جامعه‌شناسان در پوست‌اندازی جامعه ایران غایب‌‌اند

دکتر کیهان صفری
استاد جامعه‌شناسی اقتصادی

 
 دانشگاه در ایران دیگر آن نهاد زنده و نقاد سابق نیست. شرکای پیدا و پنهانی آن را احاطه کرده‌اند و حیات سیاسی و اجتماعی‌اش را زیر فشار گذاشته‌اند. امروز دانشگاه بیش از هر چیز، به سمت خصوصی‌سازی و کالایی‌سازی سوق یافته و گفتمان غالب آن «کارآفرینی» و «ثروت‌اندوزی» شده است. در چنین فضایی، علوم‌اجتماعی به حاشیه رانده شده و صدای آن ضعیف است.
 
علوم‌اجتماعی؛ ناتوان از توضیح تحولات جامعه ایران
ما جامعه‌شناسان در پوست‌اندازی جدید جامعه ایران غایب‌ هستیم. اما چرا علوم‌اجتماعی در ایران نمی‌تواند با تحولات جامعه همگام شود و وضعیت آن را توضیح دهد؟ از جمله دلایل آن می‌تواند این باشد که محافظه‌کاری بر دانشگاه سایه افکنده و کنشگران از عرصه عمومی پا پس کشیده‌اند، چون نوعی عافیت‌طلبی و بی‌تفاوتی در فضای علمی ما رسوخ کرده است. دانشگاه، به‌جای آنکه به تعبیر گرامشی، «ماشینی برای تولید ماشین» باشد، در مدار تکرار و محافظه‌کاری گرفتار شده است.
 
 جامعه‌شناسی بدون مردم؛ دانشگاه بدون حیات اجتماعی
امروز جامعه‌شناسی ما از مردم فاصله گرفته است. جامعه‌شناسان در اتاق‌ها و کلاس‌ها محصور مانده‌اند و نظامی مدرک‌گرا را بازتولید می‌کنند. در حالی‌ که رسالت جامعه‌شناسی مشارکت در سنتی نقادانه و مردم‌محور است. علوم اجتماعی در ایران استقلال خود را از دست داده و بخشی از انزوای آن ناشی از عوامل بیرونی است که بر دانشگاه و ساختارهای آن تحمیل می‌شود. از سوی دیگر، شکافی عمیق میان جامعه‌شناسی «مرکز» و جامعه‌شناسان «پیرامون» شکل گرفته است؛ باید این دو را به هم پیوند زد تا مسائل واقعی جامعه به متن بازگردند.
 
بازاندیشی در سرنوشت علوم اجتماعی
امروز بیش از همیشه باید به «علوم اجتماعی همگانی» بیندیشیم؛ دانشی که باید از دیوارهای دانشگاه فراتر رود، اما پیوند خود را با نیروهای اجتماعی حفظ کند. باید پاسخ مناسبی برای این پرسش اساسی داشته باشیم که «دانش اجتماعی برای چه کسی و برای چه هدفی است؟» پاسخ من روشن است: باید دانش برای جامعه و تغییر به کار گرفته شود، نه تکرار.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و شصت
 - شماره هشت هزار و هشتصد و شصت - ۲۳ مهر ۱۴۰۴