خبر

آرنو برتران با تحلیل گزارش «رَند» راهبرد کلان ایالات متحده را همزیستی با چینی‌ها می‌داند
چرخش نرم آمریکا در قبال چین
آرنو برتران در یادداشتی تازه، به گزارش مهم اندیشکده رَند (RAND)-که معمولاً به‌عنوان یکی از نهادهای فکری نزدیک به مجتمع نظامی-صنعتی ایالات متحده شناخته می‌شود-اشاره می‌کند و آن را «نشانه‌ای کلیدی» از تغییر جهت‌گیری در راهبرد کلان آمریکا در قبال چین می‌داند. به ‌زعم او، در پسِ همه هیاهوها و کشمکش‌های لفظی، «دولت پنهان» در ایالات متحده در حال فاصله گرفتن از منطق بازدارندگی حداکثری و حرکت به ‌سوی پذیرش نوعی همزیستی با چین است؛ دقیقاً همان مسیری که گزارش رَند توصیه می‌کند. اهمیت این نکته از آن روست که وقتی نهادی مانند رَند، زبان به توصیه‌هایی نسبتاً احترام‌آمیز درباره رقیبی راهبردی می‌گشاید، معمولاً انگیزه‌اش «صلح‌طلبی» نیست؛ بلکه بازشناسی تغییرات عینی در موازنه مادی قدرت است.
در این چهارچوب، برتران سه توصیه محوری گزارش را برجسته می‌کند: اول، ردِ تصورِ «پیروزی مطلق» در رقابت با چین و پذیرش مشروعیت حزب کمونیست چین. در متن گزارش آمده که ایالات متحده باید اهداف خود را با زبانی روشن صورت‌بندی کند؛ زبانی که به‌صراحت نسخه‌های مطلق پیروزی را کنار می‌گذارد و مشروعیت حزب حاکم در پکن را به ‌رسمیت می‌شناسد. استدلال پشت این توصیه روشن است: در رقابتی از این دست، «نابودی مؤثر طرف مقابل» نه ممکن است و نه خردمندانه؛ پیگیری چنین هدفی نه‌تنها با واقعیت‌های سخت مادی ناسازگار است، بلکه می‌تواند هر دو طرف را به ورطه‌ای بکشاند که بقای‌شان را تهدید کند. به بیان دیگر، اصرار بر پیروزی نهایی و یک‌جانبه، نسخه‌ای برای تشدید بحران و ورود به مسیرهایی با ریسک وجودی است.
توصیه دوم، پذیرش همزیستی است. گزارش تأکید می‌کند که هر دو طرف باید -به‌صورت عمیق، نهادمند و موردِ پذیرشِ اجتماع تصمیم‌گیرندگان-بپذیرند که سطحی از «همزیستی مسالمت‌آمیز» ناگزیر بخشی از رابطه خواهد بود. هم‌زمان، هر طرف باید مشروعیت سیاسی بنیادی طرف دیگر را به رسمیت بشناسد. این پذیرش، صرفاً توصیه‌ای اخلاقی نیست؛ بلکه شرط لازم برای طراحی سازوکارهایی است که رقابت را «قابل مدیریت» نگه می‌دارد، ریسک‌های کنترل‌ناپذیر را مهار می‌کند و مسیرهایی برای بازگشت به ثبات در مواقع بحران فراهم می‌آورد.
اما شاید جنجالی‌ترین بُعد گزارش رَند، توصیه‌هایش درباره تایوان باشد. برتران یادآور می‌شود که نویسندگان پیشنهاد می‌کنند مجموعه‌ای از سیگنال‌های متقابل میان واشنگتن و پکن ردوبدل شود که در آن ایالات متحده، هم‌زمان با تأکید بر اینکه از استقلال تایوان حمایت نمی‌کند و به ‌دنبال جدایی دائمی در سراسر تنگه نیست، مخالفتی با «اتحاد مسالمت‌آمیز» ندارد. هدف این سیگنال‌دهی، به‌ زعم گزارش، ایجاد «حداکثر انگیزه» برای پکن است تا به ‌جای مسیرهای شتاب‌زده یا پرریسک، رویکردهایی تدریجی را برای تحقق هدف نهایی خود دنبال کند. علاوه بر این، متن تصریح می‌کند که واشنگتن باید تعهدات خود به تایوان را با استفاده از «اهرم فشار» برای پیشگیری از اقدامات تحریک‌آمیز تایپه متعادل کند؛ به ‌بیان روشن‌تر، از نفوذ خود بهره گیرد تا رفتارهایی که وضعیت موجود را به‌هم می‌زند، محدود شود. در همین راستا، گزارش حتی به‌ طور انتقادی به اظهارات رئیس‌جمهوری تایوان درباره «حاکمیت» اشاره می‌کند و آن را نمونه‌ای از گزاره‌هایی می‌داند که ممکن است مسیر تنش‌زایی را هموار کند.
 
اصول راهنمای ششگانه در رقابت آمریکا و چین
در کنار این سه محور اصلی، گزارش رَند مجموعه‌ای از اصول راهنما را برای «تثبیت رقابت» میان آمریکا و چین فهرست می‌کند؛ اصولی که برتران آنها را برجسته کرده است. این اصول عبارت‌اند از: (۱) اذعان مشترک نهادمند به ضرورت یک «راه‌حل موقت» یا modus vivendi به‌ عنوان بخشی از رابطه؛ (۲) پذیرش مشروعیت سیاسی بنیادی طرف مقابل؛ (۳) تلاش برای تدوین قواعد، هنجارها، نهادها و ابزارهای مشترک در حوزه‌های مورد اختلاف، به‌ نحوی که طی بازه‌های زمانی مشخص-مثلاً سه تا پنج سال-شرایط یک راه‌حل موقتِ پایدار فراهم شود؛ (۴) اعمال خویشتنداری در توسعه توانمندی‌هایی که صراحتاً برای تضعیف بازدارندگی و دفاع طرف مقابل به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که خطر وجودی برای سرزمین او ایجاد کنند؛ (۵) توافق بر فهرستی ضروری از ویژگی‌های یک چشم‌انداز مشترک برای سازماندهی سیاست جهانی-حداقلی که بتواند مبنایی برای وضعیت موجودِ مورد توافق باشد و (۶) استقرار سازوکارها و نهادهای پایدار-از روابط شخصی بلندمدت و خطوط ارتباطی تا هنجارها و قواعد مدیریت بحران-برای نقش‌آفرینی تعدیل‌کننده و تسهیل بازگشت به تعادل.
نکته کانونی در خوانش برتران از این گزارش آن است که این توصیه‌ها ناشی از «دگرگونی در موازنه قدرت» است. به‌زعم او، وقتی رَند از پذیرش همزیستی سخن می‌گوید و از زبان «عدم پیروزی مطلق» بهره می‌گیرد، معنایش آن است که محاسبات در واشنگتن متوجه هزینه‌ها و محدودیت‌های رقابت افسارگسیخته شده است.
این چهارچوب، به‌ طور ضمنی دو پیام دیگر نیز در خود دارد: اول، رقابت ادامه خواهد یافت؛ اما با ریل‌گذاری‌هایی که جریان آن را «مدیریت‌پذیر» کند. دوم، پذیرش مشروعیت طرف مقابل، نه به معنای همسویی سیاسی است و نه دست‌کشیدن از منافع؛ بلکه شناسایی یک واقعیت ژئوپلیتیک است که در آن حذف طرف دیگر ناممکن و تلاش برای آن، پرهزینه و خطرناک است.
در پرونده تایوان، توصیه‌های گزارش-همان‌طور که برتران برجسته می‌کند-بر «سیگنال‌دهی متقابلِ دقیق» استوار است: واشنگتن از یک‌سو روشن کند که از استقلال حمایت نمی‌کند و به ‌دنبال جدایی دائمی نیست؛ از سوی دیگر، با مدیریت تعهدات امنیتی‌اش، تایپه را از اقداماتی که وضعیت موجود را به‌هم می‌زند، بازدارد. منطقی که پشت این توصیه‌هاست، کاستن از انگیزه‌ها برای سناریوهای پرخطر و ایجاد فضا برای رویکردهای تدریجی و کمتر تنش‌زاست. به این ترتیب، «بازدارندگی بی‌قاعده» جای خود را به «بازدارندگی در چهارچوب قواعد و هنجارها» می‌دهد؛ جایی که ابزارها و نهادهای ارتباطی برای مهار بحران و بازگشت به ثبات فراهم‌اند.
هم‌زمان، باید توجه داشت که گزارش رَند نسخه‌ای جادویی ارائه نمی‌کند و خود نیز به دشواری‌های اجرایی این اصول آگاه است. اجرای موفق چنین رویکردی مستلزم اجماع‌های داخلی پایدار در هر دو سوی اقیانوس آرام، نهادینه‌سازی سازوکارهای ارتباطی قابل اعتماد و مهم‌تر از همه پذیرش مرزهای قدرت ملی و محدودیت‌های تغییرپذیری نظم بین‌الملل است. هرگونه لغزش به سمت زبان پیروزی مطلق یا اقدامات یک‌جانبه‌ای که بازدارندگی طرف مقابل را تهدید وجودی جلوه دهد، می‌تواند کل معماری «رقابت تثبیت‌شده» را سست کند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و هفتاد و دو
 - شماره هشت هزار و هشتصد و هفتاد و دو - ۰۷ آبان ۱۴۰۴