بخش اول: توسعه تمدن اسلامی تا قرن هجدهم
وقتی از اسلام حرف میزنیم، تصویر اول اغلب صحرای خشک و کمجمعیت عربستان است؛ جایی که پیامبر اسلام، محمد(ص)، در سالهای ۶۱۰ تا ۶۳۲ میلادی وحی الهی را دریافت کرد. اما داستان اسلام به همان چند سال و یک سرزمین محدود خلاصه نمیشود. در قرنهای پس از رحلت پیامبر، عربها از شبهجزیره بیرون آمدند و امپراطوریای عظیم ساختند که از اسپانیا تا مرزهای هند امروز گسترده بود. جالب اینجاست که پایتختهای بزرگ آن روزگار- دمشق و بغداد - نه در عربستان، بلکه در دل سرزمینهایی با تمدنهای کهن و تاریخ هزارساله قرار داشتند.
برای فهم رشد اسلام و تمدن اسلامی، باید بدانیم خاورمیانه پیش از اسلام هم محل رفتوآمد اندیشهها، تجربههای دینی و شیوههای گوناگون اداره جامعه بود. اسلام بر شانههای همین پیشینه ایستاد و از آن جان گرفت. همانطور که ایرا لاپیدوس، پژوهشگر برجسته میگوید:« اسلام در مکه زاده شد، اما ریشههایش در فلسطین، بابل و پرسپولیس هم هست». تمدنهای باستانی خاورمیانه، حدود ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد، در جنوب عراق شکل گرفتند. آنجا شهرهایی سربرآوردند که خط، دولت و آیینهای پیچیده داشتند. حدود ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد، این شهرها به امپراطوریهای منطقهای پیوستند؛ قدرتهایی که جمعیتهای گسترده را با قوانین مشترک گردهم میآوردند. در مصر، تمدنی باشکوه زیر فرمان فراعنه شکل گرفت؛ همان فرعونهایی که معابد و اهرامشان هنوز بر کرانه نیل خودنمایی میکنند. در ایران هخامنشی (۵۵۰ تا ۳۳۱ پیش از میلاد)، امپراطوریای از مصر تا آسیای میانه گسترش یافت و وحدت تازهای به منطقه بخشید. به زبان ساده، اسلام در بستر تاریخی طولانی و غنی رویید؛ تاریخی پر از تجربه انسانی، باورهای دینی و هنر اداره جوامع. پس از فتوحات اسکندر مقدونی در قرن چهارم پیش از میلاد، خاورمیانه چهره تازهای یافت. از ایران تا کرانههای مدیترانه، فرهنگی نو لایهلایه بر سنتهای کهن نشست و زبانی مشترک پدید آمد؛ یونانی. شهرهایی مانند اسکندریه در مصر و انطاکیه در سوریه به مراکز علم و دانش بدل شدند. نخبگان شهرنشین، از مصر گرفته تا آسیای صغیر، زبان یونانی را برگزیدند تا با هم گفتوگو کنند و اندیشههای تازه را به اشتراک بگذارند.
جریان جذب اندیشههای تازه، با ورود رومیها ادامه یافت. در قرن اول پیش از میلاد، مصر، فلسطین، سوریه و آناتولی به قلمرو روم افزوده شدند. رومیها با نظام اداری کارآمدشان این سرزمینها را سامان دادند، اما نکته جالب اینجاست که فرهنگ غالب همچنان یونانی ماند، نه لاتینی. وقتی امپراطور روم در سال ۳۳۰ میلادی پایتخت را از روم به قسطنطنیه (استانبول امروز) منتقل کرد، رنگ و بوی شرقی امپراطوری پررنگتر شد. پس از سقوط روم غربی، این هویت شرقی در قالب امپراطوری بیزانس ادامه یافت؛ جایی که هم یادگار شیوههای اداری روم بود و هم بازتابی از تمدن یونانی.

