« ایران» از دره گردشگری دِلفارد در ۲۵ کیلومتری جیرفت کویری گزارش می دهد

یک بام و دوهوا

زهرا کشوری - دبیر گروه زیست بوم/ از نخل تا یخ که می‌گویند، همین‌جا است؛ دره دلفارد. فاصله‌اش از جیرفت داغ، ۲۵ دقیقه است؛ ابتدای جایی که کویر را در کرمان زیر سؤال می‌برد. نقش گرفته از آخرین یال‌های زاگرس جنوبی، جایی که درختان سردسیر و گرمسیر شانه‌به‌شانه هم رشد کرده‌اند: نخل، مرکبات و گردو. جاده چالوس استان‌های جنوب شرقی کشور؛ کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و یزد در مرکز؛ همان‌طور که استان‌های شمالی مقصد تهرانی‌ها، اصفهانی‌ها و بسیاری از شهروندان ایرانی است.

شاید بتوان گفت، دلفارد در حوزه صنعت گردشگری، کشف «هوشنگ شفیعی» است. فعال گردشگری که حدود ۲۰ سال پیش از آمریکا به دلفارد برگشت، به خانه‌ای که از مادرش به یادگار مانده بود. کاری که او کرد، کم از کشفیات تپه ۵۰۰۰ ساله کنار صندل در جیرفت ندارد. آمد تا میزبان گردشگران باشد. آن سال‌ها تازه چشم رسانه‌ها به فضای متفاوتی از اقلیم کرمان افتاده بود؛ چشم‌ها گشاده و دهان‌ها باز مانده بود. مگر می‌شود در اقلیم کویری کرمان، کوهستان داشت؟ توی فضای مجازی باید خیلی جست‌و‌جو می‌کردی تا به عکسی از دلفارد برسی و بعد همه را صدا بزنی و بگویی: «ببینید!» بعد مخاطب زل بزند توی رنگ نقره‌ای آبشار دلفارد. همه می‌دیدند اما باور نمی‌کردند که آخرین یال‌های زاگرس با جنوب کرمان چه کرده است!
 
پس از 20 سال
حال و پس از ۲۰ سال اما او به «ایران» می‌گوید: «اینجا تا دلت بخواهد کافه و رستوران وجود دارد.» تا پیش از آنکه او به گفت‌و‌گو با «ما» بنشیند، شک نداری که شفیعی در دلفارد نیست. حدس می‌زنی موانع، خستگی‌ها و بالا و پایین کردن پله‌های بوروکراسی، بالاخره دوباره او را به خانه‌اش در آمریکا برگردانده است.
اما او آنجا بود؛ در دلفارد، در رستورانی سنتی و پشت یک میز. بالای سرش عکس «مریم میرزاخانی» ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد نصب است. در واکنش به تعجبی که در میان چشم تازه‌رسیده‌ها می‌بیند، با تعجب می‌گوید: «کجا بروم؟» کجا بروم او، جوری است که یعنی به چه حقی این سؤال را می‌پرسی؟ شفیعی نیامده است که برود؛ با آنکه گله‌مندی‌هایش از ۲۰ سال پیش هم بیشتر است، می‌گوید: «ما اهل اینجا هستیم. تحمل تحقیر و توهین‌های امثال ترامپ (رئیس‌جمهوری آمریکا) کار من نیست.»
حرف‌هایش را هم با گله شروع می‌کند: «دلفارد منطقه نمونه گردشگری است. مناطق نمونه گردشگری باید به هم وصل باشند اما مسئولان اصلاً نمی‌دانند منطقه نمونه گردشگری یعنی چی؟ پروسه تسهیلات خیلی طول می‌کشد. مجبور شدم ملکی را که قیمت بالایی داشت به یک‌دهم قیمت بفروشم تا بتوانم اینجا را احیا کنم.»
 
کمبود نیرو
او کمبود نیروی کار را یکی از مشکلات «دلفارد» می‌داند و می‌گوید: «در حال حاضر حتی کمیته امداد هم برای اشتغال، نیروی کار به مجموعه‌های گردشگری معرفی می‌کند. اما اولین سؤالشان درباره میزان حقوق است. شما چنین کسانی را استخدام می‌کنید؟»
او می‌گوید: «حقوق تمام کسانی که اینجا کار می‌کنند، برابر حداقل حقوق اداره کار است. همه هم جیرفتی هستند؛ فقط آشپز از تبریز آورده‌ام.» 
قیمت خدماتش نسبت به سایر مراکز اقامتی و پذیرایی در دلفارد بیشتر است. می‌گوید که الان دیگر آن عذاب وجدان را ندارد که خدماتش به تمام طبقات نرسد، چون تا دلت بخواهد کافه و رستوران وجود دارد.
 
ایجاد اشتغال
او می‌گوید: «همین الان، با اینکه پروژه هنوز کامل نشده، ۱۴ یا ۱۵ نفر مشغول به کار هستند. تا پایان این فاز، یعنی احیای کامل مجموعه، این تعداد بیشتر هم می‌شود.»
او قصد دارد در طرف دیگر دره دلفارد، بومگردی‌ها را گسترش دهد و آن‌طور که کمال‌الدین ضیاءکمالی، مدیر اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی جیرفت می‌گوید، دهکده سلامت در دلفارد راه بیندازد.
کاری که ۲۰ سال پیش شفیعی شروع کرد، باعث شد تا امروز ارزش زمین بسیار افزایش یابد.او  می‌گوید: «حتی از مرکز شهر جیرفت هم گران‌تر است. اشتغال غیرمستقیم برای تقریباً ۵۰۰ نفر ایجاد شده، مهاجرت معکوس شکل گرفته و این روند همچنان ادامه دارد. فعالیت‌هایی مثل اسب‌سواری راه افتاده و بعضی محصولات خاص منطقه معروف شده‌اند؛ محصولاتی که قبلاً کسی نمی‌شناخت، مثل انار و پرتقال دلفارد.»
شفیعی می‌گوید: «انار ساوه که به دلفارد می‌رسد، ۱۰۰ هزار تومان فروخته می‌شود، اما انار دلفارد ۲۵۰ هزار تومان قیمت دارد. این موضوع برای مردم اهمیت زیادی دارد. مهاجرت معکوس به دلیل کسب درآمد شکل گرفته، اما خشکسالی همچنان آسیب خود را می‌زند.»
البته شفیعی بی‌آبی دلفارد را واقعی نمی‌داند و می‌گوید: «واقعیت این است که اگر این دره درست مدیریت شود، هنوز به آن معنای واقعی دچار خشکسالی نشده‌ایم. مشکل اصلی ما مدیریت آب است، نه نبود آب.»
او درباره مدیریت آب می‌گوید: «خانه‌سازی‌ها باید متمرکز باشد و هر کسی آزاد نباشد که چاه دستشویی یا سپتیک جدا بسازد. این کار منابع آب را تهدید می‌کند. خوشبختانه ما در ارتفاع هستیم و آب منطقه هنوز پاک است. آب باید به‌درستی تقسیم و آبیاری مدرن انجام شود تا این دره سرپا و زیبا بماند.»
این فعال گردشگری می‌گوید: «من الان ۲ تا سپتیک دارم، ۲۰۰ متر مکعب حجم آن است و باید با هزینه خودم آنها را تخلیه کنم.» 
او می‌گوید قصد دارد کوه روبه‌رو(دلفارد دره است) را با استفاده از آب تصفیه شده فاضلاب آباد کند: «حداقل در یک مقیاس کوچک یک الگو برای تمام دلفارد می‌شویم.»
 
جان‌پناه
شفیعی دلفارد را جان‌پناه می‌داند و می‌گوید: «ما نزدیک مناطق بسیار گرمی چون جیرفت، بم، بلوچستان و کرمان هستیم. کوه‌های اطراف دلفارد را نمی‌توان در این مناطق پیدا کرد. در جیرفت باد «هوشا» داریم، هوا از ۹ صبح تا ساعت سه و چهار بعد از ظهر قابل تحمل است، اما اگر در زمان وزش باد هوشا کسی بیرون برود، انگار توی گوش او چک می‌خورد، روی زمین دراز می‌افتد و غش می‌کند.»
او دلفارد، دهبکری، اسفندقه و جبال بارز را پناهگاه مردم در شرایط سخت، گرمازدگی یا کمبود غذا معرفی می‌کند و می‌گوید: «نزدیک‌ترین آنها دلفارد است؛ ۲۵ دقیقه با جیرفت فاصله دارد. اختلاف دمای دلفارد با مرکز شهر جیرفت حدود ۱۴ درجه است. برای همین دلفارد جان‌پناه است.»
 
نظارت قانون
او دلفارد را یک دره امن معرفی می‌کند، اما اعتقاد دارد قانون باید نظارت بیشتری داشته باشد و می‌گوید: «ما در دلفارد یک پاسگاه داریم. او حدود ۴۰ سال است که قرار است جنوب کرمان به استان تبدیل شود و ۶۰ سال است که فقط یک پاسگاه دارد. مگر چند نیرو در این پاسگاه حضور دارد که شرایط را کنترل کند؟ نیاز است تعداد نیروها و تجهیزات افزایش پیدا کند، باند دوم جاده درست شود و دوربین‌های کنترل جاده و امکانات ترافیکی توسعه یابند، مخصوصاً که ماشین‌های گردشگران روزبه‌روز بیشتر می‌شوند.»
شفیعی ادامه می‌دهد: «وقتی کارم را شروع کردم، حدود چهار ماشین در دقیقه رفت‌وآمد می‌کرد، اما اکنون در تعطیلات طولانی مثل نوروز این عدد به ۶۰ تا ۷۰ ماشین رسیده و گاهی مجبور به یک‌طرفه کردن جاده‌ها می‌شوند. تصادفات افزایش یافته و نیروی انتظامی نیاز به کنترل بهتر دارد. با مستقل شدن جنوب کرمان، پاسگاه‌ها و گشت‌ها افزایش یافته و امنیت گردشگران بهتر تأمین می‌شود.»
 
فقدان پرواز منظم
شفیعی ضعف حمل‌ونقل را یک مشکل قدیمی می‌داند و می‌گوید: «سؤال این است که چرا هنوز جیرفت پروازهای منظم روزانه ندارد؟ ما هیچ توقع غیرمنطقی نداریم. فقط می‌گوییم حداقل زیرساخت‌ها را فعال کنند تا ما به چهار تا از شهرهای ایران و دو تا از کشورهای حاشیه خلیج فارس رفت‌وآمد داشته باشیم. ببینید من چقدر سرمایه‌گذار به اینجا می‌آورم. سال گذشته سرمایه‌گذاری ایرانی که مقیم نبود، به اینجا آمد. قصد داشت حدود ۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه وارد منطقه کند. تنها مشکلش این بود که کسی نبود پاسخ او را بدهد. 
فرمانداری و دستگاه‌های مربوطه باید فردی مشخص برای جذب سرمایه‌گذار داشته باشند؛ حتی اگر شده با یک فنجان چای، با احترام، با یک وعده قابل پیگیری. اینها شوخی نیست؛ سرمایه‌گذار فرار می‌کند.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و هجده
 - شماره هشت هزار و نهصد و هجده - ۰۲ دی ۱۴۰۴