درباره اثر «نیلوفــــر سرامیکــــی» در نمایشگاه هنرمندان پیشکسوت
روایت زایش، استقامت و معنا
حسین نوروزی
پژوهشگر هنر
هفته گذشته نمایشگاهی از آثار هنرمندان پیشکسوت در فرهنگسرای نیاوران برپا شد. کسانی که از این نمایشگاه بازدید کردند در کنار یک اثر حجمی بیشتر مکث کردند آن هم بهخاطر ترکشهایی از جنگ 12 روزه که به این اثر آسیب رسانده بود.
آنچه در این اثر حجمی متعلق به عشرت سیروس عیان بود این نکته بود که این اثر نه محصول شرایط آرام و معمول یک کارگاه هنری، بلکه حاصل عبور از دورهای پرفشار و سرنوشتساز در تاریخ امروز ایران است؛ دورهای که تهدید، ترس و تخریب بر فضای شهر سایه انداخت، اما نتیجه آن در کار سیروس به شکلی شگفتانگیز به زیبایی، روشنایی و امید بدل شده است.
در ترکیببندی این اثر، گل نیلوفر چهار پر، هشت پر و ششپر قرار دارد؛ گلی شش پر که هنرمند آن را برگرفته از اشارهای قرآنی به شش روز پیدایش جهان میداند. این برداشت، حضور گل در اثر را از سطح یک نقش تزئینی به جایگاه نشانهای فلسفی و معنوی ارتقا میدهد. اما این تنها یک وجه از اهمیت نیلوفر است. در فرهنگ کهن ایران، نیلوفر گلی است که همیشه به عنوان نماد زندگی، زایش، برخاستن و ادامه دادن شناخته شده؛ گلی که از دل آب سر برمیآورد و یادآور تداوم حیات است. این معنا، ستون اصلی اثر سیروس را شکل میدهد. در دل این نماد دیرپا، نقشه سرامیکی ایران جای گرفته است؛ نقشهای با سطحی لاجوردین، براق و نورگیر که قطعات سرامیکی آن همچون تکههایی از حافظه این سرزمین کنار هم مینشینند. هر قطعه سرامیک، روشن یا نیمهتار، شکسته یا سالم، بخشی از تجربه زیستی ایران را بازتاب میدهد. خاصیت انعکاس نور و سطح براق این سرامیکها باعث میشود نقشه نه یک سطح خاموش، بلکه بستری زنده و در حال واکنش به نور و حرکت باشد.
در پیرامون مرکز نقشه، حجمهای مدور از جنس سرامیک یا مواد همخانواده با آن، با رنگهایی متنوع و هماهنگ، در حرکت دایرهوار دیده میشوند. این مدارهای رنگین، مانند عنصرهایی زنده در گردش دائمی، حالتی حیاتبخش به اثر میدهند و به مرکز روشن آن پیوند میخورند. چینش این احجام، یادآور نظامی هماهنگ و پویاست؛ گویی جهانی کوچک در برابر چشم مخاطب قرار گرفته که عناصر مختلفش در عین تفاوت، به یک ساختار یکپارچه متصل هستند.
اما ویژگی برجسته و بیمانند این اثر، چیزی فراتر از ظرافتهای فنی و زیباییشناختی آن است. این کار پس از روزهایی شکل گرفت که ترکشهای موشکهای سرشار از کینه رژیم صهیونیستی در حمله دوازده روزه به تهران به کارگاه هنری خانم سیروس رسیدند. همان ترکشهای چدنی و سخت که برای ویرانی ساخته شدهاند، در کنار حجمهای لطیف و نورپذیر سرامیکی او قرار گرفتند و ناخواسته تبدیل به بخشی از تجربه درونی و معنایی اثر شدند. این نزدیکی، تضادی عمیق را شکل میدهد: فلز جنگ در کنار سرامیک زندگی.
جایپای آن ترکشها را میتوان در برخی شکستگیها، در خطوط تیز و در ضرباهنگ کلی ساختار اثر احساس کرد. خانم سیروس در مواجهه با تهدیدی که به فضای زندگی و کارش رسیده بود، بهجای خاموشی یا انفعال، راهی برای بازآفرینی و معنا بخشیدن برگزید. انتخاب او برای آفرینش چنین اثری، پاسخی است هنرمندانه به خشونت؛ پاسخی که بر محور روشنایی استوار است.
این نگاه، ریشهای ژرف در تاریخ هنر ایران دارد. از بیش از 2500 سال پیش، نقش نیلوفر یا لوتوس بر دیوارههای تختجمشید بهعنوان نشانهای از جاودانگی و زایش دوباره نقش بسته است. ایرانیان از دیرباز باور داشتهاند که نیلوفر حتی اگر در تیرهترین آبها نیز فرو رود، باز سر برمیآورد و با روشنایی پیوند میخورد. این باور عمیق، در اثر سیروس حضوری زنده و آشکار دارد.
در این اثر، ایران در مرکز نقشه سرامیکی، همچون سرزمینی نورگیر و زنده ترسیم شده است؛ کشوری که حتی اگر سایه تهدید بر آن افتد، هستهای روشن در دل خود دارد. سرامیکهایی که هنرمند برای این کار برگزیده، استعارهای دقیق از روح ایران است: شفاف، آسیبپذیر، اما روشنکننده و پایدار. در برابر خشونت، سرامیک ممکن است ترک بردارد، اما نور را عبور میدهد و زخم را تبدیل به تصویری تازه میکند.
اثر حجمی عشرت سیروس در نیاوران، بازتاب تجربه زیستی ایرانیان در روزگار امروز است؛ تجربهای که میان فشار و امید، میان تهدید و زایش، در رفتوآمد است. این اثر با تمام لایههای معناییاش، بیانیهای است درباره توانایی برخاستن، ادامه دادن و معنا بخشیدن حتی در دشوارترین شرایط. بیانیهای که ریشهاش همان گل نیلوفر است: نماد حیات و ادامه یافتن.


