متــــرو و متــــراژ فرهنگ

رضا صائمی
دبیر گروه فرهنگی


از منظر جامعه‌شناسی وقتی میان تکنولوژی و فرهنگ متناسب با آن فاصله می‌افتد تأخیر فرهنگی رخ می‌دهد، بدین معنی که تکنولوژی و مظاهر مدرنیته وارد یک جغرافیای فرهنگی می‌شود اما شیوه صحیح بهره‌گیری از آن به کار برده نمی‌شود. اکنون بعد دو دهه از تأسیس مترو همچنان اندر خم یک کوچه‌ایم و اوضاع همان است که بود. به قول مک لوهان: «رسانه همان پیام است». به این معنی که تکنولوژی یک ابزار صرف نیست و با ورود آن به جغرافیای خاص، فرهنگ برساخته آن نیز در سطح جامعه اشاعه می‌یابد. حالا نسبت به این تفکر دچار تردید شده‌ام! چرا پس از این همه سال از تأسیس مترو همچنان مشکلات فرهنگ استفاده از آن به شکل معقول و منطقی نهادینه نشده است؟ یکی از دلایل مهمی که می‌توان برای تبیین این مسأله بر شمرد این است که وقتی تکنولوژی محصول طبیعی تاریخ یک سرزمین نباشد و از دل فرهنگ آن جامعه برنخاسته باشد تأخیر فرهنگی به درازا می‌کشد، مگر اینکه آن پدیده وارداتی چنان با نظام اجتماعی- فرهنگی سرزمین مقصود بیامیزد و نهادینه شود که به اصطلاح نوعی ادغام و تفاهم فرهنگی صورت گیرد. از سوی دیگر فرهنگ زیست جمعی نیز باید به عنوان یک ارزش عام مورد پذیرش جامعه قرار گیرد تا هر شهروندی رفتار اجتماعی خود را به عنوان یک هنجار اخلاقی ارزشیابی کند. در این صورت احترام به قانون و رعایت مقررات یک تکنولوژی بدون توصیه و تأکید در سطح جامعه محترم شمرده می‌شود. تعارض و تضادهای اجتماعی میان سنت و مدرنیسم دقیقاً در چگونگی بهره‌گیری از تکنولوژی مدرن خود را نشان می‌دهد. وقتی فناوری خاصی وارد کشور می‌شود یعنی آن صنعت و تکنولوژی به عنوان یک پدیده مثبت هرچند بیگانه مورد پذیرش فرهنگی قرار گرفته است، لذا کنش‌های استفاده از آن نیز استحاله و خودباختگی فرهنگی تلقی نمی‌شود. بنابر این آموزش رفتارهای صحیح در ارتباط با تکنولوژی مدرن یک ضرورت اخلاقی به حساب می‌آید. البته گاهی کمبود امکانات و عدم تناسب میان عرضه و تقاضا در دسترسی مردم به تکنولوژی‌های جدید نیز در فقدان فرهنگ بهره‌وری از آن تأثیر سوء می‌گذارد و از هنجارمندی رفتار اجتماعی در سطح جامعه و فرهنگ عمومی جلوگیری می‌کند. قطعاً اگر قطارهای مترو متناسب با جمعیت مسافرانی باشد که روزانه از آن استفاده می‌کنند، شاهد برخی ناهنجاری‌های رفتاری در فرهنگ جمعی نخواهیم بود یا دست‌کم نهادینه شدن فرهنگ استفاده از وسایل ارتباط جمعی تسریع خواهد شد، گرچه تحلیل رفتارهای اجتماعی مسأله پیچیده‌ای است و عوامل و عناصر متعددی در شکل‌گیری آن تأثیر دارد. فرضاً وضعیت اقتصادی جامعه، سطح بهداشت روانی افراد، تنوع فرهنگی و قومی، طبقات اجتماعی و شغلی هر کدام می‌تواند به نوعی در چگونگی استفاده از مترو به عنوان یک دستاورد صنعتی مؤثر باشد.
 یکی از چالش‌های فرهنگی که با آن مواجه هستیم عدم به رسمیت شناختن عرصه عمومی است. گویی چیزی به نام جامعه به عنوان یک پدیده مستقل و منفک از ساحت فردی زندگی تک‌تک افراد وجود ندارد یا اینکه ما تفاوتی میان عرصه عمومی و خصوصی زندگی قائل نیستیم. لذا در بسیاری از مواقع همان رفتار و کنشی را در عرصه عمومی نمایش می‌دهیم که در ساحت فردی و عرصه خصوصی داریم. زیبایی‌شناسی ظاهر مترو متأسفانه با ناهنجاری‌های رفتاری برخی از مسافران به‌هم می‌ریزد و تصویر زشتی از آن ترسیم می‌کند. اصلاح و بهبود این وضعیت مستلزم تلاش در دو حوزه است: یکی فرهنگ‌سازی و آموزش به مردم و تنویر افکار عمومی نسبت به چگونگی استفاده از مترو و دیگری توسعه قطارها و واگن‌های مترو که پاسخگوی جمعیت زیاد استفاده‌کنندگان از آن باشد. پنهان بودن مترو در زیر پوست شهر نباید موجب فراموش شدن این وسیله نقلیه عمومی شود. حتی می‌توان از رویکرد تازه‌ای به نام «متروپژوهی» سخن گفت که ذیل گفتمان‌های گوناگون نظریه‌های فرهنگی و جامعه‌شناختی به فهم بهتر مترو و متروسواری کمک کرده و به بهبود کنش اجتماعی در این فضا بینجامد.