میــــــــراث‌دار علامه نائینی

نگاهی به آثار دکتر داود فیرحی در پنجمین سالگرد درگذشتش

هر سال دو بار و به فاصله یک‌ماه حسرت فقدان دکتر داود فیرحی، استاد فقید دانشگاه تهران و تلاش فکری او که ناتمام ماند برای شاگردانش و اهالی علوم سیاسی ایران تازه می‌شود. یک‌بار در آغاز بازگشایی دانشگاه‌ها و راهروها و کلاس‌هایی که وجود او را کم دارد و بار دیگر در آبان‌ که خاطره تلخ درگذشت نابهنگامش بار دیگر زنده می‌شود. او استادی با اخلاق و متواضع بود و یکی از معدود متفکرانی به شمار می‌آمد که میان نهاد دین و عرصه سیاست پلی علمی و عقلانی ساخت و با نگاهی ژرف و روش‌مند می‌کوشید نشان دهد می‌توان از درون سنت به گفت‌وگویی بازاندیشانه با دنیای جدید رسید، بی‌آنکه به دام تعصب گرفتار شد. فیرحی استادی بود که علم، دین و اخلاق در وجودش متجلی شده بود. حضورش در دانشگاه تهران نماد زیست علمی مسئولانه بود و سخنش در میان اهل دین و نخبگان سیاسی پژواکی از گفت‌وگویی بی‌تعصب و در عین حال استوار بر مبانی علمی داشت. اکنون در پنجمین سالگرد درگذشت او بازخوانی آثار و اندیشه‌هایش ضرورتی برای فهم ژرف‌تر است تا خاطره تلاش‌هایش را زنده نگه داریم و امید داشته باشیم رهروانی با همان کیفیت و حساسیت بتوانند این مسیر را ادامه دهند. مرور نوشته‌های او همواره یادآور آن است که سیاست اگر از عقل و اخلاق تهی شود، به استبداد می‌غلتد و دین اگر از تفکر و گفت‌وگو جدا افتد به ایستایی گرایش پیدا می‌کند. دکتر فیرحی میان این دوگانه‌ها همواره راه سوم را جست‌وجو می‌کرد.

سمیرا دردشتی
روزنامه‌نگار

 قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام
فهم آینده سیاست در ایران تنها از رهگذر گفت‌وگویی جدی با گذشته ممکن است. این عبارت در مقدمه کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» شاید مهم‌ترین هدف این اثر را توضیح دهد. کتاب می‌کوشد ریشه‌های تاریخی و معرفتی عقلانیت سیاسی در تمدن اسلامی را بازخوانی کند و از خلال آن نسبت میان دانش، قدرت و مشروعیت را در دوره میانه (سده‌های سوم تا هشتم هجری) توضیح دهد. مؤلف با طرح این پرسش که چرا عقلانیت سیاسی مسلمانان به‌رغم شکوه نظری، در عمل به اقتدارگرایی گرایید، تلاشی انتقادی برای فهم گذشته و در نتیجه روشن‌سازی وضعیت امروز ایران و جهان اسلام آغاز می‌کند. کتاب رساله دکترای مرحوم فیرحی است و چاپ اول آن سال 1378 توسط نشر نی منتشر شد.
نویسنده بر آن است که تفکر سیاسی امروز، در ژرفای خود، هنوز ادامه سنتی است که در قرون میانه اسلام پدید آمد و تا امروز مفاهیمش بر ذهن و عمل ما سایه افکنده است. بنابراین نقد اندیشه سیاسی معاصر جز از رهگذر نقد دانش سیاسی آن دوران ممکن نیست. سه مفهوم کلیدی در سراسر کتاب یعنی قدرت، دانش و مشروعیت چهارچوب نظری این نقد را تشکیل می‌دهند. این اثر میان دو سنت فکری بزرگ در تاریخ اندیشه اسلامی تمایز می‌گذارد؛ اول سنتی که بر تقدم عقل و دانش بر اراده و عمل تأکید می‌کرد (همچون فلسفه مشاء و پیروان ابن‌سینا) و دوم سنتی که بر تقدم اراده و قدرت بر عقلانیت پای می‌فشرد (همچون جاحظ، ابن خلدون و برخی متکلمان). مؤلف جانب سنت دوم را می‌گیرد زیرا معتقد است با پذیرش تقدم اراده بر عقل، می‌توان تاریخیت و وابستگی دانش سیاسی را به زمینه‌های قدرت و زمانه آشکار ساخت. به بیان دیگر دانش سیاسی دوره میانه را نه محصولی مجرد از حقیقت، بلکه بازتابی از روابط قدرت می‌داند. دانشی که در خدمت تثبیت اقتدار سیاسی شکل گرفت و بدین‌سان مشروعیت خود را از آن اقتدار گرفت. روش این پژوهش تلفیقی از سه منبع نظری است. اول اندیشه‌های متفکران مسلمان مخالف سنت سینایی که بر محدودیت عقل و تاریخی بودن معرفت تأکید داشتند. دوم مفاهیم هرمنوتیکی جدید بویژه آثار گادامر و ایده‌هایی مانند پیوند فهم با سنت، تاریخ‌مندی دانش و گفت‌وگوی مفسر با متن که در بازخوانی دانش سیاسی دوره میانه به کار گرفته شده است و سوم مفاهیم فوکویی درباره رابطه دیالکتیکی قدرت و دانش تشریح می‌شود. در مجموع کتاب به پنج بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول فیرحی مقدمه و طرح کلی پژوهش را بیان می‌کند. بخش دوم به تبیین چهارچوب نظری و روش‌شناسی اختصاص دارد و با دو بحث «وحدت و تکثر دانش سیاسی» و «سنت و تجدد» آغاز می‌شود. در بخش سوم نویسنده سیر شکل‌گیری و تحول قدرت در جهان اسلام را در قالب‌های قبیله، دولت، خلافت و سلطنت بررسی می‌کند. بخش چهارم با رویکرد تحلیل گفتمان، سه گونه دانش سیاسی دوره میانه را شناسایی و جداگانه تحلیل می‌کند و سرانجام در بخش پنجم به جمع‌بندی و ارائه نتایج پژوهش می‌پردازد.
 

نظام سیاسی و دولت در اسلام
کتاب «نظام سیاسی و دولت در اسلام» پژوهشی درباره بنیادهای فکری و تاریخی دولت در تمدن اسلامی است که از سوی انتشارات سمت منتشر شده است. نویسنده در این اثر می‌کوشد نشان دهد دولت در جوامع اسلامی جلوه‌ای از نگرش‌ها، رفتارها و ارزش‌هایی است که در چهارچوب مدنیت اسلامی شکل گرفته و بخشی از میراث تمدن اسلامی را تشکیل می‌دهد. کتاب بر این پیش‌فرض استوار است که سیاست و دولت از اولین لحظات تاریخ اسلام تا امروز، جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی مسلمانان بوده است. با این حال نسبت میان دین و دولت و چگونگی پیدایش یا مشروعیت ساخت سیاسی در اسلام همواره از بنیادی‌ترین مباحث اندیشه سیاسی مسلمانان بوده است. از همین‌رو نویسنده سه محور اصلی را در تحلیل خود دنبال می‌کند. اول به امکان وجود نظریه دولت در اسلام می‌پردازد. سپس نحوه استناد نظریه‌ها به منابع دینی چون قرآن، سنت، اجماع و عقل را بررسی می‌کند و در آخر تأثیر جریان‌های تاریخی و فکری از جمله تجدد غربی را بر تحول این نظریه‌ها نشان می‌دهد. در این چهارچوب سه گونه کلان از نظریه‌های نظام سیاسی اسلامی در این کتاب شناسایی و بحث شده است. شیعه، اهل سنت و خوارج که نویسنده با رویکردی تطبیقی، این نظریه‌ها را به دو دوره قدیم و جدید تقسیم می‌کند تا دگرگونی‌های آنها را در گذر زمان آشکار سازد. هر یک از این سه شاخه به اقتضای مبانی کلامی و تاریخی خود، تفسیر متفاوتی از مفهوم دولت، مشروعیت قدرت و نسبت میان شریعت و سیاست ارائه کرده‌اند. به‌این‌ترتیب شش نظریه اصلی در تفکر سیاسی اسلام معرفی و تحلیل می‌شود که از خلافت‌های اولین تا دوران معاصر را در بر می‌گیرند. کتاب همچنین به تفصیل نشان می‌دهد چگونه هر مکتب فکری، با شیوه خاص تفسیر نصوص دینی، به برداشت ویژه‌ای از دولت اسلامی دست یافته است. این تفاوت در روش استناد، عامل اصلی تنوع و تکثر در نظریه‌های سیاسی اسلامی است. با این حال نویسنده تأکید می‌کند همه این نظریه‌ها، علی‌رغم اختلاف در شکل و مبنا، در درون کلیت اندیشه اسلامی قرار دارند و به نوعی بیانگر تلاش مسلمانان برای فهم و تحقق دولت دینی‌اند. بخش پایانی اثر به نظریه‌های نظام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافته است. در این بخش با بررسی نسبت میان ولایت فقیه، جمهوریت و فقه سیاسی شیعه، تلاش می‌شود جایگاه دولت اسلامی معاصر در امتداد تاریخی نظریه‌های پیشین نشان داده شود. این کتاب با نگاهی تحلیلی و تبارشناسانه، پلی میان فقه، کلام و فلسفه سیاسی در اسلام می‌سازد و یکی از جامع‌ترین کوشش‌ها برای فهم تطور نظریه دولت در جهان اسلام به شمار می‌آید.
 
تاریخ تحول دولت در اسلام
به منظور فهم تاریخی و نظری درباره پیدایش و تحول مفهوم دولت در اسلام باید به سراغ کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» رفت. این اثر به سفارش معاونت پژوهشی دانشگاه مفید و توسط نشر دانشگاه مفید منتشر شده و کوششی برای فهم ریشه‌های تاریخی ساخت سیاسی در جهان اسلام و بازشناسی منطق درونی دولت‌های اسلامی از آغاز تا پایان دوران کلاسیک است. فیرحی در این کتاب با نگاهی تبارشناسانه به تحلیل سازوکارها و الگوهای کلی دولت در اسلام می‌پردازد. او بر این باور است که دولت در جوامع اسلامی صرفاً نهادی اداری نیست بلکه نیرویی تعیین‌کننده در تحولات فکری، مذهبی و اجتماعی مسلمانان بوده است. از این‌رو فهم دولت در تاریخ اسلام به معنای فهم منطق درونی تمدن اسلامی است. چرا که هر منازعه‌ای درباره دولت، خود آغازگر منازعه‌ای بزرگ‌تر در عرصه دین، مشروعیت و اندیشه سیاسی بوده است. کتاب با بررسی زمینه‌های تاریخی پیش از اسلام آغاز می‌شود و با تأمل در تحول قبایل عرب و ساختار قدرت در شبه‌جزیره، چگونگی تأسیس دولت‌شهر مدینه توسط پیامبر اسلام(ص) را تبیین می‌کند. سپس مسیر تاریخی دولت در اسلام، از خلافت راشدین و خلافت قریش تا امویان و عباسیان، پی گرفته می‌شود. در ادامه سه دولت بزرگ اسلامی یعنی اسماعیلیه، عثمانی و صفوی به عنوان حلقه‌های پیوند میان خلافت کلاسیک و دولت‌های مدرن مورد تحلیل قرار می‌گیرند. فیرحی این دولت‌ها را نقطه تلاقی سنت و نوگرایی در جهان اسلام می‌داند که هم میراث‌دار ساختار خلافت بودند و هم زمینه‌ساز تحولات سیاسی جدید به شمار می‌آیند.
 
فقه و سیاست در ایران معاصر
کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» در دو جلد، پژوهشی در باب نسبت میان دانش فقه و مفهوم حکومت در ایران مدرن است. نویسنده در این اثر می‌کوشد تاریخ پرپیچ‌وخم مواجهه فقه سیاسی شیعه با دولت مدرن را بازخوانی کند و نشان دهد چگونه این دانش سنتی، در برخورد با جهان جدید و مفاهیمی چون دموکراسی، قانونگذاری و مردم‌سالاری، دچار دگرگونی‌های درونی و چالش‌های معرفتی شده است. در جلد اول این اثر بحث بر فقه مشروطه و تحولات دولت مشروطه متمرکز است. نویسنده می‌پرسد که آیا ارزش‌های مردم‌سالارانه مدرن می‌توانند ضمانت فقهی بیابند و فقه برخاسته از جامعه‌ای ایمانی چه نقشی در سیاست امروز دارد. پاسخ به این پرسش‌ها از رهگذر بررسی تاریخ تطور اندیشه فقهی از دوران مشروطه تا شکل‌گیری نظریه‌های سیاسی معاصر جست‌وجو می‌شود. کتاب بر این باور است که فقه سیاسی در جامعه امروز، با دو چالش روبه‌رو است. از یک‌سو سنت اقتدارگرای تاریخی خود را با خود دارد و از سوی دیگر در برابر ضرورت‌های دولت مدرن قرار گرفته است. همین تنش، معمایی را در هویت و کارکرد فقه سیاسی پدید آورده که محور تحلیل جلد اول است.
جلد دوم کتاب با نگاهی تبارشناسانه از سطح نظریه به بطن «حکومت‌داری» می‌رود. در این جلد فقه حکومت نه به‌مثابه مجموعه‌ای از احکام بلکه به‌عنوان نظامی از تصورات و استعاره‌ها بررسی می‌شود. دو استعاره «وقف» و «قضاوت» بویژه نقش مهمی در پیوند دادن شریعت با دموکراسی ایفا کرده‌اند. بخش‌های اول این جلد به جریان‌های مذهبی و فکری دهه ۱۳۲۰ از نواندیشان دینی تا فدائیان اسلام، می‌پردازند تا زمینه پیدایش نظریه‌های حکومت اسلامی را نشان دهند. سپس تحولات حکومت‌داری در دهه‌های بعد پی‌گیری می‌شود و در بخش پایانی، اندیشه‌های امام خمینی، شهید بهشتی و آیت‌الله منتظری درباره ولایت فقیه، مردم‌سالاری و اقتدار دینی تحلیل شده است.
نویسنده نشان می‌دهد در ایران، دولت مدرن نه در فرآیندی تدریجی از‌گذار منطقی بلکه از راه انباشت و هم‌نشینی عناصر متناقض شکل گرفته است؛ تلفیقی از استبداد، مشروطه، قانون‌گرایی، شریعت و ملی‌گرایی که ذهنیت و ساختار سیاسی کنونی را ساخته است. کتاب با زبانی تحلیلی و تاریخی، می‌کوشد تصویر روشنی از چگونگی تحول اندیشه فقهی و دولت در ایران به‌دست دهد و راهی برای فهم «حکومت‌داری ایرانی» از منظر فقه و سیاست بگشاید. این مجموعه یک تلاش ارزشمند برای پیوند دادن نظریه‌های فقهی با مفهوم مدرن حکومت است و خواننده را با سیر فکری ۱۰۰ ساله ایران در عرصه سیاست دینی و تحول دولت آشنا می‌کند.

 آستانه تجدد
دکتر داود فیرحی را بسیاری میراث‌دار علامه نائینی می‌دانند و این امر بجز تأثیر وسیع میرزا محمدحسین نائینی در اندیشه او، محصول کتاب «آستانه تجدد: در شرح تنبیه‌الأمه و تنزیه‌الملّه» نیز هست که تحلیلی تاریخی و فلسفی از اندیشه سیاسی میرزا محمدحسین نائینی به دست می‌دهد. فقیهی که در میانه بحران سنت و مدرنیته، نظریه‌ای از دولت محدود، قانون‌مند و مردم‌سالار را از دل فقه شیعه استخراج کرد. فیرحی نشان می‌دهد نائینی در رساله مشهور خود، میان وفاداری به شریعت و ضرورت پذیرش نهادهای مدرن، توازنی نظری برقرار می‌کند و مفاهیمی چون آزادی، شورا و قانون را در قالبی اسلامی بازتعریف می‌‌کند. کتاب در سه بخش به زمینه‌های تاریخی مشروطه، نظریه نائینی درباره دولت و قانون و نسبت میان شریعت و تجدد می‌پردازد. از دید فیرحی، نائینی اولین فقیه عقل‌گرای شیعه است که به‌جای نفی مدرنیته، در پی «اسلامی‌سازی تجدد» برآمد. او با زبانی فقهی، نظریه‌ای برای تحدید قدرت و دفاع از آزادی عرضه کرد و راهی گشود که هنوز برای گفت‌وگو میان دین و دموکراسی الهام‌بخش است.
 
فقه و حکمرانی حزبی
کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» اثر دیگری از مرحوم دکتر فیرحی در حوزه فقه سیاسی معاصر است که به مسأله‌ای نو و کمتر کاویده در اندیشه اسلامی یعنی نسبت میان فقه، تحزب و دولت مدرن می‌پردازد. این کتاب در چهارمین دوره جشنواره کتاب سال اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های کشور در رشته علوم سیاسی شایسته تقدیر شناخته شد. فیرحی در آغاز اثر توضیح می‌دهد که «حکمرانی حزبی» گونه‌ای از حکومت‌داری در دولت مدرن است که با وجود تازگی‌اش، می‌تواند در چهارچوب فقه اسلامی بررسی شود. او می‌پرسد: ماهیت حزب چیست؟ چه نسبتی با قانون و مشروعیت دارد؟ و فقه شیعه چگونه می‌تواند آن را در نظام سیاسی خود بگنجاند؟ از دید نویسنده طرح مسأله حزب در فقه سیاسی ادامه منطقی مواجهه فقه با دولت مدرن است. چراکه دولت جدید، پارلمان و قانون موضوعه را پدید آورد و حزب، حلقه واسط این دو در فرآیند قانونگذاری شد.
به باور فیرحی حزب ابزار تدوین و اجماع بر سر قانون است و بدون آن، قانون نمی‌تواند نماینده اراده عمومی باشد. حزب زمینه گفت‌وگو، رقابت و توافق سیاسی را فراهم می‌کند و به همین دلیل پیش‌شرط دولت قانون‌مدار است. حذف حزب راه را برای استبداد یا انفعال سیاسی می‌گشاید. نویسنده در ادامه فقه سیاسی را به دو بخش «فقه سیاسی کلان» که به مبانی مشروعیت، ساختار و کارکرد حکومت می‌پردازد و «فقه سیاسی خرد» که مسائل جزئی‌تر مانند انتخابات، قانونگذاری و نظام حزبی را بررسی می‌کند، تقسیم می‌کند. از نظر او «مسأله حزب» از مهم‌ترین مباحث «فقه سیاسی خرد» است و باید جایگاه آن در اندیشه اسلامی روشن شود.
فیرحی با تکیه بر اصول فقهی «امانت» و «نیابت» توضیح می‌دهد حکومت نوعی امانت در اداره امور عمومی است و تنها در چهارچوب نظارت مردم و قانون مشروعیت دارد. او با استناد به آرای علامه نائینی و امام خمینی(ره) بر ضرورت نظارت عمومی و پارلمان به‌عنوان تجلی اراده ملت تأکید می‌کند و انجمن‌های عصر مشروطه را خاستگاه احزاب سیاسی ایران می‌داند. در نتیجه کتاب می‌کوشد پایه‌های نظری دانشی نو به نام «فقه تحزب» را پی‌ریزی کند. فیرحی فاصله میان عمل و نظر در مسأله حزب را یکی از ضعف‌های بزرگ سیاست در ایران معاصر می‌داند و معتقد است بدون نظریه فقهی درباره حزب، تحقق حکمرانی قانون‌مدار در جوامع اسلامی ممکن نیست. این اثر در نهایت دعوتی به بازاندیشی در پیوند فقه، قانون و دموکراسی است و تلاشی برای بازسازی اندیشه سیاسی اسلامی در پرتو نیازهای دولت مدرن محسوب می‌شود.
 
مفهوم قانون در ایران معاصر
قانون پدیده‌ای همزاد با زندگی بشر است و همواره در هر جامعه و فرهنگی مفهومی از قانون وجود داشته که معیار سامان مدنی و ضامن عدالت بوده است اما قانون زمانی معنا می‌یابد که امکان ظلم و بی‌نظمی در میان باشد، از همین‌رو مسأله اصلی شیوه استنباط، وضع، اجرا و حتی تعلیق قانون است. همان‌گونه که تحول در معیارها و مفاهیم قانون نیز همواره تابع شرایط تاریخی و اجتماعی هر عصر بوده است. با این حال در ایران این دگرگونی سرگذشت خاص خود را دارد. مسیری پرنوسان که از حکمرانی سنتی و فقهی آغاز می‌شود و تا بحران سنت، فروپاشی نظم دیرینه و زایش اندیشه‌های نوگرایانه پیش می‌رود. کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر» به مفهوم قانون در تاریخ معاصر ایران می‌پردازد و سرشت و سرنوشت قانون از دوره بحران و فروپاشی نظم سنتی تا ظهور دولت مدرن در ایران را بررسی می‌کند. این کتاب قانون را در بستر تاریخی ایران از پایان روزگار صفویه تا آستانه جنبش مشروطه‌خواهی، بازمی‌کاود و نویسنده با دقتی تاریخی و نگاهی نظری، روند تدریجی‌گذار از نظم سنتی به دولت مدرن را از منظر تحول در مفهوم قانون و نسبت آن با دین و سیاست دنبال می‌کند. ایران پیشامشروطه در این روایت، صحنه جدال میان دو عقلانیت است. عقلانیت سنتی که قانون را ذیل شریعت می‌فهمد و عقلانیت نوظهور که در پی جدایی قانون از مرجعیت دینی و پیوند آن با اراده عمومی و عقل جمعی است. به همین اعتبار واژه «قانون» در این اثر یک کلیدواژه تمدنی تلقی می‌شود. مفهومی که بیش از ۲۰۰ سال است در مرکز مناقشات فکری و سیاسی ایرانیان قرار دارد. قانون در ایران معاصر به منزله قلب تجدد و نشانه زایش دولت مدرن فهمیده می‌شود. این واژه با زوال دولت قدیم و بحران جامعه ایرانی، به محور نوسازی سیاسی و بازاندیشی در نسبت میان دین، عدالت و حاکمیت بدل شد. فیرحی در این اثر با استناد به دیدگاه سید جواد طباطبایی، ایران را «جزیره‌ای واقع در درون بیرون و در عین حال بیرون درون جهان اسلام» توصیف می‌کند که همین امر دریافت ویژه‌ای از مفهوم قانون در تاریخ معاصر ایران پدید آورده است. کتاب می‌کوشد نشان دهد چگونه مفهوم قانون در گذر از فقه سلطانی و نظم اقتداری به سیاست مدرن، به عرصه‌ای از نزاع، تفسیر و بازسازی بدل شد. در این معنا، تاریخ قانون در ایران تاریخ درک ایرانیان از عدالت، قدرت و زندگی جمعی است و فهم آن برای درک بحران‌ها و چالش‌های امروز جامعه ایرانی ضرورتی انکارناپذیر دارد. این کتاب با رویکرد «تاریخ فکری» به بررسی تصورات، اندیشه‌ها، مباحثات و باورهایی می‌پردازد که حیات ذهنی جامعه ایران را شکل داده‌اند. فیرحی استدلال می‌کند که کلمه «قانون» مهم‌ترین واژه در ایران معاصر است که قریب دویست سال است محور مناقشات در باب سیاست، دین و تجدد بوده است.
 
دولت مدرن و بحران قانون
برای بررسی چالش‌های اساسی شکل‌گیری دولت مدرن و مفهوم قانون در ایران پس از انقلاب مشروطه لازم است به سراغ کتاب «دولت مدرن و بحران قانون» برویم. این کتاب نیز توسط نشر نی منتشر شده و به بررسی ریشه‌های تاریخی و فکری بحران قانون و نسبت آن با شریعت در ایران معاصر می‌پردازد. فیرحی با استناد به «رساله حقوق و وظایف ملت» که در آستانه انقلاب مشروطه نوشته شده، تحولات فکری این دوره را واکاوی می‌کند. نگاه ایرانیان و حداقل اهالی اندیشه، به عالم و آدم و جامعه و دولت در این ایام منحنی محسوسی به خود دید. نویسنده «رساله حقوق...» که باتوجه به شرایط زمان مشروطه ناشناس مانده، نشان می‌دهد چگونه انقلاب مشروطه با دو خواست اصلی «عدالت و قانون» و «ارجاع قانون موضوعه به اراده ملت» مسیر جدیدی در تاریخ ایران گشود. این متن روح و جهت تغییر را کم وبیش نشان می‌دهد و توضیح الهیاتی اولیه و نسبتاً روشنی از نگاه انسان عصر مشروطه به عالم و آدم دارد. فیرحی در کتاب «دولت مدرن و بحران قانون» به تحلیل مفاهیم محوری مانند ملت، حاکمیت، حقوق و تکالیف شهروندی و نسبت میان مذهب و دولت ملی می‌پردازد و نشان می‌دهد اندیشمندان عصر مشروطه چگونه کوشیدند با ترکیب ایده‌های مدرن (مانند آزادی، برابری، برادری) و مفاهیم دینی، بنیادی نظری برای دولت ملی در ایران فراهم آورند. یکی از نقاط قوت کتاب، تحلیل رابطه پیچیده بین سنت و تجدد و نیز نسبت شریعت با قانون موضوعه است. فیرحی استدلال می‌کند که ابهام در مبانی مفهومی قانون و فرآیند تولید آن، به ایجاد انسدادی فکری و بحرانی پایدار در زندگی سیاسی معاصر ایران انجامیده است. در حالی که کتاب «دولت مدرن و بحران قانون» در حال صفحه‌آرایی بود، دکتر فیرحی ۲۱ آبان ۱۳۹۹ بر اثر ابتلا به کرونا و پس از تحمل یک دوره بیماری به ابدیت پیوست و اجل مهلتش نداد فصل آخر کتاب (خلاصه و نتیجه) را بنویسد.
  
پیامبری و قرارداد
کتاب «پیامبری و قرارداد» حاصل آخرین پژوهش‌های مرحوم دکتر داود فیرحی در مورد الگوی حکمرانی پیامبر اسلام(ص) است. این اثر که متأسفانه به دلیل درگذشت نابهنگام مؤلف ناتمام ماند، بر اساس سه دوره درس‌گفتار در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ تنظیم و تحقیق شده است. دکتر فیرحی متأثر از سنت حوزه و دانشگاه، روال مشخصی در تألیف آثار خود داشت و همواره پس از دستیابی به ایده‌ای جدید آن را در جلسات علمی و کلاس‌های مقاطع مختلف دانشگاهی طرح و ارائه می‌کرد و با دیگر صاحب‌نظران در این زمینه به گفت‌و‌گو می‌نشست تا نظرات مختلف را در آن موضوع بشنود و ابعاد گوناگون بحث را به درستی مورد بررسی و کاوش قرار دهد. او در این کتاب با رویکردی نوآورانه به بررسی سیره سیاسی پیامبر(ص) می‌پردازد و نظریه «حکمرانی قراردادی» را به عنوان الگوی بنیادین دولت نبوی مطرح می‌کند. به باور فیرحی اگرچه اغلب دولت‌پژوهی‌ها در جهان اسلام به سنت خلفای راشدین یا اندیشه‌های کلامی شیعه ارجاع می‌دهند اما ماهیت دولت پیامبر و سیره حکمرانی ده‌ساله ایشان مورد غفلت سیستماتیک قرار گرفته است. این اثر با استناد به اسناد تاریخی نشان می‌دهد قراردادها و پیمان‌های متعدد و متواتر منعقدشده توسط پیامبر اسلام، به‌گونه‌ای است که می‌توان دولت ایشان را «دولت قراردادی» نامید. فیرحی با تحلیل این اسناد، الگوی حکمرانی مبتنی بر قرارداد را به عنوان شالوده نظریه سیاسی در صدر اسلام معرفی می‌کند. رویکرد منحصربه‌فرد این اثر، توجه به وجوه دموکراتیک سیره سیاسی پیامبر و ارائه الگویی بومی برای حکمرانی در جوامع اسلامی است. این کتاب در سه دوره درس‌گفتار ارائه شده که هر دوره مقدمه‌ای برای دوره بعدی است و مباحث به تدریج عمق و گسترش می‌یابند.
 
عاشورا؛ فساد و اصلاح
نگاه به عاشورا از منظر تحلیلی و جامعه‌شناسی ورای سنت‌های روایی و عاطفی موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. کتاب «عاشورا، فساد و اصلاح» مجموعه‌ای از 9 سخنرانی دکتر داود فیرحی است که در فاصله سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۹ ایراد شده‌اند و در قالب اثری منسجم در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. نویسنده بازه‌ای ۲۴ ساله از تاریخ صدر اسلام (از سال ۴۱ هجری زمان شهادت امام علی(ع) تا سال ۶۴ هجری یعنی انتقال قدرت از خاندان معاویه به بنی‌مروان) را به‌ عنوان بستر شکل‌گیری واقعه عاشورا برمی‌گزیند. در این چهارچوب فیرحی با ترسیم جغرافیای سیاسی مراکز خلافت اسلامی (مکه، مدینه، کوفه و شام) به تحلیل نیروها و گرایش‌های سیاسی، بحران مشروعیت خلافت، الگوهای حکمرانی و دگرگونی مفهوم بیعت، رأی و دولت در این دوره می‌پردازد. از دید فیرحی مفهوم «فساد و اصلاح» در این کتاب به معنای تضاد میان انحراف از سنت پیامبر و کوشش برای بازگشت به آن است. تقابلی که اساس فهم او از فلسفه قیام امام حسین(ع) را تشکیل می‌دهد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و هشتاد و چهار
 - شماره هشت هزار و هشتصد و هشتاد و چهار - ۲۱ آبان ۱۴۰۴