گزارش «ایران» از کنفرانس بینالمللی «ماجرای فکر فلسفی در اندیشههای غلامحسین ابراهیمی دینانی»
متفکری با عقلانیت فلسفی
کنفرانسی که به جای «ستایشهای بیپرسش» به مواجهه انتقادی با آثار یک متفکر پرداخت
غلامحسین ابراهیمی دینانی از چهرههای ماندگار فلسفه معاصر ایران است؛ فیلسوفی که بیش از شش دهه در متن سنت فلسفه اسلامی زیسته و همزمان کوشیده است آن را در گفتوگویی زنده با مسائل انسان معاصر بازخوانی کند. دینانی نهتنها در حوزههای علمیه و دانشگاه، بلکه در فضای عمومی اندیشه نیز حضوری مؤثر داشته و با تأکید بر عقلانیت فلسفی، نسبت عقل و ایمان و امکان گفتوگوی فلسفه اسلامی با جهان جدید، نقشی تعیینکننده در زندهنگهداشتن سنت تفکر فلسفی در ایران ایفا کرده است. در چنین زمینهای، برگزاری نشستها و کنفرانسهای «متفکرمحور» ضرورتی فراتر از بزرگداشت یک شخصیت علمی دارد؛ اینگونه هماندیشیها تلاشی است برای بازخوانی انتقادی میراث فکری، ارزیابی ظرفیتهای نظری آن و سنجش امکانهای تازهای که برای تفکر امروز فراهم میآورد. کنفرانس بینالمللی «ماجرای فکر فلسفی در اندیشههای غلامحسین ابراهیمی دینانی» نیز با همین رویکرد، کوشید اندیشههای این فیلسوف معاصر را در افقی ملی و فراملی به بحث بگذارد. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در روزهای ۶ و ۷ دیماه میزبان این کنفرانس بود؛ نشستی دو روزه با حضور ۴۴ تن از استادان، پژوهشگران و اندیشمندان داخلی و خارجی که در آن، کارنامه علمی، جایگاه فکری و میراث فلسفی دینانی بررسی شد و نقش او در تحول تفکر فلسفی در ایران و جهان اسلام مورد تحلیل قرار گرفت. آنچه در ادامه میخوانید، گزارشی از برخی سخنرانان روز اول این هماندیشی است.
اعظم فردوست
گروه اندیشه
گفتوگوی علمی، مؤثرترین راه برای تغییر تصویر ایران در جهان است
دکتر سیدجواد میری، جامعهشناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی که دبیری علمی این هماندیشی را برعهده داشت، در تبیین چرایی برگزاری این کنفرانس بر ضرورت تمدنی بازخوانی اندیشه متفکران معاصر تأکید کرد. او با اشاره به مأموریت پژوهشگاه در این زمینه گفت: «بازخوانی اندیشه متفکران معاصر یک ضرورت تمدنی است و نباید آن را یک فعالیت حاشیهای در نظر گرفت. به همین دلیل، بررسی افکار و اندیشههای استاد دینانی را در دستور کار قرار دادیم و تصمیم گرفتیم با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی، میراث فلسفی او را به بحث بگذاریم.»
میری با تأکید بر نیاز جامعه فکری ایران به گفتوگو در سطوح مختلف افزود: «ما در سه سطح ملی، جهان اسلام و در سطح جهانی به گفتوگو نیاز داریم؛ اما متأسفانه دچار یک بیماری ملی شدهایم. متفکران ما از گفتوگو با یکدیگر امتناع میکنند و از خواندن و نقد آثار یکدیگر پرهیز دارند و همین امر مانع شکلگیری یک سنت زنده و پویا از مفاهیم بومی شده است.»
او فاصله تصویر جهانی ایران با واقعیت تمدنی و فرهنگی آن را نتیجه ضعف در گفتوگوهای فکری دانست و تصریح کرد: «جهان امروز تصویری از ما دارد که با هستی تمدنی و بنیان فرهنگیمان فاصله زیادی دارد، زیرا ما در گفتوگو با جهان کوتاهی کردهایم.» به باور میری، خروج از این وضعیت نیازمند تغییر رویکرد است: «باید از مسیر ترجمه یکسویه خارج شویم. برای ورود به عرصه اندیشه جهانی، لازم است میراث فکری و فرهنگی خود را به زبانهای جهانی ترجمه کنیم؛ اما ترجمه بهتنهایی کافی نیست. ما به نظریهپردازی و مفهومپردازی نیاز داریم و این امر تنها از دل خوانش انتقادی متون و تولید فکری جمعی برمیآید.» دبیر علمی کنفرانس، «کنفرانسهای متفکرمحور» را یکی از راهبردهای مهم در این مسیر دانست و تأکید کرد: «کار فردی هرچند ارزشمند است، اما راهبرد جمعی ایجاد نمیکند. مواجهه انتقادی با آثار متفکران و گفتوگو درباره آنان باید به یک کنش علمی جمعی بدل شود. گفتوگوی علمی، مؤثرترین راه برای تغییر تصویر ایران در جهان است.»
عقل و ایمان در مراتب فکری دینانی، تضادی با یکدیگر ندارند
در بخش دیگری از این هماندیشی، دکتر شهین اعوانی، استاد فلسفه و از شاگردان دکتر دینانی، به تبیین ویژگیهای فکری و جایگاه علمی استاد خود پرداخت و بر اهمیت آثار او در آموزش فلسفه اسلامی تأکید کرد. شهین اعوانی با اشاره به کتاب «قواعد کلی فلسفی» گفت: «این اثر یکی از منابع اصلی برای دانشجویان فلسفه اسلامی است و نشاندهنده عمق و انسجام دستگاه فکری دکتر دینانی است.» او با یادآوری سالهای شاگردی خود در دانشگاه تهران افزود: «از آن زمان تا امروز، استاد دینانی همواره در میان دانشجویان و نسل جوان مخاطبان پرشماری داشتهاند. ایشان حدود پانزده سال بهطور مستمر در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران جلسات درسی برگزار کردند که مخاطبان آن تنها دانشجویان فلسفه نبودند، بلکه دانشجویان رشتههای دیگر نیز در این جلسات حضور داشتند و متوسط تعداد مستمعان به حدود صد نفر میرسید.»
به گفته اعوانی، توانایی ارتباطگیری با مخاطب عام و خاص از ویژگیهای ممتاز دینانی است: «ایشان در عین عقلگرایی و پافشاری بر دیدگاههای فلسفی خود در گفتوگوهای تخصصی، همواره کوشیدهاند پیام فلسفیشان را از طریق سخنرانیها و برنامههای رسانهای به مخاطب عام نیز منتقل کنند.»
این استاد فلسفه با تأکید بر هسته مرکزی اندیشه دینانی تصریح کرد: «میتوان استاد دینانی را فیلسوفی عقلگرا دانست که در مراتب فکری او، عقل و ایمان هیچ تضادی با یکدیگر ندارند.» اعوانی همچنین به پیشینه علمی دینانی اشاره کرد و گفت: «ایشان در کنار استادان برجستهای چون مهدوی و آشتیانی پرورش یافتهاند و از این حیث، دارای دو رویکرد حوزوی و آکادمیک هستند. دکتر دینانی همواره تأکید میکردند که دانشجویان فلسفه نباید تنها به فلسفه غرب بسنده کنند، بلکه باید در کنار آن، فلسفه اسلامی را نیز بخوانند و مشترکات و تفاوتهای این دو سنت را بشناسند.»
نقد، بهترین شیوه پاسداشت یک متفکر است
دکتر عبدالمجید مبلغی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این کنفرانس کوشید با نگاهی انتقادی، یکی از بنیادیترین مفروضات نظری در اندیشه دکتر دینانی را به بحث بگذارد؛ نگاهی که به گفته او، نه در تقابل با جایگاه علمی دینانی، بلکه دقیقاً در راستای پاسداشت جدی یک صاحبنظر شکل میگیرد. مبلغی، سخنان خود را با تأکید بر نسبت نقد و احترام علمی آغاز کرد و گفت:«نقد، بهترین شیوه پاسداشت یک صاحب فضل و صاحبنظر است.»
او با اشاره به جایگاه ممتاز دینانی در میان فیلسوفان معاصر افزود:«به نظر میرسد در سالهای اخیر، دکتر دینانی بیش از دیگر فیلسوفان معاصر، به علایق و چشماندازهای ایرانی توجه نشان داده و کوشش کرده است مباحث فلسفه اسلامی را با ارجاع به مفاهیم و سنت ایرانی بازخوانی کند.» با این حال، مبلغی بر این باور است که این بازگشت به سنت ایرانی، در چهارچوب خاصی از عقلانیت صورت میگیرد:«ایشان در پی خوانش حکمت ایرانی پیشااسلامی بر پایه مفهومی از خرد است که از سنخ خرد یونانی و لوگوس است؛ یعنی عقلی پیشینی، یگانه، مطلق و گفتارمحور.» به گفته این پژوهشگر، پیامد این رویکرد، نوعی دگرگونی پنهان در فهم سنت ایرانی است:«نتیجه این خوانش، نوعی یونانیسازی نظاممند و پنهانِ اندیشه ایرانی است.»
مبلغی در توضیح این ادعا، به نحوه مواجهه دینانی با مفاهیمی مانند ذوق، قلب و احساس اشاره کرد و گفت:«در مواجهه با این مفاهیم که در چهارچوب لوگوس نمیگنجند، یا آنها بهعنوان اموری غیرعقلانی کنار گذاشته میشوند، یا به نحوی به مرتبهای برتر از عقل، اما همچنان در امتداد همان عقل یونانی، ارتقا مییابند.»
او ریشه این مسأله را در یک پیشفرض مشترک تاریخی دانست:«در همه این موارد، این پیشفرض بنیادین وجود دارد که آگاهی و خرد، امری مطلق، تکینه و پیشینیاند و قابلیت صورتبندی در قالب استدلال و زبان را دارند؛ چه در سنت یونانی پیشامدرن با خصلت کیهانشناسانه و چه در دوران مدرن از دکارت به این سو با وجه معرفتشناسانه.» مبلغی بر این باور است که در چنین افقی، حکمت عملی همواره تابع حکمت نظری میشود:«در این دستگاه فکری، عمل شأنی ثانویه و الحاقی پیدا میکند و همین پیشفرض در نحوه بازگشت به مفاهیم ایرانی نقش تعیینکننده دارد.»
او دوگانههایی چون عقل و شهود یا بحث و ذوق را نشانه این ناسازواری دانست و تصریح کرد:«این دوگانهها و مفاهیمی مانند علم حضوری و شهود عقلی، بیش از آنکه راهگشا باشند، نشاندهنده بیجاشدگی مفاهیم ایرانی در دستگاه الهیاتی یونانیمآباند.» مبلغی در برابر این خوانش، از مفهوم «خرد نیوشا» بهعنوان ویژگی متمایز عقل ایرانی یاد کرد و گفت:«عقل ایرانی، برخلاف لوگوس یونانی که گفتارمحور است، خردی شنونده، مسموع و مبتنی بر انضمامیت است. در این سنت، حقیقت از دل واقعیت زمینی برمیخیزد، نه آنکه حقیقتی آسمانی بر واقعیت تحمیل شود.»
او در پایان تأکید کرد:«در اندیشه ایرانی، نسبت انسان با امر متعالی از دل عمل اینجهانی شکل میگیرد. تقدم عمل به معنای نفی عقل نیست، بلکه به معنای تعریف متفاوتی از خرد است؛ خردی موقعیتمند، شنونده و برخاسته از اکنون و اینجاست.»
دینانی از معدود متفکران ذوابعاد تاریخ فلسفه اسلامی است
در ادامه این نشست، دکتر حسین کلباسیاشتری، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، با نگاهی تاریخی و تحلیلی به جایگاه دکتر دینانی در فلسفه معاصر ایران پرداخت و ویژگی ممتاز او را پیوند همزمان سنت حوزوی و آموزش دانشگاهی دانست. او در اینباره گفت:«ویژگی مهم دکتر دینانی، بهرهمند بودن توأمان از آموزشهای حوزوی و دانشگاهی است و همین امتیاز بزرگ باعث شده اندیشههای او عمق و گستره قابلتوجهی پیدا کند.»
کلباسی با اشاره به استادان دینانی افزود:«ایشان از محضر استادان برجستهای چون علامه طباطبایی بهره بردهاند و همین پیشینه، میراث فکری دینانی را نهتنها برای ما، بلکه برای جهان اسلام نیز خاص و متمایز کرده است.»
این استاد فلسفه، آثار دینانی را گواهی بر تنوع و چندبعدی بودن اندیشه او دانست:«مرور بیش از ۵۰ اثر منتشر شده از دکتر دینانی، وجوه ذوابعاد اندیشه او را آشکار میکند.» کلباسی به طور خاص به کتاب سه جلدی «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» اشاره کرد و گفت:«این اثر که اولینبار در دهه ۷۰ منتشر شد، به صورت نظاممند به جمعآوری مخالفتها و نقدهای طوایف مختلف، از فقها و عرفا تا اهل حدیث، میپردازد و پاسخهای فلاسفه را با رویکردی فلسفی مطرح میکند.»
او این کتاب را در بافت کلی تاریخنگاری فلسفه اسلامی اثری مرجع دانست و تصریح کرد:«ما در زمینه آثار مرجع تاریخ فلسفه اسلامی دچار ضعف جدی هستیم. در حالی که در جهان حدود ۴۰۰ عنوان کتاب تاریخ فلسفه به ۱۱ زبان وجود دارد، آثار مربوط به فلسفه در جهان اسلام مجموعاً حدود ۳۰ عنوان و سهم ایران تنها ۷ عنوان کتاب است. از این منظر، کار دکتر دینانی بسیار ارزشمند و تعیینکننده است.»
کلباسی در پایان، اثر دینانی را در نسبت با جریانهای مسلط تاریخنگاری فلسفه تحلیل کرد و گفت:«تاریخ فلسفه معمولاً تحت تأثیر سه جریان قرار دارد: عقیدهنگاری، شرقشناسی و نگرشی که از فلسفه تاریخ هگلی برآمده است. اثر دکتر دینانی به دلیل نوسان خلاقانه میان تاریخنگاری، عقیدهنگاری و دفاع فلسفی، اثری ماندگار و سرمشقساز در این حوزه محسوب میشود.»
پروژه دینانی؛ بازخوانی تفکر ذیل عقلانیت فلسفی است
دکتر یوسف نوظهور، از شاگردان دکتر دینانی، در این کنفرانس کوشید به یکی از بنیادیترین پرسشها درباره اندیشه استاد خود پاسخ دهد: «پروژه فکری دکتر دینانی در فلسفه معاصر ایران چیست؟» پرسشی که پاسخ به آن، بهگفته او، تنها از خلال فهم نسبت دینانی با مفهوم عقلانیت فلسفی ممکن است. نوظهور در تبیین این پروژه گفت: «دکتر دینانی در پی آن است که تمام حوزهها، از دین و فرهنگ گرفته تا علوم انسانی، تحت یک عقلانیت فلسفی بازخوانی و تحلیل شوند.» او بر این باور است که حتی در مواجهه دینانی با سنتهای اشراقی نیز این اصل نقض نمیشود: «حتی زمانی که استاد با مباحث اشراقی روبهرو میشود، اصالت عقل در اندیشه او حفظ میشود و عقل فلسفی همچنان معیار داوری باقی میماند.»
نوظهور برای توضیح این رویکرد، به کتاب «خواجه نصیرالدین طوسی؛ فیلسوف گفتوگو» اثر دکتر دینانی اشاره کرد و گفت: «در این کتاب، دکتر دینانی گفتوگو را شرط شکوفایی عقل و تداوم تفکر فلسفی میداند و خواجه نصیرالدین طوسی را بهعنوان فیلسوفی گفتوگومحور در قرن هفتم هجری بازخوانی میکند.»
او با تشریح شیوه مواجهه خواجه نصیر با مخالفان، چنانکه دینانی آن را در این کتاب روایت کرده است، گفت: «در روایت دینانی، خواجه نصیر با طمأنینه وارد گفتوگو با مخالفان میشود؛ ابتدا دیدگاه رقیب را بهدقت شرح میدهد، سپس نقد بنیادین خود را مطرح میکند و در نهایت، اندیشه مقابل را بازسازی میکند تا با عقلانیت فلسفی سازگار شود.» به باور نوظهور، این الگوی سهمرحلهای، نقش تعیینکنندهای در تداوم سنت فلسفی داشته است: «همین شیوه، تفکر فلسفی را از تکفیر، حذف و جمود فکری نجات داده و امکان استمرار و حیات آن را فراهم کرده است.»
با این حال، نوظهور در ادامه سخنان خود، از موضعی انتقادی به ارزیابی این اثر پرداخت و میان ارزش الهامبخش آن و جایگاهش بهعنوان پژوهش دانشگاهی تمایز گذاشت. او تصریح کرد: «نثر این کتاب جذاب، خطابی و الهامبخش است، اما اگر آن را بهعنوان یک تکنگاری دانشگاهی درباره خواجه نصیر تلقی کنیم، با کاستیهای جدی مواجه است.» او در تشریح این کاستیها افزود: «فقدان روششناسی پژوهشی مشخص، پرداخت گذرا به زندگی تاریخی و سیاسی خواجه نصیر، بویژه نسبت او با مغولان، معرفی نکردن نظاممند آثار و سیر تحول فکری او، فقدان تحلیل دقیق از نوآوریها و منابع فکری و بیتوجهی به ادبیات انتقادی موجود، از جمله مواردی است که این کتاب را از یک پژوهش دانشگاهی روشمند دور میکند.»
نوظهور در جمعبندی سخنان خود تأکید کرد: «ایده گفتوگو که از دغدغههای جدی اندیشه معاصر ایران است، بر کلیت کتاب سایه افکنده و در مواردی به متن تحمیل شده است. از این رو، این اثر برای مخاطب عام و برای آشنایی با اهمیت گفتوگو در تداوم تفکر فلسفی، اثری مفید و تأملبرانگیز است، اما بهعنوان اثر پژوهشی دانشگاهی با کمبودهایی مواجه است.»
اندیشه دینانی نمونهای از فلسفهای زنده، گفتوگومحور و زمانآگاه است
مالک شجاعی جوشقانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با نگاهی کلنگر، کارنامه فکری و فلسفی دکتر دینانی را در قالب شش سطح متمایز تحلیل کرد. او اول به نقش آموزشی دینانی اشاره کرد و گفت: «نخستین سطح، جایگاه دکتر دینانی بهعنوان استاد فلسفه در دانشگاه است. کارنامه آموزشی ایشان، کارنامهای قابل توجه و اثرگذار است.» شجاعی در سطح دوم، به حوزه تألیف پرداخت و افزود: «از نظر تألیف آثار فلسفی، دکتر دینانی تقریباً بیرقیب است. کمتر فیلسوفی را میتوان یافت که درباره ابنرشد، ابنسینا و دیگر فلاسفه اسلامی، با چنین تنوع و گستردگی، آثار آموزشی و تحلیلی ارائه کرده باشد.»
با این حال، او به یکی از چالشهای نظام آموزشی فلسفه نیز اشاره کرد و گفت: «با وجود این، کمتر میتوان بازتولید افق فکری، تنوع و گشودگی ذهنی استاد دینانی را در شاگردان او پیگیری کرد و این مسأله شاید به ضعف نظام استاد ـ شاگردی بازگردد.»
بهگفته شجاعی جوشقانی، سطح سوم کارنامه دینانی، آثار پژوهشی اوست: «کارنامه پژوهشی استاد نشان میدهد که ایشان بهصورت همزمان در ساحتهای وجودی و انفسی، نهادی، معرفتی و گفتمانی مسیر فکری خود را طی کردهاند؛ آن هم در سه سطح ملی، جهان اسلام و جهانی.»
او به تحول مفهومی در آثار دینانی اشاره کرد و گفت: «نگاهی به کتابهای استاد نشان میدهد که ایشان بهتدریج از تعبیر «فلسفه اسلامی» فاصله میگیرند و خود نیز توضیح دادهاند که چرا این واژه را کنار گذاشته و تعبیر ایشان «قواعد» را برگزیدهاند.» به باور شجاعی، نگاه دینانی به فلسفه اسلامی، نگاهی شریعتگونه و در عین حال گشوده است: «آثار او نشاندهنده گشودگی فکری متفکری است که آماده شنیدن سخن دیگری است.»
او به مواجهه دینانی با فلسفه تحلیلی در دهه ۸۰ اشاره کرد و افزود: «کتاب «فلسفه و ساحت سخن» حاصل این مواجهه است. برخلاف چرخش زبانی در غرب پس از دکارت، دکتر دینانی نشان میدهد که در متن فرهنگ اسلامی و با اتکا به سنت تفسیری، کلامی و فلسفی جهان اسلام، نیازی به پیمودن همان مسیر غربی نیست. از همین رو، استاد به جای سخن گفتن از «چرخش زبانی»، از مفهوم «تعبیر زبانی» استفاده میکند.»
او در پایان، سیر فکری دینانی را چنین جمعبندی کرد: «پس از این گفتوگوها، دکتر دینانی بار دیگر به تصویر مطلوب خود بازمیگردد؛ تصویری که با ابنسینا آغاز شده بود و در دهه ۹۰، با سخن ابنسینا و بیان بهمنیار، به آرامش میرسد. این مرحله پایانی، اتمام ماجراهای بیرونی و آغاز ماجراهای درونی در سیر فکری استاد دینانی است.»
بــــرش
کنفرانسی برای اندیشیدن؛ نه تجلیل!
این کنفرانس، فراتر از مرور یک کارنامه علمی، تلاشی بود برای بازاندیشی در امکانهای فلسفه در ایران امروز؛ امکانی که به گفته سخنرانان، تنها از مسیر گفتوگوی انتقادی، تولید مفاهیم بومی و پیوند سنت و معاصرت میتواند به آیندهای زنده و اثرگذار دست یابد. اما نکته قابل تأمل این کنفرانس آن بود که بیش از آنکه به دنبال بزرگداشت یک نام یا مرور صرف یک کارنامه علمی باشد، تلاشی آگاهانه برای «بازاندیشی در امکانهای تفکر فلسفی در ایران امروز» بود. گردهمایی متفکران در این نشست نشان داد که اندیشه دینانی، نه بهمثابه مجموعهای بسته از آرا، بلکه بهعنوان یک «پروژه زنده فکری» همچنان ظرفیت گفتوگو، نقد و تفسیر دارد. سخنرانان کنفرانس، هر یک از زاویهای متفاوت، بر این نکته تأکید کردند که اهمیت دینانی تنها در کثرت آثار یا جایگاه آموزشی او خلاصه نمیشود، بلکه در «اصرار او بر عقلانیت فلسفی، گفتوگو بهمثابه شیوه تفکر و پیوند سنت با مسائل معاصر» نهفته است. در عین حال، این نشست کوشید با حفظ رویکردی انتقادی، مفروضات بنیادین اندیشه او را نیز به بحث بگذارد؛ از نسبت عقل یونانی و خرد ایرانی گرفته تا جایگاه عمل، گفتوگو و تاریخ در دستگاه فکری دینانی.
از منظر برگزارکنندگان، این کنفرانس نمونهای از آن چیزی بود که میتوان آن را «کنفرانس متفکرمحور» نامید؛ الگویی که در آن، مواجهه انتقادی با آثار یک متفکر، جایگزین «ستایشهای بیپرسش» شده و گفتوگو به کنشی جمعی در میان جامعه علمی بدل میشود. تأکید بر ترجمه معکوس، نظریهپردازی بومی و ورود فعال به گفتوگوی جهانی، نشان داد که هدف نهایی این نشست، نه فقط فهم بهتر دینانی، بلکه «بازسازی صحنه تفکر فلسفی ایران در نسبت با جهان معاصر» است.
در مجموع، این کنفرانس کوشید نشان دهد پاسداشت یک متفکر، نه در تثبیت او بهعنوان مرجع نهایی، بلکه در گشودن اندیشهاش به پرسش، نقد و تداوم تاریخی معنا مییابد؛ مسیری که اگر جدی گرفته شود، میتواند فلسفه را بار دیگر به یکی از کانونهای زنده گفتوگوی فکری در جامعه ایرانی بدل کند.

