مرزهای خاورمیانه
اما «خاورمیانه» در این روایت به چه معناست؟ نویسنده مرز آن را از مصر در غرب تا ایران در شرق و از ترکیه در شمال تا شبهجزیره عربستان در جنوب ترسیم میکند. البته واقعیت امروز فراتر از این محدودههاست: شمال آفریقا، سودان و افغانستان نیز در بحثهای روزمره جهانی به این نقشه افزوده شدهاند. با این حال، ویلیام کلیولند برای آنکه رشته سخن از هم نگسلد و انسجام روایت آسیب نبیند، تمرکز خود را بر همان «خاورمیانه مرکزی» نگاه داشته است. بازه زمانی کتاب نیز حسابشده انتخاب شده: از اواخر قرن هجدهم، زمانی که نشانههای مدرنیته و حضور قدرتهای جهانی در منطقه آشکار شد، تا اوایل قرن بیستویکم که تحولات خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری نگاه جهان را به خود دوخته است.کتاب با سفری به گذشتهای دور آغاز میشود؛ سفری که از روزگار طلوع اسلام تا آستانه قرن هجدهم را در بر میگیرد. در فصلهای اول، خواننده با پایههای ایمان اسلامی، آیینها و نهادهایی آشنا میشود که در بستر وحی قرآنی شکل گرفتند و زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان را سامان دادند. نویسنده در اینجا میکوشد تصویری فراتر از روایتهای صرفاً سیاسی ارائه دهد: تمدن اسلامینه تنها محصول برآمدن و سقوط یک امپراطوری در خاورمیانه، بلکه مجموعهای چندمرکزی از فرهنگها و اقتصادهای گوناگون بود که در عین تنوع، بر اصول مشترک خود پای میفشرد. در ادامه، فصل سوم پرده از صعود امپراطوری عثمانی برمیدارد؛ قدرتی که با نهادهای حکومتی پیچیدهاش قرنها بر بخش بزرگی از منطقه سایه افکند. در همان حال، ایران با صفویان به عرصه آمد؛ امپراطوری که اوج و افولش مسیر تاریخ منطقه را بهکلی دگرگون ساخت.
بخش دوم کتاب ما را به قرن نوزدهم میبرد؛ دورانی که سه قطب قدرت بر صحنه ایستاده بودند: امپراطوری عثمانی، مصر نیمهخودمختار و ایران قاجار. نویسنده با نگاهی مقایسهای، تفاوتهای مسیر ایران را با عثمانی و مصر برجسته میکند و نشان میدهد چگونه این تفاوتها سرنوشت توسعه ایران مدرن را رقم زدند. در این بخش، عثمانی نه یک نظام ثابت و یکنواخت که ساختاری انعطافپذیر و در حال تغییر معرفی میشود. مردمان قلمرو وسیع آن، پس از سه قرن زیست زیر سایه دولت عثمانی، با قواعد و اهداف کلی این حکومت آشنا بودند و میدانستند چه باید از آن انتظار داشته باشند. اما همین نظام دیرپای عثمانی، در آستانه ورود به قرنهای نوزدهم و بیستم، خود را با موجی از دگرگونیهای تازه روبهرو میدید.

