها آماده نیست. از اینرو بسرعت باید برای ایجاد یک سامانه شفاف تمهیدی اندیشیده شود. امروز که میزان واکسن کشور اندک و توزیع آن محدود است، شاهد صفهای چند صدنفره هستیم. بهنظر میرسد وقتی به مرحله واکسیناسیون انبوه برسیم، این صفها و ناکارآمدیها بیشتر عیان شوند. امروز حتی کشورهای پیشرفته در زمینه حکمرانی نیز در زمینه توزیع واکسن ضعفهایی از خود نشان دادهاند، اما بهنظر میرسد درکشور ما ستاد ملی مقابله با کرونا تاحدی این مسأله را دستکم گرفت. برای رفع این چالش، ضروری است که همین امروز سامانه اطلاعات سلامت ایرانیان کامل شود و درعین حال، ضروری است از همه ظرفیتهای نهادهای حکمرانی برای اجرای کارآمد آن استفاده شود تا شاهد موارد نقض توزیع عادلانه و گزارش تزریق خارج از صف نباشیم. زیرا این امر، در این شرایط رسانهای که یک امپراطوری رسانهای برخی ضعفها در کشور را برجسته میکند، میتواند بحران زیادی برای دولت ایجاد کند. ستاد کرونا باید این موضوع را با شدت و سرعت و جدیت پیگیری کند.
مطالبه دوم که اهمیت بیشتری دارد، قرنطینه فوری سراسری است. اجماع سیاستی بزرگی میان همه کارشناسان سراسر کشور وجود دارد که در این مرحله از موج چهارم شیوع ویروس کرونا، هیچ راهی جز قرنطینه سراسری نداریم. در غیر این صورت با هزاران مرگ اجتنابناپذیر رو بهرو خواهیم شد. ما ملاحظات اقتصادی دولت را درک میکنیم، اما حتی باوجود این ملاحظات اقتصادی، باز هم شرایط ایجاب میکند که این قرنطینه سراسری و فوری زودتر در کشور اجرا شود. اگر -چنانچه مطالبه شد و خود ما هم یک نامه با امضای 5 هزار فعال مدنی و کادر درمانی برای شما ارسال کردیم- از فرصت تعطیلات نوروز که هزینه کمتری برای دولت دارد، برای مهار این موج استفاده میشد، شرایط امروز کشور بهتر بود که متأسفانه از این فرصت استفاده نشد. امروز هم محاسبات نشان میدهد که اگر قرنطینه سراسری در کشور اعمال شود، حداقل 100 هزار میلیارد تومان بیشتر از دوره تعطیلات نوروز به اقتصاد ایران لطمه وارد میشود. اما با این حال اگر میخواهیم از مرگهای بیشتر ایرانیان پیشگیری کنیم، چارهای جز اتخاذ این تصمیم نداریم. البته مسأله فقط جلوگیری از مرگ هزاران ایرانی نیست، هرچند صحبت از 20 هزار جان عزیز است، اما علاوه بر اینها، احتمال جهش ویروس کرونا که مطابق برخی روایتها در ایران اتفاق افتاده، در این پیک بالا خواهد بود که در این صورت، احتمال کنترل بیماری و ویروس از سوی نظام سلامت ما هم وجود نخواهد داشت. در این دوره نظام سلامت ما از معدود بخشهای ستاد کرونا بود که فداکارانه و مطابق با استانداردهای جهانی بخوبی کار کرد. اما در صورت تداوم این وضعیت و مداخله نشدن برای اجرای قرنطینه سراسری، بیم آن وجود دارد که نظام سلامت ما فرسوده شده و حتی به سمت فروپاشی برود. کاش دو هفته پیش قرنطینه سراسری اعمال میشد، اما حتی در هفتههای پیش رو هم قرنطینه سراسری، به نسبت هزینهای که عدم انجام این کار خواهد داشت، تصمیمی قابل دفاع است.
حتی یک متخصص هم نیست که علیرغم توجه به فشارهای اقتصادی که بر دولت است، پیشنهاد قرنطینه سراسری را مطرح نکرده باشد.اگر دولت این کار را نکند، بدرستی مورد نقد جامعه کارشناسان قرارخواهد گرفت. حتی قرنطینه دو هفتهای هم میتواند کارساز باشد و چه بسا بدون آن احتمالاً برگزاری انتخابات، اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود و در این صورت این دولت باید با خاطره بدی به دولت بعد از خود واگذار شود.
البته حتماً ضروری است که همزمان با قرنطینه فوری سراسری، حمایت مادی از اقشار آسیب پذیر هم در دستور کار باشد. مطابق برخی مطالعات دو باری که به اقشار آسیب پذیر وام داده شد، از مؤثرترین مداخلات گزارش شده کرونایی در جهان بوده است. اکنون به 18 میلیون خانواری که 60 میلیون جمعیت ایران را پوشش میدهند، کمک هزینه معیشتی تعلق میگیرد. اگر به همه این 18 میلیون خانوار، برای این دو هفته یک میلیون تومان داده شود، حدود 18 هزار میلیارد تومان هزینه دارد. با توجه به اینکه اکنون نزدیک به 40 میلیون فقیر در کشور داریم، این تصمیم ضروری است. البته متوجه هستیم که این امر چه بار اقتصادی برای دولت دارد، اگر لازم باشد، حتی باید از منابع دیگر تأمین شود و اگر دولت از این کار پرهیز کند، جز هزاران مرگ اجتنابناپذیر پیامدهای دیگری هم خواهد داشت که خود شما به آن توجه دارید.
اصولاً به نظر میرسد دولت دارد چشمانداز کرونا را دستکم میگیرد. اظهارنظر شما که گفتید پیک کرونا گذشته و وضعیت شیوع آن رو به بهبود خواهد بود، ناشی از همین بود. مشاوری که این حرف را مطرح کرده، به اجماع سیاستی درباره اینکه ما حالا حالاها درگیر کرونا خواهیم بود، توجه نداشته است.
ستاد ملی مبارزه با کرونا فقط در بخش درمان خوب عمل میکند و در زمینههای پیشگیری و محدودیت، نظارت و حمایت اقتصادی، پیشگیری و رصد و حمایت، پروژه واکسیناسیون و اطلاعرسانی ضعیف عمل میکند. این امر نشان میدهد که این ستاد توان آن را نخواهد داشت که در ماههای پیش رو واکسیناسیون را به نحوی مدیریت کند که تا حدی از اوج بحران رد شویم. ستاد ملی مقابله با کرونا برای رفع این نقیصه و افزایش توان کارشناسی و عملیاتی خود در دو ماه پیش رو، باید از نیروهای تواناتر وخبرهتر استفاده کند. من واقعاً متأسفم که از سازمان نظام پزشکی ایران حتی یک نماینده هم در ستاد ملی مقابله با کرونا نیست، آن هم سازمان نظام پزشکی که بهعنوان متخصص حکمرانی سلامت محسوب میشود که به نظر میرسد عضو نبودن حتی یک نفر از این نهاد در ستاد ملی مقابله با کرونا، منجر به تأخیرهای هزینه ساز میشود.
حیف است که وقتی زیرساختهای سلامت کشور تا این اندازه خوب است و دولت تدبیر و امید هم در سالهای اخیر هزینههای زیادی را صرف آن کرده است و باوجود عملکرد درخشان کادر درمان، مواردی که شاید هزینه زیادی هم ندارد، مورد توجه ستاد قرار نگیرد و باعث شود بسیاری از دستاوردهای دیگر دولت از جمله احیای برجام در ماههای پیش رو تحتالشعاع قرار بگیرد.
زهرا ساعی: واکسیناسیون عمومی راجدی بگیرید
امروز همه بر این وقوف داریم که میزان مشارکت مردم در انتخابات یک چالش مهم کشور است. برآوردها از نخبگان و اقشار مردم نشان دهنده پایین بودن نرخ مشارکت در انتخابات است. در نظرسنجیها و آسیب شناسیهای وزارت کشور، اقشار مختلف مردم دلایلی را برای این امر مطرح میکنند که بسیاری از این دلایل از اسفند 98 تا امروز ثابت مانده و ادامه یافتهاند.
البته اکنون پیگیری برجام و مذاکراتی که در حال انجام است، نور امیدی را در مردم ایجاد کرده است. مردم ما آگاه هستند و میدانند مشکلات از کجا آغاز شده است. با وجود این، شدت مشکلات مردم را ناراضی و عصبانی کرده است. امیدوار هستیم با حمایتهای رهبر معظم انقلاب که همیشه همراه تیم مذاکره کننده بوده است، دیپلماتهای ایران بتوانند در این دور هم موفق شوند، چرا که این امر زمینه ساز افزایش آمار مشارکت
خواهد بود.
اما بدون اینکه بخواهیم مذاکرات برجامی اخیر را کم اهمیت جلوه دهیم، باید اشاره کرد که مذاکرات و رفع تحریمها تنها مسألهای نیست که میتواند موجب افزایش مشارکت مردم در انتخابات شود. مسائل دیگری هم وجود دارد که توجه به آنها میتواند باعث افزایش مشارکت مردم شده و زمینه را برای انتخاب فردی آگاه و معتدل فراهم آورد. امروز واکسیناسیون یک مسأله جدی برای کشور و مردم است. اعلام وزارت بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر اینکه بخش خصوصی هم میتواند واکسن کرونا را وارد و توزیع کند، نگرانیهایی را در مردم ایجاد کرده است. نفس مجوز واردات واکسن، امری پسندیده است و مردم را خوشحال میکند، اما تداوم این خصوصیسازی در فرایند توزیع و تزریق واکسن نگران کننده است. این امر، برای افراد فاقد توانایی مالی این دغدغه را ایجاد میکند که واکسن، صرفاً برای افراد دارای ثروت است و افراد ضعیف و فقیر نمیتوانند واکسن کرونا را تهیه کنند. این امر در صورت اجرا شدن، بهشکاف طبقاتی دامن میزند.
واکسیناسیون در دنیا کاملاً حاکمیتی شده و شرکتهای تولید کننده واکسنها را صرفاً به دولتها میفروشند. حتی اگر شرکتی از کشوری میخواهد واکسن تهیه کند، یاید از طرف دولتهای خود نمایندگی داشته باشند. سؤال این است که در کشور ما برای این امر چه سازوکاری پیشبینی شده است؟ تا آنجا که میدانم، فعلاً مقررات خاصی وجود ندارد که چه شرکتهایی میتوانند واکسن بخرند، با چه قیمتی بخرند و با چه قیمتی به مردم داده شود و اساساً نظارت بر خرید و توزیع واکسنها و اینکه محصول کدام شرکتها باشد، مشخص نیست.
این امر به نگرانیهایی دامن زده است که واکسنهای تهیه شده درنهایت سر از بازار آزاد در بیاورند. از اینرو ایجاد فرایند نظارت بسیار قوی در این شرایط ضروری است. این نظارت باید بهگونهای طراحی شود تا به مردم اطمینان دهد مشکلات برشمرده شده پیش نخواهد آمد. به نوبه خود، از شما و اعضای هیأت دولت تشکر میکنم که امسال نرخ حقوق و دستمزد کارگران بیش از نرخ تورم تعیین شد. اگر در کنار این امر، بتوان تمهیدی اندیشید که براساس برخی قوانین و فرمولهای جدید، کارتهای هوشمندی در اختیار کارگران قرار دهد، بسیار مفید خواهد بود. زیرا این کارت ها که هر ازگاهی تأمین اعتبار یا به اصطلاح شارژ خواهند شد، بهکارگران کمک خواهند کرد تا بخش عمدهای از کالاهای اساسی خود را در این شرایط سخت اقتصادی تأمین کنند. دغدغه دیگر ما، قراردادهای سفید امضا است. برخی گزارشها حاکی است اکنون نزدیک به 95 درصد قراردادهای درحال بسته شدن، سفید امضا هستند که این امر، امنیت شغلی کارگران را در معرض خطر قرار میدهد. از جنابعالی و دولت شما تقاضا داریم در ماههای باقی مانده از فعالیت خود، توجه بیشتر به زنان سرپرست خانوار را در دستور کار خود قرار دهید.
بهزاد نبوی: دولت در روزهای آخر از دستاوردهایش کوتاه نیاید
نبوی: میخواهم دو نکته کوتاه را متذکر شوم. نخست اینکه تقاضا کنم دولت در مدت باقی مانده از مسئولیتش سعی کند از دستاورد سیاستهایش خصوصاً در زمینه سیاست خارجی پاسداری کند.
تا ناچار نشود تحت فشارهایی کاری را بکند شبیه آن کاری که در اواخر دولت هشتم شد و در روز آخر مجبور شد دستور توقف غنیسازی را لغو کند. من وقتی فشارهای زیادی را که روی دولت هست میبینم نگران میشوم. میبینم دولت مجبور میشود مواضعی بگیرد که اعتقاد واقعی اش نیست و این نگران کننده است. خواهشمندم به این موضوع توجه کنید که حیف است این دستاوردها مثلاً با یک اقدام در روز آخر از بین برود. حالا البته خبرهای خوبی از مذاکرات(وین) شنیده میشود و ان شاءالله به جای خوبی میرسد که در آن صورت نگرانی بیمورد است.
نکته دوم هم در مورد انتخابات است. کاملاً به حدود اختیارات دولت در برگزاری انتخابات واقفم و همچنین مسائلی را که سبب میشود انتخابات غیر آزاد و غیر سالم شود میشناسم.
با این حال معتقدم دولت باید با تمام توان قانونی خود سعی کند که انتخابات به شکل آزاد و سالم برگزار شود و از اعمال نفوذها و تخلفات جلوگیری کند.
این طور نباشد که دولت فکر کند که خب انتخابات بالاخره یک مسیر دیگری ممکن است داشته باشد، پس ما هم دیگر خیلی دنبالش نباشیم و لازم نیست برای حفظ آزادی و سلامت انتخابات خیلی تلاش کنیم. معتقدم با همین شرایط هم میشود با تمام قوا در مقابل اعمال نفوذها و تخلفات ایستاد و انتخاباتی در حد قابل قبول
برگزار کرد.
گزارش انتخاباتی رئیس ستاد انتخاباتی کشور
در ابتدا جمال عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور در گزارشی کوتاه اشارهای کرد به وضعیت احزاب در کشور و انتخابات پیش رو با این مقدمه که احزاب و انتخابات دو روی یک سکه هستند. وی افزود: اکنون 124 حزب در کشور فعال است که شامل 55 حزب اصلاحطلب، 49 حزب اصولگرا و 20 حزب مستقل و اعتدالی است. مطابق قانون ماده 10 احزاب، به لحاظ ساختاری، پس از حزب، جبهه قرار دارد که تاکنون بخشی از احزاب اشاره شده، در قالب 12 جبهه سازماندهی شدهاند که امیدواریم با فعال شدن جبههها یا احزاب، تنور انتخابات نیز گرم شود. عرف ادامه داد: در زمینه انتخابات، این نکته شایان ذکر است که بلافاصله پس از تمهیدات برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، فرایندهای برگزاری انتخابات چهارگانه در 28 خرداد آغاز شد. عملاً از اسفندماه سال گذشته که هیأت مرکزی اجرایی شکل گرفت، کار انتخابات بهصورت عملیاتی دنبال میشود. از میان 5 ثبتنام برای انتخابات مختلف، عملاً کار ثبتنام دو انتخابات میاندورهای مجلس و خبرگان و دو انتخابات شورا، اعم از شهر و روستا، انجام شده است. از اینرو در مسأله ثبتنام انتخابات، فقط 21 اردیبهشت ماه باقی مانده است که ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده و به مدت 5 روز دنبال میشود.معاون سیاسی وزیر کشور گفت: در زمینه آمار نامزدها و ثبتنام در انتخابات شورای شهر، میتوان گفت که 51 هزار و 596 نفر ثبتنام کردند که این آمار در میانه ثبتنام در انتخابات دوره چهارم و پنجم قرار دارد، زیرا در انتخابات دوره چهارم شوراها 45 هزار نفر و در دوره پنجم 55 هزار نفر ثبتنام کردند. در زمینه تعیین صلاحیتها نیز به رغم فرازو فرودهایی که وجود دارد، در نهایت 90 درصد از ثبتنام کنندگان تأیید صلاحیت شدند، 3 درصد انصراف دادند و به بقیه کسانی که صلاحیتشان براساس قانون تأیید نشد، اعلام شد که به هر اعتراض آنان رسیدگی خواهد شد.
بهگفته وی، در سراسر کشور 40 هزار روستا داریم که در بیش از 38 هزار روستا اعضای شورا 3 نفره و 2500 روستا هم شورای 5 نفره دارند. در انتخابات اخیر، 246 هزار و 479 نفر در انتخابات شوراهای روستا ثبتنام کردند که بیش از دورههای چهارم و پنجم است، لذا در زمینه ثبتنام انتخابات شوراها شاهد یک رکورد تازه هستیم.
عرف افزود: ما در وزارت کشور، امر انتخابات را براساس چهار اصلی که همواره مورد تأکید رئیس جمهوری بوده است، دنبال میکنیم؛ یعنی امنیت، سلامت مشارکت و رقابت. باوجود این، وزارت کشور در حوزه امنیت و سلامت انتخابات، وظیفه ذاتی دارد، اما اصول مشارکت و رقابت وظیفه ملی است که همه دستگاهها باید به تحقق آنها کمک کنند. مبنای ما در وزارت کشور، دو اصل قانونمداری و بیطرفی است که در این راستا به همه ستادهای سراسر کشور اعلام شده است که این دو اصل را رعایت کنند و امانت دار رأی مردم باشند. رئیس ستاد انتخابات افزود: باوجود آنچه گفته شد، چالش اصلی انتخابات پیش رو، مشارکت است که بهنظر میرسد در این دوره بیش از هر دوره دیگری با این چالش مواجه هستیم. استانهایی مانند تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، خوزستان و آذربایجان شرقی در مجموع نیمی از همه واجدان شرایط کشور را در اختیار دارند. لذا برای استانداران این استانها تأکیدات جدی صورت گرفت مبنی بر اینکه فعالیت مضاعف انجام دهند تا مشارکت بهصورت جدی دنبال شود. خود مشارکت تابعی است از متغیرهای دیگر که روی آن تأثیر میگذارند از جمله متغیر رقابت که در این زمینه تلاش خواهیم کرد فضای انتخابات رقابتی باشد. بعد از سخنان معاون سیاسی وزیر کشور، فعالان سیاسی حاضر در جلسه به ایراد نقطه نظرات و پیشنهادهای خود پرداختند.
محمد عطریانفر: مأموریت مهمی بعد از پایان دولت در انتظار روحانی است
نخست باید از حسن استقبال رئیس جمهور نسبت به فعالان سیاسی، نهادهای سیاسی و جامعه مدنی قدردانی کنم. نفس برگزاری این جلسه، آن هم در شرایط شیوع کرونا و اینکه اجازه میدهید بهصورت حضوری در خدمت شما باشیم، نشان دهنده اهتمام حضرت عالی به مسأله انتخابات، نهادهای اجتماعی و سیاسی و نیز به فعالان و چهرههایی است که امروز در خدمت شما هستند.
مطالبی که دیگر دوستان اشاره کردند، ناظر بر مسائل دو، سه ماهی است که در مقام رئیس جمهوری در پیش خواهید داشت. اما من میخواهم رویکرد متفاوتی را با شما مطرح کنم و آن اینکه به نقش جنابعالی برای بعد از ریاست جمهوری اشاره کنم. چراکه فکر میکنم شما سرمایه فاخر و ارجمندی برای کشور هستید و علاقهمند هستیم که این ظرفیت برای کشور بماند و از آن استفاده شود.
آقای روحانی! درست 16 سال پیش، در چنین وقتی در سال 84، شبیه چنین جمعی در خدمت آقای خاتمی حضور داشتیم. حضور ما در آن جلسه بیشتر باب تشکر و قدرشناسی برای زحماتشان بود. در این جمع هم از خدمات شما قدرشناسی میکنیم. اما میخواهم همانند نکاتی که در جلسه 16 سال پیش به آقای خاتمی گفتم، امروز برای شما نیز بیان کنم. در آن جلسه به آقای خاتمی گفتم که شما سه حیثیت و شخصیت را در خود جمع کردهاید. نخستین شخصیت، فرهنگی است، دوم وجهه و حیثیت جهانی است. چرا که به مدد 8 سال مدیریت کشور در دوران اصلاحات، امروز دنیا به شما با به چشم احترام مینگرد. به ایشان گفتم در کنار اینها، شأنیت سوم و مهم تری پیدا کرده اید و آن، شأن پرچمداری یک تفکر در کشور است. به آقای خاتمی گفتم که تمام شأن شما روی همین شق سوم است و اگر وجاهت شما در نظام بینالملل مورد تأکید رهبران جهان است، بهدلیل محوریت و جایگاه شما در این گفتمان سیاسی است. اما اگر این شأنیت را جدی نگیرید، موقعیت جهانی شما نیز بتدریج تضعیف
خواهد شد.
امروز هم شبیه بههمین توقع را از شما داریم. آقای روحانی! جنابعالی در سال 92 درحالی وارد انتخابات شدید که دغدغههای زیادی درباره رقابت انتخاباتی وجود داشت. رقبای شما تمام قد مقابل شما قیام کردند، اما شما با ارادهای مصمم، با توکل به خدا، با پیوند روحی راسخ با خواست مشروع مردم و با کنشگری فعال از سوی جبهه اصلاحات، در رقابتی تنگانگ بر رقیبان فائق آمدید. این موفقیت با دشواری و رنج فراوان که عمدتاً بار آن بر دوش خودتان بود، فراهم شد.
تصویر سیمای آینده شما در ذهن امثال من این گونه است که جامعه سیاسی ایران شما را از دریچه و در قامت آیتالله هاشمی رفسنجانی و آقای سیدمحمد خاتمی میبیند. شما دوره نخست دولت خود را با توفیق و شرافت و با کسب دستاوردهای بزرگ اقتصادی و دیپلماتیک سپری کردید. اگر در دولت دوم آنطور که انتظار میرفت توفیق یارتان نبود، اما انصاف و جوانمردی حکم میکند شهادت دهیم روحانی همان روحانی بود، حتی با روحیهای بیشتر، دولت همان دولت بود، بلکه با توانی بیشتر. اما برخلاف انتظار، روزگار چنان بر شما سخت گرفت که با وجود اراده جدی شما ذائقه مردم از آن همه دستاوردها شیرین نشد و ملت ثمر تلاش دولت اول را در سبد معیشت خویش ندید.
معتقدم شما ادامه دهنده گفتمان اصلاحات و سازندگی در کشور بودید و هستید، اما در شرایطی کاملاً متفاوت و سخت تر. دولت شما از همان آغاز با حجم انبوهی از کارشکنیها مواجه بود؛ دنیای غرب هم چشم خصومت از شما برنداشت و جریان تندروی داخلی هم با تمام ظرفیت علیه شما کوشید.
پیام پایانی من به شما چنین است: شما با نشیب و فرازهای فراوانی دولت خود را به پایان رساندید و آیندگان لاجرم با حق و انصاف در حق شما قضاوت خواهند کرد، ولو اینکه امروز نگاه نزدیک بین جامعه شما را ستایش نکند و قدر خدمات دولت را آنطور که شایسته است نداند. اما از فردای پایان مأموریت دولت خود، مأموریت مهمی از سوی شما آغاز میشود و آن در راستای همان مأموریت مهمی است که در سال 84 آقای خاتمی مخاطب آن بود.
سیمای دیروز شما چهرهای پارلمانی، امنیتی و دفاعی بود، اما چهره امروز شما سیمای مردی ملی با دغدغههایی بزرگ است. این جایگاه مهم و مسئولیت کلان را فرو نگذارید و برای آینده ایران بیندیشید و به نقش مهم خودتان ایمان داشته باشید، برای ایران بمانید و ملت را از ظرفیت و نقش فراجناحی خود در جامعه و سطوح عالی قدرت همراه با همدلی صمیمانه رهبری بهرهمند سازید.
به باور من این نقش در ساماندهی سیاست ورزی و در قالب استقرار نظام حزبی ایران خلاصه میشود، تلاشی که با واقع بینی و مذاکره و مفاهمه ملی، حتی با رقبایی که در کسوت شریف اصولگرایی دیروز رقیب شما بودند، اما برای خدمت به ایران و ایرانی میاندیشند و میکوشند، آغاز میشود. به نظر حقیر نقطه آغاز مشکلات، فقدان اصول حزبی و مدخلیت آن در امور کشور است. به این امر کلیدی اهتمام ورزید و دوستان شما نیز با همه طاقت و توان، شما را در این مسیر همراهی خواهند کرد.
رمضانعلی سبحانیفر: مسئولان دولتی بیشتر محافظه کار بودند تا اعتدالی
آقای روحانی، بهشما و همکارانتان در هیأت دولت به خاطر تلاشهایی که در هشت ساله گذشته داشتید خدا قوت میگویم. اگر دولت شما تنها دو کار انجام داده باشد یعنی اگر فرض کنیم که برجام و فراهم کردن امکان استفاده از اینترنت پرسرعت برای همه مردم تنها کارهای انجام شده در دولت شما بوده است باید بگویم که کار بزرگی انجام دادید. تصور ما این بود که مسئولان و همکاران دولت، اعتدالگرا هستند اما آنها بیشتر محافظه کار بودند. به میان مردم نیامدند و دستاوردها را بیان نکردند. امروز از شما میخواهم که برای باقی ماندن در تاریخ، دستاوردهای دولت در هشت سال گذشته را در کنار چالشهای مختلفی که پیش رو داشته از سیل و زلزله تا کرونا و تحریم مستندسازی و مکتوب کنید تا مشخص بشود با وجود این چالشها دولت چه عملکردی داشته است. امروز آقای عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور گفتند که «چالش بزرگ ما مشارکت است». به باور من این چالش را باید در کنار ابرچالش ناامیدی جامعه ببینیم و توجه کنیم که میان مردم و بویژه نسل جدید جامعه با نظام سیاسی شکاف ایجاد شده است. برای ترمیم این شکاف باید کاری کرد تا هم نسل جدید بهسمت ارتباط با حاکمیت بازگردد و هم مشارکت بالای سیاسی شکل بگیرد. می خواهم در اینجا از شما و تیم دیپلماسی دولت که در ماههای پایانی دوره مأموریت اش همچنان برای احیای برجام و لغو تحریمها تلاش میکند تشکر کنم. خواهش میکنم نگذارید مذاکرات فرسایشی شود و کار را تسریع کنید. این امر میتواند بر شرایط جامعه و مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان تأثیر بزرگی بگذارد، امیدواری ایجاد کند و چالشهای بزرگی را برطرف نماید.
آقای روحانی، برای انتخابات دو چالش پیشبینی میشود؛ مشارکت کم و «سونامی انتخاباتی». پیشنهاد بنده این است که در برابر دو جریان سیاسی، یک جبهه وفاق ملی ایجاد شود که متشکل از عقلای دلسوز کشور باشد، کسانی که به جریانات سیاسی وابستگی ندارند اما میتوانند مسائل را مدیریت کنند. زیرا ممکن است شرایط به گونهای شود که میدان تهمتها فراخ شود و کسانی که برای اثبات خودشان راهی جز نفی دیگران بلد نیستند میدانداری کنند. در حالی که عقلای دلسوز میتوانند سونامی انتخاباتی را مهار کنند. بههر حال پیشبینی میشود که چنان افرادی پا به میدان انتخابات بگذارند و چه تأیید صلاحیت شوند و چه رد مشکلاتی را ایجاد میکنند. این مسائلی است که باید سیاستگذاری شود.
آذر منصوری: چرا برخی اعضای دولت در دفاع از عملکرد خود لکنت زبان دارند
ما بخوبی میدانیم و آگاهیم که اگر دولت آقای خاتمی هر 9 روز با یک بحران مواجه بود، دولتهای تدبیر و امید روزهایی را تجربه کرد که میتوان گفت هر روز با 9 بحران مواجه بود. این امر شرایط بسیار سختی را به دولت تحمیل کرد. ما بهعنوان یک جریان سیاسی که مسائل و مشکلات کشور را رصد میکنیم، نسبت به موانع پیش روی دولت آگاهیم و از زحمات شما طی این سالها تشکر و قدردانی میکنم، بویژه در اتخاذ سیاست تأسیس و حفظ برجام. فارغ از اینکه در این دولت پروژه رفع تحریمها به نتیجه برسد یا نرسد، حفظ هوشمندانه برجام مهمترین گام این دولت بود. چراکه با این راهبرد، فرصتی فراهم شد تا جمهوری اسلامی در نوع رابطه با جهان و استفاده از ظرفیتهای بینالمللی چند گام به جلو بردارد که این امر میتواند نویدبخش افقهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران برای دولتهای آینده باشد، مشروط بر اینکه دولت عاقل و کارآمدی روی کار بیاید. البته امیدوارم در مدت باقی مانده دولت پروژه رفع تحریمها با حمایت رهبر معظم انقلاب به سرانجام برسد. زیرا همه میدانیم که فشار ناشی از تحریمها موجب رنج همه مردم شده است. بههمین دلیل دغدغه دلسوزان این است که رفع تحریمها بتواند رنگ امید و آرامش را در جامعه ما تقویت کرده و افقهای روشن تری پیش روی مردم به تصویر بکشد.
اقدام دیگر دولت شما که قابل دفاع است، تقویت زیرساختهای اینترنتی است که با وجود مقاومتها و موانع بویژه تلاشها برای محدودیت و فیلترینگهای مکرر صورت گرفت. تقویت زیرساختهای اینترنتی باعث شد شهروندان ایران در نقاط مختلف کشور به شبکه گستردهای از دادهها، اطلاعات و اخبار دسترسی داشته باشند. اگر امروز با سطحی از مطالبه گری در جامعه مواجه هستیم، اعم از مطالبه از دولت، حاکمیت یا نهادهای سیاسی، بخش زیادی از آن مرهون همین دسترسی به شبکههای اطلاعات و اینترنت است که باعث افزایش آگاهی شهروندان شده است. این امر یک نقطه قوت دولت شما است که باید بسیار روی آن تأکید کرد. در کنار مجموعه این اقدامات، اقدامات توسعهای خوبی در نقاط آسیب پذیر ایران صورت گرفت که از این اقدامات دولت هم باید تجلیل کرد.
اما با وجود این کارهای خوب، در زیرمجموعه اقتصادی دولت ضعفهای جدی وجود دارد. وزارت کشور دولت شما هم میتوانست به مراتب بهتر از این عمل کند؛ بویژه در اعتراضات آبان 98 و دی ماه 96 که خسارت های زیادی وارد شد. یک نکته مهم که باید به آن اشاره کرد، این مسأله است که چرا برخی از اعضای کابینه در دفاع از عملکرد دولت مشارکت فعال ندارند؟ بهنظر میرسد عده زیادی از اعضای دولت در دفاع از دولت به نوعی لکنت زبان دارند. این موضوع به همراه مشکلاتی که در زمینه اطلاعرسانی در مجموعه دولت وجود دارد، یکی از دلایل واگرایی مردم از دولت است، امری که به نوبه خود باعث شده متأسفانه شخص رئیس جمهوری به نقطه کانونی همه حملات به دولت تبدیل شود. پیشنهاد مشخص من این است که در روزها و ماههای پایانی دولت (با توجه به غیبت دیگر اعضا در دفاع از دولت) همچنان خودتان وسط میدان باشید و ضمن پذیرش همه نقدها، از عملکردتان در بخشهایی که کاملاً قابل دفاع هست، دفاع کنید. چرا که اگر عملکردها، با تکیه بر واقعیتها و موانع پیش رو گفته شود، مورد پذیرش مردم قرار خواهد گرفت.
بهعنوان یک فعال حزبی و سیاسی که انتخابات را ممکنترین و مقبولترین بزنگاه برای مشارکت فعال و دخالت مردم در سرنوشت خودشان میدانیم، اعلام کردیم در این انتخابات مشارکت فعال خواهیم داشت. اما با وجود گزارشی که آقای عرف، معاون سیاسی وزیر کشور ارائه کردند، در برخی استانها و مراکز، هیأتهای اجرایی عملکرد خوبی نداشتند. زیرا ما شاهد ردصلاحیت جمعی از نیروها، آن هم به دلایل سیاسی بودیم.نکته پایانی اینکه ما با همهگیری کرونا مواجه هستیم که این وضعیت به همراه پیشبینیها از پایداری موج چهارم کرونا در کشور، در مشارکت انتخاباتی مردم تأثیرگذار خواهد بود. برای مواجهه بهینه با این مسأله، چند پیشنهاد مطرح است. نخست اینکه روزهای رأیگیری افزایش یابد، دیگر اینکه حوزههای اخذ رأی افزایش یابد تا از تراکم جمعیت در شعبهها جلوگیری شود. زیرا هر یک از این دو مسأله، یعنی روز رأیگیری و شعبههای اخذ رأی، میتواند مشکلات و موانع خاص خودش را داشته و نگرانیهایی را بابت سلامت رأی دهندگان ایجاد میکند. همینجا میخواهم به شما و دولت پیشنهاد کنم که تا رسیدن به یک شرایط بهتر، کمرنگ شدن این نگرانی و فروکش کردن موج چهارم شیوع کرونا، که قدرت سرایت این ویروس جهش یافته نیز به مراتب افزایش یافته، درصورت امکان زمان برگزاری انتخابات را به تأخیر بیندازید. به نظر میرسد این تأخیر با توجه به سرعت واکسیناسیون، به عاملی برای افزایش مشارکت در انتخابات تبدیل شود. درغیر این صورت، مسأله کرونا میتواند به عاملی برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات تبدیل شود.
حسین مرعشی: میتوانیم با رشد 2 رقمی عقب ماندگیها را جبران کنیم
آقای روحانی، شما در دو دوره ریاست جمهوری خود کار مهمی برای کشور و نظام جمهوری اسلامی انجام دادید؛ در دوره اول برجام مستقر شد و در دوره دوم ایستادگی کردید تا برجام بماند. امروز هم خوشحالیم که در ماههای پایانی فعالیت شما، شواهد نشان دهنده احیای برجام است، امری که به نوبه خود کشور را وارد فاز جدیدی از حیات خود خواهد کرد. برداشت من همواره این بود که برجام و بویژه دوره اخیر، یعنی احیای برجام، با دو حادثه تاریخی در ایران قابل مقایسه است؛ یکی ملی شدن صنعت نفت بهدست مرحوم مصدق و دیگری پایان جنگ تحمیلی از سوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی. البته شما نیز در مجموعهای که دست اندرکار مدیریت جنگ و برقراری صلح نقش داشت، حضور داشتید.
باوجود این، از جهات دیگری میتوان شما را با مرحوم مصدق مقایسه کرد، به این معنی که همان نوعی کنشگری سیاسی که لازمه استفاده از آن در فضای ملی شدن صنعت نفت بود و از سوی مرحوم مصدق استفاده نشد، شما هم در این زمینه همانند مرحوم مصدق ضعفهایی داشتید.
از سوی دیگر، پایان تحریمها یک فرصت تاریخی برای ایران است که متأسفانه دولت شما دیگر این فرصت را نخواهد داشت تا از ظرفیتهای حاصل از آن، از جمله سرمایه گذاریها استفاده کرده و از آن برای جبران عقب ماندگی معیشت خانوارها و توسعه ایران، استفاده کند؛ حتماً نقش دولت آینده در استفاده از این فرصت تاریخی بسیار تعیین کننده است. میخواهم از همین زاویه به مسأله دیگری اشاره کنم و آن، نقشی است که شما بهعنوان رئیسجمهوری مستقر، البته از نظر سیاسی و نه از جهت اداری میتوانید ایفا کنید، یعنی بهعنوان یک کنشگر سیاسی کمک کنید انتخابات به سمت رقابتی شدن هدایت شود. رقابتی که هرکس یا هر جناحی که برنده شود، اساساً به معنای برنده شدن نظام، کشور و مردم باشد. این کنشگری سیاسی شما میتواند هم کمک به رهبر معظم انقلاب تلقی شود و هم کمک به مردم. درنهایت اینکه دولت بعد از دولت شما باید بتواند از فضای به نسبت مطلوبی که در سطح بینالمللی پیریزی کردید استفادههای مهمی برای توسعه ایران و رفع مشکلات بکند.
توجه دارید که ممکن است دو دهه دیگر نفت در جهان به اهمیت امروز نباشد. توافقهایی که هفته قبل میان چین و امریکا با هدف بازسازی محیط زیست کره زمین حاصل شد و مسائل دیگر از این دست، علامت این است که حداکثر تا سالهای 2035 یا 2045 ممکن است مصرف بخش عمدهای از نفت کاهش پیدا کند. از این رو، ایران نیز برای مواجه شدن با این شرایط جدید در اقتصاد بینالملل، بیش از دو دهه فرصت ندارد. ارزیابیهای ما در حزب کارگزاران نشان میدهد که میتوان در دو دهه پیش رو، ایران را بهسمت داشتن یک رشد اقتصادی دو رقمی، یعنی 10 درصد به بالا هدایت و کاری کرد که اقتصاد ایران بهصورت مستمر بتواند چنین رشدی را تجربه کند تا براساس آن عقب ماندگیها از سند چشمانداز 1404 را جبران کند. تحقق چنین هدفی، نیازمند اتخاذ تصمیمات مهم، برخورداری از ابزارهای خاص خود و نیز برخی از امکانات دیگر است.
اکنون و برای انتخابات پیش رو، انتظار ما از شما این است که با بهرهگیری از ابزارها و ظرفیتهایی که در اختیار دارید، باید به حوزههایی چون تماس با جبهه اصلاحات ایران یا اصولگرایان ورود کرده، با رهبر معظم انقلاب رایزنی داشته باشید تا شرایط برای حضور و به میدان آمدن چند نفر محدودی که در جغرافیای سیاسی ایران حضور دارند فراهم شود. در این صورت است که میتوان امیدوار بود یک انتخابات رقابتی شکل گرفته و دولتی در تراز جمهوری اسلامی مستقر شود تا همگان با کمک به آن دولت، بتوانیم اهداف توسعهای ایران را پیش ببریم.
یحیی آل اسحاق : رئیس جمهوری به اندازه مسائل خارجی در امور داخلی وقت بگذارد
امروز یکی از مسائل مرتبط با انتخابات، چگونگی تحقق مشارکت هرچه بیشتر است. به باور من، اگر بتوان در مدت باقی مانده از فعالیت دولت دوازدهم، نگرانیهای عمده مردم را با اولویت حل و فصل کنیم، زمینه رفع التهابات و حضور و دلگرمی بیشتر مردم فراهم خواهد شد. برای این منظور، نخست باید دید التهابات چیست و از کجا است، اولویتهای حل آن چیست و در این مدت باقی مانده، برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات چه میتوان کرد؟
برخی از التهاباتی که امروز در جامعه دیده میشود، مربوط به مسائل خارجی ما است. برای همگان مشخص است که تهدیدها و تحریمها یک مسأله و مسأله دیگر، چیستی نتیجه و فرجام مذاکرات اخیر هستهای است. امیدواریم این مذاکرات هرچه سریعتر به نتیجه مطلوب رسیده و باعث خرسندی همه شود. اما در این میان یک نکته قابل توجه وجود دارد و آن، اینکه شما (رئیس جمهوری) وقت زیادی را برای مذاکرات با طرفهای خارج، اختصاص دادید. به طور کلی، میتوان گفت نسبت به مسائل داخلی، شما به مراتب وقت بیشتری را به مسائل سیاست خارجی اختصاص دادید. از اینرو معتقدم اگر، وقت بیشتری را به حوزه سیاست داخلی اختصاص دهید، با تبیین بیشتر، صبوری بیشتر، مذاکرات بیشتر، دلگرمی و همدلی بیشتر و اساساً با توجیهات بیشتر در داخل، زمینه کاستن از التهابات هم فراهم میشود. بهعبارت دیگر، کم شدن التهابات داخلی، نیازمند این است که وقت بیشتری صرف آن شود. بهعبارت دیگر، به همان نسبتی که با طرفهای خارجی وقت گذاشته میشد، به همان نسبت هم با صبوری برای داخل هم صرف شود تا بتوان به نوعی از اجماع دست یافت.
گذشته از این، در زمینه مسائل داخلی، نقاط قوت زیادی داریم و تلاشهای زیادی هم انجام شده است. باوجود این، همگان اذعان دارند که باوجود این تلاشها، چالشهایی در حوزههای مختلف و عمدتاً در حوزههای اقتصادی بویژه در زمینه معیشت مردم وجود دارد. مردم در زمینه معیشت براستی تحت فشار هستند. بهلحاظ طبقاتی، حدود 60درصد یا بیشتر از جمعیت کشور جزو طبقات متوسط به پایین قلمداد میشوند. واقعیت این است که این جمعیت، با درآمدهای فعلی نمیتواند از عهده هزینهها و تأمین نیازهای خود بربیاید یا به عبارت دیگر، قدرت خرید لازم را ندارد. کما اینکه مطابق آمارها، تقریباً 70 درصد درآمدهای این طبقه صرف 5 حوزه، معیشت و خوراک، اجاره مسکن، بهداشت، آموزش و پوشاک میشود. مضافاً بر اینکه تورم این مجموعه 5 موردی، حداقل یک برابر و نصف تورم رسمی است که باعث واردشدن فشار مضاف به این طبقه میشود. اگر ما بتوانیم در مدت باقی مانده از کار دولت، در این 5 حوزه که سه حوزه غذا و خوراک، اجاره مسکن و بهداشت، اولویت بیشتری دارند، تلاش بیشتری صرف کنیم، در این صورت خواهیم توانست آرامش بیشتری را برای قاطبه جمعیت کشور رقم بزنیم.
به باور من، امروز بخشهای مختلف برای حل مشکلات مردم در این زمینهها تلاش میکنند، اما اگر این تلاشها قدری بیشتر شود و مشکلات مردم بهصورت محسوسی رفع شود، انگیزه مردم هم برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بهصورت قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر، نه فقط مشکل اقتصاد بهعنوان مشکل اساسی امروز کشور، بلکه سایر چالشهایی که ایران با آن رو به رو است، اقتضا میکند که چهرههای حاضر در انتخابات، از کاریزما، کارنامه و توانمندیهای به نسبت مقبولی برخوردار باشند تا بتوانند به تنهایی از عهده همه مسائل داخلی و خارجی بربیاید و در مردم ایجاد اعتماد کند. اما متأسفانه تاکنون چنین چهرهای مطرح نشده است، یعنی تا امروز فردی بهعنوان نامزد مطرح نشده است که وقتی مردم نام او را میشنوند، اعتماد کرده و با خود بگویند این فرد میتواند از پس این مسائل بربیاید و مشکلات را حل کند.
چنین وضعیتی به ما میگوید باید در رابطه با مسأله انتخابات راهی نو انتخاب کرد. پیشنهاد مشخص من این است که زمینههایی فراهم شود تا نامزدهای انتخاباتی، علاوه بر معرفی خود، تیم اقتصادی خود را نیز معرفی کند تا براساس این تیم، مردم بتوانند بگویند این افراد یا این نامزد مشخص، میتواند از پس مشکلات بربیاید. به عبارت دیگر، معرفی کردن تیم اصلی یا تیم اقتصادی از سوی نامزدها، یکی از راههای جلب اعتماد مردم و به تبع، افزایش مشارکت آنان خواهد بود؛ زیرا اکنون مردم شناخت لازم را نسبت به افراد تازه وارد ندارند.
محمدرضا جلاییپور: قرنطینه سراسری حتماً انجام شود
در بررسی کارنامه دولت شما، میتوان به دستاوردهایی چون دستیابی به برجام، حفظ و احیای آن اشاره کرد. در کنار آن، برخی وزارتخانهها مانند خارجه، ارتباطات، نیرو و چند وزارتخانه دیگر کارهای بسیار خوبی انجام دادهاند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. در کنار اینها، البته به برخی وزارتخانهها مانند کشور، بهداشت و درمان یا وزیر اقتصاد فعلی نقدهایی نیز وارد است.
باوجود این، مسألهای که اکنون میخواهم به آن اشاره کنم، دو موضوع و دو مطالبه دارای فوریت است که در هفتههای پیش رو امکان مداخله مؤثر دولت در این دو موضوع وجود دارد و مداخله نکردن دولت در این دو موضوع، خطای استراتژیک و مؤثر خواهد بود. قرنطینه فوری سراسری برای مهار موج چهارم کرونا و تأکید بر واکسیناسیون رایگان عمومی همگانی، دو مسأله دارای فوریت پیش روی دولت شما است.
حتی در سرمایه سالارترین نظامهای سیاسی جهان هم میبینیم که توزیع واکسن در یک نظام عادلانه و با نظارت کافی انجام میشود. در این کشورها حتی اگر بخش خصوصی در تأمین و واردات واکسن نقشی ایفا میکند، در توزیع واکسن هیچ نقشی ندارد. اما در کشور ما، متأسفانه سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا و یک عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن اعلام کردند که علاوه بر نظام شفاف و عادلانه اعلام شده برای توزیع واکسن در کشور که رایگان خواهد بود و تا پایان سال انجام خواهد شد، فروش واکسن از سوی بخش خصوصی هم دنبال خواهد شد. این تصمیم درحالی اتخاذ شده که حتی در امریکا و زیمبابوه که ابتدا بهدنبال خصوصیسازی تزریق واکسن بودند، به قدری عوارض برای این کشور داشت یا فشار وارد شد که مسئولان این کشورها بعداً از تصمیم خودش برگشتند. بنابراین امروز همه کشورها مجبور شدند به اقتضای عدالت در بحث سلامت تن بدهند و هر میزان واکسنی که وارد میشود، از سوی دولت و به رایگان توزیع شود. هرچند دولت میتواند واکسن را با همان قیمتی که بخش خصوصی میخواهد بفروشد، از او بخرد، تا اینکه انگیزه واردات داشته باشد و ضعف دولت در خرید و تأمین واکسن جبران شود. اما مسأله این است که هر تعداد واکسن که وارد کشور میشود و از هر طریقی که وارد میشود، در همان فرایند واکسیناسیون سراسری و براساس اولویتبندی عادلانه تدوین شده، توزیع شود.
متأسفانه تجربه چند هفته گذشته کشور، بویژه آنچه در واکسیناسیون بیماران خاص گذشت، نشان میدهد هنوز وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا برای مدیریت کارآمد و توزیع رضایت افزای این واکسنها آماده نیست. از اینرو بسرعت باید برای ایجاد یک سامانه شفاف تمهیدی اندیشیده شود. امروز که میزان واکسن کشور اندک و توزیع آن محدود است، شاهد صفهای چند صدنفره هستیم. بهنظر میرسد وقتی به مرحله واکسیناسیون انبوه برسیم، این صفها و ناکارآمدیها بیشتر عیان شوند. امروز حتی کشورهای پیشرفته در زمینه حکمرانی نیز در زمینه توزیع واکسن ضعفهایی از خود نشان دادهاند، اما بهنظر میرسد درکشور ما ستاد ملی مقابله با کرونا تاحدی این مسأله را دستکم گرفت. برای رفع این چالش، ضروری است که همین امروز سامانه اطلاعات سلامت ایرانیان کامل شود و درعین حال، ضروری است از همه ظرفیتهای نهادهای حکمرانی برای اجرای کارآمد آن استفاده شود تا شاهد موارد نقض توزیع عادلانه و گزارش تزریق خارج از صف نباشیم. زیرا این امر، در این شرایط رسانهای که یک امپراطوری رسانهای برخی ضعفها در کشور را برجسته میکند، میتواند بحران زیادی برای دولت ایجاد کند. ستاد کرونا باید این موضوع را با شدت و سرعت و جدیت پیگیری کند.
مطالبه دوم که اهمیت بیشتری دارد، قرنطینه فوری سراسری است. اجماع سیاستی بزرگی میان همه کارشناسان سراسر کشور وجود دارد که در این مرحله از موج چهارم شیوع ویروس کرونا، هیچ راهی جز قرنطینه سراسری نداریم. در غیر این صورت با هزاران مرگ اجتنابناپذیر رو بهرو خواهیم شد. ما ملاحظات اقتصادی دولت را درک میکنیم، اما حتی باوجود این ملاحظات اقتصادی، باز هم شرایط ایجاب میکند که این قرنطینه سراسری و فوری زودتر در کشور اجرا شود. اگر -چنانچه مطالبه شد و خود ما هم یک نامه با امضای 5 هزار فعال مدنی و کادر درمانی برای شما ارسال کردیم- از فرصت تعطیلات نوروز که هزینه کمتری برای دولت دارد، برای مهار این موج استفاده میشد، شرایط امروز کشور بهتر بود که متأسفانه از این فرصت استفاده نشد. امروز هم محاسبات نشان میدهد که اگر قرنطینه سراسری در کشور اعمال شود، حداقل 100 هزار میلیارد تومان بیشتر از دوره تعطیلات نوروز به اقتصاد ایران لطمه وارد میشود. اما با این حال اگر میخواهیم از مرگهای بیشتر ایرانیان پیشگیری کنیم، چارهای جز اتخاذ این تصمیم نداریم. البته مسأله فقط جلوگیری از مرگ هزاران ایرانی نیست، هرچند صحبت از 20 هزار جان عزیز است، اما علاوه بر اینها، احتمال جهش ویروس کرونا که مطابق برخی روایتها در ایران اتفاق افتاده، در این پیک بالا خواهد بود که در این صورت، احتمال کنترل بیماری و ویروس از سوی نظام سلامت ما هم وجود نخواهد داشت. در این دوره نظام سلامت ما از معدود بخشهای ستاد کرونا بود که فداکارانه و مطابق با استانداردهای جهانی بخوبی کار کرد. اما در صورت تداوم این وضعیت و مداخله نشدن برای اجرای قرنطینه سراسری، بیم آن وجود دارد که نظام سلامت ما فرسوده شده و حتی به سمت فروپاشی برود. کاش دو هفته پیش قرنطینه سراسری اعمال میشد، اما حتی در هفتههای پیش رو هم قرنطینه سراسری، به نسبت هزینهای که عدم انجام این کار خواهد داشت، تصمیمی قابل دفاع است.
حتی یک متخصص هم نیست که علیرغم توجه به فشارهای اقتصادی که بر دولت است، پیشنهاد قرنطینه سراسری را مطرح نکرده باشد.اگر دولت این کار را نکند، بدرستی مورد نقد جامعه کارشناسان قرارخواهد گرفت. حتی قرنطینه دو هفتهای هم میتواند کارساز باشد و چه بسا بدون آن احتمالاً برگزاری انتخابات، اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود و در این صورت این دولت باید با خاطره بدی به دولت بعد از خود واگذار شود.
البته حتماً ضروری است که همزمان با قرنطینه فوری سراسری، حمایت مادی از اقشار آسیب پذیر هم در دستور کار باشد. مطابق برخی مطالعات دو باری که به اقشار آسیب پذیر وام داده شد، از مؤثرترین مداخلات گزارش شده کرونایی در جهان بوده است. اکنون به 18 میلیون خانواری که 60 میلیون جمعیت ایران را پوشش میدهند، کمک هزینه معیشتی تعلق میگیرد. اگر به همه این 18 میلیون خانوار، برای این دو هفته یک میلیون تومان داده شود، حدود 18 هزار میلیارد تومان هزینه دارد. با توجه به اینکه اکنون نزدیک به 40 میلیون فقیر در کشور داریم، این تصمیم ضروری است. البته متوجه هستیم که این امر چه بار اقتصادی برای دولت دارد، اگر لازم باشد، حتی باید از منابع دیگر تأمین شود و اگر دولت از این کار پرهیز کند، جز هزاران مرگ اجتنابناپذیر پیامدهای دیگری هم خواهد داشت که خود شما به آن توجه دارید.
اصولاً به نظر میرسد دولت دارد چشمانداز کرونا را دستکم میگیرد. اظهارنظر شما که گفتید پیک کرونا گذشته و وضعیت شیوع آن رو به بهبود خواهد بود، ناشی از همین بود. مشاوری که این حرف را مطرح کرده، به اجماع سیاستی درباره اینکه ما حالا حالاها درگیر کرونا خواهیم بود، توجه نداشته است.
ستاد ملی مبارزه با کرونا فقط در بخش درمان خوب عمل میکند و در زمینههای پیشگیری و محدودیت، نظارت و حمایت اقتصادی، پیشگیری و رصد و حمایت، پروژه واکسیناسیون و اطلاعرسانی ضعیف عمل میکند. این امر نشان میدهد که این ستاد توان آن را نخواهد داشت که در ماههای پیش رو واکسیناسیون را به نحوی مدیریت کند که تا حدی از اوج بحران رد شویم. ستاد ملی مقابله با کرونا برای رفع این نقیصه و افزایش توان کارشناسی و عملیاتی خود در دو ماه پیش رو، باید از نیروهای تواناتر وخبرهتر استفاده کند. من واقعاً متأسفم که از سازمان نظام پزشکی ایران حتی یک نماینده هم در ستاد ملی مقابله با کرونا نیست، آن هم سازمان نظام پزشکی که بهعنوان متخصص حکمرانی سلامت محسوب میشود که به نظر میرسد عضو نبودن حتی یک نفر از این نهاد در ستاد ملی مقابله با کرونا، منجر به تأخیرهای هزینه ساز میشود.
حیف است که وقتی زیرساختهای سلامت کشور تا این اندازه خوب است و دولت تدبیر و امید هم در سالهای اخیر هزینههای زیادی را صرف آن کرده است و باوجود عملکرد درخشان کادر درمان، مواردی که شاید هزینه زیادی هم ندارد، مورد توجه ستاد قرار نگیرد و باعث شود بسیاری از دستاوردهای دیگر دولت از جمله احیای برجام در ماههای پیش رو تحتالشعاع قرار بگیرد.
زهرا ساعی: واکسیناسیون عمومی راجدی بگیرید
امروز همه بر این وقوف داریم که میزان مشارکت مردم در انتخابات یک چالش مهم کشور است. برآوردها از نخبگان و اقشار مردم نشان دهنده پایین بودن نرخ مشارکت در انتخابات است. در نظرسنجیها و آسیب شناسیهای وزارت کشور، اقشار مختلف مردم دلایلی را برای این امر مطرح میکنند که بسیاری از این دلایل از اسفند 98 تا امروز ثابت مانده و ادامه یافتهاند.
البته اکنون پیگیری برجام و مذاکراتی که در حال انجام است، نور امیدی را در مردم ایجاد کرده است. مردم ما آگاه هستند و میدانند مشکلات از کجا آغاز شده است. با وجود این، شدت مشکلات مردم را ناراضی و عصبانی کرده است. امیدوار هستیم با حمایتهای رهبر معظم انقلاب که همیشه همراه تیم مذاکره کننده بوده است، دیپلماتهای ایران بتوانند در این دور هم موفق شوند، چرا که این امر زمینه ساز افزایش آمار مشارکت
خواهد بود.
اما بدون اینکه بخواهیم مذاکرات برجامی اخیر را کم اهمیت جلوه دهیم، باید اشاره کرد که مذاکرات و رفع تحریمها تنها مسألهای نیست که میتواند موجب افزایش مشارکت مردم در انتخابات شود. مسائل دیگری هم وجود دارد که توجه به آنها میتواند باعث افزایش مشارکت مردم شده و زمینه را برای انتخاب فردی آگاه و معتدل فراهم آورد. امروز واکسیناسیون یک مسأله جدی برای کشور و مردم است. اعلام وزارت بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر اینکه بخش خصوصی هم میتواند واکسن کرونا را وارد و توزیع کند، نگرانیهایی را در مردم ایجاد کرده است. نفس مجوز واردات واکسن، امری پسندیده است و مردم را خوشحال میکند، اما تداوم این خصوصیسازی در فرایند توزیع و تزریق واکسن نگران کننده است. این امر، برای افراد فاقد توانایی مالی این دغدغه را ایجاد میکند که واکسن، صرفاً برای افراد دارای ثروت است و افراد ضعیف و فقیر نمیتوانند واکسن کرونا را تهیه کنند. این امر در صورت اجرا شدن، بهشکاف طبقاتی دامن میزند.
واکسیناسیون در دنیا کاملاً حاکمیتی شده و شرکتهای تولید کننده واکسنها را صرفاً به دولتها میفروشند. حتی اگر شرکتی از کشوری میخواهد واکسن تهیه کند، یاید از طرف دولتهای خود نمایندگی داشته باشند. سؤال این است که در کشور ما برای این امر چه سازوکاری پیشبینی شده است؟ تا آنجا که میدانم، فعلاً مقررات خاصی وجود ندارد که چه شرکتهایی میتوانند واکسن بخرند، با چه قیمتی بخرند و با چه قیمتی به مردم داده شود و اساساً نظارت بر خرید و توزیع واکسنها و اینکه محصول کدام شرکتها باشد، مشخص نیست.
این امر به نگرانیهایی دامن زده است که واکسنهای تهیه شده درنهایت سر از بازار آزاد در بیاورند. از اینرو ایجاد فرایند نظارت بسیار قوی در این شرایط ضروری است. این نظارت باید بهگونهای طراحی شود تا به مردم اطمینان دهد مشکلات برشمرده شده پیش نخواهد آمد. به نوبه خود، از شما و اعضای هیأت دولت تشکر میکنم که امسال نرخ حقوق و دستمزد کارگران بیش از نرخ تورم تعیین شد. اگر در کنار این امر، بتوان تمهیدی اندیشید که براساس برخی قوانین و فرمولهای جدید، کارتهای هوشمندی در اختیار کارگران قرار دهد، بسیار مفید خواهد بود. زیرا این کارت ها که هر ازگاهی تأمین اعتبار یا به اصطلاح شارژ خواهند شد، بهکارگران کمک خواهند کرد تا بخش عمدهای از کالاهای اساسی خود را در این شرایط سخت اقتصادی تأمین کنند. دغدغه دیگر ما، قراردادهای سفید امضا است. برخی گزارشها حاکی است اکنون نزدیک به 95 درصد قراردادهای درحال بسته شدن، سفید امضا هستند که این امر، امنیت شغلی کارگران را در معرض خطر قرار میدهد. از جنابعالی و دولت شما تقاضا داریم در ماههای باقی مانده از فعالیت خود، توجه بیشتر به زنان سرپرست خانوار را در دستور کار خود قرار دهید.
بهزاد نبوی: دولت در روزهای آخر از دستاوردهایش کوتاه نیاید
نبوی: میخواهم دو نکته کوتاه را متذکر شوم. نخست اینکه تقاضا کنم دولت در مدت باقی مانده از مسئولیتش سعی کند از دستاورد سیاستهایش خصوصاً در زمینه سیاست خارجی پاسداری کند.
تا ناچار نشود تحت فشارهایی کاری را بکند شبیه آن کاری که در اواخر دولت هشتم شد و در روز آخر مجبور شد دستور توقف غنیسازی را لغو کند. من وقتی فشارهای زیادی را که روی دولت هست میبینم نگران میشوم. میبینم دولت مجبور میشود مواضعی بگیرد که اعتقاد واقعی اش نیست و این نگران کننده است. خواهشمندم به این موضوع توجه کنید که حیف است این دستاوردها مثلاً با یک اقدام در روز آخر از بین برود. حالا البته خبرهای خوبی از مذاکرات(وین) شنیده میشود و ان شاءالله به جای خوبی میرسد که در آن صورت نگرانی بیمورد است.
نکته دوم هم در مورد انتخابات است. کاملاً به حدود اختیارات دولت در برگزاری انتخابات واقفم و همچنین مسائلی را که سبب میشود انتخابات غیر آزاد و غیر سالم شود میشناسم.
با این حال معتقدم دولت باید با تمام توان قانونی خود سعی کند که انتخابات به شکل آزاد و سالم برگزار شود و از اعمال نفوذها و تخلفات جلوگیری کند.
این طور نباشد که دولت فکر کند که خب انتخابات بالاخره یک مسیر دیگری ممکن است داشته باشد، پس ما هم دیگر خیلی دنبالش نباشیم و لازم نیست برای حفظ آزادی و سلامت انتخابات خیلی تلاش کنیم. معتقدم با همین شرایط هم میشود با تمام قوا در مقابل اعمال نفوذها و تخلفات ایستاد و انتخاباتی در حد قابل قبول
برگزار کرد.

این جعبه خانه ماست
محسن بوالحسنی
خبرنگار
از همان ساعت هفت عصر ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ که اولین فرستنده رادیو در ایران بهنام «رادیو تهران» افتتاح و از فردایش برنامههای رادیویی آغاز شد تا امروز این جعبه کوچک صدا هنوز و همچنان یکی از دلبستگیهای مردم ایران است. هر چند در طول سالیان گذشته موجی از رسانههای کوچک و بزرگ دیجیتالی به زندگیهای امروز سرازیر شد اما هیچکدام از اینها نتوانست جای رادیو را بگیرد و مردم هیچچیز را با رادیو جایگزین نکردند. یکی از برنامههای قدیمی این رادیو نمایش بود و هست و صداهایی که ایفاگر نقشهای این نمایشها بودند حالا دیگر به یکی از نوستالژیهای مردم تبدیل شدهاند و عاشقان رادیو این بازیگران را، نه از سیما، که بیشتر از صدایشان میشناسند؛ بازیگران و هنرمندانی که با همه سختیها هیچ وقت رادیو را ترک نکردند و در خلوت مردم ماندند.
فقط صداست
فریبا متخصص یکی از این هنرمندان خوش صدا و رادیویی است که سالهاست صدایش از رادیو پخش میشود. او که علاوه بر رادیو، در تئاتر و تلویزیون و سینما هم فعالیت میکند و در گفتوگو با «ایران» رابطهاش را با رادیو اینطور تعریف میکند: «من فعالیت هنریام را با تئاتر شروع کردم و بههمین خاطر هم تئاتر همیشه برای من جایگاهی ویژه دارد و رادیو هم بههمین شکل و نمایش رادیویی هم طبیعتاً همین تعریف را برای من دارد.» متخصص که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن تئاتر ایران را هم در سیوچهارمین جشنواره تئاتر فجر به دست آورده، ادامه میدهد: «برحسب یک اتفاق وارد رادیو شدم؛ یعنی تست دادم و بعد از چند سال هم استخدام رادیو شدم و امروز هم با اینکه بازنشسته شدهام اما همچنان کار میکنم. بهعقیده من رادیو یک صنعت است و اگر چه همه هنرها ارزش و تخصص ویژه خود را میطلبند اما هنرمندی که در رادیو و حوزه نمایش یا دوبله کار میکند باید تمام حس خود را از طریق صدا به مخاطب منتقل کند و هیچ امکان دیگری جز صدا برای این ارتباط وجود ندارد.»
رادیو یک عشق شخصی است
مینو جبارزاده یکی دیگر از عاشقان و البته هنرمندان کهنهکار رادیو است که در کارنامهاش بازیگری، دوبلوری و تدریس در دانشگاه دارد. او در پاسخ به این سؤال که کار در رادیو و بخصوص نمایشهای رادیویی بهعنوان بازیگر چه جذابیتی دارد، میگوید: «من در رادیو بزرگ شدهام و در واقع رادیو خانه من است و هیچ وقت فکر نکردهام که یک روز رادیو نروم و کار نکنم. شاید یکی از دلایلش این است که من این کار را خیلی خوب بلدم و کسانی که دوست شان دارم، با آنها بزرگ شدهام و حرفشان را میفهمم در رادیو هستند. رادیو یک عشق شخصی به حساب میآید.» او درباره دلایل سرپا ماندن رادیو و علاقه مردم به نمایشهای رادیویی میگوید:« به عقیده من هر شاخه هنری و از جمله تئاتر را باید با توجه به مدیوم آن تعریف کنیم. مدیوم رادیو ویژگیهای خود را دارد و یکی از آنها مثلاً این است که تخیل مخاطب را به کار میاندازد، بخصوص در نمایش رادیویی. اگر بخواهیم رادیو را با تئاتر مقایسه کنیم باید بگوییم در تئاتر صحنهای، مخاطب نمایش را با چشم سر میبیند اما شنونده رادیو آن را با چشم ذهن میبیند. در واقع اگر نمایشها، نمایش استاندارد و بهقول ما، الف باشد، مخاطب تمام آن چیزی را که میشنود، تصویر میکند و به همین دلیل هم ما به اندازه مخاطبان، تصویر داریم. از سوی دیگر مخاطبان رادیو از تمام قشرهای جامعه هستند که در گوشهگوشه این کشور زندگی میکنند و با توجه به داشتههای ذهنی خود این تصویرها را میسازند و از نظر من این بسیار زیباست. برخی این را محدودیت میدانند اما این درست نیست و اتفاقاً ویژگی رادیو محسوب میشود که بازیگر با صدای خودش میتواند چنان با شنونده ارتباط برقرار کند که شنونده حتی گریم او را تصور میکند.» او درباره جایگاه رادیو در حوزه آموزش از طریق نمایشهای رادیویی هم میگوید: «رادیو علاوه بر پخش نمایشهای فاخر فرهنگی و هنری وظیفه دیگری هم به عهده دارد و آن وظیفه سرگرمیسازی است و رسانههایی مثل رادیو وظیفهشان به وجود آوردن شرایطی است که هر کسی در هر نقطه از ایران بتواند از آن استفاده کند. در واقع ما میتوانیم بسیاری چیزها را به زبان بسیار ساده بههموطنان کمبرخوردار خود انتقال دهیم و همین حالا هم بسیاری از آموزشهای مربوط به کرونا در قالب نمایشهای رادیویی به مردم آموزش داده میشود. نمایشهای رادیویی زبان مردم را پیدا میکنند تا زمان نیاز چنین آموزشهایی را به آنها ارائه دهند و همین مسأله رسالت ما اهل رادیو را چند برابر میکند.»
آلوده رادیو هستیم
یکی از صداهای آشنای رادیویی که شاید تمام ایرانیها آن را بخوبی میشناسند، بیوک میرزایی است. او گوینده رادیو و بازیگر ایرانی رادیو، تلویزیون و سینماست که سالهاست در این حوزه فعالیت میکند و یکی از چهرههای شاخص و هنرمندان محبوب ایران محسوب میشود. میرزایی که نقشهای ماندگارش در رادیو و تلویزیون پرشمار و خاطرهانگیز است درباره عشق به رادیو و نمایش، به «ایران» میگوید: «وقتی آدم به رسالت هنر وجایگاهش اشراف پیدا میکند و متوجه میشود که این حرفه چه نقشی در برابر مردم دارد به آن آلوده میشود و همه ما آلوده رادیو هستیم و با آنکه برخلاف مردم، مسئولان هیچ توجهی به ما ندارند و کمترین حمایت را از ما همیشه داشتهاند اما با عشق همچنان کارمان را دنبال میکنیم و انگار که اولین روز است که پشت میکروفون رادیو مینشینیم. من نزدیک به 50 سال است که در این حوزه کار میکنم و هنوز هیچ جا برایم رادیو نمیشود.»
خبرنگار
از همان ساعت هفت عصر ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ که اولین فرستنده رادیو در ایران بهنام «رادیو تهران» افتتاح و از فردایش برنامههای رادیویی آغاز شد تا امروز این جعبه کوچک صدا هنوز و همچنان یکی از دلبستگیهای مردم ایران است. هر چند در طول سالیان گذشته موجی از رسانههای کوچک و بزرگ دیجیتالی به زندگیهای امروز سرازیر شد اما هیچکدام از اینها نتوانست جای رادیو را بگیرد و مردم هیچچیز را با رادیو جایگزین نکردند. یکی از برنامههای قدیمی این رادیو نمایش بود و هست و صداهایی که ایفاگر نقشهای این نمایشها بودند حالا دیگر به یکی از نوستالژیهای مردم تبدیل شدهاند و عاشقان رادیو این بازیگران را، نه از سیما، که بیشتر از صدایشان میشناسند؛ بازیگران و هنرمندانی که با همه سختیها هیچ وقت رادیو را ترک نکردند و در خلوت مردم ماندند.
فقط صداست
فریبا متخصص یکی از این هنرمندان خوش صدا و رادیویی است که سالهاست صدایش از رادیو پخش میشود. او که علاوه بر رادیو، در تئاتر و تلویزیون و سینما هم فعالیت میکند و در گفتوگو با «ایران» رابطهاش را با رادیو اینطور تعریف میکند: «من فعالیت هنریام را با تئاتر شروع کردم و بههمین خاطر هم تئاتر همیشه برای من جایگاهی ویژه دارد و رادیو هم بههمین شکل و نمایش رادیویی هم طبیعتاً همین تعریف را برای من دارد.» متخصص که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن تئاتر ایران را هم در سیوچهارمین جشنواره تئاتر فجر به دست آورده، ادامه میدهد: «برحسب یک اتفاق وارد رادیو شدم؛ یعنی تست دادم و بعد از چند سال هم استخدام رادیو شدم و امروز هم با اینکه بازنشسته شدهام اما همچنان کار میکنم. بهعقیده من رادیو یک صنعت است و اگر چه همه هنرها ارزش و تخصص ویژه خود را میطلبند اما هنرمندی که در رادیو و حوزه نمایش یا دوبله کار میکند باید تمام حس خود را از طریق صدا به مخاطب منتقل کند و هیچ امکان دیگری جز صدا برای این ارتباط وجود ندارد.»
رادیو یک عشق شخصی است
مینو جبارزاده یکی دیگر از عاشقان و البته هنرمندان کهنهکار رادیو است که در کارنامهاش بازیگری، دوبلوری و تدریس در دانشگاه دارد. او در پاسخ به این سؤال که کار در رادیو و بخصوص نمایشهای رادیویی بهعنوان بازیگر چه جذابیتی دارد، میگوید: «من در رادیو بزرگ شدهام و در واقع رادیو خانه من است و هیچ وقت فکر نکردهام که یک روز رادیو نروم و کار نکنم. شاید یکی از دلایلش این است که من این کار را خیلی خوب بلدم و کسانی که دوست شان دارم، با آنها بزرگ شدهام و حرفشان را میفهمم در رادیو هستند. رادیو یک عشق شخصی به حساب میآید.» او درباره دلایل سرپا ماندن رادیو و علاقه مردم به نمایشهای رادیویی میگوید:« به عقیده من هر شاخه هنری و از جمله تئاتر را باید با توجه به مدیوم آن تعریف کنیم. مدیوم رادیو ویژگیهای خود را دارد و یکی از آنها مثلاً این است که تخیل مخاطب را به کار میاندازد، بخصوص در نمایش رادیویی. اگر بخواهیم رادیو را با تئاتر مقایسه کنیم باید بگوییم در تئاتر صحنهای، مخاطب نمایش را با چشم سر میبیند اما شنونده رادیو آن را با چشم ذهن میبیند. در واقع اگر نمایشها، نمایش استاندارد و بهقول ما، الف باشد، مخاطب تمام آن چیزی را که میشنود، تصویر میکند و به همین دلیل هم ما به اندازه مخاطبان، تصویر داریم. از سوی دیگر مخاطبان رادیو از تمام قشرهای جامعه هستند که در گوشهگوشه این کشور زندگی میکنند و با توجه به داشتههای ذهنی خود این تصویرها را میسازند و از نظر من این بسیار زیباست. برخی این را محدودیت میدانند اما این درست نیست و اتفاقاً ویژگی رادیو محسوب میشود که بازیگر با صدای خودش میتواند چنان با شنونده ارتباط برقرار کند که شنونده حتی گریم او را تصور میکند.» او درباره جایگاه رادیو در حوزه آموزش از طریق نمایشهای رادیویی هم میگوید: «رادیو علاوه بر پخش نمایشهای فاخر فرهنگی و هنری وظیفه دیگری هم به عهده دارد و آن وظیفه سرگرمیسازی است و رسانههایی مثل رادیو وظیفهشان به وجود آوردن شرایطی است که هر کسی در هر نقطه از ایران بتواند از آن استفاده کند. در واقع ما میتوانیم بسیاری چیزها را به زبان بسیار ساده بههموطنان کمبرخوردار خود انتقال دهیم و همین حالا هم بسیاری از آموزشهای مربوط به کرونا در قالب نمایشهای رادیویی به مردم آموزش داده میشود. نمایشهای رادیویی زبان مردم را پیدا میکنند تا زمان نیاز چنین آموزشهایی را به آنها ارائه دهند و همین مسأله رسالت ما اهل رادیو را چند برابر میکند.»
آلوده رادیو هستیم
یکی از صداهای آشنای رادیویی که شاید تمام ایرانیها آن را بخوبی میشناسند، بیوک میرزایی است. او گوینده رادیو و بازیگر ایرانی رادیو، تلویزیون و سینماست که سالهاست در این حوزه فعالیت میکند و یکی از چهرههای شاخص و هنرمندان محبوب ایران محسوب میشود. میرزایی که نقشهای ماندگارش در رادیو و تلویزیون پرشمار و خاطرهانگیز است درباره عشق به رادیو و نمایش، به «ایران» میگوید: «وقتی آدم به رسالت هنر وجایگاهش اشراف پیدا میکند و متوجه میشود که این حرفه چه نقشی در برابر مردم دارد به آن آلوده میشود و همه ما آلوده رادیو هستیم و با آنکه برخلاف مردم، مسئولان هیچ توجهی به ما ندارند و کمترین حمایت را از ما همیشه داشتهاند اما با عشق همچنان کارمان را دنبال میکنیم و انگار که اولین روز است که پشت میکروفون رادیو مینشینیم. من نزدیک به 50 سال است که در این حوزه کار میکنم و هنوز هیچ جا برایم رادیو نمیشود.»

برگشت 2400 واحد صنعتی به حوزه تولید
مرجان اسلامیفر
خبرنگار
در سالی که گذشت ۱۵۵۷ واحد تولیدی راکد شهرکها و نواحی صنعتی کشور احیا شد؛ واحدهای صنعتی که بعضاً بهدلیل نداشتن بازار و کمبود نقدینگی مجبور به خروج از فرایند تولید شده بودند. در سال 99 برای برگشت واحدهای صنعتی 4 هزار و ۶۱۱ میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید صورت گرفت که همین امر برای 25 هزار و 988 نفر شغل جدید ایجاد کرد. حال به اعتقاد کارشناسان با تزریق همین میزان پول احیای بیش از 2 هزار واحد صنعتی کوچک امکانپذیر است.
سعید زرندی، معاون برنامهریزی وزارت صمت در مصاحبه کوتاهی به «ایران» گفت: «برای احیای واحدهای صنعتی در سالجاری 4 هزار میلیارد تومان اختصاص داده خواهد شد.»
علی رسولیان، مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی به «ایران» گفت: «در سالجاری قرار است 2 هزار و 400 واحد صنعتی به چرخه صنعت بازگردد که از این تعداد 800 واحد خارج از فضای شهرکهای صنعتی است و 1600 واحد دیگر که در شهرکهای صنعتی تعطیل شده بودند، احیا میشوند.»
او ادامه داد: «واحدهای صنعتی که از تولید باز میمانند چند دلیل مشترک دارند که طبق بررسیهای صورت گرفته بیش از 56 درصد آن مربوط به کمبود نقدینگی، نداشتن بازار، اشباع بازار از محصول تولیدی، اختلاف بین مدیران بنگاه تولیدی، چالش در تأمین مواداولیه و البته مشکلات مربوط به مالیات و سیستمهای تأمین اجتماعی است.»
آمارهای سال گذشته نشان میدهد که بخش صنعت با وجود سختترین تحریمها توانسته به آمارهای مثبتی دست پیدا کند. در سال 99 و در قیاس با سال 98 در بخش سرمایهگذاری مجوزهای صنعتی در پروانه بهرهبرداری رشد 200 درصدی به دست آمده است؛ درصد تغییر پروانه بهرهبرداری اشتغال مجوزهای صنعتی در مدت زمان یاد شده نیز مثبت 23.4 درصد بوده است و در این میان در سال 99 در همسنجی با سال 98 تعداد پروانه بهرهبرداری صنعتی در بخش مجوزهای صنعتی 10 درصد رشد پیدا کرده است.
حرکت براساس نیاز بازار و مشتریان
مهدی صادقی نیارکی، معاون وزیر صمت درباره رشد صنعتی و احیای واحدهای صنعتی به «ایران»، گفت: «تحریمها باعث شد که چندین اتفاق مهم در حوزه صنعت کشور رخ دهد یکی از آنها حرکت به سمت ایجاد میز ساخت داخل با هدف داخلیسازی قطعاتی که به واردات آن وابسته بودیم؛ در این حوزه اتفاقهای ارزشمندی رخ داده و سعی شده از توانمندی شرکتهای دانش بنیان بیش از گذشته استفاده شود، نکته دیگر اینکه واحدهای صنعتی برای رشد تولید انگیزه بیشتری پیدا کردند چرا که واردات با محدودیت مواجه شد؛ همین امر سبب شد که واحدهای صنعتی که به دلایل مختلف از حوزه صنعت خارج شده بودند دوباره برای برگشت به حوزه صنعت رغبت پیدا کردند.»
او ادامه داد: «واحدهای صنعتی به این یقین و باور رسیدند که وزارت صمت حمایت همهجانبه از تولیدکنندگان داخلی دارد، از اینرو به نظر میرسد تعداد قابل توجهی از تولیدکنندگان برای توسعه و گستردگی فعالیتهای خود در حال برنامهریزی هستند، از سویی این دقت نظر وجود دارد که با ورود به برجام حمایتها ادامه داشته باشد و اجازه ندهیم واردات محصولات نهایی مانند سالهای گذشته انجام شود. واحدهای صنعتی باید تلاش کنند که براساس سلایق مردم، نیاز بازار و تکنولوژیهای روز حرکت کنند.»
در تأمین مالی بنگاههای تولیدی کوچک، متوسط و طرحهای نیمه تمام با پیشرفت بالای 60 درصد در راستای اقتصاد مقاومتی در قالب پروژه رونق تولید در سال 99 حدود 5042 واحد صنعتی برای دریافت تسهیلات معرفی شدند که به آنها 166 هزار و 895 میلیارد و 100 میلیون ریال (16 هزار و 689 میلیارد و 510 میلیون تومان) پرداخت شد. همچنین در بخش تسهیلات برنامه تولید و اشتغال در سال گذشته 1232 واحد صنعتی برای دریافت وام به بانکها معرفی شدند که به میزان 815 هزار و 294 میلیارد ریال (81 هزار و 529 میلیارد و 400 میلیون تومان) تسهیلات به آنها پرداخت شد.
تمام واحدها نباید به چرخه صنعت بازگردند
محمدحسین سرمدیان، تولیدکنندهای که با حمایت کارگروه رفع موانع تولید توانست به چرخه صنعتی بازگردد در پاسخ به این سؤال که چه میزان سرمایه برای احیای واحدهای صنعتی مورد نیاز است به «ایران» گفت: «نمیتوان عدد دقیقی برای احیای واحدهای صنعتی اعلام کرد چرا که مشکلات تولیدکنندگان با یکدیگر متفاوت است، یک واحد صنعتی با تسهیلات دومیلیارد تومانی میتواند پرقدرت به حوزه صنعت بازگردد و گروهی دیگر با سه برابر پول یاد شده نمیتواند هیچ کاری انجام دهد.»
او با بیان اینکه احیای واحدهای صنعتی که محصولات آنها قدیمی است و در بازار خواهان ندارد اشتباه است چرا که سرمایه کشور از بین میرود، تصریح کرد: «صرف برگشت واحد صنعتی به گردونه صنعت نمیتواند خبر خوبی باشد، دولت باید از واحدهایی حمایت کند که محصولات آنها قابلیت به روز شدن و صادرات را دارد.»
سرمدیان تأکید کرد: «در حال حاضر شرایط کشور به گونهای شده که خیلی از افرادی که زمانی تولیدکننده بودند تمایل به ورود به حوزه تولید پیدا کردند، از اینرو یکی از وظایفی که وزارت صمت دارد این است که سرمایهگذاریها و منابع مالی را به سمتی هدایت کند که کشور و تولیدکنندگان از آن منتفع شوند.»
راههای تأمین مالی برای احیای واحدهای صنعتی چیست؟
آرمان خالقی
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران
زمانی که موضوع راهاندازی کسب و کار و سرمایهگذاری مطرح میشود ذهنها به سمت بانک و منابع بانکی میرود و اما این پیشفرض وجود دارد که منابع بانکی محدود است و قاعدتاً بانکها میدانند که مشتریشان چه کسانی هستند و عمده منابعشان مشخص است که در طی سال به چه سمت و سوی میرود. بعضاً بانکها مشتری ثابت دارند که سالانه به این افراد وام تخصیص میدهند و یا وام آنها را تمدید میکنند. از آنجا که منابع بانکی محدود است و تمام مشتریهای ثابت درخواست تمدید وام دارند و تعداد محدودی جدید وارد میشوند، بانکها در ارائه تسهیلات برای راهاندازی کسب و کارها نمیتوانند فعالانه عمل کنند. از سویی با توجه به شرایط سختی که برای دریافت تسهیلات وجود دارد، بانکها به عنوان یک مانع بین فعالان اقتصادی شناخته میشوند.
حال سؤال این است به غیر از بانک روش دیگری در دنیا برای ارائه تسهیلات وجود ندارد؟ حتی درخصوص روشهای پرداخت تسهیلات بانکی اصولاً قراردادهایی که برای پرداخت و تأمین نقدینگی و منابع مالی بخش تولید استفاده میشود قراردادهای محدود و یا روشهای محدود است. یعنی یکسری قراردادهای مشارکت برای ساخت، قرارداد سرمایه در گردش است و یا قرارداد جعاله است؛ در حقیقت چند روش مرسوم و معمول است. اما اگر بحث باشد که سراغ سایر روشها برویم، بازار سرمایه را میتوان مطرح کرد. سال گذشته به دلیل وضعیتی که در مورد بازار سرمایه ایجاد شد اعتماد عمومی نسبت به بورس بشدت شکسته شد هماکنون نیز بازار سرمایه نمیتواند خود را پیدا کند. افرادی که وارد بورس شدند انتظار داشتند که بتوانند سود سریعالوصول داشته باشند که محقق نشد. لذا هر مقدار پولی که بخواهد در بازار سرمایه تزریق شود، سهامداران انتظار درآمدهای سود سریع را دارند در غیر اینصورت از آن بازار خارج میشوند. بنابراین در حال حاضر بازار بورس هم روش مطمئنی برای تأمین نقدینگی بخش تولید نخواهد بود. با وجود این باید بازار سرمایه تقویت شود تا بتوان از پتانسیل آن برای توسعه صنعتی کشور بهره برد، چرا که این بخش قابلیت تأمین نقدینگی حوزه تولید را دارد. نکته دیگر که میتواند در تأمین نقدینگی احیای واحدهای صنعتی کمک کند، لیزینگها است. بحث لیزینگ به این شکل است که قاعدتاً یک شرکتی یا یک مجموعهای وجود دارد که سرمایهای دارد و این سرمایه را برای تأمین خرید کالا، تجهیزات، ماده اولیه و هر چیز دیگر به مخاطب خود به صورت قسطی تخصیص میدهد که بعد از پرداخت اقساط مالکیت به تولیدکننده میرسد؛ با این روش اجاره به شرط تملیک اتفاق میافتد. این نوع روش هنوز در کشورمان جا نیفتاده است. ما باید به این سمت حرکت کنیم. روش دیگری هم وجود دارد که آن فعالسازی شرکتهای سرمایهگذاری است. اگر این روش عملیاتی شود میتوان تأمین نقدینگی را به غیر از بانکها دنبال کرد. برای تحقق این امر نیازمند سرمایهگذاران ریسکپذیر هستیم. شرکتهای سرمایهگذاری ابزار و کمکهایی را میخواهند که بهواسطه آن بتوانند جلوی سوخت شدن سرمایهشان را بگیرند.
شرکتهای سرمایهگذاری قاعدتاً باید بتوانند ریسک را تشخیص دهند و نوع ورودشان به حوزه تولید در قانون تجارت اصلاح شود تا به عنوان سرمایهگذار وقتی وارد یک شرکت میشوند ورود و خروج آنها با سهولت بهتری انجام شود تا بعد از تقویت یک مجموعه بتوانند وارد مجموعه دیگری شوند و آن را به سوددهی برسانند. اینگونه شرکتها نیازمند حمایتهای همه جانبه از سوی دولتها هستند. در این میان ما به بیمهها نیاز داریم که ریسک پرداخت تسهیلات را پوشش دهد. در خیلی از کشورها این موضوع یک عرف است. میتوان بیمه نامه را به بانک برد و براساس آن تسهیلات گرفت. در حقیقت بیمه نامه جایگزین وثیقه ملکی خواهد شد که اکنون بانکها از تولیدکنندگان طلب میکنند. استفاده از کنسرسیومها و هلدینگها هم بخش دیگری هستند که متأسفانه مورد توجه قرار نگرفتند. با حرکت به این سمت سرمایهگذاری مشترک راحتتر خواهد شد. ابزار مهم دیگری که طی این سالها از آنها استفاده نشده، تهاتر است. اگر بتوانیم بازارهای تهاتری را شکل دهیم و پشتیبانی قانونی و قضایی از آن داشته باشیم قاعدتاً خیلی نیاز به گردش نقدینگی نخواهیم داشت. در بازار تهاتری شما یک اعتباری دارید بدین جهت دیگر پول جابهجا نمیشود بلکه اعتبار جا به جا میشود.
خبرنگار
در سالی که گذشت ۱۵۵۷ واحد تولیدی راکد شهرکها و نواحی صنعتی کشور احیا شد؛ واحدهای صنعتی که بعضاً بهدلیل نداشتن بازار و کمبود نقدینگی مجبور به خروج از فرایند تولید شده بودند. در سال 99 برای برگشت واحدهای صنعتی 4 هزار و ۶۱۱ میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید صورت گرفت که همین امر برای 25 هزار و 988 نفر شغل جدید ایجاد کرد. حال به اعتقاد کارشناسان با تزریق همین میزان پول احیای بیش از 2 هزار واحد صنعتی کوچک امکانپذیر است.
سعید زرندی، معاون برنامهریزی وزارت صمت در مصاحبه کوتاهی به «ایران» گفت: «برای احیای واحدهای صنعتی در سالجاری 4 هزار میلیارد تومان اختصاص داده خواهد شد.»
علی رسولیان، مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی به «ایران» گفت: «در سالجاری قرار است 2 هزار و 400 واحد صنعتی به چرخه صنعت بازگردد که از این تعداد 800 واحد خارج از فضای شهرکهای صنعتی است و 1600 واحد دیگر که در شهرکهای صنعتی تعطیل شده بودند، احیا میشوند.»
او ادامه داد: «واحدهای صنعتی که از تولید باز میمانند چند دلیل مشترک دارند که طبق بررسیهای صورت گرفته بیش از 56 درصد آن مربوط به کمبود نقدینگی، نداشتن بازار، اشباع بازار از محصول تولیدی، اختلاف بین مدیران بنگاه تولیدی، چالش در تأمین مواداولیه و البته مشکلات مربوط به مالیات و سیستمهای تأمین اجتماعی است.»
آمارهای سال گذشته نشان میدهد که بخش صنعت با وجود سختترین تحریمها توانسته به آمارهای مثبتی دست پیدا کند. در سال 99 و در قیاس با سال 98 در بخش سرمایهگذاری مجوزهای صنعتی در پروانه بهرهبرداری رشد 200 درصدی به دست آمده است؛ درصد تغییر پروانه بهرهبرداری اشتغال مجوزهای صنعتی در مدت زمان یاد شده نیز مثبت 23.4 درصد بوده است و در این میان در سال 99 در همسنجی با سال 98 تعداد پروانه بهرهبرداری صنعتی در بخش مجوزهای صنعتی 10 درصد رشد پیدا کرده است.
حرکت براساس نیاز بازار و مشتریان
مهدی صادقی نیارکی، معاون وزیر صمت درباره رشد صنعتی و احیای واحدهای صنعتی به «ایران»، گفت: «تحریمها باعث شد که چندین اتفاق مهم در حوزه صنعت کشور رخ دهد یکی از آنها حرکت به سمت ایجاد میز ساخت داخل با هدف داخلیسازی قطعاتی که به واردات آن وابسته بودیم؛ در این حوزه اتفاقهای ارزشمندی رخ داده و سعی شده از توانمندی شرکتهای دانش بنیان بیش از گذشته استفاده شود، نکته دیگر اینکه واحدهای صنعتی برای رشد تولید انگیزه بیشتری پیدا کردند چرا که واردات با محدودیت مواجه شد؛ همین امر سبب شد که واحدهای صنعتی که به دلایل مختلف از حوزه صنعت خارج شده بودند دوباره برای برگشت به حوزه صنعت رغبت پیدا کردند.»
او ادامه داد: «واحدهای صنعتی به این یقین و باور رسیدند که وزارت صمت حمایت همهجانبه از تولیدکنندگان داخلی دارد، از اینرو به نظر میرسد تعداد قابل توجهی از تولیدکنندگان برای توسعه و گستردگی فعالیتهای خود در حال برنامهریزی هستند، از سویی این دقت نظر وجود دارد که با ورود به برجام حمایتها ادامه داشته باشد و اجازه ندهیم واردات محصولات نهایی مانند سالهای گذشته انجام شود. واحدهای صنعتی باید تلاش کنند که براساس سلایق مردم، نیاز بازار و تکنولوژیهای روز حرکت کنند.»
در تأمین مالی بنگاههای تولیدی کوچک، متوسط و طرحهای نیمه تمام با پیشرفت بالای 60 درصد در راستای اقتصاد مقاومتی در قالب پروژه رونق تولید در سال 99 حدود 5042 واحد صنعتی برای دریافت تسهیلات معرفی شدند که به آنها 166 هزار و 895 میلیارد و 100 میلیون ریال (16 هزار و 689 میلیارد و 510 میلیون تومان) پرداخت شد. همچنین در بخش تسهیلات برنامه تولید و اشتغال در سال گذشته 1232 واحد صنعتی برای دریافت وام به بانکها معرفی شدند که به میزان 815 هزار و 294 میلیارد ریال (81 هزار و 529 میلیارد و 400 میلیون تومان) تسهیلات به آنها پرداخت شد.
تمام واحدها نباید به چرخه صنعت بازگردند
محمدحسین سرمدیان، تولیدکنندهای که با حمایت کارگروه رفع موانع تولید توانست به چرخه صنعتی بازگردد در پاسخ به این سؤال که چه میزان سرمایه برای احیای واحدهای صنعتی مورد نیاز است به «ایران» گفت: «نمیتوان عدد دقیقی برای احیای واحدهای صنعتی اعلام کرد چرا که مشکلات تولیدکنندگان با یکدیگر متفاوت است، یک واحد صنعتی با تسهیلات دومیلیارد تومانی میتواند پرقدرت به حوزه صنعت بازگردد و گروهی دیگر با سه برابر پول یاد شده نمیتواند هیچ کاری انجام دهد.»
او با بیان اینکه احیای واحدهای صنعتی که محصولات آنها قدیمی است و در بازار خواهان ندارد اشتباه است چرا که سرمایه کشور از بین میرود، تصریح کرد: «صرف برگشت واحد صنعتی به گردونه صنعت نمیتواند خبر خوبی باشد، دولت باید از واحدهایی حمایت کند که محصولات آنها قابلیت به روز شدن و صادرات را دارد.»
سرمدیان تأکید کرد: «در حال حاضر شرایط کشور به گونهای شده که خیلی از افرادی که زمانی تولیدکننده بودند تمایل به ورود به حوزه تولید پیدا کردند، از اینرو یکی از وظایفی که وزارت صمت دارد این است که سرمایهگذاریها و منابع مالی را به سمتی هدایت کند که کشور و تولیدکنندگان از آن منتفع شوند.»
راههای تأمین مالی برای احیای واحدهای صنعتی چیست؟
آرمان خالقی
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران
زمانی که موضوع راهاندازی کسب و کار و سرمایهگذاری مطرح میشود ذهنها به سمت بانک و منابع بانکی میرود و اما این پیشفرض وجود دارد که منابع بانکی محدود است و قاعدتاً بانکها میدانند که مشتریشان چه کسانی هستند و عمده منابعشان مشخص است که در طی سال به چه سمت و سوی میرود. بعضاً بانکها مشتری ثابت دارند که سالانه به این افراد وام تخصیص میدهند و یا وام آنها را تمدید میکنند. از آنجا که منابع بانکی محدود است و تمام مشتریهای ثابت درخواست تمدید وام دارند و تعداد محدودی جدید وارد میشوند، بانکها در ارائه تسهیلات برای راهاندازی کسب و کارها نمیتوانند فعالانه عمل کنند. از سویی با توجه به شرایط سختی که برای دریافت تسهیلات وجود دارد، بانکها به عنوان یک مانع بین فعالان اقتصادی شناخته میشوند.
حال سؤال این است به غیر از بانک روش دیگری در دنیا برای ارائه تسهیلات وجود ندارد؟ حتی درخصوص روشهای پرداخت تسهیلات بانکی اصولاً قراردادهایی که برای پرداخت و تأمین نقدینگی و منابع مالی بخش تولید استفاده میشود قراردادهای محدود و یا روشهای محدود است. یعنی یکسری قراردادهای مشارکت برای ساخت، قرارداد سرمایه در گردش است و یا قرارداد جعاله است؛ در حقیقت چند روش مرسوم و معمول است. اما اگر بحث باشد که سراغ سایر روشها برویم، بازار سرمایه را میتوان مطرح کرد. سال گذشته به دلیل وضعیتی که در مورد بازار سرمایه ایجاد شد اعتماد عمومی نسبت به بورس بشدت شکسته شد هماکنون نیز بازار سرمایه نمیتواند خود را پیدا کند. افرادی که وارد بورس شدند انتظار داشتند که بتوانند سود سریعالوصول داشته باشند که محقق نشد. لذا هر مقدار پولی که بخواهد در بازار سرمایه تزریق شود، سهامداران انتظار درآمدهای سود سریع را دارند در غیر اینصورت از آن بازار خارج میشوند. بنابراین در حال حاضر بازار بورس هم روش مطمئنی برای تأمین نقدینگی بخش تولید نخواهد بود. با وجود این باید بازار سرمایه تقویت شود تا بتوان از پتانسیل آن برای توسعه صنعتی کشور بهره برد، چرا که این بخش قابلیت تأمین نقدینگی حوزه تولید را دارد. نکته دیگر که میتواند در تأمین نقدینگی احیای واحدهای صنعتی کمک کند، لیزینگها است. بحث لیزینگ به این شکل است که قاعدتاً یک شرکتی یا یک مجموعهای وجود دارد که سرمایهای دارد و این سرمایه را برای تأمین خرید کالا، تجهیزات، ماده اولیه و هر چیز دیگر به مخاطب خود به صورت قسطی تخصیص میدهد که بعد از پرداخت اقساط مالکیت به تولیدکننده میرسد؛ با این روش اجاره به شرط تملیک اتفاق میافتد. این نوع روش هنوز در کشورمان جا نیفتاده است. ما باید به این سمت حرکت کنیم. روش دیگری هم وجود دارد که آن فعالسازی شرکتهای سرمایهگذاری است. اگر این روش عملیاتی شود میتوان تأمین نقدینگی را به غیر از بانکها دنبال کرد. برای تحقق این امر نیازمند سرمایهگذاران ریسکپذیر هستیم. شرکتهای سرمایهگذاری ابزار و کمکهایی را میخواهند که بهواسطه آن بتوانند جلوی سوخت شدن سرمایهشان را بگیرند.
شرکتهای سرمایهگذاری قاعدتاً باید بتوانند ریسک را تشخیص دهند و نوع ورودشان به حوزه تولید در قانون تجارت اصلاح شود تا به عنوان سرمایهگذار وقتی وارد یک شرکت میشوند ورود و خروج آنها با سهولت بهتری انجام شود تا بعد از تقویت یک مجموعه بتوانند وارد مجموعه دیگری شوند و آن را به سوددهی برسانند. اینگونه شرکتها نیازمند حمایتهای همه جانبه از سوی دولتها هستند. در این میان ما به بیمهها نیاز داریم که ریسک پرداخت تسهیلات را پوشش دهد. در خیلی از کشورها این موضوع یک عرف است. میتوان بیمه نامه را به بانک برد و براساس آن تسهیلات گرفت. در حقیقت بیمه نامه جایگزین وثیقه ملکی خواهد شد که اکنون بانکها از تولیدکنندگان طلب میکنند. استفاده از کنسرسیومها و هلدینگها هم بخش دیگری هستند که متأسفانه مورد توجه قرار نگرفتند. با حرکت به این سمت سرمایهگذاری مشترک راحتتر خواهد شد. ابزار مهم دیگری که طی این سالها از آنها استفاده نشده، تهاتر است. اگر بتوانیم بازارهای تهاتری را شکل دهیم و پشتیبانی قانونی و قضایی از آن داشته باشیم قاعدتاً خیلی نیاز به گردش نقدینگی نخواهیم داشت. در بازار تهاتری شما یک اعتباری دارید بدین جهت دیگر پول جابهجا نمیشود بلکه اعتبار جا به جا میشود.

«کلاب هاوس بومی» با ارزش افزوده جدید معنا پیدا می کند
سوسن صادقی
خبرنگار
شبکه اجتماعی «کلاب هاوس» مدتی است که طرفداران خاص خود را در کشورمان پیدا کرده است و با تشکیل گروههایی، مشغول گفت و گو درباره موضوع های مختلف در این فضا هستند؛ با استقبال کاربران از این شبکه اجتماعی، بهتازگی امیر خوراکیان معاون حقوقی و امور مجلس مرکز ملی فضای مجازی اعلام کرد که ساخت کلاب هاوس داخلی و بومیسازی شده آن با توجه به زیرساختهای داخلی به آسانی امکانپذیر است، ولی این سؤال پیش میآید که آیا هر سرویسی که در جهان ارائه میشود، باید آن را بومیسازی کنیم؟ آیا این روند در دنیا هم مرسوم است و مهمتر اینکه برای اینکه بومیسازی موفق باشد چه فاکتورهایی باید داشته باشد؟ کارشناسان حوزه شبکههای اجتماعی به این سؤالات «ایران» پاسخ میدهند.
راهاندازی برنامه بومی با دید تجاری
مهدی حسینپور کارشناس شبکه اجتماعی معتقد است اگر نرم افزاری در کشوری به صورت محلی یا جهانی موفق عمل کند، معمولاً بخش خصوصی هرکشور با دید تجاری برای تولید بومی آن خدمت در کشور خود اقدام میکند.
حسینپور گفت: حتی دیده شده که نمونههای دوم و سوم نرم افزار مشابهی که وارد بازار شده، موفقتر از نمونه اولی آن در کشور دیگر بوده است، بهعنوان مثال وقتی شبکه اجتماعی وایبر،راهاندازی شد و کاربران از آن استفاده کردند نمونههای مشابه آن مانند واتس اپ و تلگرام ظهور کردند که موفقتر از وایبر عمل کردند و توانستند کاربران زیادی را در جهان جذب کنند.
این کارشناس شبکههای اجتماعی افزود: راهاندازی نمونه مشابه یک نرم افزار باید ارزش افزوده جدیدی به کاربران ارائه دهد، تا کاربران جذب نمونه جدید شوند، اگر تلگرام و واتس اپ توانستند گوی رقابت را از شبکههای اجتماعی قبلی مانند وایبر بربایند به دلیل ارزش افزودههای جدیدی بود که ارائه کردند و توانستند موفق شوند، بهعنوان مثال اگر پیام رسانهای داخلی ما نتوانستند موفقتر از تلگرام در کشور عمل کرده و کاربران را به سمت و سوی خود جذب کنند به دلیل نبود ارزش افزودههای جدید بود.
حسینپور اعتقاد دارد شرکتهای خصوصی ما اعم از استارتاپها و... اگر میخواهند شبکه اجتماعی مانند کلاب هاوس را راهاندازی کنند،باید نمونه آنها دارای ارزش افزوده بیشتر، کیفیت بالاتر و فاکتورهای جدیدی باشد، اگر چنین خصوصیتی داشته باشد به طور قطع راهاندازی نمونه بومی خوب است و میتوانند کاربران را به سمت و سوی خود جذب کنند.
وی در ادامه گفت: معمولاً کشورها به دنبال بومیسازی خدمتها با توجه به فرهنگ و سلیقه کاربران خود هستند، بهعنوان مثال فعالان بخش خصوصی کره جنوبی و ژاپن پیام رسانهایی را مطابق فرهنگ و سلیقه کاربران خود راهاندازی کردهاند، بنابراین برای موفقیت باید به علایق کاربران هم توجه شود که به چه نوع خدمتی علاقه دارند و مهمتر اینکه باید درآمدزا هم باشد.
حسینپور افزود: در ایران شاید گوگل فعال نباشد ،اما این شرکت از راه تبلیغات در کشورها درآمد زیادی دارد و کشورها معمولاً معتقدند که چرا باید چنین هزینهای را به گوگل پرداخت کنند، بنابراین به دنبال ایجاد سرویس بومی میروند و به دنبال اشتغالزایی و درآمدزایی از این طریق در کشور خود هستند.
این کارشناس اعتقاد دارد راهاندازی محیط جدید شبیه کلاب هاوس، باید دارای ایدههای جدید، متناسب با فرهنگ و علایق کاربران ایرانی باشد، تا باوجود نمونه مشابه، جذب آن نشوند. دقیقاً مانند آنچه در سایت دیوار و دیجی کالا روی داده است، اگر سایت هایی شبیه این در کشورمان راهاندازی شوند و حتی امکان فعالیت نمونههای خارجی موفق مانند آمازون هم در کشور ما امکانپذیر شود، کاربران خیلی به سمت آنها گرایش پیدا نخواهند کرد، چراکه هر نوع فروش و دریافت خدمات و... بخواهند، در این دو سایت داخلی پیدا میکنند و نیازی به نمونههای دیگر داخلی و خارجی ندارند.
رضا منصوری کارشناس فناوری اطلاعات نیز اعتقاد دارد در راهاندازی خدماتی همچون پیام رسانها نباید حاکمیت ورود کند، بلکه حاکمیت باید با ارائه تسهیلات و نظارت زمینه را برای ورود بخش خصوصی درباره راهاندازی نمونههای بهتر همان نسخه فراهم کند؛ ورود حاکمیت حتی در پیشنهاد ارائه یک خدمت بیاعتمادی بین کاربران ایجاد میکند.
منصوری گفت: بخش خصوصی میتواند گفتوگو و صدا را به نمونههای موفق پیام رسانها اضافه کند، دقیقاً مانند آنچه در شبکه اجتماعی فیس بوک در حال رخ دادن است؛ شبکه اجتماعی فیس بوک در تلاش است فضای کلاب هاوس را به ارزش افزوده داخلی خود اضافه کند و اعلام کرده است که ما از امکانات صدا بهره بردهایم و میتوانیم این فضا را هم در شبکه ایجاد کنیم.وی نیز اعتقاد دارد باید دید جهانی در ارائه یک خدمت داشته باشیم و آن را محدود به مرزهای داخلی نکنیم، چرا که بدون دید تجاری داشتن و درآمدزا نبودن نمیتوان خدمتی را به هر قیمتی به عنوان نمونه داخلی در کشور راهاندازی کرد.
ارائه برنامهای در قامت نمونه خارجی آن
محمدرضا قدوسی مشاور کسب و کارهای نوپا نیز معتقد است که صرف راهاندازی یک خدمت مانند شبکههای اجتماعی و دستوری بودن برای استفاده از نمونه داخلی موفقیتآمیز نیست و باید از این اقدامها دوری کرد.
قدوسی با بیان اینکه بومیسازی هر خدمت که در جهان ارائه میشود، دیدی نادرست است، گفت: حتی اگر بخواهیم خدمتی یا فناوری را بومیسازی کنیم، معمولاً کاربر باید آن خدمت و فناوری را بپسندد و بتواند خواستهها و نیازهایش را برآورده کند و فرهنگ ما را یدک بکشد.
وی افزود: معمولاً در بومیسازی حد و حدود خودمان را تعریف میکنیم ،ولی معمولاً با چنین تعریفسازی دارای حد و حدود برخی از کاربران را برای استفاده آن خدمت بومی از دست میدهیم.
این کارشناس اعتقاد دارد اگر کشورها در ارائه اپلیکیشنهای خاص کشور خود موفق هستند، دایره تعریف آنها محدود نیست و از سوی دیگر با مشخصهها و المانهای فرهنگی و اجتماعی خود آن را آمادهسازی میکنند، به همین دلیل مورد استقبال تمام کاربران قرار میگیرد، مهمتر اینکه با اینکه در ظاهر برای قلمرو اجتماعی و جغرافیایی کشور خود آن را آماده کردهاند ولی میبینیم که براحتی از سوی کاربران دیگر قلمروها و فرهنگ ها هم مورد استفاده قرار میگیرد.
قدوسی با اشاره به اینکه باید همه حتی با تضارب آرا نیز بتوانند از نرم افزارهای بومی ارائه شده استفاده کنند، گفت: اگر امروزه از تاکسیهای آنلاین اسنپ و تپسی استفاده میکنیم، چون هیچ محدودیتی برای هیچکس قائل نشده است، اگر همین برنامههای داخلی هم از کاربران میخواستند فقط از فلان درگاه بانکی استفاده کنند و شئونات خاصی را برای رانندهها و مسافرها قرار میداد و... این اپها در کشور ما با اینکه بومیسازی شدند، مشتریان زیادی پیدا نمیکردند، بنابراین باید فناوریها با تعریف درستی بومیسازی شوند تا بتوانیم خواستههای کاربران داخل و خارج از کشور را در یک پلتفرم، تأمین کنیم.
وی افزود: تجربه نشان داده است که نمیتوان در یک اپلیکیشن با دستور و بدون پایگاه اجتماعی، سرمایهگذاری کرد و از سوی دیگر نمیتوان هم با فیلتر یا اختلال در یک برنامه، کاربران را به سمت برنامه بومیسازی شده سوق داد.
مشاور کسب و کارهای نوپا معتقد است :هر خدمت مانند شبکههای اجتماعی که ارائه میشود باید دارای دید فرامنطقهای و جهانی باشد تا بتواند کاربران دیگر نقاط جهان را نیز با هر فرهنگ یا با قرابت فرهنگی جذب کند و مهمتر اینکه باید نیازهای آنها را برآورده کند.
قدوسی تأکید کرد کشور چین نمونه ای موفق در بومیسازی است، به طوری که با وی چت، تیک تاک در حوزه شبکههای اجتماعی و با بایدو در بخش جستوجوگرها توانست به مقابله با نمونههای مشابه و مطرح جهانی آن برود، چرا که ابتدا هم دید داخلی و هم دید جهانی داشت و نه تنها توانست با ارائه بحثهای فنی- زیرساختی به کاربرانش ثابت کند که یک اپلیکیشن در قد و قامت اپلیکیشنهای مشابه جهانی راهاندازی کرده، بلکه با اضافه کردن نکات جدید به کاربرانش نشان داد که برنامهاش بهتر از نمونههای خارجی است.وی در ادامه گفت: اگر ما نیز به دنبال راهاندازی کلاب هاوس، داخلی هستیم باید بتوانیم در قد و قامت و حتی بهتر از نمونه ارائه شده آن ظاهر شویم؛ محدودیتی ایجاد نکنیم تا بتوانیم در ارائه این شبکه نمونه داخلی با دید جهانی موفق عمل کنیم.
خبرنگار
شبکه اجتماعی «کلاب هاوس» مدتی است که طرفداران خاص خود را در کشورمان پیدا کرده است و با تشکیل گروههایی، مشغول گفت و گو درباره موضوع های مختلف در این فضا هستند؛ با استقبال کاربران از این شبکه اجتماعی، بهتازگی امیر خوراکیان معاون حقوقی و امور مجلس مرکز ملی فضای مجازی اعلام کرد که ساخت کلاب هاوس داخلی و بومیسازی شده آن با توجه به زیرساختهای داخلی به آسانی امکانپذیر است، ولی این سؤال پیش میآید که آیا هر سرویسی که در جهان ارائه میشود، باید آن را بومیسازی کنیم؟ آیا این روند در دنیا هم مرسوم است و مهمتر اینکه برای اینکه بومیسازی موفق باشد چه فاکتورهایی باید داشته باشد؟ کارشناسان حوزه شبکههای اجتماعی به این سؤالات «ایران» پاسخ میدهند.
راهاندازی برنامه بومی با دید تجاری
مهدی حسینپور کارشناس شبکه اجتماعی معتقد است اگر نرم افزاری در کشوری به صورت محلی یا جهانی موفق عمل کند، معمولاً بخش خصوصی هرکشور با دید تجاری برای تولید بومی آن خدمت در کشور خود اقدام میکند.
حسینپور گفت: حتی دیده شده که نمونههای دوم و سوم نرم افزار مشابهی که وارد بازار شده، موفقتر از نمونه اولی آن در کشور دیگر بوده است، بهعنوان مثال وقتی شبکه اجتماعی وایبر،راهاندازی شد و کاربران از آن استفاده کردند نمونههای مشابه آن مانند واتس اپ و تلگرام ظهور کردند که موفقتر از وایبر عمل کردند و توانستند کاربران زیادی را در جهان جذب کنند.
این کارشناس شبکههای اجتماعی افزود: راهاندازی نمونه مشابه یک نرم افزار باید ارزش افزوده جدیدی به کاربران ارائه دهد، تا کاربران جذب نمونه جدید شوند، اگر تلگرام و واتس اپ توانستند گوی رقابت را از شبکههای اجتماعی قبلی مانند وایبر بربایند به دلیل ارزش افزودههای جدیدی بود که ارائه کردند و توانستند موفق شوند، بهعنوان مثال اگر پیام رسانهای داخلی ما نتوانستند موفقتر از تلگرام در کشور عمل کرده و کاربران را به سمت و سوی خود جذب کنند به دلیل نبود ارزش افزودههای جدید بود.
حسینپور اعتقاد دارد شرکتهای خصوصی ما اعم از استارتاپها و... اگر میخواهند شبکه اجتماعی مانند کلاب هاوس را راهاندازی کنند،باید نمونه آنها دارای ارزش افزوده بیشتر، کیفیت بالاتر و فاکتورهای جدیدی باشد، اگر چنین خصوصیتی داشته باشد به طور قطع راهاندازی نمونه بومی خوب است و میتوانند کاربران را به سمت و سوی خود جذب کنند.
وی در ادامه گفت: معمولاً کشورها به دنبال بومیسازی خدمتها با توجه به فرهنگ و سلیقه کاربران خود هستند، بهعنوان مثال فعالان بخش خصوصی کره جنوبی و ژاپن پیام رسانهایی را مطابق فرهنگ و سلیقه کاربران خود راهاندازی کردهاند، بنابراین برای موفقیت باید به علایق کاربران هم توجه شود که به چه نوع خدمتی علاقه دارند و مهمتر اینکه باید درآمدزا هم باشد.
حسینپور افزود: در ایران شاید گوگل فعال نباشد ،اما این شرکت از راه تبلیغات در کشورها درآمد زیادی دارد و کشورها معمولاً معتقدند که چرا باید چنین هزینهای را به گوگل پرداخت کنند، بنابراین به دنبال ایجاد سرویس بومی میروند و به دنبال اشتغالزایی و درآمدزایی از این طریق در کشور خود هستند.
این کارشناس اعتقاد دارد راهاندازی محیط جدید شبیه کلاب هاوس، باید دارای ایدههای جدید، متناسب با فرهنگ و علایق کاربران ایرانی باشد، تا باوجود نمونه مشابه، جذب آن نشوند. دقیقاً مانند آنچه در سایت دیوار و دیجی کالا روی داده است، اگر سایت هایی شبیه این در کشورمان راهاندازی شوند و حتی امکان فعالیت نمونههای خارجی موفق مانند آمازون هم در کشور ما امکانپذیر شود، کاربران خیلی به سمت آنها گرایش پیدا نخواهند کرد، چراکه هر نوع فروش و دریافت خدمات و... بخواهند، در این دو سایت داخلی پیدا میکنند و نیازی به نمونههای دیگر داخلی و خارجی ندارند.
رضا منصوری کارشناس فناوری اطلاعات نیز اعتقاد دارد در راهاندازی خدماتی همچون پیام رسانها نباید حاکمیت ورود کند، بلکه حاکمیت باید با ارائه تسهیلات و نظارت زمینه را برای ورود بخش خصوصی درباره راهاندازی نمونههای بهتر همان نسخه فراهم کند؛ ورود حاکمیت حتی در پیشنهاد ارائه یک خدمت بیاعتمادی بین کاربران ایجاد میکند.
منصوری گفت: بخش خصوصی میتواند گفتوگو و صدا را به نمونههای موفق پیام رسانها اضافه کند، دقیقاً مانند آنچه در شبکه اجتماعی فیس بوک در حال رخ دادن است؛ شبکه اجتماعی فیس بوک در تلاش است فضای کلاب هاوس را به ارزش افزوده داخلی خود اضافه کند و اعلام کرده است که ما از امکانات صدا بهره بردهایم و میتوانیم این فضا را هم در شبکه ایجاد کنیم.وی نیز اعتقاد دارد باید دید جهانی در ارائه یک خدمت داشته باشیم و آن را محدود به مرزهای داخلی نکنیم، چرا که بدون دید تجاری داشتن و درآمدزا نبودن نمیتوان خدمتی را به هر قیمتی به عنوان نمونه داخلی در کشور راهاندازی کرد.
ارائه برنامهای در قامت نمونه خارجی آن
محمدرضا قدوسی مشاور کسب و کارهای نوپا نیز معتقد است که صرف راهاندازی یک خدمت مانند شبکههای اجتماعی و دستوری بودن برای استفاده از نمونه داخلی موفقیتآمیز نیست و باید از این اقدامها دوری کرد.
قدوسی با بیان اینکه بومیسازی هر خدمت که در جهان ارائه میشود، دیدی نادرست است، گفت: حتی اگر بخواهیم خدمتی یا فناوری را بومیسازی کنیم، معمولاً کاربر باید آن خدمت و فناوری را بپسندد و بتواند خواستهها و نیازهایش را برآورده کند و فرهنگ ما را یدک بکشد.
وی افزود: معمولاً در بومیسازی حد و حدود خودمان را تعریف میکنیم ،ولی معمولاً با چنین تعریفسازی دارای حد و حدود برخی از کاربران را برای استفاده آن خدمت بومی از دست میدهیم.
این کارشناس اعتقاد دارد اگر کشورها در ارائه اپلیکیشنهای خاص کشور خود موفق هستند، دایره تعریف آنها محدود نیست و از سوی دیگر با مشخصهها و المانهای فرهنگی و اجتماعی خود آن را آمادهسازی میکنند، به همین دلیل مورد استقبال تمام کاربران قرار میگیرد، مهمتر اینکه با اینکه در ظاهر برای قلمرو اجتماعی و جغرافیایی کشور خود آن را آماده کردهاند ولی میبینیم که براحتی از سوی کاربران دیگر قلمروها و فرهنگ ها هم مورد استفاده قرار میگیرد.
قدوسی با اشاره به اینکه باید همه حتی با تضارب آرا نیز بتوانند از نرم افزارهای بومی ارائه شده استفاده کنند، گفت: اگر امروزه از تاکسیهای آنلاین اسنپ و تپسی استفاده میکنیم، چون هیچ محدودیتی برای هیچکس قائل نشده است، اگر همین برنامههای داخلی هم از کاربران میخواستند فقط از فلان درگاه بانکی استفاده کنند و شئونات خاصی را برای رانندهها و مسافرها قرار میداد و... این اپها در کشور ما با اینکه بومیسازی شدند، مشتریان زیادی پیدا نمیکردند، بنابراین باید فناوریها با تعریف درستی بومیسازی شوند تا بتوانیم خواستههای کاربران داخل و خارج از کشور را در یک پلتفرم، تأمین کنیم.
وی افزود: تجربه نشان داده است که نمیتوان در یک اپلیکیشن با دستور و بدون پایگاه اجتماعی، سرمایهگذاری کرد و از سوی دیگر نمیتوان هم با فیلتر یا اختلال در یک برنامه، کاربران را به سمت برنامه بومیسازی شده سوق داد.
مشاور کسب و کارهای نوپا معتقد است :هر خدمت مانند شبکههای اجتماعی که ارائه میشود باید دارای دید فرامنطقهای و جهانی باشد تا بتواند کاربران دیگر نقاط جهان را نیز با هر فرهنگ یا با قرابت فرهنگی جذب کند و مهمتر اینکه باید نیازهای آنها را برآورده کند.
قدوسی تأکید کرد کشور چین نمونه ای موفق در بومیسازی است، به طوری که با وی چت، تیک تاک در حوزه شبکههای اجتماعی و با بایدو در بخش جستوجوگرها توانست به مقابله با نمونههای مشابه و مطرح جهانی آن برود، چرا که ابتدا هم دید داخلی و هم دید جهانی داشت و نه تنها توانست با ارائه بحثهای فنی- زیرساختی به کاربرانش ثابت کند که یک اپلیکیشن در قد و قامت اپلیکیشنهای مشابه جهانی راهاندازی کرده، بلکه با اضافه کردن نکات جدید به کاربرانش نشان داد که برنامهاش بهتر از نمونههای خارجی است.وی در ادامه گفت: اگر ما نیز به دنبال راهاندازی کلاب هاوس، داخلی هستیم باید بتوانیم در قد و قامت و حتی بهتر از نمونه ارائه شده آن ظاهر شویم؛ محدودیتی ایجاد نکنیم تا بتوانیم در ارائه این شبکه نمونه داخلی با دید جهانی موفق عمل کنیم.

در موضع اشتباه تاریخی ایستادهاید!
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
همـــزمان با انجـــام مـــذاکـــرات احیـــای برجام که بعد از اعتــراف امریـــکا به شکســت سیاســـت فشار حداکثری و اعلام آمادگی برای بازگشــــت به توافق آغاز شــده، دو جریان کینهتوز بدخواه ایران در خارج که سابقه دیرین علیه ملت ما را در کارنامه خود دارند و هر دو جریان نیز سابقه وحشتآفرینی و ترور را داشتهاند، دچار نگرانی و وحشت شدند و حتی دست به اقدامات فیزیکی زدند. یک جریان گروههای سیاسی که هیچ حرف ایجابی برای ملت ایران نداشتند و صرفاً با خشونت، نفی و حذف فیزیکی و همکاری با سازمانهای جاسوسی به حیات ناسالم خود ادامه میدهند. سوی دیگر رژیم صهیونیستی است که عملیات روانی علیه ذهنیت مردم ایران تا تحریک کشورهای منطقه و در نهایت با استیصال تمام ترور و خرابکاری در ایران را ادامه داد که این مذاکرات به ثمر نرسد.
از این دو جریان چنین انتظاری میرفت و کاملاً قابل پیشبینی بود؛ در هر حالتی هر نوع موفقیت ایران در عرصه بینالملل را برنمیتابند و همواره درصدد کوچک شدن ایران و ضعف ملت ایران هستند اما شگفتی در آنجاست که عدهای با اهداف سیاسی حقیر و کوتاهمدت ساز ناسازگاری را در داخل مینوازند و بیاعتنا به دستاوردهای مقاومت حداکثری که سرانجام ایالات متحده را به کنار گذاشتن مشی اشتباه خود وادار کرده و بیاعتناتر به حق مردم در شکستن حصر اقتصادی و برخورداری از زندگی منهای تحریم، موج تازهای از حملات را به دولت آغاز کردهاند. این حملات پیاپی که از مستندنمایی گرفته تا جعل خبر در رسانههای خبری و تصویری که از پول ملت ارتزاق کرده و باید حافظ منافع جامعه و مردم باشند، چنان با افترا و دروغپراکنی در هم آمیخته که برای وزارت امور خارجه که در کانون این حملات ناعادلانه قرار گرفته، چارهای باقی نگذاشت جز آنکه با صدور بیانیه از خود در برابر حملات پشتسر دفاع کند. البته برای آنهایی که هویت سیاسی خود را در مقابل برجام و تنها به سبب نقش دولتهای یازدهم و دوازدهم در آن تعریف کردهاند، هیچ منطق و استدلالی کارساز نیست اما برای آنهایی که دلسوزی برای انقلاب، مردم و منافع ملی دارند، میتوان واقعیتهای برجام را به هدف روشن شدن و اجتناب از تحریف حقایق تکرار کرد.
در سالهای اخیر درد و رنج مردم بهدنبال خروج ذلت بار ترامپ از برجام موجب شد که تبلیغات منفی و غالباً دروغین درباره ماهیت و محتوای برجام شنوندگانی پیدا کند اما همانطور که در این مدت پیشبینی میکردیم، سرانجام دوران سیاه ترامپ به آخر رسید و دولت جدید امریکا در یک عقبنشینی اجتنابناپذیر برای خروج از انزوا، نه تنها به بیفایده بودن سیاست تحریم علیه ایران اعتراف کرد بلکه مقامهای امریکایی به صراحت از «غیرمشروع بودن» تحریمهای ناقض برجام در دوره ترامپ سخن به میان آوردهاند. امروز تقلای رژیم اسرائیل برای منصرف کردن امریکا از بازگشت به برجام آشکارا نشانگر دلواپسی این رژیم از خسارتهایی است که برجام به منافع آن زده و اکنون که یکبار دیگر دولت امریکا ناچار از بازگشت به این توافق است، سرگردانتر از همیشه در جستوجوی راه گریز از انزوایی هستند که با احیای کامل برجام نصیبشان خواهد شد. هراس صهیونیستها و طرفداران آنها از برجام از آگاهی نسبت به چند واقعیت سرچشمه میگیرد که متأسفانه در کشورمان زیر گرد و غبار سیاست بازیهای نامیمون مستور مانده است.
اول این واقعیت که برجام به داستان کهنه و جعلی رژیم صهیونیستی در امنیتی نمایاندن برنامههای هستهای ایران و حتی بهطور کلیتر، هر مسأله مرتبط با ایران از جمله مبادلات تجاری خاتمه میدهد و این بهانه را از آن رژیم میگیرد که به یاری ایرانهراسی، حیات نژادپرستانه و گسترشطلبانهاش را تداوم ببخشد. دوم؛ کاهش تنش در روابط ایران و غرب به همسایگان ایران نیز فرصت میدهد که با دل بریدن از نتایج تنشآفرینیهای بینالمللی، به دنبال حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات خود با ایران برآیند. با پیشامد این رویداد، برنامه تفرقهافکنانه رژیم صهیونیستی میان ایران و همسایگانش که هدف غایی آن دور کردن توجهات از خطرات و شرارتهای آن رژیم است، به شکستی فاجعهبار خواهد انجامید. سوم؛ با وجود برجام و آزاد شدن نسبی اقتصاد ایران از بند تحریم، ایران میتواند به قدرتی پویاتر تبدیل شود که رژیم صهیونیستی آن را به منزله کابوس خود میداند. چهارم اینکه، برجام نمادی از توانایی ایران در ارائه واقعیت و حقانیت خود و نشان دادن نقش مؤثر خود در صلح و امنیت بینالملل و کاستن از تنشهای مصنوعی ایجاد شده بود؛ بیآنکه جمهوری اسلامی از سرشت استکبارستیزانهاش ذرهای عقبنشینی کند. برجام معادله جمع جبری صفر را در نظام ظالمانه بینالملل به معادله برد- بردی تبدیل کرد که میتواند در آینده الگویی برای جلوگیری از تنشهای اجتنابپذیر باشد. روشن است که چنین چشماندازی لرزه بر اندام رژیم اسرائیل میاندازد.
پنجم و واپسین نکته اینکه، رژیم اسرائیل بخوبی میداند که برجام چیزی جز دنباله استراتژی مقاومت اما این بار با زبان دیپلماسی و حقوق بینالملل نبود. این توافق و سیر دستیابی به آن نشاندهنده مرحله جدیدی از درک استراتژیک ایران در به رسمیت شناختن ابزارهای گوناگون در عقب راندن مظاهر زورگویی و استکبار از جمله تحریمهای ناعادلانه و ستاندن اهرمهای فشار و تبلیغات منفی علیه ایران بود. برخلاف آنچه گاهی در داخل فهمیده میشود، برجام، جبهه مقاومت را در برابر دشمنانش نیز تقویت کرد از همین رو بود که سیدحسن نصرالله این سید مقاومت در فروردین ۹۴ برجام را «توافقی بزرگ و مهم» برای منطقه خواند.
با این توضیحات هنوز جای شگفتی است که برخی با چشم بستن به این واقعیتهای اعتراف شده در مجامع غربی و منطقهای، لحظهای از پیگیری عداوت نسبت به برجام فقط به سبب نیات و انگیزههای داخلی و انتخاباتی دریغ نمیورزند. البته دولت و مذاکره کنندگان ما بیتوجه به جریان تخریب و تحریف و تنها در چارچوب اعلام شده از سوی رهبری معظم و تحت نظارت همه جانبه ایشان، تا به نتیجه رسیدن تلاش برای احقاق حق مردم ایران و تأمین عالیترین سطح منافع ملی به وظایف محوله ادامه خواهند داد و اطمینان دارند که خداوند متعال، مردم و نسلهای آینده کسانی را که در این روزهای تعیین کننده لجوجانه با اهداف سیاسی محض در موضع اشتباه تاریخی ایستادهاند، قضاوت خواهند کرد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
همـــزمان با انجـــام مـــذاکـــرات احیـــای برجام که بعد از اعتــراف امریـــکا به شکســت سیاســـت فشار حداکثری و اعلام آمادگی برای بازگشــــت به توافق آغاز شــده، دو جریان کینهتوز بدخواه ایران در خارج که سابقه دیرین علیه ملت ما را در کارنامه خود دارند و هر دو جریان نیز سابقه وحشتآفرینی و ترور را داشتهاند، دچار نگرانی و وحشت شدند و حتی دست به اقدامات فیزیکی زدند. یک جریان گروههای سیاسی که هیچ حرف ایجابی برای ملت ایران نداشتند و صرفاً با خشونت، نفی و حذف فیزیکی و همکاری با سازمانهای جاسوسی به حیات ناسالم خود ادامه میدهند. سوی دیگر رژیم صهیونیستی است که عملیات روانی علیه ذهنیت مردم ایران تا تحریک کشورهای منطقه و در نهایت با استیصال تمام ترور و خرابکاری در ایران را ادامه داد که این مذاکرات به ثمر نرسد.
از این دو جریان چنین انتظاری میرفت و کاملاً قابل پیشبینی بود؛ در هر حالتی هر نوع موفقیت ایران در عرصه بینالملل را برنمیتابند و همواره درصدد کوچک شدن ایران و ضعف ملت ایران هستند اما شگفتی در آنجاست که عدهای با اهداف سیاسی حقیر و کوتاهمدت ساز ناسازگاری را در داخل مینوازند و بیاعتنا به دستاوردهای مقاومت حداکثری که سرانجام ایالات متحده را به کنار گذاشتن مشی اشتباه خود وادار کرده و بیاعتناتر به حق مردم در شکستن حصر اقتصادی و برخورداری از زندگی منهای تحریم، موج تازهای از حملات را به دولت آغاز کردهاند. این حملات پیاپی که از مستندنمایی گرفته تا جعل خبر در رسانههای خبری و تصویری که از پول ملت ارتزاق کرده و باید حافظ منافع جامعه و مردم باشند، چنان با افترا و دروغپراکنی در هم آمیخته که برای وزارت امور خارجه که در کانون این حملات ناعادلانه قرار گرفته، چارهای باقی نگذاشت جز آنکه با صدور بیانیه از خود در برابر حملات پشتسر دفاع کند. البته برای آنهایی که هویت سیاسی خود را در مقابل برجام و تنها به سبب نقش دولتهای یازدهم و دوازدهم در آن تعریف کردهاند، هیچ منطق و استدلالی کارساز نیست اما برای آنهایی که دلسوزی برای انقلاب، مردم و منافع ملی دارند، میتوان واقعیتهای برجام را به هدف روشن شدن و اجتناب از تحریف حقایق تکرار کرد.
در سالهای اخیر درد و رنج مردم بهدنبال خروج ذلت بار ترامپ از برجام موجب شد که تبلیغات منفی و غالباً دروغین درباره ماهیت و محتوای برجام شنوندگانی پیدا کند اما همانطور که در این مدت پیشبینی میکردیم، سرانجام دوران سیاه ترامپ به آخر رسید و دولت جدید امریکا در یک عقبنشینی اجتنابناپذیر برای خروج از انزوا، نه تنها به بیفایده بودن سیاست تحریم علیه ایران اعتراف کرد بلکه مقامهای امریکایی به صراحت از «غیرمشروع بودن» تحریمهای ناقض برجام در دوره ترامپ سخن به میان آوردهاند. امروز تقلای رژیم اسرائیل برای منصرف کردن امریکا از بازگشت به برجام آشکارا نشانگر دلواپسی این رژیم از خسارتهایی است که برجام به منافع آن زده و اکنون که یکبار دیگر دولت امریکا ناچار از بازگشت به این توافق است، سرگردانتر از همیشه در جستوجوی راه گریز از انزوایی هستند که با احیای کامل برجام نصیبشان خواهد شد. هراس صهیونیستها و طرفداران آنها از برجام از آگاهی نسبت به چند واقعیت سرچشمه میگیرد که متأسفانه در کشورمان زیر گرد و غبار سیاست بازیهای نامیمون مستور مانده است.
اول این واقعیت که برجام به داستان کهنه و جعلی رژیم صهیونیستی در امنیتی نمایاندن برنامههای هستهای ایران و حتی بهطور کلیتر، هر مسأله مرتبط با ایران از جمله مبادلات تجاری خاتمه میدهد و این بهانه را از آن رژیم میگیرد که به یاری ایرانهراسی، حیات نژادپرستانه و گسترشطلبانهاش را تداوم ببخشد. دوم؛ کاهش تنش در روابط ایران و غرب به همسایگان ایران نیز فرصت میدهد که با دل بریدن از نتایج تنشآفرینیهای بینالمللی، به دنبال حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات خود با ایران برآیند. با پیشامد این رویداد، برنامه تفرقهافکنانه رژیم صهیونیستی میان ایران و همسایگانش که هدف غایی آن دور کردن توجهات از خطرات و شرارتهای آن رژیم است، به شکستی فاجعهبار خواهد انجامید. سوم؛ با وجود برجام و آزاد شدن نسبی اقتصاد ایران از بند تحریم، ایران میتواند به قدرتی پویاتر تبدیل شود که رژیم صهیونیستی آن را به منزله کابوس خود میداند. چهارم اینکه، برجام نمادی از توانایی ایران در ارائه واقعیت و حقانیت خود و نشان دادن نقش مؤثر خود در صلح و امنیت بینالملل و کاستن از تنشهای مصنوعی ایجاد شده بود؛ بیآنکه جمهوری اسلامی از سرشت استکبارستیزانهاش ذرهای عقبنشینی کند. برجام معادله جمع جبری صفر را در نظام ظالمانه بینالملل به معادله برد- بردی تبدیل کرد که میتواند در آینده الگویی برای جلوگیری از تنشهای اجتنابپذیر باشد. روشن است که چنین چشماندازی لرزه بر اندام رژیم اسرائیل میاندازد.
پنجم و واپسین نکته اینکه، رژیم اسرائیل بخوبی میداند که برجام چیزی جز دنباله استراتژی مقاومت اما این بار با زبان دیپلماسی و حقوق بینالملل نبود. این توافق و سیر دستیابی به آن نشاندهنده مرحله جدیدی از درک استراتژیک ایران در به رسمیت شناختن ابزارهای گوناگون در عقب راندن مظاهر زورگویی و استکبار از جمله تحریمهای ناعادلانه و ستاندن اهرمهای فشار و تبلیغات منفی علیه ایران بود. برخلاف آنچه گاهی در داخل فهمیده میشود، برجام، جبهه مقاومت را در برابر دشمنانش نیز تقویت کرد از همین رو بود که سیدحسن نصرالله این سید مقاومت در فروردین ۹۴ برجام را «توافقی بزرگ و مهم» برای منطقه خواند.
با این توضیحات هنوز جای شگفتی است که برخی با چشم بستن به این واقعیتهای اعتراف شده در مجامع غربی و منطقهای، لحظهای از پیگیری عداوت نسبت به برجام فقط به سبب نیات و انگیزههای داخلی و انتخاباتی دریغ نمیورزند. البته دولت و مذاکره کنندگان ما بیتوجه به جریان تخریب و تحریف و تنها در چارچوب اعلام شده از سوی رهبری معظم و تحت نظارت همه جانبه ایشان، تا به نتیجه رسیدن تلاش برای احقاق حق مردم ایران و تأمین عالیترین سطح منافع ملی به وظایف محوله ادامه خواهند داد و اطمینان دارند که خداوند متعال، مردم و نسلهای آینده کسانی را که در این روزهای تعیین کننده لجوجانه با اهداف سیاسی محض در موضع اشتباه تاریخی ایستادهاند، قضاوت خواهند کرد.

راهگشاییهای خلاق شاد با نگاهی به حال و آینده
محسن حاجی میرزایی
وزیر آموزش و پرورش
یکی از راهکارهای حل مسائل مزمن و دیرپای، ایجاد زاویهای جدید برای نگریستن به مسأله و تغییر میدان و قواعد بازی است. امروز دانش و فناوری قادر است در بسیاری از مسائل، این زاویه جدید را ایجاد و بسیاری از قواعد و رویههای کهنه و فاقد کارایی و اثربخشی را تغییر دهد. پیشرفتهای مختلف علمی هر کدام سرآغاز تغییراتی شگرف در زندگی بشر شدند که تا پیش از آن اساساً به اذهان خطور نمیکرد. هر کسی ذهن خود را مرور کند نمونههای متعددی مییابد که با رشد دانش و فناوری بشر، بسیاری از مسائل و مشکلات در چارچوبها و نظاماتی متفاوت از قبل مرتفع یا اساساً منتفی شدند.
با این منطق، فناوری یکی از ارکان اصلی نسل جدید مدیریت سازمانها و مجموعههاست. امروزه مجموعهها قادرند در صورت تعریف درست نسبت خود با فناوری، خدمات و محصولات را در گفتمانی متفاوت از گذشته تولید و ارائه دهند. دانش روزآمد بشر توانسته با ابزارهای متنوع، مدیریت مجموعههای پیچیده را ممکن و کارآمد سازد. این قدرت و توانایی مدیریتی ماست که تا چه میزان قادر به بهرهگیری فناورانه از ابزارهای روز و خلق فرصت با استفاده از آن هستیم.
مجموعه آموزش و پرورش نیز از این قاعده مستثنی نیست. سازوکارهایی که در فرایندهای دیوانسالاری بر آموزش و پرورش کشور سایه افکنده است کمتر مجال عرض اندام برای ایدههای خلاقانه و نو به دست میدهد. این مجموعه از دیرباز با مسائل متعددی مواجه بوده است؛ مسائلی مانند ساماندهی نیروی انسانی و ارتقای صلاحیتهای تخصصی و حرفهای آنها، سنجش و ارزیابی میزان دستیابی به اهداف و پیشرفت تحصیلی، توزیع فرصتهای برابر برای دسترسی به آموزش با کیفیت و تحقق عدالت آموزشی، نمونهای از مسائل اساسی است که با وجود دغدغه ویژه و تدابیر متعدد همه مدیران برای حل آن در طول زمان، همچنان پابرجا و استوار باقی ماندهاند.
بروز کرونا در کنار همه مشقتها و کاستیهایش در نظام تعلیم و تربیت ما را ناگزیر از ورود به فضای ویژه و خلق فرصتهایی کرد که در سازوکارهای عادی به هیچ وجه قادر به ایجاد آن نبودیم. عرضه نرمافزار شاد در مدت زمان یک ماهه، یکی از فرصتهای ایجاد شده در کروناست.
در یادداشت قبلی در مورد کارکرد شاد در برقراری پیوند مجدد اجزای نظام آموزش و پرورش که در اثر تعطیلی مدرسه از هم گسسته شده بودند، سخن گفتم. اما به شاد نباید تنها بهعنوان ابزاری برای برقراری آموزش مجازی در دوران تعطیلی مدارس نگریست. شاد در صورت بهرهبرداری هوشمندانه از آن میتواند به ابزاری فناورانه در تغییر گفتمان متغیرهای متعدد مسائل نظام آموزش و پرورش بدل شود. این کارکردها گرچه کارکردهای اصلی شاد نیست اما میتواند به فرصتهای ارزنده و ماندگاری منجر شود که با بروز بیماری کرونا در اختیار نظام تعلیم و تربیت قرار گرفته و تأثیر ماندگاری در این مجموعه خواهد داشت.عدالت آموزشی یکی از دغدغههای جدی در نظام آموزش و پرورش است. یکی از وعدههای اصلی نظام جمهوری اسلامی تحقق عدالت در ابعاد مختلف از جمله در تعلیم و تربیت است. به تعبیر مقام معظم رهبری، دانشآموزان سراسر کشور باید از نصیب آموزشی برابر برخوردار باشند. انباشت امکانات با کیفیت در مناطق یا مدارس خاص و بیبهره بودن سایر دانشآموزان از این امکانات، موجب ایجاد محرومیتهای تحصیلی میشود که خود ریشه بسیاری از محرومیتهاست.
راهکار متداول در سالیان متمادی برای افزایش عدالت آموزشی، افزایش دسترسی همه دانشآموزان به امکانات با کیفیت و تأمین معلم برای تمامی مدارس در اقصی نقاط کشور است. در این چارچوب بخصوص در کشور پهناوری مانند ایران عزیز و مجموعه پهنپیکر بیش از 15 میلیون نفری آموزش و پرورش، ما همیشه با عدم تعادل عرضه و تقاضا مواجه هستیم. برای نمونه این واقعیت است که در جامعه چند صد هزار نفری معلمان، میزان توانمندیها به اعتبار سابقه، دانش و تجربه و توانمندیهای ذهنی و عملی متفاوت است. در چنین فضایی طبیعی است که همه دانشآموزان را نمیتوان در مناسبات متداول و عادی از کلاس درس آموزگاران زبده و توانمند بهرهمند کرد.
اما عرصه فضای مجازی، اقتضائات دیگری دارد. در این عرصه، نظام عرضه و تقاضا به شکل دیگری به تعادل میرسد. سامانه شاد فضایی برای به اشتراکگذاری انبوه محتواهای با کیفیت در اختیار تمامی دانشآموزان است. با این قابلیت شاد، بهرهگیری دانشآموز عشایری یا دانشآموز در یک روستای دورافتاده مرزی یا منطقه محروم حاشیه شهر با بهرهگیری یک دانشآموز در تهران و سایر شهرهای بزرگ در دسترسی به محتوای با کیفیت آموزشی برابر است. معلمان ما بخصوص معلمان تازهوارد میتوانند با بهرهگیری از این محتواهای با کیفیت، نقش خود را در مقام دستیار برترین معلمان کشور در کلاس درس ایفا کنند. خانوادهها میتوانند با بهرهگیری از این محتوای آموزشی مشارکت فعالتری در پیشرفت تحصیلی فرزندان بویژه کودکان داشته باشند.
امروز محتواهای متنوع و با کیفیت که عمدتاً توسط معلمان تراز اول کشور تولید شدهاند بهصورت عادلانه و کاملاً رایگان در اختیار دانشآموزان سراسر کشور قرار گرفته است. معلمان نیز این امکان را یافتهاند تا برای تکمیل و افزایش کیفیت آموزشهای خود، از این محتوا استفاده کنند. در کنار این، اقدامات متنوعی برای تأمین گوشی هوشمند دانشآموزان نیازمند انجام شده است. تا کنون بههمت خیرین و نیکوکاران، بیش از 200 هزار دستگاه گوشی هوشمند تأمین و به این دانشآموزان اهدا شده است.
از طرفی با فعالسازی ابزار تدریس برتر، همه معلمان قادر خواهند بود به نام خود تولید محتوا داشته باشند. تدریس برتر این امکان را در اختیار همه معلمان خواهد گذاشت تا با تولید و به اشتراکگذاری محتوای انحصاری خود در شاد، آن را در معرض قضاوت عمومی گذاشته و متناسب استقبال از محتوای تولیدی خود در ردههای مختلف طبقهبندی شوند. مجموعه این قابلیتها ما را از مسیری متفاوت به عدالت آموزشی نزدیکتر خواهد ساخت. مسیری که تا پیش از ایجاد قابلیتهای متناسب در شاد اساساً قابل تصور نبود.
یکی دیگر از مسائل مزمن نظام آموزش و پرورش مسأله سنجش و ارزیابی در دسترسی به اهداف پیشرفت تحصیلی است. نظام آموزش و پرورش ما کمتر به دادههای قابل اتکا در گستره ملی دسترسی دارد. همین مسأله باعث میشود این قافله بزرگ از چراغ روشنی که او را بدرستی در مسیرهای از پیش تعیین شده هدایت کند محروم بماند. ارزیابیهای در سطح ملی است که سیاستگذار را توانمند میسازد نسبت برنامهها و عملکرد خود را با اهداف اولیه بسنجد. دائماً بازخورد اعمال سیاستهای خود در مجموعه را ببیند، آنها را بسنجد و متناسب این بازخورد سیاستهای خود را بهبود یا ارتقا بخشد.
دانش امروز بشری این مسأله را با ابزارهای دادهکاوی و هوش مصنوعی به شیوهای متفاوت مینگرد. شاد امکان تولید دادههای انبوه در گستره ملی را برای ما براحتی فراهم آورده است. ما امروز با ابزارهای ایجاد شده در شاد قادر به برگزاری نظرسنجی و آزمونهای ملی هستیم. آزمونهایی که اساساً در گفتمانی متفاوت به لحاظ سرعت، صحت و امنیت نسبت به شیوههای عادی برگزار خواهد شد. امکان گزارشگیری در این گستره در شاد، میتواند ما را به سمت سیاستگذاری دادهمحور سوق دهد.
ما امروز قادریم براحتی از جامعه میلیونی دانشآموزان در شاد نظرسنجی کنیم. معلمان میتوانند براحتی در شاد دغدغههای خود را به ما منتقل و در نظرسنجیهای مربوط به خود شرکت کنند. تحلیلهای حاصل از پردازش این دادهها قطعاً میتواند ضعف پایش و ارزیابی ما در نظام آموزشی را در گفتمانی دیگر به طور کامل برطرف سازد.یکی دیگر از مسائل نظام آموزش و پرورش که با پیشرفت فناوری رخ نموده است، نحوه مواجهه ما با آموزش مجازی است. آموزش مجازی یکی از اقتضائات اجتنابناپذیر دنیای امروز است. آموزش و پرورش تا قبل از کرونا نتوانسته بود بدرستی از این ابزار برای افزایش کیفیت آموزشی بهرهبرداری کند. ما نتوانسته بودیم مواجههای منطقی با آموزش مجازی برای خود تعریف کنیم. در صورت عدم تغییر شرایط هم بعید بود این مناسبات بسرعت برقرار شود. اساساً تغییرات سریع و روزانه فناوری در کنار کندی نهادینه شده در مناسبات اداری واقعیتی بود که در صورت استمرار، روزآمدی آموزش را با چالشهای بسیاری مواجه میکرد. فضای مجازی هیچگاه برای توسعه و نفوذ خود در تمامی شئون زندگی دانشآموز ما از جمله در تعلیم و تربیت او منتظر قواعد اداری ما باقی نمیماند.
بروز کرونا باعث شد ظرفیت شاد برای آموزش راهاندازی شود. قطعاً با رفع همهگیری، آموزش مجازی بهعنوان ابزاری برای ارتقای آموزش و مکمل آموزش حضوری که میتواند منجر به توزیع فرصتهای کیفیتر شود باقی خواهد ماند. شاد میتواند بستری برای مدیریت صحیح آموزش مجازی در زیستبوم تعلیم و تربیت کشور باشد.
اکنون این زمینه فراهم شده است که با مدیریت صحیح، فضای مجازی که بخش جداناپذیر زندگی امروز فرزندان ماست، در خدمت آموزش با کیفیت قرار گیرد. آموزش و پرورش ما در پساکرونا دیگر در مقابل آموزش در فضای مجازی منفعل نخواهد بود. اگر در گذشته معلمان و دانشآموزان ما بهعنوان کاربر و عمدتاً مصرفکننده در فضای مجازی حضور داشتند، امروز به مدد فرصت ایجاد شده در کرونا، این جامعه بزرگ تبدیل به تولیدکنندگان توانمند و خلاق در فضای مجازی شدهاند.علاوه بر این ما در سالهای گذشته مکرر شاهد بودیم در اثر بروز پدیدههای طبیعی مانند آلودگی هوا، سیل و زلزله، مدارس برای مدت زمانی تعطیل میشد. از این پس، اگر بروز حوادث طبیعی یا غیر آن باعث شود تا در سراسر کشور یا بخشی از آن، بحرانهای آموزشی رخ دهند، نظام آموزش و پرورش غافلگیر نخواهد شد و میتواند آموزش مجازی در بستر سامانه شاد را بسرعت جایگزین آموزشهای حضوری کند.
راهاندازی شاد نمونهای است که در شرایط بحرانی، استعدادها و ظرفیتهای پیدا و پنهان بسیاری، فعال و در راستای حل مشکلات بهکار میآیند ظرفیتهایی که قادرند تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. ما با شاد تجربه کردیم که مسائل را میتوان از منظری دیگر دید و در گفتمانی دیگر گرههای چندین ساله را گشود. امید است تکرار تجربه شاد در دیگر محورهای نظام تعلیم و تربیت بتواند در آینده، تعلیم و تربیتی پویا تر، به روزتر و کارآمدتر را به نحوی که شایسته فرزندان ایرانزمین است، در اختیار همه مردم ما قرار دهد.
وزیر آموزش و پرورش
یکی از راهکارهای حل مسائل مزمن و دیرپای، ایجاد زاویهای جدید برای نگریستن به مسأله و تغییر میدان و قواعد بازی است. امروز دانش و فناوری قادر است در بسیاری از مسائل، این زاویه جدید را ایجاد و بسیاری از قواعد و رویههای کهنه و فاقد کارایی و اثربخشی را تغییر دهد. پیشرفتهای مختلف علمی هر کدام سرآغاز تغییراتی شگرف در زندگی بشر شدند که تا پیش از آن اساساً به اذهان خطور نمیکرد. هر کسی ذهن خود را مرور کند نمونههای متعددی مییابد که با رشد دانش و فناوری بشر، بسیاری از مسائل و مشکلات در چارچوبها و نظاماتی متفاوت از قبل مرتفع یا اساساً منتفی شدند.
با این منطق، فناوری یکی از ارکان اصلی نسل جدید مدیریت سازمانها و مجموعههاست. امروزه مجموعهها قادرند در صورت تعریف درست نسبت خود با فناوری، خدمات و محصولات را در گفتمانی متفاوت از گذشته تولید و ارائه دهند. دانش روزآمد بشر توانسته با ابزارهای متنوع، مدیریت مجموعههای پیچیده را ممکن و کارآمد سازد. این قدرت و توانایی مدیریتی ماست که تا چه میزان قادر به بهرهگیری فناورانه از ابزارهای روز و خلق فرصت با استفاده از آن هستیم.
مجموعه آموزش و پرورش نیز از این قاعده مستثنی نیست. سازوکارهایی که در فرایندهای دیوانسالاری بر آموزش و پرورش کشور سایه افکنده است کمتر مجال عرض اندام برای ایدههای خلاقانه و نو به دست میدهد. این مجموعه از دیرباز با مسائل متعددی مواجه بوده است؛ مسائلی مانند ساماندهی نیروی انسانی و ارتقای صلاحیتهای تخصصی و حرفهای آنها، سنجش و ارزیابی میزان دستیابی به اهداف و پیشرفت تحصیلی، توزیع فرصتهای برابر برای دسترسی به آموزش با کیفیت و تحقق عدالت آموزشی، نمونهای از مسائل اساسی است که با وجود دغدغه ویژه و تدابیر متعدد همه مدیران برای حل آن در طول زمان، همچنان پابرجا و استوار باقی ماندهاند.
بروز کرونا در کنار همه مشقتها و کاستیهایش در نظام تعلیم و تربیت ما را ناگزیر از ورود به فضای ویژه و خلق فرصتهایی کرد که در سازوکارهای عادی به هیچ وجه قادر به ایجاد آن نبودیم. عرضه نرمافزار شاد در مدت زمان یک ماهه، یکی از فرصتهای ایجاد شده در کروناست.
در یادداشت قبلی در مورد کارکرد شاد در برقراری پیوند مجدد اجزای نظام آموزش و پرورش که در اثر تعطیلی مدرسه از هم گسسته شده بودند، سخن گفتم. اما به شاد نباید تنها بهعنوان ابزاری برای برقراری آموزش مجازی در دوران تعطیلی مدارس نگریست. شاد در صورت بهرهبرداری هوشمندانه از آن میتواند به ابزاری فناورانه در تغییر گفتمان متغیرهای متعدد مسائل نظام آموزش و پرورش بدل شود. این کارکردها گرچه کارکردهای اصلی شاد نیست اما میتواند به فرصتهای ارزنده و ماندگاری منجر شود که با بروز بیماری کرونا در اختیار نظام تعلیم و تربیت قرار گرفته و تأثیر ماندگاری در این مجموعه خواهد داشت.عدالت آموزشی یکی از دغدغههای جدی در نظام آموزش و پرورش است. یکی از وعدههای اصلی نظام جمهوری اسلامی تحقق عدالت در ابعاد مختلف از جمله در تعلیم و تربیت است. به تعبیر مقام معظم رهبری، دانشآموزان سراسر کشور باید از نصیب آموزشی برابر برخوردار باشند. انباشت امکانات با کیفیت در مناطق یا مدارس خاص و بیبهره بودن سایر دانشآموزان از این امکانات، موجب ایجاد محرومیتهای تحصیلی میشود که خود ریشه بسیاری از محرومیتهاست.
راهکار متداول در سالیان متمادی برای افزایش عدالت آموزشی، افزایش دسترسی همه دانشآموزان به امکانات با کیفیت و تأمین معلم برای تمامی مدارس در اقصی نقاط کشور است. در این چارچوب بخصوص در کشور پهناوری مانند ایران عزیز و مجموعه پهنپیکر بیش از 15 میلیون نفری آموزش و پرورش، ما همیشه با عدم تعادل عرضه و تقاضا مواجه هستیم. برای نمونه این واقعیت است که در جامعه چند صد هزار نفری معلمان، میزان توانمندیها به اعتبار سابقه، دانش و تجربه و توانمندیهای ذهنی و عملی متفاوت است. در چنین فضایی طبیعی است که همه دانشآموزان را نمیتوان در مناسبات متداول و عادی از کلاس درس آموزگاران زبده و توانمند بهرهمند کرد.
اما عرصه فضای مجازی، اقتضائات دیگری دارد. در این عرصه، نظام عرضه و تقاضا به شکل دیگری به تعادل میرسد. سامانه شاد فضایی برای به اشتراکگذاری انبوه محتواهای با کیفیت در اختیار تمامی دانشآموزان است. با این قابلیت شاد، بهرهگیری دانشآموز عشایری یا دانشآموز در یک روستای دورافتاده مرزی یا منطقه محروم حاشیه شهر با بهرهگیری یک دانشآموز در تهران و سایر شهرهای بزرگ در دسترسی به محتوای با کیفیت آموزشی برابر است. معلمان ما بخصوص معلمان تازهوارد میتوانند با بهرهگیری از این محتواهای با کیفیت، نقش خود را در مقام دستیار برترین معلمان کشور در کلاس درس ایفا کنند. خانوادهها میتوانند با بهرهگیری از این محتوای آموزشی مشارکت فعالتری در پیشرفت تحصیلی فرزندان بویژه کودکان داشته باشند.
امروز محتواهای متنوع و با کیفیت که عمدتاً توسط معلمان تراز اول کشور تولید شدهاند بهصورت عادلانه و کاملاً رایگان در اختیار دانشآموزان سراسر کشور قرار گرفته است. معلمان نیز این امکان را یافتهاند تا برای تکمیل و افزایش کیفیت آموزشهای خود، از این محتوا استفاده کنند. در کنار این، اقدامات متنوعی برای تأمین گوشی هوشمند دانشآموزان نیازمند انجام شده است. تا کنون بههمت خیرین و نیکوکاران، بیش از 200 هزار دستگاه گوشی هوشمند تأمین و به این دانشآموزان اهدا شده است.
از طرفی با فعالسازی ابزار تدریس برتر، همه معلمان قادر خواهند بود به نام خود تولید محتوا داشته باشند. تدریس برتر این امکان را در اختیار همه معلمان خواهد گذاشت تا با تولید و به اشتراکگذاری محتوای انحصاری خود در شاد، آن را در معرض قضاوت عمومی گذاشته و متناسب استقبال از محتوای تولیدی خود در ردههای مختلف طبقهبندی شوند. مجموعه این قابلیتها ما را از مسیری متفاوت به عدالت آموزشی نزدیکتر خواهد ساخت. مسیری که تا پیش از ایجاد قابلیتهای متناسب در شاد اساساً قابل تصور نبود.
یکی دیگر از مسائل مزمن نظام آموزش و پرورش مسأله سنجش و ارزیابی در دسترسی به اهداف پیشرفت تحصیلی است. نظام آموزش و پرورش ما کمتر به دادههای قابل اتکا در گستره ملی دسترسی دارد. همین مسأله باعث میشود این قافله بزرگ از چراغ روشنی که او را بدرستی در مسیرهای از پیش تعیین شده هدایت کند محروم بماند. ارزیابیهای در سطح ملی است که سیاستگذار را توانمند میسازد نسبت برنامهها و عملکرد خود را با اهداف اولیه بسنجد. دائماً بازخورد اعمال سیاستهای خود در مجموعه را ببیند، آنها را بسنجد و متناسب این بازخورد سیاستهای خود را بهبود یا ارتقا بخشد.
دانش امروز بشری این مسأله را با ابزارهای دادهکاوی و هوش مصنوعی به شیوهای متفاوت مینگرد. شاد امکان تولید دادههای انبوه در گستره ملی را برای ما براحتی فراهم آورده است. ما امروز با ابزارهای ایجاد شده در شاد قادر به برگزاری نظرسنجی و آزمونهای ملی هستیم. آزمونهایی که اساساً در گفتمانی متفاوت به لحاظ سرعت، صحت و امنیت نسبت به شیوههای عادی برگزار خواهد شد. امکان گزارشگیری در این گستره در شاد، میتواند ما را به سمت سیاستگذاری دادهمحور سوق دهد.
ما امروز قادریم براحتی از جامعه میلیونی دانشآموزان در شاد نظرسنجی کنیم. معلمان میتوانند براحتی در شاد دغدغههای خود را به ما منتقل و در نظرسنجیهای مربوط به خود شرکت کنند. تحلیلهای حاصل از پردازش این دادهها قطعاً میتواند ضعف پایش و ارزیابی ما در نظام آموزشی را در گفتمانی دیگر به طور کامل برطرف سازد.یکی دیگر از مسائل نظام آموزش و پرورش که با پیشرفت فناوری رخ نموده است، نحوه مواجهه ما با آموزش مجازی است. آموزش مجازی یکی از اقتضائات اجتنابناپذیر دنیای امروز است. آموزش و پرورش تا قبل از کرونا نتوانسته بود بدرستی از این ابزار برای افزایش کیفیت آموزشی بهرهبرداری کند. ما نتوانسته بودیم مواجههای منطقی با آموزش مجازی برای خود تعریف کنیم. در صورت عدم تغییر شرایط هم بعید بود این مناسبات بسرعت برقرار شود. اساساً تغییرات سریع و روزانه فناوری در کنار کندی نهادینه شده در مناسبات اداری واقعیتی بود که در صورت استمرار، روزآمدی آموزش را با چالشهای بسیاری مواجه میکرد. فضای مجازی هیچگاه برای توسعه و نفوذ خود در تمامی شئون زندگی دانشآموز ما از جمله در تعلیم و تربیت او منتظر قواعد اداری ما باقی نمیماند.
بروز کرونا باعث شد ظرفیت شاد برای آموزش راهاندازی شود. قطعاً با رفع همهگیری، آموزش مجازی بهعنوان ابزاری برای ارتقای آموزش و مکمل آموزش حضوری که میتواند منجر به توزیع فرصتهای کیفیتر شود باقی خواهد ماند. شاد میتواند بستری برای مدیریت صحیح آموزش مجازی در زیستبوم تعلیم و تربیت کشور باشد.
اکنون این زمینه فراهم شده است که با مدیریت صحیح، فضای مجازی که بخش جداناپذیر زندگی امروز فرزندان ماست، در خدمت آموزش با کیفیت قرار گیرد. آموزش و پرورش ما در پساکرونا دیگر در مقابل آموزش در فضای مجازی منفعل نخواهد بود. اگر در گذشته معلمان و دانشآموزان ما بهعنوان کاربر و عمدتاً مصرفکننده در فضای مجازی حضور داشتند، امروز به مدد فرصت ایجاد شده در کرونا، این جامعه بزرگ تبدیل به تولیدکنندگان توانمند و خلاق در فضای مجازی شدهاند.علاوه بر این ما در سالهای گذشته مکرر شاهد بودیم در اثر بروز پدیدههای طبیعی مانند آلودگی هوا، سیل و زلزله، مدارس برای مدت زمانی تعطیل میشد. از این پس، اگر بروز حوادث طبیعی یا غیر آن باعث شود تا در سراسر کشور یا بخشی از آن، بحرانهای آموزشی رخ دهند، نظام آموزش و پرورش غافلگیر نخواهد شد و میتواند آموزش مجازی در بستر سامانه شاد را بسرعت جایگزین آموزشهای حضوری کند.
راهاندازی شاد نمونهای است که در شرایط بحرانی، استعدادها و ظرفیتهای پیدا و پنهان بسیاری، فعال و در راستای حل مشکلات بهکار میآیند ظرفیتهایی که قادرند تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. ما با شاد تجربه کردیم که مسائل را میتوان از منظری دیگر دید و در گفتمانی دیگر گرههای چندین ساله را گشود. امید است تکرار تجربه شاد در دیگر محورهای نظام تعلیم و تربیت بتواند در آینده، تعلیم و تربیتی پویا تر، به روزتر و کارآمدتر را به نحوی که شایسته فرزندان ایرانزمین است، در اختیار همه مردم ما قرار دهد.

روز جهانی زمین را چگونه پاس داریم؟
محمد درویش
رئیس کمیته محیط زیست کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
در پنجاه و یکمین سالروز مهمترین و دیرینهترین مناسبت محیط زیستی جهان که در تقویم سازمان ملل هم گنجانده شده، شاید هرگز آینده تابآوری جهانی چنین تیره و تار نبوده است! در حقیقت تا ۲۲ آوریل ۲۰۲۱، برابر با دوم اردیبهشت، بیش از شصت کشور جهان از جمله کویت، عربستان، قطر، امارات متحده عربی، امریکا، کانادا، چین، روسیه و بریتانیا از مرز تخطی جهان موسوم به Overshoot گذشتهاند.
این یعنی تولید یک ساله خود را در کمتر از چهارماه به پایان برده و اینک باید از ذخایر مصرف کنند. وضعیت ایران هم البته خیلی بهتر از آن کشورها نیست و تا دو ماه دیگر، کفگیرِ سرزمینی وطن هم به تهِ دیگ میخورد. در حقیقت اگر از چند کشور محدود چون بوتان، هند و سریلانکا بگذریم؛ در اغلب نقاط جهان آشکارا رفتار و مصرف انسانها تناسبی با توان بومشناختی سرزمینشان ندارد به نحوی که هماینک جهانیان نیاز به زمینی دارند که دستکم دو برابر کره کنونی بزرگتر باشد و این یک فاجعه باورنکردنی است! چرا که با چنین روندی شاید پرونده حیات برای ۷۵درصد ساکنان زمین تا پایان قرن ۲۱ بسته شود. یادمان باشد، روز جهانی زمین، حاصل بیداری مردمی بود که بیش از نیمقرن پیش علیه تبعیض و خشونت در جهان و جنایتهایی که در جنگ ویتنام رخ داد، به خیابانها ریختند و قرار بود اجازه تکرار چنین نابخردیهایی ندهیم. اما پاندمی کووید۱۹ آشکارا نشان داد که نهتنها ما پیش نرفتهایم که فرو رفتهایم.
و این پاشنه آشیل سیارهای خوشرنگ در کهکشان راه شیری است که تا این لحظه کماکان یگانه جایگاه حیات به شمار میرود و باید قدرش را بیشتر بدانیم.
بیاییم با خود عهد بربندیم که برای پاسداری از این یگانه سیاره مشترک به هفت اقدام و عمل زیر پایبند بمانیم:
۱- پیوسته با مطالعه به دانش خویش بیافزاییم و کتابهای خوبی را که میخوانیم به دوستانمان معرفی کنیم. باورم این است: در جامعهای که مردمانش داناتر باشند، کمتر بر سر ملاحظات محیط زیستی حاضر به معامله هستند و کمتر شاهد ظهور مدیرانی خواهیم بود که رسیدن جریان رودخانهها تا دریا و دریاچهها و تالابها را نوعی هدررفت بهشمار آورند!
۲- تا جایی که بتوانیم به جای فشار بر پدال گاز، اهل رکاب بوده یا مسیرهایی را پیاده طی کنیم یا دستکم راننده خودروی تکسرنشین نشویم و بدینترتیب دین خود را در کاهش مصرف اکسیژن، بهبود ترافیک، سلامتی شهروندان و پاکی آسمان شهرمان ادا کنیم؛
۳- مصرف پروتئین حیوانی را در رژیم غذایی خود کاهش میدهیم تا در مصرف آب و انتشار گازهای گلخانهای، شهروندی مؤثر محسوب شویم؛
۴- به جای کیسههای پلاستیکی با خود همواره یک کیسه پارچهای حمل میکنیم تا زمین را بیش از این با بقایای پلاستیکهای تجزیهناپذیر نیازاریم.
۵ - از آسانسور برای تردد در ساختمانهایی که کمتر از سه طبقه دارند، استفاده نخواهیم کرد.
۶ – بهسمت کاهش سرانه تولید زباله خود حرکت کنیم و پیمان ببندیم که از منزلمان زباله تر و شیرابه بیرون نرفته و زبالههای خشک خود را تفکیک کرده و به یگانهای ذیربط تحویل دهیم.
۷- در کمک به کنشگران محیط زیستی دریغ نورزیم و در نهضت ترمیم رویشگاههای جنگلی وطن عهد بربندیم که سالی ۱۰ نهال جدید بر جنگلهای ایران اضافه کنیم با نظر متخصصین و در محل و زمان مناسب البته.
رئیس کمیته محیط زیست کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
در پنجاه و یکمین سالروز مهمترین و دیرینهترین مناسبت محیط زیستی جهان که در تقویم سازمان ملل هم گنجانده شده، شاید هرگز آینده تابآوری جهانی چنین تیره و تار نبوده است! در حقیقت تا ۲۲ آوریل ۲۰۲۱، برابر با دوم اردیبهشت، بیش از شصت کشور جهان از جمله کویت، عربستان، قطر، امارات متحده عربی، امریکا، کانادا، چین، روسیه و بریتانیا از مرز تخطی جهان موسوم به Overshoot گذشتهاند.
این یعنی تولید یک ساله خود را در کمتر از چهارماه به پایان برده و اینک باید از ذخایر مصرف کنند. وضعیت ایران هم البته خیلی بهتر از آن کشورها نیست و تا دو ماه دیگر، کفگیرِ سرزمینی وطن هم به تهِ دیگ میخورد. در حقیقت اگر از چند کشور محدود چون بوتان، هند و سریلانکا بگذریم؛ در اغلب نقاط جهان آشکارا رفتار و مصرف انسانها تناسبی با توان بومشناختی سرزمینشان ندارد به نحوی که هماینک جهانیان نیاز به زمینی دارند که دستکم دو برابر کره کنونی بزرگتر باشد و این یک فاجعه باورنکردنی است! چرا که با چنین روندی شاید پرونده حیات برای ۷۵درصد ساکنان زمین تا پایان قرن ۲۱ بسته شود. یادمان باشد، روز جهانی زمین، حاصل بیداری مردمی بود که بیش از نیمقرن پیش علیه تبعیض و خشونت در جهان و جنایتهایی که در جنگ ویتنام رخ داد، به خیابانها ریختند و قرار بود اجازه تکرار چنین نابخردیهایی ندهیم. اما پاندمی کووید۱۹ آشکارا نشان داد که نهتنها ما پیش نرفتهایم که فرو رفتهایم.
و این پاشنه آشیل سیارهای خوشرنگ در کهکشان راه شیری است که تا این لحظه کماکان یگانه جایگاه حیات به شمار میرود و باید قدرش را بیشتر بدانیم.
بیاییم با خود عهد بربندیم که برای پاسداری از این یگانه سیاره مشترک به هفت اقدام و عمل زیر پایبند بمانیم:
۱- پیوسته با مطالعه به دانش خویش بیافزاییم و کتابهای خوبی را که میخوانیم به دوستانمان معرفی کنیم. باورم این است: در جامعهای که مردمانش داناتر باشند، کمتر بر سر ملاحظات محیط زیستی حاضر به معامله هستند و کمتر شاهد ظهور مدیرانی خواهیم بود که رسیدن جریان رودخانهها تا دریا و دریاچهها و تالابها را نوعی هدررفت بهشمار آورند!
۲- تا جایی که بتوانیم به جای فشار بر پدال گاز، اهل رکاب بوده یا مسیرهایی را پیاده طی کنیم یا دستکم راننده خودروی تکسرنشین نشویم و بدینترتیب دین خود را در کاهش مصرف اکسیژن، بهبود ترافیک، سلامتی شهروندان و پاکی آسمان شهرمان ادا کنیم؛
۳- مصرف پروتئین حیوانی را در رژیم غذایی خود کاهش میدهیم تا در مصرف آب و انتشار گازهای گلخانهای، شهروندی مؤثر محسوب شویم؛
۴- به جای کیسههای پلاستیکی با خود همواره یک کیسه پارچهای حمل میکنیم تا زمین را بیش از این با بقایای پلاستیکهای تجزیهناپذیر نیازاریم.
۵ - از آسانسور برای تردد در ساختمانهایی که کمتر از سه طبقه دارند، استفاده نخواهیم کرد.
۶ – بهسمت کاهش سرانه تولید زباله خود حرکت کنیم و پیمان ببندیم که از منزلمان زباله تر و شیرابه بیرون نرفته و زبالههای خشک خود را تفکیک کرده و به یگانهای ذیربط تحویل دهیم.
۷- در کمک به کنشگران محیط زیستی دریغ نورزیم و در نهضت ترمیم رویشگاههای جنگلی وطن عهد بربندیم که سالی ۱۰ نهال جدید بر جنگلهای ایران اضافه کنیم با نظر متخصصین و در محل و زمان مناسب البته.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
قابل درک نیست که کسی ایرانی و مسلمان باشد اما از برداشتن تحریمها خوشحال نشود
-
جای خالی ایران در جام جهانی احساس خواهد شد
-
صفآرایی واکسنها در جدال با کرونا
-
رنجنامه دیپلماسی
-
چگونه تیم مذاکره را یاری کنیم؟
-
تحریف و تقطیع سخنان روحانی
-
ناتوانی و ترس زیر گنبد آهنین
-
شیون مرگ تقلای زندگی
-
بیآبی بهار را از اصفهان برد
-
ضرورت احیای برجام واکسیناسیون رایگان و انتخابات سالم و رقابتی
-
این جعبه خانه ماست
-
برگشت 2400 واحد صنعتی به حوزه تولید
-
«کلاب هاوس بومی» با ارزش افزوده جدید معنا پیدا می کند
-
در موضع اشتباه تاریخی ایستادهاید!
-
راهگشاییهای خلاق شاد با نگاهی به حال و آینده
-
روز جهانی زمین را چگونه پاس داریم؟

اخبارایران آنلاین