قائم پناه، معاون اجرایی رئیس‌جمهور در گفت و گو با «ایران» درباره دیروز و فردای دولت پزشکیان می گوید

منافع مردم را وجه‌المصالحه نمی‌کنیم

ادامه از صفحه 15


 رئیس‌جمهوری چند پروژه اساسی در دستور کار دارد، نهضت مدرسه‌سازی و عدالت آموزشی، رفع ناترازی برق با توسعه انرژی خورشیدی، اصلاح نظام پرداخت‌ها و مانند این‌ها. سؤال این است: بنا به شرایط، شخص دکتر پزشکیان موتور محرک و پیشران تک‌تک پروژه‌های مهم دولت است. چرا اینطوری است؟ آیا دیگر اعضای دولت چنین توانی ندارند؟ یا بزرگی کار، هم از نظر اداری و هم سیاسی مداخله مستقیم رئیس‌جمهوری را گریزناپذیر کرده است؟
واقعیت این است که رئیس‌جمهوری «جا‌یگزینِ دستگاه‌ها» نیست؛ حامل اراده اکثریت مردم و شتاب‌دهنده و هماهنگ‌کننده برنامه‌های کشوری است. بزرگی پروژه‌هایی مثل نهضت مدرسه‌سازی، رفع ناترازی برق یا اصلاح نظام پرداخت‌ها، هم وجه اداری دارد و هم وجه سیاسی.
یعنی اگر صرفاً کار را به روال معمول بسپاریم، در گلوگاه‌ها گیر می‌کند. ورود مستقیم دکتر پزشکیان دو کار می‌کند: اول، سیگنال واحد به کل حاکمیت و جامعه می‌دهد که این موضوع اولویت ملی است؛ دوم، قفل‌های بین‌بخشی را-از مجوز و تأمین مالی تا هماهنگی با استان‌ها- باز می‌کند. این به معنای ناتوانی وزرا و مدیران نیست. اتفاقاً کارها تقسیم شده و هر پروژه صاحب‌کار روشن دارد. اما در پروژه‌های پیشران، یک موتور محرک مرکزی لازم است تا تعارض منافع را مدیریت کند، زمان‌بندی را نگه دارد و پاسخ‌گویی واحد ایجاد کند. رئیس‌جمهوری در ابتدای مسیر، موتور محرک است تا ریل‌گذاری انجام شود. پس از تثبیت، قواعد مسیر به‌تدریج نهادمحور و نیاز به مداخله سطح عالی کمتر می‌شود.
ورود مستقیم برای شروع جهش است، نه اینکه همه چیز همیشگی شخص‌محور بماند.
هدف، ساختن سازوکاری است که بدون حضور لحظه‌به‌لحظه رئیس‌جمهوری هم با همان سرعت و انضباط کار کند.
آقای دکتر قائم‌‌پناه، پاییز سال قبل که ناترازی برق بود، رئیس‌جمهوری اعلام کرد اگر روزی دو ساعت خاموشی بدهیم از ناترازی عبور می‌کنیم. دکتر پزشکیان بعدها اعلام کرد آمار ما درست نبود و اگر روزی ۲۴ ساعت خاموشی می‌دادیم هم مشکل حل نمی‌شد. اولاً به ما توضیح دهید که به‌رغم تأکید رئیس‌جمهوری بر توقف مازوت‌سوزی، چه شد که دولت از تصمیمش برگشت؟ دوم اینکه ما عادت نداریم که رئیس‌جمهوری اعلام کند من یا دولت من در ارائه آمار اشتباه کردیم. عادت داریم که دولت‌ها به جای پذیرش اشتباه و رفتار صادقانه با مردم، تا آخر بر حرف و تصمیم اشتباه خودشان ایستادگی کنند. چرا دکتر پزشکیان این‌طور نیست؟ چرا رئیس‌جمهوری داریم که می‌گوید فکر و نظر من حتماً بهتر از فکر و نظر کارشناسان نیست؟ اثرات این روحیه در مردم و نظام حکمرانی چیست؟
تصمیم دولت توقف مازوت‌سوزی بود و هست؛ اما در اوج ناترازی پاییز بین خاموشی گسترده و برنامه‌ریزی‌ نشده و استفاده محدود و مقطعی از مازوت با کنترل‌های زیست‌محیطی در حد امکان ناچار شدیم راهِ کم‌هزینه‌تر برای مردم و زیرساخت را انتخاب کنیم. این یک تصمیم اضطراری برای عبور از قله فشار بود. هم‌زمان، البته کاهش شدت مصرف، توسعه تجدیدپذیر و خودتأمینی صنایع، نوسازی شبکه و بهبود ذخیره‌سازی گازوئیل برای فصل سرما انجام شد تا حداقل کمتر مجبور شویم مازوت بسوزانیم. ما به‌ جای پنهان‌کاری، همان زمان به مردم گفتیم چرا این انتخاب موقت لازم شده است و برای پایان‌ دادن به آن چه می‌کنیم.
همین الان هم تلاش کردیم برای فصل سرما مازوت کم‌سولفور که آلایندگی کمتری دارد در نیروگاه‌ها ذخیره کنیم که این انتخاب اجباری، دست‌کم آلودگی کمتری به بار بیاورد. در مورد سؤال دوم‌تان، پافشاری بر برآورد غلط، شاید در کوتاه‌مدت هزینه سیاسی کمتری برای گوینده داشته باشد، اما در میان‌مدت اعتماد عمومی و کارآمدی اجرایی را می‌سوزاند. اعتراف به خطا، اگر با اصلاحِ رویه همراه باشد، یعنی منجر به بهبود مدل‌سازی، ایجاد داشبوردهای برخط و شنیدن نظر کارشناسان بیرون از دولت شود، اعتماد می‌سازد و سرعت تصمیم درست را بالا می‌برد. 
دکتر پزشکیان اقتدار را از صداقت می‌گیرد نه از بی‌خطا نشان‌ دادن خود. از نظر ایشان تصمیم باید پشتوانه عدد و تحلیل داشته باشد و هر زمان داده جدید آمد، مسیر اصلاح شود. اثر اجتماعی‌ این رویکرد هم مهم است: مردم می‌بینند دولت با آنان مثل شریک گفت‌و‌گو می‌کند، نه صرفاً مخاطب اطلاعیه؛ این به پذیرش تصمیمات مهم کمک می‌کند، حتی اگر همه با آن موافق نباشند.

 

برش

درباره رابطه رئیس‌جمهوری با رهبر انقلاب کمتر صحبت شد. ما نوع نگاه رئیس‌جمهوری به این جایگاه را پیش از انتخابات مثلاً در دانشگاه تهران دیدیم. بفرمایید این مدت چگونه گذشت؟ و اینکه چرا بعد از حمله اسرائیل به جلسه شورای عالی امنیت ملی، رئیس‌جمهوری بلافاصله به ملاقات رهبر انقلاب رفتند؟
این طبعاً چیزی نیست که من از همه ابعاد و جزئیات آن مطلع باشم، اما تا جایی که می‌دانم رابطه‌ای بسیار صمیمانه بر مدار احترام متقابل بین ایشان و مقام معظم رهبری در جریان بوده است. حضور دکتر پزشکیان در عرصه انتخابات چنان که بارها توضیح داده شد، با پیگیری و حسن‌نظر مقام معظم رهبری ممکن شد. در روزهای پس از استقرار دولت هم شاهد جدی‌ترین حمایت‌های ایشان از دولت و شخص رئیس‌جمهوری بوده‌ایم.
واقعیت این است که علاوه بر ارادت قلبی و عاطفی، دکتر پزشکیان رهبری را محور هم‌افزایی ملی و انسجام ملی می‌دانند و از اولین روز انتخاب به عنوان رئیس‌جمهوری، بالاترین سطح هماهنگی و مشورت با مقام معظم رهبری را انجام داده است. اداره کشور، بدون هم‌افزایی و انسجام همه ارکان ممکن نیست و مهم‌ترین رکن در این منظومه طبعاً مقام معظم رهبری هستند. پزشکیان به این موضوع باور دارد و بر همین مدار عمل کرده است. این روحیه متأثر از ایشان، در تمام دولت جاری شده و به همین دلیل، به نظرم یکی از نزدیک‌ترین و صمیمانه‌ترین رابطه‌ها میان دولت و رهبری، در این دولت رقم خورده است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و هشتاد و شش
 - شماره هشت هزار و هشتصد و هشتاد و شش - ۲۴ آبان ۱۴۰۴