نقد مستند «زیر درخت لور» اکران شده در نوزدهمین جشنواره سینما‌حقیقت

تراژدی انسانی در جزیره کیش

مصطفی آتش‌مرد
کارگردان و مستندساز

پوستر فیلم «زیر درخت لور»، طراحی شده توسط علی باقری، دریچه‌ای به جهان درون این مستند می‌گشاید. در این ترکیب‌بندی تأمل‌برانگیز، پیکره‌ یک خانواده درمانده تصویر شده است؛ میان اسباب منزل، کنار دریا. قرارگیری آنان در حالتی نشسته، خسته و فاصله‌دار از یکدیگر، بیش از هر چیز گویای بی‌هویتی، انزوا و شکاف عاطفی است. پالت رنگی آبی و سفید پوستر، حال‌وهوایی از یأس و انتظاری سنگین را القا می‌کند و بیننده را پیشاپیش برای مواجهه با روایتی از فروپاشی یک خانواده آماده می‌سازد. این تصویر، خلاصه‌ای بصری و قدرتمند از تمامی درونمایه‌های اصلی فیلم است.
معین کریم‌الدینی در این اثر، عمداً و با جسارت، مرزهای مستند مشاهده‌گر را درمی‌نوردد و به قلمرو سینمای داستانی هم قدم می‌گذارد. این گرایش، از اولین سکانس با حرکات دوربین حساب‌شده و ترکیب‌بندی‌های نمایشی آشکار می‌شود. دوربین در این فیلم یک ناظر منفعل نیست، بلکه بازیگری است که با انتخاب لنز تله و نزدیک شدن مداوم به چهره شخصیت‌ها، بر بار دراماتیک و فشار روانی صحنه‌ها می‌افزاید. این رویکرد که گاهی حس طبیعی بودن برخی صحنه‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، در خدمت هدف بزرگ‌تری قرار دارد: کندوکاو در عمق تراژدی انسانی و تبدیل واقعیت به یک بیانیه هنری صریح. 
 فیلمبرداری روزبه رایگا و مهدی آزادی با حفظ ثبات در این شیوه و موسیقی احسان آنالویی، به تقویت فضایی کمک می‌کنند که یادآور یک درام اجتماعی تلخ است. داستان مهاجرت خانواده به جزیره کیش و مواجهه آنان با کفه سخت واقعیت، بستری می‌شود برای نمایش لایه‌های پیچیده فقر. فیلم نشان می‌دهد فقر تنها محرومیت مالی نیست، بلکه شکلی فراگیر است که روان، روابط و کرامت انسانی را نیز می‌فرساید. رابطه آشفته پدر با همسر و دخترش که رد پایی از خشونت در کودکی بر آن نقش بسته، نمونه‌ای از این فرسایش است. صحنه‌های جلسات مشاوره، هرچند ممکن است از نظر منطق روایی پرسش‌برانگیز باشند، جرأتی است برای نمایش زخم‌های پنهان و تأکید بر این نکته که فقر، آسیبی چندساحتی وارد می‌آورد. اما اوج نمادپردازی فیلم در مواجهه شخصیت اصلی با فضای انتخاباتی جزیره رخ می‌نماید. حمل بنر سنگین یک کاندیدا بر دوش او، استعاره‌ای گویا و بی‌رحم از بار سنگین وعده‌ها و سیاست‌های گذرا بر دوش قشرهای آسیب‌پذیر است. اشتغال موقتی او در ستادهای رقیب، تصویری از بی‌ثباتی معیشت و ابزار شدن فرودستان در بازی‌های جناحی را ترسیم می‌کند. در اینجا، کیش به نمادی متضاد بدل می‌شود؛ نماد توسعه‌ای که ساکنان حاشیه‌اش را در حسرت ابتدایی‌ترین نیازها رها کرده است.
این فیلم به وضوح با فضای اولین اثر مهم کریم‌الدینی، «آتلان»، فاصله دارد. اگر «آتلان» در ترکمن‌صحرا، با نگاهی شاعرانه و عاطفی به رابطه انسان، طبیعت و سنت می‌پرداخت، «زیر درخت لور» بی‌پروا و مستقیم به قلب معضلات شهری و ساختاری یک جامعه می‌زند. این تحول، نشان از ‌گذار کارگردان از یک نگاه غنایی به سمت رویکردی انتقادی و اجتماعی دارد. او در این فیلم نه به دنبال ثبت صرف یک رخداد که در پی کشف زنجیره علت ‌و‌ معلولی رنج است و برای این هدف از هر ابزار سینمایی، اعم از مستند یا داستانی بهره می‌جوید. این جسارت قالب‌شکنانه نقطه قوت اصلی اثر است، اما درعین‌ حال مخاطره نیز به همراه دارد. کنترل شدید صحنه‌ها و جهت‌دهی آشکار روایت، می‌تواند برای برخی ذائقه‌های مستندپسند، حس تصنع یا بازسازی گسترده را ایجاد کند. همچنین صراحت نمادهای سیاسی، اگر چه اثر را بی‌پرده و روشن می‌سازد، ممکن است از ظرافت برخی تفسیرهای هنری بکاهد.
در مجموع «زیر درخت لور» بیانیه‌ای هنری درباره شکلی از رنج جمعی است. این فیلم با عمق بخشیدن روان‌شناختی به شخصیت‌ها و استفاده هوشمندانه از نمادها، تماشاگر را با پرسش‌های بنیادین درباره عدالت، توسعه و هزینه‌های انسانی آن درگیر می‌کند. بنابراین «زیر درخت لور» را باید گامی مهم در مسیر مستند اجتماعی ایران دانست.
همکاری معین کریم‌الدینی و مهدی قربان‌پور در تولید مستند «زیر درخت لور»، حرکتی در مسیر استقلال مالی و خلاقیت در سینمای مستند ایران محسوب می‌شود. این مدل تولید که همواره با چالش تأمین بودجه روبه‌رو بوده، تحسین‌برانگیز است. این اقدام عملی، عینیت بخشیدن به دیدگاه مهدی قربان‌پور، تهیه‌کننده فیلم است که پیش‌تر بر لزوم گسترش دایره سرمایه‌گذاران داخلی و بین‌المللی به جای اتکای صرف به مدیریت و سرمایه دولتی تأکید کرده بود. چنین همکاری‌هایی آزادی عمل هنری بیشتری برای مؤلف فراهم می‌سازد و در نهایت نشان‌دهنده بلوغ و رشد سینمای غیروابسته است.