تبار خانوادگی ابوترابیفرد
شناخت شخصیت سیدعلیاکبر ابوترابیفرد بدون توجه به ریشههای خانوادگی و تربیت دینی او ممکن نیست. او در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد. خانوادهای که چند نسل آن در شمار علمای دین و مراجع شناختهشده بودند. پدرش آیتالله سیدعباس ابوترابیفرد، عالمی برجسته و از شاگردان بزرگانی چون آیتالله حجت کوهکمرهای و آیتالله بروجردی بود. پس از ورود حاج آقا حسین بروجردی در
۱۳۲۵ ش به قم از محضر ایشان فقه و اصول را فرا گرفت و آنچه دریافت به نگارش در آورد. کتاب «زبده المقال فی خمس الرسول و آل» قسمتی از آن است. این کتاب به تعبیر حاج سیدعباس ابوترابی «موجز و سهل الطبع» بود و در حیات آیتالله بروجردی چاپ و منتشر شد. او همچنین در دهه ۱۳۳۰ ش دو سال به دستور آیتالله بروجردی در یکی از مساجد تازه تأسیس تهران امام جماعت بود. حاج سیدعباس ابوترابیفرد تا قبل از درگذشت آیتالله حجت کوهکمرهای قریب الاجتهاد و در این زمینه از استادش نوشتهای دریافت کرده بود و در زمان زعامت و مرجعیت آیتالله بروجردی به درجه اجتهاد رسید. خودش مینویسد: «اینجانب حدود چهل سال است اشتغال به تحصیل علوم دینی داشتهام و از محضر علمای بزرگ آقای آیتالله مرحوم حجت و آیتالله مرحوم آقای بروجردی استفاده کردهام و بحمدالله به مرحله قدرت استنباط رسیدهام و اکنون در مسائل مربوط به علم خود میتوانم وظیفه عملی خود را استنباط کنم.»
حاج سیدعباس ابوترابی در حوزههای علمیه قم و قزوین به تدریس و تربیت طلاب پرداخت و در عرصه اجتماعی نیز حضوری پررنگ داشت و در جلسات درس اخلاق و عرفان امام خمینی نیز حاضر میشد. همچنین در فلسفه سالهای زیادی را در خدمت آیتالله طباطبایی تلمذ کرد. در سالهای بعد او به درخواست مردم به قزوین رفت و علاوه بر فعالیتهای دینی و اخلاقی در این شهر، فالیتهای اجتماعی نظیر صندوقهای خیریه و تأسیس مرکز نجاتیه برای آموزش و تربیت دختران را نیز دنبال کرد. همچنین تأسیس صندوق حمایت ایتام و حسینیه قزوینیها در مشهد نیز توسط وی صورت گرفت. او به فعالیتهای سیاسی و همراهی با نهضت امام خمینی نیز ادامه داد و از هر فرصتی برای اعلام همراهی با ایشان استفاده میکرد. وی بعد از سخنرانی در مرداد ۱۳۵۷ دستگیر و با تحصن چند روزه مردم آزاد شد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم قزوین در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی برگزیده شد و پس از اتمام دوره نمایندگی در قم و سپس قزوین ساکن شد. در سال ۱۳۷۷ از سوی مقام معظم رهبری به تولیت مسجد و مدرسه علمیه امام حسین در تهران منصوب شد و سرانجام ۱۲ خرداد ۱۳۷۹ در راه سفر به مشهد به همراه فرزندش سیدعلیاکبر ابوترابیفرد در تصادف رانندگی درگذشتند.
سیدعلیاکبر در چنین فضایی رشد کرد. خاطرات خانواده و دوستانش نشان میدهد که از همان کودکی با محیطی آمیخته به علم، زهد و مبارزه خو گرفت. پدرش علاوه بر مقام علمی، با روحیه سختکوشی و دقت مالی شناخته میشد و این ویژگیها در شخصیت فرزند نیز نمود یافت. مادر او محبوبه علوی قزوینی، از خاندان علوی قزوین بود و تربیتی مذهبی و سادهزیستانه به فرزند خود منتقل کرد. حاجیه خانم محبوبه علوی قزوینی حدود ۱۵ سال سن داشت که سیدعلیاکبر را به دنیا آورد. او کوچکترین دختر آیتالله سیدمحمد باقر علوی قزوینی و مادرش علویه خانم زنی پارسا بود که تمام ارث پدرش را خاک زغال تهیه کرد تا سوخت زمستانی فقرا را تأمین کند. لباسی که سیدمحمد باقر برای او میخرید یک بار نزد او میپوشید و بعد به نیازمندان هدیه میکرد.
تحصیلات سیدعلیاکبر از مدرسه آغاز شد اما بهسرعت مسیر حوزوی را پیش گرفت. او در قم، مشهد و نجف سالهای تحصیل خود را گذراند و همانجا با شخصیتهای بزرگ انقلاب اسلامی آشنا شد. روایتهای کتاب «پاسیاد پسر خاک» نشان میدهد که او از همان نوجوانی، جدیتی کمنظیر در درس و تهذیب داشت و از همان زمان در حلقههای علمی و اخلاقی بزرگانی چون امام خمینی و علامه طباطبایی حضور مییافت.

