سناریوهای جایگزین برای مدیریت بحران چیست؟
نظام حکمرانی آب باید اصلاح شود
ایران در ششمین سال پیاپی خشکسالی، با یکی از حادترین بحرانهای آبی تاریخ خود روبهروست. این بحران که ریشه در کاهش شدید بارندگیها، مدیریت ناکارآمد و مصرف بیرویه دارد، اکنون به مرحلهای هشداردهنده در کلانشهری مانند تهران رسیده است. نمونه عینی این بحران، سد امیرکبیر، یکی از پنج سد اصلی تأمینکننده آب شرب تهران است. به گزارش ایرنا و اعلام بهزاد پارسا، مدیرعامل شرکت آب منطقهای تهران، ذخیره فعلی سد امیرکبیر به ۱۴ میلیون مترمکعب کاهش یافته که معادل ۸ درصد از ظرفیت این سد است. این حجم در کمترین میزان خود در سنوات گذشته قرار دارد و در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته که ۸۶ میلیون مترمکعب بود، افت بیسابقهای را نشان میدهد. پارسا هشدار داده که در صورت عدم بارش در ماههای پیشرو، «مدیریت منابع آب و تأمین پایدار آب شرب تهران با چالش جدی روبهرو خواهد شد» و مشارکت شهروندان در صرفهجویی «تنها راه عبور از این بحران» است.
بحران آب محدود به تهران نیست
این بحران تنها به تهران محدود نیست. بر اساس آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران، حجم مخازن سدهای کشور تا ۳ آبان ۱۴۰۴، تنها ۱۷.۴۹ میلیارد مترمکعب است که در مقایسه با سال گذشته ۲۴ درصد کاهش داشته و ارتفاع کل بارشها به ۲.۳ میلیمتر رسیده که نسبت به دوره مشابه درازمدت ۷۲ درصد و نسبت به سال گذشته ۶۳ درصد کمتر است. با توجه به اینکه ایران وارد ششمین سال خشک شده باید اقداماتی در خصوص مدیریت آب انجام دهیم. در واقع به علت بیآبی موجود در کشور باید اقدامات دیگری بجز صرفهجویی در مصرف را در دستور کار قرار داد و تحولی اساسی در مدیریت آب در پیش گرفت. یکی از این اقدامات مربوط به استفاده از ابزار نوین در بخش کشاورزی است که بر اساس آن باید آبیاری به صورت قطرهای و بارانی برای کشاورزان اجباری شود تا راندمان آبیاری افزایش یابد. علاوه بر آن، باید الگوی کشت در کشور دستخوش تغییر شود و کشت محصولات آببر همچون برنج و هندوانه در مناطق خشک و نیمهخشک متوقف شود. باید کشت گلخانهای نیز توسعه پیدا کند تا میزان آب مصرفی در این حوزه تا 10 برابر کاهش یابد.
لزوم تشکیل رگولاتوری فراگیر
رضا حاجیکریم، رئیس هیأت مدیره فدراسیون صنعت آب ایران، در گفتوگو با خبرنگار روزنامه ایران مدیریت «بخشی» فعلی را عامل اصلی مشکل میداند و میگوید: «راهحل واقعی بحران کمآبی، اصلاح نظام حکمرانی آب از طریق ایجاد یک رگولاتوری فراگیر است.» به گفته وی، در این ساختار جدید همه ذینفعان از کشاورز و صنعتگر گرفته تا مصرفکننده شهری باید حضور و مشارکت داشته باشند تا از تصمیمگیریهای جزیرهای جلوگیری شود. تصمیمگیری درباره آب نباید فقط در اختیار یک وزارتخانه یا معاونت قرار گیرد بلکه باید ساختاری ایجاد شود که در آن همه ذینفعان، از کشاورز و بخش خصوصی تا مصرف کننده شهری، حضور و مشارکت داشته باشند. »
وی نقش صرفهجویی فردی را مفید اما ناکافی دانست و تأکید کرد: «راهحل واقعی بحران کمآبی، اصلاح نظام حکمرانی آب است و هر اقدام دیگری قطعاً منجر به افزایش ناپایداری خواهد شد.» حاجی کریم با اشاره به فشارهای وارده به شهروندان تهرانی برای صرفه جویی، به ناهماهنگی در دیگر بخشها اشاره کرد و گفت: «در حالی که سقف مصرف سرانه در تهران تعیین شده، سالانه ۲۵ میلیون مترمکعب آب فقط برای مصارف بنایی و حدود ۱۰ میلیون مترمکعب در برجهای خنککن مصرف میشود. از همین رو در همین نقاط است که نیاز به یک فرماندهی واحد احساس میشود.»
اقدامات فوری در سه بخش اصلی
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب، راهحلها را به سه حوزه تقسیم میکند: «راهحل کوتاهمدت شامل استفاده از آب دریا در مناطق ساحلی، بهکارگیری پساب برای صنایع و در موارد محدود، حفر چاه در دشتهای غیرممنوعه و راهحلهای میانمدت و بلندمدت که با مدیریت تقاضا و تغییر الگوی توسعه از پرمصرف به کممصرف همراه است.» بزرگزاده حوزه آب را در سه بخش اصلی دانست و تصریح کرد: «این سه بخش شامل دیپلماسی آب، بازچرخانی آب و اقدامات در بخش کشاورزی است که دیپلماسی آب توسط وزارت امور خارجه پیگیری میشود و بازچرخانی آب نیز عمدتاً در بخش صنعت است که در حال انجام است.»
وی بر لزوم مدیریت مصرف تأکید کرد و گفت: «باید با مدیریت مصرف، شرایط پیچیده کنونی را مدیریت کنیم. به عنوان مثال، وین با وجود بارش بیشتر و آب وهوای خنکتر، سرانه مصرف آب کمتری نسبت به تهران دارد. این موضوع نشان دهنده ضرورت مدیریت صحیح مصرف است.» راهحل بحران آب در ایران نیازمند تحول اساسی در مدیریت آب است که باید از کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرفکننده آغاز شود و با نوسازی زیرساختها، تصفیه و بازچرخانی آب، قوانین مؤثر و تغییر نگرش عمومی همراه باشد. این مسیر اگرچه دشوار است اما برای نجات ایران از بحران آب ضروری است.

