تأملاتی بر ناترازی انرژی

سعید توکلی، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران/ امروز، روی سخنم با هموطنان گرامی، صنعت‌گران و فعالان حوزه انرژی است.
گاز طبیعی، این ثروت ملی، همچون خون در رگ‌های اقتصاد ایران جاری است. از گرمابخشی به خانه‌ها در سردترین روزها گرفته تا چرخاندن چرخ صنایع بزرگ و کوچک و تأمین پایدار سوخت نیروگاه‌ها، نقشی بی‌بدیل در زندگی روزمره و پیشرفت کشور ایفا می‌کند.
اما امروز، چالش بزرگ «ناترازی انرژی» سایه خود را بر سر این نعمت گسترده است. این شکاف عمیق میان تولید و مصرف، دیگر یک مسأله فنی مختص به صنعت نفت یا گاز کشور نیست، بلکه به عنوان یک چالش ملی درآمده که می‌تواند آینده توسعه و امنیت انرژی و حتی رفاه اجتماعی ما را  تحت‌تأثیر قرار دهد.
البته ناترازی انرژی، نتیجه سال‌ها انباشت برخی سیاست‌ها و رویکردهای اتخاذ شده و رخداد عدم تعادل میان رشد تولید و مصرف است. در حالی که سرمایه‌گذاری‌ها برای توسعه میادین گازی دنبال می‌شده، اما رشد افسارگسیخته تقاضا (به‌ویژه در بخش‌های خانگی، تجاری و برخی صنایع) از سرعت افزایش تولید پیشی گرفته است.
 پیامد این مسأله، در ماه‌های سرد سال به اوج خود می‌رسد و ما را مجبور به اتخاذ راهکارهای اضطراری می‌کند. شاید بسیاری از تحلیلگران، مشکل را صرفاً در بُعد تولید و سرمایه‌گذاری ببینند. بی‌شک توسعه میادین گازی و افزایش فشارافزایی برای حفظ سطح تولید، راهبردی کلیدی و حیاتی است، اما باور من این است که ریشه اصلی و پایدارترین راه‌حل را باید در بُعد مدیریت و بهینه‌سازی الگوهای مصرف جست‌و‌جو کرد.
 در همین چهارچوب معتقدم اولین و مهم‌ترین میدان گازی که باید آن را کشف و بهره‌برداری کنیم، همانا «مصرف بهینه» است.
تردیدی نیست که الگوی مصرف ما، پاشنه آشیل ناترازی است. مصرف گاز در کشور ما در مقایسه با استانداردهای جهانی، به طرز چشمگیری بالاست. قیمت‌های ارزان انرژی، عدم وجود مشوق‌های کافی برای صرفه‌جویی و نبود فرهنگ عمومی مصرف صحیح، به این معضل دامن زده است. برای حل پایدار ناترازی، باید از نگاه صرفاً تأمینی، به نگاهی جامع‌تر و مبتنی بر مدیریت تقاضا تغییر مسیر دهیم. این کار مستلزم یک اراده جمعی و عزم ملی ذیل دو حوزه اصلی است.
 حوزه اول، بخش خانگی و تجاری (به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان گاز در کشور) و طبعاً ضرورت اصلاح الگوی مصرف در این بخش‌هاست.
گرمایش ساختمان‌ها سهم عمده‌ای از مصرف را به خود اختصاص می‌دهد. مقایسه آمار مصرف گاز در فصل‌های مختلف به وضوح این حقیقت را نشان می‌دهد. در شرایط عادی (تابستان)، از کل تولید روزانه حدود ۷۴۰ میلیون مترمکعب، بخش خانگی و تجاری تنها ۱۱۵ میلیون مترمکعب مصرف می‌کنند و بیش از ۲۸۵ میلیون متر‌مکعب سهم نیروگاه‌هاست.
 اما این معادله در زمستان کاملاً تغییر می‌کند. با آغاز فصل سرما، به‌رغم آنکه میزان تولید به حدود ۸۴۵ میلیون مترمکعب در روز می‌رسد، اما مصرف گاز در بخش‌های خانگی، عمومی و کشاورزی به صورت شگفت‌انگیزی جهش کرده و به حدود ۵۲۰ میلیون مترمکعب در روز می‌رسد. این افزایش مصرف حدود ۴.۵ برابری، فشار عظیمی بر شبکه زیرساخت گاز کشور وارد می‌کند. صنعت گاز ناگزیر از کاهش سهم گاز صنایع و نیروگاه‌ها برای حفظ پایداری شبکه است. اینجاست که نقش مقررات ملی ساختمان (به‌ویژه مبحث ۱۹) پررنگ می‌شود.
 این مبحث با تعیین استانداردهایی برای عایق‌بندی حرارتی دیوارهای ساختمان، سقف، کف، پنجره‌ها و تأسیسات، می‌تواند تلفات انرژی و متعاقب آن مصرف انرژی را تا حد چشمگیری کاهش دهد. در واقع باید به این مسأله با دیدگاه اقتصادی و امنیت انرژی نگریست. یک ساختمان عایق‌بندی شده، مانند یک واحد تولیدی است که جلوی هدررفت گاز را می‌گیرد و در نتیجه به پایداری شبکه گاز کشور کمک می‌کند.
اجرای کامل و دقیق این استانداردها، چه در ساختمان‌های جدید و چه در نوسازی ساختمان‌های قدیمی، باید به یک اولویت ملی تبدیل شود. علاوه بر این، فرهنگ‌سازی و ارائه مشوق‌هایی مانند طرح‌های تشویقی برای مشترکان کم‌مصرف، می‌تواند الگوی مصرف را به سمت صحیح هدایت کند.
حوزه دوم نیز صنایع و نیروگاه‌ها هستند. تردیدی نیست که در این حوزه اساساً کلید نجات در افزایش بهره‌وری است.
 بررسی‌های فنی و مهندسی نشان داده در این دو بخش بزرگ باید راهکارهایی در قالب نوسازی تجهیزات و افزایش بهره‌وری و راندمان انرژی اعمال کرد.
با فرض تولید روزانه حدود 740 میلیون مترمکعب گاز در نیمه اول سال، نیروگاه‌های کشور در شرایط عادی (در نیمه اول سال) روزانه چیزی حدود ۲۸۵ میلیون مترمکعب گاز مصرف می‌کنند. در همین بازه، صنایع عمده مثل پتروشیمی‌ها، فولادها، سیمان ونظایر آن حدود 175 میلیون مترمکعب مصرف دارند.
اما در نیمه دوم سال در این بخش‌ها تغییراتی از حیث موازنه عرضه‌ اعمال می‌شود. متوسط عرضه گاز به بخش نیروگاهی به حدود 105 میلیون مترمکعب می‌رسد و در بخش صنایع عمده نیز به حدود 83 میلیون متر‌مکعب کاهش می‌یابد. این تغییرات با این هدف اعمال می‌شود تا گاز مورد نیاز بخش خانگی و عمومی تأمین شود. 
 این در حالی است که بسیاری از نیروگاه‌های کشورمان با راندمان پایین‌تری نسبت به استانداردهای جهانی کار می‌کنند. به عبارت دیگر برای تولید میزان برابری از برق، ناچار به مصرف مقادیر بیشتری از گاز هستند.
وابستگی شدید تولید برق کشور به گاز و عدم بهره‌گیری کامل ظرفیت‌های نیروگاهی از «سبد سوخت معادل»، یکی دیگر از چالش‌های ناترازی انرژی در کشور است.
همچنین صنایع انرژی‌بر باید به سمت استفاده از تجهیزات و فرآیندهای بهره‌ور و بهینه‌سازی فرآیندهای تولیدی حرکت کنند. از همین رو معتقدم تخصیص گاز بر اساس معیار بهره‌وری و کارایی، می‌تواند به عنوان یک اهرم مهم برای تشویق صنایع به سمت مصرف بهینه عمل کند.
اساساً حل ناترازی انرژی در کشور، یک راهکار کوتاه‌مدت و یک‌شبه ندارد، بلکه یک فرآیند طولانی‌مدت است که نیازمند همگرایی و عزم ملی است. دولت، مجلس، صنعت و از همه مهم‌تر تک‌تک شهروندان باید در این مسیر هم‌صدا و هم‌گام باشند.
ناترازی، هرچند چالشی بزرگ است، اما در دل خود واجد فرصتی است تا با نگاهی دوباره به سیاست‌های اتخاذ شده انرژی در سال‌های گذشته، سرمایه‌گذاری‌ها را هم به سمت اصلاح الگوهای مصرف و افزایش بهره‌وری هدایت کرد.
 این فرصت می‌تواند به تقویت صنایع داخلی بویژه فناوری‌های بهینه‌سازی، عایق‌ها و سیستم‌های سرمایش و گرمایش نوین و در نهایت رشد اقتصادی پایدار منجر شود.
باور دارم با یک رویکرد علمی، جامع، ملی و مبتنی بر سیاست‌گذاری‌های هوشمندانه و با اتکا به دانش و تخصص نیروهای داخلی که مبتنی بر تعامل و خلاقیت کارشناسان و فرزندان همین سرزمین است، قادر خواهیم بود آینده انرژی ایران را امن‌تر، روشن‌تر، بایسته‌تر و مطلوب‌تر از همیشه برسازیم.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و چهل و سه
 - شماره هشت هزار و هشتصد و چهل و سه - ۰۳ مهر ۱۴۰۴