انسان در کنار ماشین
کتاب حدود انسانی در عصر هوش مصنوعی نوشته نیتین سیت ما را به بازاندیشی درمورد تواناییهای انسانی دعوت میکند
هوش مصنوعی اکنون از یک پدیده علمی به واقعیتی اجتماعی و اقتصادی بدل شده است. فناوریهایی که زمانی در قلمرو خیال قرار داشتند، حالا به ابزارهای روزمره زندگی تبدیل شدهاند. ماشینها متن مینویسند، تصویر خلق میکنند، تصمیم میگیرند و حتی احساسات انسانی را تقلید میکنند. در چنین جهانی، مرز میان «انسان» و «ماشین» بیش از هر زمان دیگری تیره و مبهم شده است. این ابهام نگرانی و شگفتی را در کنار هم ایجاد میکند. آیا در جهانی که الگوریتمها قادرند بنویسند، بیندیشند و تحلیل کنند، هنوز جایی برای قوه تخیل، قضاوت اخلاقی و شهود انسانی باقی مانده است؟
پرسشی که زمانی صرفاً در قلمرو فلسفه مطرح میشد، اکنون به دغدغهای عمومی بدل شده است. وقتی ماشینها میتوانند تقریباً همه کارها را انجام دهند، چه چیزی در نهایت از آن انسان خواهد ماند؟ این پرسش ساده نیست، زیرا در پس آن ترسهای جمعی و امیدهای پنهانی نهفته است. برخی آینده را تیره میبینند و میگویند هوش مصنوعی دیر یا زود بخش بزرگی از مشاغل را نابود خواهد کرد، نظامهای آموزشی را بیاعتبار میسازد و انسان را به حاشیه تمدن خودساختهاش میراند. گروهی دیگر اما معتقدند این فناوری تهدید نیست و جهشی تازه در مسیر تکامل انسانی محسوب میشود. به باور آنها هر موج فناورانه در تاریخ در نهایت به آفرینش فرصتهای تازه انجامیده است. شاید هم حقیقت در میانه این دو دیدگاه قرار دارد. هوش مصنوعی نه دشمن انسان است و نه قرار است ناجی او باشد. آنچه تعیین میکند این فناوری چگونه بر زندگی ما اثر میگذارد، خود هوشمصنوعی نیست بلکه نحوه مواجهه ما با آن احتمالاً سرنوشتساز است. در چنین شرایطی کتاب «حدود انسانی در عصر هوش مصنوعی/ Human Edge in the AI Age» اثر نیتین سیت تلاش میکند پرسش «انسان در برابر ماشین» را به پرسش «انسان در کنار ماشین» بدل کند.
در مرز انسان و فناوری
نیتین سیت، مدیر برجسته فناوری و نویسندهای با سابقه طولانی در شرکتهایی چون مککینزی، فیدلیتی و فلیپکارت، از جایگاه کسی سخن میگوید که هم جهان دیجیتال را از درون میشناسد و هم دغدغه معنای زندگی انسانی را دارد. او در این کتاب بهدنبال ارائه دستورالعملی فنی برای بقا در عصر داده نیست. همچنین ستایش بیقیدوشرط از فناوری نمیکند. دغدغه او به نظر عمیقتر میرسد. میخواهد بفهمد چگونه میتوان در دنیایی که ماشینها هر روز انسانیتر میشوند، خود انسان را از فراموشی نجات داد. کتاب از همان ابتدا با زبانی روشن و درعینحال تأملبرانگیز آغاز میشود. نویسنده از تجربهای شخصی آغاز میکند: نشستن در خودروی خودران شرکت Waymo در سیلیکونولی او را سخت به تأمل وامیدارد و مینویسد در آن لحظه احساس کرده آینده از راه رسیده اما نه به شکلی باشکوه، بلکه آرام، بیصدا و حتی اندکی هولناک. این تجربه آغازگر تأملی میشود درباره اینکه اگر ماشینها میتوانند بهجای ما رانندگی کنند، تحلیل بنویسند، تصمیم بگیرند و حتی هنر خلق کنند، پس «مرز انسانیت» کجاست؟
پاسخ «نیتین ست» مثل بسیاری از جنس نفی فناوری نیست و همزمان نمیخواهد به تمجید از آن نیز بپردازد. او دعوت به بازاندیشی میکند. نویسنده از خواننده میخواهد بهجای تمرکز بر پرسش «ماشینها چه میتوانند بکنند؟» به پرسش «انسانها چه باید بکنند؟» بیندیشد. به باور او آنچه آینده را تعیین میکند نه قدرت محاسباتی الگوریتمها، بلکه قدرت آگاهی و تعادل درونی انسان است. از همین منظر، میکوشد نشان دهد انسان اگر بتواند ارزشهای دیرپای خود را زنده نگه دارد، در هر عصری حتی در عصر هوش مصنوعی میتواند معنا و نقش خود را بازسازی کند. این نگاه سبب میشود کتاب از سطح گفتوگوهای رایج درباره هوش مصنوعی فراتر رود. در بسیاری از آثار معاصر، بحث بر سر این است که چه شغلهایی از میان میروند یا چه مهارتهایی باید آموخت تا از تغییرات در امان ماند. اما «نیتین ست» از سطح مهارت به سطح وجود عبور میکند. او میگوید مسأله اصلی این نیست که در آینده چه کاری انجام میدهیم بلکه این است که در آن آینده چه کسی خواهیم بود. از این منظر Human Edge in the AI Age یک کتاب مدیریتی یا فناورانه نیست و میکوشد به نوعی تأمل فلسفی درباره سرشت انسان برسد. نویسنده از خواننده میخواهد که در جهانی مملو از داده و سرعت، لحظهای مکث کند و بیندیشد به اینکه در میان همه پیشرفتها، چه چیزی هنوز معنای انسانی دارد؟ پاسخ او در عنوان کتاب نهفته یعنی «لبه انسانی» یا «مرز انسانی» نهفته است. این همان چیزی است که ما را از ماشین متمایز میکند. مرزهایی که باید آن را شناخت، پرورش داد و از آن پاسداری کرد.
کتابی در برابر شتاب فناوری
نویسنده در این اثر نشان میدهد که بحث درباره هوش مصنوعی صرفاً مسألهای فناورانه نیست، این موضوع به ریشههای انسانی ما گره خورده است. او باور دارد چالش اصلی آینده این نیست که ماشینها چه کاری میتوانند انجام دهند، بلکه این است که انسانها چگونه میخواهند خود را بازآفرینی کنند. در همین راستا چهارچوبی را معرفی میکند که آن را POSSIBLE framework مینامد. مدلی متشکل از هشت بعد شامل: حل مسأله، گشودگی، معنویت، ورزش، تأثیرگذاری، تعادل، رهبری و کارآفرینی. این ابعاد فقط مجموعهای از مهارتهای شغلی نیستند و آنگونه که نویسنده یادآور میشود بهمنزله شیوهای برای زیستن در دنیای متحول امروز مطرح میشوند.
از نگاه او هوش مصنوعی دیگر محدود به کارهای تکراری و ماشینی نیست و به عرصههای تصمیمگیری، خلاقیت و حتی تشخیص احساسات نیز وارد شده است. این روند میتواند میلیونها شغل را در دهه آینده دستخوش تغییر کند. بااینحال، سیت هشدار میدهد که تمرکز بیشازحد بر تهدیدها ما را از دیدن فرصتهای نو بازمیدارد. به باور وی همین تغییرات میتوانند بستری برای نوآوری، خلق شغلهای تازه و بازتعریف نقش انسان فراهم کنند. پیام اصلی کتاب آن است که بقای انسان در عصر هوش مصنوعی در این است که تقلید از ماشینها را رها کند و از نفی آنها دست بردارد. به جای آن زمانش را به تقویت توانمندیهایی اختصاص دهد که او «لبه انسانی» مینامند.
کتاب برخلاف بسیاری از آثار نوشته شده در این حوزه صرفاً بر مهارتهای فنی و مدیریتی تمرکز نمیکند. نویسنده با جسارت از ساحتهایی سخن میگوید که کمتر در متون مشابه دیده میشوند، مانند معنویت و ورزش. او از آموزههای معنوی هند و متون کلاسیک چون «بهگود گیتا» الهام میگیرد و بر این نکته پای میفشارد که تنها از مسیر بازگشت به درون میتوان تعادل خود را در برابر شتاب فناوری حفظ کرد. تجربههای شخصی نویسنده چه در حوزه معنویت و چه در حوزه حرفهای، به کتاب حال و هوایی خاطرهنگارانه میدهد که به آن نوعی گرمی، صمیمیت و کشش میبخشد. همچنین بهرهگیری از استعارههای ورزشی، بویژه خاطراتی از پیروزیهای تیمهای ملی هند در کریکت یا فوتبال، نشان میدهد که چگونه تابآوری، همکاری و نظم فردی میتواند الگویی برای رویارویی با چالشهای دیجیتال باشد.
بااینحال اثر از کاستی نیز خالی نیست. برخی خوانندگان ممکن است انتظار داشته باشند مثالهای عینیتری از حرفهها و صنایع مختلف ببینند. برای نمونه یک مهندس نرمافزار یا یک مدیر زنجیره تأمین دقیقاً چگونه میتواند از این چهارچوب بهره گیرد. در جاهایی چنین مصادیقی کمرنگ به نظر میرسند. با وجود این آنچه کتاب را ارزشمند میکند، توانایی آن در الهامبخشی و بازکردن چشماندازی تازه است. چشماندازی که انسان را در مرکز تغییرات قرار میدهد.
آینده کار و نقش متمایز انسان
بخش مهم دیگری از کتاب به آینده کار اختصاص یافته است. نیتین سیت بهروشنی مینویسد بسیاری از مشاغل امروز در دهههای آینده تغییر خواهند کرد اما این تغییر لزوماً به معنای نابودی فرصتها نیست. او بر این باور است که باید پرسش «کدام شغلها نابود میشوند؟» را رها کرد و به پرسش «کدام فرصتهای تازه خلق خواهند شد؟» اندیشید. هوش مصنوعی قادر است کارهای پیشبینیپذیر و تکراری را با سرعت و دقتی بینظیر انجام دهد، اما در حوزههایی که نیازمند خلاقیت، قضاوت اخلاقی و همدلیاند همچنان انسان بیبدیل باقی خواهد ماند. سیت تأکید میکند که آینده رقابت میان انسان و ماشین نخواهد بود و ما بزودی شاهد همکاری مؤثر میان این دو هستیم و برای حضور مؤثر در این آینده به جای آنکه به پرسشهای بیپایان درباره استفاده یا عدم استفاده از هوشمصنوعی بپردازیم باید بکوشیم در آموزش، کار و شیوههای حکمرانی تجدیدنظر کنیم و آنها را مطابق شرایط جدید بازطراحی کنیم.
کتاب در عین حال هشدار میدهد که برخلاف برخی از پیشبینیها خطر اصلی در آینده آن نیست که ماشینها بیشازحد شبیه انسان شوند بلکه آن است که انسانها خود به تدریج شبیه ماشین شوند و انعطافپذیری و عمق انسانیشان را از دست بدهند. نویسنده با طرح این هشدار میخواهد خواننده را متوجه سازد که اگرچه هوش مصنوعی بهسرعت رشد میکند اما نیروی واقعی تحول در دست خود ماست. او مینویسد: «برتری در اقتصاد آینده از آن کسانی خواهد بود که بتوانند غرایز انسانی را با قابلیتهای ماشینها درهم آمیزند.» این پیام همزمان برای متخصصان فناوری، مدیران سازمانها، سیاستگذاران و حتی نسل جوان اهمیت دارد. برای جوانانی که نگران آینده شغلی خود هستند، کتاب نقشه راهی برای پرورش مهارتهای انسانی ارائه میکند. برای مدیران و رهبران، یادآور این حقیقت است که رهبری در عصر داده بیش از هر زمان دیگری نیازمند همدلی، اعتمادسازی و الهامبخشی است. برای سیاستگذاران نیز هشداری است که نظامهای آموزشی باید بهجای تمرکز صرف بر مهارتهای فنی، به پرورش ارزشهای انسانی نیز توجه کنند.
در نهایت Human Edge in the AI Age کتابی است که با نگاهی امیدبخش و در عین حال واقعبینانه، تصویری از آینده ترسیم میکند. کتاب نشان میدهد که اگرچه ماشینها روزبهروز توانمندتر میشوند اما انسانیت ما همچنان سرمایهای بیبدیل خواهد بود. سیت دعوت میکند تا بهجای هراس از فناوری، با شجاعت و آگاهی از آن استقبال کنیم و در عین حال آنچه ما را تبدیل به انسان میکند را تقویت نماییم. این اثر تحلیلی درباره آینده فناوری است و البته بیش از آن فراخوانی اخلاقی و فلسفی برای بازاندیشی در معنای زندگی انسانی محسوب میشود. در جهانی که الگوریتمها و دادهها میداندار شدهاند، پیام نیتین سیت این است که «بزرگترین لبه رقابتی ما همان چیزی است که ماشینها هرگز نخواهند داشت و آن انسانیت ماست.»
Human Edge in
the AI Age
حدود انسانی
در عصر هوش مصنوعی
نویسنده: نیتین سیت/Nitin Seth
انتشارات: Penguin Business
تعداد صفحه: 496 صفحه
قیمت: 240 دلار

