تلنگری به خاطره وفاق

نگاهی به نمایش «باکارا» به قلم و کارگردانی علی اصغری

محمد وفایی
منتقد تئاتر


نمایش «باکارا» که از سه‌شنبه یازدهم آذرماه ١۴٠۴ در عمارت نوفل لوشاتو به صحنه رفته، از جمله آثاریست که از همان شروع اجراها توجه تئاتر دوستان را به خود جلب کرد و با اقبال مخاطبان، روزهای آغازین خود را پشت سر گذاشته است.
این نمایش اثر دیگریست از «علی اصغری» نویسنده نام آشنا و پویا در سینما، تئاتر و تلویزیون که در دهه اخیر فیلم‌ها و سریال‌های قابل توجهی از نوشته‌های او ساخته و پخش شده است و خصوصاً فعالیت مستمر و چشمگیری را از خود در عرصه تئاتر ارائه داده است. این هنرمند که سومین دهه از حضور خود در پهنه هنرهای نمایشی کشور را با تجربیات متفاوت در نویسندگی و کارگردانی می‌گذراند، با اتکا بر موقعیت محوری، اثر خود را در ساختار کمدی‌ با پوسته طنز و درونمایه تلخ با مایه‌های نقد و موضوعات اجتماعی بر شالوده درام بنا می‌کند و همیشه موسیقی زنده از مصالح اصلی و لاینفک آثار او به‌شمار می‌رود. 
«علی اصغری» از آن دست هنرمندان خوش قریحه و طناز است که تلخ‌ترین یا صعب‌ترین موقعیت‌ها را با ملاحتی دوست‌داشتنی به نمایش در می‌آورد و در خلق موقعیت‌های بکر داستانی-دراماتیک خلاقیت خاصی دارد. «علی اصغری» نمایش‌های موفق و مقبول زیادی را به صحنه برده که می‌توان ازجمله آنان به «خشت خام خانه»، «لکانطه»، «هوس و هشت دقیقه» و «کمدی گمنام» اشاره کرد که همگی با استقبال بسیار خوبی از نگاه تماشاگران مواجه و تا حد زیادی زبانزد فصل تئاتری خود شده‌اند. حالا می‌شود گفت که «علی اصغری» گروه تئاتری و کمپانی هنری ثابت خود را دارد و در این میان عموماً با رفقای هنری همیشگی‌اش کار می‌کند که البته نتیجه این انسجام گروهی، شیرین و قابل توجه است. نتیجه این همکاری را می‌شود در دو اثر تئاتری اخیر او یعنی «خشت خام خانه» و «کمدی گمنام» به‌خوبی مشاهده کرد و دریافت که او در سازماندهی و راهبری تولیدات نمایشی، با هوشمندی و پشتکار عمل می‌کند.
اثر جدید او اما، دوباره مخاطب آثارش را کمی غافلگیر کرده و کارت جدیدی برای مخاطب رو می‌کند. 
«باکارا» که بر اساس طرحی از امیرحسین هشترودی به قلم «علی اصغری» به رشته تحریر در آمده و اجرای آن بر صحنه جان گرفته، باز کمی رنگ و لعاب متفاوت از آثار قبلی او دارد؛ هر چند امضای وی پای کار است و رد دست او در کل اثر کاملاً به چشم می‌خورد اما باز هم شگردهای نوینی از خود در جریان نمایش رونمایی می‌کند که برای مخاطبش جذاب است. او بر اصل سرگرمی تکیه دارد اما حرف‌هایش را کامل و در جای خودش می‌زند و به خط قصه وفادار است. کارهای او همیشه قصه دارد، قهرمان دارد و موقعیت‌های جالب و شخصیت‌های جالب و دوست‌داشتنی به‌کار می‌برد. آدم‌های نمایش او «ما به ازای» بیرونی دارند و با پرداخت درست و به اندازه، برای هر مخاطبی به راحتی باورپذیر و همذات‌پندارانه هستند. در «باکارا» هم تمامی این جزئیات دیده شده و ظرافت در پرداخت به موقعیت، قصه و آدم‌های نمایش ملموس است. باکارای علی اصغری روایت آدم‌های طرد شده و بریده‌ایست که پس از انقلاب اسلامی و در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قصد مهاجرت دارند و به‌رغم عرق به خاک و میهن و مردم خود، چاره‌ای جز ترک زادگاه خود نمی‌بینند و ناگزیر از جلای وطن می‌شوند و همگی هم‌داستان در «کافه باکارا» دور هم جمع شده‌اند تا در فرصت مناسب از کشور خارج شوند اما یک اتفاق پیش‌بینی نشده سرنوشت همه آنها را تغییر داده و فرجامشان را به خاک وطن گره می‌زند. 
کارگردان در خلق نمایشی این مضمون با گریزی به گذشته و بهره جستنِ بجا از نوستالژی، به برخی تحولات اجتماعی، استحاله‌ اشخاص در دگرگونی موقعیت، تأثیرپذیری و فرجام لایه‌ها و بعضی تیپیکال‌های اجتماع در بستر وقایع تاریخی منطقه نگاه نقاد و تلخ طنزآلودی انداخته و فلسفه و افکار و اهداف خود را در این قالب متبلور می‌کند. به لحاظ فنی، درام از موقعیت‌های جالبی خط می‌گیرد و آدم‌های نمایش را بر مبنای تیپیکال‌های آشنا و بامزه‌ای خلق می‌کند و در مسیر قصه پرداخته و جلو می‌برد. خالق اثر در ساختن کارکترها از تیپ‌های نسبتاً کلیشه و شناخته‌شده وام گرفته و آنها را در کافه باکارا به زندگی می‌آورد و هر کدام در جای خود قصه خود را روایت می‌کنند. شخصیت‌پردازی‌ها کامل و به اندازه است. طراحی صحنه، گریم و خصوصاً لباس، ریتم بصری و رنگ‌آمیزی حساب‌شده و دقیقی دارند و برش زمانی را در سریع‌ترین حالت ممکن معرفی و نمایش از بدو شروع تمام پروتکل‌های خود را با مخاطب، قرارداد می‌کند. بازیگران همگی درست و درجای خود هستند و فرد به فرد، عالی ایفای نقش می‌کنند.
در این میان باید به بازی پخته و تحسین‌برانگیز دو بازیگر کهنه‌کار یعنی حسین میرزاییان و مصطفی ساسانی اشاره کرد که با بهره‌بردن از کوله‌بار تجربه و خلاقیت خود بر صحنه هنرنمایی می‌کنند و همینطور دیگر بازیگران؛ مرجان مؤمنی، امیرحسین قلیچ، سپیده جعفری و بهزاد عبدی که در قالب یک نمایش رئالیستی، با توانمندی تحسین برانگیزی ظاهر شده و اتمسفر نمایش را با باورپذیری یکدستی بازسازی می‌کنند. ایفای نقش منحصر بفرد بازیگران و کارگردانی هوشمند در اثر به نحوی است که مخاطب را با جهان نمایش همراه و او را در خاطرات و شنیده‌ها از گذشته شناور می‌کند. و از همه گذشته، جا دارد به اجرای کم‌نظیر بازیگر-خواننده این اثر «مهران اسمی» اشاره کرد که با همراهی نوازندگان چیره‌دست، با صدا و آوازش بر صحنه اجرایی حیرت‌انگیز و تن‌لرزاننده به نمایش می گذارد و مخاطبان را به تشویق وا می‌دارد؛ کار او تماشایی و شنیدنی‌ است. کارگردان با تلفیق امکانات نمایشی در دست با ایجاد افت و خیزهای ریتمیک در طول اثر و طراحی میزانسن‌های داینامیک و به‌کارگیری عناصر دراماتیک موجود و تنیدن آن با تم اثر، بارگذاری خاطرات ایام بعد از انقلاب اسلامی و حمله متجاوزانه به ایران، حال و هوای آن دوران را با همان میزان اضطراب از جنگ و سختی شرایط و بازگو کردن فداکاری مردم و ایثار و دفاع از وطن افکار مخاطب را به‌دست گرفته و حال و هوای آن دوران را به خوبی برای او زنده می‌کند.

 

برش

نمایش ایستادگی در روایت های تئاتری
«علی اصغری» با موضوع آوارگی و موضوع فرعی جنگ در «کافه باکارا» با ظرافت خاصی تمام این عناصر را دستمایه‌ای قرار داده و اصول مهم و حیاتی را که بویژه در دوران حاضر نباید از آنها چشم پوشید، گوشزد می‌کند که آن همانا اصل «اتحاد و همدلی» بین اقشار و افراد جامعه است. او در لایه‌های زیرین اثرش، خطر طرد و شکاف اجتماعی را گوشزد کرده و بر ضرورت ایستادگی، همدلی، وفاق در حفظ یکپارچگی و دفاع از منافع ملی به‌عنوان اصل مشترک تمام اقشار مردم تأکید می‌کند؛ او با چند تلنگر بجا که بر هر مخاطبی با هر سلیقه عمیقاً اثرگذار است تبعات گسست اجتماعی و اهمیت ایجاد یکپارچگی و همبستگی اقشار جامعه را بازگو و یادآور می‌شود؛ در جمع‌بندی پایانی، برآیند این نمایش یک محصول فرهنگی قابل توجه و اثر نمایشی قواره‌دار است و نیاز و لزوم تولیدات نمایشی این چنین، خصوصاً بعد از حمله متجاوزانه و جنگ ١٢ روزه علیه ایران کاملاً حس می‌شود و تداوم هر چه بهتر تولید چنین خوراک‌های فرهنگی در تناسب با روحیات جاری جامعه، گسترش امکانات و حمایت همه‌جانبه مسئولین و متولیان فرهنگی را می‌طلبد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و چهار
 - شماره هشت هزار و نهصد و چهار - ۱۶ آذر ۱۴۰۴