ضرورت بازسازی و استانداردسازی
امیرحسین بهرامی
مشاور پروژه بازسازی ورزشگاه آزادی
مجموعه ورزشی آزادی، بویژه استادیوم آزادی، در طول سالیان گذشته همواره نماد ورزش ایران و یکی از بینظیرترین مجموعههای ورزشی جهان بوده است؛ جایگاهی که سبب شده کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)، بارها بر اهمیت و ارزش این ورزشگاه تأکید کنند و آن را یکی از مقاصد اصلی برای برگزاری مسابقات مهم بدانند.
دسترسیهای ویژه، ظرفیت بالا، موقعیت جغرافیایی مناسب و مقبولیت اجتماعی، از جمله عواملی است که باعث شده ورزشگاه آزادی همچنان در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گیرد.
با این حال، گذر زمان، فرسودگی تجهیزات و تغییرات در پروتکلها و آییننامههای جهانی فیفا و AFC، ضرورت بازسازی این مجموعه را بیش از پیش آشکار ساخت. تطبیق با استانداردهای روز جهان، دیگر انتخاب نبود، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر بود. همین ضرورت، آغازگر پروژهای شد که اگرچه دشوار و پرهزینه است، اما در مقایسه با ساخت یک ورزشگاه جدید، منطقیتر، کمهزینهتر و سریعتر به نتیجه میرسد.
چالش ساخت یا بازسازی
منتقدان بسیاری در آغاز پروژه معتقد بودند بهتر است به جای صرف زمان طولانی برای بازسازی، به احداث یک ورزشگاه تازه اندیشید. اما مقایسه هزینهها و امکانات نشان داد بازسازی آزادی، با وجود همه سختیها، به مراتب مقرون به صرفهتر از ساخت ورزشگاهی جدید خواهد بود. علاوه بر آن، ورزشگاه آزادی همچنان هویتی ملی و نمادین دارد که حفظ و نوسازی آن از منظر فرهنگی و اجتماعی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نقش بودجه و اقتصاد
یکی از مهمترین مسائل در این مسیر، تخصیص کافی و بهموقع بودجه به پروژه است. بازسازی آزادی در شرایطی آغاز شد که اقتصاد کشور با تورم و چالشهای مالی فعلی روبهرو نبود. برآورد اولیه پروژه بر اساس بودجه مشخصی صورت گرفت که به تأیید سازمان برنامه و بودجه هم رسیده بود. اما شرایط خاص اقتصادی و تورم فزاینده، هزینههای پروژه را به شکل چشمگیری افزایش داد.
با این حال، وزارت ورزش و جوانان، شرکت توسعه و تجهیز و پیمانکار پروژه که از توانمندترین شرکتهای داخلی محسوب میشود، تمامی تلاش خود را برای پیشبرد کار به کار گرفتهاند. از منظر منابع انسانی و تجهیزات کارگاهی، پروژه مشکلی ندارد؛ آنچه گره اصلی است، نظام تخصیص منابع مالی و تزریق بهموقع آن است. روشن است که این مسأله بیش از آنکه به پیمانکار یا مجریان پروژه مربوط باشد، به تصمیمات کلان حاکمیتی وابسته است. امید میرود در آیندهای نزدیک بودجه مورد نیاز به شکل کامل و بهموقع تأمین شود تا پروژه در مسیر زمانبندی پیش برود.
توقف مسابقات؛ تصمیمی کارشناسی
یکی دیگر از چالشهای اساسی پروژه، انتقاد اهالی فوتبال و هواداران از عدم بهرهبرداری از مجموعه آزادی در زمان بازسازی است. اما باید واقعبین بود؛ برگزاری مسابقات فوتبال در زمان اجرای عملیات نهتنها امکانپذیر نیست، بلکه روند بازسازی را با مشکلات جدی مواجه میکند. تجربه نشان داده تنها ورود و خروج ماشینآلات کارگاهی و همزمانی با رفتوآمد تماشاگران، پیشتر ۶۶ روز پروژه را به تأخیر انداخته است. ادامه چنین روندی میتوانست کل زمانبندی بازسازی را مختل کند. از همین رو، تصمیم وزیر ورزش و جوانان مبنی بر توقف برگزاری مسابقات در این مجموعه، اقدامی کارشناسی و منطقی بود که زمینه تمرکز پیمانکار بر اجرای کامل پروژه را فراهم ساخت.
چشمانداز آینده
اکنون تمام نگاهها به آینده دوخته شده است. ورزشگاه آزادی نهتنها میراث ورزشی ایران است، بلکه در سطح بینالمللی نیز اعتبار ویژهای دارد. اگر تأمین بودجه، متناسب و بهموقع صورت گیرد، میتوان انتظار داشت این مجموعه در موعد مقرر به بهرهبرداری برسد و در سطحی استاندارد، حرفهای و شایسته مردم شریف ایران بازگشایی شود. بیتردید بازگشایی آزادی پس از بازسازی، نقطه عطفی در ورزش ایران خواهد بود. مجموعهای که پس از سالها، بار دیگر در قامت یک ورزشگاه مدرن و استاندارد، پذیرای رویدادهای مهم بینالمللی خواهد شد و میتواند نهتنها نیازهای ورزشی کشور، بلکه بخشی از نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه را نیز پاسخ دهد. این مهم اما تنها در سایه همگرایی دستگاههای مسئول، تخصیص بهموقع اعتبارات و تداوم عزم جدی برای تکمیل پروژه محقق خواهد شد.

