سلیم سوم؛ در میانه سنت و نوگرایی
سیاستهای سلطان سلیم سوم، تداوم و تشدید تلاشهای اصلاحات نظامی سلاطین قرن هجدهم بود. هدف او نه دگرگونسازی دولت سنتی عثمانی، بلکه حفظ و تقویت آن بود. از این منظر، او حاکمی محافظهکار به شمار میرفت که تصویرش از نظم مطلوب عثمانی بر پایه الگویی بنا شده بود که در دوران سلطنت سلیمان باشکوه تثبیت یافته بود. با این حال، برنامههای سلیم زمینهساز جنبش اصلاحی کاملتری توسط جانشینانش شد و سقوط او موانع پیشروی تغییرات بعدی را آشکار ساخت؛ از این رو، دوره سلطنتش پلی مهم میان نظم کهن و نظام نوین به شمار میرود. (1)
هنگامی که سلیم به تخت سلطنت عثمانی رسید، امپراطوری درگیر یکی دیگر از جنگهای شکستخورده با اتریش و روسیه بود. برای سلطان و مشاوران مورد اعتمادش، پیامدهای این کارزار روشن بود: بدون اصلاحات نظامی، دولت عثمانی دوام نخواهد آورد. پس از برقراری صلح در سال ۱۷۹۲، سلیم مجموعهای از اصلاحات را آغاز کرد که هدف آن بازسازماندهی نیروهای مسلح بر اساس الگوی اروپایی بود. او مشاوران اروپایی را به خدمت گرفت و تحت نظارت آنها، روشهای نوین آموزش و تاکتیکهای نظامی معرفی شد، تسلیحات تازه خریداری و بهکار گرفته شد، کارگاههای ریختهگری و زرادخانههای موجود نوسازی و ساخت تأسیسات جدید آغاز شد. سلیم در تلاشی برای آرامکردن ینیچریها و جلب رضایت آنان نسبت به پذیرش روشهای جدید، حقوقشان را افزایش داد و سربازخانههایشان را بازسازی کرد. با این حال، تنها موفق شد سوءظن آنان را برانگیزد و آنان در برابر اصلاحات او مقاومت ورزیدند. سلیم که از مهار ناآرامیهای داخلی ینیچریها و بهبود توان نظامی آنان ناکام مانده بود، گامهایی برای دور زدن آنان برداشت.
بلندپروازانهترین پروژه نظامی سلطان، ایجاد واحد پیادهنظام جدیدی بود که آموزشدیده و مجهز بهروزترین استانداردهای نظامی اروپا باشد. این واحد، به نام «نظام جدید» (یا «نظامی جدید»)، در سال ۱۷۹۷ تشکیل شد و شیوهای نو در سربازگیری بهکار گرفت که در نیروهای سنتی امپراطوری رایج نبود. این نیرو از جوانان دهقان تُرک آناتولی تشکیل میشد، نشانهای آشکار از پایان کارکرد نظام دوشرمه. نظام جدید، با افسران و مربیان اروپایی، به سلاحهای مدرن و یونیفرمهایی به سبک فرانسوی مجهز شد. تا سال ۱۸۰۶، این ارتش جدید حدود ۲۳۰۰۰ سرباز داشت، از جمله یک یگان توپخانه مدرن و واحدهای آن در درگیریهای کوچک عملکرد مؤثری از خود نشان دادند. با این حال، ناتوانی سلیم سوم در ادغام این نیرو با ارتش سنتی و تردیدش در بهکارگیری آن علیه مخالفان داخلی، نقش نظام جدید را در دفاع از دولتی که برای حفظ آن ایجاد شده بود، محدود ساخت.
گرایش به غرب
اگرچه سلیم مایل بود پذیرش فناوری و اندیشههای اروپایی را به حوزه نظامی محدود کند، تصمیم او به تأسیس سفارتخانههای دائمی عثمانی در پایتختهای اروپا، مسیرهای تازهای برای انتقال دانش و اطلاعات غرب به محافل فرهیخته عثمانی گشود. اولین مأمور در سال ۱۷۹۳ به لندن اعزام شد و تا پایان قرن، سفارتخانههایی نیز در پاریس، برلین و وین دایر شد. پذیرش این ضرورت که حضور دائمی در اروپا لازم است، نشانهای از گسست با رویه پیشین عثمانی بود. از آغاز فتوحات عثمانی، نمایندگان بازرگانی و دیپلماتیک اروپایی در قلمرو امپراطوری فعال بودند، اما عثمانیان که به برتری نظام خود ایمان داشتند، ضرورتی برای ایجاد تبادل متقابل نمیدیدند. اگر حکام اروپایی خواهان امضای قراردادهای بازرگانی یا معاهدات صلح بودند، باید نمایندگان خود را به استانبول میفرستادند تا نظر مساعد سلطان را جلب کنند. زمانی که حاکمی عثمانی میخواست از اوضاع اروپا آگاهی یابد، به گزارشهای نمایندگان اروپایی اتکا میکرد. در قرون سیادت عثمانی، کاستیهای این گفتوگوی یکسویه شاید چندان محسوس نبود؛ اما در دوران سلیم، این نقیصهها اهمیتی حیاتی یافته بودند.
نگرشی مشابه نسبت به زبانهای اروپایی نیز حاکم بود؛ یک مقام مسلمان عثمانی تحصیلکرده در دوران سلیم سوم ممکن بود به زبانهای عثمانی، عربی و فارسی مسلط باشد، اما معمولاً فرصت فراگیری حتی یک زبان اروپایی را نمییافت. دولت عثمانی برای ارتباط با اروپا، از طریق مترجمان رسمی دربار (دراگومانها) که از میان جوامع مسیحی (ملتها) برگزیده میشدند، اقدام میکرد. تا قرن هجدهم، بیشتر مناصب عالی دراگومانها در دستگاه حکومتی امپراطوری در اختیار اعضای جامعه یونانی استانبول قرار داشت.
در دوران سلطنت سلیم، تأثیر سفارتخانههای جدید در آگاه ساختن دربار از اوضاع اروپا اندک بود. سفرای عثمانی با زبان کشورهای محل مأموریت خود آشنا نبودند و به حسننیت دراگومانهای یونانیای که همراه خود میبردند، اتکا داشتند. با این حال، این مأموریتها گروه کوچکی از مقامات جوان عثمانی را با تجربهای مستقیم از اروپا و آشنایی اولیه با زبان فرانسه - زبان دیپلماسی اروپایی - مجهز ساختند.

