غلامرضا ظریفیان رئیس دفتر شهید محمد بروجردی از نقش و تدابیر او در جبهه غرب میگوید
نبرد مسیح کردستان برای تمامیت ایران
محمد بروجردی، یکی از فرماندهان نظامی برجسته و تأثیرگذار دوران جمهوری اسلامی، نامی ماندگار در تاریخ دفاع از تمامیت ارضی ایران است. او با نقشآفرینی کلیدی در تأسیس و سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایههای این نهاد انقلابی را مستحکم کرد و با تربیت فرماندهانی بزرگ مانند حاج احمد متوسلیان، شهید همت، شهید ناصر کاظمی و دیگران، به رشد نسل جدیدی از فرماندهان نظامی کمک کرد. فرماندهانی که مشخصاً در جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، شکوفا شدند. با این حال، مأموریت اصلی محمد بروجردی در منطقه غرب کشور، بویژه استان کردستان بود؛ جایی که او با نگرشی منحصربهفرد، ترکیبی از مدیریت فرهنگی، سیاسی و نظامی را به کار گرفت تا در برابر تهدیدات تجزیهطلبانه و اشغالگری گروهکهای تجزیهطلب، از تمامیت ارضی ایران دفاع کند. لقب «مسیح کردستان» که مردم کرد به او دادند، گواهی بر تعهد او به حفظ این سرزمین تاریخی با تکیه بر مشارکت مردم بومی و احترام به کرامت انسانی است. هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا به گفتوگو با غلامرضا ظریفیان رئیس دفتر محمد بروجردی در سپاه غرب کشور بنشینیم. این گفتوگو، روایت ظریفیان از ابعاد مختلف نقش بروجردی در انقلاب اسلامی، تأسیس سپاه، تربیت نیروها و حفاظت از تمامیت ارضی ایران در منطقه غرب است.
شهید محمد بروجردی از مبارزان فعال و پرتلاش پیش از انقلاب اسلامی بود که نقش بسیار مهمی را در مبارزات پیش از انقلاب ایفا کرد. او در گروه چریکی «صف»، که یکی از گروههای فعال چریکی پیش از انقلاب بود، فعالیت داشت. به دلیل ویژگیهای شخصیتی که بروجردی داشت، در آن زمان به عنوان «میرزا» شناخته میشد و از نظر هیبت و چهره شباهت زیادی به میرزا کوچک خان جنگلی داشت. او فردی قدبلند با موهای بور، دارای صلابت و تدین بسیار عمیق بود و در عین حال شخصیتی متعامل و پرتلاش در همسایگی فرهنگ دینی و همچنین در عرصههای مبارزاتی علیه رژیم پهلوی داشت. این شخصیت به دلیل ارتباطات گستردهای که ایجاد کرد، ابتدا در تهران و سپس در برخی از شهرستانها به عنوان یک مبارز فعال شناخته شد. او سپس به خارج از کشور سفر کرد، به لبنان رفت و با افرادی مانند شهید مفتح، شهید بهشتی و دیگر بزرگان ارتباط برقرار کرد. به هر حال، او نقش بسیار مهمی در انقلاب اسلامی، بویژه در شکلگیری انقلاب اسلامی پیش از پیروزی آن، ایفا کرد. تا جایی که در سال ۵۷ با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب، نقش او بسیار پررنگتر و فعالتر شد و در نهایت در یک تصمیمگیری بسیار مهم، مسئولیت حفاظت از حضرت امام خمینی(ره) هنگام ورود ایشان از پاریس به تهران به او سپرده شد. در حالی که در آن زمان گروههایی مانند مجاهدین خلق مدعی بودند که توانایی و صلاحیت حفاظت از امام(ره) را دارند، بروجردی این مسئولیت را بر عهده گرفت و به خوبی از پس آن برآمد.
نقش محمد بروجردی در تأسیس سپاه چگونه بود؟
پس از پیروزی انقلاب، به دلیل ویژگیهای شخصیتی که داشت، نقش مهمی در سازماندهی و ساماندهی نیروهای انقلاب نوپا ایفا کرد. انقلابی که با خطرات زیادی مواجه بود، به تجارب نظامی و پارتیزانی او نیاز داشت. بنابراین او به سمت تأسیس سازمانی حرکت کرد که با همکاری مجموعهای از انقلابیون بتواند نقش حافظ و مدافع انقلاب نوپا را ایفا کند. بنابراین او یکی از نیروهای کلیدی در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. اما به دلیل ویژگیهایی که شهید بروجردی داشت، عمدتاً هر کجا که مسأله خاصی وجود داشت، تلاش میکرد به حل مسائل بپردازد. او عمدتاً در پادگانی که امروز به نام پادگان ولیعصر(عج) شناخته میشود، مستقر شد. آنجا تلاش کرد تا به شکل گسترده نیروها را ساماندهی کند، سازمان رزم ایجاد کند و آموزشهای جدی به نیروهای داوطلب ارائه دهد. از این جهت، نقش بسیار مهمی در ساماندهی نیروهای انقلابی در آن زمان داشت.
چه شد که عازم کردستان شد؟
انقلاب اسلامی در ابتدا با مشکلات جدی، بویژه در مرزها، مواجه شد. یکی از مشکلات جدی کشور، مسأله کردستان بود. دشمنان انقلاب طمع جدی به این خطه داشتند و فکر میکردند میتوانند در این منطقه شکافی ایجاد کنند و قصد تجزیه آن را داشتند. محمد بروجردی، که هم صلاحیت فرماندهی کل سپاه را داشت و هم بزرگان انقلاب این پیشنهاد را به او داده بودند، به دلیل روحیه وظیفهگراییاش، پیش از شروع جنگ تحمیلی، مأموریت فرماندهی منطقه غرب کشور را که شامل چهار استان کردستان، کرمانشاه، ایلام و همدان بود، پذیرفت. این مأموریت از سوی شورای انقلاب به مجموعهای سپرده شد که فرماندهی آن بر عهده شهید بروجردی قرار گرفت. او تمام توان خود را صرف کرد تا کردستان، که یکی از ایرانیترین و دیرپاترین مناطق کشور است را با کمک مردم کردستان حفظ کند. او ابتدا از سرزمین کردستان حفاظت کرد و سپس ظرفیتهای بزرگی را با کمک مردم این منطقه شناسایی کرد تا کردستان را در برابر مشکلات تاریخی توانمند سازد.
گویا در آغاز جنگ تحمیلی هم شهید بروجردی در استان کردستان حضور داشت؛ دلیلش چه بود؟
به دلیل اینکه او فرماندهی منطقه غرب کشور را برعهده داشت و شامل چهار استان بود که اشاره کردم. طبیعتاً با شروع جنگ تحمیلی بخشی از مرزهای کردستان، کرمانشاه و ایلام هم درگیر شد. در این شرایط، طبیعتاً، شهید بروجردی دو مسئولیت همزمان پیدا کرد: از یک سو، باید کردستان را امن میکرد که وضعیت خوبی نداشت و بسیاری از مناطق آن از سوی ضدانقلاب، با حمایت عراق اشغال شده بود. از سوی دیگر، باید بخشی از مناطق غرب کشور را که به اشغال رژیم بعث درآمده بود، با مداخله و گسترش فعالیتهای نظامی آزاد میکرد. او یک مسئولیت ترکیبی داشت، اما عمدتاً تمرکز خود را بر کردستان معطوف کرد. شهید بروجردی با نیروسازی و سازماندهی نیروها، به ویژه با تأسیس «سازمان پیشمرگان کرد» با کمک کردهای استانهای کردستان و آذربایجان غربی، موفق شد با نگرشی فرهنگی که بر نگرش نظامی غلبه داشت، نیروهای توانمند کردستان را سازماندهی کند. او از نیروهای توانمند مناطق دیگر نیز استفاده کرد. بسیاری از فرماندهان بزرگ جنگ مانند شهید احمد متوسلیان، شهید همت، شهید کاظمی و دیگران در این منطقه توانمند شدند، سازماندهی شدند و رشد کردند و سپس از این منطقه به جنوب کشور و دیگر مناطق اعزام شدند. بروجردی نقش بسیار مهمی در تربیت نیروی انسانی جنگ داشت. اما به دلیل اینکه مسأله استان کردستان را امری درازمدت میدانست، به جز یکی دو عملیات مانند فتحالمبین، عمدتاً تمرکز خود را بر کردستان گذاشت.
رمز موفقیت بروجردی در استان کردستان چه بود؟
عبارت «مسیح کردستان» از سوی هموطنان کرد برای او به کار برده شد، چرا که او با کمک مردم استان کردستان و با نگرشی فرهنگی، استان کردستان را نجات داد و برای مردم کرد و هموطنان ایرانی که از قدیمیترین هموطنان ایرانی هستند، این منطقه را امن کرد. او با همکاری یارانش که خود تربیت کرده بود، تلاش کرد تا مانع جدایی این استان از ایران شود و خواست تاریخی مردم کرد را محقق کرد.
رمز موفقیت بروجردی در استان کردستان که با کمک مردم استان کردستان مانع طمع دیگران و تجزیه این منطقه شد، بر چند اصل استوار بود. مدیریت او صرفاً نظامی نبود، بلکه ترکیبی از مدیریت فرهنگی، سیاسی و نظامی بود. بنیاد مدیریت او بر اهمیت دادن به انسانها خلاصه میشد. او برای هر انسانی اصالت و احترام قائل بود و معتقد بود انسانها محترمند و حق تعیین سرنوشت خود را دارند. انسانها باید در معرض آگاهیهای لازم قرار گیرند. بنابراین، از ابتدای ورود به استان کردستان، بنا را بر اعزام نیروهای نظامی از مناطق مختلف نگذاشت، هرچند پیش از او نیروهای مختلفی به این منطقه اعزام شده بودند. او پایه فعالیت خود را بر نیروهای کردی گذاشت که عاشق ایران و تعلقات فرهنگی و دینی جامعه خود بودند. یکی از اولین اقدامات او، تشکیل پیشمرگان مسلمان کرد بود تا با اتکا به آنان از جغرافیا، فرهنگ و مناسبات حاکم بر استان کردستان دفاع کند. این نقطه کانونی تدبیر بروجردی بود.
نکته دوم، آموزش بود. آموزشهایی که بروجردی در نظر میگرفت، تنها به آموزش نظامی محدود نبود، بلکه بر فرهنگ ایرانی و ملی متکی بود. او معتقد بود که بدون مردم استان کردستان، موفقیت ممکن نیست. استراتژی او تسخیر زمین نبود، بلکه تسخیر دلها بود. او باور داشت که با احترام به جامعه و توجه به نیازهای آنان، امنیت سرزمینی نیز حاصل خواهد شد. بنابراین، استراتژی خود را بر امنیت مردممحور گذاشت و این بسیار مهم بود. امنیت مردممحور، اساسش اسلحه نبود، بلکه اندیشه، آموزش، احترام و استفاده حداکثری از نیروهای بومی بود. حتی نیروهای اعزامی از مناطق دیگر نیز باید با این منطق وارد عملیات نظامی میشدند. حتی وقتی گروههای ضد انقلاب مردم را گروگان میگرفتند یا در روستاها از آنان به عنوان سپر انسانی استفاده میکردند، بروجردی تا زمانی که ضدانقلاب از آن منطقه جدا نمیشد، به روستاها حمله نمیکرد، زیرا معتقد بود اصل با مردم است و ما برای کمک به مردم استان کردستان آمدهایم تا این سرزمین تاریخی را با کمک آنان به امنیت برسانیم. نتیجه این شد که نیروهای اعزامی از تهران و دیگر شهرستانها با این فرهنگ آشنا شدند و صرفاً نیروی نظامی نبودند. ظرفیتهای زیادی در استان کردستان فراهم شد تا جامعه کرد نقش اصلی را در دفاع از سرزمین خود ایفا کند. نکته سوم تربیت کادرها بود. بروجردی حتی نیروهایی که از مناطق مختلف به استان کردستان میآمدند را تعلیم و ارتقا میداد. بسیاری از فرماندهان جنگ ایران و عراق، مانند شهید همت، احمد متوسلیان، ایزدی، چراغی، کاوه، کریمی و دستواره، تربیتشده مکتب بروجردی بودند. با این نگاه، امنیت پایدار مردممحور و با توجه به رشد فرهنگی، کرامت و احترام به دست آمد. طبیعی است که پس از یکی دو سال، امنیت پایداری در استانهای کردستان و آذربایجان غربی ایجاد شد. نیروهای مدافع از درون خود منطقه شکل گرفتند و بخش زیادی از جریانهای ضد انقلاب و تجزیهطلب به عراق و دیگر مناطق منتقل شدند. استان کردستان با این تدابیر احیا شد و تعبیر «مسیح کردستان» از درون خود استان کردستان به او داده شد. جای خالی این شهید والامقام این روزها بسیار احساس میشود. او معتقد بود باید هر کاری را که میتواند انجام دهد، حتی اگر موقعیت دیگری برایش فراهم شود. او حتی زمانی که به دلایلی مسئولیت رسمی نداشت، استان کردستان را رها نکرد و به عنوان یک مشاور امین و نیروی شاخص و مورد اعتماد، چه برای کردها و چه برای نیروهای نظامی، در استان کردستان ماند و در همین راه به شهادت رسید.

