تولید و بازنشر اخبار جعلی و بزرگنمایی رویدادها، جنگ را در حوزه روایت تداوم داده است
ضرورت مقابله با عملیات روانی
در سه ماه گذشته پس از توقف جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، برخی جریانهای رسانهای که عمدتاً از شبکههای خارجی فارسیزبان و کانالهای خبری خارج از ایران تشکیل شدهاند، پیوسته و روزانه به موضوعاتی چون احتمال وقوع حمله نظامی مجدد به ایران، ضعف دفاعی کشور و برتری نظامی رژیم صهیونیستی پرداختهاند. این جریان رسانهای با انتشار اخبار جعلی، بزرگنمایی اخبار کماهمیت و تحریف واقعیتها تلاش کرده تصویری از قریبالوقوع بودن یک حمله نظامی دیگر به ایران را ترسیم کند. به عنوان مثال، خبر اعزام هواپیماهای سوخترسان آمریکا به غرب آسیا، از سوی این جریان بهعنوان نشانهای از تدارک حمله جدید برجسته شد، در حالی که بررسی منابع نشان میدهد این جابهجاییها عمدتاً بخشی از برنامههای سالانه ناتو است و ارتباطی با کشور دیگری ندارد.
به رغم این، این اخبار ابتدا از سوی پایگاههای خبری دستچندم و کماعتبار خارجی، مانند وبلاگهای نظامی یا رسانههای حاشیهای منتشر شده و سپس از سوی شبکههای فارسیزبان خارجی و حتی برخی رسانههای داخلی، بدون تحلیل یا بررسی صحت، بازنشر شده و ضریب داده میشوند.
در مثالی دیگر، انتشار گزارشهایی درباره جابهجایی تجهیزات نظامی در پایگاههای آمریکا در منطقه بهعنوان «آمادهسازی برای حمله به ایران» تفسیر میشود، در حالی که این جابهجایی معمولاً بخشی از چرخههای معمول لجستیکی یا تقویت حضور نظامی هستند.
همچنین سخنرانیهای مقامات اسرائیلی و آمریکایی، بهطور مشخص بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ که اغلب با لحن تهدیدآمیز، خودستایانه و به اصطلاح کریخوانی برای ایران همراه است، با آب و تاب و گاه تحریف پوشش داده میشود.
در یک نگاه واقعگرایانه، جملگی این اقدامات بخشی از یک عملیات روانی است که با هدف تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و رفتار ایرانیان طراحی شده و از طریق انتشار اطلاعات گزینشی، تحریف شده یا جعلی اجرا شده و یا بسامد داده میشود.
این عملیات روانی با بمباران خبری مداوم، تلاش دارد ذهنیت جامعه را به سمت پیشبینی بدترین سناریوها، مانند وقوع جنگی تمامعیار سوق دهد، اعتماد عمومی به توان دفاعی و مدیریت بحران در ایران را تضعیف کند و در نهایت حسی از ناامنی مداوم، اضطراب مداوم و بیثباتی ذهنی مداوم را میان مردم القا کند. این فشار روانی در صورت تداوم، میتواند اثراتی بر انسجام اجتماعی، بهرهوری اقتصادی، روابط بینفردی و حتی سلامت روان جامعه داشته باشد، بهگونهای که افراد بهجای تمرکز بر زندگی روزمره، درگیر اضطراب ناشی از انتظار برای یک تهدید احتمالی شوند.
باید تأکید کرد که تهدیدات نظامی نه تنها علیه ایران، بلکه بهطور بالقوه برای هر کشوری وجود دارد. به همین دلیل قریب به اتفاق کشورها، تمرکز ویژهای روی توانمندی نظامی خود دارند. البته با توجه به حضور رژیم صهیونیستی در غرب آسیا و تجربه جنگ 12 روزه، این تهدید برای ایران جدیتر است. اما این تهدیدات به معنای تجویز نسخه خودکشی، به دلیل ترس از احتمال وقوع جنگ نیست.
احتمال وقوع جنگ نباید به قیمت فلج کردن جامعه، کاهش اعتماد به نفس ملی یا تسلیم در برابر فشارهای روانی خارجی تمام شود. بویژه اینکه جامعه ایران با تکیه بر تجربههای تاریخی و معاصر خود، از جمله جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث و حالا 12 روز جنگ با اسرائیل، درک ملموسی از مفهوم جنگ، پیامدهای آن و چگونگی مدیریت بحرانها دارد.
جنگ اخیر به رغم شدت آن، نقاط ضعف و قوت سازمان دفاعی کشور را آشکار کرد و فرصتهایی برای بهبود استراتژیها، تاکتیکها و فناوریهای دفاعی فراهم آورد. از این رو، آگاهی و تجربه نیروهای مسلح ایران در برابر اسرائیل، نه تنها نسبت به پیش از 23 خرداد کاهش نیافته، بلکه با تکیه بر درسهای 12 روز جنگ تمام عیار بهطور قابلتوجهی تقویت هم شده است. با اینکه بنا بر تأکیدات فرماندهان عالیرتبه نظامی، نقاط ضعف و آسیبپذیر در حوزههای آفندی و پدافندی نیز روند ترمیم خود را با سرعت خوبی پشت سر میگذارند.
به رغم این آمادگی نظامی، برای مقابله با این عملیات روانی که در تمام سه ماه گذشته در جریان بوده و نیز برای کاهش تأثیرات آن، اقداماتی چندجانبه ضروری است.
حساسیت همگانی اعم از رسانهها، مردم و دستگاههای نظارتی نسبت به انتشار اخبار جعلی، شناسایی تهدیدهای واقعی و تفکیک آن از تهدیدات وهمی، تبیین واقعی ظرفیتهای دفاعی کشور و درنهایت تقویت انسجام ملی، از جمله اقداماتی است که میتواند در این زمینه مؤثر باشد.

